جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 78
آیا انسان‌ها در خلقت خود (وارد دنیا شدن یا نشدن) اختیار داشته‌اند؟ چگونه؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
انسان واژه ایست عربی، اسم جنس (عام) که برای مذکر، مؤنث، جمع و مفرد یکسان به کار می رود. در کتاب های لغت عموماً در ماده "انس" نوشته شده است. انس در مقابل "جن" است به معنای اهلی، خو گیرنده و مأنوس و غالباً ریشه اصلی انسان را "انس" می دانند که به معنای بیشتر ...
آزادی‌ اراده‌ ان‍س‍ان‌ در ک‍لام‌ اس‍لام‍ی‌
نویسنده:
طاه‍ره‌ روح‍ان‍ی‌، ح‍ل‍ی‍م‍ه‌ ح‍س‍ی‍ن‍ی‌
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
ق‍م‌: م‍رک‍ز ج‍ه‍ان‍ی‌ ع‍ل‍وم‌ اس‍لام‍ی‌,
بررسی و نقد آموزه «گشودگی» در حل تعارض علم الاهی و اختیار بشری
نویسنده:
سعیده میرصدری، منصور نصیری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خداباوری گشوده جنبشی الاهیاتی است که در اواخر قرن بیستم از دل سنت اوَنجلیکال مسیحی سر بر آورد و دغدغة ترسیم مدلی از فعل خداوند در عالم را داشت که بتواند بر اساس آن تعارض و ناسازگاری موجود در الاهیات سنتی، بین اراده آزاد/ اختیار بشر و علم پیشین و مطلق الاهی، را رفع کند. آنها کوشیدند نشان دهند که خداوند علم مطلق و جهان‌شمول ندارد؛ بلکه علم خداوند و آیندة عالم و بشر هر دو گشوده‌اند و همه‌چیز به اختیار و ارادة انسان بستگی دارد. خدای خداباوری گشوده از سر مهر و عشق خود به بشر علم‌اش را محدود و آینده را گشوده و وابسته به ارادة انسان گذاشته است. از جمله انتقاداتی که به خداباوری گشوده وارد شده معضل محدودیت علم الاهی است. دیگر اینکه مدعیات خداباوران گشوده در باب گشوده‌بودن آینده و پیش‌بینی‌ناپذیربودن آن با نصّ کتاب مقدس همخوانی ندارد. به‌نظر می‌رسد در این میان مدل الاهیاتی شیعی، یعنی بداء، چه‌بسا راه میانه‌ای برای حل معضل علم پیشین و خطاناپذیر الاهی و ارادة آزاد بشر باشد، بدون اینکه یکی از دو طرف را نادیده بگیرد یا به نفع دیگری مصادره به مطلوب کند. مدل بدائی در حین اصالت‌بخشیدن به اختیار انسان، علم و قدرت الاهی را نیز، که به صورت سنتی مطرح شده بود، حفظ می‌کند و از این لحاظ از نقدهای وارد بر الاهیات کلاسیک مسیحی مصون است و اشکالات الاهیات گشوده را نیز ندارد.
صفحات :
از صفحه 129 تا 149
پژوهش‌های فلسفی در باب ذات آزادی انسان
نویسنده:
فریدریش ویلهلم یوزف‌فون شلینگ؛ مترجمان: مجتبی درایتی، ابوالحسن ارجمند‌تاج‌الدینی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
شب‌خیز,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
«پژوهش‌های فلسفی در باب ذات آزادی انسان» نخستین اثر از این فیلسوف معروف متعلق به سنت ایدئالیسم آلمانی است كه به فارسی منتشر می‌شود. شلینگ این رساله را در سال ۱۸۰۹ منتشر كرد وآخرین اثر اوست كه در زمان حیاتش منتشر شد. این اثر هرچند در بدو انتشار، توجه چندانی برنینگیخت، به مرور در تاریخ فلسفه‌ غرب چنان مورد توجه قرار گرفت كه اكنون یكی از آثار كلاسیك فلسفه‌ غرب و به طور خاص یكی از برجسته‌ترین آثار سنت ایدئالیسم آلمانی به شمار می‌آید. هایدگر كه خود دوبار در سال‌های مختلف به تدریس این اثر پرداخته است، در وصف آن می‌گوید: «سال ۱۸۰۹ رساله‌ شلینگ در باب آزادی منتشر شد. این رساله بزرگ‌ترین دستاورد شلینگ، و در عین حال یكی از عمیق‌ ترین آثارفلسفه‌ آلمان و بدین‌ ترتیب فلسفه‌ غرب است.» تأثیرپذیری «رساله‌ آزادی» از آثار متفكران پیش از خود و نیزتأثیرگذاری آن بر متفكران پس از خود، آن را به اثری مهم در تاریخ فلسفه مبدل كرده است. درنظریه‌ها، افكار و مفاهیمی كه در «رساله‌ آزادی» مطرح می‌شوند می‌توان تأثیرمتفكران بسیاری را دید، كه از جمله‌ مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به فیلسوفانی چون افلاطون، افلوطین، سنت آگوستین، لوتر، جوردانو برونو، بومه، اسپینوزا، لایب‌نیتس،اُتینگر، كانت، یاكوبی، فیشته، شلگل و بادر اشاره كرد. از سوی دیگر، می‌توان تأثیرآرای شلینگ در این رساله را بر متفكران بسیاری مشاهده كرد كه از جمله‌ مهم‌ترین آن‌هامی‌توان به شوپنهاور، كیركگور، هایدگر، سارتر، ارنست بلوخ و ژیژك اشاره كرد. چنان‌كه از عنوان رساله پیداست، موضوع این رساله آزادی است. آزادی درتمام دوران تفكر شلینگ همواره‌ یكی از دغدغه‌های اصلی او بوده است. او در بدو شروع به كار فلسفی خود در بیست‌سالگی در نامه‌ای به هگل در تاریخ چهار فوریه ۱۷۹۵ تصریح می‌کند که«اول و آخر هر فلسفه آزادی است». گذشت زمان نه‌تنها از اهمیت این مسأله برای شلینگ نكاست، بلكه نقش آزادی در تفكر وی پررنگ‌تر و پررنگ‌تر شد، چنان‌كه می‌توان گفت درفلسفه‌ متأخر او این آزادی است كه تبیین می‌كند چرا اساسا چیزی هست به‌جای آنكه نباشد. «رساله‌ آزادی»به دوره‌ گذار شلینگ تعلق دارد، گذار از اندیشه‌های ایدئالیستی او در دوره‌ اولیه(كه از آن تعبیر به «فلسفه‌ این‌همانی» می‌شود)، به اندیشه‌ متأخر شلینگ،آن‌گونه‌ که در درس‌گفتارهای برلین توضیح داده می‌شود و به «فلسفه ثبوتی» معروف است. بر اساس اندیشه‌ متأخر شلینگ، همه‌ اَشکال فلسفه‌ پساکانتی روایت‌هایی مختلفاز آن چیزی هستند که او «فلسفه‌ سلبی» می‌نامد: همه‌ آن‌ها با این پیش‌فرض به نقد اندیشه می‌پردازند كه عقل از اعتبار لازم برای انجام این نقد برخوردار است، اما در حقیقت این تنها غرور و گستاخی فلسفه است که فکر می‌کند به‌وسیله‌ «عقل و فقط عقل» قادر خواهد بود که همه‌ اَشکال دیگر اندیشه و زندگی را نقد کند و وصفی کامل از جهان، آن‌گونه‌ که «واقعا» هست، به دست دهد.درمقابل، فلسفه‌ «ثبوتی» از نوعی«امر واقع» متافیزیکی آغاز و آزادانه تصدیق می‌کند که نمی‌تواند آن را با عقل اثبات کند و در مسیر پیشروی‌اش این امر واقع را مبنای استنتاج قرار می‌دهد و دراین مسیر از عقل نیز استفاده می‌کند، اما همواره می‌داند و می‌پذیرد که عزیمت اواز آن نقطه‌ آغاز همواره تحت هدایت چیزی ورای عقلانیت بشری قرار دارد، آنچه بایدخود این عقلانیت را نیز هدایت کند؛ در حقیقت، اعتبار و مرجعیت «مطلق» عقل چیزی نیست که عقل بتواند آن را بدون زیرسؤال‌بردن اعتبار خودش اثبات کند. آنچه شلینگ را به سمت چنین دیدگاهی سوق می‌دهد این است: اگر خدا بنیاد آغازین هر زندگی طبیعی است، آن‌گاه نمی‌توان آن را جوهری صلب و ساكن دانست، بلکه باید آنرا چیزی دانست که به اعلا مرتبه زنده است. اگر آزادی انسان را باید در خدا بنیاد گذاشت، آن‌گاه باید روشن شود که اساسا آزادی چه معنایی دارد و به چه صورت در زندگی الهی و انسانی متجلی می‌شود. بدین‌ترتیب،انگیزه‌ اصلی شلینگ تلاش برای فهم خدا به‌عنوان زندگی اعلا و آزادی مطلق است. اینمطلب خواه در «رساله‌ آزادی»، خواه در كتاب مهم دیگر او با عنوان «ادوار عالم» وخواه در فلسفه‌ متأخر شلینگ به صراحت دیده می‌شود. او در «ادوار عالم» به این مسأله می‌پردازد که اگر خدا اعلاترین صورت زندگی است، باید خود بسط و تکوین یابد؛در غیر این‌صورت، مفهوم حیات بی‌معنا می‌شود. اگر می‌خواهیم که بدین‌وسیله خود مفهوم خدا رفع نشود، باید بکوشیم تا به خدا صیرورتی سرمدی نسبت داده شود. وانگهی،صیرورت و حرکت بدون آغاز و پایان، بدون سرآغاز و غایت، قابل‌تصور نیستند؛ بنیادآغازین مطلق بدون آزادی و اراده قابل‌تصور نیست. برای حل این مسأله طرح‌های نخستین فلسفه‌ این‌همانی با مفهومیت کاملا انتزاعی‌شان ناکافی‌ اند. اگر نتوان حرکت و صیرورت را نهایتا به‌عنوان ویژگی ذاتی موجودات متناهی دید، آن‌گاه باید پویایی را به مطلق نسبت دهیم. شئون هستی که قوام‌بخش مطلق‌ اند باید به‌عنوان نیروهای زنده‌ فرایندی الهی درک شوند. شلینگ تلاش می‌کند این مطلب را با زبان مفهومی‌ای توضیح دهد که در وهله اول غریب به نظر می‌رسد. به‌جای جفت‌های مفهومی انتزاعی، آن‌گونه که در شرح‌های ابتدایی فلسفه‌ این‌همانی آمده‌اند (هستی وتفکر، واقعی و ایدئال و غیره)، در «رساله‌ آزادی» ترجیح با اصطلاحات انضمامی‌تر است: خیر و شر، انانیّت و عشق، شوق و کلمه، تاریکی و نور، آزادی و ضرورت و غیره.این امر صرفا به سبک نوشتن مربوط نمی‌شود، بلکه حاکی از دگرگونی تفکر است: از فلسفه‌انتزاعی به فلسفه‌ انضمامی، از فلسفه‌ سلبی به فلسفه‌ ثبوتی. در نظر شلینگ هر فلسفه‌ ثبوتی صحیح، به‌جای عقل، خدای مسیحی را در مقام واقعیتی می‌نشاند که قرار است آزادی و اندیشه‌ انسانی را توجیه کند. خدا آزادانه جهان را ورای خویش و در برابر خویش می‌آفریند. پیش از خلقت، خدا صرفا یک «هستی بالقوه (و بدون ظهور)» است. اما اراده‌ خدا بر این است که همه‌چیز را گشوده، واضح و مصمم گرداند، چراکه خدا در هستی به‌ مفهوم‌درنیامدنی‌اش خدای حقیقی نیست. خدای حقیقی در به‌مفهوم‌درآمدنش است که وجود دارد. خدا تنها برخی از امكانات پیش‌روی خود را تحقق می‌بخشد و نه همه‌ آنها را. اینکه چرا خداوند برخی از امکاناتش رامحقق می‌كند و برخی دیگر را نزد خود نگه می‌دارد، چیزی نیست که ما بتوانیم نسبت به آن بینشی پیشینی داشته باشیم. اشتباه اساسی همه‌‌خداانگاری (و خطای اساسی خود شلینگ در جوانی) این بوده که می‌پنداشته جهان به شیوه‌ای شبه‌منطقی از خداوند صادر می‌شود؛همه‌خداانگاری به‌سادگی از آزادی بنیادین خدا می‌گذرد و آن را به شیوه‌ای نادرست تعبیر می‌کند، چراکه به خدا چونان یك «شخص» نظر نمی‌كند، بلكه او را چونان نوعی«مفهوم» یا «طبیعت» می‌بیند. پس چرا خداوند جهان را خلق می‌کند؟ پاسخ شلینگ این است: «هدف اصلی خدا در اراده‌کردن این فرایند كه به نحو پیشینی طرح‌ریزی‌شده این است كه شناخته شود»؛ یعنی خدا می‌خواهد «شناخته شود» و دیگران او را «به ادراک درآورند». به همین دلیل، او جهانی عقلانی خلق می‌کند که در آن انسان‌ها بتوانند باکمک عقل‌شان (که البته او خلقش کرده) خدا را بشناسند. دغدغه‌ اصلی شلینگ در «رساله‌ آزادی» رفع تقابل آزادی و ضرورت است؛تقابلی که به نظر شلینگ مدار و محور فلسفه است. ضرورت و درون‌ماندگاری اشیاء در خدادو روی یك سكه‌اند و ازاین‌رو، این مسئله که «اگر هیچ‌چیز ازجمله انسان و افعالش از حیطه‌ هستی خدا خارج نیست و خدا نیز بنا به ضرورت سرمدی ذات عمل می‌كند، پس آزادی و اختیار انسان چه جایگاهی در نظام هستی دارد؟»، از سال‌های جوانی ذهن شلینگ را به خود مشغول كرده بود. جواب شلینگ به این مسئله در «رساله‌ آزادی» اجمالا این است: ازآنجاکه آزادی در مقابل قدرت مطلق غیرقابل‌تصور است، انسان را با آزادی‌اش در خود ذات الهی حفظ کنی؛ یعنی بگوییم که انسان نه خارج از خدا، بلكه در اوست وخود فعالیت او جزء حیات خداوند است. برای شلینگ‌، خدا یعنی وجود بما‌هو وجود، همان حیات و زندگی است که خود را در تاریخ (عالم انسانی) و طبیعت (عالم فیزیکی) بسط می‌دهد و متجلی می‌سازد. انسان نیز متعلق به این حیات الهی است و ازاین‌رو، به حیات خداوند حی و به آزادی او آزاد است. در نظر شلینگ، مناط آزادی قیام‌به‌ذات و فی‌نفسه‌بودن است. اما وقتی شلینگ می‌گوید که انسان هم قائم ‌به‌ ذات است، به این معنا نیست که از هستی فراگیر خدا خارج باشد، بلکه او معتقد است ویژگی خدا به‌عنوان ذات مطلق این است که به کلمه به‌عنوان تمثال اعلای خود، هم ذات و هستی را اعطا می‌کند و هم قیام‌به‌ذات را. این قیام‌به‌ذات از این تمثال اعلا به عالم پدیداری و انسان‌های دیگر شریان پیدا می‌کند.بدین ترتیب، انسان قائم‌به‌ذات و فی‌نفسه است، ولی قیام‌به‌ذات و فی‌نفسه بودن اوبه تبع حق است. خدا حیاتی است که خود را بسط می‌دهد و این بسط مستلزم سقوط و هبوط وجداشدن از خداست که به خودی خود زمینه ایجاد شر را فراهم می‌آورد. اگر تمثال اعلای مطلق آزاد است، این امکان را دارد که خود را از مطلق جدا کند تا قیام به ذات صوری خود را محقق سازد تا مطلقی دیگر شود. باید به این تمایز میان امکان و واقعیت به دقت توجه کرد. از تحقق و بالفعل‌شدن این امکان، امکان سقوط و هبوط فراهم می‌آید.تحقق سقوط یا هبوط از جانب تمثال اعلای خدا انجام می‌گیرد. بنیاد امکان سقوط وهبوط در آزادی نهفته است و بنیاد واقعیت بالفعل در امر هبوط‌کرده قرار دارد. این‌گونه عالم متناهی و هستی غیرحقیقی و شر پا به عرصه ظهور می‌گذارد. برخلاف دیدگاه لایب‌نیتس، كه شر را عدمی یا عدم ملكه‌ خیر می‌دانست،شلینگ معتقد است كه شر امری ثبوتی است و قدرتی ویرانگر دارد. اگرچه نشانه‌های شر درپدیدارهای طبیعت قابل مشاهده‌اند، اما شر فقط به‌واسطه‌ انسان تحقق می‌یابد و منشأآن اضطراب حیات است. تصمیم انسان به انجام شر باید به‌عنوان عمل عقلانی فهم شود،یعنی به‌عنوان فعل سرآغازین آزادی انسان که در آن آزادی واقعی که با ضرورت اعلا درهماهنگی کامل است نسخ می‌شود. پذیرش این عمل سرآغازین یگانه مناطی است که به‌واسطه‌آن می‌توان مسئولیت انسان برای افعالش را توجیه کرد و مبنایی برای حق و اخلاق فراهم آورد. ترجمه این اثر به دست مجتبی درایتی و ابوالحسن ارجمند‌تاج‌الدینی انجام شده است. ایشان ترجمه‌ خود را بر اساس اصل آلمانی اثر انجام داده‌اند و از امتیازات این ترجمه آن است كه به‌صورت دوزبانه و همراه با اصل آلمانی رساله منتشر شده استكه امكان مواجهه‌ مستقیم‌تر علاقه‌مندان به فلسفه‌ شلینگ و سنت ایدئالیسم آلمانی با متن خود شلینگ را فراهم می‌آورد. مترجمان مقدمه‌ نسبتا مبسوطی در توضیح زوایای اندیشه شلینگ و محتوای این اثر آورده‌اند كه بسیار سودمند است. با توجه به اینكه متن «رساله‌ آزادی» یكپارچه و بدون عنوان‌بندی و سرفصل است، مترجمان در ابتدای كتاب فهرست تفصیلی‌ای برای متن فراهم ‌آورده‌اند تا محتوا و نحوه‌ چینش مطالب دراین رساله برای خوانندگان روشن‌تر شود. در انتهای كتاب، برای سهولت استفاده ازمطالب رساله و درك محتوای آن، توضیحات مترجمان در مورد برخی عبارات متن، ارجاعاتی كه در متن به كتاب مقدس داده شده است، پاسخ شلینگ به اعتراضات كارل آگوست اشنمایر به مطالب این رساله، واژه‌نامه فارسی به آلمانی و آلمانی به فارسی و همچنین نمایه موضوعی افزوده شده است. به‌حق، دقت و وسواسی كه مترجمان در ترجمه متن و فراهم‌آوردن ضمایم برای درك و بهره‌بری بیشتر از متن صرف كرده‌اند، ستودنی است. می‌توان این ترجمه را به‌عنوان گام اول در ترجمه‌ آثار شلینگ، گامی موفق به حساب آورد و امیدداشت كه گام‌های بعدی با همین كیفیت، بلكه با كیفیت بالاتر، برداشته شوند.
بررسی تطبیقی آرای لیندا زاگزبسکی و استاد مرتضی مطهری در باب علم پیشین الاهی و اختیار انسان
نویسنده:
عبدالرسول کشفی، زینب امیری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله‌ی علم پیشین الاهی و اختیار انسان یکی از مسائل اساسی فلسفه‌ی دین است که از دیرباز، ذهن متکلمان و فیلسوفان را به خود معطوف نموده است. بر اساس این مسأله، ازآن‌جاکه علم مطلق الاهی مستلزم خطاناپذیری آن است، ازاین‌رو اگر خداوند در زمان t1 بداند که فاعل S فعل a را در زمان t3 انجام می‌دهد، آنگاه S در زمان t3 فعلی جز a را نمی‌تواند انجام دهد. ازاین‌رو، علم پیشین الاهی در تعارضی ظاهری با اختیار انسان است. این مقاله می‌کوشد آرای لیندا زاگزبسکی (فیلسوف دین معاصر) را با دیدگاه‌های استاد مرتضی مطهری در این باب مقایسه کند. در این راستا، ابتدا به بررسی پاسخ‌های سه‌گانه‌ی کلاسیک به این مسأله (بوثیوس‌گرایی، آکام‌گرایی و مولیناگرایی) از منظر زاگزبسکی می‌پردازد و نشان می‌دهد که زاگزبسکی ضمن پذیرش برخی از عناصر این دیدگاه‌ها و تلفیق آن‌ها با یکدیگر، سه راه‌حل بدیع ارائه می‌کند. مقاله سپس به بررسی دیدگاه استاد مطهری در دو بخش جبر و اختیار و قضا و قدر می‌پردازد و در پایان، وجوه شباهت و افتراق آرای دو متفکر را نشان می‌دهد. یافته‌ی پژوهش آن است که هر دو متفکر سازگاری علم پیشین الاهی را با اختیار انسان می‌پذیرند، اما «آکام‌گرایی تومیستی» و دو راه‌حل دیگر زاگزبسکی به‌رغم نکات مثبت و درخور پذیرشی که دارند، در نشان دادن این سازگاری ناتوان است، در حالی‌که راه‌حل استاد مطهری راه‌حل دقیقی برای اثبات این سازگاری است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 30
لب الأثر فی الجبر و القدر (تقریرا لمحاضرات آية الله العظمي السید الامام الخمینی) و تلیه رسالة أخرى فی الامر بین الامرین
نویسنده:
جعفر سبحانی تبريزي
نوع منبع :
کتاب , درس گفتار،جزوه وتقریرات , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم : مؤسسة الامام الصادق عليه السلام,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«لب الأثر فی الجبر و القدر (تقریرا لمحاضرات آية الله العظمي السید الامام الخمینی) و تلیه رسالة أخرى فی الامر بین الامرین » تقرير بخشى از مباحث اصول حضرت امام خمينى (ره) مى‌ باشد كه توسّط آية اللّه سبحانى به رشتۀ تحرير درآمده است استاد سبحانى گرچه همه مباحث اصولى حضرت امام را نوشته و در مجموعه‌ اى تحت عنوان «تهذيب الاصول» به چاپ رسانده‌ اند ولى بخاطر اهميت اين مساله اين بخش از مباحث را به صورت جداگانه براى طالبان معارف عقلى و اسلامى عرضه نموده است. اين كتاب در پنج فصل تدوين يافته است. در فصل اوّل چهار مساله مورد بررسى قرار مى‌ گيرد كه عبارتند از: 1- دربارۀ سير تاريخى بحث جبر و تفويض است. 2- حكماء و متكلّمين درباره رابطه ذات و صفات الهى اختلاف نظر دارند: اشاعره معتقدند كه صفات خدا غير از ذات خداست. 3- اهل حديث بر نفى ارادۀ ذاتيّه خداوند اتّفاق نظر دارند. 4- همه مسلمانان در متكلّم بودن خداى سبحان اتّفاق نظر دارند ولى در تفسير كلام وى اختلاف نظر وجود دارد. فصل دوّم مبانى جبر و تفويض را بيان كرده سپس آن را ابطال مى‌ كند گفته شد كه اشاعره اعتقاد دارد به اينكه افعال عباد مخلوق خداست و انسان هيچ قدرت و اختيارى ندارد. اين‌ گروه منكر قانون عليت در نظام امكانى هستند در مقابل معتزله مى‌ گويد كه افعال انسان ها به خودشان واگذار شده است. فصل سوّم دربارۀ نظريه الامر بين الامرين است كه از ائمّه (ع) به ما رسيده است اين نظريه موافق عقل، كتاب و سنت است. فصل چهارم دربارۀ شبهات وارده است كه عبارتند از: 1-ارادۀ انسان اختيارى نيست 2-قاعده «الشى ما لم يجب لم يوجد» مبيّن جبر است 3-تعلّق علم الهى به افعال بندگان با اختيار انسان منافات دارد 4-سعادت و شقاوت هر دو ذاتى انسان هستند لذا انسان مجبور است. فصل پنجم كتاب به اخبار طينت و تفسير آن اختصاص دارد.
رسالة الوعائیة
نویسنده:
أحمد بن زین الدین إحسائی، محقق: صالح أحمد دباب
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: مؤسسة شمس هجر,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
الرسالة الوعائية، اثر احمد بن زین‎الدین احسایی، رساله‎ای است کوتاه و مختصر پیرامون ظروف سه‎گانه ابد، دهر و زمان که توسط صالح احمد دباب، تحقیق شده است. / کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب بدون تبویب و فصل‎بندی، در موضوعات و عناوین متعدد و مختلف، سامان‎دهی شده است./ نویسنده در این کتاب، به بحث پیرامون سه مقوله ابد، دهر و زمان پرداخته و آنها را ابتدا از دیدگاه عامه مردم و سپس از نظر متکلمین بررسی نموده و در نهایت، قول حق در این‎باره را که همان قول اهل‎بیت(ع) می‎باشد، بیان نموده است. / در مقدمه، زندگی‎نامه تقریبا مفصلی از نویسنده ذکر گردیده و به موضوع کتاب، اشاره شده است. / نویسنده در ابتدای کتاب، به این موضوع اشاره دارد که اوقات به قول مطلق در کلام عامه مردم، پنج بخش می‎باشد که عبارتند از: ازل، سرمد، ابد، دهر و زمان؛ اما در نزد متکلمین، سه مورد اول، ظرف زمان قدیم بوده و ازل اول است و ابد آخر و سرمد مابین این دو که نویسنده آن را قبول نداشته و آن را اشتباه می‎داند./ وی در ادامه، با ذکر روایاتی، از جمله خطبه 65 نهج‌البلاغه: «لَمْ تَسْبِقْ لَهُ حَالٌ حَالًا فَيكونَ أَوَّلًا قَبْلَ أَنْ يكونَ آخِراً وَ يكونَ ظَاهِراً قَبْلَ أَنْ يكونَ بَاطِناً» (خداوندى را که پیشى نجسته است صفتى یا حالى از او، صفت یا حالى دیگر را. بدین معنى، که اول باشد پیش‎تر از آنکه آخر باشد و آشکار باشد پیش‎تر از آنکه نهان باشد)، به بیان نظریه حق در مسئله، که همان نظر اهل‎بیت(ع) می‎باشد، پرداخته است و «ازل» را خود ذات صرف و خالص که همان خود «ابد» است، دانسته و در ادامه به توضیح اصطلاحاتی همچون: «سرمد»، «دهر»، «لوح محفوظ»، «طبقات لوح محفوظ»، «قضاء و قدر» و «عالم ذر»، «علم»، «مشیت»، «اراده»، «علم متقدم بر مشیت»، «بداء»، «شقاوت و سعادت» و... همت نهاده است./ نویسنده مطالب کتاب را با بیان تعداد فرشتگان حامل عرش و سر چهار عدد بودن آنها، با اشاره به آیه شریفه 40 سوره روم: اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يمِيتُكُمْ ثُمَّ يحْييكُمْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يفْعَلُ مِنْ ذٰلِكُمْ مِنْ شَي‎ءٍ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى عَمَّا يشْرِكُونَ (خدا همان کسى است که شما را آفرید، سپس به شما روزى بخشید، آنگاه شما را مى‎میراند و پس از آن زنده مى‎گرداند. آیا در میان شریکان شما کسى هست که کارى از این [قبیل] کند. منزه است او و برتر است از آنچه [با وى] شریک مى‎گردانند) و نیز معرفت حقیقت نور سبز، به پایان برده است.
بررسی آرای استاد مرتضی مطهری و ویلیام هاسکر در باب علم پیشین الهی و اختیار انسان
نویسنده:
زهرا کاراندیش، عبدالرسول کشفی، امیرعباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از دیر زمان مساله تعارض ظاهری میان علم پیشین الهی و اختیار انسان ذهن متکلمان و فیلسوفان دین را به خود مشغول داشته است. از انجا که علم مطلق الهی مستلزم خطا ناپذیری آن است، از این رو اگر خداوند در زمان T1 بداند که فاعل S عمل A را در زمانT3 انجام می‌دهد ، انگاه S در زمان T3 فعلی جز A را نمی‌تواند انجام دهد و این در تعارض با اختیار انسان است. خردورزان در حوزه فلسفه دین در تبیین مسائل مذکور به نتایج متفاوتی رسیده‌اند. عده‌ای تعلق علم پیشین الهی را به افعال اختیاری انسان انکار می‌کنند، عده‌ای دیگر با قبول تعلق علم پیشین الهی به افعال اینده انسان، اختیار را انکار می‌کنند. اما اینکه تا چه حد می توانند از عهده حل این مساله برایند خود قابل تامل است . در این پایان نامه با توجه به هدف آن که بررسی و مقایسه اراء استاد مطهری و ویلیام هاسکر در باب علم پیشین الهی و اختیار است، ابتدا به بیان آراء هاسکر می‌پردازیم آنگاه به بررسی دیدگاه استاد مطهری خواهیم پرداخت. در نهایت هم وجوه شباهت و اختلاف دیدگاه هاسکر با اراء استاد مطهری نشان داده می‌شود. نتیجه گیری نهایی این است که هر دو متفکر سازگاری علم پیشین الهی با اختیار انسان را می پذیرند. اما موضعی که هاسکر برای رفع جبرگرایی انتخاب می‌کند "خداگرایی گشوده" نام ‌دارد. که این دیدگاه با نظریات استاد مطهری مقایسه شده است.
  • تعداد رکورد ها : 78