جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 45
تبیینِ «کثرت‌گرایی فرهنگی» در پرتو فلسفۀ فرهنگ هردر
نویسنده:
محمدمهدی اردبیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هرچند فلسفۀ فرهنگ، در معنای مشخصِ آن، شاخه‌ای نوپا و میان‌رشته‌ای است که مستقلاً از اواخر قرن بیستم در آلمان مطرح شد و بسط یافت، اما مفسران نخستین اندیشه‌های فلسفی دربارۀ فرهنگ در معنای مدرن آن را به یوهان گُتفرید فُن هردر (1744-1803) نسبت می‌دهند که آثارش الهام‌بخش فرهنگ‌پژوهان پس از او بوده است. یکی از مهمترین میراث‌های هردر، «کثرت‌گرایی فرهنگی» است. او این کثرت‌گرایی را به عنوان ابزاری علیه تمامیت‌خواهیِ خودبرتربین و استعمارگرِ حاکم بر روشنگری به کار گرفت و نه تنها به برتری فرهنگ اروپایی بر سایر فرهنگ‌ها باور نداشت، بلکه تعریف و درک نوینی از فرهنگ را مطرح کرد که بر اساس آن می‌شد از فرهنگ‌های سایر بخش‌های جهان، به ویژه فرهنگ‌های شرقی دفاع کرد. مقالۀ حاضر با هدف تبیین ایدۀ «کثرت‌گرایی فرهنگی» نزد هردر، خواهد کوشید تا این ایده را ذیل سه زیرعنوان کلیدی «تکینگیِ فرهنگی»، «داوریِ درونی» و «مفهومِ نیرو» ساماندهی و تبیین نماید و امکانات آن را برای مقابله با تصور تمامیت‌خواهانۀ اروپامحور یا همان «اروپامحوریِ فرهنگی» نشان دهد. نهایتاً به کمک تحلیلِ کارکردِ مفهوم «نیرو» نزد هردر، بخش مختصری به بحث از اتهام نسبی‌گرایی علیه «کثرت‌گرایی فرهنگی» اختصاص خواهد یافت.
صفحات :
از صفحه 1 تا 18
درسگفتار تبارشناسی ایده
مدرس:
محمد مهدی اردبیلی
نوع منبع :
صوت , درس گفتار،جزوه وتقریرات , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بررسی تبارشناختیِ یک مفهوم در طول تاریخ اندیشه، نه تنها به روشن‌سازی مفهوم مورد نظر می‌انجامد، بلکه همچنین می‌توان به پشتوانه‌ی آن قرائتی از کل تاریخ، که همانا تجلیِ خود حقیقت است، به دست داد. مفهوم «ایده» بی‌شک یکی از این مفاهیم کلیدی است که ردیابی سیر تکوین آن از ابتدا تاکنون، می‌تواند بصیرت‌های نابی را در بطن تاریخ فلسفه ردیابی کرده و روشن سازد. اصطلاح «ایده» (ἰδέα، Idea، Idēe) یکی از مهمترین اصطلاحات فلسفی است. سابقه این اصطلاح به یونان باستان و مصدر فعلی ειδειν بازمی‌گردد که به معنای دیدن و مشاهده کردن است. افلاطون برای نخستین بار از آن به عنوان یک اصطلاح فلسفی مشخص، در نظریه‌ی مُثُل خویش بهره می‌جوید. جالب اینجاست که همین مصدر فعلی ریشه‌ی اصطلاح ارسطویی ειδοςیا «صورت» (در برابر ماده) نیز به شمار می‌رود. در قرون وسطی «ایده» جایگاهی دیگر می‌یابد و در مناقشات بر سر کلیات نقشی اساسی ایفا می‌کند. در دوران مدرن، هم عقلگرایان و هم تجربه‌گرایان با به دست دادن تعریفی دیگر از این اصطلاح از آن در بیان نظرات خویش بهره می‌برند. در نظر آنها، ایده (Idēe) دلالت بر وجودی انتزاعی و ذهنی داشت. هنگامی که لاک تصورات را به اولیه و ثانویه تقسیم می‌کند، از همین اصطلاح بهره می‌برد. اسپینوزا از نخستین عبارات اخلاق، آن را به کار می‌گیرد و از ایده‌ی (تصور) خدا یا جوهر سخن می‌گوید، هرچند نزد وی، ایده به سطح اراده و عمل نیز راه می‌یابد. اما کانت در استفاده از این اصطلاح تا حدی به عقب بازگشت و ایده‌ها را مفاهیم عقل معرفی کرد. جانشینان کانت همچنان از برداشت کانتی از ایده‌ها دفاع کردند و شلینگ آنها را قدرت‌هایی مافوق طبیعی می‌پنداشت. ایده در اندیشه‌ی هگل، مانند بسیاری از مفاهیم فلسفی دیگر، به نوعی جامعیت دست می‌یابد. به بیان دقیق‌تر، قرائت هگل از ایده را می‌توان سنتز نظرات مختلف و بعضاً متضاد پیشین دانست. هگل ایده را عقلانی می‌داند، اما این به هیچ وجه به معنی انتزاعی بودن آن نیست، بلکه اتفاقا ایده عین انضمامیت و فعلیت است. از سوی دیگر هگل به واسطه‌ی عینیت بخشیدن به ایده‌ی عقلانی، برخلاف افلاطون آن را در مقابل جهان محسوس قرار نمی‌دهد، بلکه می‌کوشد تا با روحانی‌‌سازی دیالکتیکی آن، به نوعی ایده‌ی مطلق فراگیر راه ببرد. مفهوم «ایده» نزد هگل، به هر دو حوزه‌ی هستی‌شناسی و معرفت شناسی راه می‌یابد و به نوعی آنها را به یکدیگر پیوند می‌زند. بنابراین، دوره‌ی آموزشی «تبارشناسیِ ایده»، خواهد کوشید تا به بررسی تحلیلی-تاریخیِ مفهوم «ایده»، از خاستگاه آن در یونان (افلاطون و ارسطو) آغاز کرده و به میانجی متفکران قرون وسطی و دوران مدرن، به واکاوی این مفهوم نزد کانت و هگل، و نهایتاً دروان حاضر بپردازد.
درسگفتار مقدمه‌ای بر فهم کانت
مدرس:
محمدمهدی اردبیلی
نوع منبع :
صوت , درس گفتار،جزوه وتقریرات , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
سیر تکوین آگاهی تا آغاز خود-آگاهی در پدیدارشناسی روح هگل
نویسنده:
پدیدآور: محمدمهدی اردبیلی ؛ استاد راهنما: محمدحسن حیدری ؛ استاد مشاور: علی‌نقی باقرشاهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
هگل در کتاب پدیدارشناسی روح می‌کوشد تا صور مختلفی را ترسیم نماید که روح در طی تاریخ اختیار کرده است. به باور وی هر مرحله ضرورتا از دل مرحله‌ی پیش از خود پدید می‌آید. بررسی سیر تکوین روح، از یک سو به دلیل ارتباطش با پیشرفت و تکامل آگاهی سوژه، نوعی معرفت‌شناسی است؛ و از سوی دیگر، به واسطه‌ی ایده‌ی "جهان روحانی" و در نظر گرفتن روح به منزله‌ی پلی میان ذهنیت سوژه و عینیت ابژه، شکلی از هستی‌شناسی به شمار می‌رود. ویژگی برجسته‌ی پدیدارشناسی در این است که این دو حوزه‌ی مختلف از معرفت را به نحوی بی‌سابقه به یکدیگر پیوند می‌زند. به لحاظ ساختاری، این تحقیق می‌بایست به بررسی تفصیلی نخستین بخش از پدیدارشناسی، یعنی "آگاهی" پرداخته و علاوه بر آن، به واسطه‌ی استمرار حضور آگاهی در خود-آگاهی ِ هنوز کاملا فعلیت‌نیافته، تفسیری، هر چند اجمالی، از بخش "خود-آگاهی" نیز به دست دهد. بنابراین آنچه این تحقیق در صدد بررسی‌اش برآمده، چگونگی پیشروی آگاهی در طول سفری پدیدارشناسانه است که از فقیرترین صورت دانش، یعنی یقین-حسی آغاز کرده و پس از تن دادن به جوش و غلیان اجتناب‌ناپذیر و تعارضات درونی خویش، مراحل ادراک و فاهمه را پشت سر نهاده و به مرحله‌ی خود-آگاهی وارد می‌شود. صرف نظر از اینکه کدام بخش از اثر و به چه میزان، موضوع این تحقیق را تشکیل می‌دهد، شایان ذکر است که هدف اصلی این تحقیق، نه صرفا توصیف این فرآیند، بلکه تبیین عنصر اصلی حاضر در کل پدیدارشناسی، یعنی "صیرورت" روح است. به بیان دیگر، بخش آگاهی، صرفا جزئی است که به مثابه‌ی جزئی که کل را بازمی‌نمایاند، می‌توان در پرتو آن تفسیری انضمامی را از چگونگی سیر دیالکتیکی تکوین روح در پدیدارشناسی، یا در سراسر تاریخ به دست داد.
بررسی روایت‌شناختیِ پدیدارشناسی روحِ هگل
نویسنده:
محمدمهدی اردبیلی، سمیرا رشیدپور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
روایت‌شناسی، علمی نوپاست که در دهۀ شصت قرن بیستم توسط نظریه‌پردازانی همچون ژرار ژنت و تزوتان تودورف ایجاد شد. این علم به طور مشخص به روش‌شناسیِ ساختار و روشِ روایت می‌پردازد و به طور عمده حوزۀ عملکردش ادبیات است. از سوی دیگر، پدیدارشناسی روحِ هگل یکی از بزرگ­ترین آثار تاریخ فلسفه است که در آن، هگل به تعبیری، تمام دقایق و مراتب اندیشه و تاریخ بشری را بررسی کرده و همۀ آنها را به نحوی دیالکتیکی در بطن روح جای می‌دهد. موضوع این کتاب در یک کلام، همان­گونه­ که از عنوانش پیداست، داستان پدیدار شدنِ روح است. در بیش از دو قرنی که از انتشار این کتاب می‌گذرد، شرح‌ها و تفسیرهای متعدد و متنوعی در حوزه‌های مختلف دربارۀ آن نوشته شده است. مقالۀ حاضر تلاش می­کند تا صرف‌نظر از مباحث فلسفی و محتوایی، تمرکز خود را بر نوع پیشروی روایت و منطق حاکم بر آن معطوف کند و در نتیجه بتواند دست­کم طرحی از چگونگیِ روایت‌شناسیِ وجوهی از پدیدارشناسی روح هگل و روش روایت‌گری این کتاب ترسیم کند. در نتیجه، این مقاله با تکیه بر تقسیم‌بندی‌های روایت‌شناختی، اثر هگل را از سه منظر راوی، روایت‌شنو (مخاطب) و روایت‌گری بررسی می­کند و در هر مرحله نیز نشان می­دهد که هگل افزون بر ابداعات متعدد و تعیین‌کنندۀ فلسفی، چگونه و از چه لحاظی در زمینۀ روایت‌شناختی نیز دست به ابداعاتی خلاقانه، منحصربه‌فرد و حتی گاهی بی‌سابقه در تاریخ روایتِ بشری زده است.
صفحات :
از صفحه 99 تا 122
کرونا و معنای مواجهه مرگ و زندگی
نویسنده:
محمدمهدی اردبیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نیچه؛ فیلسوفِ فرهنگ یا ضدفرهنگ؟
نویسنده:
محمدمهدی اردبیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عنوان مقالۀ حاضر به دقیق‌ترین شکل پروبلماتیک اصلی آن را بیان می‌کند. در همین راستا، این متن از کاربردهای مختلف فرهنگ (پرورش، فرهیختن، تمدن و غیره) نزد نیچه آغاز می‌کند. نیچه، از نخستین متون جدی‌اش، برای مثال، زایش تراژدی، تا پاره‌نوشت‌های جنون‌آمیزِ واپسین روزهای پیش از جنونش، و حتی تا آخرین نوشته‌های منتشرنشدۀ ارادۀ معطوف به قدرت، همواره با «فرهنگ» درگیر بوده است. این درگیری اما نه درگیری با مفهومی در کنار سایر مفاهیم، بلکه چیزی ورای آن، یعنی مواجهه با تراکمی از کل نیروهای در حال نبرد است که ذیل یک نام واحدِ فراگیر مجتمع شده‌اند. در این راستا، ابتدا به دو وجه معنایی ایجابی و منفی فرهنگ نزد نیچه پرداختیم، سپس به میانجی ارائۀ تفسیری رادیکال و درونی‌سازیِ هر دو وجه مذکور، به لایه‌هایی از مواجهۀ انتقادی نیچه با فرهنگ وارد خواهیم شد و در انتها، بحث نیچه از فرهنگ را سکویی قرار دادیم برای اشاره‌ای مختصر به آنچه نیچه برای جهان امروز پیش‌بینی کرده بود: نیست‌انگاریِ محتومِ عصر ما.
صفحات :
از صفحه 1 تا 16
بیلدونگ: ریشه‌ها، کارکردها و دلالتها
نویسنده:
محمدمهدی اردبیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم بیلدونگ یکی از مفاهیم اصلی‌ای است که در بیش از سه قرن اخیر در فضای فکری و فرهنگیِ غرب تأثیرگذار بوده است. این مفهومْ هم ازحیث لغت‌شناختی و هم ازحیث کاربردش در عرصه‌های مختلف، دلالت‌های چندگانه و به‌شدت متنوع را دربرمی‌گیرد که همین امر نه‌تنها فهم، حتی ترجمۀ آن به زبان‌های غیرآلمانی (از انگلیسی و فرانسوی گرفته تا عربی و فارسی) را دشوار کرده است. پژوهش حاضر، پس از واکاویِ معنای این اصطلاح و تأثیر آن در حوزه‌های مختلف معرفتی و فرهنگی، منطقاً ابتدا به ریشه‌شناسیِ لغوی این اصطلاح و ماجرای پیدایشش در قرون وسطی و اشاعه‌اش در قرن هجدهم در آلمان خواهد پرداخت. در گام سوم، به‌موازاتِ این ریشه‌شناسیِ لغوی، تاریخچه‌ای از کاربرد آن در فضای فکری و فرهنگی آلمان ارائه خواهد شد تا بتوان به‌کمکِ آن، کارکردهای مختلف این اصطلاح را بررسی کرد. در گام چهارم، شبکۀ مفهومی‌ای از دلالت‌ها، تقارن‌ها و تقابل‌های این اصطلاح با سایر اصطلاح‌های مرتبط با آن ترسیم خواهد شد. تازه بر این اساس است که می‌توان در گام پنجم، به هدف اصلی این پژوهش، یعنی ارائۀ نوعی دسته‌بندی از معانی مختلف اصطلاح بیلدونگ دست یافت. این پژوهش، پس از دست‌یافتن به این هدف اصلیْ دو گام دیگر را نیز در مقام مؤخره‌ای اجمالی طی خواهد کرد و در گام هفتم و انتهایی، در عین اشاره به تعارض درونی و انسداد نهفته در مفهوم بیلدونگ، به برخی امکانات انتقادی این مفهوم اشاره خواهد شد و طرحی مقدماتی برای پژوهش‌های آینده ارائه خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 13
مرگ خدای نیچه: اعلامیه‌ای سرخوشانه یا مرثیه‌ای سوگوارانه؟
نویسنده:
محمدمهدی اردبیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریۀ «مرگِ خدا» مشهورترین نظریۀ نیچه است. در این مقاله می‌کوشیم کارکردهای ایدۀ مرگِ خدا نزد نیچه را در سه سطح تحلیل کنیم. سطح نخست (سطح باورمندی)، سطح ابتدایی بحث‌های هستی‌شناختی و اعتقادی دربارۀ وجود یا عدم وجود خدا؛ سطح دوم (مواجهه‌ای اومانیستی با مرگِ خدا)، شادمانیِ الحادی از فقدان خدا؛ و سطح سوم (مواجهه‌ای انتقادی با جهان پس از خدا)، میراث قاتلان. در پایان نیز به این پرسش می‌پردازیم که آیا نیچه از مرگ خدا سرخوش است یا بر آن سوگواری می‌کند؟ با توجه به این که نیچه در آثار مختلفش رویکردهای مختلفی به مسئلۀ «مرگِ خدا» اتخاذ کرده است، تلاش خواهد شد تا، بدون توجه به تقدم و تاخر این آثار، تفسیری از موضع نیچه در مقام «یک کل» ارائه شود که در آثار مختلف، به فراخور بحث، لایه‌های مختلفی از این ایده را مطرح کرده است. در این میان سه قطعۀ بسیار کلیدی‌ از سه کتاب راه‌برندۀ تفسیر ما هستند: نخست انسانی زیاده‌انسانی، دوم چنین گفت زرتشت، و سوم علم شادمانه. در نهایت، از منظری انتقادی نشان داده می‌شود که نظریه‌ی «مرگ خدا»ی نیچه نه رویکردی هستی‌شناختی یا باوری اعتقادی بلکه بیانگر وضعیتی فرهنگی است.
صفحات :
از صفحه 69 تا 88
معنای فرهنگ (Kultur و Bildung) در فلسفۀ نقادی کانت
نویسنده:
محمدمهدی اردبیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برداشت کانت از فرهنگ، عمدتاً به آثار متاخر او در حوزۀ تاریخ، انسان‌شناسی و غایت‌شناسی محدود شده است. همچنین به دلیل استعمال مبهم و نامنظم اصطلاحات Kultur و Bildung (و آمیختن آنها با مفاهیمی همچون Zivilisation و Erziehung) در نیمۀ دوم قرن هجدهم، در فضای فکری آلمان، عمدتاً فهم معنای فرهنگ بسیار مبهم و مناقشه‌برانگیز است. لذا مقالۀ حاضر، نه تنها محدودۀ بحث خود را به دورۀ نقادی کانت و سه نقد اصلی او محدود کرده‌ است و نیز نه تنها به تفکیک نشان داده است که استعمال اصطلاحات Kultur و Bildung نزد کانت در این آثار چگونه و به چه معنا صورت پذیرفته است، بلکه همچنین همواره به مبانی نظری و متافیزیکی این کاربردها نظر داشته است. در یک کلام، مقالۀ حاضر می‌کوشد تا با دسته‌بندیِ موضوعی و تحلیلیِ کاردبردهای مختلف فرهنگ در سه نقد اصلی کانت، معنا و دلالت‌های مفهومی این اصطلاحات را روشن سازد و در نهایت به این پرسش اصلی پاسخ دهد که مفهوم «فرهنگ» در فلسفۀ نقادی کانت به چه معناست؟
  • تعداد رکورد ها : 45