جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 178
مبانی انسان شناختی اخلاق عرفانی و بررسی تطبیقی آن با متون دینی
نویسنده:
شهناز قهرمانی ده نویی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق عرفانی به عنوان یکی از رویکردهای اخلاق اسلامی، از شاخههای تخصصی عرفان اسلامی میباشد. این اخلاق دارای مبانی خاص انسان شناختی است که ریشه در عرفان نظری و عرفان عملی دارد. مهمترین مبانی انسان شناختی این اخلاق عبارتند از 1- قلب گوهر اصلی وجود انسان است. 2- این گوهر دارای لایههای طولی و اطوار باطنی است که به لطائف و بطون سبعه تعبیر میشود. 3-سعادت و کمال لایق آدمی، وصول الی الله است. سایر مبانی انسان شناختی اخلاق عرفانی، از فروعات این سه مبنا بوده و ذیل آنها مورد بررسی قرار میگیرند.اهل معرفت حقیقت انسان را قلب دانسته و عقل، حس و دیگر قوای باطنی و ظاهری را از شئون آن میشمارند. قلب دارای کارکردهای متنوعی است که مهمترین آنها، ادراک شهودی حقایق و معارف است و انواع احساسات و احوالات و اعمالی چون نیت، توبه و اخلاص از جمله کارکردهای عملی قلباند. با ظهور اسماء و صفات الهی در قلب، آدمی از صفات بشری فانی گشته و تمام رفتارها و ملکات او صبغهی الهی میگیرند و تخلق به اخلاق الهی حاصل میشود. توجه به ساختار وجودی قلب که دارای لایههای طولی و اطوار وجودی میباشد، مبنای مهم دیگری است که معرفت دقیقتر و عمیقتری از نفس را موجب میشود. از این منظر قلب بالقوه، دارای مراتب باطنی و طولیای است که حرکت درونی و صیرورت وجودی، تأمین کننده فعلیت آنها میباشد. اشتداد وجودی قلب در گرو خرق حجابهای ظلمانی و نورانی و شکوفایی لایههای قلب یعنی طبع، نفس، قلب، روح، سرّ، خفی و اخفی میباشد و با شکوفایی اطوار وجودی قلب، مقاماتی مانند اسلام، ایمان و احسان به منصه ظهور میرسند. براساس این مبنا همهی فضایل اخلاقی به شکل طولی قابلیت ارتقا دارند و عمق و ظرافت ملکات اخلاقی گستردهتر میشود. اما مبنای سوم یاد شده این است که سعادت انسان در وصول الی الله است که با سیر و سلوک معنوی و توفیق جذبههای الهی حاصل میشود. بر اساس این مبنا اخلاق عرفانی، در جانب فضایل حکم میکند بر ضرورت دو امر: حسن فعلی و فاعلی با رعایت اخلاص و در جانب رذایل حکمش وجوب تقبیح و ترک موجبات دوری از کمال و هجران از جمال، است. بررسی و تحقیق متون دینی و مصادر قرآنی روایی آن مفید این حقیقت است که مبانی انسان شناختی اخلاقی عرفانی، با متون دینی هم افق بوده و موافقت و مطابقت دارد. از منظر شریعت نیز قلب، اصل انسان معرفی شده که با اطوار و کارکردهای گوناگون معرفتی، احساسی و عملی مانند ایمان، اطمینان، شرک و نفاق سعادت و شقاوت آدمی را رقم میزند. متون دینی نیز انسان را موجودی میداند که دارای مراتب طولی و باطنی مانند روح، قلب و نفس، میباشد. در باب مبنای سوم باید گفت متون دینی بر آن است که کمال آدمی به بندگی تام و دارا بودن قلب سلیم است و سعادت را رسیدن به مقام محو و کمال انقطاع میداند.
بررسی تطبیقی فلسفه اجتماعی هنر در اندیشه دکارت و ملاصدرا
نویسنده:
محمد آقاسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با ظهور جهان به اصطلاح مدرن مبتنی بر اندیشه ثنویت گرای دکارتی، میان فلسفه اجتماعی و جامعه شناسی و در واقع میان اندیشه های عقلانی و روشهای تجربی فاصله ایجاد گردید و به عنوان یک نوع آگاهی غیرعلمی و در برابر علم مورد تاکید قرار گرفت. در نگره دکارتی، شکافی بس بزرگ بین‏ فاعل‏شناسا(سوژه) و متعلق شناسا(ابژه) ایجاد شود که ماحصل آن فاعلیت انسان خواهد شد. پس انسان، و به عبارت دقیق تر نفس انسانی، هسته مرکزی اندیشه دکارت است، که خود نیز ماحصل اندیشه شک گرایانه اوست. این اصول باعث می شود که تخیل، خلاقیت و خارق العاده بودن یک فرد هنرمند، که لزوما به فضایل اخلاقی آراسته نیست، با اهمیت تلقی می گردد و نگاه هنرمند هم به جامعه آن چیزی خواهد بود که حواس او می بینند و درک می کند و نه حقیقت.فلسفه اجتماعی صدرایی که درست نقطه مقابل این نگره قرار دارد، مبتنی بر ناثنویت گرایی کل گرایی است که روش خویش را مبتنی بر برهان قرار داده است. در این نگاه شکافی میان واقعیت و حقیقت، زمین و آسمان، انسان و خدا، مبدا و معاد و مهمتر از همه ماده و معنا وجود ندارد. از این رو در فلسفه اجتماعی هنر صدرایی هنرمند با حقیقت هستی مرتبط می باشد، به طور دائم جامعه مطلوب را در نظر دارد و هر آنچه می بیند و درک می نماید را با آنچه حقیقت دارد می سنجد و می کاود. در اندیشه صدرایی هنر به مراتب اجتماعی تر از اندیشه دکارتی است، چرا که هنرمند خود را در برابر حقوق فرهنگی جامعه که منوط و مربوط به تمامی مولفه های فرهنگ است، مکلف و موظف می بیند. وقتی سخن از حق به میان آید، ذات و غایت را باید در نظر داشت. پس بین ذات، غایت و حقیقت، نسبت وجود دارد؛ و در اینجاست که می توان فلسفه اجتماعی هنر صدرایی را انتقادی دانست.
فارابی در روایت سید جواد طباطبایی: سه تفسیر، سه استنتاج
نویسنده:
محمدحسین بادامچی، حمید پارسانیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مهم‌ترین مشکل در مطالعۀ فلسفۀ سیاسی فارابی، درک ماهیت معماگونه اندیشۀ اوست که از ترکیب فلسفۀ سیاسی یونانی، اندیشۀ ایرانشهری و آموزه‌های اسلامی به وجود آمده و به راحتی در سه‌گانۀ مشهور مستشرقین یعنی فلسفۀ سیاسی یونانی، شریعت‌نامه‌های فقهی و اندرزنامه‌های ایرانشهری نمی‌گنجد. در پژوهش حاضر، چارچوب کلی روایت‌های ارائه شده دربارۀ فارابی به سه مقام توصیف (پرسش‌های منبع‌یابی)، تفسیر (پرسش‌های هویت‌یابی) و استنتاج (پرسش‌های تمدنی) تقسیم شده است و با فرض اهمیت اساسی مقام دوم ادعا می‌گردد که مهم‌ترین مسئله در تفسیر و هویت‌یابی اندیشۀ فارابی مسئلۀ «نحوۀ جمع عقل و وحی یا اسلام و فلسفۀ یونانی» نزد اوست. بر همین اساس ضمن نقد برخی گونه‌شناسی‌های ارائه شده در تفسیر اندیشۀ فارابی، گونه‌شناسی چهارگانه‌ای (فیلسوف نامسلمان/ متکلم نافیلسوف/ ملی‌گرای نامسلمان/ مؤسس فلسفۀ اسلامی) ارائه می‌گردد که سه نوع اول بر پایۀ امتناع فلسفی جمع عقل و دین و گونۀ آخر بر پایۀ امکان فلسفی جمع عقل و دین استوار است. در نهایت با ارزیابی نوشته‌های سید جواد طباطبایی بر پایۀ این دستگاه مفهومی مشخص می‌شود ما در آثار وی نه با یک فارابی که با سه فارابی مواجهیم و وی به فراخور زمینه و فضای بحث، یکی از سه تفسیر اول و سه استنتاج تمدنی متعارض (ظهور مقطعی عصر اومانیسم اسلامی/ زوال تدریجی اندیشۀ سیاسی در ایران/ مقاومت و حفظ ایران‌زمین در برابر تازی‌گری ایدئولوژیک) را دربارۀ فارابی ارائه کرده است که در نهایت به کاهش اعتبار علمی و واسازی وحدت روایی وی انجامیده است.
صفحات :
از صفحه 211 تا 243
رویکردی اجتماعی به مبادی عرفانی نظریه فطرت با تأکید بر اندیشۀ عالمه طباطبایی (ره) و استاد مطهری (ره)
نویسنده:
حمید پارسانیا، عبدالحسین کلانتری، محمدرضا روحانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
صفحات :
از صفحه 263 تا 288
نقش ادراکات انسانی در مراتب تکامل‌ اجتماعات انسانی در علم مدنی فارابی
نویسنده:
حمید پارسانیا، مسلم طاهری کل کشوندی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این پژوهش درصدد است که به ارزیابی نقش ادراکات انسان در شکل‌گیری انواع جوامع انسانی و تکامل آنها در علم مدنی فارابی بپردازد؛ به عبارت دیگر هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی رویکرد فارابی نسبت به منشأ تفاوت‌های موجود در مُدُن انسانی از چارچوب مراتب ادراکی حاکم بر یک جامعه است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، استفاده از روش اکتشافی و رویکرد توصیفی-تحلیلی است و سعی می‌شود آراء این اندیشمند مسلمان درباره مسئله اصلی پژوهش، تبیین و بررسی شود. سامان‌دهی تحقیق این‌گونه خواهد بود که پس از طرح مسئله و ذکر مقدمه‌ای در باب اهمیت و ضرورت اقدام به چنین پژوهشی، مبانی انسان‌شناسیِ معرفت از منظر فارابی ارائه می‌شود، سپس به مبحث انواع مُدُن انسانی از نظر وی پرداخته خواهد شد و مبادی معرفتی و غیرمعرفتی مؤثر بر شکل‌گیری این جوامع مورد بررسی قرار خواهد گرفت، و در پایان به منشأ تفاوت‌های موجود در جوامع انسانی نسبت به دوری یا نزدیکی به مدینه فاضله که نشان دهنده تفاوت موجود بین مُدُن فاضله و غیر فاضله است، خواهد پرداخت.
صفحات :
از صفحه 9 تا 28
روش شناسی فارابی در علوم اجتماعی و فرهنگی
نویسنده:
حسین داد بیانی، حمید پارسانیا
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بحث متدولوژی و استراتژی‌های پژوهش در علوم اجتماعی از اهمیت و ارزشی ویژه‌ای برخوردار است، اما از آنجا که در ادبیات علمی گذشته‌گان توجه اندکی به منطق و روش برای خلق معرفت می‌شد، پرداختن پیشینیان نظیر فارابی و ابن خلدون به مقوله متدولوژی و تکنیک‌های پژوهشی و استانداردهای علمی به سبک و سیاق امروزی آنهم به صورت آگاهانه، فعالیت ارزشمندتری به حساب می‌آید. به خصوص تأمل و دقت‌های ژرفی که فارابی نسبت به بحث متدولوژی از خود نشان داده است به گونه‌ای که می‌توان او را پیش‌گام در طرح مباحث روش‌شناسی دانست. این نوشتار در پی آن است تا با تعمق در آثار فارابی، یعنی "احصاء العلوم"، "علم مدنی" و" آراءاهل مدینۀ فاضله" و برخی دیگر آثار او که به بحث متدولوژی پرداخته، قواعد و اصول روش‌شناختی که مؤلف از آن بهره برده است را استخراج، طبقه‌بندی و تشریح نماید و تلاش دارد تا شیوه‌هایی که فارابی در مقام گرد آوری و تحلیل داده‌ها و نقد ارزیابی آرای دیگران به کار گرفته است توضیح دهد. قبل از آن، به مفروضاتی در مورد ماهیت واقعیت اجتماعی که از آن به مفروضات "هستی‌شناختی" یاد می‌شود و نیز مجموعه‌ی مرتبطی از مفروضات در مورد شیوه‌ای که معرفت نسبت به این واقعیت را می‌توان بدست آورد یعنی مفروضات "معرفت‌شناختی" و نیز مفروضات "انسان‌شناختی" که نقش مقدمی در بحث روش‌ها دارد، به اجمال پرداخته است.
صفحات :
از صفحه 287 تا 312
برهان صدیقین در حکمت متعالیه
نویسنده:
حمید پارسانیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
برهان صدیقین در سومین دوره از حیات خود در تاریخ فلسفه اسلامی با تأثیرپذیری از مبانی حکمت متعالیه، تحولاتی را طی کرده است. این مقاله تحولات برهان را در چهار صد سال اخیر دنبال می‌کند و تقریرات متفاوتی را برمی‌رسد که این برهان پشت سر گذاشته است.
صفحات :
از صفحه 30 تا 62
علم سکولار و علم دینى
نویسنده:
حمید پارسانیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
بحث مقاله حاضر یکی از مباحث فلسفه دین است. موضوعات مورد توجه در اینجا عبارتند از: هويت اجتماعى مفاهيم، جايگاه فرهنگى مفهوم "علم"، علم و عالم در فرهنگ اسلامى، دو مفهوم دينى و دنيوى از علم، علم و عالم در فرهنگ و تمدن سكولار، آثار غفلت از هويت علم غربى، ورود غير نقّادانه علم سكولار، دو بخش نامتجانس علمى در دانشگاه، حضور ناقص متافيزيك در سازمانهاى رسمى علمى.
بررسی انتقادی نظریه علوم انسانی ویلهلم دیلتای از منظر حکمت صدرایی
نویسنده:
قاسم جعفرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
علوم انسانی از منظر های مختلف معرکه آرا بوده است. در مورد تعریف این علوم، اهداف ، موضوع و روش بررسی و معرفت بخشی آن، مباحث مختلفی مطرح شده است. ویلهلم دیلتای از اندیشمندانی است که ضمن تعریف خاص خود از علوم انسانیبرای این علوم روش تفهمی هرمنوتیکی را پیشنهاد کرد و تلاش نمود، تا نشان دهد، ارزش معرفتی علوم انسانی همپای علوم تجربی بوده و از عینیت نیز برخوردار است. وی ضمن رد مابعد الطبیعه ارسطویی و متافیزیک به عنوان مبنای معرفتی برای علوم انسانی،روش شناسی خاص تاریخی برای این علوم در نظر گرفت. در این پایان نامه با نگاه به نظریه علوم انسانی دیلتای ابتدا مبانی علوم انسانی که در نظریه وی مطرح است را بیان کرده، سپس به بازگویی این مبانی در حکمت متعالیه صدرایی پرداختیم و مبانی هستی شناسی و انسان شناسی و معرفت شناسی صدرایی را بیان کردیم، سپس ضمنبررسی تطبیقیدو نگاه، به نقد مبانی دیلتای از منظر حکمت متعالیه نشستیم و نشان دادیم که بسیاری از اشکالاتی که دیلتای بر مابعد الطبیعه ارسطویی وارد کرده، بر مابعد الطبیعهصدرایی وارد نیست و صدرا با مبانی مهمی همچون اصالت وجود، حرکت جوهری و تشکیک وجود ضعف ارسطوئیان و مشائیان را جبران کرده و مکتب فلسفی خاصی را پایه گذاری نموده و پایه معرفتی بنا نهاده که اشکالات وارد شده توسط امثال دیلتای نتوانسته بر آن خللی وارد نماید. در نقطه مقابل بر مبانی اندیشه دیلتای از منظر حکمت متعالیه انتقاد های مهمی وارد است؛ به عنوان مثال در اینجا تاریخی گرایی، فرایند رسیدن به معنا ، مقولات فاهمه و دلایل نقد مابعد الطبیعه دیلتای از نگاه حکمت متعالیه مورد نقد قرار گرفته است.
تحلیل انتقادی تبیین های پوزیتیویستی (اثبات گرا) از بزهکاری با تأکید بر اندیشه علامه طباطبایی
نویسنده:
مجتبی جاویدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اگرچه پوزيتيويسم در عرصه روش‎شناختي تنها روش رايج نيست، اما هنوز هم مي‌توان آن را مسلط‌ترين روش در حوزه علوم اجتماعي و از جمله حقوق کيفري و جرم‌شناسي دانست. نظريات پوزيتيويستي در تبيين چيستي بزهکاري، خود را در قالب دو ملاک صوري «نقض قواعد مورد پذيرش در جامعه» و «نقض موارد جرم‌انگاري شده در قانون» و ملاک ماهوي «اصل ضرر» نشان داده است. همچنين نظريات پوزيتيويستي در تبيين چرايي ارتکاب بزهکاري خود را در قالب چهار دسته نظريات «پوزيتيويسم زيستي»، «پوزيتيويسم رواني»، «پوزيتيويسم جامعه‌شناختي» و «نظريات تلفيقي» نشان داده است. نظريات پوزيتيويستي در تبيين بزهکاري داراي مباني، اصول و شاخصه‌هايي است که کاملاً از آن‌ها متأثر بوده است. اين نظريه‌ها بر اساس آن مباني و اصول زاده شده‌اند، اما گاه سير منطقي از آن مباني و اصول به سمت اين نظريه‌ها طي نشده و لذا سازگاري لازم در اين نظريه‌ها وجود ندارد. از سوي ديگر، اين مباني و اصول، عليرغم داشتن پاره‌اي شباهت‌ها با حکمت اسلامي، داراي تفاوت‌هاي اساسي با آن هستند. بر اين اساس، در اين رساله ابتدا به بررسي و نقد سير طي شده از آن مباني و اصول به سمت نظريه‌ها و همچنين ميزان سازگاري نظريه‌ها با آن مباني و اصول پرداخته شده و سپس به نقد و بررسي آن مباني و اصول بر اساس حکمت اسلامي با تأکيد بر انديشه علامه طباطبايي همت گماشته شده است. اين مباني و اصول شامل مباني و اصول معرفت‌شناختي، هستي‌شناختي، انسان‌شناختي و روش‌شناختي است. شناخت اين مباني و اصول و نقد آن‌ها، امکان شناخت محاسن و معايب تبيين‌هاي پوزيتيويستي از بزهکاري نسبت به ساير تبيين‌ها را به ما مي‌دهد و از طرف ديگر، در راستاي بومي‌سازي علوم داعيه‌دار مطالعه بزهکاري، زمينه را براي ترسيم و ارائه يک منظومه فکري جديد براي شناخت دقيق و همه‌جانبه بزهکاري و سامان‌دهي رويارويي با آن در پژوهش‌هاي بعدي فراهم خواهد کرد.واژگان کليدی: پوزيتيويسم، بزهکاری، حکمت اسلامی، علامه طباطبايي، معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی، انسان‌شناسی، روش‌شناسی
  • تعداد رکورد ها : 178