جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 163
رابطه ی خدا و جهان در آینه ی عقل و وحی
نویسنده:
عبدالعلی شکر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
خداوند پس از آفرینش موجودات، چگونه ارتباطی با آن‌ها دارد؟ در پاسخ به این سؤال، برخی هرگونه ارتباط را نفی کرده‌اند و معتقدند که جهان پس از پیدایش، جدای از آفریننده‌ی خود، به کارش ادامه می‌دهد. گروهی دیگر به وجود رابطه میان خالق و مخلوق اذعان دارند که خود چند دسته‌اند. افلاطون و برخی از متکلمین مسلمان، هرچند به شکل متفاوت، به رابطه‌ی صانع و مصنوع اشاره کرده‌اند. ارسطو این رابطه را از نوع محرک و متحرک دانسته‌ است. رواقیون رابطه‌ی خدا و جهان را همان رابطه‌ی نفس و بدن تلقی کرده‌اند، که از جهاتی همگون با دیدگاه برخی از عرفای مسلمان است. افلوطین سخن از فیضان و رابطه‌ی صادر و مصدر به میان آورده است، که در نحله‌های مختلف کلامی، فلسفی و عرفانی متأخر، تأثیر فراوان داشته است. رابطه‌ی حلول و اتحاد نیز نوع دیگری از این ارتباط است، که منتسب به مذهب نصارا و جمعی از صوفیه است.<br /> این نوشتار ضمن بررسی و نقد نظرهای گذشته، به تبیین رابطه‌ی دیگری میان خداوند و آفریده‌هایش در قالب وجود رابط و مستقل می‌پردازد و نشان می‌دهد که رابطه‌ی خالق و مخلوق از نوع رابطه‌ی وجود رابط و مستقل است، به گونه‌ای که مخلوقاتْ عین ربط به خداوند هستند نه موجودات مستقلی که مرتبط با او باشند، چون در غیر این صورت، در مقابل خداوند، از نوعی استقلال برخوردار خواهند بود و چنین چیزی پذیرفتنی نیست. این دیدگاه، که بر مبنای حکمت متعالیه شکل گرفته است، با آموزه‌های وحیانی نیز سازگار است.
صفحات :
از صفحه 65 تا 80
زبان، جستجو و آپوریا در نامه هفتم افلاطون
نویسنده:
اولوف پترسون
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران,
چکیده :
این مقاله رابطه میان زبان و وجود را آن گونه که در به اصطلاح انحراف فلسفی نامه هفتم منسوب به افلاطون فهمیده شده است، بررسی می کند. در اینجا نویسنده نامه، برخلاف گواهی بسیاری از رسالات افلاطون، مدعی است که هیچ کلمه ای درباره فلسفه افلاطون نوشته نشده است و نخواهد شد؛ و به علاوه، گویا نگارنده به این دلیل که مطلب چندان سردرگم کننده نبوده است، در ادامه توضیح می دهد که در واقع مسائل فلسفی به هیچ وجه بیان شفاهی را نمی پذیرند. این مقاله، برای طرح استدلالات این ادعاها و بیان نتایج آنها، آنچه را می جوید که به گفته نامه تنها راه خروج از کمبودهای معرفت شناسانه و وجود شناسانه ذاتی زبان است. این مقاله در کوشش برای کشف اینکه چگونه نویسنده نامه برای نابسندگی فهم عقلانی، نظری و زبانی واقعیت نهایی استدلال می کند، در مفاهیم سونوسیا (sunousia) و تریبو (tribo) (که شاید در این بافت به «گفتگوی زنده» و «صرف زمان» ترجمه شدنی باشد)، به عنوان تنها اعمال به قدر کافی نیرومند برای چیرگی بر موانع زبان و دست یابی به فهمی حقیقی از وجود، کنکاش می کند. این مقاله به منظور استدلال علیه تفسیری اسطوره ای از مفاهیم سونوسیا و تریبو-بر اساس وحدت مسلم سوژه و ابژه-مدعی است که بر طبق نامه، رابطه فلسفی حقیقی با وجود، به عنوان نتیجه نوع خاصی از جستجو فهمیده نمی شود، بلکه باید به عنوان خود جستجو فهمیده شود. مقاله می گوید نه سونوسیا و نه تریبو، هیچ کدام نوع خاصی از موقعیت تاملی را تسخیر نمی کنند، بلکه یک گفتگوی مفصل منعکس کننده شرایط خاصی از یک رهیافت فلسفی است.
صفحات :
از صفحه 31 تا 62
معرفت شهودی در فلسفه‌ افلاطون
نویسنده:
ایمان شفیع بیک
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران ,
چکیده :
افلاطون در جست‌وجوی معرفتی‌ است که آدمی را به فضیلت اخلاقی و سعادت برساند؛ اما معرفت‌شناسی او گاه به نتیجه‌ای سلبی می‌انجامد، و تنها حاکی از آن است که به یاری روش دیالکتیک، یا هرگونه روش متکی بر زبان و واژگان، یا مادام که روح در قالب جسم اسیر است؛ نمی‌توان به معرفت رسید. شهود پاسخی ایجابی‌ است که افلاطون برای پرسش معرفت‌شناسی خود می‌یابد. او در آثار میانی خود، به سه طریق اصلی، دستیابی به شهود را ممکن می‌داند، که هر یک در پی نوعی عروج حاصل می‌آید. اصلی‌ترین آنها، که شرح آن در فایدروس می‌آید، شهودی‌‌ است که روحِ مجرد با عروج به ساحت الوهیت به دست می‌آورد. این شهود تنها از روحی برمی‌آید که پیشتر به مرتبه‌ای از معرفت رسیده و خود را با فضیلت‌های اخلاقی از دلبستگی‌های جسمانی رهانده و سبکبال ساخته ‌باشد. دوم، شهود زیبایی در مهمانی؛ و سوم، شهود یادشده در تمثیل غار در کتاب هفتم جمهوری ا‌ست. افزون بر این سه طریق، افلاطون در کتاب نهم جمهوری به نوعی شهود در خواب اشاره‌ دارد. چنین می‌نماید که طریقه‌های دوم و سوم و نیز شهود در خواب وابسته به شهود مذکور در فایدروس‌اند؛ چراکه در این جهان به دست می‌آیند، و هرگونه کسب معرفت در این جهان، یادآوری شهودی ا‌ست که روح مفارق پیش از حلول در تن حاصل آورده‌است.
صفحات :
از صفحه 81 تا 104
پروکلوس و مسأله خوریسموس
نویسنده:
امیرحسین ساکت
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران,
چکیده :
انفصال ایده‌ها و اشیاء از یکدیگر که از آن با عنوان خوریسموس یاد می‌شود باعث بروز مشکلاتی در وجودشناسی و شناخت‌شناسی افلاطون شده است. در صورت قطع ارتباط ایده‌ها و افراد، در وجود‌شناسی با این مشکل مواجه می‌شویم که چگونه ممکن است ایده‌ها علت افرادی باشند که با آنها ارتباطی ندارند. در شناخت‌شناسی باید به این مسأله پاسخ دهیم که اگر ایده‌ها با افراد ارتباطی نداشته باشند چگونه می‌توان از طریق اشیاء به شناخت ایده‌ها دست یافت. افلاطون و فیلسوفان بعدی هریک به نحوی می‌کوشند تا به مسأله خوریسموس پاسخ دهند. پروکلوس در پاسخ به این مسأله از دو اصل «حد وسط» و «وجود متقابل چیزها در یکدیگر» استفاده کرده است که اگرچه سابقه آنها به فیلسوفان قبلی و حتی به آثار افلاطون باز می‌گردد اما نخستین بار پروکلوس آنها را بسط داد و به طور گسترده به کار برد. بر طبق اصل اول واسطه‌هایی میان ایده و افراد وجود دارند که فیض ایده را به افراد می‌رسانند و همچنین امکان شناخت ایده را از طریق افراد فراهم می‌سازند. بر طبق اصل دوم صورتی از ایده در افراد تجسم می‌یابد و در عین حال افراد نیز به نحوی بالقوه در ایده متعالی وجود دارند.
صفحات :
از صفحه 51 تا 68
سعادتمندی انسان از منظر افلاطون (بررسی دو رساله آلکیبیادس و فیلبُس)
نویسنده:
شهین اعوانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران ,
چکیده :
در برخی از آثار افلاطون، همچون دفاعیه، کریتون و فایدون، موضوع مرگ ملموس‌تر از زندگی است؛ ولی آنجا که زندگی مطرح است، غایت سعادتمند ‌شدن انسان را در بطن خود دارد؛ سعادتی که آدمی از طریق کسب فضائل بدان نائل می‌آید. منظور افلاطون از «فضیلت» که به «سعادتمندی انسان» در زندگانی و پس از مرگ منجر می‌شود، چیست؟ مقاله بخشی از پاسخ این پرسش را در رساله آلکیبیادس و بخش دیگر آن را در فیلبُس جسته است. به طور کلی نزد افلاطون، دانایی و تأمل دربارة حقیقت، جدا از زندگی نیست و سعادت یا نیکبختی افراد و به تبع آن جامعه، به میزان آگاهی به فضیلت و دانایی آنان نسبت به حقیقت بستگی دارد. از این رو ماهیت انسان در رساله آلکیبیادس بررسی شده است که مطابق آن اختلاف انسان‌ها در بودن‌ها و هست‌ها نیست بلکه اختلاف‌شان در شدن‌ها و چیستی‌هاست. انسان‌ها در نحوه پرورش و میزان تلاش در تهذیب و خودشناسی متفاوت‌اند ولی همه سعادت را می‌جویند و از این منظر به لحاظ روحی با یکدیگر مرتبط‌اند. رساله فیلبُس به «خیر»، «زیبایی» و مناسبات این دو با «لذت» اختصاص دارد. نتیجه‌ای که از برداشت افلاطون درباره «سعادتمندی انسان» می‌توان گرفت، این است که زندگی، تحقق تطابق عالم مرئی محسوس با کمال مُثُل معقول است که در آن همه چیز بر اساس خیر مطلق تنظیم می‌شود. زندگی بودن نیست، «شدن» و «صیرورت» است.
صفحات :
از صفحه 5 تا 26
سعادت در مکاتب سعادتگرا(نقد و بررسی مکاتب اخلاقی سقراط،افلاطون،ارسطو)
نویسنده:
محمدحسین دهقانی محمودآبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقاله حاضر ابتدا به تعدّد سخن در باب «سعادت» و علت اصلی گوناگونی دیدگاه‏ها در این‏باره اشاره نموده است. سپس به دیدگاه‏های سه فیلسوف بزرگ یونان قدیم، سقراط، افلاطون و ارسطو، از بنیانگذاران مکتب سعادتگرای اخلاقی، پرداخته است. مواجهه سقراط با حرکت سوفسطاییان مبنی بر تخریب اخلاق جامعه، از علل اصلی اقبال وی به مباحث و رفتارهای اخلاقی است. اصول فلسفی افلاطونی، که سنگ‏بنای دیدگاه اخلاقی اوست، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در این زمینه، به نکاتی بدیع اشاره شده است. گرچه ارسطو را به عنوان کسی می‏شناسند که اخلاق را مطلق می‏داند، اما با پذیرفتن دیدگاه اخلاقی وی، باید نسبیت در اخلاق را پذیرفت. جدول اعتدال طلایی ارسطویی و نیز مشروط دانستن فضیلت‏مندی بر شرط شانس مورد نقد و بررسی واقع شده است. نتیجه حاصل شده عدم کفایت توان و دانش متعارف بشر در تشخیص سعادت واقعی انسان است.
بررسی تطبیقی نظریه مثل افلاطونی از دیدگاه ابن‌سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا
نویسنده:
محمود صیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
افلاطون بر آن بود که با تبیین نظریه مثل مبنای استوار و محکمی براى معارف بشرى پایه‏ریزى کند و آنها را از ورطه ی شکاکیت، رهایی بخشد. ابن‌سینا قائل شدن به آن را ناشی از خلط اعتبارات ماهیت، عدم تشخیص معنای واحد، خلط میان بقاء فرد با بقاء نوع دانسته و با ارائه ی نحوه ی صدور عقول طولی و ختم آن‌ها به عقل فعّال این نظریه را ابطال نموده است. از سوی دیگر شیخ اشراق تلاش کرده تا اثبات نماید ابن‌سینا در ابطال نظریه مثل، گرفتار مغالطه شده است؛ او براهین سه‌گانه‌ای در اثبات مثل اقامه نموده و با شهودات و اشراقات قواهر أعلون، نحوه ی صدور آن‌ها را از نور الانوار بیان نموده است. بعد از سهروردی، صدرالمتألهین به اثبات این نظریه پرداخته و سعی نموده تا در همه جوانب آن تحقیق نماید. مباحث مطرح شده از سوی ملاصدرا، در مورد نظریه مثل، به سه بخش کلی تقسیم‌ می شوند: جایگاه این نظریه در حکمت متعالیه، اقامه براهین پنج‌گانه در اثبات ارباب انواع و پاسخ‌گویی از انتقادات به نظریه مثل. در فصل پایانی به بیان نقاط ضعف و قوت هر یک از دیدگاههای ابن سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا پرداخته شده و نحوه تأثیر پذیری ابن سینا از نظرات افلاطون و همچنین تأثیر پذیری شیخ اشراق و ملاصدرا از دیدگاههای افلاطون بیان گردیده است. رویکرد پژوهش حاضر به این مسأله تطبیقی است؛ از این رو سعی در تببین تطبیقی دیدگاههای این سه فیلسوف، وجوه تأثیر گذاری و تأثیر پذیری آنان و نقاط قوت و ضعف نظریات هر یک گردیده است. نگارنده با توجه به مبانی فلسفی اشراق و متعالیه اثبات کرده است، علاوه بر عقول عرضی، ارباب انواع در عالم مثال نیز وجود دارند و علی رغم آنکه ملاصدرا کیفیت صدور مثل افلاطونی و عقول عرضی را از واجب الوجود تبیین ننموده است اما با این حال، در پایان دیدگاه او را در مورد مثل افلاطونی، به عنوان بهترین دیدگاه در این زمینه برگزیده است. از این رو اشکالات و انتقاداتی را که بر این نظریه شده است پاسخ گفته و آنگاه به واکاوی ریشه های افکار او در آثار سهروردی و افلاطون پرداخته است.
جوهر و تطور آن در حکمت سینوی
نویسنده:
جعفر شانظری , مهدی گنجور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی,
چکیده :
از مسائل و مباحث مهم فلسفی که قدمتی بیش از دو هزار سال دارد و از آغاز پیدایش حکمت در یونان باستان مطرح بوده است، مسأله جوهر است. برخی اصل بحث در مقولۀ جوهر را فکری ارسطویی دانسته ­اند و ریشۀ این انتساب را در رویکرد ارسطو به وجود و نسبت آن با جوهر و ماهیت اشیا می­ دانند. زیرا بر مبنای تفکر ارسطویی، شناخت وجود چیزی جز شناخت ماهیت و جوهر اشیا نیست، لذا در نظر معلم اول، واژه موجود و جوهر مترادف است. اما سرنوشت جوهر در حکمت سینوی به برکت تمایز وجود و ماهیت دگرگون شده و یکباره راه خود را از وجود جدا کرده است. ابن سینا برخلاف ارسطو، مقسم جوهر و عرض را ماهیت اشیا دانسته و مقولات ارسطویی را بر ماهیت اشیای موجود تطبیق داده است. نوشتار حاضر با توجه به جایگاه و اهمیت بحث جوهر در تفکر ابن سینا و سیر تحول تاریخی آن در فلسفه، با رویکردی مسأله محور، به بررسی ابعاد و زوایای مختلف این مقوله در حکمت سینوی می­پردازد. بدین ترتیب، با توجه به عدم اتفاق بر تعریف واحد و با عنایت به سیر تنوع معنایی جوهر در حکمت سینوی بدیهی است کاوش از چیستی و تطوّر معرفتی جوهر، بیان مقسم جوهر و اعراض، چگونگی حصر تقسیمات جوهر، و موضع خاص ابن سینا در باب جوهریت واجب تعالی، مهم­ترین مسائلی است که در این نوشتار مورد پژوهش قرار می­ گیرد.
صفحات :
از صفحه 159 تا 185
تطورات بنیادین مفهوم «ذات نامتناهی»
نویسنده:
حسین صابری ورزنه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران(پردیس فارابی),
چکیده :
مفهوم «ذات نامتناهی» که هم از جنبۀ فلسفی و هم الهیاتی اهمیت دارد، تطورات بنیادین زیادی را در طول تاریخ تفکر در غرب پشت سر گذاشته است. پیشاسقراطیان برخورد دوگانه‌ای با آن داشته‌اند. برخی چون آناکسیمندر و ملیسوس به دیدۀ پذیرش به آن نگریسته‌اند. این آرخه از نظر آنان، منشأ، الهی‌، فناناپذیر، درون‌ماندگار‌ در جهان طبیعت و سابق بر کثرات و مشتمل بر آنهاست، اما در عین‌حال «شخص» نیست. در مقابل، فیثاغورس، پارمنیدس، افلاطون و ارسطو نامتناهی را با نامتعین، نامعقول و آشوبناک یکی دانسته‌اند و از این جنبه، آن را وصفی منفی تلقی کرده‌اند. اما فیلون و به‌تبع او متألهان مسیحی، نامتناهی را وصف خدا قلمداد کرده‌اند و با فرارَوی از سنت پیشاسقراطی بر تعالی کامل ذات نامتناهی و همچنین شخص بودن آن تأکید ورزیده‌اند. در انتهای قرون وسطی بازگشتی ‌سوی درون‌ماندگار دانستن ذات نامتناهی ظهور می‌کند، اما همچنان شخص بودن آن حفظ می‌شود. دکارت به این بازگشت با دیدۀ پذیرش نمی‌نگرد و باز بر تعالی و تشخص به‌صورت توأمان تأکید می‌کند. اتخاذ هر کدام از این نظریات، پیامدهای فلسفی و الهیاتی خاصی را به‌همراه دارد.
صفحات :
از صفحه 593 تا 622
نظریه مثل افلاطونی و سیر آن در فلسفه اسلامی
نویسنده:
حسین صابری ورزنه
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
در این نوشتار به بررسی سیر نظریه مثل افلاطونی در آرای اندیشمندان اسلامی پرداخته شده است. نظریه مثل افلاطونی، از وجوه مختلف هستی‌شناسانه، معرفت‌شناسانه، علم‌النفسی، اخلاقی، زیبایی‌شناسانه و خداشناسانه اهمیت فراوانی دارد. از زمان افلاطون تا کنون، هم در میان فلاسفه اسلامی و هم در میان فلاسفه غربی، مسأله مثل افلاطونی، مورد بحث، تأیید و انتقاد فراوان واقع شده است. بررسی محتوایی ـ تاریخی دیدگاه‌های اندیشمندان اسلامی از جمله فارابی، ابن‌سینا، شیخ اشراق، محقق دوانی، میرداماد و ملاصدرا نشان می‌دهد که اولاً نظریه مثل افلاطونی نزد اندیشمندان مسلمان هم دچار جرح و تعدیل‌های بسیار و به برخی وجوه، پذیرفته شده و جنبه‌های اخلاقی و زیبایی‌شناسانه آن مورد نظر قرار نگرفته است؛ ثانیاً ادله آن‌ها در رد یا اثبات نظریه مثل ناتمام است؛ و ثالثاً فیلسوفان اشراقی (به معنای عام) و عرفان‌گرا رغبت بیش‌تری به پذیرش آن نشان داده‌اند.
صفحات :
از صفحه 97 تا 123
  • تعداد رکورد ها : 163