جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 189
علیت از منظر تجربه گرایان غربی و نقد آن از دیدگاه حکمت متعالیه
نویسنده:
قدرت الله قربانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها – دانشگاه معارف اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علیت و ابعاد گوناگون آن در فلسفه اسلامی و غرب یکی از مسایل اساسی است. در غرب جدید نگرش تجربه گرایانه فیلسوفانی چون لاک، بارکلی و هیوم توانست اصل علیت را دچار مشکلات اساسی نماید که این امر به مبانی معرفت شناختی آنها در نگرش به واقعیتهای خارجی و ذهنی، یعنی اساس تجربی شناخت ارتباط داشت. از این رو این فلاسفه اصول علیت، بالاخص ضرورت علِی را منکر شدند که نتیجه آن در تداوم تفکر غربی، و بالاخص پوزیتویسم، فلسفه تحلیلی و فیزیک جدید گسترش و عمومیت یافت و پیامدهای ناگواری را در پی داشت. در تفکر فلسفی اسلامی، بالاخص حکمت متعالیه، علیت یک اصل فلسفی و عقلانی است که فهم دقیق و عمیق آن تنها از عهده عقل فلسفی بر می آید. و لذا بروز و ظهور آن نیز عمیق تر از تجربه، و در جهان عقلانی است. از این رو تفسیر علیت در این دیدگاه برخلاف تجربه گرایی غربی از سطح مشاهده تجربی و استقرا فراتر می رود و به یک اصل فلسفی تبدیل می گردد که در آن علت، هستی بخش و واقعیت دهنده حقیقی وجود معلول است و معلول هیچ هستی و هویتی برای خودش، سوای علت ندارد. ،ضمن اینکه در این دیدگاه رابطه علیت در وجود علت و معلول است نه در ماهیت آنها یا ظهورات خارجی شان. لذا می توان گفت نسبت معلول به علت نوعی نسبت فقر و امکان وجودی است. با این ملاحظات می توان تفسیر تجربه گرایانه فیلسوفان غرب را مورد نقد قرار داد و نشان داد که برخلاف تصور آنها علیت، صرف هم پهلویی، تقدم زمانی و دیگر روابط ظاهری میان علت و معلول خارجی نیست بکله بسیار عمیق تر از آن است و لذا با نگاه تجربی نمی توان تبیینی عقلانی و کلی از این اصل ارائه داد.
صفحات :
از صفحه 161 تا 197
فلسفه اگزایستانس ، اثر: کارل یاسپرس
نویسنده:
محمدحسین شرکاء
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فلسفه اگزیستانس (Existence) مانند عقل‌گرایی و تجربه‌گرایی عنوانی است که ممکن است باعث سوء فهم گردد. زیرا سیستم معین و حوزه‌ای مشخص ندارد. اغلب فلاسفه‌ای که به آنها این عنوان را داده‌اند، خود این عنوان را نمی‌پذیرند. ریشه‌های فلسفی این جریان را تا ارسطو و سقراط ترسیم کرده‌اند و و از نظر مذهبی آن را تالوتر، اگوستین و کتاب عهد عتیق پی‌گیری کرده‌اند. ولی بی‌شک این جریانی است که از افکار کیرکگارد سرچشمه می‌گیرد. خود وی نیز تحت تاثیر کانت و شلینگ قرارداشت و از طرف دیگر بر ضد هگل بود. کانت از جمله فیلسوفانی است که در این جریان فکری به طور اعم و دریاسپرس بطور اخص تاثیر زیادی داشته است .
تحلیل انتقادی نظریه عقول در حکت متعالیه (چیستی، چرایی، نقش وجود شناختی و نقش معرفت شناختی)
نویسنده:
مریم سالم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عقول در حکمت متعالیه در دو سلسله طولى و عرضى قرار دارند و همگی جواهرى ممکن، بسیط، واحد مجرد از ماده، مستقل، ازلى، ابدى، عاقل و کلى مى باشند. اگرچه تعداد این جواهر مجرد در حکمت متعالیه به اثبات نرسیده است و مبادی تصورى آنها جاى بحث دارد اما، نقش وجود شناختى مهمى در نظام فلسفى حکمت متعالیه دارند و بدون وجود آنها، وجود عالم و ربط آن به ذات واحد و بسیط حق تعالى نا ممکن خواهد بود. در این بین نقش عقول عرضیه که هر یک از آنها، کار تدبیر یکى از انواع مادی را بر عهده دارند، بسیار پراهمیت مى باشند. در حکمت متعالیه علاوه بر نقش وجود شناختى، نقش معرفت شناختى عقول عرضیه نیز بسیار مهم است. عقل فعال در نقش رب‌النوع انسان، علت معده در پیدایش ادراکات عقلى مى باشد و بدون وجود آن، نه تنها حصول ادراکات عقلى، بلکه حصول هرگونه ادراکى منتفى خواهدبود. با وجود تلاش بسیارصدرالمتالهین و تابعینش درتبیین بهتر مبادى تصورى، تصدیقى، نقش وجودشناختى و معرفت شناختى عقول، نظریه عقول با انتقادهاى فراوانی روبرو شده است و بخصوص در باب نقش معرفت شناختى عقول، ابهامات موجود در حکمت متعالیه به اندازه اى است که کار دفاع از این نظریه را مشکل مى سازد.
رابطه علم با وجود
نویسنده:
محمد فروغی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان‌نامه سعی شده است رابطه میان علم و وجود از زوایای مختلف بررسی گردد: رابطه علم باری‌تعالی با وجود موجودات (اعیان‌ثابته و اعیان‌خارجی) هم‌چنین رابطه میان علم انسان در دنیا با ایجاد صور برزخی متناسب با آن‌ها در عوالم برزخ و قیامت همچنین رابطه علم انسان با افعال و اعمال صادره از او در عالم ماده.
مستندات مشائی جلد یک اسفار و فراروی ملاصدرا از آنها
نویسنده:
زهرا قاسمی نور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهبا اینکه فلسفه‌ی ملاصدرا به عنوان یک سیستم فلسفی با روشی نوین شناخته می‌شود، با این حال او به "التقاط" متهم است. یکی از دلایل این اتهام را، عدم ذکر منابع مستفاد در اسفار اربعه دانسته‌اند. رساله‌ی حاضر در پی آن است تا با ذکر مستندات مشائی جلد یک اسفار، فراروی‌های وی در این اثر را تبیین نماید. او در جلد یک اسفار با ارائه‌ی راه حل‌های جدید برای تحلیل دقیق‌تر مسائل فلسفی، ارائه‌ی تقریری نو از مسائل فلسفی مطروحه در آثار پیشینیان و داوری بین دو یا چند تن از متفکران گذشته، اتهام التقاطی بودن فلسفه اش را منهدم می کند. وی با تزریق "نگرش وجودی" در کالبد فلسفه‌ی اسلامی، تبیین نوینی از مسائل ارائه داده است. او مُبدع مسائل فلسفی نیست، همانطور که خود وی نیز در سراسر آثار فلسفی‌اش چنین ادعایی ندارد.حقیقتاً مکتبی که وی بنیان گذار آن است، به لحاظ "روش" حکمت نوینی است گرچه در این حکمت نوین، از حکمای پیشین نهایت بهره را برده است. از جمله‌ی آنها استفاده از آموزه‌های فلسفی حکمت مشاء است. اما فلسفه‌ی او نه فلسفه‌ی مشائی است نه اشراقی و نه عرفان است و نه کلام. او با مستنداتی که از فلسفه‌ی مشاء خصوصا ابن سینا ارائه نموده، نشان می‌دهد که حکمت متعالیه‌ی وی پای بر گرده‌ی فلاسفه مشاء نهاده و به ساختار فلسفه‌ی اسلامی شکلی وجودی داده است. از آنجایی که تعیین سند در گفتار حکمای سابق عادتی مألوف نبوده است، نگارنده‌ی این رساله، سعی نموده است با تعیین مستندات مشائی جلد اول اسفار و فراروی‌های ملاصدرا، نمونه‌ای از این بهره‌گیری‌ها را به نمایش بگذارد تا الگویی برای تحقیقاتی از این نوع باشد.واژگان کلیدی: مستندات، مشاء، اسفار اربعه، فراروی، ملاصدرا
بررسی براهین وجود خدا در قرآن
نویسنده:
فاطمه معین‌الدینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اثبات وجود خدا، مهم‌ترین مساله در فلسفه‎ی اسلامی است و باور به خدا رکن دین اسلام می‌باشد. استدلال‎های گوناگونی درباره‎ی این مساله از جانب هر یک از فیلسوفان و متکلمان مطرح شده است. در نهایت، با تعمق و تحلیل عقلانی بر جمیع مطالب و روایات فصول، رسیدن به این نتیجه ضروری دانسته شده که خداوند عقل را عامل شناخت خود قرار داده است و شناخت یقینی، مطلوب شارع است و این شناخت با برهان به دست می‎آید و خود او نیز به عنوان علت همه موجودات قابل شناخت عقلی هست و قرآن به برهان اهمیت داده است و افراد را به جستجوی برهان برانگیخته است. برهان نظم در آیات متعددی از قرآن کریم آمده است.این برهان کاملا ساده برای عموم بیان شده است. برخی فلاسفه هم آن را به همان صورت که قرآن فرموده است، یقینی دانسته‎اند ولی به نظر برخی دیگر برهان نظم یقینی نیست. برهان فطرت در قرآن آمده است و برای همگان قانع کننده است، ولی در کتب فلاسفه به آن چندان پرداخته نشده است. بیشتر فلاسفه معتقدند که برهان حرکت در آیه "لا احب الآفلین" بیان شده، درحالیکه حدوسط در این آیه محبت است. فلاسفه به این برهان توجه کرده‎اند، اما در قرآن این به برهان به صورت صریح بیان نشده است و می‎توان این برهان را از آیات استنباط کرد. برهان حدوث مورد اعتنای قرآن قرار گرفته است و فلاسفه و متکلمان نیز به این برهان توجه داشته‎اند، ولی با نظری دقیق‎ می‎توان برهان وجوب و امکان را که دقیق‎تر است به جای آن قرار داد. البته این برهان، بیشتر مورد متکلمان قرار گرفته است تا فلاسفه، و برهان حرکت به صراحت و با الفاظ فلسفی در قرآن نیامده است، ولی از برخی از آیات قابل استفاده است و برهان حدوث نیز قابل ارجاع به این آیه است. فلاسفه نیز به این برهان توجه خاصی داشته‎اند.البته این برهان، بیشتر مورد فلاسفه قرار گرفته است تا متکلمان. برهان صدیقین نیز در قرآن نشانه‌هایی دارد و بلکه اساس معارف عمیق دینی در رویت و شهود بی‌واسطه خداوند است به‎گونه‎ای که هیچ‌یک ازمخلوقاتش مستقیما دال بر او نباشند، بلکه او بر مخلوقات خویش دلالت کند.در نتیجه آشکار است که هیچ یک از این براهین با شکل منطقی دقیق و اصطلاحات فنی در قرآن نیامده‎اند و دلیل این مطلب روشن است. همانگونه که پیامبر یک دانشمند رسمی نیست، کتابنازل شده بر او نیز یک کتاب علمی نیست. دین خدا وکتاب و فرستاده او خان گسترده‎ای برای همه انسان‎ها هستند، که هرکس به فراخور خود طعامی از آن برمی‎گیرد و می‎توان نتیجه گرفت که هر آیه از قرآن، آینه‎ای از برهان بر وجود خداست.
تفسیر وجودشناختی ماهیت در فلسفه ملاصدرا
نویسنده:
مرتضی کربلاییلو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مهم‌ترین اصل در فلسفه‌‌ی ملاصدرا اصالت وجود و اعتباریت ماهیت است. در سنت چهارصد و اندی ساله‌ی حکمت متعالیه رفتار فیلسوفان با ماهیت تحت تأثیر همین اصل چنین شکل گرفته که از ماهیت و چگونگی شکل‌گیری‌اش در ذهن کمتر بحث می‌شود. گویا با نشستن وجود در مسند اصالت، ماهیت دیگر قابل برای بحث نیست. اما اقتضای این اصل این است که هرچه جز وجود و از جمله خود ماهیت باید با ارجاع به آنچه اصیل است یعنی «وجود»، بازتفسیر شود. این رساله عهده‌دار این وجودشناسی معطوف به ماهیت است. اما از آنجا که وجود جز با شهود شناخته نمی‌شود این وجودشناسی باید بر شهود تکیه کند، بدین نحو که باید نحوه‌ی ساخته‌شدن ماهیت و اجزای ماهیت یعنی جنس و فصل را با ملاحظه‌ی انواع شهودات تبیین کرد. طبیعتا به لحاظ جایگاه نفس در ترتیب وجود، برخی از مشهودات به وی نزدیک و برخی دورند. ماهیت از آن‌جا که از سنخ مفهوم است باید بر شهودات دور مبتنی باشد. چه در شهود نزدیک مجالی برای شکل‌گرفتن مفهوم در ذهن نیست. و چون مفهوم‌های ماهوی از سنخ کلی و عقلی‌اند باید آن‌ها را با ارجاع به مشهودات عقلی، یعنی همان مثال‌های نورانی افلاطونی، تبیین کرد. اما به لحاظ دور بودن شهود در ماهیت، لاجرم بحث به این کشیده شده است که آیا ماهیت لزوما از وجودات جسمانی که خود از عالم مفارقات دورند قابل انتزاع است. پاسخ این رساله این است که ماهیت به معنای مرسوم که مرکب از جنس و فصل است تنها از وجودات جسمانی قابل انتزاع است. اما آن معنایی که بر مجردات هم حمل می‌شود کاربرد دیگری از ماهیت است که در زبان عرفان نظری رواج دارد و به معنای «تعین وجود» است. افزون بر این، بحث اعتباریت ماهیت و کلیت ماهیت نیز در فصولی جداگانه و با نظر به شهود مطرح می‌شود. برای تبیین اعتباریت ابتدا دو مفهوم «التفات» و «عنایت» معرفی می‌شوند و انتزاع ماهیت وابسته به نظر التفاتی دانسته می‌شود که به موجودات نگرش استقلالی دارد و آن‌ها را با زیرمجموعه‌ای از موجودات دیگر می‌سنجد نه با کل موجودات عالم. «کلیت» نیز با همین روش‌شناسی شهودشناسانه در پیوند با سعه‌ی وجودی مثال‌های افلاطونی و دور بودن نفس از این مثال‌ها توضیح داده می‌شود. در نهایت نگرشی انتقادی به تطبیق ماهیت بر اعیان ثابته که در آثار ملاصدرا بارها تکرار شده انداخته شده است.
بنیاد تاریخ در اندیشه هیدگر
نویسنده:
محمد خیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هیدگر به عنوان فیلسوفی قائل به «تاریخی نگری» شناخته شده اما چند و چونه این اندیشه و مراد وی از تاریخ آن گونه که شاید و باید شناخته نشده است. این رساله در تلاش است نگاه هیدگر به تاریخ را در آثار وی و به طور خاص در کتاب هستی و زمان نشان دهد. رساله ، نگاه تاریخی هیدگر را در دیگر آثار وی نیز دنبال کرده و کوشش می کند مؤلفه هایی را که متعلق به متفکران پیش از اوست و در تلقی هیدگر از تاریخ مؤثر افتاده است، مد نظر آورد و نسبت آنها را با اندیشه ی هیدگر تبیین کند. تاریخ به معنای متعارف لفظ ریشه در حوالتی Geschick دارد که بر آمده از تعادل دازاین (انسان) و زاین (وجود) است به عبارت دیگر تاریخ تقویمی Chronikalisch ریشه در تاریخ وجودی دارد که ناظر به پیوند انسان و هستی است. این رساله مترصد است این فرضیه و تلقی را که ناشی از مطالعات اجمالی نگارنده در فلسفه ی هیدگر است به تفصیل بررسی و نقد کند.سوالات تحقیقجایگاه تاریخ در منظومه ی فکری هیدگر به عنوان یک فیلسوف پدیدار شناس است؟رابطه فلسفه و تاریخ در آراء هیدگر چگونه است؟ بنیاد تاریخ در نظر هیدگر چیست و روش درک آن چگونه است؟روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه ی مورد تحقیق، نمونه گیری و روش های نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحوه ی اجرای آن، شیوه ی گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها:نگاه هستی شناسانه به زمان و به تبع آن به تاریخ و توجه به غفلت از پرسش از وجود در سیر تطور تاریخ فلسفه غرب با تأکید بر هستی و زمان، هیدگر و اندیشه های تاثیرگذار وی در اندیشه مغرب زمین.پرسش از بنیاد تاریخ پرسشی در سنت متافیزیکی است و هیدگر در تلاش است از درون این سنت بر آن غلبه کند شاید بتوان گفت بنیاد تاریخ در اندیشه هیدگر هستی است، که خود بی بنیاد است.
دیدگاه های وجودی کی یرکگارد در باب درام نویسی پینتر
نویسنده:
علیرضا نظری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
سورن کی یرکگارد (1813-1855) توجه خود را به عناصر وجودی هستی ما معطوف کرده بود. از میان این عناصر، مفاهیم اضطراب، هراس، گناه و از خودبیگانگی از اهمیت بسیار برخوردارند. فلسفه وجودی (اگزیستانسیالیسم) کوشید اسرار وجودی بشر را دریابد و به او کمک کرد که از تنهایی، اضطراب، و هراسی که وجود و بقای او را تهدید می کند رها شود. هراس بشر معلول این فرض او بود که در این جهان بیگانه، وانهاده شده است. پینتر تصاویری از مرگ و زندگی، بودن و نبودن، و واقعیت تقلیل بشر در حد موجودی پوچ و فناپذیر را ترسیم کرد. نمایشنامه او نقد تلخی است بر وجود بشر. در جهان پینتر، صلح و امنیت توهمی صرف هستند که در خطر نابودی بیرونی قرار دارند. شخصیت های نمایش او بر اثر اضطراب و هراس به عجز آمده اند. بقای بشر بستگی دارد به وجود او در یک اتاق. نمایش در پایان به این ختم می شود جایگاه انسان در جهان، به ادعای کی یرکگارد «ناامن و ایمنی ناپذیر» است. انسان در جهان وانهاده شده است، و در تنهایی خویش اسیر اضطرابی عجزآور است. به ادعای کی یرکگارد، پوچی منشا این اضطراب است.
صفحات :
از صفحه 5 تا 21
  • تعداد رکورد ها : 189