جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 310
بررسی تطبیقی مسأله شر در بودیسم و مسیحیت (با تأکید بر الاهیات پویشی)
نویسنده:
الهام قربانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر تلاشی است در جهت شناخت مسأله شر در بودیسم ومسیحیت (با تأکید بر الاهیات پویشی)و رویکردهایی در جهت حل این مسئله. از آن جا که بین عناصر تشکیل دهنده این دو دین همبستگی وجود دارد، در ابتدا مختصری به زندگی بنیان گذار این دو دین و تجربه و تأثیر آن ها در دینشان می پردازیم و سپس مواردی چون:تعریف شر، انواع شر، منشأ و مصادیق شر، جهان شناسی، خداشناسی، انسان شناسی، نجات شناسی، حل مسأله شر، و نماد شر مورد بررسی قرار می گیرد. با توجه به اینکه بودیسم دینی عمل گرا و انسان محور است و خدا منشأ شر تلقی نمی‌شود، تبیین شر از طریق حقایق چهارگانه برین، مبتنی بر راههشتگانه شریف صورت می گیرد . آموزه کرمهنیز در جهت حل نظری مسأله شر مورد توجه است و در بودیسم تبیین کننده رنج بشری تلقی می شود. در مسیحیت با توجه به اینکه خدا از صفات متمایزی برخوردار است مسئله شر اعتقادات دینی آن ها را مورد مناقشه قرار می دهد. از این رو از دیرباز نظریه های عدل الهی مختلفی برای توجیه شر مطرح بوده است. در میان همه نظریه های عدل الهی عنصر مشترک مسئله اختیار انسان است. نظریه عدل الهی پویشی تبیینی جدید از مسئله شر در اختیار قرار می دهد. در این رویکرد خداوند قادر مطلق نیست و نمی تواند شر را به نحو یکجانبه از میان بردارد. از این رو خداوند مسبب شر نیست و مانند مسیحیت سنتی صفت قدرت مطلق او مورد مناقشه قرار نمی گیرد.
تبیین انحرافات اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (ره)
نویسنده:
فاطمه درویشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پایان نامه حاضر با عنوان " تبیین انحرافات اجتماعی از منظر امام خمینی(ره)" از نوعتحقیقات "بنیادی" است که به شیوه "توصیفی- تحلیلی" به رشته تحریر در آمده است. از لحاظ معرفت شناسی، وحی، فطرت، قلب و عقل انسان به عنوان منابع شناخت و معتبر دین در منظر امام خمینی (ره) است. ایشان اساسی ترین حق انسان ها را، حق حیات سالم می داند که از آزادی فطرت پاک انسانی سرچشمه می گیرد. از لحاظ هستی شناسی خداوند، خالق و آفریننده جهان هستی و در نتیجه، مالک آنو دارای حق مطلقه بر آن است. هستی شناسی هر شخص، انسان شناسی او را تحت تاثیر قرار می دهد. در انسان شناسی، حیات حقیقی انسان را محدود به زندگی مادی نمی داند بلکه حیاتی است که سیر آن در جهت اهداف اخروی قرار گرفته باشد. در این پایان نامه بیان شده است که در اصطلاح جامعه شناسان، رفتاری که باعث نقض هنجارهای مهم جامعه بوده و از نظر اکثر مردم قابل مجازات باشد انحراف نام دارد که با توجه به نظر مردم به دو شاخه مثبت و منفی تقسیم می شود. بر خلاف این دیدگاه، آراء و اندیشه امام خمینی (ره) که بر گرفته از آموزه های اسلامی است، انحراف را یک پدیده تابع هنجارها و ارزش هایی متغیر و خواست اکثریتنمی داند. بلکه ملاک تشخیص یک انحراف در دیدگاه ایشان استفاده و تطابق با منابع درونی و بیرونی است که مهم ترین آنها عقلبه عنوان نماد راهنما به خیرات است. از نظر امام خمینی (ره) هر چند اصل تأثیر گذاری عوامل گوناگون بیرونی در رفتار انحرافی انسان تا اندازه ای قابل قبول است، اما تنها عامل نیست. در منظر ایشان به دلیل وجود ارتباط تنگاتنگ میان فرد و جامعه، عوامل انحراف به دو نوع عامل بیرونی و درونی تقسیم می شوند.در طول این تحقیق روشن می شود که امام خمینی(ره) معتقدند چون انحراف مسأله ای یک وجهی نیست و در انحراف، فرد و جامعه هر دو نقش دارندلذا در ارائه راه حل آن نیز باید به ابعاد مختلف انحراف و تطابق روش ها و شدت عمل در برخورد با انواع انحراف و ... توجه داشت. امام خمینی(ره) گروه هایی از جامعه چون نخبگان، مراکز آموزشی و مسئولین حکومتی را به دلیل ویژگی اثرگذاری بر جامعه مورد خطاب خاص قرار داده و راهکارهای پیشگیرانه و درمانی ویژه ای را برای حل انحرافات جامعه به هر یک از گروه های مذکور ارائه داده اند. برخی از راهکارهای امام (ره) در ارتباط با حل معضل انحراف در جامعه عبارت است از: توجه به خدا و دوری از فرهنگ استعمار و بازگشت جامعه به فرهنگ اصیل اسلامی، وحدت جامعه، احیای ارزش های اصیل اسلامی، نظارت بر رسانه های تأثیر گذار بر جامعه و ...
هستی‌شناسی در فلسفه‌ی ژیل دلوز
نویسنده:
زهره ملایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با وجود آنکه دوره ی معاصر، با تصور مرگ مابعدالطبیعه و به معنای هستی‌شناسی توأم بوده است، اما دُلوز هستی‌شناسی را پایان یافته قلمداد نمی کند. او حتیفلسفهرا با هستی‌شناسی آمیخته می‌داند و توجه خود را به هستی شناسی در اغلب آثار خود، آشکار می‌کند. دُلوز هستی‌شناسی را به معنایی نو، حیات می‌بخشد: هستی‌ای که پیوسته در کار شدن و تفاوت سازی و از این رو هستی‌ای متفاوتاز هستی جامد و سنتی است. هدف از این پژوهش، کند و کاوی در اندیشه های هستی شناختی دلوز و ارایه ی تصویری از هستی شناسی اوست. برای دست یابی به این منظور، به بررسی مفاهیم کلیدی اندیشه ی دُلوز و پیوند های میان این مفاهیم، پرداخته شده است. نتیجه‌ی این مطالعات ،آن بود که مفاهیم‌های ویرچوآلیتی و اَکچوآلیتی، به عنوان عناصر توأمان واقعیت، هسته‌ی هستی‌شناسی دُلوز را تشکیل داده اند؛ به گونه ای که ارتباط این دو مفهوم را می‌توان به روشنی با سایر مفاهیم برجسته‌ی اندیشه‌ی او مشاهده کرد. روش کار این رساله، از روش خود دلوز، یعنی مطالعه ی اندیشه ها و مفاهیم در آینه ی سایر اندیشه ها و مفاهیم و بررسی پیوند میان آنها، الهام گرفته شده است.
بررسی مقایسه‌ای مفهوم قدرت در آراء هابز و فوکو
نویسنده:
معصومه محمدیاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بررسی دگرگونی بنیادین صورت گرفته در مفهوم قدرت از هابز تا فوکو موضوع اصلی این پایان نامه می باشد. قدرتی که پایه ها و زمینه هایش در مبانی هستی شناسانه، معرفت شناسانه و روش شناسانه هر دو متفکر قرار دارد و اصلا گسست بنیادین صورت گرفته در مفهوم قدرت، ابتدائا گسستی کامل در تمام زمینه های هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی از هابز تا فوکو به همراه دارد. بر طبق این انفصال فوکو در برابر سوژه خردمند هابزی، به توضیح مسیری می پردازد که از مرگ سوژه تا ساخته شدن سوژه ادامه دارد. سوژه ای که در روابط متقابل قدرت ـ دانش ساخته می شود و در واقع به ابژه تبدیل شده است. فوکو در برابر ماتریالیسم، ریاضیات و مکانیک، که سه پایه ی معرفت شناسی هابز را تشکیل می دهد و با روش تجزیه_ترکیبی به آنها پرداخته می شود، به بحث از عدم اعتقادش به تکامل انباشتی و خطی دانش و نقد علم و فلسفه می پردازد و با سه روش شناسی دیرینه شناسی، تبارشناسی و اخلاق به آنها می پردازد. اینها خود به ایجاد زمینه ای می پردازد که با توجه به آن مباحث قدرت در اندیشه این دو متفکر مطرح می گردد. مطرح شدن این زمینه ها در نوشته حاضر کمک خواهد کرد تا هم مدلی انتزاعی برای مقایسه فراهم آید و هم نگاهی جامع در ارتباط با مفهوم قدرت در اندیشه این دو متفکر داشته باشیم.
بررسی نظریه بازی در هرمنوتیک گادامر
نویسنده:
مهدی احراری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
گادامر در پی هستی شناسی فهم و تامل در هستی از طریق هنر است. برای او نه زیباییشناسی بلکه پرداختن به ذات وهستی هنر خاستگاه و نقطه عزیمتی برای تبیین فهم و هستی شناسی آنست.گر چه او همچون برخی از فیلسوفان مدرن قصد پی افکنی ک نظام زیبایی شناسی یا فلسفه هنر مستقل را ندارد،با اینحال مباحث او را راهگشا قلمداد میکنند. او با طرح مفهوم بازی واحاطه آن بر سوژه راهی بسوی گشایش و تقرب هستی و حقیقت به انسان ترسیم میکند.بازی در هنر های نمایشی رکن اصلی است و گادامر با ریشه یابی این مفهوم در زندگی انسانی و تجلی آن در هنر،در ادامه وهمسو با هایدگر سعی در نقد شاخه زیبایی شناسی نظزیه شناخت و تامل در هستی شناسی هنر دارد.بازی از نظر او کلیدی برای تبیین فهم عالم هنری و گام نهادن در راه اتصال به حقیقت هستیست. او بازی را از هایدگر وام گرفته بدین معنا که بازی به تکامل حقیقی بودن هنر میانجامد.گادامر بازی را با هنر پیوند میزند چرا که افق کشف حقیقت هنر است وبازی راهنمای تبیین هستی شنا سانه برای ماست.
رهیافت اسلامی روابط بین‌الملل از دیدگاه امام خمینی(ره)
نویسنده:
حسین بهمنش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ویژگی های دین مبین اسلامو جوانب گوناگون آن هموارهو در عرصه ها و زمان های مختلف الهام بخش و راهگشا برای مسلمانان و حتی غیرمسلمانان بوده است؛ در زمان کنونی که جهان اسلام به بیدارگشته و مسلمانان در حال تلاش برای تعیین سرنوشت خویش هستند، یقینا درآینده ای نزدیک نیازمند الگو و شالوده ای اسلامی برای مناسبات خارجی خود و همچنین بازیگری در نظام بین الملل می باشند. پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) و بیش از32 سال رفتارسیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و همچنین ایفای نقش در نظام بین الملل بر مبنای تفکر ایشان نمونه و الگوی مناسبی برای آزمایش و میزان توانایی، ظرفیت و موفقیت رهیافت اسلامی می باشد.محقق در این پژوهش برآن است تا به این پرسش پاسخ گویدکه، رهیافت اسلامی روابط بین الملل از دیدگاه امام خمینی(ره) بر چه ویژگی هایی استواراست؟ برای پاسخ به این پرسش، در این پژوهش از رهیافتی مرکب از روش های توصیفی، تحلیلیو مقایسه ایو در چارچوب مباحث فرانظری(هستی شناسی، معرفت شناسی، روش شناسی) بهره گرفته می شود. فرضیه پژوهش اینگونه است که؛ رهیافت امام خمینی(ره) به روابط بین الملل درهستی شناسی؛ خدامحورانه، مبناگرایانه، انسان مدارانه و عدل گسترانه، در معرفت شناسی، قائل به امکان شناخت، صدق وگزاره های مطابق با واقع، تاثیر متقابل دانش و ارزش، وابستگی شناخت به تهذیب نفس و تکثر منابع آن و در روش شناسی فقیهانه و تکثرگرااست.این پژوهش مشتمل برپنج فصل می باشدکه، در فصل نخست کلیات پژوهش ارائه می گردد؛ در فصل دوم وسوم به توصیف و تحلیل مبانی فرانظری دیدگاه امام خمینی (ره) به حوزه روابط بین الملل می پردازد و درفصل چهارم نیز، ضمن بررسی دلالت های فرانظری تفکرامام (ره) در روابط بین الملل، به مقایسه اجمالی این رهیافت با نظریه های مطرح روابط بین الملل وتحلیل تشابهات و تمایزات تعلق گرفته است و درفصل پنجم به نتیجه گیری خاتمه می یابد.
حفظ نظام و حدود و شرایط آن در اندیشه سیاسی امام خمینی
نویسنده:
علیرضا محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اداره امور عمومی جوامع بشری از طریق نهاد حکومتی یا نظام سیاسی صورت می گیرد. غالب نظریه پردازان در مورد چگونگی ایجاد مشروعیّت و استمرار حفظ نظام به بررسی و اندیشه‌ورزی پرداخته‌اند و در این میان بقا و حفظ نظام سیاسی در اندیشه های امام خمینی کاری بدیع و نو محسوب می شود. کوشش این رساله‌ی کارشناسی ارشد، بررسی نتایج منطقی حفظ نظام از نگاه امام خمینی در این زمینه است. اندیشه‌ی امام خمینی به طور کلّی و اندیشه‌ی سیاسی ایشان به طور خاص متأثر از معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی ایشان است که مبانی فلسفی ایشان را تشکیل می دهد و این مبانی است که حدود و تغور اندیشه‌ی سیاسی ایشان را تعیین می کند. از نتایج محصول این رساله می توان بیان کرد که ضرورت تشکیل و برپایی و حفظ حکومت اسلامی از مبانی معرفتی و هستی شناسی امام خمینی است که با نتایج معرفتی و هستی شناسی اومانیستی غرب کاملاً متفاوت است و دیگر آنکه سیاست جزء غیر قابل انفکاک دین است و دین بدون سیاست از دیدگاه امام، دین محسوب نمی شود. از نظر امام خمینی سیاست و حکومت را اصولی همچون توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت هدایت می کند ولی این اصول جهت اجرا و پیاده شدن احتیاج به سیاست و حکومت دارند که بدون سیاست و حکومت هیچ شأنیّت اجرایی ندارند و به صورت معطّل و اجرا ناشده باقی می مانند. پس به نوعی اجرای این اصول وابسته به برقراری حکومت و سیاست است. از منظر موارد یاد شده حفظ نظام از دیدگاه امام خمینی از اوجب واجبات است و باید تحت هر شرایط و قیمتی لحاظ شود و تمامی امکانات سخت افزاری و نرم افزاری کشور می باید در جهت آن به کار گرفته شود. این مسئله تئوری مهم است که از نظر امام خمینی حفظ نظام اسلامی از حفظ جان امام معصوم واجب تر است.
هویت فلسفه‌ی اسلامی
نویسنده:
تهران خلیل اویچ
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تلاش برای ایجاد فلسفه ای هم افق با دین اسلام از دغدغه های دیرین دانشمندان مسلمان می باشد. فعالیتهای گسترده‌ای که فلاسفه ی مسلمان از همان ابتدای آشنایی جهان اسلام با فلسفه انجام داده‌اند و امروزه در حال گسترش آن می باشند به وضوح این درگیری فکری فیلسوفان مسلمان را نشان می دهد. مسایل فلسفه‌ی اسلامی هرچند قرن های مدیدی است که موضوع مطالعات گسترده‌ی علمای مسلمان است لیکن هویت خود فلسفه‌ی اسلامی تا به حال کمتر موضوع نوشته ای مستقل و فراگیر بوده است. با توجه به نیاز شدید جهان اسلام به تولید علم و جنبش نرم افزاری نوشتن پایان نامه ای با موضوع هویت فلسفه ی اسلامی در نظر گرفته شد. همان طور که از عنوان پایان نامه پیداست سوال اصلی این نوشته این است که اسلامی بودن فلسفه ی اسلامی (فلسفه ی اولی) به چه لحاظی می باشد. اگر فلسفه را به معنای شناخت هستی با روش عقلانی و دین اسلام را به معنای مجموعه‌ای از معارف و دستورات که ناظر به حقیقت هستند بفهمیم می توانیم هویت فلسفه‌ی اسلامی را به این صورت تعریف کنیم: فلسفه ی اسلامی آن شناختی از موجود به صورت کلی و با روش برهانی و عقلانی است که مستقیم یا غیرمستقیم از دین اسلام به دست آمده باشد. تاریخ فلسفه ی اسلامی تلاش مسلمانان برای توفیق میان دین اسلام و فلسفه را ضبط کرده است گذشت زمان نشان داده است که پیوند میان فلسفه و دین اسلام هرچه بیش تر بر شناخت حقیقی دین اسلام متکی باشد استوار تر خواهد بود. نمونه ی بارز این ادعا ملاصدرا روش بهره مندی او از دین اسلام و موفقیتش در تجدید فلسفه ی اسلامی می باشد که احدی از صاحبان فن در آن شک ندارد. از همین رو در این نوشته به استفاده از هستی شناسی و حیانی توجهی ویژه نشان داده شده است و در همین راستا روشمند کردن فهم هستی شناسی و حیانی برای نزدیک کردن هرچه بیش تر فلسفه و دین اسلام پیشنهاد شده‌است.
وجودشناسی جامعه و بازتاب آن در دیدگاه‌های مختلف جامعه‌شناختی
نویسنده:
فاطمه شاکرین
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آيا جامعه اصيل است و وجود حقيقي و مستقل دارد؟ در اين باره نظرات مختلفي وجود دارد. فيلسوفان اجتماعي معاصر مسلمان، بيش از ديگران به بحث و نظر پرداخته اند. آنانهمواره کوشيده اند مسأله را از منظر قرآن باز گويند.علامه طباطبايي، جامعه را داراي عينيت، شخصيت مستقل و وحدت حقيقي مي دانند. در نظر ايشان، جامعه با تفکر اجتماعي محقق شده، بر فرد غالب مي شود و از آنان سلب اراده وشعور مي کندشهيد مطهري به من فردي و من جمعي، معتقد هستند.ايشان جامعه را داراي وجود حقيقي، مرگ و حيات، قوانين حقيقي مستقل و روح واحدي مي دانندکه در افراد حلول کرده و من جمعي آن ها ست. وي در عين حال براي فرد، فطرت،اختيار، آزادي، اراده و قدرت عصيان در برابر جامعه را نيز قبول دارد.شهيد صدر جامعه را داراي حيات و ممات، نامه عمل و قانون حقيقي مي داند، اما وجودش را اعتباري کلي و مجموعي دانسته و منکر وجود مستقل آن است.استاد مصباح جامعه را امري اعتباري و داراي وحدت ماهوي مي داند.او اما، براي آن منشاء انتزاع واقعي قايل است و از همين رو آن را داراي قانون حقيقي مي داند.آيت الله جوادي، وجود اعتباري را مرتبه نازلي از وجود حقيقي مي داند و اين مرتبه از وجود را براي جامعه، قطعي انگاشته اند.ايشان، نسبت به مرتبه وجودي فراتر از آن که مطابق با نظريه اصالت جامعه باشد، نظر صريحي ندارند. بنابراين بحث ميان اينان چنين سيري را دنبال کرده است:جمع گرايي شديد ← جمع گرايي معتدل ← نيمه فرد گرايي ← فردگرايي ناب ← سکوت.درميان جامعه شناسان، دورکيم با طرح وجدان جمعي غير از وجدان فردي ،گويا ترين توصيف و تبيين را درباره هويت خاص جامعه مطرح کرده است. وي جامعه را مقدم بر تولد فرد، باقي پس از مرگ وي، محدود کننده او و غالب بر وي مي داند. وبر اما، فرد را تنها واقعيت دانسته و جامعه را پيامد تعامل افراد مي‌داند. هم اکنون در جامعه شناسي، بيشتر گرايش به تلفيق خرد و کلان وجود دارد.
  • تعداد رکورد ها : 310