جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 215
نقد وبررسی فلسفه اخلاق افلاطون و تاثیرآن بر فلاسفه مسلمان
نویسنده:
بتول تقوائی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
این رساله شامل سه فصل است. در فصل اول به کلیات و سایر فصول به اصل موضوع پرداخته شده است. عنوان برجسته این رساله فلسفه اخلاق افلاطون و تاثیر آن بر فلاسفه مسلمان است. در این نوشتار به طور خلاصه به زندگی افلاطون و آثار او اشاره شده است. بعد از آن به نظریات اجتماعی-سیاسی وی که بی ارتباط به فلسفه اخلاق وی هم نیست اشاره شده است. قسمت اصلی این رساله بخش فلسفه اخلاق افلاطون و نیز نظریات اخلاقی وی است. بخش آخر رساله تاثیر افلاطون بر فلاسفه مسلمان است.
معنای معنای زندگی
نویسنده:
امیرعباس علی زمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
در مقاله «معنای زندگی» تلاش بر آن است که پرسش اصلی معنای زندگی به درستی تحلیل شود و رویکردهای مختلف به این مساله بر اساس مبانی و پیش فرض های متفاوت توضیح داده شود. مقصود از «زندگی» در این مقاله فرآیندی آگاهانه و مختارانه است که با مرگ به پایان می رسد و «کل زندگی» به عنوان یک واحد به هم پیوسته مورد نظر است. در پرداختن به زندگی ما نمی توانیم صرفا به سطوح ابتدایی و لایه های اولیه زندگی اکتفا کرده و در «زندگی هر روزی»، تکراری و معطوف به برآوردن غرایز متوقف شویم. طلب معنا مستلزم نوعی فراتر رفتن از این مرحله است. در تحلیل مقصود از «معنا» در عبارت «معنای زندگی» نیز معنا به یکی از دو صورت قابل تفسیر است: 1. «معنا به معنای هدف زندگی» که در این صورت معنای زندگی به معنای هدف زندگی خواهد بود؛ 2. «معنا به معنای ارزش» که در این صورت معنای زندگی به معنای ارزش زندگی خواهد بود. ما برآنیم که اگر هدف زندگی (غایت محتوای زندگی) هدفی در خور و دارای ارزش ذاتی کافی باشد، به همه حلقه های معطوف به آن هدف ارزش بخشیده و آن ها را معنادار می سازد. تفکیک شیوه کلامی پرداختن به این سوال از شیوه فلسفی پرداختن به آن، تفکیک نظریه های دینی از غیردینی در باب معنای زندگی، تحلیل و تفکیک دیدگاه عینیت گرا از ذهنیت گرا در خصوص معنای زندگی و نیز ارتباط معناداری زندگی با وجود خدا، جاودانگی نفس و اخلاقی بودن نظام عالم و... از جمله مباحث اصلی این مقاله هستند.
صفحات :
از صفحه 59 تا 89
بررسی مواجهه با رنج آزادی اگزیستانسیال و راههای گریز از رنج آزادی از منظر اروین یالوم و مولانا
نویسنده:
حبیب مظاهری، امیرعباس علی‌زمانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پیوند میان «آزادی» و «رنج» به نحو شهودی روشن نیست؛ زیرا در نگاه اول «آزادی» ظاهراً فقط دربرگیرندة اشارات ضمنی مثبت بلاواسطه است اما آزادی روی تیره‌ای دارد که همراه با رنج وجودی است. آزادی از منظر انسان خالق از لحاظ روانی سرشار از اضطراب است از این جهت که ما به عمیق‌ترین مفهوم، مسئول خودمان هستیم؛ نه‌تنها برای جهان درونی بلکه برای جهان بیرونی نیز مسئول هستیم. تکلیف هر فرد تألیف دنیا و انسانیت خویش است. انسان نمی‌تواند از این مسئولیت و از این آزادی اجتناب کند. مهم‌ترین عامل رنج‌زا ‌بودن آزادی در اندیشة یالوم نوع معرفت‌شناسی اگزیستانسیالیستی است که معتقد است انسان در این دنیا پرتاب شده است و برای ساخت خویش نه قانونی در اختیار دارد و نه مبدأ ماورایی وجود دارد تا او را راهنمایی دهد، اما در معرفت‌شناسی مولانا هم خدا وجود دارد هم قانون. در این‌جا آن‌چه باعث رنج‌زا ‌شدن آزادی است نحوه عمل‌کردن به قانون است؛ مسئله این است که آیا انسان می‌تواند در جنگی بی‌پایان تکلیف الهی که همانا آفرینش انسانیت است موفق شود.
صفحات :
از صفحه 89 تا 107
مسئلة خفای الهی از دیدگاه جان شلنبرگ و پل موزر
نویسنده:
سکینه محمدپور، امیرعباس علیزمانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سنتی برای وجود خداوند را اصلاً قانع‌کننده نمی‌یابند. آن‌چه ممکن است بدتر از آن باشد، این است که بعضی از مردم با خلوص نیت در جست‌وجوی خداوند هستند، اما او را نمی‌یابند و ناچار می‌شوند با احساس ناخشنودی و دلسردی، این جست‌وجو را رها کنند. «خفای الهی» نامی است که فلاسفه بر این پدیده نهاده‌اند. جان شلنبرگ، فیلسوف معاصر، معتقد است که خفای الهی، الحاد را توجیه می‌کند. پل موزر فیلسوف تحلیلی معاصر، برعکس جان شلنبرگ، نه‌تنها معتقد نیست که خفای الهی، الحاد را توجیه می‌کند بلکه اساساً از نظر او خفا ویژگی لازم و ضروری مثبت خدای یهودی-مسیحی است. ما در این مقاله به بررسی و مقایسة دیدگاه‌ها و دلایل این دو فیلسوف معاصر دربارة مسئلة خفای الهی می‌پردازیم و اعتبار برهان خفای الهی در توجیه الحاد را با توجه به نظرات این دو فیلسوف مورد بررسی قرار می‌دهیم. نتایجی که از بررسی‌های انجام‌شده در این مقاله به‌دست می‌آید از این قرارند که اولاً برخلاف دیدگاه موزر مسئلة خفای الهی نیازمند توجیه و استدلال به طور کلی است؛ ثانیاً استدلال شلنبرگ بر مبنای خفای الهی از سوی خداباوران قابل پاسخ‌گویی است و نمی‌تواند الحاد را توجیه کنند.
صفحات :
از صفحه 67 تا 85
بررسی نقادانۀ خداباوری شکاکانۀ برگمن و بن‌بست شکاکیت اخلاقی
نویسنده:
فاطمه سعیدی، عبد الرسول کشفی، امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
خداباوری شکاکانه یکی از انواع پاسخ‌های فیلسوفان خداباور در واکنش به مسئلۀ قرینه‌ای شر است. این رویکرد که خود دربردارندۀ مجموعه‌ای از آراست، با تکیه بر محدودیت قوای شناختی بشر و پیچیدگی و ژرفای واقعیت ارزشی، در ادعای گزاف‌بودن شرور تردید می‌افکند. این مقاله مبتنی بر آرای برگمن، از فیلسوفان برجستۀ این حوزه، است. برگمن با مطرح‌کردن فرض‌های شکاکانۀ خود که مبتنی بر اصل «نمونة بارز» هستند، می‌کوشد تا استدلال ویلیام رو را به‌ چالش بکشد. مقالات برگمن در این حوزه، تأثیرگذار و به‌شدت بحث‌برانگیز شدند. یکی از نقدهایی که به آرای او شده است، قرارگرفتن خداباوری شکاکانه در بن‌بستی اخلاقی است. منتقدان بر این باورند که این رویکرد هم از جنبۀ نظری اخلاق (توجیه اخلاقی) به بن‌بست می‌رسد، و هم از جنبۀ عملی اخلاق؛ از نظر آنان این موضع دقیقاً مخالف رویکرد ما در اخلاق روزمره است و به‌هیچ‌وجه مطلوب و پذیرفتنی نیست، لذا خداباوری شکاکانه پذیرفتنی نیست. برگمن درمقابل، گرچه محدودیت در حوزۀ ارزش‌ها را می‌پذیرد، آن را مانعی برای فعل اخلاقی نمی‌داند. این مقاله می‌کوشد ابتدا موضع برگمن را روشن کند، آن‌گاه به تقریر نقدهای واردشده و پاسخ‌های مطرح‌شده بپردازد. درنهایت روشن می‌‌شود با تکیه بر وظیفه‌گرایی اخلاقی و تاکید بر جایگاه اخلاقی متفاوت انسان و خداوند می‌توان از بن‌بست شکاکیت اخلاقی رهایی جست.
صفحات :
از صفحه 1 تا 23
جایگاه دیگری و اخلاق از منظر کیرکگور
نویسنده:
راضیه زینلی، امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
قصد اصلی ما در این مقاله، پرداختن به «دیگری» و ارتباط آن با فردِ انسانی از منظر کیرکگور است. پرسش اصلی ما این است که آیا ما در آیینۀ «دیگری» خود را می‌شناسیم یا «دیگری» مانع و حائلی است در شناخت ما از خویشتن. ما ابتدا جایگاه «دیگری» را در مراحل سه‌گانۀ حیات بررسی کرده و تفاوت آن‌ها را با یکدیگر مطرح می‌کنیم و در ادامه تمرکزمان را بر مرحلۀ اخلاقی می‌بریم که خاستگاه اصلی جایگاه «دیگری» است. پس از پرداختن به لوازم و محدودیت‌های این مرحله، با تمرکز بر کتاب اعمال عشق به مقولۀ عشق می‌پردازیم و نگاهی اجمالی به انواع عشق می‌اندازیم. هدف ما ارائۀ دو خوانش متفاوت از حضور و نفوذ «دیگری» یا مفهوم همسایه نزد کیرکگور است. خوانش نخست که دیدگاه غالب است، رویکردی مسیحی دارد و به ‌نحو ارزش‌گذارانه‌ای عشق و شفقت به «هم‌نوع» را می‌ستاید. در این نگاه عشق‌‌ورزی نوعی فضیلت اخلاقی محسوب می‌شود. در این مقاله درصدد برآمدیم که در کنار این رویکرد، که نزد شارحان متداول و رایج است، رویکرد متفاوتی را عرضه داریم. در چنین رویکرد متفاوتی این پرسش مطرح می‌شود که آیا جایگاه «دیگری» به‌واقع همان‌گونه است که شارحان توضیح داده‌اند؟ آیا کیرکگور هم‌نوع را ارج می‌نهد یا او را به نسیان می‌سپارد و نمی‌بیند. این پرسش‌ها زمینۀ پرداختن به مفهوم «دیگری انضمامی» را فراهم آورد و این‌که «دیگری انضمامی» دقیقاً نزد کیرکگور چه جایگاهی دارد؟ آیا به همان اندازه که «خود» یا فرد انسانی نزد کیرکگور، انضمامی و گوشت و خون‌دار و واجد احوالات خاص است، «دیگری» نیز از چنین جایگاهی برخوردار است؟ آیا کیرکگور با تبدیل‌کردن «دیگری» به آیینه و سرمشق و معیار قرار دادن او برای سنجش‌گری فعل اخلاقی، دیگری انضمامی را نادیده می‌‌انگارد و فردیت او را دفن می‌کند یا این‌که با تبدیل او به قاعدۀ اخلاقی بر شأن او می‌افزاید؟ در این بخش از مقاله می‌کوشیم به کمک دیدگاه‌ پاتریک استوک پاسخی درخور برای این پرسش‌ها بیابیم.
صفحات :
از صفحه 37 تا 62
بررسی مواجهه با رنج تنهاییِ اگزیستانسیال در اندیشۀ اروین یالوم و رنج عارفانۀ فِراق در اندیشۀ مولوی
نویسنده:
امیرعباس علیزمانی، حبیب مظاهری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اروین یالوم معتقد است که ‌تنهایی‌ یک حد مرزی و رنجِ وجودی است که با انسان تنیده شده است‌‌. انسان‌‌، ‌تنها به دنیا می‌آید‌‌‌‌‌‌‌‌، ‌تنها از دنیا ‌می‌رود و خودش به ‌تنهایی‌ مسئول آفرینش ماهیت خویش است؛ نه این‌که در این عالَم مددکاری ندارد‌‌‌‌‌‌، ‌بلکه هیچ پناهگاهی نیز برای او وجود ندارد و ناخواسته در این عالم پرتاب شده است‌‌‌‌‌‌. جلال‌الدین محمد بلخی (مولوی) نیز از رنج ‌تنهایی‌ یاد می‌کند‌‌‌‌‌‌، ‌اما ‌از سنخِ ‌تنهاییِ‌ تلخ یالومی نیست‌‌‌‌‌‌، ‌بلکه ‌تنهایی‌ در قالب فِراق از اصل خویش است‌‌‌‌‌‌‌‌، ‌دلهره‌اش نه به خاطر بی‌پناهگاهی‌‌‌‌‌‌، ‌بلکه به سببِ بی‌اویی و غربت در عالَم است که برایش دردناک و رنج‌آور شده است‌‌‌‌‌‌. در اندیشۀ یالوم‌‌‌‌‌‌، ‌رنجِ ‌تنهایی‌ راه حلی ندارد و مسئله‌ای وجودی است که انسان باید آن را بپذیرد و تنها می‌تواند آن را تسکین دهد‌‌‌‌‌‌، ‌اما ‌مولوی با خدا بودن را رافعِ رنجِ فراق و ‌تنهایی‌ می‌داند‌‌‌‌‌‌. نویسنده امیدوار است با ارائه این تحقیق‌‌‌‌‌‌، از رنج ‌تنهایی‌ با رویکردی معناجویانه بکاهد‌‌‌‌‌‌. در همین راستا‌‌‌‌‌‌، ‌در ابتدا به ترسیم وجوه رنجِ ‌تنهایی اشاره کرده‌ و در پایان‌‌‌‌‌‌، ‌به بیان راهکارهای رهایی از این رنج ‌تنهایی‌ می‌پردازد‌‌‌‌‌‌.
صفحات :
از صفحه 70 تا 91
زبان دین از دیدگاه تیلیش
نویسنده:
هدی اوغازی مقدم، امیر عباس علیزمانی، مجتبی زروانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
زبان ابزاری مهم جهت برقراری ارتباط و انتقال مفاهیم است. مساله ای که مدتها ذهن بشر را مشغول کرده این است که زبان به کار گرفته شده در دین چه نحوه ارتباطی با عالم واقع دارد و اصولا گزاره های دینی گزاره های ناظر به واقع می باشند یا خیر. همچنین چطور می شود موارد تعارض بین گزاره های واقع و گزاره های دینی را تبیین کرد. برای پاسخ به سوالات فوق پنج رویکرد عمده ای که وجود دارد، بررسی می شود: رویکرد اشتراک لفظی، اشتراک معنوی، تمثیلی، پوزیتیویسم و در نهایت رویکرد نمادین. پل تیلیش، فیلسوف معاصر آلمانی، برای پاسخ به سوالات فوق نظریه نمادهای دینی را ابداع کرد. او معتقد بود صحبت در باب دلبستگی غایی ناگزیر به صورت نمادین می باشد. او از سویی معتقد است که خدا امری غایی است و واپسین و هیچ سنخیتی با عالم بشری ندارد و از سویی دیگر می گوید زبان متعارف شایستگی بیان آن امر متعال را ندارد، و اصولا زبان عرفی قابلیت توصیف امر نامشروط را دارا نیست، از سوی دیگر، وی معتقد است علیرغم این عدم شباهت، می توان از خدا سخن گفت. اما این سخن گفتن تنها از طریق زبان نمادین میسر است؛ یعنی استفاده از این زبان متناهی در معنایی که قابل اطلاق به امر نامشروط باشد. تیلیش قصد داشت با ارائه نظریه نمادین در باب گزاره های دینی علاوه بر این که زبان دین را معنادار کند بین دین و فرهنگ نیز ارتباط برقرار کند؛ چرا که معتقد بود دین مملو از نمادهایی است که هر نماد پاسخ به پرسشی در دنیای معاصر است. تیلیش تلاش داشت که مسیحیت را در تعامل با فرهنگ معاصر مطرح کند تا از این طریق هم به معناداری دین کمک کرده و در واقع در فرهنگ معاصر جایی برای ان باز کند؛ و هم به انسان عصر جدید که در میان بی معنایی سرگشته است، مدد برساند.
تحلیل عرفانی داستان هیوط آدم از دیدگاه میبدی نجم الدین رازی و حافظ
نویسنده:
معصومه محمدی، امیر عباس علیزمانی، حسن ابراهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده در دین اسلام بخصوص در عرفان، انسان از جایگاه والایی برخوردار است و انسان شناسی از مباحث بسیار مهم و پیچیده آن محسوب می گردد بطوریکه انسان بعنوان آیینه تمام نمای خداوند و عالم صغیر مطرح می شود عرفا با تکیه بر قرآن و تفسیر و تاویل آ یات آن و بخصوص با تامل در داستان آدم (ع) به این انسان شناسی دست یافته اند. و نزد آنها آدم (ع) به عنوان نماد نوع انسان مطرح شده است. در این رساله داستان آدم و هبوط او در سه کتاب کشف الاسرار و عد?الابرار و مرصاد العباد و دیوان حافظ مورد بررسی قرار می گیرد. کشف الاسرار بعنوان اولین تفسیر قرآن به زبان فارسی و با داشتن حجم وسیعی از تفسیر آیات قرآن حائز اهمیت است. مرصاد العباد نیز بعنوان یکی از کتب مدون صوفیه با داشتن جامعیتی از مباحث عرفانی از کتب مهم و مورد مراجعه مریدان قلمداد می شده است. و دیوان حافظ با داشتن غزلهایی بسیار نغز و زیبا از جمله مهمترین کتب نظم فارسی به شمار می آید. حافظ با داشتن میراث عظیمی از کتب عرفانی فارسی از جمله کشف الاسرار و مرصاد العباد به جهان بینی خاص خود دست یافته است . ماجرای آفرینش و هبوط آدم در کشف الاسرار به صورت وجود سرّ و رازی میان آدم وخداوند و بر اساس عشق میان آنها- آیه « یحبهم و یحبونه» (مائده/54)- تفسیر شده و آدم (ع) به عنوان «صدف اسرار ربوبیت» شناخته شده است . در مرصادالعباد نیز آدم (ع) با داشتن جنبه روحانی و نفسانی و ظلمانی و نورانی از سایر آفریدگان متمایز شده است و آیینه تمام نمای خداوند و محل تجلّی و ظهور انوار الهی قرار گرفته است . در دیوان حافظ نیز داستان آدم (ع) و هبوط او به صورت عشق میان انسان و خدا مورد توجه قرار می گیرد و آدم با داشتن امانتی از عشق، در حالیکه در مرز میان فرشته و حیوان قرار گرفته، نمادی ازانسان تلقی شده است. حافظ همواره در اندیشه هبوط و رنج دوری و جدایی از معشوق ازلی خویش است و این رنج و اندوه زمینه بسیاری از غزلیات او را تشکیل می دهد. او همواره در اندیشه بازگشت به موطن حقیقی خویش است و از اسارت و غربت در دنیای خاکی در فغان است. کلید واژه: آدم، فرشته، عشق، هبوط، گناه، ملامت.
بررسی آرای استاد مرتضی مطهری و ویلیام هاسکر در باب علم پیشین الهی و اختیار انسان
نویسنده:
زهرا کاراندیش، عبدالرسول کشفی، امیرعباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از دیر زمان مساله تعارض ظاهری میان علم پیشین الهی و اختیار انسان ذهن متکلمان و فیلسوفان دین را به خود مشغول داشته است. از انجا که علم مطلق الهی مستلزم خطا ناپذیری آن است، از این رو اگر خداوند در زمان T1 بداند که فاعل S عمل A را در زمانT3 انجام می‌دهد ، انگاه S در زمان T3 فعلی جز A را نمی‌تواند انجام دهد و این در تعارض با اختیار انسان است. خردورزان در حوزه فلسفه دین در تبیین مسائل مذکور به نتایج متفاوتی رسیده‌اند. عده‌ای تعلق علم پیشین الهی را به افعال اختیاری انسان انکار می‌کنند، عده‌ای دیگر با قبول تعلق علم پیشین الهی به افعال اینده انسان، اختیار را انکار می‌کنند. اما اینکه تا چه حد می توانند از عهده حل این مساله برایند خود قابل تامل است . در این پایان نامه با توجه به هدف آن که بررسی و مقایسه اراء استاد مطهری و ویلیام هاسکر در باب علم پیشین الهی و اختیار است، ابتدا به بیان آراء هاسکر می‌پردازیم آنگاه به بررسی دیدگاه استاد مطهری خواهیم پرداخت. در نهایت هم وجوه شباهت و اختلاف دیدگاه هاسکر با اراء استاد مطهری نشان داده می‌شود. نتیجه گیری نهایی این است که هر دو متفکر سازگاری علم پیشین الهی با اختیار انسان را می پذیرند. اما موضعی که هاسکر برای رفع جبرگرایی انتخاب می‌کند "خداگرایی گشوده" نام ‌دارد. که این دیدگاه با نظریات استاد مطهری مقایسه شده است.
  • تعداد رکورد ها : 215