جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
مرور پدیدآورندگان
>
ابن عربی , شیخ اکبر؛ محیی الدین محمدبن علی (Ibn Arabi؛ شاعر، فیلسوف و عارف مشهور قرن هفتم هجری، از اولاد حاتم طائی، متولد اندلس، صاحب کتب «فتوحات مکیه» و «فصوص الحکم»، نظریه وحدت وجود), 560ق/1165م. 638ق/1240م.
جستجو در
عنوان
پدیدآورنده
توصیفگر
موضوع
ناشر
زبان
نوع منبع
رشته تحصیلی
مقطع تحصیلی رساله تحصیلی
تاریخ
محل
جستجو در متن
همه موارد
برای عبارت
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
1
2
3
4
5
6
7
8
9
تعداد رکورد ها : 89
عنوان :
نقش خیال - اندیشه های ابن عربی در باب خیال
نویسنده:
محی الدین ابن عربی؛ گردآورنده: محمود محمود الغراب؛ مترجم: محمد فرهمند
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
تهران - ایران: جامی,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
عرفان اسلامی
,
عرفان نظری
,
عالَم خیال(مقابل عالَم حقیقت)
کلیدواژههای فرعی :
آثار عرفانی ,
کتب عرفانی ,
چکیده :
کتاب «نقش خیال» ترجمه «الخیال، عالم البرزخ و المثال» است که مجموعۀ آرا و اندیشههای ابن عربی در حوزه خیال، عالم مثال و برزخ است که به وسیله «محمود محمود الغراب» گردآوری شده است. این کتاب توسط انتشارات جامی در 272 صفحه روانه بازار کتاب شده است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
«رحمة من الرحمن في تفسير وإشارات القرآن» من كلام الشيخ الأكبر محيي الدين بن العربي وعلی هامشه تفسيره «إيجاز البيان في الترجمة عن القرآن» - الجزء الاول
نویسنده:
محمود محمود الغراب
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
دمشق - سوریه: مطبعة نضر,
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
آثار عرفانی
,
اصطلاحنامه علوم قرآنی
,
تفسیر قرآن
,
تفسیر اهل سنت
,
تفسیر عرفانی
,
تفسیر عرفانی
,
آثار ابن عربی
,
کتب تفسیر اهل سنت
,
کتب تفاسیر عرفانی اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
کتب اهل سنت ,
تفسیر متصوفه ,
کتب تفسیر ,
کتب تفسیر اهل سنت ,
کتب متصوفه اهل سنت ,
کتب عرفان نظری اهل سنت ,
کتب تفاسیر عرفانی اهل سنت ,
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نامه ابن عربی به امام فخر رازي
نویسنده:
حسین سید موسوي
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
عرفان اسلامی
,
اصطلاحنامه عرفان
,
عرفان نظری
چکیده :
در میان آثار عرفانی نامه اي از ابن عربی به فخر رازي وجود دارد. برخی معتقدند این نامه همان است که ابن عربی در فتوحات مکیه خویش در دو باب به آن اشـاره کـرده اسـت . وي در فتوحات در خصوص مکارم اخلاق و جـوانمردي سـخن مـی گویـد، در حـالی کـه نامـه موجود، دعوت فخرالدین رازي به کسب علوم شهودي و کشفی است. سوال ایـن اسـت آیـا نامه اي که در برخی از رسائل ابن عربی وجود دارد همان است که مورد ادعاسـت ، یـا اینکـه نامه موجود غیر از نامه اي است که ابن عربی نوشته است؟ در این مقاله ضـمن ارائـه ترجمـه نامه ابن عربی به فخرالدین رازي و با روش اسنادي تحلیلی این نتیجه حاصل می شود که ایـن نامه غیر از نامه اي است که ابن عربی در فتوحات به آن اشاره کرده است. بـدین ترتیـب بایـد گفت که وي حداقل دو نامه براي فخرالدین رازي نوشته است.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 127 تا 146
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
رسالة الشيخ الأكبر محى الدين بن عربى، إلى فخر الدين الرازى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
متن
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
عرفان اسلامی
,
اصطلاحنامه عرفان
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
شرح العارف الكامل كمالالدين عبدالرزاق القاسانى على فصوص الحكم للشيخ محيىالدين بن العربى
نویسنده:
ابوالغنائم كمالالدين عبدالرزاق قاسانى
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , شرح اثر
وضعیت نشر :
قم - ایران: بيدار,
زبان :
عربی
چکیده :
شرح فصوص الحكم ابن عربي (قاساني): شرح العارف الكامل كمالالدين عبدالرزاق القاسانى على فصوص الحكم للشيخ محيىالدين بن العربىنام کامل این کتاب میباشد، گرچه مؤلف، نام خاصى براى كتابش ننهاده است، ولى از عبارت خطبه كتاب كه مىفرمايد:جماعتى از اهل عرفان از من درخواست نمودند كه برايشان كتاب فصوص الحكم ابن عربى را شرح نمايم، نام مذكور اقتباس گرديده است. مؤلف آن، عارف نامدار، عالم عامل، ابوالغنائم كمالالدين عبدالرزاق قاسانى(متوفاى 730ق)، است. در اينكه نسبت مؤلف، قاسانى يا كاشانى است، اختلاف است. مشهور آن است كه ايشان كاشانى است كه منسوب به كاشان، از شهرهاى معروف ايران است، اما استاد حسنزاده آملى مىفرمايد: تحقيق آن است كه ايشان، قاسانى است كه منسوب به قاسان که همان معرّب كاسان است، و از روستاهاى اطراف سمرقند است. به همين خاطر، ناشر محترم و دانشمند، جناب عالىمآب، آقاى محسن بيدارفر، بر روى جلد، «القاسانى» را مرقوم فرمودهاند. همانگونه كه از نام كتاب پيداست، در اين كتاب، «فصوص الحكم» ابن عربى، شرح مىشود. شيخ كامل مكمل، محيىالدين ابوعبدالله محمد بن على، معروف به ابن عربى طائى حاتمى اندلسى، مشهور به شيخ اكبر، بزرگترين عارف جهان اسلام محسوب مىشود. او داراى تأليفات بسيار زيادى است كه دو اثر از آنها، از اهميت و شهرت بسزايى برخوردار است. اولى، «الفتوحات المكية» است كه بزرگترين دانشنامه عرفان اسلامى است كه از زمان تأليف تا كنون، هيچ تأليفى قابل مقايسه با آن نمىباشد و دومى، «فصوص الحكم» است كه مهمترين اثر تحقيقى ابن عربى است، زيرا اين كتاب از آخرين نوشتههاى مؤلف به شمار مىرود. اين اثر، اگرچه از نظر حجم كوچك است و قابل مقايسه با «الفتوحات المكية» نيست، ولى از نظر تحقيق و محتوا بىنظير است. «فصوص الحكم» ابن عربى، كتابى است كه تا به حال بيشترين شروح و تعاليق و رديهها را به خود اختصاص داده است. مؤلف، در خطبه «فصوص الحكم» مىگويد: «من در يك مكاشفه روحانى، در دهه آخر محرم سنه 627ق، در شهر دمشق، حضرت رسول الله(ص) را ديدم كه كتابى در دست مبارك اوست و به من فرمود: اين، كتاب «فصوص الحكم» است. آن را بگير و به مردم برسان تا از آن بهره ببرند». از اين عبارت، بهخوبى فهميده مىشود كه حضرت رسول(ص)، اين كتاب را «فصوص الحكم» ناميده است. عبدالرزاق قاسانى، انگيزه تأليف «شرح فصوص الحكم» را در مقدمه چنين بيان مىكند: «گروهى از اهل حق و حقيقت و ارباب عرفان و معرفت، بهويژه دوست بزرگوار، عالم عارف موحد محقق شمس الملة والدين، قدوه ارباب يقين، محمد بن مصلح، مشتهر به شمس تبريزى، از بنده درخواست نمودند كه كتاب «فصوص الحكم» ابن عربى را براى آنان شرح نمايم؛ به شرط آنكه چيزى از گوهرهاى گرانبهاى آن را مخفى نكنم و تا جايى كه امكان دارد اسرار و رموز آن را آشكار كنم». در درس شرح فصوص عبدالرزاق، عدهى زيادى شركت مىجستند كه سه تن از آنان، از چهرههاى درخشان عالم ادب و عرفان بودند: يكى، شمس تبريزى است كه گذشت و ديگرى، عارف شهير، علامه داود بن محمود قيصرى، بزرگترين شارح فصوص الحكم است و سهديگر، ركنالدين مسعود شيرازى، معروف به باباركناى شيرازى است كه «فصوص الحكم» را به فارسى، شرح و ترجمه نموده و نام آن را نصوص الخصوص فى ترجمة الفصوص، نهاده است. علامه قيصرى، در آغاز «شرح فصوص الحكم» مىفرمايد: «بنده، خداى سبحان را به خاطر سه نعمت بزرگ شكر مىنمايم: اولى، استاد بزرگى چون عبدالرزاق، نصيب من گرديد؛ دومى، كتاب مهمى چون فصوص الحكم، به دستم رسيد و سومى، شاگردان باشور و شوقى، در درسم حاضر مىشدند». اين كتاب، مشتمل بر سه مقدمه و بيست و هفت فص است. سه مقدمه، تمام اصول «فصوص الحكم» را در بر دارد. مقدمه اول، در تحقيق حقيقت ذات احديت است. مقدمه دوم، در بيان حقايق اسما و غير متناهى بودن آنهاست و مقدمه سوم، در بيان شأن الهى است. عناوين بيست و هفت فص، به شرح زير است: 1. فص آدمى؛ 2. فص شيثى؛ 3. فص نوحى؛ 4. فص ادريسى؛ 5. فص ابراهيمى؛ 6. فص اسحاقى؛ 7. فص اسماعيلى؛ 8. فص يعقوبى؛ 9. فص يوسفى؛ 10. فص هودى؛ 11. فص صالحى؛ 12. فص شعيبى؛ 13. فص لوطى؛ 14. فص عزيرى؛ 15. فص عيسوى؛ 16. فص سليمانى؛ 17. فص داودى؛ 18. فص يونسى؛ 19. فص ايوبى؛ 20. فص يحيوى؛ 21. فص زكرياوى؛ 22. فص الياسى؛ 23. فص لقمانى؛ 24. فص هارونى؛ 25. فص موسوى؛ 26. فص خالدى؛ 27. فص محمدى. «شرح فصوص الحكم» قاسانى از شروح موجز و مزجى «فصوص الحكم» به شمار مىرود، فلذا به شرح الفاظ و عبارات، كمتر پرداخته و بيشتر، جانب معنا و محتوا را رعايت داشته است و از ايجاز مخل و اطناب ممل منزه است. مؤلف چون در تفسير و تأويل قرآن تبحر داشته است، در شرح معارف عالى، از حقايق قرآنى و تأويل آيات الهى، بسيار بهره گرفته است، فلذا شرح او، مشحون از استشهاد و استدلال به آيات قرآن است؛ براى تأييد مطلب مذكور، يادآور مىشويم كه بزرگان فرمودهاند كه عبدالرزاق، كتابى به نام «تأويلات القرآن» داشته است كه به غلط، به نام «تفسير ابن عربى» معروف شده است. گواه صحت اين مدعا، عبارت شارح در صفحه 310 «شرح فصوص الحكم» است كه مىفرمايد: «بنا بر تأويل تابوت، به بدن انسانى و تأويل موسى، به روح، فرعون به نفس اماره و درخت به قوه فكريه تأويل مىشود و هر كس تطبيق و تأويل مىخواهد، به «تأويلات القرآن» كه قبلا نوشتيم مراجعه نمايد». ويژگى ديگر اين شرح، آن است كه از اخبار و روايات، در شرح مطالب عرفانى استفاده نموده است؛ حتى مىتوان احتمال داد كه شارح علامه، در نقل احاديث، گرايش شيعى دارد، زيرا ائمه را با القابى كه ويژه علماى شيعى است، ذكر مىنمايد؛ بهعنوان نمونه، چند مورد را نقل مىنماييم: در صفحه 92 مىفرمايد: «پس اين، مانند كلام اميرالمؤمنين، على رضى الله عنه است هنگامى كه سخن خوارج را شنيد كه گفتند: حكومت نمىباشد مگر براى خدا كه فرمود: سخن حقى است كه به آن، باطل اراده شده است». در صفحه 102 مىفرمايد: «اميرالمؤمنين، على كرم الله وجهه مىفرمايد: اعلام وجود به آن شهادت مىدهد...»؛ تعبير اميرالمؤمنين، مخصوص شيعيان است. در صفحه 232 مىفرمايد: «به همين خاطر، امام محقق جعفر بن محمد صادق فرمود: رحمان، اسم خاص است»؛ در اينجا، به امامت برحق امام جعفر صادق، تصريح نموده است. وى در چند جاى ديگر به امامت امام مهدى(عج)، اقرار نموده است. در صفحه 42 مىگويد: «خاتم اولياء، گاهى در حكم شرع تابع است، مانند امام مهدى(عج) كه در آخر زمان مىآيد، زيرا او در احكام شرعى، تابع محمد(ص) است، ولى در معارف و علوم و حقايق، تمام پيامبران و اولياء، همه، تابع او مىباشند و اين، با آنچه گفتيم، منافات ندارد، زيرا باطن مهدى، باطن محمد(ص) است و به همين خاطر، گفته شده: مهدى(عج)، حسنهاى از حسنات سيد المرسلين(ص) است و حضرت رسول الله(ص)، فرموده است: «همانا اسم او، اسم من و كنيه او، كنيه من است و او داراى مقام محمود است» و اينكه او تابع است، ضررى ندارد در اينكه او معدن علوم تمام پيامبران و اولياء است، زيرا او در علم شريعت و احكام، پايينتر است، ولى در علم تحقيق و معرفت به خدا، بالاتر است». در صفحه 53 مىفرمايد: «و خاتم آباء در اين نوع، مهدى(ع) است». در صفحه 294 مىفرمايد: «هارون(ع)، امامت مطلقه داشت، زيرا پيامبرى بود كه با شمشير مبعوث شد، مانند امامت مهدى(ع)». از مجموع مطالب بالا بهخوبى استفاده مىشود كه به احتمال قوى عبدالرزاق قاسانى، عارف شيعى بوده است؛ حتى مىتوان گفت شيعه دوازده امامى است، چونكه در چندين مورد به امامت حضرت مهدى(ع) تصريح نموده است. در تحقيق پيرامون جن چنين مىنويسد: «جن، ارواح قوى متجسد در اجرام لطيف است كه جوهر نارى و هوايى بر آنها غلبه دارد؛ همانگونه كه جوهر خاكى و آبى بر ما انسانها غلبه دارد و به خاطر لطافت اجسام آنها و قوت ارواح آنها، خداوند آنها را قدرت داده است كه به اشكال مختلف دربيايند و توان حركات سريع داده و مىتوانند كارهايى كنند كه از قدرت و توان بشر بالاتر است، مانند فرشتگان؛ به جز اينكه جن، زمينى و پست است، ولى فرشتگان، آسمانى و عالى هستند و خداوند عالم است». (شرح فصوص الحكم قاسانى، ص 237 - 238). وى همچنين تحقيقاتى پيرامون كيفيت احضار تخت ملكه سبا، بلقيس، توسط آصف بن برخيا در صفحه 237 و تفسير و تأويل ايمان فرعون در صفحه 310 نموده است كه بدانجا مراجعه شود. در آخر براى حسن ختام، حكايت عاشقانهاى را كه شارح در صفحه 329 نقل نموده است، بيان مىكنيم: «اصمعى نقل كرده كه در بيابان، از كنار سنگى كه بر سر راه حجاج بوده و اين بيت بر آن مكتوب بوده است، گذر نموده است: ألا ايها الحجاج بالله خبروا
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
کتاب: ترجمان الاشواق
نویسنده:
محی الدین ابن عربی؛ ترجمه و مقدمه: گل بابا سعیدی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , شرح اثر , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
تهران - ایران: روزنه,
زبان :
فارسی
چکیده :
معرفى اجمالى: «ترجمان الاشواق»، مشتمل است بر ديوان اشعار عربى محى الدين عربى، در زمينه عرفان ادبى و نظرى و نيز حاوى ترجمه و شرح فارسى آن اشعار، به قلم گلبابا سعيدى است كه البته مترجم، همان ترجمه و شرح جناب رينولد آلين نيكلسون به زبان انگليسى را به فارسى برگردانده است. ساختار: كتاب، مشتمل است بر غزلياتى عاشقانه و عارفانه كه بيشتر با عباراتى مكنى و معقد همراه است و شرحى مبسوط و تا حدى دور از فهم از سوى نيكلسون. بخش عربى كتاب يا ترجمان الاشواق(متن عربى)، داراى يك مقدمه و 61 غزل(مترجم، تعبير قصيده را به كار برده) است كه برخى از آنها، مشتمل بر واژههاى دور از ذهن و عبارات داراى تعقيد لفظى و معنوى است، لذا در پارهاى موارد، درك مطلب سخت و دشوار مىباشد. غزليات، حداقل، سه بيتى و حداكثر، سى و هفت بيتى است. اولين غزل، چهار بيتى است. بخش فارسى كتاب يا ترجمان الاشواق(ترجمه و شرح)، بدين صورت است كه در هر قصيده، نخست، ابيات با ذكر شماره ترجمه مىشوند، سپس عبارات و تركيباتى كه نياز به شرح دارند يا به مطلب خاصى اشاره مىكنند، جدا جدا تشريح مىشوند و مشاراليه آنها مشخص مىگردد. ناگفته نماند كه استاد نيكلسون[كه كتاب را به زبان انگليسى ترجمه و شرح كرده]، بعضى از ابيات را با ديد و سليقه خاص خود ترجمه نموده و در بعضى از موارد فقط به مفهوم كلى شعر بسنده كرده است؛ ازاينرو، اگر شخص مطلع و خردهگير و كنجكاو با كمال دقت به آن بنگرد، امكان دارد در تطابق ترجمه و متن اصلى، اختلافى را مشاهده كند. ترجمه و شرح مزبور، گرچه در پارهاى موارد، آشفته يا داراى نقصان و اشتباه است، ولى روىهمرفته، شيوا و رسا و گرهگشاست. گزارش محتوا: ابن عربى در آغاز ديوان، ابتدا، در رابطه با ورودش به مكه معظمه و آشنا شدنش با جمعى از علماء، سخنانى به ميان آورده، مىگويد: در سال 598 به مكه فرود آمدم، با گروهى از بزرگان و دانايان، مردان و زنان آشنا شدم. در ميان ايشان كسى را چون جناب مكين الدين، ابوشجاع، زاهر بن رستم، نيافتم. همچنين خواهر وى، شيخهى حجاز، فخر النساء را در فضايل سرآمد همگان يافتم. كتاب صحيح ترمذى و بسيارى از ديگر كتب را در آن سامان خدمت شيخ تلمذ كردم، اما خواهرش كه بهحق، افتخار زنان و مردان دانشمند بود، كسى فرستادم و از وى درخواست استماع حديث كردم، چون حديث را نيكو مىدانست، ليكن نپذيرفت و گفت: «آرزوهايم سرآمده و مرگم فرارسيده و اين چندگاه پايان زندگىام در فكر بندگى خدايم؛ بدين جهت از اين كار، معذورم»؛ با اين حال، به برادر دانشمندش اجازه داد تا به نيابت از وى، رخصت عامى در ارتباط با همه روايات او برايم بنويسد و برادرش چنين كرد و اجازهنامه را به خط خويش برايم فرستاد... شيخ مكين الدين را دخترى بود كه زيبايى صورت و نيكويى سيرت، به حقيقت، در وى جمع آمده بود. نام وى، نظام، لقبش، عين الشمس و البهاء و از زنان بسيار فرهيخته و دانا، عابد روزهدار و معتكف پرهيزگار بود و... ما نيز از نظم خود در اين كتاب، با زبان نرم مغازله و عبارات پاك تغزلى، بهترين آويزهها را به گردن او آويختيم... همواره در آنچه اينجا به نظم آوردهام، اشارهاى است به واردات الهى و تنزلات روحانى و مناسبات علوى و اين امر، بنا بر شيوهى آرمانى ما جريان دارد... اين معارف و معانى بلند را به زبان تغزل كه نوعى شعر عاشقانه است، از آن جهت بيان داشتم كه دلهاى مردمان به اينگونه بيان عشق مىورزد و انگيزههاى شنيدن آنها فراوان است. عناوين پارهاى از غزليات ابن عربى چنين است: «اسقفة من بلاد الروم»(پيشواى عيسوى دختى، از بلاد روم)، «تحية مشتاق متيم»(درود عاشق دلداده و شيدا)، «سلام على سلمى»(درود به سلمى)، «زفرات مصعدة»(نالهها و آههاى برخاسته)، «لا عزاء و لا صبر»(نه پايدارى نه شكيبايى)، «الاوانس المزاحمات»(همايش خوبرويان)، «ربوع دارسة و هوى جديد»(سرزمينهاى كهن و عشق جديد)، «رعود بين الضلوع»(رعدهايى در ميان پهلوها)، «لا تعجبى»(تعجب مكن)، «تناوحت الارواح»(روانها ناله سردادند)، «شموس فى صورة الدمى»(خورشيدهايى بهصورت سنگهاى منقوش)، «المطوقة النائحة»(كبوتر طوقدار نوحهگر)، «رواية الصبا»،(حديث باد صبا)، «الجمل غراب البين»(شتر، كلاغ فراق و جدايى است) و «وعد الخود»(پيمان ماهرويان و پردهنشينان). مؤلف در خاتمه ديوان، حكايت شرح خود را بر اين ديوان چنين بيان مىكند: «دليل اينكه[به شرح] اين ديوان... [پرداختم]، درخواست دوست نيكبختم، ابومحمد، بدر بن عبدالله حبشى خادم و نيز فرزند نكوكارم، شمس الدين، اسماعيل بن سودكين نورى، در شهر حلب بود، زيرا از يكى از فقها سخنى شنيده بود كه او را خوش نيامده بود؛ بدين معنى شنيده بود كه وى گفته است: «سخن شيخ كه در آغاز «ترجمان الاشواق» گفته: «از اين ابيات غزلى، علوم و اسرار و حقايق الهى را خواسته است»، درست نيست و خدا داناتر است، بلكه شيخ اين سخن را سپرى قرار داده تا او را با همه ديندارى و صلاحانديشى كه دارد، به غزلگويى نسبت ندهند». اين مطلب را فرزندم، شمس الدين، اسماعيل براى من بازگو كرده، من نيز در حلب به شرح آن مشغول شدم. از قضا، آن فقيه متكلم، در بعضى جلسات آن شرح، شركت كرد... و زمانى كه آن گوينده شرح ما را شنيد، به شمس الدين اسماعيل گفت: «پس از اين ديگر هيچيك از اهل اين طريقت را در سخنان عادى كه مىگويند متهم نمىكند؛ سخنانى كه معتقدند اشاره به علومى دارد كه براى آن، اين الفاظ را اصطلاح كردهاند»؛ بدين ترتيب، گمانش نيكو شد و بهره برد. اين، انگيزه شرح من بر «ترجمان الاشواق» بود». براى آشنايى با محتواى اشعار و چگونگى ترجمه و شرح آنها، به نمونه زير توجه فرماييد: «قصيده دوم: پيشواى عيسوى دختى، از بلاد روم: 1. در روز جدايى، آنان شتران سرخموى را زين نكردند، مگر در هنگامى كه طاووسها را بر آنها بار نمودند. 2. طاووسها را با نگاههاى كشنده و گيرا مىبينى، پندارى كه هر يك از آنها چون بلقيس در بالاى تخت مرواريد نشسته است. 3. هنگامى كه وى در صحن آبگينه گام مىنهد، خورشيدى است كه بر روى سپهر در آغوش ادريس مىدرخشد. 4. هنگامى كه با تير نگاه مىكشد، با گفتار شيرين زنده مىكند و چون مرده خويش به زبان زنده مىكند، گويى عيسى است. 5. دو ساق درخشانش، تورات اوست؛ آن را مىخوانم و مىآموزم؛ گويى كه موسى هستم. 6. اسقفى است از دختران روم كه فاقد زينت است كه در او نشانههايى از نور مىبينى. 7. دوشيزه سركشى است كه كسى را با او انس و الفتى نيست و خلوتگاه خويش را جايگاه ذكر كرده است. 8. همه دانايان كيش ما، پيروان داود، دانشمندان يهود و نصارى را ناتوان و درمانده ساخته است. 9. اگر با اشاره انجيل بخواهد، پندارى كه او كشيش اسقف و خادم كليسا است. 10. روز وداع آنها، گروه گروه، سپاه صبر و شكيبايى خود را بر سر راهش آماده كردم. 11. هنگامى كه جانم به لب رسيد و به مرگ نزديك آمد، از آن مايه جمال[و] مهربانى، خواستم كه به من آرامش و سكون بخشد. 12. پس تسليم شد و خداوند، ما را از شر او نگاه داشت و پادشاه موفق و پيروز، شر شيطان را از ما بازداشت. 13. هنگامى كه مادهشترهاى او را براى رحيل جدا مىكردند، من فرياد بركشيدم كه ساربانا او را با مادهشتران مبر! شرح: [1. شتران تربيت شده]: 1. «شتران تربيت شده»، اعمال باطنى و ظاهرى هستند كه كردار شايسته آدمى را بهسوى خدايى كه در بالاى عرش قرار گرفته مىبرند؛ آنطور كه خداوند در سوره 35، آيه 11 فرمايد: «و كردار شايسته، او را بالا مىبرد»؛ «وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ». «طاووسانى كه بر آنها سوارند»، معشوقههاى اويند كه از جهت زيبايى، آنها را به طاووس تشبيه مىكند، زيرا عملى خوب و پسنديده است كه روح هدف انجام دهنده را در بر دارد. وى، معشوقهها را با پرندگان مىسنجد؛ چه، آنان همانگونه كه روحانى هستند، از زيبايى متنوعى برخوردارند. [2. نگاه كشنده و داراى قدرت فائقه]: 2. «نگاه كشنده و داراى قدرت فائقه»، به حكمت الهى اشاره مىكند و حالتى است كه در ساعات تنهايى براى انسان رخ مىدهد و بهگونهاى بر وى يورش مىآورد و چيره مىشود كه وى را از مشاهده ذاتش بازمىدارد. «بلقيس بر تخت مرواريدش»، اشاره به نور حق است كه براى جبرائيل و پيامبر در طول شب معراج پيامبر، بر روى بسترى از مرواريد و سنگ يمانى در بهشت آسمانى متجلى گشت؛ بدانگونه كه جبرائيل، به تنهايى با مشاهده تجلى حق بىهوش شد. نويسنده، حكمت الهى را بلقيس مىنامد كه آن، زاده موجودى است هوشيار و ظريف و مجرب و كارآزموده، چون بلقيس كه هم روح بود و هم زن، زيرا پدرش جن و مادرش از نوع انسان بود. [3. ذكر ادريس]: 3. «ذكر ادريس»، به مقام والا و حكمت الهى ادريسى كه در او وجود دارد، اشاره مىكند؛ يعنى هر كجا اوست، حكمت الهى او را دنبال مىكند و از او تبعيت مىنمايد(آنگونه كه پيامبر فرموده: حكمت را به نااهلان ندهيد؛ مبادا در حق حكمت ظلم كنيد«صفحات 70 و 154، «فيه ما فيه»، مولوى، فروزانفر») و مقابل وى، كسى است كه تحت تسخير و تسلط احساس كه به زبان عرفا حال گويند، قرار گرفته و در اختيار شخص وارد است. در اين مورد، نويسنده در شعر خود، توجه مردم را به تمكن ميراث نبوى جلب مىكند، زيرا پيامبران خود ارباب احوالند؛ در صورتى كه غالب اوليا، بهوسيله پيامبران به اين مقام نايل گشتند. «خورشيد بر ادريس پيوست»، چه، خورشيد در قلمرو حكومت او قرار دارد. حكمت الهى بهعنوان يك امر متحول و متغير، نه يك امر ثابت و لايتغير، توصيف مىشود؛ چه، معشوقه، خود داراى غرور و ابهت است و احساسات قلبيش او را وامىدارد كه از حالتى به حالت ديگر با نوعى تمكن درآيد و خود را نشان دهد. [4. با نگاهش مىكشد]: 4. «با نگاهش مىكشد»، اشاره به مقام فناى در مشاهده است. «گفتارش حيات مىبخشد»، اشاره به كمال تركيبى انسان است هنگامى كه روح بر او دميده شد كه در اين باره، خداوند در ارتباط با مقام حضرت عيسى[آدم] در سوره 38، آيه 71، فرمايد: «چون او را راست و استوار ساختم و از جان «روح» خويش در او دميدم، شما او را سجده كنيد». يا سوره 16، آيه 42 كه فرمايد: «جز اين نيست گفتار مر چيزى را چون بخواهيم آن را، آنكه بگوييم مر او را بشو، پس مىشود.» 5. «ساقهايش»، به بلقيس و صحن آبگينه اشاره مىكند. در اين باره در سوره 7، آيه 44 آمده است: «گفته مىشود مر او را در صحن داخل شو، پس چون ديد آن را، پنداشتش آب بسيار و بالا زد دامن جامه را از دو ساقش؛ گفت: بهراستى كه آن صحنى است ساده از آبگينهها». «در درخشندگى، چون تورات است»، زيرا تورات از چوبى كه آتش پديد آورد، گرفته شد و چهار وجه تورات كه چهار كتاب به نامهاى قرآن، مزامير داود، خمسه موسى، انجيل عيسى مىباشند، با چهار نورى كه در قرآن سوره 24، آيه 35، بدان اشاره مىكند، مطابقت دارد كه فرمايد: «خداوند، نور آسمانها و زمين است. مثل نورش، چون چراغدانى است كه در آن باشد چراغى كه آن چراغ، باشد در آبگينه كه آن آبگينه، باشد ستاره درخشان كه برافروخته مىشود از آن زيتون». خلاصه، مراد از «چهار نور»، مشكات، مصباح، زجاجه و زيت مىباشند كه در آيه بدان اشارت رفت. 6. «يكى از دختران روم»، مقصود از حكمت الهى نژاد مسيح است و به امپراطورى روم تعلق دارد. فاقد زينت ظاهرى است؛ يعنى به توحيد وابسته است و از اسامى الهى بهرهاى ندارد؛ با وجود اين فروغ خير مطلق است و جلاى ذات احديت در گونهاش نمايان است. اگر قرار بر اين بود كه خداوند پردههاى نور و ظلمت را كنار بزند، شكوه و عظمت جمال ذات او آشكار گردد«براى اطلاع بيشتر، داستان نقاشان روم و چينى را در دفتر اول مثنوى». 7. «دختر سركشى است، كسى نمىتواند با او انس بگيرد»: چه، تفكر، درباره ماهيت ممكن، جز فنا و نيستى چيزى نباشد و در آن چيزى نيست كه به آن، دل بندى و شاد زىاى؛ آنگونه كه ابوالعباس زيارى(متوفى 342ق كه نظريه جمع و تفرقه وى، بهوسيله هجويرى در «كشف المحجوب» بيان شده است) مىگويد: «شادى وجود ندارد تا آنجا كه ارواح پاك مىخواهند او را به دام بكشند، سركشى مىكند و به آنان علاقهاى نشان نمىدهد، زيرا رابطهاى ميان آنان وجود ندارد.» «در خلوتگاه خويش»؛ يعنى در قلب. تنهايى وى در آن است كه به خود مىنگرد، زيرا خدا فرمايد: «زمين و آسمان نتوانست مرا بر دوش كشد، اما من در قلب بندهام كه ايمان دارد، جاى دارم.»«احاديث مثنوى، فروزانفر، ص 26» و قلبى كه داراى چنين حكمت ذاتى است، خود در مقام تجريد و تنزيه قرار مىگيرد كه آن مقام، چون بيابانى است و وى، چون جانور وحشى و سركش. آنگاه وى به گورستان مرمرين امپراطوران روم اشاره مىكند كه چنين بقعهها، وى را به ياد مرگ مىاندازد كه از وحدت به دور است. اين جدايى و فراق، او را وامىدارد كه از آشنايى با موجودات سرباززند و به حق بپيوندد. 8. «چهار كتاب»: عبارتند از قرآن، مزامير داود، تورات و انجيل و همچنين در اينجا به افرادى كه آن كتابها را مطالعه نموده و شرح دادهاند، اشاره مىشود. همه آگاهىها با اين چهار كتاب به دست مىآيند و به اسماء الهى وابستهاند و نمىتوانند مسئلهاى را در ارتباط با ذات حق حل نمايند. [9. اگر اين فرد روحانى كه از نژاد عيسى است، به كتاب انجيل چنگ زند]: 9. اگر اين فرد روحانى كه از نژاد عيسى است، به كتاب انجيل چنگ زند، بهگونهاى كه آن را از همه افترائاتى كه افكار مردم به غلط به او نسبت دادهاند، تبرئه كند، ما در پيش او، بهزانو مىافتيم و در مقابل قدرت عظيم و برتر او در حضرت وى از سران كليسا، مخلصانهتر كمر خدمت بر ميان مىبنديم. 10. «بر روى جاده و طريق»؛ يعنى معراج روحانى. 11. «به من جان مىبخشد»: همان معنايى را بيان مىكند كه پيامبر فرمود: «هان بوى خوش رحمان، از جانب يمن مىآيد»؛ «انى اشم رائحة الرحمن من قبل اليمن»، ولى اصل عبارت بهطورىكه در كتاب «احياء العلوم»، ج 3، ص 153، آمده است، «انى لاجد نفس الرحمن من جانب اليمن» مىباشد. نويسنده آرزو مىكند كه در عالم انفاس بوى خوش معشوق دايما به جانب وى بوزد. اعراب به اين موضوع در اشعارشان ياد مىكنند، زيرا آنان درودها و تحياتى مىگويند كه بهوسيله بادها هنگامى كه مىوزند، فرستاده مىشوند. 12. «خدا ما را از شر او حفظ كناد»: اشاره به حديثى است كه حضرت فرمود: «من از تو، به تو پناه مىبرم»؛ «اعوذ بك منك». «پادشاه موفق و پيروز»، عبارت است از افكار علمى و هدايت الهى. «ابليس»، انديشهاى كه با خدا يكى مىشود و مقام مهمى است و كسانى كه به آن دست مىيابند، از اتحاد و حلول رهايى مىيابند و در حديث به آن اشارت رفته است كه حضرت فرمايد: «من گوش و چشم اويم»؛ اصل خبر: «فاذا احببته، كنت له سمعا و بصرا»«رشف النصايح، سهروردى، ص 71. 13. وى مىگويد: هنگامى كه اين جوهر معنوى خواست قلب اصيل را در بازگشت از مقام انس و اسماء حسنى ترك گويد و در عوالم پديدهها و ماديات كه بر او تحميل شده است، حضور يابد. مقام انس، هدف و عشق متعالى انسان قرار گرفت كه وى را به اسماء حق هدايت مىكند و در اين باره، پيامبر فرمود: «براى من وقتى است كه كسى جز پروردگار، مرا در آن شريكى نيست»«احاديث مثنوى، فروزانفر، ص 39». جوهر معنوى كه انسان را به مقام انس و وحدت مىبرد، شتر ماده و ساربانان آنها را فرشتگان مقرب درگاه حق گويند». وضعيت كتاب: كتاب كه توسط رينولد آلين نيكلسون، تحقيق، تصحيح و به زبان انگليسى ترجمه و شرح شده است، با قلم گلبابا سعيدى به فارسى برگردانده شده است. فهرست كلى محتويات و مقدمات پژوهش(مشتمل بر يادداشت ناشر انگليسى، مقدمه مترجم، پيشگفتار مارتين لينگز و پيشگفتار نيكلسون)، در آغاز كتاب و فهرست لغات و اصطلاحات عرفانى و فلسفى، در پايان آن ذكر شده است. پاورقىها، به ذكر موارد اختلاف نسخ اختصاص يافته است. ابن عربى، خود، كتاب «ترجمان الاشواق» را شرح نموده و آن را، «فتح يا كشف الذخائر و الاعلاق عن وجه ترجمان الاشواق» ناميده است كه بيشتر شرحهاى نيكلسون از همين متن است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
مشاهد الأسرار القدسية ومطالع الأنوار الإلهية
نویسنده:
محيي الدين بن عربي
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
زبان :
عربی
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
مخطوط: ديوان الشیخ الاکبر محیی الدین بن عربی (جزء منه)
نویسنده:
ابن العربي، محمد بن علي
نوع منبع :
کتاب , آثار مخطوط(خطی) و طبع قدیم
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
زبان :
عربی
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
رسائل الإلهية (به انگلیسی: The Devine Letters)
نویسنده:
محي الدين ابن عربي؛ تحقیق: قاسم محمد عباس
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
زبان :
عربی
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
خصوص الکلم فی معانی فصوص الحکم لابن عربی
نویسنده:
داود بن محمود القیصری
نوع منبع :
کتاب , شرح اثر , آثار مخطوط(خطی) و طبع قدیم
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
هندوستان: میرزا محمد شیرازی المشهور بملک الکتاب,
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
عرفان نظری
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
1
2
3
4
5
6
7
8
9
تعداد رکورد ها : 89
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید