جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 25
محبت و عشق از نظر ابن عربی
نویسنده:
گلبابا سعیدی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 131 تا 146
م‍رگ‌ و ف‍ل‍س‍ف‍ه‌
نویسنده:
ج‍ف‌ م‍ال‍پ‍اس‌، روب‍رت‌ س‍ی‌س‍ول‍وم‍ون‌؛ م‍ت‍رج‍م‌: گ‍ل‌ب‍اب‍ا س‍ع‍ی‍دی‌؛ وی‍راس‍ت‍ار: ش‍ه‍لا غ‍ی‍اب‍ی‌.
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر , مجموعه مقالات , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ت‍ه‍ران‌: آزاد م‍ه‍ر‏‫‏,
چکیده :
کتاب «مرگ و فلسفه» نوعی موضوع نگاری فلسفی(philosophical Topography) است که توسط جف مالپاس و روبرت سی سولومون در سال 1998 منتشر شده است، این کتاب برای اول بار توسط «گل بابا سعیدی» به فارسی ترجمه شده و در سال 1385 و در شمارگان 1650 نسخه توسط نشر آزادمهر به چاپ رسیده است.
مشکل اتحاد و تعالی از نظر محیی‌الدین ابن عربی
نویسنده:
مؤلف: الاخضر قویدری؛ مترجم: گل‌بابا سعیدی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
تهران - ایران: آزاد مهر,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
نویسنده در این کتاب به نقد و تفسیر نظریة وحدت وجود از دیدگاه «شیخ محی‌الدین ابن‌عربی» (560638ق) پرداخته است. ابن‌عربی در معرفی احدیت ذات، هستی را از سه جهت مورد مطالعه قرار می‌دهد که عبارت‌اند از: حقیقت ذات احدیت، الوهیت که در این‌باره ابن عربی از نسبت صفات و اسمای به ذات احدیت سخن می‌گوید و شأن و منزلت ذات احدیت. نویسنده ضمن شرح موارد ذکر شده، مشکل نظریة وحدت وجود را از نگاه ابن‌عربی و با تکیه بر آرای فلاسفه و عرفایی چون: «افلاطون»، «ارسطو»، «غزالی»، «عبدالرزاق کاشانی»، «ابن خلدون»، «جلال الدین سیوطی» و...، مورد بررسی قرار می‌دهد و با پرده برداشتن و زدودن مشکل اتحاد و تعالی که از نظر ابن‌عربی در حول ارتباط خدا به عالم دور می‌زند نتایج فلسفی حاصله از این بررسی را بیان می کند. شایان ذکر است در بخش ضمائم کتاب نیز شرح نویسنده بر برخی از متون نوشته شدة ابن‌عربی آورده شده است.
انسان کامل
عنوان :
نویسنده:
محی الدین ابن عربی؛ گردآورنده: محمود محمود الغراب؛ مترجم : گل بابا سعیدی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
تهران - ایران: جامي,
آموزش معنوی در آثار امام محمد غزالی
نویسنده:
مجید یوسفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این تحقیق با عنوان آموزش معنوی از آثار امام محمد غزالی با هدف تبییناین رویکرد این تحقیق کتابخانه ای و نقلی است . هدف اصلی از مطالعه حاضر تهیه پاسخ مناسب برای این پرسش که:« ابعاد فردی و اجتماعی آموزش معنوی از دیدگاه غزالی کدامند؟»1-
بررسی اصول تعلیم وتربیت ازدیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
نسرین کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع اصلی این پژوهش بررسی اصول تعلیم وتربیت از دیدگاه علامه طباطبایی است. در این تحقیق ابتدا اصول تربیتی و منابع آن مورد بررسی قرار گرفته، سپس جایگاه انسان در تعلیم وتربیت به استناد آیات قرانی از دیدگاه علامه مورد تاکید بوده است همچنین مبانی ومفاهیم تعلیم و تربیت هریک به طور جداگانه مورد بحث وبازبینی قرار گرفته در بخشی دیگر برخی از اصول عام تربیتی از جمله اصل کرامت، مسئولیت، عدل، عقل، کمال جویی و وسع از دیدگاه علامه طباطبایی مطرح گردیده است. این تحقیق از نوع نظری و روش آن توصیفی-تحلیلی است و برای جمع آوری اطلاعات و داده‌های لازم آن از ابزار مطالعات کتابخانه‌ای استفاده شده است. لازم به ذکر است استفاده از دوره20 جلدی تفسیر المیزان و سایرکتب مربوط به علامه به عنوان ابزار اندازه گیری محسوب شده است
کتاب: ترجمان الاشواق
نویسنده:
محی الدین ابن عربی؛ ترجمه و مقدمه: گل بابا سعیدی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , شرح اثر , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
تهران - ایران: روزنه,
چکیده :
معرفى اجمالى: «ترجمان الاشواق»، مشتمل است بر ديوان اشعار عربى محى الدين عربى، در زمينه عرفان ادبى و نظرى و نيز حاوى ترجمه و شرح فارسى آن اشعار، به قلم گل‌بابا سعيدى است كه البته مترجم، همان ترجمه و شرح جناب رينولد آلين نيكلسون به زبان انگليسى را به فارسى برگردانده است. ساختار: كتاب، مشتمل است بر غزلياتى عاشقانه و عارفانه كه بيشتر با عباراتى مكنى و معقد همراه است و شرحى مبسوط و تا حدى دور از فهم از سوى نيكلسون. بخش عربى كتاب يا ترجمان الاشواق(متن عربى)، داراى يك مقدمه و 61 غزل(مترجم، تعبير قصيده را به كار برده) است كه برخى از آنها، مشتمل بر واژه‌هاى دور از ذهن و عبارات داراى تعقيد لفظى و معنوى است، لذا در پاره‌اى موارد، درك مطلب سخت و دشوار مى‌باشد. غزليات، حداقل، سه بيتى و حداكثر، سى و هفت بيتى است. اولين غزل، چهار بيتى است. بخش فارسى كتاب يا ترجمان الاشواق(ترجمه و شرح)، بدين صورت است كه در هر قصيده، نخست، ابيات با ذكر شماره ترجمه مى‌شوند، سپس عبارات و تركيباتى كه نياز به شرح دارند يا به مطلب خاصى اشاره مى‌كنند، جدا جدا تشريح مى‌شوند و مشاراليه آنها مشخص مى‌گردد. ناگفته نماند كه استاد نيكلسون[كه كتاب را به زبان انگليسى ترجمه و شرح كرده]، بعضى از ابيات را با ديد و سليقه خاص خود ترجمه نموده و در بعضى از موارد فقط به مفهوم كلى شعر بسنده كرده است؛ ازاين‌رو، اگر شخص مطلع و خرده‌گير و كنجكاو با كمال دقت به آن بنگرد، امكان دارد در تطابق ترجمه و متن اصلى، اختلافى را مشاهده كند. ترجمه و شرح مزبور، گرچه در پاره‌اى موارد، آشفته يا داراى نقصان و اشتباه است، ولى روى‌هم‌رفته، شيوا و رسا و گره‌گشاست. گزارش محتوا: ابن عربى در آغاز ديوان، ابتدا، در رابطه با ورودش به مكه معظمه و آشنا شدنش با جمعى از علماء، سخنانى به ميان آورده، مى‌گويد: در سال 598 به مكه فرود آمدم، با گروهى از بزرگان و دانايان، مردان و زنان آشنا شدم. در ميان ايشان كسى را چون جناب مكين الدين، ابوشجاع، زاهر بن رستم، نيافتم. هم‌چنين خواهر وى، شيخه‌ى حجاز، فخر النساء را در فضايل سرآمد همگان يافتم. كتاب صحيح ترمذى و بسيارى از ديگر كتب را در آن سامان خدمت شيخ تلمذ كردم، اما خواهرش كه به‌حق، افتخار زنان و مردان دانشمند بود، كسى فرستادم و از وى درخواست استماع حديث كردم، چون حديث را نيكو مى‌دانست، ليكن نپذيرفت و گفت: «آرزوهايم سرآمده و مرگم فرارسيده و اين چندگاه پايان زندگى‌ام در فكر بندگى خدايم؛ بدين جهت از اين كار، معذورم»؛ با اين حال، به برادر دانشمندش اجازه داد تا به نيابت از وى، رخصت عامى در ارتباط با همه روايات او برايم بنويسد و برادرش چنين كرد و اجازه‌نامه را به خط خويش برايم فرستاد... شيخ مكين الدين را دخترى بود كه زيبايى صورت و نيكويى سيرت، به حقيقت، در وى جمع آمده بود. نام وى، نظام، لقبش، عين الشمس و البهاء و از زنان بسيار فرهيخته و دانا، عابد روزه‌دار و معتكف پرهيزگار بود و... ما نيز از نظم خود در اين كتاب، با زبان نرم مغازله و عبارات پاك تغزلى، بهترين آويزه‌ها را به گردن او آويختيم... همواره در آنچه اينجا به نظم آورده‌ام، اشاره‌اى است به واردات الهى و تنزلات روحانى و مناسبات علوى و اين امر، بنا بر شيوه‌ى آرمانى ما جريان دارد... اين معارف و معانى بلند را به زبان تغزل كه نوعى شعر عاشقانه است، از آن جهت بيان داشتم كه دل‌هاى مردمان به اين‌گونه بيان عشق مى‌ورزد و انگيزه‌هاى شنيدن آنها فراوان است. عناوين پاره‌اى از غزليات ابن عربى چنين است: «اسقفة من بلاد الروم»(پيشواى عيسوى دختى، از بلاد روم)، «تحية مشتاق متيم»(درود عاشق دل‌داده و شيدا)، «سلام على سلمى»(درود به سلمى)، «زفرات مصعدة»(ناله‌ها و آه‌هاى برخاسته)، «لا عزاء و لا صبر»(نه پايدارى نه شكيبايى)، «الاوانس المزاحمات»(همايش خوب‌رويان)، «ربوع دارسة و هوى جديد»(سرزمين‌هاى كهن و عشق جديد)، «رعود بين الضلوع»(رعدهايى در ميان پهلوها)، «لا تعجبى»(تعجب مكن)، «تناوحت الارواح»(روان‌ها ناله سردادند)، «شموس فى صورة الدمى»(خورشيدهايى به‌صورت سنگ‌هاى منقوش)، «المطوقة النائحة»(كبوتر طوق‌دار نوحه‌گر)، «رواية الصبا»،(حديث باد صبا)، «الجمل غراب البين»(شتر، كلاغ فراق و جدايى است) و «وعد الخود»(پيمان ماه‌رويان و پرده‌نشينان). مؤلف در خاتمه ديوان، حكايت شرح خود را بر اين ديوان چنين بيان مى‌كند: «دليل اينكه[به شرح] اين ديوان... [پرداختم]، درخواست دوست نيك‌بختم، ابومحمد، بدر بن عبدالله حبشى خادم و نيز فرزند نكوكارم، شمس الدين، اسماعيل بن سودكين نورى، در شهر حلب بود، زيرا از يكى از فقها سخنى شنيده بود كه او را خوش نيامده بود؛ بدين معنى شنيده بود كه وى گفته است: «سخن شيخ كه در آغاز «ترجمان الاشواق» گفته: «از اين ابيات غزلى، علوم و اسرار و حقايق الهى را خواسته است»، درست نيست و خدا داناتر است، بلكه شيخ اين سخن را سپرى قرار داده تا او را با همه دين‌دارى و صلاح‌انديشى كه دارد، به غزل‌گويى نسبت ندهند». اين مطلب را فرزندم، شمس الدين، اسماعيل براى من بازگو كرده، من نيز در حلب به شرح آن مشغول شدم. از قضا، آن فقيه متكلم، در بعضى جلسات آن شرح، شركت كرد... و زمانى كه آن گوينده شرح ما را شنيد، به شمس الدين اسماعيل گفت: «پس از اين ديگر هيچ‌يك از اهل اين طريقت را در سخنان عادى كه مى‌گويند متهم نمى‌كند؛ سخنانى كه معتقدند اشاره به علومى دارد كه براى آن، اين الفاظ را اصطلاح كرده‌اند»؛ بدين ترتيب، گمانش نيكو شد و بهره برد. اين، انگيزه شرح من بر «ترجمان الاشواق» بود». براى آشنايى با محتواى اشعار و چگونگى ترجمه و شرح آنها، به نمونه زير توجه فرماييد: «قصيده دوم: پيشواى عيسوى دختى، از بلاد روم: 1. در روز جدايى، آنان شتران سرخ‌موى را زين نكردند، مگر در هنگامى كه طاووس‌ها را بر آنها بار نمودند. 2. طاووس‌ها را با نگاه‌هاى كشنده و گيرا مى‌بينى، پندارى كه هر يك از آنها چون بلقيس در بالاى تخت مرواريد نشسته است. 3. هنگامى كه وى در صحن آبگينه گام مى‌نهد، خورشيدى است كه بر روى سپهر در آغوش ادريس مى‌درخشد. 4. هنگامى كه با تير نگاه مى‌كشد، با گفتار شيرين زنده مى‌كند و چون مرده خويش به زبان زنده مى‌كند، گويى عيسى است. 5. دو ساق درخشانش، تورات اوست؛ آن را مى‌خوانم و مى‌آموزم؛ گويى كه موسى هستم. 6. اسقفى است از دختران روم كه فاقد زينت است كه در او نشانه‌هايى از نور مى‌بينى. 7. دوشيزه سركشى است كه كسى را با او انس و الفتى نيست و خلوتگاه خويش را جايگاه ذكر كرده است. 8. همه دانايان كيش ما، پيروان داود، دانشمندان يهود و نصارى را ناتوان و درمانده ساخته است. 9. اگر با اشاره انجيل بخواهد، پندارى كه او كشيش اسقف و خادم كليسا است. 10. روز وداع آنها، گروه گروه، سپاه صبر و شكيبايى خود را بر سر راهش آماده كردم. 11. هنگامى كه جانم به لب رسيد و به مرگ نزديك آمد، از آن مايه جمال[و] مهربانى، خواستم كه به من آرامش و سكون بخشد. 12. پس تسليم شد و خداوند، ما را از شر او نگاه داشت و پادشاه موفق و پيروز، شر شيطان را از ما بازداشت. 13. هنگامى كه ماده‌شترهاى او را براى رحيل جدا مى‌كردند، من فرياد بركشيدم كه ساربانا او را با ماده‌شتران مبر! شرح: [1. شتران تربيت شده]: 1. «شتران تربيت شده»، اعمال باطنى و ظاهرى هستند كه كردار شايسته آدمى را به‌سوى خدايى كه در بالاى عرش قرار گرفته مى‌برند؛ آن‌طور كه خداوند در سوره 35، آيه 11 فرمايد: «و كردار شايسته، او را بالا مى‌برد»؛ «وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ». «طاووسانى كه بر آنها سوارند»، معشوقه‌هاى اويند كه از جهت زيبايى، آنها را به طاووس تشبيه مى‌كند، زيرا عملى خوب و پسنديده است كه روح هدف انجام دهنده را در بر دارد. وى، معشوقه‌ها را با پرندگان مى‌سنجد؛ چه، آنان همان‌گونه كه روحانى هستند، از زيبايى متنوعى برخوردارند. [2. نگاه كشنده و داراى قدرت فائقه]: 2. «نگاه كشنده و داراى قدرت فائقه»، به حكمت الهى اشاره مى‌كند و حالتى است كه در ساعات تنهايى براى انسان رخ مى‌دهد و به‌گونه‌اى بر وى يورش مى‌آورد و چيره مى‌شود كه وى را از مشاهده ذاتش بازمى‌دارد. «بلقيس بر تخت مرواريدش»، اشاره به نور حق است كه براى جبرائيل و پيامبر در طول شب معراج پيامبر، بر روى بسترى از مرواريد و سنگ يمانى در بهشت آسمانى متجلى گشت؛ بدان‌گونه كه جبرائيل، به تنهايى با مشاهده تجلى حق بى‌هوش شد. نويسنده، حكمت الهى را بلقيس مى‌نامد كه آن، زاده موجودى است هوشيار و ظريف و مجرب و كارآزموده، چون بلقيس كه هم روح بود و هم زن، زيرا پدرش جن و مادرش از نوع انسان بود. [3. ذكر ادريس]: 3. «ذكر ادريس»، به مقام والا و حكمت الهى ادريسى كه در او وجود دارد، اشاره مى‌كند؛ يعنى هر كجا اوست، حكمت الهى او را دنبال مى‌كند و از او تبعيت مى‌نمايد(آن‌گونه كه پيامبر فرموده: حكمت را به نااهلان ندهيد؛ مبادا در حق حكمت ظلم كنيد«صفحات 70 و 154، «فيه ما فيه»، مولوى، فروزان‌فر») و مقابل وى، كسى است كه تحت تسخير و تسلط احساس كه به زبان عرفا حال گويند، قرار گرفته و در اختيار شخص وارد است. در اين مورد، نويسنده در شعر خود، توجه مردم را به تمكن ميراث نبوى جلب مى‌كند، زيرا پيامبران خود ارباب احوالند؛ در صورتى كه غالب اوليا، به‌وسيله پيامبران به اين مقام نايل گشتند. «خورشيد بر ادريس پيوست»، چه، خورشيد در قلمرو حكومت او قرار دارد. حكمت الهى به‌عنوان يك امر متحول و متغير، نه يك امر ثابت و لايتغير، توصيف مى‌شود؛ چه، معشوقه، خود داراى غرور و ابهت است و احساسات قلبيش او را وامى‌دارد كه از حالتى به حالت ديگر با نوعى تمكن درآيد و خود را نشان دهد. [4. با نگاهش مى‌كشد]: 4. «با نگاهش مى‌كشد»، اشاره به مقام فناى در مشاهده است. «گفتارش حيات مى‌بخشد»، اشاره به كمال تركيبى انسان است هنگامى كه روح بر او دميده شد كه در اين باره، خداوند در ارتباط با مقام حضرت عيسى[آدم] در سوره 38، آيه 71، فرمايد: «چون او را راست و استوار ساختم و از جان «روح» خويش در او دميدم، شما او را سجده كنيد». يا سوره 16، آيه 42 كه فرمايد: «جز اين نيست گفتار مر چيزى را چون بخواهيم آن را، آنكه بگوييم مر او را بشو، پس مى‌شود.» 5. «ساق‌هايش»، به بلقيس و صحن آبگينه اشاره مى‌كند. در اين باره در سوره 7، آيه 44 آمده است: «گفته مى‌شود مر او را در صحن داخل شو، پس چون ديد آن را، پنداشتش آب بسيار و بالا زد دامن جامه را از دو ساقش؛ گفت: به‌راستى كه آن صحنى است ساده از آبگينه‌ها». «در درخشندگى، چون تورات است»، زيرا تورات از چوبى كه آتش پديد آورد، گرفته شد و چهار وجه تورات كه چهار كتاب به نام‌هاى قرآن، مزامير داود، خمسه موسى، انجيل عيسى مى‌باشند، با چهار نورى كه در قرآن سوره 24، آيه 35، بدان اشاره مى‌كند، مطابقت دارد كه فرمايد: «خداوند، نور آسمان‌ها و زمين است. مثل نورش، چون چراغدانى است كه در آن باشد چراغى كه آن چراغ، باشد در آبگينه كه آن آبگينه، باشد ستاره درخشان كه برافروخته مى‌شود از آن زيتون». خلاصه، مراد از «چهار نور»، مشكات، مصباح، زجاجه و زيت مى‌باشند كه در آيه بدان اشارت رفت. 6. «يكى از دختران روم»، مقصود از حكمت الهى نژاد مسيح است و به امپراطورى روم تعلق دارد. فاقد زينت ظاهرى است؛ يعنى به توحيد وابسته است و از اسامى الهى بهره‌اى ندارد؛ با وجود اين فروغ خير مطلق است و جلاى ذات احديت در گونه‌اش نمايان است. اگر قرار بر اين بود كه خداوند پرده‌هاى نور و ظلمت را كنار بزند، شكوه و عظمت جمال ذات او آشكار گردد«براى اطلاع بيشتر، داستان نقاشان روم و چينى را در دفتر اول مثنوى». 7. «دختر سركشى است، كسى نمى‌تواند با او انس بگيرد»: چه، تفكر، درباره ماهيت ممكن، جز فنا و نيستى چيزى نباشد و در آن چيزى نيست كه به آن، دل بندى و شاد زى‌اى؛ آن‌گونه كه ابوالعباس زيارى(متوفى 342ق كه نظريه جمع و تفرقه وى، به‌وسيله هجويرى در «كشف المحجوب» بيان شده است) مى‌گويد: «شادى وجود ندارد تا آنجا كه ارواح پاك مى‌خواهند او را به دام بكشند، سركشى مى‌كند و به آنان علاقه‌اى نشان نمى‌دهد، زيرا رابطه‌اى ميان آنان وجود ندارد.» «در خلوت‌گاه خويش»؛ يعنى در قلب. تنهايى وى در آن است كه به خود مى‌نگرد، زيرا خدا فرمايد: «زمين و آسمان نتوانست مرا بر دوش كشد، اما من در قلب بنده‌ام كه ايمان دارد، جاى دارم.»«احاديث مثنوى، فروزان‌فر، ص 26» و قلبى كه داراى چنين حكمت ذاتى است، خود در مقام تجريد و تنزيه قرار مى‌گيرد كه آن مقام، چون بيابانى است و وى، چون جانور وحشى و سركش. آن‌گاه وى به گورستان مرمرين امپراطوران روم اشاره مى‌كند كه چنين بقعه‌ها، وى را به ياد مرگ مى‌اندازد كه از وحدت به دور است. اين جدايى و فراق، او را وامى‌دارد كه از آشنايى با موجودات سرباززند و به حق بپيوندد. 8. «چهار كتاب»: عبارتند از قرآن، مزامير داود، تورات و انجيل و هم‌چنين در اينجا به افرادى كه آن كتاب‌ها را مطالعه نموده و شرح داده‌اند، اشاره مى‌شود. همه آگاهى‌ها با اين چهار كتاب به دست مى‌آيند و به اسماء الهى وابسته‌اند و نمى‌توانند مسئله‌اى را در ارتباط با ذات حق حل نمايند. [9. اگر اين فرد روحانى كه از نژاد عيسى است، به كتاب انجيل چنگ زند]: 9. اگر اين فرد روحانى كه از نژاد عيسى است، به كتاب انجيل چنگ زند، به‌گونه‌اى كه آن را از همه افترائاتى كه افكار مردم به غلط به او نسبت داده‌اند، تبرئه كند، ما در پيش او، به‌زانو مى‌افتيم و در مقابل قدرت عظيم و برتر او در حضرت وى از سران كليسا، مخلصانه‌تر كمر خدمت بر ميان مى‌بنديم. 10. «بر روى جاده و طريق»؛ يعنى معراج روحانى. 11. «به من جان مى‌بخشد»: همان معنايى را بيان مى‌كند كه پيامبر فرمود: «هان بوى خوش رحمان، از جانب يمن مى‌آيد»؛ «انى اشم رائحة الرحمن من قبل اليمن»، ولى اصل عبارت به‌طورى‌كه در كتاب «احياء العلوم»، ج 3، ص 153، آمده است، «انى لاجد نفس الرحمن من جانب اليمن» مى‌باشد. نويسنده آرزو مى‌كند كه در عالم انفاس بوى خوش معشوق دايما به جانب وى بوزد. اعراب به اين موضوع در اشعارشان ياد مى‌كنند، زيرا آنان درودها و تحياتى مى‌گويند كه به‌وسيله بادها هنگامى كه مى‌وزند، فرستاده مى‌شوند. 12. «خدا ما را از شر او حفظ كناد»: اشاره به حديثى است كه حضرت فرمود: «من از تو، به تو پناه مى‌برم»؛ «اعوذ بك منك». «پادشاه موفق و پيروز»، عبارت است از افكار علمى و هدايت الهى. «ابليس»، انديشه‌اى كه با خدا يكى مى‌شود و مقام مهمى است و كسانى كه به آن دست مى‌يابند، از اتحاد و حلول رهايى مى‌يابند و در حديث به آن اشارت رفته است كه حضرت فرمايد: «من گوش و چشم اويم»؛ اصل خبر: «فاذا احببته، كنت له سمعا و بصرا»«رشف النصايح، سهروردى، ص 71. 13. وى مى‌گويد: هنگامى كه اين جوهر معنوى خواست قلب اصيل را در بازگشت از مقام انس و اسماء حسنى ترك گويد و در عوالم پديده‌ها و ماديات كه بر او تحميل شده است، حضور يابد. مقام انس، هدف و عشق متعالى انسان قرار گرفت كه وى را به اسماء حق هدايت مى‌كند و در اين باره، پيامبر فرمود: «براى من وقتى است كه كسى جز پروردگار، مرا در آن شريكى نيست»«احاديث مثنوى، فروزان‌فر، ص 39». جوهر معنوى كه انسان را به مقام انس و وحدت مى‌برد، شتر ماده و ساربانان آنها را فرشتگان مقرب درگاه حق گويند». وضعيت كتاب: كتاب كه توسط رينولد آلين نيكلسون، تحقيق، تصحيح و به زبان انگليسى ترجمه و شرح شده است، با قلم گل‌بابا سعيدى به فارسى برگردانده شده است. فهرست كلى محتويات و مقدمات پژوهش(مشتمل بر يادداشت ناشر انگليسى، مقدمه مترجم، پيش‌گفتار مارتين لينگز و پيش‌گفتار نيكلسون)، در آغاز كتاب و فهرست لغات و اصطلاحات عرفانى و فلسفى، در پايان آن ذكر شده است. پاورقى‌ها، به ذكر موارد اختلاف نسخ اختصاص يافته است. ابن عربى، خود، كتاب «ترجمان الاشواق» را شرح نموده و آن را، «فتح يا كشف الذخائر و الاعلاق عن وجه ترجمان الاشواق» ناميده است كه بيشتر شرح‌هاى نيكلسون از همين متن است.
راه اثبات خداوند از نظر اشعری و آگوستین قدیس و شباهت های آن( بحثی تطبیقی)
نویسنده:
احمد پازوکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حو زه: ,
چکیده :
هدف پژوهش بیان شباهت ها و اختلافات راه های اثبات خداوند از نظر ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری و آگوستین قدیس می باشد. روش پژوهش کتابخانه ای است. نتیجه کلی از این رساله بیان راه اثبات وجود خدا از نظر پیروان اشعری و آگوستین و وحدت رویه کلیه پیامبران الهی است.
نقش رفتارهای عاطفی در تربیت اسلامی کودکان
از منظر قرآن و سنت
نویسنده:
فاطمه کهزاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله تلاشی است در زمینه بررسی عوامل رفتاری تربیت عاطفی کودک از دیدگاه اسلام. بررسی عوامل موثر در تربیت کودک در دو حوزه عبادت و اخلاق با رویکرد دینی و قرآنی مورد نظر است. تربیت فرزند بر اساس اسلام امری است لازم و سرنوشت ساز در زندگی وی. بر این اساس، عوامل رفتاری تربیت که اغلب در صفات رفتاریپدر و مادر و نحوه‌‌ی رفتار آنان در محیط خانواده تبلور (ظهور ، نمایان) می‌یابد، از منظر اسلام نقش اساسی در پرورش روحیه عاطفی و معنوی کودک دارد و باید مورد توجه اولیا و مربیان قرار گیرد.با توجه به اینکهیکی از ابعاد وجودی انسان بعد عاطفی اوست که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته و ارزش بعد عاطفی در انسان به آن است که او را به فعالیتهای مثبت و منفی تحریک و تهییج می‌کند و به زندگی انسان جهت می‌بخشد. لذا پژوهش حاضر در صدد است با کمک دیدگاه قرآن و سنت ابعاد تربیت عواطف کودکان را شناسایی کرده و به مقایسه بیان مفاهیم و حقیقت عاطفه و جایگاه آن از دیدگاه اسلام و قرآنبپردازد. به منظور دستیابی به این اهداف و با توجه به اینکه موضوع پژوهش امری نظری است از روش توصیفی- تحیلی استفاده کرده و از آیات قرآن و نهج البلاغه و کتب روایی و احادیثائمه اطهار (ع) در رابطه با تربیت عواطف بهره برده و نتایج زیر بدست آمده است.به عواطف در دو جنبه مثبت و منفی در قرآن و روایات اشاره شده است و مرکز کانون آن قلب «دل» انسانی می‌باشد، در همه افراد به صورت فطری و بالقوه وجود دارد و زمینه رشد می‌طلبد. هدف اسلام از تربیت عاطفی هدایت و راهنمایی عواطف انسان به منظور رساند او به کمال است و کمال انسان قرب به خداست.لذا تربیت عاطفی قصد دارد تحت اراده و هدایت مربی، انسان را به حدی از رشد عاطفی برساند که همه عواطف خود را جهت رضای خدا و تقرب به او بکار گیرد. بدین منظور کلیه عواطف باید به گونه‌ای پرورش یابند و کنترل شوند که تحت فرمان عقل و شرع قرار گیرند تا موجبات رساند او به ثبات عاطفی یا تعادل عاطفی فراهم آید.واژه‌های کلیدی: قرآن، اسلام، تربیت، سیره، سنت، کودکان، رفتارهای عاطفی، محبت، حسادت، اضطراب، خشم، شادی،تربیت دینی و اخلاق .
دلالت‌هاي تربيتي از ديدگاه شهيد مطهري مطالعه موردي: آثار و افكار
نویسنده:
حمید رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اين مطالعه در صدد است كه به تعليم و تربيت اسلامي از منظر مطهري بنگردو دلالتهاي تربيتي را در قالب عناصر اهداف، محتوا و روش از ديدگاه متفكر شهيد تبیین نمايد. برای این منظور چهار سوال پژوهشی طراحیو تدوین شد: سوال اول پژوهشي: شهید مطهری، ماهیت انسان را از دیدگاه خود چگونه تبیین نموده است؟سوال دوم پژوهشي: شهید مطهری، هدف تعلیم و تربیت را از دیدگاه خود چگونه تبیین نموده است؟سوال سوم پژوهشي: شهید مطهری، محتوای تعلیم و تربیت را از دیدگاه خود چگونه تبیین نموده است؟سوال چهارم پژوهشي: شهید مطهری، روش تعلیم و تربیت را از دیدگاه خود چگونه تبیین نموده است؟نتایج این مطالعه نشان داد که شهید مطهری ماهیت انسان را دو بعدی شامل جسم وروح می داند؛ و هدف تعلیم و تربیت را آمادگی انسان ها برای زندگی در آینده می داندو محتواهایی که این مهارتهای زندگی را تقویت می نمایدرا پیشنهاد نموده است؛ نتایج تجزیه و تحلیل سوال سوم پژوهشي مبنی بر محتوای تعلیم و تربیت از دیدگاهشهید مطهری نشان داد که نظر اسلام منحصراً علوم دینی نیست ، اگر مقصود علم خاص می بود، پیغمبر به همان علم تصریح می کرد، مقصود هر علم مفید و سودمندی است که بکار می خورد. شهید مرتضی مطهری محتوای تربیتی زیر برای تعیین محتوا پیشنهادنموده است: تقویت اراده،نیایش و پرستش، مراقبه و محاسبه، تفکر، هم‏نشینی با صالحان، ازدواج، جهاد،کار. نتایج تجزیه و تحلیل سوال چهارم پژوهشي مبتنی بر روش تعلیم و تربیت از دیدگاه شهید مطهری نشان می دهد که رويكرد اساسي در تعليم و تربيت شهید مطهری خدايي شدن، با خدابودن، روبه سوي او داشتن است، رويكردي كه بر عشق و دل متكي و مبتني بر پرورش و تقويت احساس حضور الهي و براساس هدايت الهي است.
  • تعداد رکورد ها : 25