جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 268
ت‍رج‍م‍ه‌ ت‍ف‍س‍ی‍ر ال‍م‍ی‍زان جلد 13
نویسنده:
م‍ح‍م‍د‌ح‍س‍ی‍ن‌ طب‍اطب‍ائ‍ی‌؛ م‍ت‍رج‍م‌ م‍ح‍م‍دب‍اق‍ر م‍وس‍وی‌ه‍م‍دان‍ی‌.
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ق‍م: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی‏‫,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ترجمه تفسیر نفیس المیزان توسط شاگردان مرحوم علامه طباطبایی «ره» انجام گرفت ابتدا آقایان مکارم شیرازی، مصباح یزدی، محمد علی گرامی، عبد الکریم نیری بروجردی، محمدرضا صالحی کرمانی، سید محمد خامنه‌ای، محمد جواد حجتی کرمانی، ۱۲ جلد آن را ترجمه کردند. آقای موسوی همدانی خود می‌گویند: «روزی مرحوم علامه به من امر فرمودند که تفسیر ایشان را ترجمه کنم، وقتی ترجمه را ملاحظه نمودند، فرمود: آن ۱۲ جلد دیگر را نیز ترجمه کن تا یکدست گردد من هم دوباره آنها را ترجمه کردم. بنابراین بعضی مجلدات تفسیر المیزان، دو ترجمه دارد. البته ایشان در مقدمه ترجمه تفسیر المیزان چاپ جامعه مدرسین می‌نویسند: «۱۰ جلد آن قبلا ترجمه شده بود و آن ترجمه ۵ جلد عربی المیزان می‌باشد.» ایشان ضمن ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه‌ای نیز از آیات قرآنی ارائه داده‌اند، و بطور مستقل نیز می‌تواند، مورد استفاده واقع شود. بنابر نقل دانشنامه قرآنی ایشان در ترجمه قرآن به ترجمه مرحوم پاینده نظر داشته است. ایشان بدلیل اینکه از شاگردان مرحوم علامه طباطبایی «ره» بوده، و با مبانی فکری استاد خود در جنبه‌های مختلف، آشنایی داشته، توانسته‌اند، ترجمه خوبی از این تفسیر ارائه دهند، ترجمه‌ای که در رساندن معنا و منظور مفسر، تقریبا موفق بوده‌اند.
تفسیر کتاب الله العزیز
نویسنده:
هود بن محكم الهوّاري؛ تحقيق: بالحاج بن سعيد شريفي
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت - لبنان: دار الغرب الإسلامي,
چکیده :
تفسير كتاب الله العزيز اثر شيخ هود بن محكم الهوّاري الاوارسي (از علماى فرقه اباضيه در قرن سوم هجرى)، از جمله كتب تفسير بالمأثور و قرآن به قرآن مى‌باشد كه با تحقيق و تعليق حاج بن سعيد شريفى به زبان عربى نگارش شده است. كتاب با مقدمه مفصلى از محقق آغاز و مطالب در چهار جلد تنظيم شده است. اين تفسير، در واقع گزيده شده تفسير يحيى بن سلام بصرى است، به جز اينكه نويسنده بخشى از آراء كلامى خود را در اين تفسير جاى داده است. متأسفانه صفحاتى از مقدمه اين كتاب از بين رفته است و آنچه باقى مانده، اشاره‌اى كوتاه به چند بحث علوم قرآنى است... روش مفسر چنين است كه در آغاز هر سوره، اطلاعات كلى سوره مانند مكى و مدنى و... را بيان كرده و سپس به مناسبت هر آيه، به تبيين معناى آيه با ذكر احاديث و مأثورات وارده پرداخته است. نويسنده در بيشتر اوقات، اسناد احاديث را حذف يا مختصر كرده و تنها از نام صحابى روايت كننده از پيامبر(ص) ياد مى‌كند... در مقدمه كتاب، پس از معرفى نويسنده، نسبت كتاب به وى، تفسير ابن سلام، روايت تفسير ابن سلام و روش آن، تفسير علامه هود الهوارى و ارزش و امتيازات آن بررسى و در نهايت به اقدامات تحقيقى صورت گرفته در كتاب، اشاره شده است... بحث پيرامون تفسير حاضر، متوقف است بر سؤالاتى است كه پاسخ به آن‌ها به شناخت و تبين كتاب، كمك خواهد كرد؛ از جمله آنكه طريقى كه اين كتاب، پس از گذشت يازده قرن از تأليف آن، به دست ما رسيده و راويانى كه به‌صورت مباشر و يا با واسطه، آن را نقل كرده‌اند، چه كسانى مى‌باشند. پس از تحقيق پيرامون اين امر، اين نكته به دست مى‌آيد كه اولين كتابى كه به اين اثر اشاره كرده است، «السيرة و أخبار الائمة» اثر ابى زكريا مى‌باشد... اين تفسير، از جمله تفاسير اباضيه شناخته مى‌شود و لذا براى بهتر شناختن آن، ضرورى مى‌نمايد تا نگاهى كوتاه به عقايد اين فرقه شده و سپس به توصيف كلى تفاسير اباضيه پرداخته و در نهايت، به ويژگى خاص اين تفسير، اشاره كرد. اباضيه در بخش عقايد، نزديكى فراوانى به معتزله و شيعه دارند و در حقيقت جزو عدليه به شمار مى‌آيند. آنان با بكارگيرى عقل و خرد در استدلال به قضاياى كلامى و پيرو روش اجتهادى و استنباطى در مسائل اعتقادى در تمام جوانب معتقد هستند و مانند سلفيه، حنابله، حشويه و گروه‌هاى مشابه آن نيستند كه به ظاهر نص اكتفا كنند و از بكارگيرى عقل و منطق در فهم و استنباط تعلل ورزند و نوعى تعطيل در عقول را شاهد باشند و به مجرد يك خبر واحد از عقيده قطعى عقلى دست بردارند، به همين دليل خبر واحد را در عقايد حجت نمى‌دانند... اباضيه همانند شيعه و متعزله، قايل به محال بودن رؤيت خدا در دنيا و آخرت هستند. در باب صفات بارى، خداوند را منزه از تشبيه و تجسيم مى‌دانند و صفات او را عين ذاتش مى‌دانند نه زايد بر ذات و بيرون از ذات را اعتبار محض مى‌دانند، صفاتى مانند وجود، ازليت، ابديت، حيات و علم و... بنابراين برخلاف اشاعره كه در صفات ذات قايلند كه زايد بر ذات خداوند است و بر خلاف مشبهه و حشويه كه صفات ذاتى خداوند را حقيقت ثابته‌اى مانند صفات انسان مى‌دانند، مانند عدليه عين ذات ذات خدا مى‌دانند و قابل جمع با ضدشان نمى‌دانند... آنها از عدليه به حساب مى‌آيند، چون انسان را مختار مى‌دانند و كارهايش را معلول اراده خودش، به همين دليل معتقدند جزا و پاداش بركارهاى انسان مترتب مى‌شود. اما در مرحله بالاتر قايلند انسان و كارهايش در دست توانمند خالق هستى قرار دارد و اين است معناى نه جبر و نه تفويض و در عقايد ديگر، مانند قضا و قدر و خلق قرآن، مانند شيعه قايلند كه قرآن موجودى حادث است نه قديم و از صفات افعال خداوند است نه صفات ذات. همچنين در برخى ديگر از عقايد، تجانس‌هاى فراوان اعتقادى و كلامى بين اباضيه و شيعه و معتزله وجود دارد... اما از طرف ديگر، قائل به خلود اصحاب كباير در جهنم هستند، يعنى قائلند كسانى كه گناه كبيره انجام مى‌دهند و توبه نمى‌كنند، در جهنم هميشه مى‌مانند و قابل بخشش نيستند و در اين باب به آيات زيادى از قرآن استدلال كرده‌اند. در برابر شيعه كه معتقد است اصحاب كباير معذب هستند ولى در آخر چون اعتقاد صحيحى دارند، نجات مى‌يابند... با نگرش عام به تفاسير اباضيه، مى‌توان اين نكته را دريافت كه كم‌وبيش اين تفاسير، به رنگ تفاسير اهل سنت و شيعه و ساير فرق اسلامى است. طبعاً همه آنچه در باب آن تفسير گفته شده، اعم از شيوه ورود و خروج در تفسير، روش تفسيرى، بهره‌گيرى از مأثورات و ابتلاى به اخبار ضعاف و يا جهت‌گيرى‌هاى مذهبى و تعصب فرقه‌اى، همانند ديگر تفاسير است و كم‌وبيش همان جهات در اين تفاسير مطرح است. همچنين گرايش به بحث‌هاى هدايتى و تحليلى و فروكش كردن روحيه پرخاش‌گرى و تعصب فرقه‌اى و جدال مذهبى در عصر حاضر (عصر تفاهم و نزديكى)، احترام به عقايد ديگران و پرهيز از توهين در اين تفاسير به چشم مى‌خورد... در اين تفاسير، از همان شيوه‌هاى معمول در تفاسير مذاهب اسلامى در طى قرون و اعصار در تبيين و توضيح آيات استفاده مى‌گردد. نقل مأثورات در تفاسير ياد شده از پيامبر(ص)، صحابه و تابعين است. با اضافه اين نكته كه اباضيه، جامع حديثى مستقلى مانند «الجامع الصحيح مسند الامام ربيع بن حبيب ازدي بصري» (م 150ق) دارند و احاديث تفسير را از كتاب و كتاب‌هاى روايى ديگر اهل سنت مثل صحاح ستة و مدونة الكبراى ابوغانم خراسانى نقل مى‌كنند. همانند ديگر مذاهب به هنگام تفسير آيات كلامى، فقهى به دفاع از عقايد و استنباطات مذهبى خود برمى‌آيند... ويژگى تفسير حاضر، مأثور بودن آن است كه متأثر از شرايط خاص آن دوره از تدوين تفسير است. از طرف ديگر، چون در آن دوره تلاش در جمع‌آورى احاديث تفسيرى و غيرتفسيرى بدون نقد و بررسى است، اين تفسير هرگونه خبرى را گردآورى كرده و از نقد و ارزيابى آن‌ها، خوددارى كرده است. مثلاً نويسنده حساسيتى در نقل اخبار اسراييلى نداشته است. در اصل چنين حساسيتى نسبت به روايات اسراييلى و راويان آن از قرن هفتم به بعد ايجاد شده است. قهراً در اين تفسير بسيارى چيزها نقل شده كه بعدها نسبت به ضعف و ساختگى بودن آن‌ها، گفت‌وگوها شده است. بدين‌رو روايت از كلى، سُدىّ، كعب الأحبار و افرادى از اين قماش، در اسناد روايات به چشم مى‌خورد... جهت گيرى‌هاى كلامى اين تفسير، بسيار اندك و غيرآشكار است، اما در برخى از مسائل مانند كفر و ايمان، ارتكاب كبيره، نفاق و شفاعت و يا در مسائلى چون محال بودن رؤيت خدا، اشاره‌وار به آن‌ها پرداخته شده است...
تفسیر روایی سوره واقعه
نویسنده:
زینب بام زد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
سائل الشاک
عنوان :
نوع منبع :
کتاب , پرسش و پاسخ
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چند صفحه حاضر که نام مولف هم متاسفانه مشخص نیست درباره مسائلی است که یک سائل شکاک درباره عقاید اسلامی دارد و از امیرالمومنین علیه السلام می پرسد و جواب می گیرد.
در المنثور في التفسير بالماثور (نسخه تایپی - متن کامل)
نویسنده:
عبد الرحمن بن أبي بكر السيوطي
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
الدر المنثور: جلال الدین ابوالفضل، عبدالرحمان بن ابی بکر بن محمد سیوطی (متوفای 911)؛ اصل او از خانواده ای بود که در شهر اسیوط (شهری در صعید علیای مصر) می زیستند. گفته اند: در اصل فارس بوده و در بغداد سکونت داشته اند و سپس به مصر مهاجرت کرده اند. جلال الدین سیوطی از کودکی نبوغ خود را در حفظ و تحصیل علم نشان داد. وی در سن هشت سالگی آموختن قرآن را به پایان رسانید. استادان و شاگردان او بیشمارند. او بیش از پانصد تألیف دارد که از لحاظ تنوع و گستردگی کم نظیر است. خود چنین می گوید: دویست هزار حدیث از بردارم و اگر بیشتر می یافتم بر آن می افزودم. وی آگاه ترین مرد زمان خویش به حدیث شناسی و شناخت ابعاد آن - متناً و سنداً - به شمار می رفت. تألیفات او از هر نظر ارزشمند، مفید و مورد توجه همگان بوده است. او کوششهای متقدمین را در رشته های مختلف حدیث و تفسیر و علوم قرآنی به سبک جالبی گرد آورده و متون بسیاری را که در دسترس نبوده، یکجا در اختیار دانشدوستان قرار داده است و می توان گفت کتب وی - بویژه در تفسیر و علوم قرآنی - دایرةالمعارفی قرآنی به شمار می رود و مراجعه کننده را تا حدود زیادی بی نیاز می سازد. سیوطی، همانند علامه مجلسی و فیض کاشانی و سید عبدالله شبر، کاری گسترده و فراگیر انجام داده است. وی نخست بر اساس نقل روایات از سلف و با اسانید متصل، تفسیری به نام ترجمان القرآن نوشت؛ سپس به اختصار و نیز حذف اسانید آن پرداخت و تنها به ذکر صاحب کتاب مرجع اکتفا نمود. تفسیر الدر المنثور نتیجه همین کار است و نامی است کاملا متناسب؛ زیرا روایات منقول در ذیل هر آیه، بدون نظم و دسته بندی و اظهار نظر یا جرح و تعدیل است و مانند گوهرهایی از هم پاشیده، در این تفسیر پخش گردیده است؛ و همان وصفی که سعدالدین تفتازانی درباره کتابهای شیخ عبدالقاهر جرجانی کرده است: کأنها عقد قد انفصم فتناثرت لئالیه(548) درباره این تفسیر نیز صادق است. این تفسیر، انباشته از آثار قدماست و برای مراجعه کنندگان، منبع سرشاری به شمار می آید. دو نکته قابل توجه؛ درباره این تفسیر باید به دو نکته - یکی مثبت و دیگری منفی - توجه داشت: نکته مثبت آنکه، مؤلف محترم بدون هیچ گرایشی انحرافی، به جمع آوری این آثار همت گماشته و با خلوص نیت، تا آنجا که توانسته است از منابع معتبر به نقل احادیث و نیز آراء و اقوال پیشینیان پرداخته است، بدون آنکه گرایش خاصی او را به این کار واداشته باشد یا خواسته باشد اعمال غرض کند؛ بنابراین، مراجعه کنندگان با خاطری آسوده به این منبع سرشار از گوهرهای تابناک، مراجعه می کنند و هر یک، گوهر مطلوب خود را به دست می آورد. اما نکته منفی: مؤلف در این گردآوری کاری غیر محققانه کرده است و آن، جمع متون قریب المعنی و انتخاب یک لفظ برای آنها - در روایتهای متعدد الاسناد - است؛ یعنی روایتهایی را که از حیث معنا به هم نزدیکند ولی اندکی اختلاف لفظ دارند، با ذکر سندهای متعدد یکجا و با انتخاب یک لفظ یا عبارتی بر گرفته از محصل مجموع روایات، برای آنها نقل می کند. مراجعه کننده گمان می برد که همه آن متن، مورد اتفاق همه روایت کنندگان ذکر شده است؛ در صورتی که بیشتر اوقات چنین نیست و روایات، در لفظ و عبارت - گرچه اندک - با هم اختلاف دارند و چه بسا برای محقق، همین اختلافهای اندک، در نحوه استنباط و رسیدن به هدف مطلوب مؤثر باشد ولی با روش اتخاذ شده مایه گمراهی گردد. لذا توصیه می کنیم، مراجعه کنندگان که با هدف تحقیق، به سراغ چنین روایاتی می روند - که متأسفانه در این تفسیر شیوه غالب به خود گرفته است - تنها به متن موجود بسنده نکنند و به منابع اصل آن که معمولا ذکر شده است نیز مراجعه کنند. برای نمونه به این مورد توجه کنید: سیوطی، در ذیل آیه یا أیها الذین آمنوا لا تقربوا الصلاة و أنتم سکاری حتی تعلموا ما تقولون(549) روایتی را از منابع متعدد بدین گونه آورده است: أخرج عند بن حمید و أبو داوود و الترمذی - وحسنه - والنسائی و ابن جریر و ابن المنذر و ابن ابی حاتم و النحاس و الحکام - وصححه - عن علی بن أبی طالب (علیه السلام) قال: صنع لنا عبدالرحمان بن عوف طعاما فدعانا وسقانا من الخمر. فأخذت الخمر منا و حضرت الصلاة فقدمونی فقرأت: قل یا أیها الکافرون لا أعبد ما تعبدون و نحن نعبد ما تعبدون. فأنزل الله هذه الایة.(550) سیوطی این متن را از کسان بسیاری نقل کرده است؛ از جمله از حاکم نیشابوری؛ و گفته است که حاکم آن را صحیح السند هم شمرده است، درست مخالف متن مذکور است. حاکم از طریق عطاء بن سائب از ابو عبدالرحمان سلمی روایت می کند که علی (علیه السلام) فرمود: مردی از انصار مردم را دعوت کرد. هنگام نماز، یک نفر که مست بود به نماز ایستاد و این سوره (سوره کافرون) را نتوانست بخوبی بخواند؛ آنگاه آیه یاد شده نازل گردید. حاکم اضافه می کند: در این حدیث فوائد بسیاری است؛ از جمله، نادرستی قول خوارج که مستی و قرائت ناروا را به علی (علیه السلام) که خداوند او را از این تهمت مبرا ساخته است نسبت می دهند. و این حدیث صحیح السند و قابل اعتماد است.(551) شخص دیگری نیز که متن مذکور از او نقل شده است، ابن ابی حاتم است که وی نیز مانند حاکم بر خلاف نقل سیوطی روایت کرده است: او از طریق عطاء از سلمی روایت می کند که علی (علیه السلام) فرمود: در مهمانی ای که عبدالرحمان بن عوف ترتیب داده بود، فلانی را به نماز ایستانیدند و او از سر مستی، در نماز چنین خواند: قل یا أیها الکافرون أعبد ما تعبدون و نحن نعبد ما تعبدون. آنگاه آیه نازل شد.(552) ملاحظه می شود که متن مذکور با روایتی که حاکم آن را صحیح دانسته کاملا در تضاد است و با روایت ابن ابی حاتم نیز مخالفت دارد(553) و حتی با روایت طبری نیز اندک اختلافی دارد.(554) تنها با روایت ترمذی موافق است.(555) این کار، چه از روی عمد انجام گرفته باشد و چه از روی سهو، خلاف امانت در نقل است. این گونه غفلت ها در تفسیر الدر المنثور فراوان است که نباید از دید محققان پوشیده بماند.
تفسیر النسفی المجلد 1
نویسنده:
عبدالله بن احمد بن محمود حافظ الدین ابوالبرکات النسفی
نوع منبع :
کتاب , آثار مخطوط(خطی) و طبع قدیم , آثار مرجع
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تفسير النسفي (مدارک التنزيل و حقائق التأويل) اثر عبدالله بن احمد نسفى (متوفى 710ق)، از جمله تفاسير عربى قرن هفتم مى‌باشد كه با تحقيق شيخ مروان محمد الشعّار منتشر شده است. اين تفسير، يكى از كتب معتبر در حوزه تفسيرى اهل سنت و خصوصاً مكتب كلامى «ماتريدى» به حساب مى‌آيد. اين اثر، اگر چه از ارزش و جايگاه نسبتاً قابل توجهى در ميان پيروان اين مكتب برخوردار است ولى با اين حال، كمتر مورد بررسى و نقد علمى قرار گرفته است.
تفسیر النسفی المجلد 2
نویسنده:
عبدالله بن احمد بن محمود حافظ الدین ابوالبرکات النسفی
نوع منبع :
کتاب , آثار مخطوط(خطی) و طبع قدیم , آثار مرجع
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تفسير النسفي (مدارک التنزيل و حقائق التأويل) اثر عبدالله بن احمد نسفى (متوفى 710ق)، از جمله تفاسير عربى قرن هفتم مى‌باشد كه با تحقيق شيخ مروان محمد الشعّار منتشر شده است. اين تفسير، يكى از كتب معتبر در حوزه تفسيرى اهل سنت و خصوصاً مكتب كلامى «ماتريدى» به حساب مى‌آيد. اين اثر، اگر چه از ارزش و جايگاه نسبتاً قابل توجهى در ميان پيروان اين مكتب برخوردار است ولى با اين حال، كمتر مورد بررسى و نقد علمى قرار گرفته است.
تفسير يحيى بن سلام
نویسنده:
يحيى بن سلام التيمي البصري القيرواني؛ محقق: هند شلبی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
بیروت - لبنان: دار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون,
چکیده :
تفسير يحيى بن سلام التيمي البصري القيرواني تأليف يحيى بن سلام (سلاّم) بن ابى ثعلبه تيمى بصرى مغربى (متوفى 200ق)، از جمله تفاسير قرن دوم هجرى است. در درستى نام كتاب و صحّت انتساب آن به مفسر هيچ شكى نيست؛ زيرا بر روى اغلب نسخه‌هاى خطى آن اين نام‌ها آمده است: تفسير ابن سلام (نسخه عبدليه)، تفسير يحيى بن سلام (نسخه قيروان، نسخه سوم، قطعه 180)، تفسير القرآن تأليف يحيى بن سلام (قيروان، نسخه پنجم، قطعه 163) و التفسير (قيروان، نسخه ششم، قطعه 247). همچنين بعضى از مترجمان نام اين تفسير را جزو آثار او آورده‌اند. در تفسير و مفسران ذهبى (209/1) آمده: جامع البيان طبرى از نظر زمانى و اشتمال بر علم تفسير، نخستين تفسير به شمار مى‌رود. مراد از ذهبى از نخستين يعنى قديم‌ترين تفسيرى كه به دست ما رسيده است. ولى محمد بن عاشور مى‌گويد: قديم‌ترين تفسير موجود به‌طور مطلق تفسير يحيى است. مقصود ابن عاشور آن است كه يحيى نخستين مفسرى است كه همه آيات و سور قرآن را تفسير كرده است. آن‌هم به روش روايى و عقلى الآن هيچكس مدعى وجود چنين تفسيرى جز تفسير يحيى نيست. پس اعتراض بعضى بر ابن عاشرو بى‌مورد است كه گفته‌اند: چنين تفسير كاملى از تابعين كه چاپ شده باشد وجود دارد و به تفسير مجاهد مثال مى‌زند. در حالى‌كه طبرى از تفسير مجاهد تفسير سوره حمد را نقل نكرده است. از طرفى ديگر تفسير مجاهد شامل همه آيات قرآن نيست.مثلاً از 110 آيه سوره كهف تنها تفسير 38 آيه و از 118 آيه سوره مؤمنون فقط 21 آيه را تفسير كرده است. همچنين تفسير سفيان ثورى نيز كامل نيست. بخشى از آن تفسير كه به‌دست ما رسيده اگرچه آغاز و انجامش افتادگى دارد، ناقص‌تر از تفسير مجاهد است. او فقط تفسير 9 آيه از سوره كهف و 14 آيه از سوره مؤمنون را دارد. از اين نتيجه گرفته مى‌شود كه پرداختن به تفسير كليد آيات قرآن توسط يحيى امر جديدى در آن زمان بوده و ابن سلام نخستين يا جزو نخستين مفسرانى است كه شيوه تفسير كامل قرآن را بنا نهاده‌اند. در روش تفسير اگرچه ابن سلام همچون ديگر مفسران به روش تفسير روايى گرايش داشته، به روايات و اسانيد آنها، لغت و علوم قرآن اهتمام مى‌ورزد؛ ولى مسائل جديدى وارد تفسير كرده كه ديگران اعتقادى به آن نداشتند. برخى از ابتكارات روش تفسيرى وى به شرح زير است: 1-نقل همه روايات در شرح و تفسير آيه. 2-گسترش علم تفسير به بيان حكم شرعى، رفع ابهام، بيان قصه و حكايت و طرح مسائل جديدى كه به بيان و تفسير آيه كمك مى‌كرد. 3-اهتمام به اعراب كلمات و قرائات گوناگون آن و بيان دليل و حجت آنها. 4-اهتمام به بيان نظم آيه و تاثير آن در معنا. 5-نقد و نظر روايات و ترجيح آنها. از روش تفسيرى ابن سلام روشن مى‌شود كه نقل قول‌هايى كه در تفسير مطرح مى‌شده به‌طور عمومى در نوع تفاسير آن زمان وجود داشته است؛ به‌همين‌خاطر از ميان تفاسيرى كه پيش از او نوشته شده، نمى‌توان تفسير ابن سلام را گردآورى كرد. در نتيجه تفسير وى مرحله‌اى را تشكيل مى‌دهد كه در تفاسيرى چون تفسير مجاهد به كمال رسيد و زمينه شكل‌گيرى مرحله سومى را فراهم مى‌سازد كه در تفسير طبرى تحقق يافت؛ تأييد آن اين است كه طبرى به تفسير ابن سلام آگاهى داشته است. شايد هنگامى‌كه طبرى به مصر رفته آن‌را از مشايخ مصر دريافت كرده است. از مقايسه بين تفسير طبرى و ابن سلام شباهت واضح در روش و روايات بين آن‌دو به خوبى روشن مى‌شود. در بسيارى از موارد اسناد هر دو يكى است. هر دو يك قرائت را اختيار مى‌كنند.از اين‌رو در تحقيق اين تفسير به تفسير طبرى بسيار ارجاع داده شده است. در اين‌جا سؤالى مطرح است كه چه مسائلى باعث شد كه ابن سلام به نگارش چنين تفسيرى روى بياورد. جوابى كه از لابه‌لاى تفسير او به‌دست مى‌آيد به دو امر برمى‌گردد: يكى اساتيد بسيار است كه يحيى از آنان روايت مى‌كند. اين مسئله اگرچه اختصاص به او ندارد ولى دور شدن از عصر پيدايش تفسير سبب مى‌شود كه گرايش به گردآورى روايات از ترس نابودى، زياد شود. ديگرى كه مهمتر است، تشكيل درس تفسير در قيروان، مكان دورافتاده از مراكز اسلامى است. مردم قيروان به يادگيرى زبان عربى به‌طور عمومى و شناختن تفسير و معانى قرآن به‌طور خاص نياز داشته‌اند. همانگونه كه به روايات جديد تفسيرى نياز داشتند؛ زيرا قيروان در آن زمان شاهد شكل‌گيرى فرهنگ اسلامى بود. هنگامى‌كه ابن سلام به آن‌جا رفت، تعداد محدثان آن‌ديار اندك بود. عبدالله بن فرّوخ (176ق793/م) معاصر ابن سلام اولين كسى است كه از مغرب اسلامى به مشرق براى تحصيل علم آمد. وى با ابن سلام در شمار دانشمندان طبقه دوم از فقيهان قيروان مى‌باشد. طبقه اول ده تن از تابعين بودند كه عمر بن عبدالعزيز در سال 99-100ق718/-719م به قيروان فرستاد تا مردم را با اسلام و قرآن آشنا كنند. اهتمام فراوان يحيى به حديث از نقل روايات بسيار در تفسير به خوبى روشن مى‌شود. از اين‌رو ابن ابى زمنين تصميم به خلاصه كردن تفسير او مى‌گيرد. او مى‌گويد: تفسير يحيى را خواندم. تكرار بسيار و احاديث بى‌شمار در آن يافتم كه با كمتر از آن مى‌توان علم تفسير را تدوين كرد. از اين‌رو بعضى از احاديث آن‌را خلاصه كردم. از اين‌ها سخن ابن عاشور روشن مى‌شود كه مى‌گويد: تفسير طبرى ناگهان به‌وجود نيامد بلكه دنباله و نتيجه مرحله‌اى بود كه تفسير يحيى آن‌را آماده ساخت؛ زيرا تفاسير قبل از يحيى نقلى و روايى محض بودند. تفسير يحيى روش روايى را با فهم و استنباط عقلى درهم آميخت. يكى از دلايل اهميت اين تفسير خلاصه‌هايى است كه توسط دانشمندان انجام گرفته است. دو تفسير مختصر از آن به‌دست ما رسيده است: 1-مختصر ابن ابى زمنين (ت 399ق1009/م). 2-مختصر هود بن محكّم هوارى از دانشمندان قرن سوم هجرى. مختصر ابومطرّف عبدالرحمن بن مروان قنازعى (ت 413ق1023/م) به‌دست ما نرسيده است. اهتمام فراوان به تفسير ابن سلام باعث شد، بعضى به حفظ آن چون قرآن بپردازند. تنى چند از دانشمندان به آن اعتماد نمودند؛ مانند: ابوعبدالله قرطبى، ابوالفرج ابن جوزى، ابن حجر، مكى بن ابى‌طالب، سيوطى و ديگران. متأسفانه نام اين تفسير پس از مدتى به فراموشى سپرده شد. شايد دليل آن نابودى نسخه‌هاى آن باشد.
  • تعداد رکورد ها : 268