جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 6
حقیقت محمّدیّه درشریعت و عرفان(و باز تاب آن در گلشن راز شبستری و اسرارنامه عطّار نیشابوری )
نویسنده:
پدیدآور: مریم سادات ایمان دوست ؛ استاد راهنما: منصور پیرانی ؛ استاد مشاور: رودابه شاه حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
حقیقت محمّدیّه ازجمله مباحث مهم جهان بینی عرفانی است . همان طور که درنظام هستی شناسی عرفانی هر اسمی برای خود مظهری دارد ، اسم اعظم نیزمظهری دارد که آن مظهر انسان کامل است و مصداق آن حقیقت محمدیّه (ص) است . ابن عربی با استناد به حدیث « کنت نبیِاً وآدم بین الماء والطّین » حقیقت محمّدی را ازلی و ابدی می داند . این نور ازلی و قدیم به طور متوالی در انبیاء ، جلوه کرده تا آنکه به آخرین تجلّی تاریخی خود یعنی حضرت محمّد (ص) رسیده است . چنین به نظر می رسد که اندیشه ی « نورمحمّدی » درحدود سالهای نهصد میلادی (نیمه ی دوم قرن سوم هجری ) شکل گرفته باشد . پیش از وضع اصطلاح « انسان کامل » و « حقیقت محمّدی » (ص) توسّط ابن عربی اصطلاحات دیگری به کار رفته است .. حقیقت محمّدیّه(ص) ، که رایج ترین تصویر آن با نام « انسان کامل » درتمدّن اسلامی رواج دارد ، با تمام آمیختگی که با عقاید اسلامی و قرآن و حدیث دارد ، دارای ریشه های غیر اسلامی وغیر ایرانی نیز هست . برطبق تحقیقی که ابوالعلاء عفیفی کرده است ، عقاید ابن عربی درباب انسان کامل یا حقیقت محمّدیّه (ص) تحت تأثیر اندیشه های یونانی است . پور نامداریان گسترش این اصطلاح را در زمانی پس از درگذشت پیامبر اسلام دانسته ، عقیده ای که ابتدا در میان شیعیان رواج یافت و به موازات آن ، در میان اکثریّت سنی نیز مطرح گشته و مورد پذیرش قرار گرفت . اگرچه مفهوم انسان کامل خاستگاه اسلامی - ایرانی دارد ، در آیینهای باستانی وعرفانی ایرانی نیز این مفهوم به صورت مشابهی مطرح بوده است . به طور کلی می توان گفت که اندیشه ی حقیقت محمّدیّه (ص) و انسان کامل ریشه در اسلام و بویژه مذهب تشیّع و آیین های مختلفی از جمله ، آیین های یونانی ، هرمسی ، فهلوی و مانوی دارد که از بین همه ی آنها دین اسلام نقش بسزایی در طرح و گسترش این اندیشه دارد .در متون اسلامی و روایات ، اولین مخلوق یک چیز مشخّص و معیّن بیان نشده است و حقایق - به ظاهر مختلف و موجودات متعدد - به صورت اولین مخلوق مطرح گشته‌اند ؛ برای مثال گاهی اولین مخلوق ، عقل معرفی شده و گاهی ، قلم و گاه نیز ، نور محمّد(صلی الله علیه وآله) و انوار معصومین(ع). امّا باید توجّه داشت که این از باب اختلاف در کلام و در بیان حقیقت نیست ؛ بلکه به جهت ظهور و جلوه‌های مختلف مخلوق اول و بر اساس لحاظها و اعتبارهای مختلف است . . اصطلاح عرفانی حقیقت محمّدیّه یا انسان کامل گرچه در قرآن کریم و روایات بکار نرفته است ؛ امّا وجهه الهی انسان - که همان معنای انسان کامل است - در قرآن کریم مورد اشاره قرار گرفته علاوه بر آنکه تعدادی از تفاسیر این اصطلاح را به کار برده و آیاتی از قرآن کریم را بر آن تطبیق داده اند. قرآن کریم از انسان‌ های کامل با عناوین مختلفی همچون ‌: « متّقین »، « مومنان حقیقی‌» ، « عبادالرحمن‌ « ، « مقرّبون‌ »، « مخلَصین‌« و... ، یاد کرده ‌، و نشانه‌ها و اوصاف آنان را در آیات مختلفی بیان نموده است . نگرشی به ادیان ، مذاهب و مکتب های مختلف ، نشان می دهد که هر یک از این مکتب ها بر طبق جهان بینی حاکم براندیشه ی خود، به انسان کامل توجّه داشته اند . فیلون اسکندرانی که از فیلسوفان برجسته یهودی و از پیروان فلسفه نوافلاطونی است ، قائل به موجودی آسمانی به نام لوگوس است . این انسان (لوگوس آسمانی یا آرمانی) نخستین مظهر خداست که بدون وابستگی به تعلیم ، دستیابی مستقیمی به واقعیّت ها دارد. از دیدگاه فرقه کابالا( قبالا) این صورت انسانی که جامع اسماء و صفات الهی است ، آدم قدیم نام دارد که گاهی آدم علوی یا آدم قدیم علوی نامیده می شود. او واسطه و وسیله ی آفرینش عالَم است . مشخّص ترین اصطلاحی که می توان در متون متقدّم عهد عتیق از مفهوم لوگوس یافت ، کلمه ی « ممرا » است . سعدیا ابن یوسف شخینا را واسطه ی خدا و بشر توصیف کرد که می توانست مکاشفات انبیا را نیز توجیه کند. در اندیشه‌ی یهود روح اعظم الهی یا شخینا ، صورت متجلّی خداوند و به‌منزله‌ی اوّلین تعیّن می‌باشد . این روح اعظم به ‌نوعی به لفظ « عقل الهی» تعبیر می‌شود ؛ زیرا خدا ، اوّل چیزی که آفرید روح بود ، عقل بود . بهترین و نزدیکترین معادل برای مفهوم لوگوس درفرهنگ ایران باستان اسپنتامئینو است ، که به عقل یا « خردمقدس » ترجمه شده است . اصطلاحاتی که بیش ازهمه نظر دین شناسان راجلب کرده است ، « اشا» می باشد که به دفعات ، درکتب مختلف اوستا ، از گاتها تا خرده اوستا ، به کار رفته است . این اصطلاح درفرهنگ های چینی و هندی هم معادل هایی دارد . درهند « ریتا » و در چین « دائو»(tao) نزدیک به همین مفهوم هستند. در اوستا و ایران دوران ساسانی به واژه ی خورنه ، خورّه یا فرّه بر می خوریم که به معنای فروغ وتأیید الهی است . از دیدگاه سهروردی ، مفهوم « خورنه » با نور محمّدی و مفهوم « سکینه » یکسان است. معادل فرّه در فرهنگ ها ی دیگر اقوام این گونه آمده است : « کیدن » در عیلام ، « ملمّو» درآشور ، « شخینا یا سکینه » درعبرانیان و یهود ، « ائوار» درادبیات لاتینی رومی و « مایا» و« مایین» درفرهنگ های هندو و « خواریس » در یونان ماقبل متافیزیک . در زبان سومری ( بابلی کهن ) مفهوم تایید الهی را با لفظ « ملامو» بیان می کردند ، که بعدها در عصر مادان به کلمه خورنه ترجمه شد .در کلیّه ادیان و مکاتب هندی، به استثنای آئین بودائی ، اصل و جوهر ثابتی ، در پس مظاهر گذران و ظواهر ناپایدار عالم پذیرفته شده ،که از آن با عباراتی از قبیل« آتمان» ،« جیـوا » و « پورشا » تعبیر کرده‌اند . در هند مفهوم لوگوس برای اولین بار در سرودهای « ریگ ودا » ظاهر می شود.در نوشته های بعدی هند چون « اوپانیشاد» ها این هسته اندیشه نام « بیضه زرین» را به خود گرفت . آیین بودا که در شرق آسیا جایگاه خاص و ویژه ای دارد دارای سه فرقه مهم واصلی است . این فرقه ها با نام های مهایانه ، تراودا و چرخ الماس یا لامایی شناخته می شوند. فرقه تراودا ، راه نجات را « ارهت » شدن شخص می داند . رسیدن به مقام ارهتی ، دستیابی به مقام انسان کامل است. شیخ محمد شبستری و عطّار نیشابوری به مانند بسیاری از عرفا و ادبا آثار خود را با ستایش پیامبر اسلام زینت داده اند و هرکدام براساس اندیشه و موقعیّت زمانی ، دینی ، عرفانی و ادبی خود به ذکر ویژگیهای حقیقت محمّدیّه پرداخته اند . براساس پژوهش انجام شده این دو عارف و ادیب ایرانی از جمله کسانی هستند که نظرات محیی الدین عربی را در آثار خود منعکس کرده اند. در اندیشه ی حقیقت محمّدی (ص) و مسئله ی ولایت ، شیخ عطّار و شیخ محمود شبستری ، دارای نظر و اندیشه ی مشابه اند ، چرا که شبستری هم معتقد است که حقیقت محمّدی مظهری است که حق به صفات و اسماء ، خود را در او می نمایاند و یا مرکزی است که همه ی صفات را منعکس می کند و مظهر اتم و اکمل آن در وجود شریف شخص محمّد (ص) است . این عارفان ادیب اساس همه مراتب کمال را ولایت می دانند و معتقدند حقیقت ولایت گه گاه در انسان کاملی به نام نبی نمایان می شود . نبوّت پایان پذیر است و محدود به زمان و مکان ؛ امّا ولایت قطع شدنی نیست و دائمی است . شبستری و عطّار ، آخرین ولی را که جامه همه ی مراتب اولیاء است عنوان کرده اند . و این دو به حدّی هم آمیخته شده اند که گفته اند : خاتم الاولیاء عبارت از امام محمّد مهدی است و سرانجام اوست که جهان را پراز عدل و داد می کند و صلح جهانی به وجود می آید. عطّارو شبستری ویژگی هایی مشترک برای حقیت محمّدیّه بیان کرده اندو با عناوین خاصی از آن یاد می کنند .
مطابقت ادوار ایقاعی با اوزان عروضی
نویسنده:
احمد رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش به بررسی و مطابقت علم ایقاع و عروض پرداخته می‌شود و در این مطابقت، کلیه‌ی نقاط مشترک وشباهت‌های میان آن دو مشخص خواهد شد. سپس ارتباط و هماهنگی میان آن دو در یک قطعه‌ی موسیقاییِ موزون که دارای کلام منظوم نیز است، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.علم ایقاع، میزان موسیقیِ موزون یا دارای ریتم است. چنان‌که عروض میزان کلام منظوم می‌باشد. ایقاع نیز مانند عروض، به‌طور کلی دارای اوزانی است که این اوزان را، در اصطلاح موسیقی قدیم ایران، ادوار یا ادوار ایقاعی گویند. ادوار ایقاعی از ارکان و ارکان نیز از نقره یا ضربه تشکیل شده‌ که این ضربات معادل حرف درشعر است. زمان‌های میان این نقرات، تعیین‌کننده‌ی وزن ایقاعی هستند.
مقایسه عقاید کلامی منعکس شده در مثنوی با عقاید کلامی علامه حلی
نویسنده:
سیدعلی موسوی‌نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مثنوی حاصل یک عمر تلاش برای درک، شناخت و یافتن معارف والای اسلامی است. احاطه گسترده مولانا جلال‌الدین محمد بلخی خراسانی به مبانی عرفان و تصوف اصیل اسلامی و تحقق وی به آداب سلوک معنوی که جای جای این کتاب نشان از آن دارد، و علاوه بر این آگاهی از سایر علوم عقلی و نقلی، همه و همه در به وجود آوردن مثنوی نقش داشته‌اند. مثنوی تنها یک کتاب ادبی یا عرفانی نیست، بلکه کتابی است که قرآن را در قالب شعر، تمثیل، برهان و عرفان تفسیر می‌کند. هنر مولانا در آن است که زلال معارف اسلامی را با عطر ادب ایرانی آمیخته و به تشنگان حقایق و سالکان طریق کمال عرضه می‌کند. مثنوی کتابی است که مورد توجه همه اقشار واقع شده است به خصلت‌های بشر و روحیات انسان و مسائل روانی و اجتماعی بشر به ظرافت خاصی نگریسته است. و گهگاه نگاه‌ها و موضع‌های شخصی مولوی نیز در آن دیده می‌شود. با مطالعه مثنوی مشاهده می‌شود که باورهای کلامی مولوی در بسیاری از موارد با باورهای کلامی اشاعره مطابقت داشته و مغایر با باورهای کلامی شیعه امامیه می‌باشد با دقت در مفاهیمی چون توحید الهی، رویت سعیده، ذات وصفات الهی، قدم وحدوث قرآن، عدل الهی، جبر واختیار(توحید افعالی) ، قضا وقدر و... در مثنوی مشاهده می‌شود که مولوی با صرف نظر از برخی باورها که نشات گرفته از عرفان اوست پیرو عقاید کلامی اشاعره و اهل سنت و جماعت است. مطالعه مثنوی همیشه دغدغه‌ی خاطری برای اینجانب به وجود می‌آورد و آن تضادها و تعارض‌هایی بود که میان برخی از مفاهیم مذهبی در مثنوی و اعتقادات مذهبی شیعی وجود داشت. و در ذهن مشغولیت‌هایی ایجاد می‌کرد. آیا این تعارضات وجود دارد و اگر وجود دارد چگونه مثنوی همچنان محبوب و پذیرفته است وچگونه همچنان در قلب من جای دارد. همین دغدغه عاملی شد که به مطالعه‌ی شرح‌ها و نوشته‌هایی درباره‌ی مثنوی بپردازم و شناخت و جمع میان این تفاوت‌ها، انگیزه‌ی انتخاب این موضوع برای کار در مرحله‌ی پایان‌نامه شد.‌بسیاری از صاحب نظرانبه بررسی و تفسیرکلامی ابیات مثنوی پرداخته‌اند، از جمله شرح مثنوی شریف اثر بدیع الزمان فروزانفرشرح مثنوی شرح نیکلسون بر مثنوی اثر رینولد الین نیکلسون تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی اثر علامه محمد تقی جعفری و شرح مثنوی حلبی همچنینمی‌توان به مقالات زیر نیز اشاره کرد. مقاله توحید افعالی درعرفان مولوی و کلام اشعری نوشته مرتضی شجاری، قضا و قدر در مثنوی نوشته ناصر نیکوبخت، چگونگی بازتاب مساله کلامی جبرواختیار در مثنوی مولوی سبب ومسبب از دیدگاه جبر عارفانه مولوی نوشته محمد فولادی و محمدرضا یوسفی مولوی و حل معمای جبر و اختیار در مکتب عشق نوشته ناصر نیکوبخت . اما در تمامی این کتابها و مقاله ها بیشتر آرای کلامی مولوی آورده شده و به مقایسه آرای کلامی مستخرج از مثنویبا عقاید بزرگان شیعه اثنی عشری پرداخته نشده‌است، در این پایان سعی شد که ابتدا اعتقادات کلامی بروز یافته در مثنوی استخراج شود وسپس با اعتقادات شیعی مقایسه شود. روش انجام کار روش کلید واژه ای– مفهومی استبه این صورت که در یک موضوع خاص مثلا حدوث و قدم قرآن سعی شده است تمامی ابیاتی که در آنها کلمه‌های مربوط به حدوث و قدم قرآن، به کاررفته‌است گرد‌آوری شود و علاوه بر این با مطالعه مثنوی، مفاهیمی که به این موضوع مربوط است بررسی گردد. تا اطلاع جامعی از این مفهوم کلامی در مثنوی به دست بیاید. پس از بررسی عقاید مولوی در یک موضوع خاص به مقایسه آن عقاید با عقاید کلامی علامه حلی که از بزرگان شیعه اثنی عشری است پرداخته شده‌است. به این علت علامه حلی جهت مقایسه انتخاب شده است کهاولا نزدیک به عصر مولوی است وثانیا علامه توانست تا با استدلال‌ورزی و خردگرایی، منظومه? فکر شیعه را انضباط بخشد. او در مواجهه با دو جریان اعتزالی و اشعری، شیوه‌ای خردپذیر را در معرفی مکتب تشیع برگزید.منظومه? فکر شیعی به واسطه? متفکرانی برجسته بنا شده است. افرادی که تأمل در دینداری کرده‌اند و فهمی شیعی از مکتب اسلام را عرضه کرده‌اند. شاید پیش از آن‌ها، مکتب فکری شیعه انضباط و نظم کمتری داشت. علامه حلی از آن جمله متفکرانی است که مباحث عقیدتی در فکر شیعه را نظم و نسق بخشیده است. وی در مباحث مختلف اعتقادی وارد شده و صورت منضبطی از اندیشه شیعی را ارائه کرده است.پس ازبررسی عقاید علامه حلی ومولوی،به این موضوع پرداخته شده که چرا با وجود اینهمه افتراق و تفاوت در عقاید مولوی با عقاید علامه حلی کتاب مثنوی اینهمه مورد توجه گروههای مختلف با عقاید مختلفقرارگرفته است؟و پاسخ بسیار روشن است مثنوی دارای وسعت مفاهیم و معانی است و زاویه‌های متعددی را دارد که هرکس، با هر عقیده و جناحی بالاخره اشتراکاتی با مثنوی درک می‌کند. این پایان‌نامه در پنج فصل تنظیم شده است: فصل اول که مربوط به پورپوزال است به بیان مسئله، سوالات اصلی تحقیق، فرضیه‌ها و پیشینه تحقیق پرداخته شده است. فصل دوم فصل تعریف‌ها و مفاهیم است و به ذکر توضیحاتی درباره‌ی کلام و عرفان پرداخته شده است. در فصل دوم عقاید کلامی سه فرقه بزرگ اشاعره، معتزله و شیعه اثنی عشری به اختصار آورده شده و توضیحی مختصر در مورد عرفا و فرقه مولویه که به مولوی منسوب است داده شده است در فصل سومبه زندگی نامه علامه حلی ومولوی وهم چنین بررسی عقاید کلامی آنها پرداخته شده است فصل چهارم که اصلی‌ترین فصل پایان نامه است فصلی است که در آنمفاهیم استخراج شده از مثنوی با دسته بندی اعتقادی مطرح شده است.و با توجه به اشعار و شواهد مثال‌های مستخرج باروش کلیدواژه ای- مفهومی به مقایسه عقاید کلامی مولوی با علامه حلی پرداخته شده است در فصل پنجم هم نتایج تحقیق ذکر شده و به یکی از سوال‌های تحقیقکه در مورد علت پذیرش مولویدر میان ایرانیان و عقاید مختلف است پاسخ‌هایی داده شده است.
بررسی داستان آفرینش درسوره بقره ومقایسه آن بااسطوره آفرینش درآیین زرتشتی
نویسنده:
راضیه شهرآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
توجیه چگونگی آفرینش جهان درهرملیتی ریشه در دین و باورهای آنان داشته است و پیروان ادیان گوناگون هرکدام برپایه اعتقادات خود به بیان آفرینش جهان و تحلیل آن پرداخته اندو داستان آفرینش باشباهتهای چشمگیری در متون ادیان گوناگون گنجانده شده است و در تمامی ادیان العی وجود یک آفریننده قدرتمند در رأس آفرینش دیده میشود.قبل از پیدایش ادیان نیزبشرماقبل تاریخ معمای خلقت را به وسیله اسطوره های خویش که بنا به نظرالیاده و برخی دیگر همان دین انسان باستانی و نیز زیربنای اعتقادات و ادیان گوناگون میباشد،بازگوکرده و همواره آفرینش را به ایزد یا ایزدانی نسبت داده است؛زیرا این مسأله اهمیت و تأثیربسزایی در اهتقادات و باورهای انسان در طول تاریخ داشته است و علت اینکه در این تحقیق دین اسلام با آیین زرتشتی یکجابررسی شده شباهتهاو هم محوربودن آنهاست.ونیز دلیل پرداختن اسطوره در کنار ادیان الهی این است که اساطیرملل همواره دربردارنده مسائل مربوط به آفرینش اند ودرواقع مهمترین واصلی ترین موضوع اسطوره،چگونگی خلقت جهان وموجودات می باشد که مورد توجه مورخان و مذهب شناسان قرارگرفته شدع است.نتایج به دست آمده از این پژوهش این است که بین داستان آفرینش در قرآن با داستان آفرینش در آیین زرتشتی شباهتهایی در موضوعاتی چون:اعتقاد توحیدی و وجود یک منشأآفرینش،وجوددونوع آفرینش مادی دمعنوی،آفرینش تدریجی جهان در دوره های متوالی،تسبیح و قداست عناصرطبیعی وعناصراربعه،مسأله زمین-مادر، مقام زن،اوصاف پایان جهان و وجود منجی و سوشیانت،زندگی پس ازمرگ و عوالم سه گانه پس ازآن،وجودپل صراط و چینوت و بالاخره رستاخیزی و بازگشت جاودانه نزد خالق وجوددارد و ازجمله تفاوتهای بنیادین میان آنهامواردی است که در قرآن به وضوح و باصراحت تمامآمده است درحالیکه درآیین زرتشتی هیچ اشاره ای به آنها نشده است،قرآن که نور و کتاب مبین است حقایق را به صورت ناب و تاحدممکن صریح و شفاف در دسترس همگان قرارداده،و قرآن همواره ازنابترین و بزرگترین حقایق سخن میگوید ازجمله این موارد:وجودحکمت و فلسفه آفرینش،وجود دستور تکوینی در امرآفرینش،هدفمندی آفرینش،نبود تعطیلی در امر آفرینش،خلافت و جانشینی انسان و هبوط او و وجود عنصرمتعالی ایمان در امرقربانی میباشند.و محوری ترین نتیجه این تحقیق آناست که زنده بودن اساطیر وریشه در واقعیت داشتن آن براحتی از طریق قرآن قابل اثبات است و طبق اعتقاد ما مسلمانان قرآن که حقیقت محض است نه تنها با اسطوره درتضادنیست بلکه شاهدعینی و الهی برای تأیید اسطوره هاست و قرآن هرگز برروی ادیان و اساطیر دیگر ملل خط بطلان نکشیده است و اساطیر در بیشتر موارد با آیات قرآنی مطابقت دارند.
بررسی و مقایسه آموزه‌های اخلاقی (اخلاق عملی) در قابوس‌نامه، کیمیای سعادت و گلستان
نویسنده:
فاطمه‌السادات آقامیرکریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تعالیم و آموزه‌های اخلاقی در سه کتاب گلستان، کیمیای سعادت و قابوس‌نامه، بسیار به چشم می‌خورد. به‌طور کلی، آموزه‌های اخلاقی در سه کتاب فوق، به دو بخش مستقیم و غیرمستقیم دسته‌بندی می‌شوند: تعالیم اخلاقی در کیمیای سعادت و قابوس‌نامه، به‌طور مستقیم و تعالیم مطرح شده در گلستان، غیرمستقیم است. در گلستان، جلوه‌های اخلاقی، بیش‌تر واقع‌گرایانه‌اند؛ حال آن‌که در دو کتاب دیگر، این جلوه‌ها، آموزشی هستند. سعدی، بدی‌ها را نیز در کنار خوبی‌ها می‌آورد، به‌گونه‌ای که گلستان، نموداری است از دنیا، با همه خوبی‌ها و بدی‌های آن.غزالی در کیمیای سعادت، به جزئی‌ترین مفاهیم و ارزش‌های اخلاقی پرداخته و بیش‌تر مفاهیم اخلاق عملی، از دروغ، ریا، حسد، غیبت، بخل، حرص و طمع گرفته تا آداب نماز و آداب طعام خوردن و میزبان بودن و غیره، همگی در کیمیای سعادت مطرح شده‌اند؛ به‌گونه‌ای که آموزه‌ای به نظر نمی‌رسد که غزالی به نوعی به آن نپرداخته باشد. درحالی‌که تعالیم اخلاقی مطرح شده توسط سعدی، تمامی مفاهیم و ارزش‌های اخلاقی را شامل نمی‌شود. این تعالیم، در قابوس‌نامه، به حد گلستان، کلی مطرح نشده‌اند، ولی همانند کیمیای سعادت نیز شامل اکثر مفاهیم اخلاقی نیستند.بیش‌تر مفاهیم و ارزش‌هایی که غزالی از آن‌ها سخن گفته، در مورد مسلمانان است؛ به‌گونه‌ای که گویی هدف از نوشتن آن، ارائه کتابی برای مسلمانان و مطرح کردن آداب و رسوم اسلامی در بسیاری زمینه‌هاست؛ ولی تعالیم ذکر شده توسط سعدی، بیش‌تر طبقات مختلف اجتماع را دربرمی‌گیرد.با توجه به باب‌هایی که عنصرالمعالی به آیین شراب خوردن و آداب چوگان زدن اختصاص داده، می‌توان گفت که قابوس‌نامه، کتابی است که برای خواص و اشراف تنظیم شده است. ذکر این مطلب نیز اهمیت دارد که گلستان مانند کیمیای سعادت و قابوس‌نامه، به‌طور مستقیم، خط‌مشی اخلاقی ارائه نداده است و خواننده را ملزم به رعایت بایدها و نبایدها نکرده است؛ مسئله‌ای که در قابوس‌نامه و کیمیای سعادت به چشم می‌خورد. استناد به آیه و حدیث، اعتبار و هویت خاصی به تعالیم غزالی بخشیده‌اند؛ مسئله‌ای که گلستان و قابوس‌نامه فاقد آن هستند، از طرفی، ایجاز به‌کار رفته در گلستان و قابوس‌نامه را کیمیای سعادت فاقد است.
حقیقت محمّدیّه درشریعت و عرفان
(و باز تاب آن در گلشن راز شبستری و اسرارنامه عطّار نیشابوری )
نویسنده:
مریم سادات ایمان دوست
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده :نوشته حاضر براساس روش تحلیلی و مقایسه ای در صدد تبیینی از نگرش عرفا و ادبا در بابمفهوم حقیقت محمّدیّه در هندسه دین ، عرفان و ادب است. آنچه در این راستا می خوانیم عبارت است از : پیشینه ی این اندیشه و ریشه یابی ظهور و گسترش آن ، نگرش ها و تحلیل های برخی از ادیاندرمورد حقیقت محمّدیّه ، تعابیر و عناوین مختلف این اندیشهو در نهایت بررسی نگرش دو عارف بزرگ و نامدار ایران شیخ عطّار نیشابوری(وفات 618ه . ق) و شیخ محمود شبستری( وفات 720ه . ق) در دو اثر اسرارنامه و گلشن راز . حقیقت محمّدیّهازجمله مباحث پایه ای واز مفاهیم مهم جهان بینی عرفانی است . حقیقت محمّدیّه ، « نور» ربانی است این نور ازلی و قدیم به طور متوالی در انبیاء ، جلوه کردهتا آنکه به آخرین تجلّی تاریخی خود یعنی حضرت محمّد (ص) رسیده است .حقیقت محمّدی اوّلین حقیقت ظاهر ، موجود نخستین ، مبدء ظهورعالم، کاملترین فرد نوع انسانی و بلکه اکمل مظاهر حق است. همه ی انسان ها بسته به میزان ایمان و معرفت خود از این نور ربانی بهره مند می شوند ، درست مانند یک هرمی که در رأس آن نورالانوار قرار دارد و پس از آن کاملترین مظهر خداوند ،پیامبراسلام (ص) ، وپس از ایشان انبیا ،امامان ، اولیا ء و... قرار می گیرند ، هرکسی که به رأس هرم نزدیکتر است بیشتر از دیگران از این نور بهره می برد . آیات و روایات بیانگرمقام و منزلت پیامبر اسلام (ص) به عنوان کاملترین مظهر خداوند است.عارفان و شاعران بسیاری چون شبستری و عطّار در این زمینه داد سخن داده اند و هرکدام به اقتضای زمان و موقعیّت خود نامی برآن نهاده اند .بررسی ها و تحلیل های انجام شده دالّ بر این است کهآنها پیامبر اسلام را مصداق کامل حقیقت محمّدی می دانند .
  • تعداد رکورد ها : 6