جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 65
بررسی معاد جسمانی از دیدگاه پیروان معاصر حکمت متعالیه و مکتب تفکیک باتاکید بر آراء استاد جوادی آملی و استاد سیدان
نویسنده:
عباس دوست محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله‌ی معاد جسمانی که در شرع مقدس اسلام به آن اشاره گردیده همواره محل اختلاف‌نظرهای زیادی بوده است به‌نحوی‌که بعضی همانند متکلمین معتقدند که معاد هم جسمانی و هم روحانی است و درعین‌حال فلاسفه را متهم به التزام به معاد روحانی تنها می‌دانند در مقابل، فلاسفه این نظر متکلمین را درست ندانسته و معتقدند که احدی از فلاسفه معاد را روحانی صرف نمی‌دانند و همگی آن را اعم از روحانی و جسمانی می‌دانند. از دیگر موارد نزاع در این مسئله می‌توان به اختلاف دیدگاه‌های بین مکتب تفکیک و پیروان حکمت متعالیه در کیفیت معاد جسمانی اشاره کرد که هریک از این دو گروه آن را به معنایی گرفته‌اند. پیروان مکتب تفکیک مخصوصاً استاد سیدان که از نمایندگان متأخر این مکتب است بر طبق اصول خاص خودشان که بیشتر برگرفته از ظواهر آیات و روایات است قائل به بازگشت همین بدن عنصری و مادی دنیا در نشئه آخرت‌اند؛ ایشان معتقدند طبق فهم عامه مردم و عرف جامعه در مسئله معاد و با استناد به‌ظاهر آیات و روایات که دال بر بازگشت همین بدن عنصری در قیامت‌اند، آنچه در روز قیامت محشور می‌شود همین بدن عنصری دنیوی است. اما در مقابل نظر پیروان حکمت متعالیه مخصوصاً استاد جوادی آملی همانند نظر موسس این مکتب یعنی ملاصدرا که متفرع بر اصول ابتکاری خویش است، بر این می باشدکه کیفیت معاد جسمانی همان‌گونه است که در آیات و روایت به آن پرداخته‌شده است اما نه به آن صورتی که فهم عرفی و قاطبه جامعه آن را برداشت می‌کنند بلکه اثبات این مطلب با استدلال عقلی و روش فلسفی است. ایشان با برشمردن اصول و تمهیداتی معاد جسمانی را اثبات می‌کنند به این صورت کهانسان در هر نشئه‌ای دارای بدنی متناسب با همان نشئه است. اهمیت مسئله به این خاطر است که معاد از اصول مسلم دین مبین اسلام است و لذا چگونگی این امربسیار مهم است تا در ایمان مسلمین خلل و باور اشتباهی راه پیدا نکند. در این تحقیق در مورد اندیشه و نظرات این دو مکتب درباره معاد جسمانی مطالعه شده و سپس به بحث و بررسی مشترکات و نکات اختلافی دو گروه پرداخته‌شده است . درنهایت در قسمت پایانی تحقیق با ذکر دلایلی به اثبات معاد جسمانی از دیدگاه حکمت متعالیه ملتزم گردیده‌ایم.
بررسی تناهی یا عدم تناهی عالم طبیعت از منظر فلسفه و کیهان شناسی جدید
نویسنده:
حبیب الله دانش شهرکی، حبیب الله رزمی، ایمان باغبانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
موضوع متناهی یا نامتناهی بودن عالم طبیعت از دیرباز علاقه همگان (اعم از دانشمندان، فیلسوفان، و حتی عموم مردم) را برانگیخته و گرچه، به خصوص در فلسفه، به تفصیل به آن پرداخته شده، اما همان گونه که در این مقاله خواهیم دید پرداختن به این موضوع با توجه به نگاه های عمیق تر ریاضی و هندسی که اکنون می شناسیم و بر اساس شناخت فیزیکی (نجومی و کیهان شناسی) وسیع تری که به شکل جدید در دسترس قرار دارد، لازم به نظر می رسد. در این مقاله، پس از طرح مقدماتی از عناوین و اصطلاحات لازم و مختصری از علم کیهان شناسی جدید، ادله مشهور اکثر فلاسفه را که قائل به تناهی عالم طبیعت بوده اند، مطرح می کنیم و به بررسی و نقد این دلایل می پردازیم.این نگرانی که به هر حال عالم طبیعت یک مخلوق ممکن الوجود است و نمی تواند نامتناهی باشد با استدلال ریاضی قابل رفع است، که اگر این عدم تناهی در یک یا چند بعد باشد مشکلی نیست؛ چرا که همواره می توان چنین عالمی را در عالم با ابعاد بیشتر محصور کرد. در خصوص مدل استاندارد کیهان شناسی و مواردی مانند انبساط عالم و «نقطه» انفجار بزرگ، که در ظاهر دال بر متناهی بودن عالم است، نیز توضیحاتی طرح شده که موضوع به این سادگی نیست و در شرایط فعلی شاهد و دلیل متقنی بر متناهی بودن کیهان نداریم و بهتر است منتظر کشفیات و اطلاعات رصدی جدیدتر باشیم. البته، با توجه به یک حالت شناخته شده در ریاضیات که می توان مجموعه بی کران ولی متناهی داشت، این حالت نیز برای جهان طبیعی قابل تصور است که کیهان مرز و کرانی نداشته باشد و در عین حال متناهی باشد.
حقیقت عقل در فلسفه اسلامی و حدیث
نویسنده:
حبیب‌الله دانش شهرکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث در این رساله بدین صورت است که ابتدا بحث از عقل در قوس نزول مطرح شده است ، بدین معنی که فلاسفه در بحث صدور کثرت از واحد قائل هستند که عقل اول "اول ماخلق الله" می‌باشد و براساس همین صدور کثرت از واحد را در قوس نزول به سبکهای مختلف توجیه کرده تا نوبت به خلق عالم ماده می‌رسد. وجود در سیر استکمالی و صعودی خویش از عالم ماده به عالم ماوراء به مرحله‌ای می‌رسد که مظهر آن نفس ناطقه انسانی می‌گردد، باز خود نفس با حرکت جوهری و استکمالی و اشتدادی خویش و فعلیت بخشیدن به قوای ظاهره و باطنه‌اش که از جمله آنها مراتب مختلفه عقل نظری و عقل عملی می‌باشد به مرحله‌ای می‌رسد که باب‌الابواب برای صعود وجوه از نشاه مادی به عوالم بالا و در نهایت بازگشت به اصل خویش اعنی حقتعالی می‌شود "انالله و انالیه راجعون" بدین نحو که نفس ناطقه از طریق اتحاد با مدرکات علمیه و عملیه خویش به مرحله عقد مستفاد و اتحاد با عقل فعال و حتی از آن بالاتر، به نحوی که مقام بالاتر از مقام عقل اول در قوس نزول، را در قوس صعود تحصیل می‌کند.
بررسی و تحلیل دیدگاه شیخ بهایی در معرفت نفس
نویسنده:
سیدعلی‌اکبر فاطمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
شناخت نفس انسان اهمیتی شگرف در تعیین مسیر زندگی فردی و اجتماعی دارد تا ما ندانیم که کیستیم و چرا هستیم و حقیقت ما چیست نمی‌توانیم مسیر زندگی خویش را پیدا کنیم از این روی در این نوشته خواهان بررسی معرفت نفس از نگاه شیخ بهایی هستیم. البته از آنجا که معرفت نفس رابطه بسیار نزدیکی با خداشناسی داشته و شیخ بهایی عقیده متمایز از حکماء را در خداشناسی مطرح کرده است، ما نیز بر آن شدیم تا علاوه بر معرفت نفس، اشاره‌ای به خداشناسی ایشان داشته باشیم. لازم به ذکر است برای بیان کردن نظرات شیخ بهایی در معرفت نفس، ابتدا باید معنای کلی نفس مطرح شود و عقیده حکماء اسلامی ‌نیز بیان شود تا به کلیتی درباب معرفت نفس برسیم و بتوانیم معرفت نفس را از نگاه شیخ بهایی مورد ارزیابی و نقد قرار دهیم. از آنجا که میان حکماء اسلام، سه تن از شخصیت‌های معروف که هر کدام دارای نظرات مخصوص به خود بوده و حکمت‌های مختلفی را ابداع کرده‌اند، ابتدا نفس را از منظر آنها بررسی کرده و بعد به آراء شیخ بهایی می‌پردازیم. ابن‌سینا، سهروردی و ملاصدرا بی‌شک سه تن از افراد شاخص در فلسفه اسلامی بوده‌اند و تأثیرات بسیار بزرگی در سیر تحولات فکری فلاسفه و متفکران داشته‌اند. بیان خلاصه‌ای از دیدگاه آنها، ما را در شناخت کلی نفس و نقد نگاه شیخ بهایی بسیار کمک می‌کند. شیخ بهایی در باب معرفت نفس با نگاهی متفاوت از حکماء به شناخت نفس پرداخته و عنوان می‌کند انسان توانایی شناخت خود را نداشته و بالطبع از شناخت خداوند نیز عاجز است. در باب معرفت نفس نظرات گوناگونی وجود دارد و یکی از آنها عدم شناخت نفس می‌باشد و شیخ بهایی این نظر را پذیرفته است زیرا نفس موجودی الهی بوده و انسان توان شناخت آن را ندارد. در باب معرفت رب نیز شیخ بهایی می‌گوید اگر بتوان خدا را شناخت فقط از راه الهیات تنزهی بوده و صفات خداوند را فقط از راه سلب می‌شناسیم. به این صورت که هر آنچه انسان در خود می‌یابد، به خداوند نسبت می‌دهد با این تفاوت که تمام نقص و عیب‌ها را از آن سلب می‌کند. این نظر کاملاً متغایر با نظر حکماء مسلمان بوده که آنها قائل به الهیات ایجابی هستند نه سلبی.
بررسی جایگاه ذهن در ساحت وجودی انسان از نظر فلسفه صدرایی
نویسنده:
قادر مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در فلسفه صدرا انسان شناسی از جایگاه رفیعی برخوردار است و در انسان شناسی نیز شناخت ذهن در مرتبه بالایی قرار دارد، ملاصدرا ذهن را مساوی نفس می‌داند و آن را کارخانه انتزاع و مخزنی برای اطلاعات نمی‌داند بلکه ذهن را استعداد نفس برای ادراک صور تعریف می‌کند و به نحوه ادراک جزئیات و کلیات می‌پردازد، وی ذهن را صادر و خالق صور ادراکی می‌داند و معتقد است صور کلی و جزئی قیام صدوری بر ذهن دارند و از ذهن صادر می‌شوند نه اینکه حلولی در ذهن داشته باشند و ذهن محلی برای آنها باشد وی معقتد است حواس ظاهر مُعِّد ادراک جزئیات و ارباب انواع نیز مُعِّد ادراک کلیات هستند؛ ذهن در واقع در قوس نزول رویارویی کاملی با ارباب انواع داشته است و در قوس صعود با مشاهده این اشیاء و موجودات مادی و یا مجرد به یادآوری و خلق صورت های ذهنی می‌پردازد حال هرچه قدر این مشاهده دقیق تر و عمیق تر باشد صور ادراکی خلق شده توسط نفس و یا ذهن دقیق تر و ادراک صحیح تر خواهد بود و نفس هر چقدر از غواشی ماده و تعلقات به عالم ماده مبری تر باشد مشاهده اش از اشیاء مادی و مثل نوریه مجرده دقیق تر خواهد بود.
تبیین فلسفی حجت الهی در آموزه های صدرا بر اساس رهیافت های قرآنی
نویسنده:
زینب جوزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مهم عرفانی ـ فلسفی، تبیین و تشریح هویت حجت الهی است که نحله های فکری متفاوت با رویکردهای مختلفی به بررسی این مبحث پرداخته اند. خداوند حکیم در قرآن کریم از حجت الهی با عنوان های گوناگونی هم چون کلمه الله، رسول، نبی و... سخن گفته است که خود منشأ تفاسیر و برداشت های متنوعی شده است، البته جامع ترین و صحیح ترین برداشت را مفسران واقعی قرآن یعنی پیامبر و اهل بیت ایشان صلوات الله علیهم اجمعین به ما ارائه داده اند و در پی آن ها شاگردان این مکتب به ویژه حکمای عالی قدر، مخصوصاً مرحوم ملاصدرا که از مفسرانِ عقلانیِ مضامینِ قرانی و دینی است، این مسأله را به صورت خاص مطرح و تبیین نموده است. برای روشن شدن این مهم ابتدا به بررسی واژه حجت در لغت و در اصطلاح علوم گوناگون مانند منطق، کلام، اصول، عرفان، فلسفه مشاء، اشراق و صدرا پرداخته سپس به جایگاه این بحث در قرآن و روایات با الهام از کتاب های تفسیری اشاره نموده و بعد از آن نظر صدرالمتألهین درباره ی انسان کامل، صادر نخستین، خلیفه الله، حقیقت محمدیه را بررسی کرده ایم که عبارت دیگر حجت الهی است. به نظر می رسد ایشان حجت الهی را در درجه اول نفس حقیقت محمدیه می داند که صادر نخستین است، البته با نگاهی جامع به آموزه های مکتب فلسفی ملاصدرا می توان این مطلب را استنتاج نمود که نفوس و ذوات کامل نیز از مصادیق حجت الهی در درجات نازل تر به حساب می آیند. از این رو در این تحقیق سعی بر این است که هویت حجت الهی را در میزان قرآن کریم و آموزه های فلسفی ملاصدرا تبیین و وجوه تقارب آن را بازگو نماییم.
بررسی و تبیین حقیقت نفس از دیدگاه افلاطون و سهروردی
نویسنده:
هادی محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شناخت نفس یکی از مهمترین و در عین حال دشوار ترین مباحث فلسفه است که در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز بر آن تاکید فراوان شده است واز آن به عنوان پلی برای شناخت خداوند تعبیر شده است‌.اختلاف اقوال وآراء درباره حقیقت نفس بسیار است تا به حدی که مناوی در شرح قصیده عینیه شیخ الرئیس می‌گوید که به صد قول رسیده است‌. ابن سینادر نفس شفا در حدود پانزده رای از قدما در مورد نفس نقل کرده است‌. از آنجایی که معرفت و شناخت نفسارتباط مستقیم با معرفت و شناختخداوند دارد، لذا یکی از دغدغه های اصلی از نوشتن این رساله بررسی و تبین حقیقت نفس و ارتباط آن با خدا شناسی است‌.در این نوشتار سعی شده استتا حقیقت نفس را از دیدگاه دو فیلسوف بزرگ افلاطون و سهروردی مورد کنکاش قرار دهیم‌‌. لذا برای این منظور ابتدا نفس را تعریف کرده چه به لحاظ لغوی وچه به لحاظ اصطلاحی و حتی از دیدگاه سایر فلاسفهچون بدون تعریف نفس و شناخت آن بحث بی فایده خواهد بود‌. افلاطون می‌گوید نفس گوهری است که مبداء همه جنبش‌ها و حرکت-هاست و سهروردی می‌گوید نفس ناطقه جوهری است عقلانی وحدانی که نوری از انوار حق-تعالی است . از آنجایی که دیدگاه این دو فیلسوف (افلاطون وسهروردی) در موردنفس و بویژه حدوث وقِدم نفس مقابل هم هستند،چرا که افلاطون قائل به ِقدم نفس است و سهروردی هم عقیده افلاطون را قبول ندارد و معتقد به حدوث آن است نشان دهنده اختلاف ساختاری و اختلاف مشی و رای این دو فیلسوف در این زمینه است وبا ترجیح دادن دیدگاه سهروردی در مورد حدوث نفس بر قِدم نفس افلاطون این مبحث با محوریت دیدگاه سهروردی به پایان رسیده است.اگر چه هر دو فیلسوف عقاید مشترک هم دارند از جمله عدم ارتباط نفس و بدن قبل از تعلق نفس به بدن ، هبوط نفس، بقای نفس .واژگان کلیدی:نفس،‌‌‌حقیقت نفس،‌ حدوث نفس، قدم نفس ،افلاطون ،سهروردی .
بررسی رابطه جاودانگی نفس انسان با حیات دنیوی او از نظر ملاصدرا
نویسنده:
علیرضا زارعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث نفس و معرفت آن کلیدی‌ترین معرفت بشری از آغاز خلقت انسان همواره مطرح بوده است به تعبیری همزاد انسان است اما مسئله‌ی جاودانگی نفس و رابطه‌ی آن با حیات مادی مطلبی است که مورد مناقشه بوده و آراء مختلفی در این زمینه بیان شده است که بهترین توجیه در فلسفه‌ی صدرایی آمده است و ما به دنبال تبیین کاملی از نظر ملاصدرا در این زمینه هستیم. از آنجایی که انسان از طریق زندگی دنیوی، ابدیت خویش را می‌سازد لذا تبیین و توسعه‌ی صدرایی به زبان روز و به مقتضای حال مخاطب و سازماندهی زندگی دنیوی انسان بر اساس تعالیم حکمت متعالیه که برخواسته از قرآن و سنت است، واسطه ا‌ی برای اصلاح زندگی مادی انسان است که در پرتوی آن زندگی ابدی و اخروی او جهت اصلی خود را پیدا می‌کند و سامان می‌یابد و اینجاست که انسان به اهداف عالیه‌ای که برای آن خلق شده است نزدیک و در نهایت نائل می‌گردد. در این رساله سعی شده است که به صورت تبییی و توسعه‌ای-تحلیلی کار شود و بنابر موضوع مذکور به کلمات اصلی همچون نفس ،حیات، جاودانگی و... از جهات مختلف اشاره شده است و هم جهت با روش صدرایی (استفاده از ادله عقلی، نقلی وشهودی) مباحثی بیان و در حد لزومنظرات خاص ایشان(حرکت جوهری، جسمانیه الحدوث بودن نفس و...) بررسی شده است. و در نهایت به دنبال بیان این مطلب هستیم که روشن شود حیات مادی بخشی از حیات ابدی او می‌باشد‌؛ لذا بیان می‌کنیم که ما هم اکنون در ابدیت به سر می بریم، چون مرتبه حیات مادی مرتبه ای از حیات اخروی و ابدی است و این ارتقا و تعالی در قوس صعود برای انسان امکان پذیر است. تا جایی که «رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند».
بررسی نفس رحمانی در آثار ملاصدرا و ابن عربی
نویسنده:
محسن حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
توجیه نظام هستی مساله بسیار مهمی است که هر گونه اتخاذ موضع در مورد آن، تاثیری سرنوشت‌ساز در هر نظام فکری خواهد داشت. عرفا در توجیه نظام هستی گویند:‌ هنگامی که ذات احدیِ حق تعالی تجلی کرد، بنا بر قاعده‌ی الواحد، ‌تنها تجلی واحدی از او پدید آمد. این تجلی واحد بنا بر موطن‌های متعدد، متکثر شده است. عرفا این تجلی واحد را به دلیل شباهتی که با نفَس انسانی در ایجاد کلمات دارد، و همچنین بدلیل تنفیس کربی که از اسماء ‌و صفات الهی صورت می‌دهد، «نفَس رحمانی» نامیده‌اند. نفَس رحمانی چیزی جز شمول و سریان در تعینات نیست که از تعین اول آغاز و تا عالم طبیعت ادامه می‌یابد. به عبارتی آنچه از مراتب تجلیات از تعین اول تا عالم طبیعت مطرح می‌شود، ‌همگی از تطوّرات نفَس رحمانی است. جناب صدرالدین شیرازی در برخی رسائل خویش، صادر اول را به تبعیت از مشائین ‌عقل اول معرفی نموده و در برخی کتب دیگر که ایشان آراء‌ نهایی خود را به تبعیت از عرفا در آنها منعکس نموده است، وجود منبسط را به عنوان صادر اول معرفی می‌کند. با بررسی و تطبیق آراء‌این دو دانشمند سترگ، می‌توان این‌گونه نتیجه گیری کرد که: در مورد اصل نفَس رحمانی و جایگاه آن در نظام هستی، تفاوتی در بین آراء این دو دانشمند یافت نمی‌شود. حتی در مورد خصوصیاتی که برای این حقیقت شمرده شده نیز تا حدود زیادی مشترک هستند. تنها فرقی که بین این دو دانشمند در بحث نفَس رحمانی مطرح است، ‌بیانهای اضافی است که ابن عربی ارائه نموده است بطوری که نمی‌توان آنها را اختلاف نامید زیرا جاعلِ این اصطلاح، ابن عربی است و بدیهی است که ابن عربی به جزئیات بیشتری از آن پرداخته باشد و صدرالمتالهین در استفاده از این اصطلاح عرفانی بیشتر منفعل بوده و آن را بسط و گسترش نداده و معنای جدیدی را از آن ارائه نکرده است.
بررسی عقول عرضیه یا مثل نوریه و ادله آن در فلسفه صدرایی
نویسنده:
بهشتی احمد (عارف)، دانش شهرکی حبیب اله
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مساله مثل یکی از اساسی ترین مسایل هستی شناسی است که افلاطون برای اولین بار بحث ماز آن را با رویکرد وجود شناسی و معرفت شناسی، به صورت علمی طرح و از مبانی فلسفه خویش قرار داد، منتها تا به امروز یکی از بغرنج ترین مسایل علوم الهی باقی مانده و هر کس تفسیر خاصی از آن ارایه کرده است. ملاصدرا نیز بر اساس اصالت وجود تفسیر مخصوص خود را ارایه کرده و مانند افلاطون معتقد است که تنها راه رسیدن به مثل، شهود مستقیم آنهاست و برای نیل به این مقصود، ابتدا باید به تهذیب و تزکیه نفس همت گمارد. اما با این حال در اقامه برهان برای اثبات مثل، از هیچ کوششی فروگذار نکرده است. ما بعد از تبیین نظریه مثل افلاطونی و تفسیر ملاصدرا از آن، گفته ایم که تفسیر وی نزدیک ترین تفسیر به عقیده افلاطون درباره مثل است، اما نه تنها هیچ کدام از نقاط مبهم موجود در این نظریه را باز نکرده، بلکه با توجه به تاثیر شدید آموزه های عرفان این دیار بر اندیشه های ملاصدرا، در بعضی جاها، از آن خیلی فاصله گرفته است و همچنین ثابت کرده ایم که دلایل ملاصدرا بر وجود مثل، نارسا، ناتمام و اعم از مدعاست و این مساله قبل از آنکه یک مساله فلسفی باشد یک مساله عرفانی است. بنابراین، بر اساس مبانی فلسفی و استدلال های عقلی، نفیا و اثباتا درباره آن نمی توان قضاوت کرد.
صفحات :
از صفحه 51 تا 80
  • تعداد رکورد ها : 65