جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 119
رابطه سعادت و فضیلت از دیدگاه ارسطو و فارابی
نویسنده:
علی صبری، محمد کاظم علوی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: دانشگاه اصفهان,
چکیده :
تبیین مسئله سعادت و فضیلت در نظام فکری ارسطو به‌عنوان معلم اول و فارابی به‌عنوان معلم ثانی گره-گشای مهم‌ترین مسائل حکمت عملی یعنی اخلاق و سیاست بوده است. مسئله‌ی اساسی این نوشتار بیان رابطه‌ی فضیلت و سعادت است. اطلاق عنوان کمال اول به فضیلت و کمال ثانی به سعادت و حصول سعادت از طریق فضیلت بر مبنای رعایت حدوسط، در نگرش این دو فیلسوف مشایی بهترین رابطه لحاظ شده این دو مسئله است. از طرفی به‌کارگیری طرح مدینه‌ی فاضله توسط فارابی و تأکید بر آن به این دلیل بوده که تحقق سعادت فردی منوط به سعادت اجتماع است و این مسئله را بیان می‌کند که فارابی سعادت را در نظام اجتماعی هم به‌صورت کامل به‌کاربرده است. هردو فضیلت را برحسب جنس ملکه و برحسب نوع حدوسط می‌دانستند. باوجوداین اشتراکات اختلافاتی در دیدگاه این دو فیلسوف وجود دارد که مهم‌ترین آن‌ها تفاوت در نگرش این دو متفکر بوده است؛ ارسطو سعادت را مسئله‌ای اخلاقی و نه دینی دانسته، ولی فارابی سعادت را مسئله دینی و اخلاقی قلمداد کرده و اساس هستی‌شناسی خود را بر مبنای توحید بنانهاده است. نقطه افتراق دیگر این دو فیلسوف در تحقق سعادت است که ارسطو سعادت را به این دنیا محدود می‌داند ولی فارابی علاوه بر سعادت دنیوی به سعادت قصوی معتقد است که همان قرب به کمال خداوند است و در این دنیا محقق و حاصل نمی‌شود. فارابی با این تفکر به سعادت جنبه و حیثیتی عرفانی بخشیده است. علاوه بر این در مشهورترین تقسیم فضیلت که مشترک بین ارسطو و فارابی است، ارسطو بر نقش فضایل عقلانی در تحصیل سعادت اعتقاد داشته اما فارابی هرچند سعادت را درگرو کسب فضایل دانسته، درعین‌حال مهم‌ترین نقش را به فضایل اخلاقی داده است و به سعادت اجتماعی در قالب مدینه‌ی فاضله توجه بیش‌تری نموده‌ است.
صفحات :
از صفحه 101 تا 114
فیلسوفان شریعت مدار
نویسنده:
علیرضا میرزایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پنج فیلسوف و حکیم شاخص در جهان اسلام، ابواسحاق کندی، فارابی، ابن‌سینا، ابن رشد و صدرالدین شیرازی که جریان فلسفی عقل‌گرا را از ابتدای نهضت ترجمه تا تکوین حکمت متعالیه نمایندگی می‌کنند، با وجود توغل در حکمت و فلسفه، تعلّق خاطر عمیقی به شریعت و آموزه‌های دین و مقام شامخ پیامبر اکرم(ص) داشته و در آثار خود به قدر معتنابهی به آن تصریح کرده‌اند. آنان بین حکمت و شریعت، اندیشه‌ورزی و عبودیت، آزاداندیشی و متشرع بودن منافاتی قائل نبودند. خردورزی آنان، عقال عقل و مانع و رادع دین‌باوری آنان نشد. با وجود غوطه‌ور شدن در دریای عقل فلسفی و حکمی از سرچشمه زلال وحی و شرع سیراب گشتند و به مقام دل سوخته با عقل پخته نائل شدند.
صفحات :
از صفحه 39 تا 57
تحلیل حیات خانوادگی (منزلی) انسان در حکمت عملی با تأکید بر آرای ابن سینا
نویسنده:
طوبی کرمانی، فاطمه سلگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
چکیده :
ادغام حیات منزلی انسان در هویت فردی و اجتماعی او از ویژگی های دوران جدید است که از نتایج آن سنجش حقوق خانواده با سنجه های حقوق مدنی است؛ در حالی که حکمای مسلمان جایگاهی ممتاز برای خانواده در نظر گرفته و برای اداره آن، اصول منحصر به خانواده و غیر از اصول حاکم بر زندگی فردی و اجتماعی انسان، لحاظ کرده اند. به کار بستن مدبرانه این اصول شرط حکمت و اقتضای تکامل فردی و تعادل و توازن اجتماعی است. به نظر می رسد که درک صحیح جایگاه خانواده خصوصا در هیات تالیفی آن و شناسایی و پرداختن به حقوق و تکالیف مربوط به این مهم، بسیار اساسی تر از پرداختن به افراد و اعضای خانواده، مستقل از این هیات تالیفی است. این مقاله به تحلیل جایگاه این بعد مهم حیات انسان با تاکید بیشتری بر آرای ابن سینا نظر می کند.
صفحات :
از صفحه 123 تا 142
محاکمه بین جلال‌الدین دوانی و غیاث‌الدین منصور دشتکی در شرح هیاکل النور سهروردی
نویسنده:
ابراهیم رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
به گواه مورّخان فلسفه اسلامی، مکتب فکری شیراز، دوره ای از تاریخ فلسفه اسلامی به شمار می رود که در خلال آن، آثار و آراء فیلسوفان، عرفا و حکمای ادوار گذشته بازخوانی شده، در حوزه تفسیر و تحشیه مورد بررسی قرار می گیرند. از جمله بررسی های موفّق از این نوع، یکی شرحی است که محقّق دوانی، بر رساله «هیاکل النّور» شیخ اشراق می نویسد و دیگری، شرح غیاث الدین دشتکی، بر این رساله که به منظور جرح و نقد شرح دوانی نگارش یافته است. شارحان این اثر، ضمن شروح خود، وارد اهمّ مسائل فلسفه گشته، به ارائه راه حل هایی برای مسائل مزبور پرداخته اند. طیّ مناقشه فلسفی میان دو شارح در قالب نوشتار، اول از همه، «وجود»، رسماً، جایگزین «نور» فلسفه اشراقی می گردد، در حالیکه همچنان، بار معنایی «نور» را حفظ می کند؛ زیرا همانطور که اصطلاح نور، هم مفید معنای وجودشناختی است و هم مفید معنای معرفت شناختی، وجود، از نگاه هر دو شارح، هم بروزی در خارج دارد و هم ظهوری در نفس. این نکته، تکیه گاه اصلی موضوع «اتحاد عاقل و معقول» است که هر یک از دو فیلسوف، به طریقی، بدان باور دارد؛ البته، در مطالب گفته شده، عمدتاً، بیان دوانی، کامل تر است از دشتکی. در مرتبه دیگر، تأمل شارحان بر مسئله «علم حضوری نفس بر خود»، اهمیّت دارد که بویژه در بیان دوانی، متقدّم بر هر گونه معرفتی لحاظ می شود. علاوه بر این، از نگاه دوانی، نفس، در فرایندادراک، نقش فعّال دارد، نه منفعل، فعالیتی که ناشی از ارتباط آن با «عقل فعّال» است. دیگر مطلب مورد بحث که تعیین کننده معضل «ربط میان علّت و معلول» است، نظریه «تشأّن» محقق دوانی است که به موجب آن، معلول، شأنی از شوونات علّت، دانسته می شود و وجهی از وجوه آن.با این حال، در جایگاه داوری میان دو شارح، گفتنی است که چنانچه ملاک را آراء شیخ اشراق قرار دهیم، در غالب موارد، اختلاف دو شارح، ریشه در کاربرد واژه ها واصطلاحات دارد؛ بر این اساس، بیان دشتکی، به بیان شیخ، وفادارتر است. اما در صورتی که ملاک، در کنار آراء شیخ، خود مضامینی باشند که به اجمال یا تفصیل و به تلویح یا تصریح، مطرح می شوند، باید گفت که دوانی، در ارائه راه حل های بدیع برای مسائل مورد بحث، موفّق تر است.
اعتمادگرایی اخلاقی در رسائل مشرقی ابن سینا
نویسنده:
محمدهانی جعفریان، میرسعید موسوی کریمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه علوم وحیانی معارج,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اخلاق ابن‌سینا در «رسائل مشرقی» به میزان کسب معرفت از عالم بالا بستگی دارد؛ یعنی هر قدر معرفت افراد به عالم فرشتگان و عقول بیش‌تر باشد، آن‌ها انسان‌های اخلاقی‌تری خواهند بود. وی در این رسائل، افراد را از لحاظ توانایی در کسب این نوع معرفت، به دو دستۀ برادران حقیقت و غیر آنان تقسیم می‌کند. در قسمت اول این مقاله، با تأکید بر این نکته، نشان می‌دهیم که عامل ممیز میان این افراد، معرفت‌شناسانه و در حقیقت، به میزان علم و دانش آن‌ها است. در ادامه نیز تلاش ابن‌سینا را برای گذر از این تفاوت معرفت‌شناسانه ـ که عامل تمایز بین افراد در داستان‌های مشرقی است ـ بیان کرده، سعی او را در رسیدن به ادراکی واحد از امر اخلاقی در قالب طرح معرفت‌شناسی اعتمادگرا بررسی خواهیم کرد. در ادامه نیز از زمینه‌های طرح اعتمادگرایی نزد ابن‌سینا سخن می‌گوییم. در پایان، چگونگی از بین رفتن دوگانگی معرفت‌شناختی مطرح در اخلاق ابن‌سینا را توضیح خواهیم داد. منظور ما در این مقاله از رسائل مشرقی، سه داستان تمثیلی رسالة الطیر، حی بن یقظان و سلامان و ابسال است؛ و تنها برای تمییز این رسائل از سایر آثار ابن‌سینا از این عنوان استفاده کرده‌ایم.
صفحات :
از صفحه 57 تا 70
دیدگاه اخلاقی هگل در پرتو نقدهای او به دیدگاه اخلاقی کانت
نویسنده:
حسن احمدی زاده
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه علوم وحیانی معارج,
چکیده :
ایمانوئل کانت در کتاب مبانی مابعدالطبیعیِ اخلاق، یگانه هدف خویش را جست‌وجو و برپایی عالی‌ترین اصل اخلاق معرفی می‌کند؛ اصلی که همچون قطب‌نمایی برای افعال اخلاقی باشد؛ اما هگل بر این باور است که دیدگاه اخلاقی کانت، انتزاعی و گویی بی‌محتواست؛ افزون‌براین، اصول اخلاقی کانت تناقض‌هایی دارد؛ ازاین‌رو، این نظام اخلاقی را درعمل ناممکن می‌کند. کانت اخلاق را در درجۀ اول، به حوزۀ فردی مربوط می‌داند؛ اما از دیدگاه هگل، فردی دانستن اخلاق، نادیده گرفتن جهانی اجتماعی و سیاسی را درپِی دارد که در پَس عمل اخلاقی فرد نهفته است؛ افزون‌براین، از منظر وی، تأکید کانت بر کلی‌سازی قانون اخلاق، ایرادهایی دارد؛ برای مثال، کلی سازی قاعده‌ها، آزمونی صرفاً سلبی است؛ یعنی حتی اگر این آزمون با موفقیت به انجام رسد، فقط نشان می‌دهد ازلحاظ اخلاقی چه نباید بکنیم؛ اما نمی‌گوید چه باید بکنیم. در این جستار برآنیم تا باتوجه‌به نقدهای هگل به دیدگاه اخلاقی کانت، مهم‌ترین اصول اخلاقی هگل را واکاوی کنیم.
صفحات :
از صفحه 155 تا 177
فضایل و رذایل اخلاقی از دیدگاه ابن مسکویه و میزان تاثیر پذیریش از افلاطون و ارسطو
نویسنده:
علی‌اصغر خانوردیلو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسکویه مسأله "تجرد نفس" انسانی را به عنوان یکی از پیش فرضهای فلسفی علم اخلاق، با توسل به دلایلی همچون، پذیرش صور گوناگون توسط نفس، ادراک خطای حواس و تصحیح آن و برتری لذات عقلی بر لذات حسی و ادراک معقولات و صور کلی به اثبات رسانیده است. تربیت پذیری انسان از دیگر مبانی وی است. خُلق انسان به آسانی یا به سختی قابل تغییر است و مشاهده عینی موید این مطلب است، چرا که در غیر این صورت تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان بی ثمر خواهد بود. ابن مسکویه هدف غایی افعال اخلاق را دستیابی به کمال و سعادت می داند، سعادت انسان در لذات حسّی و جسمانی که - مشترک میان انسان وحیوانات – است، نمی باشد، بلکه شرافت و برتری انسان از سایر موجودات از نیروی عقل و قوه عقل نظری و عملی آن سرچشمه می گیرد. مسکویه معتقد است کهفضایل چهار گانه:حکمت، شجاعت، عفت و عدالت می باشند که هر کدام دارای دو رذیلت "افراط و تفریط" هستند. و با ابتکار خود فضایل فرعی را تحت فضایل اصلی بر می شمارد و در این مورد به هیچ فیلسوف و یا حکیمی تاسی نمی جوید. منابع مسکویه در اخلاق، نظریات افلاطون و به ویژه ارسطو است که دیدگاههای آنها را به صورت غیر مستقیم از طریق ترجمه های عربی آثار آن دو، کسب نموده است. افلاطون سعادت انسان را در زندگی عقلانی و نیل به عالم معقولات الهی می داند که با تهذیب نفس و پرورش روح آدمی حاصل می شود. از نظر افلاطون ایده های اخلاقی کهاصلی ترین آنها دانایی، شجاعت، خویشتن داری و عدالت است، وجود حقیقی دارند. از طرفی ارسطو اخلاق را واقعه قابل پیاده در جامعه می داند.او می گوید سعادت مشترک میان انسانها است، و آخرین مرتبه سعادت، الهی شدن افعال انسان است که از طریق تشبه به افعال خداوند و نداشتن هدف زائد بر ذات است. ایشان هم معتقد به فضایل اصلیچهار گانهمی باشد.
زمان در نظر ارسطو و ملاصدرا
نویسنده:
سیروس علیپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسألۀ زمان یکی از بغرنج‌ترین مسائلی است که از آغاز پیدایش اندیشۀ بشری، در اذهان آدمیان جلوه‌گری کرده است. بی‌گمان، تفکر فلسفی در باب «زمان»، در زمرۀ تفکرات اصیل و ناب انسانی است. سهم ارسطو، به عنوان فیلسوفی از عالم یونان، و ملاصدرا، به عنوان اندیشمندی فلسفی از عالم اسلام، در این زمینه، همواره شایان توجه است. لذا، مناسب دیدیم که مقایسۀ نگرش این دو فیلسوف نسبت به زمان را به عنوان موضوع پایان‌نامه، بر عهده بگیریم.در این پایان‌نامه، آرای ارسطو و ملاصدرا در باب زمان را بررسی کرده و به تطبیق آن دو حکمت پرداخته‌ایم. بعد از طرح کلیات و پرداختن به پیشینۀ تاریخی (فصل نخست)، مباحث اساسی مربوط به زمان در نظر ارسطو و ملاصدرا را در طی چهار فصل (دوم تا پنجم)، بررسی کرده‌ایم. ابتدا به ماهیت و تعریف زمان پرداخته (فصل دوم) و سپس رابطۀ زمان و حرکت را در تعریف زمان گزارش و بررسی کرده‌ایم (فصل سوم). بررسی وجود زمان و جایگاه زمان در تفکر ارسطو و ملاصدرا، به ترتیب، دو فصل بعدی را تشکیل داده‌اند. در نهایت، در فصل ششم، ضمن مقایسه و تطبیق آرای این دو حکیم، نتیجۀ بحث را آورده‌ایم.با مقایسۀ فلسفۀ وجودی ملاصدرا و فلسفۀ طبیعی ارسطو، در بحث مربوط به زمان، به این نتیجه رسیدیم که حکمت صدرایی، ضمن تأثیرپذیری از حکمت ارسطویی و پذیرش نقاطِ مثبت آن، همواره گامی فراتر نهاده و سخنی نو و عقیده‌ای نو بیان داشته است، که از آثار نگرش اصالت وجودی و نظریۀ حرکت جوهری اوست.پژوهش حاضر، بر پایۀ مواد کتابخانه‌ای (اعم از چاپی و الکترونیکی) و روشِ توصیفی- تحلیلی- تطبیقی انجام گرفته است.
تحقیق و تصحیح رساله زواهرالحکم میرزا حسن لاهیجی
نویسنده:
ملکه اسفندیار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تحقیق حاضر به تصحیح رسالۀ«زواهر الحکم»میرزاحسن لاهیجی فرزندملا عبدالرزاق لاهیجی(1042 - 1121 هـ ق)، بخش « امور عامه وطبیعیات» آن پرداخته است؛ زواهر الحکم («امورعامه» و طبیعیات) کتابی فلسفی استکه بعد از ذکر مقدمه ای در تعریف حکمت وتقسیمات آن،درباب اول، به تعریف وجود و ذکرتقسیمات آن در پنج مطلب وهر مطلب دارایچندین فصل که مطلب اول علت ومعلول، مطلب دوم وجود وماهیت،مطلب سوم واجب وممکن،مطلب چهارم واحد وکثیر،مطلب پنجم قدیم وحادث، وسپس در باب ثانی به طبیعیات در نه مطلب وهر مطلب دارای چندین فصل، که مطلب اول ماهیت جسم،مطلب دوم احوال حرکت وسکون،مطلب سوم مکان وخلأ،ومطلب چهارم متناهی بودن کمیت ها،مطلب پنجم احوال اجرام فلکی،مطلب ششم احوال بسائط عنصری،مطلب هفتم ترکیب عناصر وذکر مرکبات ناقصه،مطلب هشتم ذکر مرکبات تامّه،مطلب نهم بحث انسان درپنج فصل پرداخته است. میرزا حسن لاهیجی، عالمی فاضل است که در فلسفه بعضی از مبانی ملا صدرا را پذیرفته وقائل به اصالت و وحدت حقیقت وجود است ، ولی به طور کلی در مباحث دارای مشرب مشایی و مانند پدر خود به حسب ظاهر، از اتباع شیخ الرئیس وشارح افکار ایشان است،وی نیز مسلط بر کلام شیعه نیز بوده و در اثبات عقاید خود، از استدلال های عقلی ونقلی بهره جسته است. این تحقیق بر اساس مقابله نسخه ها، صورت گرفته ، وانجام این تحقیق به روش کتابخانه ای و با استفاده از عکس نسخ در کتابخانه ها تهیه شده است. در این رساله علاوه بر آوردن زندگی‌نامه ‌ای کوتاه از مؤلف و نوشتن مقدمه تحقیقی، سعی شده‌ است به روش علمی و با رعایت امانت،نزدیک ترین صورت به متن اصلی ارائه شود.
بررسی و نقد نظریه عدل الهی علامه طباطبایی
نویسنده:
محسن فتاحی اردکانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عدل الهی از جمله مسائلی است که ذهن هر انسان موحّدی را به خود معطوف می‌کند و نه تنها دینداران بلکه منتقدان افکار دینی را به تکاپو و جنبش وا می‌دارد. عدل الهی از اصول اعتقادی امامیه به شمار می‌آید و در اهمیّت این مسأله همین بس که در کنار توحید قرار گرفته است. اگر عدل الهی به درستی تبیین شود می‌تواند ریشه بسیاری از مشکلاتی که باعث پیدایش علل مادیگری و الحاد شده است را بخشکاند و زمینه بسیاری از انحرافات عقیدتی و عملی را از بین ببرد. عدل الهی با توجه به ارتباط تنگاتنگ آن با حوزه رفتار انسان همواره جزو دل مشغولی او بوده، اگرچه خود به این مسأله توجهی نداشته باشد. چرا که با توجه به حوادث و وقایع ناگواری که در زندگی او رخ می‌دهد قطعا سوالاتی در ذهن او به وجود می‌آید. حال، آحاد مردم نسبت به ظهور اینگونه حوادث دو گونه هستند گروهی فریاد اعتراض سر داده و زمان و زمین را مقصر می‌دانند و گروهی دیگر چون خداوند را عادل علی الاطلاق می‌دانند و این مسأله برای آنان حلّ شده است اگر به سبب این حوادث و شرور هم پی نبرند فریاد به اعتراض بلند نمی‌کنند زیرا می‌دانند که خیرات و شرور این عالممادی درهم تنیده است و لازمه نظام مادی وجود ویژگی‌های آن می‌باشد. پژوهش حاضر که به صورت کتابخانه‌ای است به تبیین این مسأله و براهین و شبهات آن از دیدگاه علامه طباطبایی پرداخته ‌است که عدل از جمله اوصاف خداوند است و مبتنی بر حسن و قبح عقلی می‌باشد و علاوه بر آیات و روایات، براهین عقلی متعددی از جمله برهان واجب الوجود، برهان صدیقین و برهان عنایت و علم و غنای مطلق بر آن دلالت می‌کند. و در پایان این رساله به دیدگاه علامه در رابطه با عدل الهی و شبهات وارده بر آن که عمدتاً شرور و نقایص است پرداخته شده، به اعتقاد ایشان فرض عالم ماده که نظام اسباب و مسببات است بدون ویژگی‌های آن، مستلزم عدم تحقق عالم مادّه است. جهان مادّی که عالم تغییر، تحوّل، تبدّل و تزاحم است چنین اقتضایی را داشته که شرّ و نقص در آن وجود داشته باشد. اگر نقصی است در قابلیّت قابل است نه در فاعلیّت فاعل، نقص در فیض الهی نیست بلکه فیض خداوند همواره جریان داشته و خواهد داشت.
  • تعداد رکورد ها : 119