جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 189
انسان شناسی ملاصدرا و یاسپرس
نویسنده:
فاطمه کارگرابرقویی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
عدم و احکام مرتبط با آن در نگاه ابن‌سینا و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا حسن‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود، تنها چیزی است که می توان برای آن مصداقی واقعی یافت و در مقابل وجود، عدم است که هیچ مصداق و محکی ای در خارج ندارد و تنها در ذهن است که می توان برای آن، مصداقی در نظر گرفت، زیرا مفهوم آن در ذهن موجود است، به تبع احکام و لوازم مربوط به وجود، عدم نیز احکامی دارد که هرکدام از این احکام در فلسفه و منطق، جایگاه مخصوص به خود را دارند. برخی مواضعی که می توان در آنها به احکام عدم پرداخت عبارتند از: مواد ثلاث، حدوث و قدم، اعاده معدوم، هیولا، مسئله شرور و ... در مبحث مواد ثلاث، به موازات هر یک از مفاهیم سه گانه وجوب و امکان و امتناع، احکامی مرتبط با عدم وجود دارد. حکمی که ابن سینا و ملاصدرا در ارتباط با عدم در زمینه وجوب صادر کرده اند این است که « درساحت ربوبی، عدم راه ندارد.» این دو فیلسوف در زمینه امکان نیز احکامی را مرتبط با عدم ذکر کرده اند، از جمله عدمی بودن مفهوم امکان، مسبوق به عدم نبودن وجود مفارقات، عدم تناقض در این قضیه که ماهیت از حیث ذاتش نه موجود است و نه معدوم و ... درباره ماده امتناع نیز هر دو فیلسوف به اختصار احکامی را صادر کرده اند. ابن سینا و ملاصدرا درباره این مسئله که حادث، مسبوق به چه نوع عدمی است، به اظهار نظر پرداخته و حدوث را به دو قسم زمانی و ذاتی تقسیم کرده اند. در بحث اعاده معدوم، هر دو فیلسوف، اعاده معدوم را ممتنع دانسته و معتقدند معاده جسمانی اعاده جسمهای معدوم شده دنیوی نیست. این دو فیلسوف معتقدند که هیولا قوه محض است و به همین علت به عدم بسیار نزدیک است. تنها تفاوت هیولا با عدم در این است که هیولا نحوه ای از وجود را دارد که همان قوه محض بودن است، اما عدم هیچ گونه وجودی ندارد. ابن سینا و ملاصدرا شر را عدمی دانسته و بر این عقیده اند که شر عدم ملکه است. احکام عدمی دیگری که دو فیلسوف در آنها با هم، اتفاق نظر دارند، عبارتند از احکامی در زمینه منطق، چگونگی علم به معدوم و عدم امتیاز و عدم علیت میان اعدام. ابن سینا و ملاصدرا در هر یک از احکام مذکور، وجوه اشتراک و نیز اختلاف نظرهایی دارند که به تفصیل در رساله به تبیین و شرح آن خواهیم پرداخت.
بررسي مسائل فلسفي تفسير بانوامين (مخزن العرفان)
نویسنده:
زینب نجفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در تحقیق مذکور تحت عنوان بررسی مسائل فلسفی تفسیر بانو امین، سعی شده است با روش تحقیقی کتابخانه‌ای به بررسی مسائل فلسفی تفسیر مخزن العرفان در موضوعات انسان شناسی، معاد و فرشته شناسی پرداخته شود و از آن جهت که بانو امین نگاهی صدرایی داشته اند، به مقایسه نظرات ایشان با ملاصدرا پرداخته شده است. انسان که موجودی مرکب از جسم و روح است و باید در سیر به سوی خدا، قوا و استعدادهای موجود در خود را به کار گرفته و به کمال لایق خود برسد. خداوند از این موجود مختار در عالم الست، عهد گرفته که در طی مسیر کوشش لازم را نموده و در دنیا نیز پیامبران را فرستاده تا انسان را به عهد اولیه متذکر شوند و آنها را در طی مسیر راهنمایی کنند. واسطه دریافت فیض الهی ملائکه اند که در مراتب و درجات مختلف هریک در فعلیت محض خویش به انجام وظایف مشغولند.سیر نهایی انسان و فعلیت نهایی او در عالم آخرت، که حقیقت همه چیز مشخص می‌شود، معلوم می‌گردد و انسان در میزان عدل الهی با روشن شدن حقیقت سیر خویش، عاقبت مشخصی پیدا می‌کند و بهشتی یا جهنمی‌می‌شود. و براساس این حقیقت به ظاهری متناسب با حقیقت وجودی اش، عقوبت خود را هم به صورت جسمانی و هم روحانی دریافت می‌کند. اغلب آراء بانو امین دراین امور با نظرات ملاصدرا مطابقت دارد و اموری هم مانند چگونگی بدن اخروی تفاوت‌هایی وجود دارد.
جایگاه خداوند در فلسفه کانت بر اساس نظر شارحانش
نویسنده:
مهدی عسکرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اثبات وجود خداوند یکی از دغدغه های اساسی فلسفه سنتی است. با ظهور کانت این مساله بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است، جریانی که تصور می شود ما بعد الطبیعه را تقریبا به بن بست رسانیده است. علی رغم تحدیی که در سیستم نظری کانت در مقابل این گونه مباحث صورت گرفته است ، تمامی طرق وصول به غایاتی که مابعد الطبیعه آن ها را دنبال می کند – و البته مدعی شناختی یقینی در مورد آن هاست ؛ که این به هیچ وجه مورد تایید کانت نیست – مسدود نمی گردد. بلکه او سعی کرد مابعد الطبیعه را و به طور کلی فلسفه را از انزوایی که به آن دچار شده بود نجات دهد و در حقیقت او به نوعی سعی کرد از نابودی مابعدالطبیعه – مساله‌ای که بشر هیچ گاه نمی تواند از آن دست بشوید- ممانعت نماید.کانت از یک طرف با طرح سنجش قوه خرد بشری ، توانست ادعاهای مخالفان مابعد الطبیعه را به چالش بکشد و آن ها را بی اعتبار سازد و از طرف دیگر با طرح برهان اخلاقی و تلقی خداوند به عنوان شرط معناداری هر گونه نظام اخلاقی ، توانست جایگاه از دست رفته خداوند ، به عنوان یک عامل تاثیر گذار در زندگی بشر را به او برگرداند.در این تحقیق سعی بر آن است که تبیین درستی از نقش و جایگاه مثبتی که خداوند در سیستم کانتی دارد ارایه شود . علی رغم این که فلسفه کانت – به عنوان با شکوه ترین نظام فلسفی قرن هجدهم – آبستن بسیاری از مکاتبی است که بعد ها به منصه ظهور رسید ، اما قضاوت پوزیتویستی درباره چنین سیستمی ، بدون شک، قضاوتی منصفانه نخواهد بود. در نهایت با این که کانت به نا توانی عقل بشر برای کسب معرفت در باب مسایلی همچون وجود خداوند اذعان می کند ، با این وجود راهی جدید را پیش روی ما می نهد که از بسیاری جهات بر طرق دیگر فضل تقدم دارد.
بررسی جایگاه خدا در ایدئالیسم بارکلی
نویسنده:
شهره مرشدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جرج بارکلی (1685-1753) فیلسوف قرن هفدهم به عنوان کشیش مسیحی با نظر و بهره گیری و اصلاح تجربه گرایی لاک پایه گذار فلسفه ای شد که به ایدئالیسم موسوم گردید.پرسش اساسی که این پژوهش می خواهد به آن پاسخ دهد این است که مبنای دینی بارکلی و بویژه عقیده ی او نسبت به خداچه نقشی در ساماندهی فلسفه ی ایدئالیستی وی دارد.به بیان دیگر در این پژوهش برآنیم که ببینیم خدا به عنوان یکی از اصول اساسی دین چه نقش و جایگاهی در این نظام فلسفی دارد.چگونه این ایده به شکل دهی پاره ای از مولفه های ایدئالیسم بارکلی انجامیده است و این دیدگاه ایدئالیستی چگونه در خدمت مولفه های دینی و بویژه خدا در اندیشه ی او قرار گرفته است.به نظر می رسد نسبت اندیشه ی خدا و فلسفه ایدئالیستی بارکلی نسبتی دو سویه است زیرا به اعتقاد او از سویی نگاه رئالیستی و ماده گرایانه نه تنها همسوی با خداباوری نیست بلکه به الحاد منتهی می شود و از سوی دیگر بارکلی از ایده ی خدا به عنوان مدرِک کامل بهره می گیرد تا شکاف و مشکلات نظام ایدئالیستی خود را سامان دهد.با توجه به اهمیت جایگاه ایده ی خدا در فلسفه ی بارکلی و به رغم نبودن اثری از او و شارحانی که مستقیمأ به این موضوع پرداخته باشند برآنیم تا با تحلیل نوشته های عمده ی فلسفی وی مانند رساله ای در اصول علم انسانی،سه گفت و شنود و با بهره گیری از آثار پراکنده ی شارحان و به روش تحلیل محتوا به پاسخگویی به چنین پرسشهایی بپردازیم که فلسفه ی ایدئالیستی بارکلی چگونه در راستای اثبات وجود خدا و تحکیم نقش آن در جهان قرار می گیرد؟ خداباوری چگونه می تواند به رفع پاره ای از شکافها و مشکلات فلسفه ی ایدئالیستی بارکلی کمک کند؟
وجود منبسط به مثابه «جنس حقیقى» در فلسفه ملّاصدرا
نویسنده:
محمد سعیدی مهر، مرتضى کربلایى لو، رضا اکبریان
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
همه معانى ماهوى پس از پذیرفتن اصالت وجود، در معرض بازتفسیرند. ما باید بتوانیم تفسیرى مبتنى بر احکام وجود از آنها داشته باشیم. در این مقاله با استفاده از نظر ویژه ملّاصدرا درباره «فصل» و تفسیر وجودشناختى وى از آن، کوشیده ایم به نظریه او درباره «جنس» دست بیابیم. مى خواهیم بدانیم معناى جنسى با شهود کدام مرتبه وجود در ذهن منعکس مى شود. در واقع با همان رویکردى که ملّاصدرا درباره فصل حقیقى و تطبیق آن بر وجود خاص اخذ کرده است پیش مى رویم تا به نظریه وى درباره جنس حقیقى برسیم. در این روند، جنس را در نهایت بر وجود منبسط تطبیق مىکنیم و به ناسازگارى این نظریه با قول سینوى مشهور، یعنى انتزاع جنس از ماده، اشاره و از آن دفاع مىکنیم.
صفحات :
از صفحه 163 تا 178
احسائی، قول به اصلیین یا اصالت ماهیّت
نویسنده:
محمد اسماعیل سید هاشمی، میلاد شیر محمّدی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده چکیده با توجه به ظاهر برخی کلمات احسائی، قول به اصالت توأمان وجود و ماهیت را به او نسبت داده اند. اما به راستی آیا احسایی قائل به اصالت وجود و ماهیت با هم بوده یا اصالت ماهیتی بوده است؟ آیا تصور وی از اصالت با تلقی ملاصدرا از این واژه یکی بوده است یا این که دو تصور جداگانه از اصالت داشته‌اند. اگر متفاوت بوده است آیا باز هم می‌شود گفت که احسایی قائل به اصیلین به معنای صدرایی بوده است؟ با توجه به اینکه وجود و ماهیت از نظر احسایی معنای خاصی دارد و چنانکه خواهیم دید در جایی وجود و ماهیت را همان ماده و صورت می‌داند، به قول اصالت ماهیت نزدیک می شود و با تفسیری که از وجود ارائه می کند معلوم می شود که منظور او از وجود معنای اسم مصدری وجود نیست لذا نسبتی که سبزواری به احسایی داده است و وی را قائل به اصالت وجود و ماهیت با هم دانسته، نسبتی صحیح نمی تواند باشد. ما در این نوشتار این مسأله را مورد واکاوی قرار داده ایم و نشان دادهایم که با تامل بیشتر در آثار احسائی نمی توان این نسبت را مورد تأیید قرار داد
صفحات :
از صفحه 167 تا 191
بازتفسیر مفهوم رخدادِ از آنِ خودکننده نزد هایدگر با تکیه بر مفهوم تفکر
نویسنده:
حسین قسامی، محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده این پژوهش برآن است تا با واکاوی مفهوم رخدادِ از آن خودکننده در فلسفه‌ی هایدگر، تفسیری تازه از آن ارائه دهد. برای این منظور سه اثر از هایدگر، که نماینده‌ی سه رویکرد وی به مفهوم رخداد است، مورد توجه خواهد بود. این آثار عبارتند از «به سوی یک تعریف برای فلسفه» (1919)، «ادای سهمی به فلسفه (درباب رخداد از آنِ خودکننده)» (1936-1938) و «درباب زمان و هستی» (1962). هایدگر در کتاب به سوی یک تعریف برای فلسفه، رخداد را به مثابه‌ی تجربه‌ی زیسته و آن‌چه به نحو انضمامی متعلق به من است، بازمی‌شناسد. حال این که در ادای سهمی به فلسفه این رویکرد متوازن می‌شود و رخداد به عنوان نتیجه‌ی مبادله‌ی انسان و هستی قلمداد می‌گردد. و نهایتاً درباب زمان و هستی رخداد را تنها به منزله‌ی عرصه‌ی حضور متعین زمان و هستی به رسمیت می‌شناسد. این رویکرد تکاملی هایدگر به مفهوم رخداد، زمانی معنادارتر می‌شود که در افق فکری مجموعه درس‌گفتارهای سال‌های 1951-1952 که بعدها تحت عنوان «چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟» چاپ شد، نگریسته شود. به اعتقاد این پژوهش آن گاه که رویکردهای سه‌گانه‌ی هایدگر به مفهوم رخداد را در زمینه‌ی کتاب چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟ مورد واکاوی قرار دهیم، می‌توانیم به تفسیری تازه از مفهوم رخداد به مثابه‌ی آن‌چه خودِ در راه بودن است و راه تفکر را می‌گشاید، دست یابیم
صفحات :
از صفحه 1 تا 35
مفاهیم اعتباری در حکمت اشراقی و حکمت صدرایی: پژوهشی تطبیقی درباره معقول ثانی از دیدگاه شیخ اشراق و علامه طباطبایی
نویسنده:
اسدالله آژیر، معصومه سورنی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه پیام نور,
چکیده :
بحث مفاهیم اعتباری یا معقول ثانی از مباحث محوری در فلسفه اسلامی است که تمرکز و تأکید شیخ اشراق بر آن، یک نقطه عطف محسوب می شود. علامه طباطبایی نیز به عنوان نماینده بارز حکمت صدرایی در دوران معاصر، به تبیین این بحث در چارچوب حکمت متعالیه پرداخته است. آرای دو حکیم، در ملاک تشخیص مفهوم اعتباری، تعریف و تقسیم مفاهیم اعتباری، نحوه وجود مفاهیم و معقولات ثانیه، ملاک صدق این مفاهیم و مصادیق آن ها قابل مقایسه اند. ادعا در نوشتار حاضر بر آن است که اختلاف دو فیلسوف درباره نحوه وجود معقولات ثانیه فلسفی، بیش از آن که مربوط به دیدگاه آنان راجع به اصالت وجود یا ماهیت باشد، به اذعان یا عدم اذعان آنان به تمایز مفاهیم فلسفی از مفاهیم منطقی دارد. دیدگاه های علامه طباطبایی در مجموع بیانی دیگر از یافته هایی است که ملاصدرا در باب معقولات ثانیه بدان دست یافته بود. از این رو، صرف نظر از ابتکارات خود علامه، این پژوهش تطبیقی، به نوعی مقایسة میان فلسفه اشراقی و فلسفه صدرایی نیز محسوب می شود.
صفحات :
از صفحه 9 تا 24
جوهر از دیدگاه ارسطو و ابن‌سینا
نویسنده:
احمد حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله در پی آن است تا با مطالعه جوهر – که یک از مهمترین مسایل فلسفه مشایی است – در فلسفه های ارسطو و ابن سینا، جنبه های اساسی تفاوت مابعدالطبیعه های این دو فیلسوف را نشان دهد. ارسطو هم مانند افلاطون، موجود حقیقی را اوسیا می نامد؛ اما آنچه او از اوسیا در ذهن دارد با مثال افلاطونی متفاوت است. از نظر ارسطو، اوسیا، موجودی عینی، یک "این" و قابل اشاره است. جوهر واقعی در نظر ارسطو، موجودی است که در هویت خود مستقل است؛ یعنی چه در وجود و چه در تعریف به موجود دیگری وابسته نیست. هستی واقعی، واقعیت فردی انضمامی است که بالفعل موضوع واقع می شود و خود در هیچ موضوعی نخواهد بود. ارسطو، موجود بودن را همان فعلیت داشتن می داند و برای موجود بودن، اجتماع اجزای ماهیت را شرط لازم و کافی قلمداد می کند. اما از نظر ابن سینا، برای تحقق یک شیء، صرفاً اجتماع اجزای ماهیت آن کافی نیست بلکه اشیا در لایه ای عمیق تر از حقیقتشان که همانا لایه باطنی و وجودی آنهاست، به علت خود وابسته اند. این دقیقاً همان نوآوری فلسفی بود که فلاسفه مسلمان با طرح مساله تمایز مابعدالطبیعی وجود و ماهیت و عروض وجود بر ماهیت ارائه کردند. از نظر ایشان، وجود، واقعاً از ماهیت متمایز است و بر آن عارض می شود. در سنت تفکر فلسفی بعد از فارابی و ابن سینا، گفتمان وجود، جای گفتمان جوهر را می گیرد؛ چرا که در فلسفه ارسطو، موجود، به جوهر و عرض تقسیم می شود و نیز موجود به معنای اولی و نخستین، بر جوهر حمل می شود و به معنای ثانوی بر اعراض. اما در فلسفه ابن سینا، موجود به واجب و ممکن تقسیم می شود و تنها موجودات ممکن دارای دو جنبه واقعی ماهیت و وجودند و این ماهیت ممکنات است که اگر در موضوعی وجود داشته باشد، عرض است و اگر در موضوعی وجود نیابد، جوهر.
  • تعداد رکورد ها : 189