جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 216
چیستی ایمان در نظر غزالی و سلوک ایمان‌گرای او
نویسنده:
احمد صادقی علویجه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
طلب حقیقت ایمان از جان انسان،شأنی مهم و مبنایی در طرح دین برای سعادت و تقرب او به حضرت حق جل و علا است. طرح موضوع ایمان در میان دین‌پژوهان، ابعاد گوناگونی را تشکیل داده که مهمترین این ابعاد، چیستی ایمان و رابطه آن با معرفت بوده و از دغدغه‌های دیروز و امروز دین‌پژوه است و نقشی مهم در رهیافت‌های عالمانه نسبت به دین داشته و در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی نیز بروز دارد. در بخش نخست جستار حاضر، نظرات ابوحامد غزالی را در این مسأله به بحث نشستیم و دریافتیم که چیستی ایمان در نظر غزالی، یک معنای واحد را در بر نمی‌گیرد؛ هرچند تهافتی میان این معانی دیده‌ نمی‌شود و حتی با قدری مسامحه می‌توان آن‌ها را به صورت تشکیکی ملاحظه نمود که از گرهی بسیط در قلب تا تصدیق و حتی کشف و شهود عالم غیب امتداد می‌یابد. طبق مولفات موجود، غزالی در غالب کلماتش رویکرد تصدیق‌انگارانه اشاعره را ادامه می‌دهد و دقت‌های افزون‌تری را نسبت به هم‌مسلکان اشعری خویش به‌کار می‌گیرد. معنی تصدیق نزد او به اعتقادی جازم برمی‌گردد؛ این اعتقاد در تحلیل او، بیش‌تر با نوعی یقین و تسلیم درونی پیوند می‌خورد تا کسب یک جور علم حصولی و مفهومی صرف. غزالی اگرچه راه صوفیه را مقدم و والاتر از طرق دیگر حصول ایمان قرار می‌دهد اما دیگر راه‌ها و از جمله، برهان و استدلال را از اعتبار ساقط نمی‌کند؛هرچند روندگان مسیرش را به‌جهت بدبینی نسبت به فیلسوفان و فرآورده‌های آنان، اوحدی در هر دوران قرار می‌دهد و در مقابل، بر ایمان عوام که گاه بر اثر مشاهده شخص نبی حاصل می‌شود، ارج‌ می‌نهد. این مواضع می‌تواند تاثرات غزالی - از تربیت اولیه، مسیر علمی، روحیات خاص، مبادی فکری خاص، ذهن سیال، اوضاع زمانه و نسبت‌های متنوع او با حکومت و...- را در تحلیل فرا بخواند که ما به قدر وسع خویش در این وادی گشت زدیم.و اما مسأله دومی که در این تحقیق مورد کنکاش قرار گرفته و مواد تحلیلی آن در مسأله نخست فراهم آمده،عبارت است از نحوه ایمان‌گروی حجه الاسلام غزالی که گاه او را نماینده ایمان‌گرایان مسلمان معرفی‌ کرده‌اند اما به اعتقاد ما رخنه«تبیین نحوه ایمان‌گروی» او را ندیده‌اند. فرضیه ما بر تفاوتاساسی و جوهری این نحوه ایمان‌گروی با رویکردهای ایمان‌گرایانه غربی و مسیحی استوار است؛ فضلا از این‌که نهادن عنوان ایمان‌گرا بر دانشوران مسلمان چندان روا نیست. توجه به تغایر پیش زمینه‌های «طرح مسأله ایمان و عقل» در فضایی که غزالی زیست فکری و اجتماعی خود را در آن رقم زدهو توجه به تلقی متفاوت وی از ایمان و معرفتکه با معنای ایمان در نظر ایمان‌گرایان مغرب زمین تفاوت جوهری دارد، ما را به این نتیجه هدایت می‌کند که اساسا ایمان که یکی از طرفین ماجرای عقل و ایمان است، در نظر غزالی از سنخ باور و تصدیق به حقایق و معانی دینی است که گاه با گرهی بسیط در قلب و گاه مجموع تصدیق و عمل و گاهی نیز به تصدیقی از جنس شهود عالم غیب اتفاق می‌افتد و چون یقین فرد مومنْمفهومیِ صرف نیست، تفاوتی نمی‌کندکه منشأ آن، برهان عقلی، مسلمات جدلی، خطابه اقناعی، اعتماد به شخص نبی، شنیدن خبر از او با وجود قرائن بصری و یا ملایمت طبع آدمی با خبر رسول باشد.نکته مهم این‌که غزالی به همراه سایر متفکرین اسلامی هرگز با مسأله‌ای به‌نام «پارادوکس‌های ایمانی» مواجهه‌ای تام و تمام نداشته و برخلاف سنت مسیحی، نسبت به ایمانی که تضاد و یا دست‌کم تغایر با عقل از ذاتش می‌جوشد، بیگانه-است. هم‌چنین طرف دیگر ماجرا یعنی عقل و عقلانیت نیز معانی و مراحل متفاوتی را در فرهنگ اسلامی به خود گرفته است. دشمنی با فلاسفه در میان متکلمان و به‌ویژهاشاعره پر طمطراقی چون غزالی و فخر رازی نیز، همواره با ژست و دعوی منطق و برهان صورت می‌پذیرد.دانشوران مسلمان و از جمله آن‌ها غزالی به جهت عدم تناقض در متن مقدس‌شان و به مقتضای فضایی که مکرر در مکرر ترغیب به تعقل و تفکر و تدبر در آن موج می‌زند و به لحاظ ارزشی که برای طریقه برهان و تعقل قائل هستند و عقل را- چه اذعان کنند و چه نکنند- حجتی الاهی می‌یابند و مهم‌تر از همه، تلقی خاص‌شان از ایمان به معنای تصدیق، هرگز پیش‌نهاد «ایمان به‌جای برهان» یا «دین علی‌رغم عقلانیت» یا «آموزه‌های وحیانی ورای علم و معرفت» را به پیش نمی‌کشند! بلکه بالعکس طعنه‌هایی را- بجا یا نابجا- به اهل فلسفه می‌زنند مبنی بر اینکه اولا و بالذات بر همان عهد برهانی و منطقی بودن خویش وفا نکرده‌اند! و ثانیا و بالعرض (به زعم اینان) به برخی آموزه‌های خلاف ظاهرِ حجت‌مند قرآن در مورد مبدأ و معاد رسیده‌اند.این سخن، اوج اثبات مدعای ماست در مورد سلوک ایمانی‌ حجه الاسلام غزالی که نه ضدیتی با عقل دارد و نه علی رغم عقل تصور می‌شود و نه غیر قابل اثبات توسط عقل است و نه به‌طور کلی در جو غیر عقلانی نشو و نما می‌کند. به جرأت می‌توان گفت که در متن «المنقذ من الضلال» و سایر کتب او نظیر «تهافت الفلاسفه» و «احیاء العلوم» و... دشمنی با فلسفه‌ورزی به جهت آفات دیگری است که متدینان زمانه او با خواندن کتب فلاسفه به آن دچار می‌شدند. به هر روی آن‌چه برای ما در تحلیل نحوه ایمان‌گرایی غزالی مهم می‌نماید، این است که مخالف فلسفه‌ورزی مصطلح در عالم اسلامی، هرچند غزالی باشد(!)، باز به طریقه برهان و استدلال در راه رسیدن به ایمان معترف است و تصدیقِ هم-معنی ایمان را با چنان قاطعیت و قطعیتی که در شروطش حکایت می‌کند، می‌پسندد. شاید او با حقیقت فلسفه که مبتنی بر تعقل و اندیشه برهانی است، مشکلی ندارد و مشکلش تنها با فرآورده‌های موجود و احیانا یونانی و بعضا معارض با آموزه-های متشابه قرآن است. درست برخلاف ایمان‌گروی زائیده از بطن قرون وسطی که برخاسته از تهافت در متن دین محرَّف مسیحیت نظیر تثلیث و تجسد و الوهیت عیسی(علی نبیا و علی آله و علیه السلام) است و کلیسای اندوده با تعصب بر فلسفه یونانیِ متدین گشته!
فرجام شناسی در کشف المحجوب هجویری 
و کیمیای سعادت امام محمد غزالی
نویسنده:
بتول حاجی حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معاد و ایمان به زندگی اخروی یکی از اصولی ترین مبانی دین مبین اسلام است و اعتقاد راسخ به آن تأثیر ات شگرفی برعملکرد انسان درزندگی دنیوی او می گذارد . تا جایی که عدم اعتقاد به آن انسان را درزندگی با چالش های متعددی مواجه می کند .هجویری و امام محمد غزالی در این راستا به آیات شریفه قرآن واحادیث مذکوراز پیامبرصلوات الله علیه و ائمه علیهم السلام و ذکر حکایات و روایاتی پیرامون رستاخیز، و روز حساب وزندگی پس از مرگ به این امر خطیر پرداخته اند . این دو صوفی و متکلم بزرگ ابتدا به مجاهده با نفس نظر داشته اند تا به وادی توحید درآمده اند و آنگاه معرفت معادی برایشان حاصل آمده . این دو رهرو طریق حق بر این عقیده اند که همگی این معارف می بایست با باور قلبی و یقینی توام گردد تا رستاخیزی جاودانه دردل پدید آورد. روش تحقیق دراین پژوهش کیفی بر مبنای تحقیقِ توصیفی-تحلیلی استواراست .این پایان نامه بر آن است تا به این سوال اساسی پاسخ گوید که هجویری وغزالی در کشف المحجوب وکیمیای سعادت چگونه به مساله معاد پرداخته اند.هدف ازاین تحقیق شناخت فرجام انسان وجهان در کشف المحجوب وکیمیای سعادت می باشد. امام غزالی معتقد است که برای شناخت کیفیت جهان پس از مرگ باید نفس خویش را بشناسد او عقیده دارد که انسان ممکن است با قالبی غیر از جسم کنونی محشور شود و اصولاٌ بر اعتقاد به معاد روحانی تکیه می کند .او علقه های دنیوی را عامل تشدید انسان به شمار می آورد و آسایش اخروی رادر گرورهایی از دنیا ومادیاتش می داند . او با اشاره به آتش روحانی بیان می دارد که جسم از این آتش در امان است و فقط روح است که با آن درگیر است. امام غزالی سه عامل فراق از شهوات ، شرمندگی و رسوایی در محشر حرمان از نظاره ی جمال حضرت حق در جهان آخرت را نتیجه ی دلبستگی به دنیا و مادیات و مخالفت با اوامر باری تعالی در دنیا می داند که منشاء آن حماقت ، جهل و بی خبری انسان است .واما هجویری نفس انسان را سر سخت ترین دشمن او می داند که او را به وادی حرمان و هلاکت می کشاند و ازرسیدن به مقام بندگی حضرت حق باز می دارد.هجویری معتقد است رد یا قبول اعمال انسان در گرو ریا و اخلاص اوست. هجویری عقیده دارد انسان باید شدیداً از شیطان بپرهیزد تا موجبات هلاکتش فراهم نیاید و از راه راست منحرف نگردد . اوسقوط انسان را نتیجه اعمال انسان وصعود او رادر گرو یاری و مدد خداوند می داند و می گوید این سعادت شامل هرکسی نمی گردد اما با این وصف نباید ازامید به رحمت حق غافل شد. علی بن عثمان سعی می کند شیوه ی صحیح زیستن را به انسان بیاموزدواو را به فرجام نیک و خلود در بهشت رهنمون شود .
مقایسه آرای تربیتی امام محمد غزالی و خواجه نصیر الدین طوسی به منظور یافتن دلالت‌هایی برای عناصر برنامه درسی تربیت دینی
نویسنده:
عمار علی پناه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
برنامه ریزی درسی به عنوان یکی از رشته‌های مهم علوم انسانی تأثیرگذاری عمیقی را بر امر تعلیم و تربیت دارد وهربرنامه درسی دارای عناصری می‌باشد که در چیستی و چگونگی طراحی و اجرا متأثر از عوامل مختلفی از جمله مبانی فلسفی مورد اعتقاد و توافق برنامه ریزان می‌باشد. فلسفه نقطه آغاز تصمیم گیری در برنامه درسی بوده و پایه‌ای است برای تمام تصمیم گیرهای بعدی. در مورد برنامه درسی. مکاتب بزرگ هر کدام با تکیه بر مبانی فلسفی و اصولی که به آن اعتقاد دارند دلالت‌های متفاوتی را برای عناصر برنامه‌های درسی بیان می‌کنند..در این پژوهش سعی بر آن است با بررسی، آرائ تربیتی ومبانی فلسفی انسان شناسی، هستی شناسی، ارزش شناسی ومعرفت شناسی دو تن از شاگردان مکتب اسلام امام محمد غزالی و خواجه نصیر الدین طوسی از طریق روش توصیفی- تحلیلی سعی بر آن شده است کهدلالت‌های را برای عناصر برنامه درسی تربیت دینی شامل هدف، محتوا و مواد آموزشی ، روش ، ارزشیابی ، معلم ، فراگیر، زمان و مراحل رشدیادگیری، بیان و نتیجه گیری شود.می توان گفت که بسیاری از اصول آموزش و پرورش جدید و دلالتهایی تربیتی را در آثار آنان یافت.و مشاهده می شود با وجود اختلاف در بحث هایی عقیدتی و فلسفی در زمینه تعلیم و تربیت شباهتهای زیادی با هم دارند.
بررسی تطبیقی جبر و اختیار در کیمیای سعادت و فیه ما فیه
نویسنده:
رضا اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش به بررسی تطبیقی جبر و اختیار در دو اثر ارزشمند یعنی کیمیای سعادت امام محمد غزالی و فیه ما فیه شیخ جلال الدین محمد بلخی پرداختیم.ضمن بازخوانی این دو کتاب دریافتیم که غزالی و مولوی به چه اندازه و چگونه به مبحث جبر و اختیار اشاره کرده اند. با شواهدی که در این پژوهش ذکر کردیم می توان چنین گرفت که غزالی و مولوی جبرگرای مطلق و یا اختیار گرای مطلق نبوده اند.اگر چه این دو اندیشمند از اختیار آدمی سخن گفته اند اما معتقدند که اختیار انسان در دایره ی اختیار الهی قرار گرفته است و به این ترتیب اختیاری ست در دل جبر و چنین نتیجه می گیرند که تا زمانی که پروردگار قدرت فعلی را در وجود انسان قرار ندهد فعلی رخ نمی دهد ،پس همه چیز منوط به خواستخداست.در این راستا مولانا بسیار از امام محمد غزالی تأثیر پذیرفته است و رد پای افکار غزالی را می توان در آثار مولانا مشاهده کرد.
تحلیل انتقادی چالش‌های غزالی با حکما در مسأله اثبات واجب تعالی
نویسنده:
سهیلا میدانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
غزالی در تهافت الفلاسفه در دو مسأله سوم و چهارم که مربوط به اثبات واجب تعالی است به ردّ دیدگاه فیلسوفان مشاء به ویژه ابن سیناپرداخته است. به ادعای او خداوند از دیدگاه فیلسوفان مشاء فاعل و صانع جهان نیست و فیلسوفان مشاء از اثبات باری تعالی ناتوان اند.او برای اثبات مدّعای خود در مسأله سوم از سه جهت وارد شد: 1. جهت مربوط به فاعلیّت.2. جهت مربوط به فعل. 3.جهت مربوط به نسبت مشترک میان فعل و فاعل(قاعده الواحد).با دقت در آرای ابن سینا درباره‌ی هر یک از این جهات سه گانه معلوم می‌شود که غزالیدر چند مورد فهم درستی از دیدگاه ابن سینا نداشته است. همان‌طور که ابن رشد و ملاصدرا گفته اند غزالی در اکثر موارد بر اساس مبانی خود به ردّ دیدگاه فیلسوفان مشاء پرداخته، در حالی که هیچ یک از این مبانی مورد قبول فیلسوفان نبوده است. در مسأله چهارم نیز غزالی برداشت درستی از دیدگاه ابن سینا نداشته است. از این رو ایرادهایی چون قول به قدم عالم مستلزم بی‌نیازی آن از علت است و ابطال محال بودن تسلسل در سلسله علل و معالیل، بر ابن سینا وارد نیست. شاید در یک مورد می‌توان ایراد او را بر ابن سینا وارددانست وآن سرایت حکم آحاد به کل است، گرچه در آن مورد هم با تبصره ای الحاقی می‌توان رأی شیخ را تقویت کرد.
نبوّت از دیدگاه امام محمّد غزالی و خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
محمدکریم پزشکپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابوحامد غزالی و خواجه نصیرالدین طوسی دو شخصیت متفکری هستند که با تحقیق وتلاش فراوان و نائل آمدن به کسب معرفت لازم در این حوزه، توانسته‌اند آرائی بسیار شگرف و تأمل برانگیز از خود به جای بگذارند. امام محمد غزالی با دیدگاه اشعری خود نبوت را در مرتبه‌ای می‌داند که در آن برای نبی بینشی حاصل می‌گردد که به وسیله آن قادر به دیدن عالم غیب می‌گردد. همچنین وی با استدلال‌هایی تحقق نبوت را اثبات می‌نماید غزالی نبوت را امری ضروری نمی‌داند هر چند از فوایدی برخوردار است و از منظر ایشان نبی در یک شرایط متعالی انسانی است و دارای نوعی اشرف از سایر مخلوقات است. غزالی در بیان ضرورت وجود نبی بیشتر به فواید دنیوی نبوت تاکید دارد. در مقابل خواجه طوسی(ره) با تفکر شیعی خویش نبوت را به دلایل متعدد ضروری می‌داند و از نگاه او نبی انسانی است که واسطه میان خداوند و سایر افراد بشر است. ایشان ضرورت نبوت و وجود نبی را به دلیل فوائد زیادش برای بشریت که در آن هم خیر دنیا نهفته است و هم آخرت بر خداوند واجب و ضروری می‌داند و این ضرورت را از جانب خداوند با توجه به حسن قبح عقلی نوعی لطف و از جانب حق تعالی بر می‌شمرد. وی معجزه را دلیل بر صدق نبوت نبی می‌داند.
بررسی انتقادی جایگاه نص واختیار ‎‎در مبانی امامت ابوحامد غزالی
نویسنده:
فاطمه ترابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
غزالی یکی از پر آوازه‌ترین دانشمندان اهل سنت، در زمینه نحوۀ تعیین جانشینی پیامبر صلی الله علیه وآله، نظریه ‏بیعت واحد بر مبنای شوکت و استیلای قدرت را برمی‌گزیند. وی در پی مشروعیت بخشیدن به نهاد ‏خلافت در عصر خویش، معتقد است اگر فرد صاحب شوکت، با خلیفه بیعت کند، عقد امامت بسته ‏می‌شود.‏‎ ‎نهاد مطلوب از دیدگاه غزالی حکومتی است که در رأس آن خلیفۀ عباسی با مشروعیت بخشی ‏سلطنت سلجوقی، قدرت لازم را بر اساس بیعت واحد به انضمامشوکت به همراه قدرت و استیلاء برای ‏خلافت خود کسب می‌نماید. آن چنان که در زمان صدر اسلام تنها با بیعت عمر با ابوبکر، امامت ابوبکر ‏تثبیت شد. اگر چه غزالی وجوب امامت و خلافت را قبول دارد، اما وجوب امام را فرعی فقهی می‌داند که ‏وظیفه امام تنها حفظ مصالح دنیوی امت و حفظ نظم و جلوگیری از فتنه است.‏‎ ‎وی معتقد است که ‏هیچ‌گونه نصی بر امامت وجود ندارد و ادعای امامت نسبت به حضرت علی علیه السلام دارای فقدان نص ‏متواتر بوده و بر اساس خبر واحد است.‏‎ ‎بنابراین وی با رد روش نص نتیجه می‌گیرد، تنها راه باقی مانده ‏برای نظریه امامت، طریق انتخاب خلیفه و امام از راه «انتخاب» است. در مقابل این دیدگاه، امامیه، ‏امامت را جزء اصلی از اصول دین قرار می‌دهند که امام تنها زعامت سیاسی را عهده‌دار نیست و معتقد ‏است که انتخاب امام، مجعول به جعل الهی است و دست انتخاب را در آن بهره‏ای نیست و مردم, ‏شوراء, نخبگان جامعه و نهایتاً بیعت واحد نقشی در جعل آن نخواهند داشت. بر این مبنا پیامبر صلی الله علیه و آله، ‏جانشین پس از خود را به تعیین الهی در مناسبات گوناگون و به نقل‌های مختلف معرفی کرده است. ‏نصوص متواتر در کتاب، و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که فرض مبتنی بر خبر واحد بودن تنصیصی بودن امر امامت را زیر سوال ‏می‌برد.‏‎ ‎این رساله بر مبنای جمع‌آوری دیدگاه‌ها و آرای غزالی، بررسی شبهات، تحلیل، نقد و جمع‌بندی ‏آن‌ها پیرامون امامت می‌باشد و مشروعیت دیدگاه «انتخاب» را با نبود نص در روش انتخاب مردمی بر ‏پایه بیعت واحد مورد تخطئه قرار می‌دهد و در مقابل چنین اندیشه‌ای، با وجود نص در امر تنصیصی بودن ‏امر امامت، زوال روش انتخاب را با نشان دادن اختلاف خیزبودن آن نشان می‌دهد.‏‎ ‎بنابراین در گردآوری ‏و تدوین این پژوهش، در گام اول سعی شده است با توجه به منابع دست اول اهل سنت و همچنین با ‏توجه به آیات و نیز روایات مورد قبول عامه، ضمن تخطئه قرار دادن مدل ارائه شده انتخاب، یگانه راه در ‏گزینش امام را, مدل تنصیص الهی معرفی می‌کند.‏
آموزش معنوی در آثار امام محمد غزالی
نویسنده:
مجید یوسفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این تحقیق با عنوان آموزش معنوی از آثار امام محمد غزالی با هدف تبییناین رویکرد این تحقیق کتابخانه ای و نقلی است . هدف اصلی از مطالعه حاضر تهیه پاسخ مناسب برای این پرسش که:« ابعاد فردی و اجتماعی آموزش معنوی از دیدگاه غزالی کدامند؟»1-
مطالعه تطبیقی مبانی نظریه حکومت در آراء خواجه نصیر الدین طوسی و غزالی
نویسنده:
سمانه امینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه حکومت نزد متکلمان شیعه و سنی در حکمت عملی مطرح بوده است و ایشان تحت عنوان سیاست مدن به شیوه های حکومت در رابطه با حاکم و شهروندان و تعریف سعادت اجتماعی می پرداختند. غزالی به دلیل رویکرد اشعری در کلام با اراده آزاد موافق نیست و چون به تقدیر و به نوعی جبر الهی معتقد است شهروندان را در انتخاب حاکم ذی حق نمی داند و معتقد است حکومت حق خداوند است و به هر کسی که مصلحت بداند تفویض می کند. به همین دلیل بعد از پیامبر(ص) به هیچ کس حق حاکمیت قائل نیست ولی در یک نگاه متعارض سلاطین و حاکمانی را که به جبر حکومت را به دست می گیرند رسمیت می بخشد در حالیکه خواجه نصیر با رویکرد امامیه در مسأله جبر و اختیار، اراده آزاد را برای شهروندان قبول دارد و معتقد است حاکم باید توسط شهروندان آن هم شهروندان دارای بصیرت و آگاهی انتخاب شود و به دنبال نظریه امامت شیعه حکومت را حق خداوند و حق امامان و اولیاء خداوند می‌داند که در رابطه امام و امت مسئولیت مدیریت جامعه هم از جانب خداوند و هم از جانب مومنین بر او تفویض می شود یعنی خداوند او را منصوب می کند و مردم وی را کشف می‌کنند و او نیز مکلف به زمینه سازی سعادت شهروندان است. خواجه نصیر در نظریه حکومت تحت تأثیر مدینه فاضله فارابی بوده است.
  • تعداد رکورد ها : 216