جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 386
سودمندانگاری محافظه کارانه هیوم: تفسیری از فلسفه سیاسی و اخلاقی دیوید هیوم [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Chien Kang Chen
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان نامه بازیابی ارتباط هیوم با فایده گرایی است. استدلال می‌شود که هیوم به بهترین وجه به عنوان یک فایده‌گرای محافظه‌کار تفسیر می‌شود، و این به عنوان اصلاحی برای رویکردهای اخیر در پژوهش هیوم است. امروزه این دیدگاه که هیوم یکی از بنیانگذاران فایده گرایی مدرن است با دو دیدگاه تضعیف شده است: یکی هیوم را قراردادی قراردادگرا که پیرو هابز است می بیند، دیگری هیوم را در روشنگری اسکاتلند می داند و بر شباهت او با هاچسون تأکید می کند. این تز منکر این نیست که فلسفه سیاسی هیوم تحت تأثیر این فیلسوفان است. در عوض، به این دلیل است که این دیدگاه ها به عنوان ارائه گزارشی جامع از هیوم در نظر گرفته می شوند که هدف این تز به چالش کشیدن آنهاست. آنچه برای مطالعات هیوم معاصر حیاتی است، تفسیر متعادل‌تر از هیوم است، و این را می‌توان در رویکرد سنتی یافت که هیوم را یک فایده‌گرا می‌داند. این تز بدیع است زیرا اگرچه رویکردی سنتی را بازیابی می‌کند، اما با نشان دادن اینکه نگرانی اواخر قرن بیستم برای اجتناب از دیدن همه چیز از چشم سودگرایی، عناصر سودگرایانه واقعی فلسفه سیاسی هیوم را پنهان کرده است، آن را به بحث معاصر مرتبط می‌کند. تجدید علاقه به مشکلات فایده گرایی بخشی از میراث نظریه سیاسی پسا راولزی است. فیلسوفانی مانند گوتیه و بری که این تز مورد انتقاد قرار می‌گیرد، هر دو از رالز در به حاشیه راندن سهم فایده‌گرایی در لیبرالیسم پیروی می‌کنند. برای محققان، اگر قرار است فلسفه سیاسی هیوم تضمین شود، باید تفسیر سنتی هیوم را رد کرد، بنابراین آنها آن را بر اساس قرارداد اجتماعی یافتند. این پایان نامه آنها را به دو دلیل به چالش می کشد. اول، نشان می دهد که شباهت های بیشتری باید بین هیوم و لاک شناسایی شود. دوم، استدلال می‌کند که هیوم به بهترین شکل تفسیر می‌شود که مکتبی را که بورک و سیدگویک جانشین آن شدند، تأسیس کرد، که تأثیری بر فایده‌گرایی و بحث‌های فلسفی معاصر دارد.
احساس، انگیزه و تغییرپذیری: نقش عاطفه در نظریه احساسات هیوم [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Katharina A. Paxman
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : «تأثیر بازتاب» هیوم مقوله‌ای است که از تمام احساسات غیرحسی ما، از جمله «علاقه‌ها و سایر احساسات» تشکیل شده است. این دو اصطلاح برای حالات روانی عاطفی، «شور» و «احساس»، هر دو به طور مکرر در آثار هیوم استفاده می‌شوند و محققان اغلب آنها را مترادف می‌دانند. من استدلال می‌کنم که استفاده هیوم از هر دو «شور» و «احساس» در بحث‌هایش از تأثیرپذیری، منعکس‌کننده یک تمایز مفهومی است که در کار او نهفته است بین آنچه من «حضور در احساسات» و «علاقه‌های کاملاً تثبیت‌شده» می‌نامم. احساسات پرقدرتی که بین ادراکات جریان دارد و ماهیت و انگیزه احساس شده آنها را تشکیل می دهد. این دومی، هوس‌های خاصی هستند که به طور کامل تحقق یافته‌اند، با ظرفیتی مشخص، و توسط هیوم برحسب ساختارهای اعتقادی خاص و روابط بین ایده‌ها و برداشت‌هایی که به‌عنوان اجزای احساسات خاص شناخته می‌شوند، تحلیل شده‌اند. اصطلاح «احساس» برای هیوم عموماً یا به احساس حضور اشاره می کند، که گاهی اوقات متمایز از اشتیاق است (مخصوصاً به این دلیل که «شور» برای شامل باورها، علل و اشیاء مرتبط استفاده می شود)، یا به عنوان مترادف برای یک شور خاص، معمولاً زمانی که هیوم در درجه اول به ماهیت احساس شده اشتیاق اشاره می کند. به طور کلی، "شور" یک مقوله شناختی تر از وضعیت روانی عاطفی است، در حالی که "احساس" بیشتر احساساتی است. من بیشتر استدلال خواهم کرد که وقتی به هیوم تمایز عاطفه/شور اعطا می کنیم، او می تواند هم درک شدیداً احساساتی و هم به شدت شناخت گرایانه از حالات روانی عاطفی را در خود جای دهد. من با اعمال تمایز خود در دو موضوع کلیدی در مطالعات هیوم پایان می‌دهم: مکانیسم همدردی او، و نظریه اعتقاد و انگیزه او.
مبانی دین مکشوف 100 سال قبل از دیوید هیوم: مشارکت آنتونی کالینز [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Nicholas Bryant Nash
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در این پایان نامه به بررسی مشارکت آنتونی کالینز (1676-1729) در بحث قرن هجدهم درباره زمینه های مسیحیت می پردازم. نشان می‌دهم که در اوایل قرن هجدهم، فیلسوفان بریتانیایی که به این موضوع می‌پردازند، شروع به کنار گذاشتن توسل به معجزات به نفع توسل به تکمیل پیشگویی عهد عتیق کرده‌اند. من استدلال می کنم که این جایگزین کوتاه مدت بود، تا حد زیادی به دلیل کار انتقادی آنتونی کالینز. این اپیزود در بحث اغلب نادیده گرفته می‌شود، اما بدون آن، بحث‌های بعدی درباره معجزات، از جمله بحث‌های دیوید هیوم در تحقیق درباره درک بشر، ضد اوج می‌بود. تعدادی قسمت در کتاب مقدس وجود دارد که در مورد پیامبران دروغین هشدار می دهد که در تلاش برای کسب اعتبار معجزه می کنند. در دو فصل اول نشان می‌دهم که متفکرانی مانند هابز، بویل و لاک از این عبارات آگاه بوده و به ایجاد معیارهایی برای اینکه آیا منبع معجزه الهی است یا شیطانی است، توجه داشتند. راه‌حل‌های آن‌ها فقط منجر به مشکلات جدی‌تر فزاینده‌ای شد که من آن‌ها را تحت عناوین مشکل دایره‌ای، مشکل استقرار، و مشکل خودارجاعی دنبال می‌کنم. آخرین مورد به طور طبیعی انگیزه روی گردانی از توسل به معجزات به جای استدلال جایگزین از تحقق پیشگویی عهد عتیق است. من تفاوت بین این استدلال و برهان معجزه را در فصل 3 مورد بحث قرار می دهم و نشان می دهم که چگونه به طور طعنه آمیزی توسط کالینز رد شد.
صورت فلکی تجربه گرایی، علم جدید و ذهن در هابز، لاک و هیوم [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Lisa Pelot
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در این پایان نامه، تنش‌های مثبت و منفی در میان «ایده‌های واحد» علم جدید و تجربه‌گرایی بررسی می‌شوند که به تبیین جنبه‌های ذهن در دوره مدرن مربوط می‌شوند. برخی از مجموعه‌های ایده‌ها متقابلاً حمایت می‌کنند، و بحث‌های پرباری را در مورد اینکه چگونه ذهن می‌تواند در دنیای طبیعی جا بیفتد، فراهم می‌کند. هدف این پروژه روشن ساختن کفایت این نوع چارچوب در انطباق و تبیین ذهن و جنبه های ذهن است. من با تحلیل متون کلیدی از طریق «ایده‌های واحد» علم جدید و تجربه‌گرایی پیش می‌روم. سه فصل اصلی، مطالعات موردی، نگاهی به هابز، لاک و هیوم است. هر فصل جنبه‌ای از ذهنیت را تحلیل می‌کند، همانطور که در نسخه‌ای از چارچوب ایجاد شده توسط صورت فلکی خاص آن متفکر از علم جدید و تجربه‌گرایی توضیح داده می‌شود. در ارزیابی کفایت این چارچوب ها برای رسیدگی به مشکل ارائه شده به آنها، بینش جدیدی در مورد شخصیت های تاریخی و متون ظاهر می شود. به عنوان مثال، در تحلیل چارچوب هابز برای تبیین ذهن، تأثیر دیدگاه هابز از ذهن بر فلسفه سیاسی او تسکین می یابد و فضایی برای راه های تحقیقاتی جدید ایجاد می کند. با شناسایی تنش‌های زیربنایی در چارچوب توضیحی لاک، می‌توان یک بحث قدیمی را در مورد اینکه آیا لاک یک آزادی‌خواه، سازگار یا یک ضرورت‌گرا بود، به رختخواب کشید. و برای درک روشن راه هایی که نسخه هیوم از این صورت فلکی ایده ها به دیدگاه او در مورد ارادی منتهی می شود، حداقل یک تفسیر از هیوم به عنوان یک متافیزیک را می توان قاطعانه رد کرد. این پروژه تا حدی به عنوان تصویری از اهمیت بعد تاریخی برای درک کافی مسائل معاصر در فلسفه ذهن در نظر گرفته شده است. مهم است که بدانیم برای امکان ظهور مفاهیم و دیدگاه‌های فلسفی شرایط خاصی وجود دارد و راه حل مسائل بستگی زیادی به نحوه طرح یا بیان آنها دارد. این واقعیت که نحوه شکل‌گیری مسائل و راه‌حل‌ها به این معناست که مفاهیم کنونی همیشه می‌توانستند به گونه‌ای دیگر شکل بگیرند. این پروژه در حوزه های فرعی فلسفه ذهن و تاریخ فلسفه قرار دارد.
سهم دیوید هیوم در پیدایش روان‌شناسی‌گرایی در فلسفۀ غربی
نویسنده:
جلال پیکانی ، زینب انجم شعاع ، علی اکبر عبدل آبادی ، مهدی خادمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دیوید هیوم از جهات بسیار، پیشگام تحولاتی بزرگ در فلسفه است؛ تحولاتی که برخی‌شان تا به امروز ادامه دارد. یکی از آن‌ها، وارد‌ساختن نسخه‌ای از روان‌شناسی‌گرایی به جنبه‌های مختلف فلسفه بود. در مقاله حاضر که با روش توصیفی و تحلیلی تدوین شده، ابتدا توصیفی از حضور عنصر روان‌شناسی‌گرایانه در بخش‌های مهم فلسفۀ هیوم شامل بحث علیت، جوهر، این‌همانی، نفس، منشأ اخلاق و مفاهیم کلی ارائه خواهد شد. سپس سهم و اهمیت رویکرد روان‌شناسی‌گرایانۀ او از جهات مختلف بررسی و تحلیل شده است. کوشیدیم تا نشان دهیم جریان‌های بسیار تأثیر‌گذار امروزی، نظیر طبیعی‌گرایی و مطالعات میان‌رشته‌ای در علوم شناختی چگونه از رویکرد روان‌شناسی‌گرایانۀ او نشئت گرفته است.
صفحات :
از صفحه 115 تا 146
«خواندن عرف به‌عنوان حس نابخردانه»: روایتی الهیاتی از تخصیص تفسیر رئالیستی دیوید هیوم توسط جان هنری نیومن [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Sean Swain Martin
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان‌نامه این مفهوم را بررسی می‌کند که جان هنری نیومن یک سیستم معرفت‌شناختی ارائه می‌دهد که به نوعی منعکس‌کننده تصویر خوانش غیر شک‌گرایانه و واقع‌گرایانه هیوم است که ما فقط در چند دهه اخیر شاهد محبوبیت آن بودیم و درک این اشتراک در سیستم نیومن. برای درک مفهوم پیچیده ای که او از معنای گویا و کارکردی که در عمل به ایمان مسیحی ایفا می کند بسیار مفید است. من ابتدا معرفت شناسی شکی پذیرفته شده تاریخی مرتبط با هیوم را با توجه خاص به بحث او درباره مشکلات پیرامون ایده علیت فرموله کردم. من این هیوم را که به طور سنتی ارائه می‌شود با مدلی که همعصرش توماس رید ارائه کرده است، مقایسه می‌کنم، که شامل تعامل صریح با این درک از فلسفه هیوم است. من در مرحله بعد سعی می کنم این خوانش هیوم را پیچیده تر کنم و همچنین درک جایگزین خود را از کار او به عنوان یک واقع گرا و مدافع یک شهود گرایی پیچیده تر، قابل تحمل تر و مسئولانه تر ارائه دهم. برای تقویت بیشتر چیزی که بسیاری از فیلسوفان آن را کاملاً غیر شروع کننده می دانند، گروهی از دانشمندان برجسته هیوم را معرفی می کنم که با این تعبیر واقع گرایانه که به عنوان «هیوم جدید» از آن یاد می شود، همدردی دارند. بخش زیر به تبدیل پیچیده نیومن اختصاص دارد. از نخبگان روشنفکر آنگلیکن گرفته تا کشیش کاتولیک و سپس، به نوبه خود، به مروری بر سیستمی که او در مقاله‌ای به کمک دستور زبان تأیید ارائه می‌کند. سپس از این ایده دفاع می کنم که معرفت شناسی دینی نیومن دارای چارچوبی است که به طرز شگفت انگیزی شبیه به نوعی از تفسیر واقع گرایانه از هیوم است. در این بحث، من به شدت بر متون رساله و دستور زبان تکیه می‌کنم تا روش‌هایی را که برهان نیومن پس از آن سفارش می‌شود و از هیوم وام می‌گیرد، به صراحت بیان کنم. با روشن ساختن این شباهت هم با استدلال هیوم و هم با واژگان فلسفی، بخش پایانی من به موضوع معنا و نقشی که نظام معرفتی نیومن بر اساس آن در زندگی مؤمن می‌سازد اختصاص دارد. برای این منظور، من بحث خود را با توضیحی درباره اینکه چگونه پدیده وجدان چیزی است که باعث دور شدن نیومن از نتایج فلسفی کاملاً سکولار هیوم می شود، آغاز می کنم. پس از این که نشان دادم چرا فلسفه برای نیومن همیشه یک عمل کاملاً الهیاتی است، در ادامه به تصویر می‌کشم که چگونه این سیستم عقل سلیم کاملاً بر کارکردهای حس واهی برای نیومن در روایت خودش از زندگی‌اش در «Apologia Pro Vita Sua» متمرکز شده است. و همچنین تصویری مختصر از آنچه که معنای گویا باید در عمل خود ما از الهیات و ایمان مسیحی امروزی باشد. با ارائه این که مدل معرفت‌شناختی ارائه شده در اینجا به روشن‌تر شدن و تقویت درک ما از نقش خود به‌عنوان الهی‌دان مسیحی به پایان می‌رسد. و برای این که اینطور شود به نیومن و برای نیومن به هیوم نیاز داریم.
«متخصص اخلاقی» مفهومی مهم ولی مجهول در فلسفه اخلاق هیوم و تناظر آن با رهیافت آشنای «داور راستین» در زیبایی شناسی هیوم
نویسنده:
ذوالفقار همتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
امروزه در فلسفه اخلاق از متخصص اخلاقی به عنوان فردی یاد می­شود که در شرایط پیچیده قادر است رفتارهای درست را تشخیص داده و عامل ایده­آل اخلاقی باشد. این مفهوم چندان تازه نیست و می­توان آن را در فلسفه اخلاق هیوم نیز یافت؛ ولی چنان‌که شایسته است مشهور نشده و فقط برخی محققان، یک فقره در رساله درباره طبیعت انسانی را به‌عنوان شاهد این موضوع مطرح می­کنند. با بررسی آثار هیوم شواهد زیادی در این خصوص مشاهده و تناظر میان آن و آموزه معروف داور راستین نیز مشخص می­شود. همان­گونه که در زیبایی­­شناسی فردی به‌عنوان داور راستین وجود دارد که با قریحه ذاتی­ و با ممارست، مقایسه، دوری از پیش‌داوری و استنتاج­های عقل سلیم، اصول کلی ذوق را بدست آورده و زیبایی را تشخیص می­دهد. در اخلاق نیز شخصی وجود دارد که در شرایط پیچیده گمراه نمی‌شود و با لحاظ همان شرایط، رفتار درست و فضیلت و رذیلت را مشخص می‌نماید. همچنین هر دو فرد به تشخیص خطاهای عامه اقدام نموده و به‌عنوان یک الگوی ایده­آل مطرح هستند.
صفحات :
از صفحه 259 تا 276
تحلیل انتقادی دیدگاه هیوم درباره اعتقادات طبیعی و نسبت آن با شکاکیت با تاکید بر آراء فیلسوفان مسلمان
نویسنده:
نویسنده:میثم شادپور؛ استاد راهنما:سیدمحمود موسوی؛ استاد مشاور :حسن معلمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
هیوم فیلسوفی تجربه‌گرا است که متکی بر تجارب درونی، درصدد تاسیس علم انسان‌شناسی تجربی و تبیین اصول حاکم بر حالات ادراکی نفس است. هیوم در تبیینی که از حالات ادراکی نفس ارائه می‌دهد، با اعتقادات گریزناپذیری روبرو می‌شود که مبتنی بر حس و عقل نیستند. به باور هیوم، این اعتقادات، طبیعی و عمومی هستند و نمی‌توان آنها را کنار گذاشت؛ از این رو، لازم است از طریق تبیین منشا پیدایش این اعتقادات، به توضیح مفادشان پرداخت. به باور هیوم، این اعتقادات، مرهون تعامل تجربه و تخیل هستند؛ عقل نه عامل پیدایش آنها است و نه مانع از حصول آنها. هیوم بر این باور بود که اعتقاد به علیت و اعتقاد به وجود خارجی و اعتقاد به ذهن، از مصادیق بارز اعتقاد طبیعی هستند. هیوم در کتاب رساله و کتاب پژوهش، به تبیین منشا این اعتقادات و عملکرد طبیعی تخیل در تولید آنها می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه هم شکاک است و هم از تعلیق اعتقادات مذکور پرهیز می‌کند. در این نوشتار، سعی شده هم به تحلیل انتقادی دیدگاه هیوم در باب منشا و مفاد اعتقادات طبیعی بپردازیم و هم نسبت آن با شکاکیت مورد نظر هیوم را توضیح دهیم و نهایتا دیدگاه هیوم را متکی به آرای فلاسفه مسلمان مورد نقد و بررسی قرار داده و با استفاده از دستاوردهای فلسفی آنها راهی نوین برای توجیه و تبیین اعتقادات مذکور ارائه دهیم.
انتخاب شواهد بر نظریه: چگونه شواهد معاد استدلال های پیشینی علیه معجزات را تضعیف می کند [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Benjamin D. Graber
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.
اخلاق فمینیستی و مفهوم همدردی دیوید هیوم: حرکت به سمت یک اخلاق جدید (ویرجینیا هلد) [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
P. Tamara. Sugunasiri
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه نقطه اوج دو حوزه متفاوت علاقه مندی من است، اول اینکه مدت هاست به پیشرفت تفکر فمینیستی در زمینه اخلاق و اخلاق علاقه مند بوده ام. ثانیاً، با خواندن رساله‌ای درباره طبیعت انسان اثر دیوید هیوم، تحت تأثیر بینش او در مورد طبیعت و اخلاق انسانی قرار گرفتم. انگیزه برای گرد هم آوردن این دو علاقه از اثری از آنت بایر بود که هیوم را به عنوان یک نظریه پرداز اخلاق زنان معرفی می کرد. نظرات او بر اساس یافته‌های کارول گیلیگان در فیلم In a Different Voice بود. یکی از ادعاهای اصلی گیلیگان این بود که در حالی که اخلاق برای مردان یک امر عدالت است، برای زنان موضوع مراقبت است. انتقاد من از بایر این بود که او تمایزات اخلاقی را در امتداد خطوط جنسیتی که گیلیگان بیان کرده بود حفظ کرد. من بیشتر علاقه مند بودم که تاکید بر این برچسب های جنسیتی را از بین ببرم و به دنبال یک سیستم اخلاقی باشم که هر دو دیدگاه را در بر گیرد. من متوجه شدم که این در واقع یکی از شیوه های تفکر فمینیستی است که در دو سال گذشته ظهور کرده است. طرفدار اصلی این دیدگاه و کارش که تا حد زیادی به آن اشاره خواهم کرد ویرجینیا هلد است.
  • تعداد رکورد ها : 386