جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 103
جواز فهم و تفسیر غیرمعصومین از قرآن کریم در آینه قرآن و روایات شیعه
نویسنده:
محدثه مقیمی نژاد داورانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فهم قرآن کریم از مسائلی است که همواره مورد توجه جامعه مسلمانان بوده است. درباره میزان اعتبار فهم افراد مختلف از قرآن کریم نظرات گوناگونی وجود دارد. در بین شیعیان، گروهی از اخباریون عقیده داشته‌اند که تنها فهم معصومین (ع) از قرآن کریم معتبر است. گروهی از آنان این اختصاص را در مورد فهم ظواهر و گروهی در مورد تفسیر مشکلات قرآن مطرح کرده‌اند. در مقابل، اصولیون معتقد به اعتبار فهم غیر معصومین از قرآن کریم بوده‌اند. قائلین به تفسیر اجتهادی نیز معتقد بوده‌اند برای غیرمعصومین جایز است فراتر از فهم ظواهر ساده آیات، در صورت احراز شایستگی‌های لازم به تفسیر قرآن کریم بپردازند. در مورد فهم معانی باطنی قرآن کریم نیز، برخی قائل به اختصاص فهم این معانی به معصومین(ع) بوده‌اند و برخی قائل به این اختصاص نبوده اند. هر گروهی برای اثبات عقیده خود، به آیات و روایات متعدّدی استناد کرده‌اند. برخی از اخباریون، با توجه به روایات، آیاتی از قرآن کریم را دالّ بر عدم حجّیت فهم غیر معصومین از ظواهر قرآن کریم دانسته اند. اما این آیات دلالتی بر مقصود آنان ندارند. به عنوان مثال، شیخ حر عاملی، آیه 49 سوره عنکبوت، آیه 32 سوره فاطر، آیه 43 سوره رعد، آیه 7 آل عمران، و آیه 7 انبیاء را دالّ بر این مقصود می داند. همچنین به آیات دیگری نیز مستقل از روایات، استناد کرده است، اما این آیات دلالتی بر مقصود وی ندارند. وی به آیات 65 و 80 نساء، که دلالت بر لزوم اطاعت از پیامبر و حکم قرار دادن ایشان در اختلافات می کنند، آیات 59 و 61 نساء،که دلالت بر لزوم رجوع به خدا و پیامبر (ص) دارند، آیات 151 بقره، و 164 آل عمران که دلالت بر لزوم تعلیم پیامبر از قرآن دارند، آیات 36 اسراء و 66 یونس و برخی دیگر از آیاتی که دلالت بر نهی از پیروی از گمان و قول بدون علممی کنند، استناد کرده است. اخباریون و به ویژه شیخ حر عاملی، در این راستا به روایاتی نیز استناد کرده اند. از جمله روایات نهی از تفسیر به رأی و روایاتی که معصومین (ع) را مخاطبین واقعی قرآن دانسته اند. برخی از روایاتی که شیخ حر عاملی برای اثبات عدم حجّیت فهم غیر معصومین از ظواهر قرآن کریم بدان ها استناد می کند، دلالت بر این دارند که فهم قرآن به طور کلّی مختصّ به معصومین (ع) است، برخی دلالت بر این می کنند که فهم باطن قرآن مختصّ به معصومین (ع) است، برخی دلالت بر این دارند که تفسیر قرآن مختصّ به معصومین (ع) است. قائلین به اعتبار فهم غیرمعصومین از قرآن کریم نیز به آیاتی استناد کرده اند. از جملهآیاتی که امر به تدبّر و تعقّل در قرآن کریم می نمایند، آیات تحدّی، آیات مربوط به خطاب های قرآن، آیات مربوط به هم زبانی قرآن با قوم پیامبر، آیات دالّ بر آسان بودن قرآن برای پندگیری، آیه ای که قرآن را مرجع فصل خصومت می شمرد و آیات بیانگر صفات هدایتگرانه قرآن. این آیاتدلالت بر حجّیت فهم غیرمعصومین از نصوص و ظواهر بسیط قرآن کریم می کنند گر چه فهم بخش های نیازمند به تفسیر از این آیات به دست نمی آید. اما آیاتی که قرآن کریم را با صفات نور، مبین و صفات مشابه توصیف می کنند، فراتر از آن، دلالت بر جواز تفسیر قرآن به قرآن توسط غیرمعصومین می کنند.همچنین آنان به روایاتی نیز استناد کرده اند. از جمله روایاتی که دلالت بر لزوم تدبّر در قرآن کریم می کنند، روایاتی که دلالت بر لزوم تمسّک به قرآن کریم می کنند، روایت دالّ بر این که شرط نافذ بودن شروط، عدم مخالفت آن با قرآن کریم است، روایتی دالّ بر قابل فهم بودن آیات توحیدی، روایات دالّ برحکمیت قرآن، روایاتی که در آنها معصومین (ع) برای توبیخ افراد به آیات قرآن استناد کرده اند. این روایات، دلالت بر حجّیت فهم غیرمعصومین از قرآن کریم در سطح نصوص و ظواهر بسیط آندارند. اما دلالتی بر جواز تفسیر بخش های نیازمند به تفسیر ندارند. اما روایات دیگر مورد استناد آنها یعنی روایات دالّ بر آموزش چگونگی فهم قرآن و استنباط احکام به اصحاب، روایتی که از امکان تشخیص بهترین وجه معنای قرآن برای غیرمعصومین سخن می گوید، روایتی که از ناطق بودن و شاهد بودن قسمتی از قرآن نسبت به قسمتهای دیگر، سخن می گوید، دلالت بر جواز تفسیر غیر معصومین از قرآن کریم می نمایند. همچنین روایاتی که با بیان صفاتی چون عمیق بودن باطن قرآن کریم و ناتمامی عجایب آن، افراد را به تمسّک به قرآن کریم فرا می خوانند، و روایت دالّ بر امکان تشخیص بهترین وجه معانی قرآن برای غیرمعصومین، دلالت بر امکان و حجّیت فهم غیرمعصومین از معانی باطنی قرآن کریم می کنند، یا احتمال دلالت داشتن آنها بر این معنا می رود. در مورد دلالت روایاتی که فهم قرآن را مختصّ به معصومین (ع) می دانند باید اذعان داشت دلالت این روایات با توجه به مخالفت صریح با برخی از آیات، یا باید محدود به فهم بواطن به معصومین (ع) شود، یا باید محدود به تفسیر بخش های نیازمند به تفسیر شود، یا باید محدود به اختصاص علم کامل تفسیر قرآن به معصومین (ع) شودو در صورت عدم امکان ، باید به کلی کنار گذاشته شونددر جمع ادلّه جواز و عدم جواز تفسیر برای غیرمعصومین می توان گفت که بر مبنای برخی از روایات، غیرمعصومین در صورتی که شرایط خاصّی داشته باشند، در برخی از فضائلی که به معصومین (ع) نسبت داده می شود، با آنان شریکند و روایاتی که دالّ بر جواز تفسیر غیرمعصومین هستند، قرینه ای هستند که غیر معصومین با داشتن شرایط خاصّی می توانند در این فضیلت که در برخی از روایات خاصّ معصومین (ع) دانسته شده است، با آنان شریک باشند. در جمع روایاتی که دلالت بر اختصاص فهم باطن قرآن کریم به معصومین (ع) می کنند، با روایاتی که دلالت بر امکان فهم باطن قرآن برای غیرمعصومین می نمایند، باید گفت قرآن کریم معانی باطنی متعددی دارد که روایات اختصاص، ناظر به اختصاص فهم مرتبه اعلای باطن قرآن به معصومین (ع) هستند.
انصاف در قرآن و حدیث
نویسنده:
مونا امانی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عدم شناخت دقیق و درست انصاف به خودمحوری می انجامد. رفتار خودمحورانه نیز ـ به ویژه از جانب متصدیان امور مهم ـ آستان? خروج از حق و ورود به ستم و بی عدالتی است و سبب دوری جامعه از امنیت، آسایش و آرامش است. انصاف در لغت و اصطلاح به معنای دادن حقِ برابر از جانب خویش و مخالف ظلم و حمیت است. در نگاه ماهوی یک فضیلت اخلاقی نفسانی برخاسته از عقل و در نگاه کارکردی، خصلتی حق محور و ضامن ادای حقوق به صورت کامل و برابر است. از این رو در اسلام دینِ حقِ حق‌مدار و نیکوی فضیلت محور از بالاترین جایگاه‌ها برخوردار است. عقل (خاستگاه انصاف) برای تطبیق بر امور جزئی نیازمند معیار وجدان است. وجدانِ اخلاقی سبب می‌شود انسان در برخورد با دیگران خود را جایگزین آن‌ها کرده، بر اساس سه عنصر تخیل، معرفت و آگاهی، هر چه برای خود می‌پسندد برای آنان نیز بپسندد. این جایگزینی انسان را از خودبرتربینی رها کرده، او را به رعایت انصاف وا می‌دارد. انصاف تحث تاثیر برخی عوامل مانند: ایمان, جوانمردی؛ حیا؛ جهل؛ شهوت؛ خشم؛ حسد و ... شدت و ضعف می‌یابد که این عوامل خود نیز تحت تاثیر دو عامل انگیزشی عقل و شرعند. انصاف بر اساس کاربرد در حوزه‌های مختلف به دو دست?‌ انصاف در گفتار و انصاف در رفتار قابل تقسیم است وبر اساس صاحبان حقوق به سه دست? انصاف با خویش؛ با خدا و با خلق تقسیم می‌شود. مراتب انصاف به ترتیب از سخت‌ترین به آسان‌ترین، بر اساس عظمت حقوق و صاحبان آن‌ها عبارتند از: انصاف با خدا؛‌ انصاف با خلق و انصاف با خویش. بر اساس علاقه به گیرند? حق عبارتند از: انصاف با خلق؛ انصاف با خدا و انصاف با خود. بر اساس علاقه به دهند? حق عبارتند از: انصاف از خویش؛ انصاف از نزدیکان؛ انصاف از دشمنان. مهمترین نتایج انصاف بر اساس روایات عبارتند از: حقیقت ایمان و کمال آن؛ استواری دین؛ بهشت؛ الفت و دوستی؛ آسایش و آرامش؛ رحمت و خشنودی الهی و ... . گزینش حاکم؛ قاضی؛ شریک و دوست؛ پذیرش گواهی و نقد و ... از اموری است که نیاز به شناسایی منصفین دارد که این مهم با شناخت ویژگی‌های منصفین حاصل می‌شود. مهمترین ویژگی‌های منصفین حقیقی و برتر، کمال عقل و کمال ایمان است.مهمترین نمود درونی انصاف، پذیرش حق و مهمترین نمودهای بیرونی آن عبارتند از: اعتراف به حق؛ راستگویی؛ سازگاری میان گفتار و کردار و محکوم کردن خود است.عدالت و انصاف رابط? عموم و خصوص مطلق دارند و هر دو فضیلتی حق مدار و در پی ادای حق و حقوق هستند. با این تفاوت که عدالت،‌ کیفی و کَمّی ولی انصاف تنها کمی است. همچنین انصاف با وجود نمودهای بیرونی، خصلتی درونی ولی عدالت برونی است. انصاف ادای حقوق برابر است بنابراین هر جا حقی باشد، انصاف نیز کاربرد دارد. هر چه این حق بزرگتر، صاحب حق عظیم‌تر و شرایط ادای این حق سخت‌تر باشد، انصاف کاربرد بیشتری خواهد داشت. بر این اساس مهمترین قلمروی انصاف بر اساس متون دینی، قلمروی سیاست است چرا که حق والی بر مردم و حق مردم بر والی از بزرگترین حقوق است. افزون بر این که قدرت، مهمترین زمین? ستم و بی‌انصافی است. بنابراین ادای این حقوق سخت،‌ در شرایطی که انسان را به سوی ستم می‌کشاند، بسیار حائز اهمیت و مورد توجه است.
بررسی مفهوم نعمت در قرآن و حدیث
نویسنده:
مریم میرزائی قلم‌خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نعمت خوشگواریِ زندگی و نیکو بودنِ حال و مرحمت و به معنی، احسان و نیکی است که خداوند بر بندگانش عطا فرموده است: «وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَهٍ فَمِنَ اللَّه» (نحل/53) و غیر قابل شمارش است «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها» (ابراهیم/3). هیچ کسی نمی‌تواند به تنهایی آن را به بنده دهد. نعمت، تنها شامل جنس انسان، موجودات ناطق (جن و انس و ملک) و موجودات با شعور می‌شود؛ زیراکه موجود متنعم با شعور قدرت تشخیص امور سودمند از زیانبار را دارد و غیر او، فاقد چنین تمییز و تشخیصى است. نعمت‌ها دو نوع دنیوی و اخروی هستند که به دو نوع معنوی و مادی تقسیم می‌شود. نعمت‌های مادی دنیا مانند آفرینش، خانواده، تملکات مادی، آسمان‌ها و زمین و هرآن‌چه در آن‌هاست و موارد فراوان دیگر، کم یا زیاد در اختیار هم? بندگان قرار می‌گیرد. از نعمت‌های معنوی دنیا مانند هدایت، نصرت و الطاف الهی و موارد فراوان دیگر، انسان‌ها با توجه به اعمال خود می‌توانند بهره‌مند شوند. البته اهل ایمان و عمل صالح تنها بهره‌مندان از نعمت‌های اخروی هستند. به دلیل این‌که خداوند حکیم است از اعطای این نعمت‌ها به انسان نیز اهداف فراوانی مانند معرفی خود، هدایت و بیداری انسان، آزمایش و یا سنت استدراج را دارد. انسان‌ها در قبال این نعمت‌ها موظف می‌شوند که اصول دین را بپذیرند و سپاس نعمت‌ها را به جا آورند و به دیگران نیز کمک کرده، از ناسپاسی، نافرمانی و حسدورزی خودداری نمایند. برخی از بهره‌مندان وظایف خود را به خوبی انجام داده و سپاس نعمت را به جا می‌آورند، لیکن برخی دیگر ناسپاسی نموده و بر خلاف وظیفه عمل می‌کنند. خداوند نیز با توجه به عملکرد هریک از این دو گروه آنان را به جزای اعمالشان می‌رساند. علاوه بر این انسان‌ها با عملکرد خود می‌توانند نقش مهمی در بقا و زوال نعمت‌های الهی داشته باشند. یکی از مهم‌ترین نعمت‌های الهی بر انسان‌ها که وسیل? هدایت آنان و زمینه بهره‌مندی هرچه بیشتر از نعمت‌های مادی و معنوی و دنیوی و اخروی را ایجاد می‌کند، بر اساس روایات نعمت وجود معصومان (ع) به ویژه نعمت ولایت آنان است که کامل‌ترین مصداق نعمت در قرآن است.
اصول و قواعد تفسیری در روایات کتاب اصول کافی
نویسنده:
مهدیه عقیقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تفسیر قرآن با آموزه‌های رسول خدا (ص) آغاز شد و با تبیین‌ها و تفسیرهای اهل‌بیت علیهم السلام گسترش و تعمیق یافت. مفسران پیوسته از روایات پیامبر و اهل‌بیت علیهم السلام در تفسیر قرآن بهره گرفته‌اند. روایات اهل‌بیت علیهم السلام الگویی مناسب برای آموزش صحیحِ تفسیر قرآن و استخراج اصول و قواعد تفسیری است زیرا رسول خدا (ص) و اهل‌بیت بزرگوار ایشان مفسران واقعی و آگاه به تمام معانی و بطون متعدد قرآن‌اند. این پژوهش عهده‌دار جمع و تدوین و بررسی روایاتِ قرآنیِ دربردارنده اصول و قواعد تفسیری در اصول کافی است که به روش تحلیل محتوا انجام می‌گیرد و گردآوری مطالب به روش کتابخانه‌ای است.از 3786 روایتی که ثقه الاسلام کلینی در اصول کافی گردآورده است678 روایت لفظ یا مضمون آیه یا آیاتی را در‌بردارند. با گونه‌شناسی این بخش از روایات می‌توان آنها را در سه دست? روایات تفسیری (331 روایت)، روایات استشهادی (303 روایت) و روایات مرتبط با علوم قرآنی (44 روایت) گنجاند. اصول و قواعد تفسیر در تقسیمی دوگانه، یعنی اصول مبنایی مستفاد از روایات اهل بیت علیهم السلام و اصول روشی مستفاد از روایات اهل بیت علیهم السلام تنظیم شده‌اند. در قسم اول، شش اصل مبنایی: اصل وحیانی بودن الفاظ قرآن، اصل حجیت قرآن موجود، اصل حجیت ظواهر قرآن کریم، اصل امکان فهم‌پذیری قرآن برای همگان، اصل اعتبار عقل در حوزه فهم قرآن، اصل وجود لایه‌ها و بطون در قرآن از این روایات به دست آمد.در قسم دوم، نُه اصل روشی: اصل توجه به قرائت صحیح، اصل توجه به قرآن به عنوان منبع تفسیر قرآن، اصل توجه به جایگاه پیامبر اکرم (ص)، اصل توجه به مفاهیم عرفی و مسائل زبانی، اصل تعمیم آیه، اصل در نظر گرفتن سطح فهم مخاطب، اصل نفی باور نادرست در فهم آیات قرآن و تصحیح آن، اصل توجه به اسباب نزول، اصل احتراز از تفسیر به رأی استخراج شده است. در ضمنِ معرفی هر یک از اصول تفسیری نمونه‌های از روایات دربردارنده آن اصول ذکر شده است.
تحلیل موضوعات و شیوه های تبلیغی امام حسین(ع) و اهل بیت ایشان و آثار آن با تأکید بر خطبه ها و احتجاج ها در قیام عاشورا
نویسنده:
lمرجان شیری محمد آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
امام حسین ? با همراهی اهل‌بیت‌شان، در طول قیام عاشورا به منظور دعوت مردم به سوی خداوند متعال و مبارزه علیه ظلم و ستم، شیوه‌های متنوعی بکار گرفتند. در این پژوهش با بررسی خطبه‌ها و احتجاجات، 8 شیوه تبلیغی و 18 موضوع مطرح شده در سخنان ایشان استخراج و تبیین شده است. شیوه‌های تبلیغی عبارتند از: روش استدلالی، تبیین و ارائه درست مطالب، استناد به مشترکات، پاسخ‌گویی به شبهات، موعظه، آزمایش و تصفیه یاران، معرفی الگو و بکارگیری اصول روانشناسی؛ و موضوعات مطرح شده در سخنان ایشان به ترتیب با توجه به بسامد آنها عبارتند از: یادآوری جایگاه اهل‌بیت ~، بیان مثالب بنی‌امیه و یزید، مبارزه با عقاید باطل، اخبار غیبی، تبیین اهداف قیام، تبیین شایستگی و حقانیت اهل‌بیت ~ برای خلافت و اثبات حرمت خلافت بنی‌امیه، علل نپذیرفتن حق توسط کوفیان، بی‌گناهی و مظلومیت اهل‌بیت ~، دلایل ترک مکه، دلایل عزیمت به کوفه، مزد پیامبر ?، غصب خلافت امام علی ?، شرایط رهبر مسلمانان، تبیین اوضاع جامعه و وظیفه مومن، توصیف مرگ، تبیین عظمت مصائب در واقعه عاشورا، هدف بنی‌امیه و وجوب مشروعیت وسیله برای رسیدن به هدف مقدس. همچنین با بررسی واکنش‌های مخاطبان امام حسین ? و اهل‌بیت ایشان در آن زمان و مخاطبان فرازمانی و فرامکانی ایشان در طول تاریخ، 9 واکنش مختلف در برابر سخنان ایشان شناسائی شده است
تحلیل و بررسی احتجاج های امام حسین (ع) و اصحاب (با تاکید بر مقطع تاریخی قیام حضرت از مدینه تا بازگشت اسرا و اهل بیت (ع) به مدینه)
نویسنده:
علی‌رضا شهسواری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
امام حسین(ع) از آغاز قیام خویش در مدینه که با بیعت نکردن با یزیدبن معاویه شروع شد تا لحظه ی شهادت، سعی داشتند تا با ادلّه ی مستحکم، حقّانیّت خود و بطلان یزید را آشکار سازند. امام حسین(ع) و اصحاب در احتجاج های خود از مستحکم ترین صور منطقی، یعنی قیاس، و از باارزش ترین موادّ، یعنی؛ آیات قرآن، احادیث پیامبر(ص) و احکام عقلی، برای اثبات مدّعای خویش بهره برده اند و نیز منابع استدلال های اهلبیت(ع)، بر قاطعترین منابع یعنی؛ قرآن و سنّت و عقل، بنا شده است. موضوع محوری محاجّه های ایشان را می توان اثبات حقّانیّت و شایستگی امام حسین(ع) به عنوان جانشین حقیقی رسول الله (ص) و عدم لیاقت یزید برای تصدی این منصب دانست. اما دشمنان اهل بیت(ع) که در مقابل دلایل روشن و قاطع ایشان جوابی نداشتند، با انواع مغالطه (مانند مغالطه ی پیش فرض نادرست، توسل به احساسات و ...) از پذیرش حقّ، سرباز می زدند.رهبری قیام از شروع جنبش در مدینه تا شهادت امام حسین(ع) به دست خود حضرت(ع) بوده و این رهبری در محاجّه های با دوستان و دشمنان نیز نمودار است لذا بیشترین محاجّه ها در این دوره توسّط خود امام حسین(ع) انجام شده است. امّا با شهادت ایشان، رهبری و امامت به امام سجّاد(ع) منتقل شده و محاجّه با دشمنان و تنویر افکار عمومی و آشکار ساختن ابعاد، اهداف و حقّانیّت نهضت حسینی و نیز رسوا کردن قاتلان و دشمنان امام حسین(ع) بر عهده ی ایشان است. البتّه حضرت زینب(س) نقش برجسته ای در این دوره دارند.
تحلیل گفتمان مالی قرآن در سوره‌های مکی و مدنی
نویسنده:
راضیه میرزائی قلم‌خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسائل مالی از جمله مهمترین مسائل در هر جامعه و حکومت است که رشد فردی و اجتماعی افراد در گرو نظام مند بودن آن است. از این رو اسلام، به تعیین حدود و تبیین مقررات این حوزه، در سایه وحی الهی پرداخته است. بررسی این مبحث بر اساس ترتیب نزول آیات، بیانگر روند تشریع احکام، تأثیر باورها و عقاید بر رفتارهای مالی و التزام به احکام مالی شریعت، تبیین مفاهیم اخلاقی، چگونگی برخورد قرآن با مخاطبان مختلف، و ... می باشد. در حدود 700 آیه از سوره های مکی و مدنی قرآن کریم، مباحث مالی مطرح شده است. طرح این مبحث در سوره های مکی و مدنی دارای نقاط اشتراکی مانند اشاره به نگرش انسانها نسبت به اموال و اولاد و دنیادوستی؛ اصلاح این نگرشها با یادآوری جنبه های منفی و مثبت مال، سرانجام نمونه های دنیا طلبی، مالکیت و رازقیت خداوند، و اشاراتی به مسائل ربا، اموال یتیم، انفاق و زکات، است. اما در این میان به دلیل تفاوت بافت جمعیتی مکه و مدینه و استقرار حکومت اسلامی در مدینه تفاوتهای مهمی نیز وجود دارد. در سوره های مکی به دلیل غلبه ی شرک و خفقان، بیشترین توجه به طرح اندیشه های مالی در ارتباط با ارزشهای معنوی مانند ایمان به خدا، پیامبران، آیات الهی و قیامت؛ نگرشهایی در ارتباط با اموال و دنیا، و اصلاح این نگرش ها با یاد آوری ابعاد مختلف معاد، موقتی بودن بهره مندی از مال و ثروت و ... و اشاراتی به برخی عملکردهای جاهلی معطوف شده است؛ اما در برهه نزول مدنی با استقرار حکومت و امکان پیگیری حدود و مقررات، بیشتر به بیان حوزه های مختلف عملی در اجتماع مانند انفاق، زکات، ربا، مباحث مالی مربوط به جنگ و جهاد، مجازات های مالی، ... و مسائل مالی خانوادگی مانند ارث، مهریه، نفقه و ... توجه شده است. از آنجا که هر انسانی بر مبنای باورها و جهانبینی خود، ایدئولوژی و عملکرد خاصّی در حوزه های مختلف از جمله امور مالی دارد، قرآن در کنار اشاره به مسائل مالی، به شیوه های گوناگون به توحید و معاد به عنوان دو رکن اساسی جهان بینی اسلامی پرداخته است.
بررسی اخلاق اجتماعی پیامبر (ص) و روش الگوسازی آن در قرآن
نویسنده:
طاهره مرتضوی نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قطعاً خُلق حضرت ختمی‌ مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم که پروردگار عالم در دومین سور? نازل‌شده آن را به‌طور مطلق به عظمت وصف کرده است از مهم‌ترین عوامل گسترش اسلام بوده است. قرآن در بیش از هشتاد آیه، مستقیم یا غیرمستقیم، به اخلاق اجتماعی پیامبر (ص)، از دو بُعد ایجابی و سلبی اشاره‌کرده است. حُسن‌خُلق، رحمت بودن برای عالمیان، عفو، صبر، اشتیاق زائدالوصف بر هدایت مردم، اخلاص و عدالت از مهم‌ترین صفات ایجابی رسول خدا (ص) است. خلق بد و روحی? خشن، خیانت و ظلم از صفاتی است که آیات قرآن از آن حضرت نفی کرده است. حضرت محمد (ص) به‌رغم ویژگی‌های والای اخلاقی که خداوند آن را ستوده است، هنگام اجرای احکام و حدود الهی با قاطعیت برخورد و با مخالفان به-شدت مقابله می‌کرد. جامع? کنونی بیش از هر زمان دیگر به اخلاق والای پیامبر(ص) نیازمند است. یکی از راه‌های مهم برای الگوسازی اخلاق و رفتار پیامبر(ص) شناخت و معرفی سیر? ایشان است که به‌وسیل? افرادی که بیشترین تأثیر را در میان اقشار جامعه دارند مانند والدین، معلمان، مبلغان، مدیران و هنرمندان صورت می‌گیرد. این افراد در مسیر اسوه‌سازی باید چند نکته را مورد توجه ویژه قرار دهند: نخست این که خود باید پیش از هرچیز عامل به سیر? پیامبر(ص) باشند، همچنین از ابزارهای مختلف و متناسب با ویژگی‌های مخاطبان بهره گیرند. نکت? دیگر آن است که از آسیب‌هایی که در اسوه‌سازی پیامبر (ص) ممکن است پیش آید مانند تاریخی جلوه دادن اسوه‌های دینی،‌ فراانسانی‌جلوه دادن الگوهای دینی، تعمیم الگوهای نادرست، تقدس‌زدایی از الگوهای دینی و غیره اجتناب کنند.
پدیده‌های طبیعی در سور مکی و مدنی و اسالیب بیان آن در قرآن کریم
نویسنده:
سیده‌کلثوم حسینی کاشیدار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قرآن در بیش از 750 آیه حدود 2131 بار به پدیده‌های طبیعی اشاره کرده و آن‌ها را آیات الهی شمرده است. از این تعداد حدود 1572 بار در سور مکی و حدود 677 بار در سور مدنی قرار دارد. علت کثرت ذکر پدیده‌های طبیعی در آیات و سور مکی را باید در فزونی تعداد آیات مکی نسبت به مدنی جستجو کرد زیرا بر اساس آمار، 71/6% آیات مکی و 28/4% آن مدنی است. طبیعت و مظاهر طبیعی در طول تاریخ بویژه در عصر جاهلیت در جایگاه خویش قرار نداشته؛ گاه در حد معبود مطرح گشته و گاه طبیعت دستگاه معارض با خداوند متعال فرض شده است. از نظر قرآن طبیعت دستگاه مخالف و معارض با خدا نیست و به هیچ‌وجه نمی‌تواند به جای خداوند تلقی و شریک وی پنداشته شود بلکه معرّف عظمت و قدرت و مظهر علم الهی به شمار می‌آید. بر این اساس، طبیعت بویژه در سور مکی به زیبایی تمجید می‌شود و پیوند طبیعت با خداوند و نیز ارتباط معقول انسان با طبیعت و همچنین نقش طبیعت در حیات بشر به خوبی تبیین می‌گردد. از آنجا ‌که انسان به طبیعت مأنوس است، فکر و اندیشه او نیز به طبیعت خو کرده است، قرآن غالب تمثیل‌ها و توضیح‌های خود را با ذکر پدیده‌های طبیعی بیان کرده و از انسان‌ها خواسته است تا در نشانه‌های الهی بیندیشند. هدف اصلی طبيعت‌شناسى از ديد قرآن، افزودن معرفت انسان‌ها نسبت به خداوند متعال است. در کنار این هدف غایی، مى‏توان اهداف دیگری را ذكر كرد كه پى بردن به آن‌ها مقدمه رسيدن به آن هدف نهايى است؛ این اهداف عبارت از «اثبات معاد»، «اثبات نبوت»، «اثبات حقانیت وحی قرآن بر محمد (ص)»، «تربیت جوامع و گروه‌ها»، «بزرگداشت دین اسلام»، «دلداری دادن به پیامبران»، «بیان افکار خرافی در بهره‌وری از طبیعت» و «بیان مسائل فقهی» است، که درک هر یک از آن‌ها انسان را به خدا نزدیک‌تر می‌کند. برای تأثیرگذاری بهتر، پدیده‌های طبیعی واهداف آن‌ها، در قالب اسالیب بلاغی علم معانی، بیان و بدیع ذکر شده‌اند. بنابراین، این نوشتار بر آن است نگاهی جامع به پدیده‌های طبیعی در زمینۀ برهۀ نزول، اهداف و اسالیب بیان آن‌ها در قرآن کریم داشته باشد.
نقش قرآن در تحول فرهنگ عصر نزول با تأکید بر نقد نظر خاورشناسان
نویسنده:
حسن زرنوشه فراهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قرآن کریم در جامعه ای نازل شد که گرچه فرهنگ هایی مطابق با ارزش های انسانی در آن یافتمی شد، امّا بسیاری از آداب و رسوم و فرهنگ های حاکم بر آن جامعه، منحط و بی ارزش و یا تحریف شده از اصل خود بودند. لذا از آن جا که قرآن کریم در اندیشه تصحیح زندگی انسان و رساندن او به کمال بود، به طور طبیعی به فرهنگ های حاکم بر جامعه نیز نظر داشت و به چهار طریق فرهنگ ستیزی، اصلاح فرهنگی، فرهنگ پذیری و جایگزینی فرهنگی به مواجهه با آن ها پرداخت.امّا همین توجه قرآن به فرهنگ های زمانه نزول، باعث شد تا گروهی از خاورشناسان و نیز برخی پژوهشگران مسلمان، قرآن را متأثّر از فرهنگ عصر جاهلیت و تورات و انجیل بدانند تا از این طریق الهی بودن قرآن را مخدوش کنند و قرآن کریم را ساخته دست پیامبر(ص) معرفی نمایند. مهم ترین دلیل آن ها بر این مدّعا وجود تشابهات و همخوانی هایی میان قرآن و کتاب مقدّس است؛ غافل از این که اگر هم تشابهی میان قرآن و کتاب مقدّس باشد، به دلیل وجود منشأیی واحد برای هر دوی آن هاست. به علاوه این که قرآن کریم در بسیاری از مسائل عقیدتی و تاریخی با کتاب مقدّس تفاوت دارد و این تفاوت، خود دلیلی است بر عدم تأثیرپذیری قرآن از کتاب مقدّس.دلیل این پندار خاورشناسان نیز اتّکا بر پیش فرض هایی اثبات نشده است. پیش فرض های آن ها عبارتند از: با سواد بودن پیامبر اسلام(ص)، وجود ترجمه عربی کتاب مقدّس در زمان بعثت، آموختن مضامین کتاب مقدّس از طریق سماع و آموختن مضامین کتاب مقدّس از طریق معلّم که در این تحقیق، به نقد تفصیلی این چهار پیش فرض پرداخته و به نادرستی آن ها پی بردیم.
  • تعداد رکورد ها : 103