جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 117
بررسی مولفه های دینی در شکل گیری الهیات فمنیستی مسیحی
نویسنده:
افسانه فهیمی، مجتبی زروانی، قربان علمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سیر اندیشه بشر از قرن هجدهم به بعد مرحله تازه¬ای را آغاز کرد که در آن برعکس مراحل پیشین زنان نیز حضور یافتند . در چنین برهه زمانی بود که کوشش¬های زنان در جهت کسب برابری¬های اجتماعی به عنوان فمنیسم در میان کثرت جریانات نوظهور یافت. از این دوره به بعد زنان برخلاف اعصار پیش که تحرک¬هایی درجهت احیاء حقوق خود داشتند اما هیچ گاه انسجام یافته و مدیریت شده نبود, در یک نظام سیستماتیک به طرح آراء و مطالبه حقوق خود پرداختند. در قرن نوزدهم جریانات روشنفکری دینی این جسارت را به زنان نیز داد تا حقوق سرکوب شدشان در حوزه دین به ویژه مسیحیت را مطالبه کرده و گاه به نقد اصول زن‌ستیز مسیحیت و گاه خواستن مجال برای اصلاح برخی مبانی مسیحیت را داشته باشند. در چنین شرایطی است که الهیات جدید و تقریباً سیستماتیک به نام الهیات فمینیستی ظهور می¬کند. دیدگاه کتاب مقدس و کلیسا به زن همواره دو مولفه مهم در ظهور الهیات فمینیستی بوده¬اند؛ کتاب مقدس به عنوان یک اساس نامه و پشتوانه نظری و کلیسا در موضع یک ستاد اجرایی و در میانه گود وضعیت کنونی زنان در مسیحیت را رقم زده¬اند. البته گاه این دو همنوایی¬هایی با هم داشته¬اند. اما آنچه که مسلم است این است که گاه کلیسا با پنهان شدن پشت کتاب مقدس در تلاش برای بیان حرفهای خودش از زبان کتاب مقدس بوده که گاه شواهد مثالی برای دعاوی خود یافته و گاه برای تبیین اذهان مومنین مسیحی دست به حربه¬هایی زده است که نتیجه نهایی¬اش در تعارض با اصول کلی حاکم برکتاب مقدس است . البته علل گوناگونی در رسیدن کلیسا به چنین رویکردی وجود دارد که دو تا از مهم¬ترین آنها عبارتند از: عدم فهم مفهوم واقعی قرائت هرمنوتیکی کتاب مقدس و دیگر عدم وجود اتفاق نظر در تفسیر کتاب مقدس بوده است.
بررسی تطبیقی دنیا گرایی از دیدگاه قرآن و عهد عتیق
نویسنده:
منیره علی اصغری آلمالوداش، مجتبی زروانی، قربان علمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده منظور از دنیا و حیات در این رساله، دنیای مادی و خاکی است. اصطلاح دنیا که تمام جهان خلقت را در برمی گیرد، اعم از حیات مادی است و مد نظر تحقیق حاضر نمی باشد. دنیا و متاع آن ذاتا زیباست اما از نظر ارزشی خنثی و بیرون از دایره ارزش گذاری می باشد. و زمانی مورد قضاوت قرار می گیرد که نسبت انسان و نگرش او به دنیای مادی و متاع آن مورد تحلیل واقع بشود. منشاء رویکرد انسان ها به این مساله منابع مختلفی از قبیل دین ، تفکرات فلسفی، تجربه دینی و غیره می باشد. در بررسی رویکرد دین به حیات مادی باید توجه داشت که دین برای حیات، دو بعد مادی و معنوی قائل شده است و بعد معنوی اعم از جهان ماوراء ماده و دنیای آخرت می باشد. درقران اعتقاد به تداوم داشتن زندگی در جهانی دیگر (آخرت) به عنوان یک اصل مهم و زیربنایی و نیز تعیین کننده نوع نگرش ها، ارزشها، و رفتارهای انسان در ارتباط با حیات مادی است. در راستای این اعتقاد، در قران، حیات مادی و خاکی مقدمه ای برای حیات اخروی و به منزله محل ابتلا و مقری گذرا برای نیل به سعادت واقعی و زندگی حقیقی در سرای آخرت به شمار می آید.از اینرو قران ضمن توصیف حیات مادی و مواهب آن از دلبستگی افراطی به مظاهر آن (دنیاگرائی) باز می دارد و همین طور کناره گیری و بریدن از دنیا (دنیاگریزی) در قران مطرود می باشد. از اینرو علاقه معتدلانه و تمتع مطلوب از دنیای مادی در عین توجه به ابزار بودن آن برای هدف برتر و حقیقی-آخرت-مد نظر قران می باشد.(رویکرد اعتدالی) در عهد عتیق بحث از جهان ماوراء ماده، بسیار کم رنگ بوده و در هاله ای از ابهام و قداست راز آلود قرار گرفته است و سخنی از اعتقاد به جهان آخرت وجود ندارد. در عهد عتیق خود دنیای مادی، هدف بوده و تسلط کامل انسان بر آن و بهره مندی تام و همه جانبه از آن سعادت واقعی انسان را رقم می زند. هر چند عهد عتیق علاقه افراطی و دلبستگی به حیات مادی را تبلیغ نمی کند ولی زمینه و بستر های گرایش به چنین رویکردی (دنیاگرایی) راسبب شده است. در این متن، از کناره گیری و ترک دنیا خبری نیست و نیز رعایت اعتدال صرفا مربوط به شئونات زندگی دنیوی انسان بوده و نیز وضع باید و نباید های اخلاقی از طرف شریعت صرفا جهت سر و سامان دادن به زندگی دنیایی و تامین حقوق شایسته انسان ها می باشد.
بررسی جایگاه انسان در دین شناسی میرچا الیاده
نویسنده:
لیلا عبدالهی، مجتبی زروانی، قربان علمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رویکرد الیاده به انسان بخش مهمی از آراء دین پژوهی او را به خود اختصاص داده است. انسان در این جهان با دغدغه ها و بحران هایی هستی شناختی مواجه است و همواره تلاش می کند تا پاسخی برای آنها بیابد. وضعیت انسان در این جهان شرایط هبوط در تاریخ و جدایی از شرایط مطلوب اولیه است؛ و دین و اسطوره به او کمک می کنند تا بتواند موقعیت وجودی خود را بهبود بخشد. او از طریق آیین های اسطوره ای می تواند به مدتی هرچند کوتاه زمان تاریخی را فسخ کند و در ابدیت خدایان و زمان آغازین قرار گیرد. علاوه بر این انسان دینی دغدغه معنابخشی زندگی را دارد. برای او تنها اعمال و کرداری واقعی اند که مقدس باشند. هر عملی باید تکراری از نمونه ازلی و مثالی اش باشد. انسان مدرن نیز کمابیش چنین دغدغه هایی در زندگی خود دارد. اگرچه او اکنون خود را زاده تاریخ می داند و عقیده ای به الگوهایی ماورالطبیعی برای زندگی خود ندارد، اما او نیز میراث دار گذشتگان خویش است و نمی تواند به کلی فارغ از اندیشه های دینی باشد. امر مقدس در دنیای امروز مستتر و پیچیده است. و می توان بسیاری از الگوهای دینی جوامع سنتی را در صور فرهنگی وهنری و حتی سیاسی و اجتماعی امروز باز شناخت.
زبان دین از دیدگاه تیلیش
نویسنده:
هدی اوغازی مقدم، امیر عباس علیزمانی، مجتبی زروانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
زبان ابزاری مهم جهت برقراری ارتباط و انتقال مفاهیم است. مساله ای که مدتها ذهن بشر را مشغول کرده این است که زبان به کار گرفته شده در دین چه نحوه ارتباطی با عالم واقع دارد و اصولا گزاره های دینی گزاره های ناظر به واقع می باشند یا خیر. همچنین چطور می شود موارد تعارض بین گزاره های واقع و گزاره های دینی را تبیین کرد. برای پاسخ به سوالات فوق پنج رویکرد عمده ای که وجود دارد، بررسی می شود: رویکرد اشتراک لفظی، اشتراک معنوی، تمثیلی، پوزیتیویسم و در نهایت رویکرد نمادین. پل تیلیش، فیلسوف معاصر آلمانی، برای پاسخ به سوالات فوق نظریه نمادهای دینی را ابداع کرد. او معتقد بود صحبت در باب دلبستگی غایی ناگزیر به صورت نمادین می باشد. او از سویی معتقد است که خدا امری غایی است و واپسین و هیچ سنخیتی با عالم بشری ندارد و از سویی دیگر می گوید زبان متعارف شایستگی بیان آن امر متعال را ندارد، و اصولا زبان عرفی قابلیت توصیف امر نامشروط را دارا نیست، از سوی دیگر، وی معتقد است علیرغم این عدم شباهت، می توان از خدا سخن گفت. اما این سخن گفتن تنها از طریق زبان نمادین میسر است؛ یعنی استفاده از این زبان متناهی در معنایی که قابل اطلاق به امر نامشروط باشد. تیلیش قصد داشت با ارائه نظریه نمادین در باب گزاره های دینی علاوه بر این که زبان دین را معنادار کند بین دین و فرهنگ نیز ارتباط برقرار کند؛ چرا که معتقد بود دین مملو از نمادهایی است که هر نماد پاسخ به پرسشی در دنیای معاصر است. تیلیش تلاش داشت که مسیحیت را در تعامل با فرهنگ معاصر مطرح کند تا از این طریق هم به معناداری دین کمک کرده و در واقع در فرهنگ معاصر جایی برای ان باز کند؛ و هم به انسان عصر جدید که در میان بی معنایی سرگشته است، مدد برساند.
بررسی تطبیقی اراء عرفانی قدیس بو ناو نتور
نویسنده:
منتظر بلوچی، قربان علمی، مجتبی زروانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دو عارف نامدار محی الدین ابن عربی (1240-1165) و قدیس بوناونتور (1274-1217) در قرن سیزده میلادی که یک برهه درخشان از تاریخ معرفت بشری است می زیستند. ایشان که یکی متعلق به سنت اسلامی و دیگری متعلق به سنت مسیحی بوده اند هر کدام به نوبه خود توانسته اند تأثیر بسزایی در عرفان اسلامی و مسیحی داشته باشند. این دو عارف با تکیه بر متون مقدس و سلوک عرفانی خود نهضت عرفانی قابل توجهی را بوجود آوردند که تا عصر حاضر مورد توجه است. ابن عربی و بوناونتور اگرچه متعلق به دو سنت متفاوتند اما مشابهت های فراوانی درمیان آرای هر دو به چشم می خورد. اگر چه دیدگاههای عرفانی ایشان در موارد زیادی بهم شباهت دارند و بخصوص هر دو از منطقه جنوب اروپا برخواسته اند اما بعید بنظر می رسد با توجه به اینکه معاصر بوده اند دیدگاههای بوناونتور مستقیما از دیدگاههای ابن عربی تاثیر پذیرفته باشد. هر دو عارف از میان طریقتهای عرفانی ای برخاسته اند که فارغ از جنبه های عرفان نظری بوده اند. طریقت فرانسیسیان و طریقتهای صوفی شمال آفریقا بیشتر به عمل تمرکز می کردند تا به مباحث نظری، ولی ایشان توانستند که مکاتب عرفان نظری پویا و زنده ای را ارائه نمایند. ایشان دو مفسر بزرگ اسلام و مسیحیت هستند، یعنی به هیچ وجه نمی توانیم آنها را فراتر از دین و دینداری مطرح کنیم. تمام نوشته های بوناونتور تفسیر کتاب مقدس و تمام نوشته های ابن عربی، تفسیر قرآن کریم می باشد. دیدگاههای عرفانی ایشان بدلیل بیان سمبولیکی و نمادین و تفسیر وحدت بخش از کل هستی و داشتن ریشه در ادیان آسمانی و کتابهای مقدس، دیدگاههای همیشه جاودان هستند که در هر عصری با ادبیات مناسب قابل بیان و استفاده می باشد. هر دو عارف جهان را در تمام سطوح ثمره عشق الهی و تجلی اسماء و صفات خداوند می دانند. درک ذات خداوند امری ناممکن است و او را از روی آثار و تجلی ذات در قالب اسماء و صفات و پس از آن در اعیان ثابته یا مُثُل و در نهایت در مخلوقات می توان به مشاهده نشست لذا کثرت پدیده ها و اعیان ثابته تجلی وحدت و ذات یگانه هستی بخش است. اساس تعلیمات ایشان هم بر عرفان انفسی و هم بر عرفان آفاقی تکیه دارد. مطابق (سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم انه الحق) سه ساحت هستی و معرفت وجود دارد. این سه ساحت و مرتبه عبارتند از مرتبه جهان یا طبیعت، مرتبه نفس انسانی یا انسان کامل و مرتبه متعالی یا اصل نخستین. طریق وصول به حق و نائل شدن به وحدت الهی و سعادت جاودان باید از هر سه سطح و مرتبه عبور کند. واژه های کلیدی: ابن عربی، بوناونتور، عرفان، تصوف، هستی، تجلی، خدا، تثلیث، انسان، سلوک ، تاویل.
برسی جایگاه زن در اندیشه عرفانی ابن عربی
نویسنده:
عالیه حسنی، حسن ابراهیمی، مجتبی زروانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکـیده سخن گفتن درباره زن و ماهیت مادی و معنوی وی همواره در طول تاریخ معمول بوده است و نویسندگان و مکاتب فکری مختلف در جهان اسلام نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند؛ اما تاریخ گواه است که دیدگاه¬های غالب درباره زن، همواره با نوساناتی همراه بوده است و کمتر کسی به توانائی های زن در عرصه های گوناگون به¬خصوص مراتب معنوی ایمان داشته است و همواره از عرفان و عرفای مرد صحبت شده است. مکاتب مختلف جهان اسلامی نیز مانند فلاسفه، فقهاء، شعرا و… کمتر از معنویت زن سخن گفته¬اند و حتی در مواردی صریحاً به نقص زن در وصول به کمالات عرفانی اشاره نموده¬اند. در این زمینه ابن¬عربی که از عرفای بنام قرن هفتم هجری است با نگاهی متفاوت و والا به زن به جنبه¬های مختلف عرفان زنان پرداخته است. وی اثری جامع در رابطه با جایگاه زن در اندیشه¬ی عرفانی خود ندارد؛ اما در لا¬به¬لای سطور دو اثر بسیار ارزشمندش، فتوحات و فصوص¬الحکم- به ویژه در فص محمدی- می توان به این مهم دست یافت. نگاه ابن-عربی به زن بسیار والا و قابل ملاحظه است. از جمله اولین نظر برجسته و متفاوت وی درباره زن. اندیشه او درباره جایگاه زن در مظهریت و شهود اسماء¬الله است. وی معتقد است که زن در مظهریت کامل¬تر و تام¬تر از مرد است و در سیر و سلوک نیز تفاوتی با مرد ندارد و اگر بخواهد می¬تواند به مدارج بالای معنوی و عرفانی برسد. ابن¬عربی در همین راستا، خالقیت را به زن نسبت می¬دهد و در وجه برتری زن به مرد بر این اعتقاد است که زن هم دارای فاعلیت و هم منفعلیت است؛ در حالی¬که مرد فقط فاعلیت دارد. شیخ¬اکبر در توجیه برتری و قوام مرد به زن، این برتری را تنها در درجه¬ی ایجاد می¬داند که به هیچ وجه، منافاتی با کمال زنان ندارد و در این زمینه مقامات والایی را بر می شمرد که برای زنان نیز جایز است و از زنان عارفه¬ای نام می¬برد که در قرآن نیز ذکر آنان رفته است که همگی بانوانی دارای مراتب عالی عرفانی بوده¬اند. ابن¬عربی موجود مونث را زیبا قلمداد می¬کند؛ مخلوقی که شایسته است متعلق عشق¬ورزی قرار بگیرد و عاشق را از گذر این عشق مجازی به عشق الهی برساند. همچنین وی تذکیر و تأنیث را در همه¬ی ذرات عالم می¬بیند و حتی اساس آفرینش را که ذات باری تعالی است مونث قلمداد می¬کند. در نظام فکری ابن¬عربی، زنان دارای ارزش و جایگاه معنوی والایی هستند که از وصول به هیچ کمالی محجور نیستن.
بررسی آراء و اندیشه های عرفانی شیخ علاءالدین سمنانی
نویسنده:
میثم نصرالهی، قربان علمی، مجتبی زروانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده شیخ علاءالدوله سمنانی از عارفان قرون هفت و هشت است که در ردای پیشوایی عرفانی و رهبری دینی، به شایستگی ایفای نقش نموده و با آراء و اندیشه‌های عمیق خود در شکل‌دهی به پیکره عظیم عرفان اسلامی تأثیر گذار بوده است. پیروان سلسله کبرویه ذهبیه وی را از مشایخ بزرگ سلسله نسبت طریقتی خود می‌دانند. بررسی آراء و تعالیم عرفانی شیخ به این نتیجه ختم می‌گردد که تصوفی که وی ارئه می دهد تصوفی معتدل و بیشتر متمایل به اصحاب صحو می‌باشد که در عصر وی چندان رایج نبوده و با طرز آراء و تعالیم عرفای گذشته همچون قشیری و غزالی همگون‌تر می‌باشد تا با دیدگاه و آراء مشایخ روزگار خود. نکته شایان توجه‌ای که می‌توان پیرامون آراء شیخ به آن اشاره نمود این است که وی در تبیین و توصیف حالات، مقامات، مراتب و در کل بیان اندیشه‌های عرفانی با دقت و نکته سنجی تمام به تمام زوایا و ابعاد موضوع مورد بحث توجه داشته و در آموزه‌های وی، اتخاذ مواضع آسیب‌شناسانه و بیانات هشدار گونه نسبت به حالات، تفکرات و القائات شیطانی که در تمامی مراحل سلوک می‌تواند سالک را از مسیر باز دارد و او را به سیر معکوس هدایت نماید، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده‌است و از مشخصات بارز اندیشه‌های عرفانی او می‌باشد. در این نوشتار برآنیم تا با رویکردی توصیفی- تحلیلی، به موضوع اصلی پایان نامه که همانا معرفی و دسته‌بندی آراء و اندیشه‌های عرفانی شیخ علاءالدوله سمنانی و به دنبال آن ارائه تحلیل و تفسیری مناسب از آنها می‌باشد، بپردازیم. همچنین لازم به ذکر است که مباحث مطرح شده در فصل مربوط به آراء و اندیشه‌های عرفانی شیخ، مبتنی بر اقوال و بیانات شیخ در چندین اثر موجود و به جا مانده از وی می‌باشد که توسط نویسنده دسته‌بندی شده و در مواردی نیز مورد تحلیل واقع شده است.
تفکرفرابشرشدن انسان در اسلام
نویسنده:
نرجس ابوالقاسمی دهاقانی، مجتبی زروانی، ناصر گذشته
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده مفهوم امامت به عنوان اصلی ترین آموزه تشیع از ابتدای شکل گیری دستخوش تحولات زیادی شده است و آغاز این تحولات در دوران امام صادق(ع) و باقر(ع) می باشد. به دلیل شرایط سیاسی و فرهنگی که این دوامام در آن به سر می بردند وهمچنین تعاریف متعدد امامت که از سوی فرق شیعی(زیدیه وکیسانیه) ارائه می شد آن دو بزرگوار بر آن شدند تا با تاکید بیشتر بر ابعاد وجودی امام و پرداختن به صفات امامت چون علم، عصمت و نص به عنوان اصلی ترین خصوصیات او تعریف جدیدی از این اصل شیعی ارائه دهند تعریفی که در آن امام با کار کار کردی سیاسی- مذهبی به رهبری مذهبی تبدیل می شود . این گونه تعریف از امامت و تاکید بر ابعاد وجودی امام زمینه را برای جریان های افراطی مهیا کرد که با غلو در صفات امامان آنها را تبدیل به شخصیت های فرا بشری کنند وسپس از طریق نفوذ در مجامع شیعی دیدگاه فرابشری به امامان را رواج دهند . حوادث دیگری چون امامت در سنین کودکی، امامت امام غایب و همچنین شرائط سیاسی که بر جامعه شیعی حاکم بود موجب دوام و گسترش این تفکر در میان شیعیان شد ورهبران این جریان نیز با ایجاد تعدیل در عقاید افراطی خود به ماندگاری این تفکر کمک کردند. تفکر فرابشری به همراه نگاه بشری به ائمه در قرون نخستین تشیع به حیات خود ادمه داد ولیکن سر انجام صورت تعدیل یافته این تفکر که به وسیله متکلمان شیعی توجیه عقلانی پیدا کرده بود به گفتمان غالب بر مجامع شیعی تبدیل شد.
بررسی انسان شناسی آگوستین و پلاگیوس
نویسنده:
شیما شیبانی، قربان علمی، مجتبی زروانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شناخت انسان و توانایی های طبیعت او عاملی است که در چگونگی رابطه انسان با خدا و در سرتاسر زندگی دینی او امری مهم تلقی می شود.اندیشه مسیحی با این دیدگاه که انسان را موجودی شبیه به خداوند معرفی می کند،اصل وجود او را وابسته به خدا به تصویر می کشد.انسان با طبیعتی پاک و اراده و عقل سالم خلق شده است،اما این ویژگی ها بواسطه گناه ازلی تا اندازه ای دچار فساد و تباهی گردیده است . آگوستین نظرات پولس رسول در باب گناه ازلی و انتقال آن به فرزندان آدم را می پذیرد و بواسطه این اعتقاد توده انسان ها را گناه کار معرفی می کند.او گناه را ذاتی ماهیت بشر می داند و معتقد است این گناه نتایجی چون معیوب شدن طبیعت انسان،سستی اراده و تمایل آن به انجام امور شر،شهوت،جهل ومرگ را با خود به همراه دارد. آموزه هبوط بیانگر این نکته است که آفرینشی که اکنون وجود دارد، در مرحله‌ای پایین‌تر از آن است که خدا در نظر داشت. این نه یک جنبه انتخابی، بلکه جزئی جدایی‌ناپذیر در هستی انسان است. آگوستین اراده را از این جهت که هم مخلوق خداست و هم زندگی درستکارانه بر مبنای آن شکل می‌گیرد، خیر می‌شمارد اما معتقد است که اراده انسان در اثر گناه ازلی متمایل به شر گردیده است به نحوی که می‌داند عملی شر است اما مرتکب آن عمل می‌گردد. بنابراین به عقیده او انسان تمام شایستگی‌ها و اعمال نیک خود را از موهبت فیض دارداما فیض به همه انسان ها بخشیده نمی‌شود بلکه تنها به کسانی اعطا می‌شود که خدا آنان را انتخاب کرده است،از این رو تنها برگزیدگان نجات می یابند. پلاگیوس معتقد است انسان ذاتاً خوب و آزاد آفریده شده است و چنین نیست که طبیعتش را ضعفی اسرارآمیز مخدوش و ناتوان کرده باشد.او به هیچ وجه معتقد به عمومیت گناه ازلی و نتایج آن برای تمام انسان ها نیست بلکه تنها آدم را مرتکب گناه ازلی می داند وگناه کاری انسان را بواسطه تقلید از گناه ازلی مطرح می کند.از این دیدگاه طبیعت انسان و اراده و عقل او نیک باقی می ماند وانسان بااین ابزارها باید تلاش خود را در جهت کسب فیض الهی به کار گیرد. انسان مسئول نجات خویش است و مفهوم برگزیدگی به هیچ عنوان در اندیشه او قابل قبول نیست. انسان عمل آغازین را برای نجات خود بر عهده دارد. واژگان کلیدی:انسان،انسان شناسی، گناه ازلی، طبیعت انسان،اراده،فیض،نجات
بررسی تطبیقی ذن بودیسم و مسیحیت ایرنائوسی در باب رنج
نویسنده:
ندا خوشقانی، مجتبی زروانی، قربان علمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
رنج به‌عنوان ادراکی انفسی و برخاسته از شرایطی نامطلوب، در مکاتب دینی مباحثی همچون علت رنج، غایت رنج، و نجات را، به‌خصوص درمورد انسان، از آنِ خود کرده است. در رویکرد انسان‌گرایانه‌ی عرفانی‌ای همچون ذن علت رنج به امری روان‌شناسانه در انسان مربوط می‌گردد و آن عبارتست از آشفتگی‌های ناشی از ذهن تضادانگار. در رویکرد خداگرایانه و الهیاتی‌ای نیز چون ایرنائوس هرچند خاستگاه رنج در انسان و ناشی از گناه اوست، این مفهوم به حوزه‌ی دینداری و اخلاقی مربوط می‌گردد. ازآنجاکه ذن به فاعل متعال و غایتمندی همچون خدای ادیان ابراهیمی قائل نیست ازاین‌رو، در باب هدف و غایت رنجی که در هستی وجود دارد همچون سایر مقولات چیزی نمی‌گوید. اما خدایی که ایرنائوس معرفی می‌کند همان خدای عهد جدید است که سراسر غایتمند و خیرخواه است. او انسان را خود مختار آفریده تا میان شر و خیر اخلاقی برگزیند و مسیر کمال خود را آزادانه طی کند. غایت او از آفرینش انسان مختار این بوده تا او تجربه کند و در معرض خطا و آزمایش زندگی قرار گرفته، اطاعت و خیریت خدا را برگزیند و رستگار شود. ازاین‌رو، غایت رنج‌کشیدن انسان در هستی رسیدن او به کمال، یا به‌گفته‌ی ایرنائوس جاودانگی و حیات است. طریقتی که ذن برای نجات از رنج ارائه داده است در مکتب شمالی آن بر عمل و مراقبه تأکید دارد و در مکتب جنوبی بر بی‌عملی و طریقت آزادانه. اما راه ایرنائوس در به‌کمال‌رسیدن و نجات، همانا اطاعت از دستورات خداوند و پیروی از راه رسولان است. هرچند در طرح او از کمال و جاودانگی انسان چند عامل اساسی نقش دارد: از جمله صورت ناتمام انسان در آغاز آفرینش، اختیار انسان، عمل نجات‌بخشانه‌ی عیسی و حضور روح‌القدس در انسان. ازآنجاکه تاکنون اثری در باب رنج در این دو مکتب مکتوب نگشته است، رساله‌ی حاضر راهی است برای مقایسه و تطبیق دو دیدگاهی که یکی متعلق به سنتی خداباور و مدافعه‌ای است و دیگری متعلق به سنتی عرفانی و انسان‌محور. مسلما مقایسه‌ی این دو مکتب ابعاد و گستره‌ی رنج را در دیدگاه‌های متفاوت بهتر و دقیق‌تر بازگو می‌سازد.
  • تعداد رکورد ها : 117