جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 83
جستارهایی در باب شخصیت فلسفی امام علی (ع)
نویسنده:
مسعود امید
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
پرسش از شخصیت فلسفی علی بن ابی طالب (ع) هم بجهت کشف جنبه ای از ابعاد وجودی آن بزرگوار و هم به سبب اهمیت دیدگاه های آن حضرت و هم به علت شأن پر اهمیت فلسفه و حکمت و جایگاه آن در دانش بشری، پرسشی بواقع با اهمیت و در خور توجه می باشد. این نوشتار در صدد گشودن باب جستارهایی چند در حول و حوش شخصیت فلسفی امام علی (ع) و ارائه تاملاتی در باب جنبه های متعدد آن است. امید آنکه بتواند نکاتی را در باب حکمت علوی و بلندای شخصیت و اندیشه فلسفی امام علی (ع) عرضه نماید.
صفحات :
از صفحه 3 تا 32
تمایز فیلسوفان مسلمان (فارابی- ابن‌سینا) از ارسطو در بحث وجوب و امکان
نویسنده:
فاطمه امین رعیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو وجوب و امکان را در منطق خود، با عنوان جهات قضایا مطرح می‌سازد و در فلسفه‌ی وی، مقصود از امکان، نوعی قوه است که برای خروج از حال بالقوه به بالفعل، نیاز به واجبی دارد که فعلیت محض است. تمایز میان وجود و ماهیت نزد ارسطو، در قلمرو منطق مطرح است و به حوزه‌ی متافیزیکِ وی وارد نمی‌شود و درنتیجه در نظام هستی‌شناسی‌اش، هیچ‌گونه تأثیری ندارد. فارابی تمایز میان وجود و ماهیت را به حوزه‌ی متافیزیک وارد کرد و درواقع، وی مُبدع تمایز میان واجب و ممکن بر مبنای تمایز مابعدالطبیعی میان وجود و ماهیت است. ابن‌سینا نیز نظریه‌ی تقسیم موجود به واجب و ممکن بر مبنای تمایز متافیزیکی میان وجود و ماهیت را از فارابی به ارث برده، آن را اساس نظام فلسفی خویش قرار داد؛ بنابراین واجب و ممکن به معنای مصطلح در فلسفه‌ی اسلامی، در فلسفه‌ی ارسطو سابقه نداشته است و واجبْ خالق نیست، همان‌طور که ممکنْ مخلوق به معنای مدنظرِ فارابی و ابن‌سینا نیست.
صفحات :
از صفحه 125 تا 144
کاملیت نظام موجود از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
شمس الله صفرلکی، زهرا جمشیدی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه پیام نور ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله نظام احسن، یکی از مسائلی است که از دیرباز اندیشمندان مختلفی به بحث و تحقیق در مورد آن پرداخته اند؛ ابن سینا و ملاصدرا از کسانی هستند که به صورت جامعی این مسئله را مطرح کرده اند؛ ابن سینا با طرح مسئله علم عنایی خداوند که سبب ایجاد عالم عینی است و تبیین مسئله شرور، نظام موجود را بهترین نظام ممکن دانسته است. ملاصدرا نیز با تأکید بر مسئله علم الهی و تبیین شرور و این که لازمه جهان مادی عدم انفکاک شرور از آن است و همچنین توجه به حکمت و غایتمندی افعال الهی، وجود نظامی بهتر از نظام کنونی را غیرممکن دانسته است. به نظر می رسد دیدگاه دو فیلسوف تفاوت بنیادی با هم ندارد جز این که ابن سینا علم عنایی را زاید بر ذات و ملاصدرا آن را عین ذات می داند
صفحات :
از صفحه 61 تا 72
انسان شناسی از دیدگاه علامه سید محمد حسین طباطبایی (رضوان الله علیه)
نویسنده:
مراد آیدوغدو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
همه موجودات مشهود ظاهر عالم باطن است. و ناظرین را به ماورای خود یعنی به علت شان که همان باطن است سوق می دهند. از این جهت همه آنها از ویژگی کلمات برخوردارند. زیرا ویژگی اصلی کلمات این است که مخاطب را به ما واری خود سوق می دهند. پس می توان هم موجودات را به عنوان کلمه خدا تلقی کرد. انسان هم از آن جهت که موجودی از موجودات کلمه خدای متعال و از آن جهت که ظاهر کننده اسمایی از اسمای خدای متعال است که موجودات دیگر توانایی ظاهر کردن آنها را ندارند کلمه تامه خدای متعال می باشد. از این لحاظ می توان همه موجودات را به سه قسم تقسیم کرد موجودات مجرد محض مادی محض و مرکب از هر دو انسان موجودی از موجودات قسم سوم است. بنابراین حقیقت انسان ثنائی و دو بعدی است. یک بعد او ملکوتی و آسمانی است بعد دیگرش ملکی و زمینی. حکمت آفرینش انسان از یک طرف به خدای متعال بر می گردد و از طرف دیگر به خود انسان از آنجا که خدای متعال واجب الوجود و دارای همه صفات کمالیه از جمله رحمانیت و جوادیت است به خدای متعال باز می گردد و از آنجا که انسان از موجوداتی که قابلیت بهره مند شدن از نور وجود را دارد به انسان بر می گردد. پس چون انسان از موجوداتی است که قابلیت بهره مند شدن از نور وجود را دارد خدای متعال به او وجود بخشید. خلقت انسان از ساختار وجودی خاصی برخوردار است این ساختار وجودی موجب شده است که انسان هم از قابلیت صعود و هم از قابلیت سقوط برخوردار باشد. برای اینکه انسان راه صعود را انتخاب کند خدای متعال به انسان لطف نمود و با اراده اختیاریش او را راهنمایی کرد. و در این راستا رسولان را فرستاد. مهمترین و اصلی ترین عنصری که موجب صعود و سقوط انسان می شود نحوه نگرش و انسان شناسی انسان است که یا خود را موجودی مخلوق و وابسته دانسته و به خالقش توجه دارد یا خیر. انسان با نحوه نگرشش مقامی را در عالم امکان برای خود انتخاب می کند و در راستای نحوه نگرش اوست که هویت انسانی انسان شکل می گیرد. خدای متعال برای ظاهر ساختن هویت انسانی انسان که در راستای نگرش او در درونششکل یافته انسان را مورد امتحان و آزمایش قرار می دهد تا اینکه هر وقت خدای متعال او را در جایگاه انتخاب شده اش قرار داد در اعتراض برای او باز نباشد حقیقت و هویت انسانی انسان در این عالم برای قلیلی از افراد مثل اولیاء الهی ظاهر است و بعد از عالم دنیا برای همه افراد انسان بالعیان ظاهر خواهد شد.
عدل از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
محمد جاودان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این نوشتار کوشیده ایم عدل را از منظر علامه طباطبایی در قالب چهارده بخش بررسی نماییم، ابتدا پس از معنای لغوی عدالت، تعریف و مفهوم عدالت آورده شده است، و نیز عدالت به دو قسمت اصلی عدالت بشری و عدالت الهی تقسیم می‌شود که هر یک مباحث فرعی دیگری را در بر می گیرند .عدالت بشری شامل مباحث؛ عدالت فردی، اخلاقی، اجتماعی، جنسیتی و سیاسی می‌باشد. عدالت فردی آن است که کاری کنی که سعادتت در آن باشد و کاری را که مایه بدبختی است به خاطر پیروی از هوی نفس انجام ندهی . عدالت اجتماعی رعایت استحقاق ها و عطا کردن به هر ذی حق است آنچنان که استحقاق آن را دارد . عدالت جنسیتی تفاوت‌های طبیعی و جنسیتی را در نحوه آفرینش و خلقت آنها بر اساس عدالت و حکمت الهی پیجویی مینماید و تفاوت را در تناسب میان زن و مرد می‌بیند. عدالت و سیاست که حکومت به عنوان قوه قهریه برای تسلط بر افراد و جلوگیری از پایمال شدن حق به کار می‌برد و اغلب ایجاد آن در موارد بروز اختلاف بوده است .مباحث فرعی مربوط به عدالت الهی نیز شامل؛مساله‌ی شرور ،خیر و شر، عدل و مجازات‌های الهی،مساله جبر و اختیار،قضا و قدر ،حسن و قبح و نظام احسن وجود می‌باشد.مساله‌ی شرور خود شامل مباحث فرعی دیگری همچون مساوقت شرور با عدم یا وجودی بودن آن می‌باشد و یکی از شبهه‌های اساسی عدل الهی می‌باشد. خیر از نظر علامه وجودی و شر عدمی می‌باشد و به این ترتیب علامه آن را با عدل الهی سازگار می‌داند. درباره‌ی مجازات‌های الهی علامه معتقد است که مجازات‌ها با عدل الهی منافاتی ندارند و برای تکامل روح‌اند. مساله‌ی جبر و اختیاررا نیز با نظریه‌ی امر بین امرین حل می‌کند به این معنا که اراده‌ی ما و اختیار ما در طول اراده‌ی الهی است و نه در عرض آن. درباره مساله قضا و تقدیرگرایی نیز علامه معتقد است برای هر کسی حدودی وجود دارد و اندازه‌ای که بر اساس آن به او امکانات داده شده است که همان فیض است. و بالاخره حسن و قبح اعتباری‌اند و جهانی که ما در آن زندگی می‌کنیم بهترین جهان ممکن است بنابراین این اصلا ظلم و شر نیست بلکه عین خیر است و عدالت.
نظریه عنایت؛ جایگاه و نتایج آن در فلسفه ابن‌سینا
نویسنده:
محمدصالح طیب‌نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از دشوارترین مباحث فلسفه و کلام، مبحث عنایت الهی است. از یک طرف پیوند صفت عنایت با دیگر صفات الهی از جمله علم، اراده، علیت، حکمت، رضا و ... و از طرف دیگر ارتباط آن با مسأله احسن بودن نظام آفرینش و مسأله شرور بر پیچیدگی و دشواری درک این صفت الهی افزوده است. شاید بتوان گفت ابن سینا اولین فیلسوفی است که نظریه عنایت را یکی از ارکان خداشناسی فلسفی خود قرار داده و با طرح فاعل بالعنایه تحول شگرفی در این حوزه پدید آورد و تاحد زیادی جهت گیری فیلسوفان بعدی را چه در جهان اسلام و چه در مغرب زمین مشخص نموده است. چنانچه در‌ اندیشه‌های‌ ابن‌سینا درباره‌ عنایت‌ الهی‌ به‌ درستی‌ تأمل‌ شود، علی‌رغم‌ برخی‌ ابهامات‌ و کاستی‌ها نکات‌ بسیار دقیقی‌ در آن‌ وجود دارد که‌ افق‌های‌ گسترده‌ای‌ را برای‌ پژوهندگان‌ حقیقت‌ آشکار می‌سازد. عنایت،‌ از نظر او علم‌ حق‌ تعالی‌ به‌ موجودات‌ و نظام‌ آنهاست‌ و این‌که‌ تمامی‌ موجودات همراه با بهترین نظام حاکم بر آنها،‌ از احاطه علمی‌که‌ خداوند به‌ آنها دارد، پدید آمده‌اند. علیرغم اهمیت موضوع و ارائه پاسخ‌ تفصیلی‌ بسیاری‌ از مسائل مرتبط با عنایت الهی در کلمات‌ ابن‌ سینا و طرفداران‌ حکمت‌ مشاء‌، ولی متأسفانه در کمتر اثری همه لوازم و آثار فلسفی این نظریه در کنار هم دیده شده است به گونه ای که روشن نیست که آیا ابن سینا راه متفاوتی را نسبت به فیلسوفان قبلی پیموده است؟ آیا دیدگاه بوعلی در باب علم الهی، فاعلیت ایجادی خداوند و اراده الهی می تواند همه لوازم فلسفی عنایت الهی را آنگونه که مدنظر اوست، فراهم سازد؟ آیا نقدهایی که فیلسوفان بعدی به نظر ابن سینا در این باب دارند، این معضلات را برطرف نموده و یا مشکلات جدیدی را پدید آورده است؟ و دهها پرسش دیگر که همگی حاکی از ضرورت پرداختن به این موضوع است.نگارنده بر آن است که ابن سینا در این نظریه، اگرچه از عناصر بنیادی فلسفه ارسطوئی و نوافلاطونی در پیوند با تعالیم اسلام بهره برده است، ولی به هیچ وجه نمی توان نظریه او را طرحی تلفیقی و التقاطی محسوب نمود؛ بلکه نظریه ای نو و ابتکاری است که با هدف پاسخگویی به چرایی آفرینش و تبیین چگونگی آن و همچنین پاسخ به چگونگی علم خداوند به جزئیات، ارائه شده است. از نظر ابن سینا نظریه عنایت مبتنی بر سه رکن فاعلیت ایجادی، علم به نظام خیر و رضای حق تعالی به نظام خیر است. وی لازمه عنایت الهی را احسن بودن نظام آفرینش می داند و بدین منظور به تبیین چرائی و چگونگی دخول شرور در قضای الهی پرداخته است. سهروردی به علت نقدهای بنیادی که به تقریر ابن سینا از علم الهی و فاعلیت الهی دارد، نظریه عنایت را نمی پذیرد هرچند براساس مبانی خود احسن بودن آفرینش و نفی شرور را تبیین می کند. ملاصدرا اشتراک نظر بیشتری با ابن سینا دارد. وی اگرچه نظریه صور مرتسمه و ایجاد شیئ من شیئ را رد می کند ولی با ارائه اصلاحاتی نظریه عنایت را اثبات می کند.
نظم طبیعت و یکتا پرستی
نویسنده:
لیلا کیان خواه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
برهان نظم از دیر باز یکی از براهین مورد استفاده الهیون در اثبات صانع بوده است. شاخصه این برهان اذعان به نظم در جهان هستی و غایت دار بودن آن است. این مسئله در دوران مدرن و پیشرفت علوم مدرن مورد تشکیک دانشمندان قرار گرفت. این مقاله در صدد است تا به شرح و بسط این برهان بپردازد و در عین حال به اشکالات منتقدان آن پاسخ دهد.
صفحات :
از صفحه 18 تا 24
تبین خیر و شر در احادیث خاندان عصمت علیهم السلام
نویسنده:
حامد قیاسی دوزنده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اعتقاد خداباوران این است که جهان تحت سیطره خداوندی حکیم و علیم است. حکمت و عنایت او اقتضای آن را دارد که جهانی با نظام احسن و بیشترین خیرات و کمالات ایجاد کند. جهانی که چون آفریده اوست خیر کامل و محض باشد. اما در نگاه نخست به عالم پاره‌ای از امور آن را می‌بینیم که فاقد خیریت است و جنبه شر و ناخوشایند بودن آن بیشتر خودنمایی می‌کند.پرسش مهم این است که اگر عالم تحت سلطه خدای حکیم است، چرا این شرور در آن راه یافته‌اند؟ چه کسی مسئول ورود آنها به عالم است؟ چرا عالم سراسر خیر و نیکی نیست؟ چرا خداوند ورود شرور را به این عالم مجاز گردانیده است؟این پرسشها و پرسشهایی مشابه، حکمت الهی و قدرت مطلق خداوند را مورد تردید قرار می‌دهد. انسانها از دیرباز همواره با چنین سوالاتی دست به گریبان بوده و پاسخهایی برای آنها تدارک دیده‌اند. عده‌ای در ایران باستان قائل به ثنویت شده، گروهی با پذیرفتن شرور به توجیه آن پرداخته در این میان عده‌ای قائل به عدمی بودن آن شده و گروهی حکم به بالعرض بودن آن داده‌اند.این نوشته به دنبال تبیینی است که از آیات قرآن و روایات خاندان عصمت: استخراج و استنباط می‌گرددبا تأمل در آیات و روایات می‌توان استنباط کرد که شرور به سه دسته شرور واقعی، شرور نسبی و شرور توهمی قابل تقسیم است. بر این اساس اولاً شرور در نظام عالم وجود داشته و ثانیاً در راستای حکمت و هدف عالم خلقت است. و آنچه که انسان از آن تعبیر به شر می‌نماید یا امری است در لباس شر که به واسطه دید جزءانگارانه، انسان آن را شر می‌پندارد، یا امری که انسان به واسطه اعمال خود آنرا جذب کرده است و مستحق آن شده است، و یا آزمایشی است از سنخ ابتلائات الهی برای رشد و تکامل انسانی
جایگاه ارزش‌ها در نگاه نیچه نقدی بر دیدگاه اخلاقی نیچه
نویسنده:
رضا سهرابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ارزش و ارزش‌گذاری رویه‌ای عمیق در مناسبات انسان با جهان خویش است. کل تاریخ بشری چنان بهحنای ارزشی رنگین شده که هر کنش و واکنش احساسی از جانب آدمی بدون تأثر از آن محال شده است. ارزش‌ها نه تنها یکی از عوامل شکل‌دهی به عادات و اخلاق بشری اند، بلکه در جوامع پیچیده‌ی امروزین تفهیم و تفاهم منظم در بین اعضا بدون این ویژگی غیرممکن شده است. حوزه‌ی بحث از ارزش‌ها در تمام علوم انسانی خصوصاً در فلسفه از اهمیت بسزایی برخوردار است. ارزش و ارزشداوری هسته‌ی چالشی و میدان زورآزمایی و نظریه‌پردازی فلاسفه خصوصاً فلاسفه اخلاق است. از میان فلاسفه اخلاق آن که بیش از همه در حوزه فرا اخلاق به دنبال مفاهیم ارزش و معنا در زندگی و فلسفه بوده است نیچه می‌باشد. وی که فیلسوف اگزیستانسیالیستی و نیای پست‌مدرن است به مانند دیگر فلاسفه وجودی شدیداً به عقل‌گرایی انتزاعی بی‌اعتقاد بود. از منظر وی حیات و زندگی به مثابه وضعیتی فیزیکی است که موجود زنده به مانند شرکت‌کننده نه تماشاگر در آن نمودار می‌شود. تعریف ارزش برای نیچه منفصل از تعریف موجود نیست زیرا زمانی که نیچه به تعریف ارزش و موجود می‌پردازد هر دو تعریف را در نظریه‌ی اراده‌ی معطوف به قدرت ترکیب می‌نماید. از نگاه وی موجود و زندگی از رهگذر ارزش داوری و اراده‌ی معطوف به قدرت است که معنا می‌یابند. زندگی از منظر وی یگانه ارزش و تنها منشأ ارزش‌ها است که باید اصل حیات و ارزش‌گذاری از بطن آن استخراج شود. نیچه روش تبارشناسی را به عنوان معیار سنجش ارزش خاستگاه و خاستگاه ارزش‌ها به کار می‌گیرد. وی در این روش برای بازبینی ارزش‌ها رو به بیرون داشته و خاستگاه ارزش‌ها را در تاریخ بشر و زبان وی جستجو می‌نماید . از منظر وی اخلاق و ارزش همیشه دارای رویه‌ای متکثر بوده است؛ زیرا اولاً از بدو تشکیل جامعه بشری همواره دوگونه اخلاق فروتباری و والاتباری در جامعه حکم‌فرما بوده است و ثانیاً ساحت نیازهای مادی و روانی متفاوت افراد و روش مفهوم پردازی متفاوت آن‌ها مهر تأییدی بر این دیدگاه بوده است. نیچه به مانند پست‌مدرن‌ها کثرت‌باوری را طریقه درست فلسفیدن می‌دانست، زیرا به زعم وی اولاً حقیقت مطلق در مفاهیم و شناخت مفهومی وجود نداشت و ثانیاً وی اخلاق‌پردازی‌های مطلقی را که رویدادها را ذیل مدل‌هایی قرار می‌دادند که فقط می‌بایست با آن انطباق داشته باشند به شدت مورد نقد قرار می‌داد. با توجه به همین رویکرد می‌توان وی را یک فیلسوف ضد عینیت‌گرا در باب اخلاق و ارزش‌ها معرفی کرد.
رابطه خاتمیت و امامت از دیدگاه امامیه
نویسنده:
حسین علی محقق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر تحت عنوان رابطه خاتمیت و امامت از دیدگاه امامیه در چهار فصل تنظیم گردیده و سعی دارد به این پرسش اصلی و اساسی پاسخ دهد رابطه خاتمیت و امات از دیدگاه امامیه چیست. با توجه به اینکه خاتمیت یکی از اعتقادات مسلم وانکارناپذیر اسلامی است، یک مسلمان از آن جهت که مسلمان است همانگونه که معتقد به اصل دین اسلام است، اعتقاد به خاتمیت آن نیز دارد. از سوی دیگر امامت یکی از اصول دین در نزد امامیه می باشد و امام تمام وظایف پیامبر (جز دریافت وحی) را به عهده دارد با توجه به منصب نبوت و امامت که خطوط هم مرز با هم پیدا می کنند بررسی رابطه خاتمیت و امامت یکی از مهمترین مسایل کلامی است. تبیین رابطه این دو اصل مسلم اسلامی نیازمند به بررسی مفاهیمی همچون نبی،‌ رسول، امام و خاتمیت می باشد که فصل اول این پژوهش به آن پرداخته است. همچنین فهم اصل ضرورت وجود امام معصوم بعد از ختم نبوت و نقش و جایگاه آن در دین خاتم از دیگر راه رسیدن درست به درک حقیقت رابطه خاتمیت و امامت می باشد فصل دوم این تحقیق ضرورت، ویژگی، و وظایف امام را با توجه به ضرورت شئون و وظایف پیامبر(ص) مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده که امام تمام شئون نبی (جز دریافت وحی) را به عهده دارد و از تمام ویژگی های نیز برخوردار است. مطلب دیگری که بدون فهم صحیح و درست آن نمی توان رابطه خاتمیت و امامت را خوب درک نمود معنا و حکمت ختم نبوت است. در فصل سوم این رساله به این مهم پرداخته شده و به این نتیجه دست یافته که خاتمیت به معنای قطع ارتباط با عالم غیب و پایان حجیت کلام و سخن نیست و با خاتمیت ارتباط با عالم غایب قطع نگردیده و حجیت سخن نیز پایان نیافته بلکه خاتمیت به معنای پایان نبوت و پیامبری است و با آن نبوت ختم گردیده. با توجه به شئون و وظایف پیامبر اکرم (ص) و حکمت ختم نبوت به جد می توان گفت رابطه خاتمیت و امامت از دیدگاه امامیه یک رابطه تلازمی است به گونه ای که اگر وجود امامان معصوم بعد از ختم نبوت نبود، ختم نبوت با حکمت الهی سازگار نبود، علاوه بر اینکه این تلازم مورد تایید عقل است آیات و روایات زیاد بر آن تاکید دارد.
  • تعداد رکورد ها : 83