جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 453
تلخيص منطق أرسطو  المجلد 5
نویسنده:
ابن رشد
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
تلخيص منطق أرسطو  المجلد 6-7
نویسنده:
ابن رشد
نوع منبع :
کتاب , خلاصه اثر
منابع دیجیتالی :
تلخيص منطق أرسطو المجلد 4
نویسنده:
ابن رشد
نوع منبع :
کتاب , خلاصه اثر
منابع دیجیتالی :
تلخيص منطق أرسطو  المجلد 1
نویسنده:
ابن رشد
نوع منبع :
کتاب , خلاصه اثر
منابع دیجیتالی :
خلقت از نظر غزالی و ابن رشد [پایان نامه ترکی]
نویسنده:
Tuncay Akgün
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : چکیده مفهوم خلقت یکی از مفاهیم کلیدی در شناخت سایر صفات خداوند و ارتباط بین خدا و جهان است. زیرا این موضوع شامل بسیاری از مشکلات مهم دیگر مانند علم خداوند، اراده، عدم تشابه به مخلوقات او، امکان، علیت، رابطه وجود و ماهیت، خلقت ازلی، خلقت از هیچ و نشأت است. دو مبنا در سنت فلسفه و اندیشه کلامی درباره خلقت وجود دارد. یکی از آنها «آفرینش زمانی (پسا)» است که عموماً توسط متکلمان ارائه می شود، در حالی که دیگری رویکرد «آفرینش ابدی» است که عموماً توسط فیلسوفان ارائه می شود. گرچه غزالی در برخی از آثار خود می کوشد از دیدگاه خود در باب خلقت از طریق فلسفه و منطق دفاع کند، اما نکته ای که به آن رسیده است همان متکلمان اشعری است. به گفته وی، خداوند که مختار است هر چه بخواهد انجام دهد (مختار)، جهان را هر زمان که بخواهد از هیچ (پس از آن) با علم بی پایان و اراده مطلق خود آفرید. به گفته ابن رشد، وی در مورد ایجاد متون دینی، دلایل قابل تفسیری اقامه کرده است. بنابراین، در چنین امر متافیزیکی، هیچکس نباید با حقیقت مطلق دانستن افکار خود، ادعای بی دینی عقاید دیگران کند. ابن رشد مانند سایر فیلسوفان جهان را جاودانه می پندارد. اما او دو نوع وجود ابدی دارد. یکی موجود جاویدان بی زمان و بی علت است که همان الله است. دیگری موجود ابدی بی زمان اما مستدل است که ملکوت است. چکیده مفهوم خلقت یکی از مفاهیم کلیدی در شناخت صفات الهی و ارتباط خداوند با هستی است. از آنجایی که این موضوع با مسائلی چون علم الهی، اراده الهی، یگانگی الهی، امکان، علیت، رابطه ذات و وجود، خلقت ازلی، خلقت از هیچ نیز مرتبط است، در فلسفه دین از اهمیت بالایی برخوردار است. در سنت فلسفه و کلام دو خط اصلی درباره خلقت وجود دارد. یکی از آنها «خلق موقت» است که عموم متکلمان اسلامی به آن معتقدند و دومی «خلق ازلی» است که مورد قبول فلاسفه است. غزالی هر چه بخواهد در آثارش با فلسفه و منطق از عقاید خود در باب آفرینش دفاع کند، در مورد متکلمان اسلامی اشعری (اشعری) نیز به همین نکته رسیده است. به عقیده وی، خداوندی که مختار است آنچه را که می‌خواهد انجام دهد، جهان را با علم بی‌پایان و اراده مطلق خود در هر زمان و در هر مکان آفریده است. به نقل از ابن رشد منابع دینی (آیه قرآن و حدیث) دلایلی را بیان کرده اند که قابل بحث است. در نتیجه، در چنین موضوع متافیزیکی، هیچ کس نباید عقاید آن را حقیقت مطلق بداند و دیگران را خارج از دین بداند. ابن رشد مانند سایر فیلسوفان جهان را ازلی می‌پندارد. اما او دو نوع درک وجود ابدی دارد. یکی از آنها وجود جاودانه بی زمان و بی دلیل است، این الله است. دیگری وجود جاودانه بی زمان اما معقول است، این جهان هستی است.
الخطاب الفلسفي بين الغزالي وابن رشد
نویسنده:
عائشة یوسف الدوکالی عرعارة؛ اشراف: ضوء محمد بونی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
بررسی تطبیقی نظام ارسطو از دیدگاه ورنریگر و ابن‌رشد
نویسنده:
نویسنده:سلیم مختاری؛ استاد راهنما:محمد کاظم علمی سولا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
ارسطو از تاثیرگذارترین فیلسوفان تمام اعصار است. اندیشه‌‌های او هم در دوران یونان باستان و همین‌طور در قرون وسطی و عصر جدید بسیار مورد توجه فیلسوفان و مفسران بوده است. ابن‌رشد و ورنریگر دو تن از مهم‌ترین مفسران ارسطو هستند. هر کدام به روش خود به آثار ارسطو رجوع کرده و سعی کردهاند از بطن این آثار، مطالبی را بیرون آورند و در تفسیر خود به کار گیرند. ابن‌رشد در روش فلسفی خود معتقد است اندیشه‌ی ارسطو در طی زمان تغییر نکرده است و وی همواره یک انسجام ثابت فکری در فلسفه‌‌‌اش داشته است. اگر ابهام و عدم انسجامی نیز در اندیشه‌ی ارسطو یافت می‌شود به قدری نیست که تصور شود او صاحب دو بنیاد فکری متفاوت است. از طرفی ورنریگر معتقد به دوران‌‌های متفاوت فکری در فلسفه‌ی ارسطو است. این دوران از تاثیر افلاطون و فضای آکادمی ‌شروع می‌شود و تا جدایی کامل وی از اندیشه افلاطون ادامه دارد. ابن‌رشد را مفسر وحدت‌گرا و یگر را مفسر تحول‌گرا می‌نامند. در این پایان‌‌نامه این دو تفسیر مقایسه و تحلیل می‌شود.
متافیزیک ابن رشد: ترجمه با مقدمه تفسیر ابن رشد بر متافیزیک ارسطو [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Ibn Rushd (Author), Hans Daiber (Editor), Charles Genequand (Translator)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
بررسی تطبیقی رابطۀ حقیقت دینی و حقیقت فلسفی در اندیشۀ ابن رشد و اسپینوزا
نویسنده:
نویسنده:محمد بخشی فعله؛ استاد راهنما:مهدی منفرد؛ استاد مشاور :محسن جوادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
رسالۀ حاضر در پی آن است که رابطۀ حقیقت دینی و حقیقت فلسفی را بر اساس دیدگاه دو فیلسوف عقل‌گرا، یعنی ابن‌رشد و اسپینوزا به گونۀ تطبیقی بررسی کند. بررسی نسبت میان دین و فلسفه و تعیین روابط متقابل آن‌ها، همواره از مسائل مهم در قلمرو دین‌پژوهی و فلسفۀ دین بوده است. به هنگام مواجهه با وحی الهی با این مسئله رو به رو خواهیم شد که اساساً میان آن حقایق و آموزه‌هایی که آدمی تاکنون از طریق خردورزی به آن رسیده است (حقایق فلسفی) با حقایق و آموزه‌هایی که اینک در قالب گفتار و نوشتار الهی (حقایق دینی) به او عرضه شده است، چه نسبتی بر قرار است؟ فهم عمیق‌تر مسئلۀ یاد شده و کشف راه-کارهای این دو فیلسوف بزرگ عقل‌گرا در حل این مسئلۀ تاریخی بشر و در نتیجه امکانِ یافتنِ هم‌افقی و هم‌داستانی میان دو شخصیتِ متعلق به دو سنّت متفاوت، از اهداف رسالۀ حاضر است. ابن‌رشد و اسپینوزا معتقدند حقیقت دینی و حقیقت فلسفی دو وجه یک حقیقت هستند که دین و فلسفه، هر کدام به روش خاص خود از این حقیقت بحث کرده‌اند. هدف دین و فلسفه، رساندن انسان‌ها به سعادت و فضیلت است. دین، از راه کشاندن مردم به رفتار فضیلت‌مآبانه به دنبال فضیلت عملی برای آنان است و فلسفه، آن‌ را از راه معرفت نظری دنبال می‌کند. هر دو فیلسوف، تعارض میان دین و فلسفه را حقیقی ندانستند و راه-حل‌هایی برای رفع این تعارضات ظاهری ارائه کردند. تمهید قواعد تأویل و تفسیر هرمنوتیکی توسط ابن‌رشد و اسپینوزا را از همین سویه باید نگریست. انگیزۀ ورود ابن‌رشد و اسپینوزا به این مسئله، روشی که پیموده‌اند و نیز راه‌کارها و نتایج آن دو به گونه‌ای است که می‌توان اندیشۀ این دو فیلسوف را در این زمینه تطبیق‌پذیر دانست.
بررسی کیفیت حیات پس از مرگ و نحوه بقای نفس انسان از منظر بوعلی سینا، غزالی و ابن رشد
نویسنده:
نویسنده:فاطمه داداشی؛ استاد راهنما:قاسم پورحسن؛ استاد مشاور :عبدالله نصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله مرگ و حیات پس از آن در میان فیلسوفان و نیز متکلمان هر عصر مناقشات زیادی داشته است در این پژوهش، آراء شیخ الرئیس را در این خصوص مطرح نموده ایم، سپس نقدهای غزالی به این متفکر را شرح داده و سپس اشکالاتی که ابن رشد از سخنان غزالی ارائه نموده را بیان خواهیم کرد. لازم به ذکر است مساله معاد با مبانی نفس شناسی ارتباط وثیقی دارد؛ بگونه ای که مبتنی بر مبانی انسان‌شناختی متفاوت، دیدگاههای اندیشمندان در خصوص کیفیت حیات انسان پس از مرگ نیز متفاوت خواهد شد. ابن سینا ادله فلسفی خود را در باب بقای نفس انسان بیان می دارد و مهم ترین دلیل بقای نفس را فاعلیت آن در ادراک می داند که از طریق کسب معقولات کمال یافته و بقا دارد. او در عمده آثار خود با دلایل فلسفی به تفصیل به اثبات معاد روحانی پرداخته است، لکن اثبات معاد جسمانی به روش عقلی و برهانی را ناممکن می داند و تنها بر اساس شریعت آن را می‌پذیرد. اگرچه او در اضحویه مبتنی بر مبانی فلسفی خویش از جمله امتناع اعاده معدوم و نیز مادی بودن قوه خیال و امتناع تناسخ، معاد جسمانی را ممتنع می داند و معتقد است آیات ناظر به معاد جسمانی نیازمند تاویل است. گویا از همین آراء اوست که غزالی به نقد ابن سینا روی آورده و او را به دلیل انکار معاد تکفیر می‌کند. او خود گرچه دو نظریه بدن جدید و برانگیختگی را در خصوص معاد جسمانی مطرح می‌کند، لیکن مبانی ای که او در طرح این نظریات و نیز معاد روحانی استفاده نموده، همان مبانی ابن سینا است. نقدهای غزالی در تهافت الفلاسفه اندیشمندان بعد از او را به پاسخ واداشت که از جمله آنان ابن رشد بود و در برابر غزالی کتاب تهافت التهافت را به رشته تحریر آورد. ابن رشد که اندیشمندی ارسطویی بود، در کتاب خود با اتکا به مبانی و نظریات ارسطویی، به تبیین بقای انسان و کیفیت حیات پس از مرگ پرداخت. ابن رشد نفس انسان را به تمامه باقی نمی‌دانست و تنها بخش عقل هیولانی از نفس را که همان نوع انسان است دارای بقا می داند و بقای فردی انسان ها را نمی پذیرد . گرچه محققان کوشیده اند هم در مورد ابن سینا و هم در مورد دیدگاه ابن رشد در خصوص معاد جسمانی و بقای شخصی انسان ها ، آراء آن ها را در مطابقت با شریعت توجیه کنند.
  • تعداد رکورد ها : 453