SearchIn5Lib | کتابخانه مجازی الفبا

SearchIn5Lib | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2219
عنوان :
عشق و ايثار - درنگي در کارنامه و زندگي استاد علامه محمد باقر محمودي
خلاصه مطلب :
استاد محمد باقر محمودي يکي از دانشمندان و برجستگان نجف وايران است که طي سالها پژوهش و تحقيق در زمينه متون تاريخي، محصولي ارجمند و پرمايه از خود براي نسلهاي بعد به يادگار گذارده است. اگر بخواهيم نسل او را در ميان دانشمندان دوره اخير معين کنيم بايد او را در طبقه بعد از علامه شيخ آقابزرگ طهراني و علامه امنيني بدانيم که در کنار چهره هاي درخشان ديگر مانند مرحوم سيد عبدالعزيز طباطبائي (م رمضان 1416) خدمت گرانبهايي به شيعه کردند. بنده مکرر استاد محمودي را در منزل مرحوم طباطبائي ديده بودم. زمينه هاي مشترک کاري آنها بسيار فراوان بود و هر دو به نوعي تربيت شده مشي پژوهشي در نجف و به خوص کتابخانه اميرالمؤمنين (ع) در نجف بودند.
کتاب «عشق و ايثار» حاوي مجموعه مقالاتي است که در باره کارنامه علمي و زندگي اين عالم فرهيخته به قلم تني چند از نويسندگان و محققان به تحرير درآمده و ضمن بزرگداشتي که براي استاد محمودي در اسفندماه 83 در قم برگزار شد توزيع شده است.
از آنجايي که استاد محمودي اساسا از منطقه فارس و به طور خاص از منطقه علامرودشت است، نخستين مقاله که عنوان مقدمه اي تفصيلي بر فصول اصلي کتاب را دارد تاريخچه علامرودشت و دانشمندان و ادباي اين ديار است. مقاله موقعيت جغرافيايي و تاريخي بزرگان و دانشمندان علامرودشت را آقاي علي رفيعي نوشته که خود از نويسندگان دايره المعارف بزرگ اسلامي و محققان کتابخانه آيت الله مرعشي و علامرودشتي است.
پس از آن فصل نخست کتاب با عنوان خانواده و زندگي شخصي شرح حالي است که از زندگي آقاي محمودي و کارهاي علمي وي به دست داده شده است.
در فصل بعدي منش و روش استاد مورد بررسي قرار گرفته و از اخلاقيات عمومي و فعاليت هاي جنبي و کارهاي تبليغي ايشان سخن به ميان آمده است.
فصل سوم به شرح حال دوستان وي اختصاص دارد که کار بسيار تازه و جالبي است. يعني کساني که ايشان با آنان مراوداتي داشته در اينجا نامشان و شرح حال کوتاهشان و نيز ارتباطشان با استاد آمده است.
فصل چهارم در باره آثار علمي استاد محمودي است. 25 اثر تحقيقي و تأليفي از جمله اين آثار است که در باره هر کدام به خوبي توضيحاتي به دست داده شده است.
فصل پنجم ديدگاهها و نکته ها ، حاوي مطالب بکر و بديعي است که استاد در هر جا به آنها پرداخته است.
فصل ششم زندگي نامه خودنوشت استاد است.
از ميان کارهاي استاد نهج السعاده در مستدرک نهج البلاغه يکي از کارهاي اساسي و جاودانه به شمارمي آيد.
همچنين کتاب عبرات المصطفين که داستان کربلاست و اثري است مبتني بر نصوص کهن و متقن.
کتاب زفرات الثقلين که حاوي اشعار عربي سروده شده در رثاي امام حسين (ع) است تا قرن پنجم هجري.
تصحيح تاريخ دمشق بخش مربوط به امام علي (ع) امام حسن (ع) و امام حسين (ع) نيز عالي است.
تصحيح انساب الاشراف بخش مربوط به علويان نيز بسيار مورد استفاده قرار گرفته است.
در بيشتر اين تصحيحات حواشي ممتع و مفصل ايشان مي تواند راهنماي بسيار ي از مسائل باشد.
ايشان همچنان مشغول تحقيق است و در اين کتاب نيز شرحي از کارهاي در دست انجام وي آمده است.
اثر حاضر را مي توان يکي از بهترين نمونه هاي يادنامه اي يا بزرگداشت نامه اي دانست که در باره يک شخص منتشر مي شود. آگاهيم که غالب اين قبيل نوشته ها مطالب متفرقه و بي ربط به مولف است.
بايد از خانه پژوهش قم سپاسگزار بود که دست به اين اقدام زده است.
... بیشتر
نویسنده:
محمد جواد محمودي
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
تاريخ الدولة العثمانية من النشوء الي الانحدار
خلاصه مطلب :
خليل اينالجيک يکي از مشهورترين عثماني شناسان معاصر است که تاکنون آثار فراواني در باره تاريخ دولت عثماني روانه بازار پژوهش هاي عثماني کرده است. تا آنجا که بنده مي دانم در فارسي از وي کتاب استانبول و فتح آن توسط بنياد دايرة المعارف اسلامي ترجمه و انتشار يافته است.
وي در سال 1916 در استانبول به دنيا آمد، در رشته تاريخ در دانشگاه آنکارا تحصيل کرد و در حال حاضر هم استاد دانشگاه بيلکنت در همان شهر است. وي در دانشگاه هاي انکارا، کلمبيا و پرينستون و شيکاگو تدريس کرده و اين پيش از آن بوده که در دانشگاه بيلکنت گروه تاريخ را تأسيس کند و در آنجا استقرار يابد. از وي بيش از 200 مقاله و تعداد زيادي کتاب در ارتباط با دولت عثماني انتشار يافته است.
يکي از آثار مشهور وي که به زبان هاي مختلفي ترجمه شده کتاب تاريخ دولت عثماني او در يک مجلد است که به انگليسي، البانيايي، يوگسلاويايي و عربي منتشر شده است. ترجمه عربي آن کتاب همين است که ما اکنون در صدد معرفي آن هستيم.
مترجم آن محمد . م. الارناؤوط استاد همين درس دولت عثماني در دانشگاه يرموک در کشور اردن است. وي در مقدمه از اهميت اين کتاب سخن گفته و از اين که با ربع قرن تأخير به زبان عربي ترجمه شده اظهار تأسف کرده است.
مقدمه کوتاه اينالجيک بر اين کتاب اين است:
در آغاز قرن چهاردهم ميلادي، زماني که دولت عثماني تأسيس شد، تنها يک اميرنشين کوچک در داخل محدوده دنياي اسلام بود که بر اساس انديشه نبرد با کفار مسيحي شکل گرفته بود. اين دولت مرزنشين کوچک به تدريج با تصرف اراضي امپراتوري بيزانس شرقي در آناتولي و بالکان، اهميت يافت و زماني که در سال 1517 يک منطقه بزرگ عربي به آن ضميمه گشت ، مبدل به قوي ترين دولت اسلامي شد.
در روزگار سلطان سليمان اول (1520 – 1566) دولت عثماني به صورت يک دولت جهاني درآمد و اين به سبب پيروزي هاي پي در پي آن در محدوده وسيعي از اروپاي مياني تا اقيانوس هند بود. جز آن که طي جنگهاي طولاني قرن هفدهم، کفه تراروز به نفع اروپا تغيير کرد و از اين زمان بود که افول سريع دولت عثماني آغاز گرديد تا آن که در قرن هيجدهم به تفوق نهايي دول اروپايي منجر شد. اين زمان دولت عثماني به لحاظ سياسي و اقتصادي زير سلطه اروپا درآمده بود. تداوم طولاني مدت آن و احتمال سقوط آن به پديد آمدن يک مشکله سياسي در اروپا منجر شد که از آن با نام مسأله شرقيه ياد مي کنند. زندگي سياسي دولت عثماني تحت سيطره وتأثير اروپا تا سال 1920 ادامه يافت.
با تغيير شرايط در مراحل مختلف، ساختار دولت عثماني و مؤسسات داخلي آن نيز تغيير مي کرد. تغييراتي که در ساختار داخلي آن پديد آمد و نيز در تغييرات سياسي ، مي توان سير تبديل يک امير نشين را مرزي را به يک دولت در قياس دولت هاي کلاسيک شرقي مانند دولت ساساني يا عباسي به دست آورد. دولت عثماني در پايان قرن شانزدهم ميلادي با ملاحظه همه قوانين دولتي و اداري و سياسي و مالي و همچنين نظام کشاورزي و نظامي گري ، يک نمونه عالي از يک دولت پيشرفته در شرق نزديک است. اما برتري سياسي و اقتصادي اروپا در دوره اضمحلال آن دولت، سبب پديد آمدن اين شعور در دولت عثماني شد که دور قوانين و ساختار دولت هاي شرقي گذشته است و قادر نيست با عصر جديد برابري کند.
از اين زمان به بعد، تاريخ عثماني، تنها عبارت از وقايع اتفاقيه اي است که تعامل ميان زمان با مؤسسات يک امپراتوري قديم آن ها در پي مي آورد. چه، تاريخ تحول يک دولت از دولت هاي شرق نزديک در برابر تهديدهاي اقتصادي و سياسي و فرهنگي اروپاست. ترکها تا سال 1924 که يک انقلاب ريشه اي در کشورشان رخ داد، همچنان درگير اين وضعيت بودند.
در واقع، آخرين دهه قرن شانزدهم حد فاصله دو دوره در دولت عثماني است. اين کتاب تنها نيمه اول را در بر دارد، چرا که در صدد آن است تا نشان دهد عثماني ها چگونه به اقتباس از نهادهاي دولت هاي شرق نزديک در شکل دهي به دولت خويش بهره بردند و اين که چگونه اين نهادها در برابر اروپاي جديد از ميان رفت.
اين بود مقدمه کوتاه مؤلف.

اما کتاب در چهار بخش اساسي تنظيم شده است.
بخش اول مدخل تاريخ عثماني است. در اين بخش پنج فصل آمده است:
فصل اول در اصول دولت عثماني.
فصل دوم از اميرنشين مرزي تا امپراتوري
فصل سوم شهرنشيني و توسعه
فصل چهارم دولت عثماني دولتي جهاني
فصل پنجم آغاز زوال دولت عثماني

بخش دوم کتاب مربوط به ساختار دولت عثماني است که آن هم در هفت فصل تنظيم شده است:
فصل اول شکل گيري سلاله عثماني
فصل دوم برآمدن بر تخت سلطنت
فصل سوم مفهوم دولت در عثماني
فصل چهارم قانون حکومتي و شريعت
فصل پنجم دربار
فصل ششم اداره مرکزي
فصل هفتم اداره ولايات و نظام تيمار

بخش سوم کتاب در باره حيات اقتصادي و اجتماعي عثماني است در دو فصل
فصل اول: امپراتوري عثماني و تجارت بين المللي
فصل دوم شهرهاي عثماني و شبکه راهها

بخش چهارم کتاب در باره دين و فرهنگ در دوره عثماني است که در چهار فصل است:
فصل اول تعليم و مدارس و علما
فصل دوم علوم عثماني
فصل سوم غلبه تعصب گرايي
فصل چهارم فرهنگ مردمي و مذاهب صوفيه
کتاب چندين پيوست هم دارد که يکي نسب نامه سلاطين عثماني است. ديگري کرونولوژي تاريخ عثماني. و سوم مصطلحات عثماني.
در پايان فهرست مناب، فهرست اعلام و فهرست اماکن هم آمده است.
کتاب جمعا در 375 صفحه تنظيم شده است.

بدين ترتيب بايد توجه داشت که اين کتاب اثري عالي براي ترجمه به فارسي است و مي تواند متن مهمي براي درس تاريخ عثماني در ايران باشد.
... بیشتر
نویسنده:
خليل اينالجيک
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
مجله پانزده خرداد (ش 2، زمستان 83)
خلاصه مطلب :
دومين شماره مجله پانزده خرداد از سري جديد (ش 2؛ زمستان 83) منتشر شد. در اين شماره قيد شده است که مدير مسؤول سيد حميد روحاني و سردبير مظفر نامدار.
آنچه از اين شماره به دست مي آيد آن است که قرار نيست اين مجله در چهارچوب يک مجله در حيطه تاريخ معاصر ايران و يا حتي تاريخ انقلاب اسلامي باشد. بلکه به نظر مي رسد هدف انتشار مجله اي سياسي - تاريخي در دفاع از ارزشهاي انقلاب اسلامي با تأکيد بر تاريخچه برخي از وقايع انقلاب است.
اين چهارچوب البته متفاوت با برخي از مجلات ديگر است که در اين زمينه انتشار مي يابد. مثلا با مجله تاريخ معاصر ايران که مجله اي پژوهشي است که جهت گيري آن صرفا تاريخي است و زمان مورد نظر هم دوره قاجار و پهلوي است. يا مجله زمانه که مجله اي تاريخي - سياسي است و تلاش مي کند تا به زبان روز که البته آن هم چندان به روز نيست، مروري بر تحولات تاريخي و سياسي انقلاب اسلامي که شامل بيست و پنج سال بعد از انقلاب هم مي شود داشته باشد.
در اين شماره مجله پانزده خرداد مقاله نخست از سردبير است با عنوان امام خميني و انقلاب اسلامي و شالوده شکني سيطره اي گفتمان هاي رسمي در حوزه سياست. البته عنواني که به اين بخش که بخش دوم آن مقاله است داده شده اين است: تحول مفاهيم و پيش فهم هاي معرفتي و تاريخي. (10 - 29)
مقاله دوم: آسيب شناسي اجمالي انقلاب اسلامي از ديدگاه امام خميني از سيروس حاجي زاده (30 - 47)
مقاله سوم: تأملاتي نظري و تاريخي در علل و انگيزه هاي پيدايش جريان آقاي منتظري (انتقام نامه يا کتاب خاطرات). از آقاي سيد حميد روحاني که قسمت دوم مقاله است.
(48 - 80). از
مقاله چهارم: انقلاب اسلامي، رژيم صهيونيستي و استراتژي پست مدرن از مهدي رجبي (80 - 114)
مقاله چهارم: قيام مسلحانه علي پهلوي بر ضد محمدرضا پهلوي (از سيد حميد روحاني) که باز قسمت دوم مقاله است. (115 - 130)
مقاله پنجم: کشکوئيه در انقلاب (شهري در اطراف رفنسجان) (134 - 183) خاطراتي است از افراد مختلف.
مقاله ششم: انقلاب اسلامي ايران چه کرد (حجت سليماندارايي) (184 - 206)
مقاله هفتم: راديکاليسم اسلامي در ايران معاصر شهيد نواب صفوي و جمعيت فدائيان اسلام (عبدالوهاب فراتي) (207 - 242)
در پايان گفتگويي با دکتر خابنگي در باره انقلاب اسلامي آمده. و سپس بخشي به نقد متون؛ منابع و ديدگاه ها اختصاص داده شده است.
در بخش نقد متون کتاب خاطرات شعبان جعفري به عنوان روايتي صهيونيستي از تاريخ معاصر ايران معرفي شده و نقد و بررسي شده است.
چندين اشکال صوري بر اين مجله وارد است:
نخست آن که تصاوير آن بسيار بد چاپ شده و اگر روزي روزگاري کسي بخواهد از آن تصاوير استفاده کند (با اجازه يا بي اجازه) متأسفانه نمي تواند ]چنين اقتباسي را انجام دهد.
دوم آن که در مجلات فصلنامه اي چاپ مقالات چند بخشي در آنها درست نيست. اين که يک بخش مقاله در اين شماره باشد بخش ديگر در شماره بعد يعني گاه تا پنج ماه فاصله چندان مقبول به نظر نمي رسد. ممکن است که براي هر کدام عنوان مستقلي درست کرد. اين مشکل وقتي بيشتر است که در هر شماره چند مقاله از اين دست باشد.
مقالاتي که قرار است در چند بخش چاپ شود و بعد هم کتاب شود اصطلاحا عنوا ن مقاله ندارد که در يک مجله چاپ شود. اينها بخش هاي يک کتاب است که چند پاره شده است. مقاله اين است که يک فرصيه يا نظريه در يک مقاله بررسي و کارش تمام شود. تفاوت کتاب با مقاله آن است که کتاب مجموعه اطلاعات انباري و بايگاني است و مقاله، مشتمل بر فرضيه اي هدفمند که تحقيقات در آن موضوع خاص را جلو مي برد. به همين دليل است که مجلات قرار است محصول درجه اول علم را در خود جاي دهند و سررشته دار توليد علم و پيشرفت علمي باشند.

سايت اين مرکز هم اين است:
www.15khordad.com
... بیشتر
نویسنده:
مدير مسؤول سيد حميد روحاني
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
سقوط ( مجموعه مقالات همايش علل فروپاشي سلطنت پهلوي )
خلاصه مطلب :
به دنبال برگزاري همايشي تحت عنوان «بررسي علل فروپاشي سلطنت پهلوي» در دوم اسفندماه 1382 به مناسبت بيست و پنجمين سالگرد انقلاب اسلامي مجموعه مقالاتي در آن همايش ارائه شده که گزيده آنها در کتاب حاضر در حجمي نزديک به نهصد صفحه به چاپ رسيده است.
افتتاحيه اين همايش با آقاي دکتر حسن حبيبي رئيس بنياد ايرانشناسي بوده و متن قرائت شده توسط ايشان عينا در ابتداي اين مجموعه مقالات آمده است. عنوان سخن ايشان اولويت هاي تحقيقاتي است و در ارتباط آن با موضوع خاص اين همايش يعني علت سقوط نظام پهلوي اين است که بايد به عوامل مختلف پرداخت و در اين قبيل بررسي ها اوليت سنجي کرد. به نظر وي ضد دين بودن حکومت پهلوي تنها عامل نيست اما يکي از عوامل مهم است. چرا که وقتي اين دولت يا هر چيزي ديگري در يک جامعه ديني ، سکولار شد مي بايست به جايي تکيه مي کرد و همين تکيه بود که وابستگي را پديد آورد و سرآغاز مشکلات اين رژيم شد.

اما مقالات بعدي اين مجموعه که ارجمند است و در اين مختصر نمي توان به تک تک آنها پرداخت:

1. دين ستيزي پهلوي و گفتمان ديني از آيت الله حائري تا امام خميني / دکتر سيد مصطفي ابطحي (27 – 66)
2. آسيب شناسي ديدگاهها در تحليل انقلاب ايران / سيد مصطفي تقوي (67 – 92)
3. ايران اسرائيل و سقوط رژيم پهلوي / محمد تقي تقي پور (103 – 124)
4. ريزش حاميان و خيزش مخالفان / يعقوب توکلي ( 125 – 187)
5. تشديد حکومت مافوق اجتماعي و سقوط نظام پهلوي / خليل جاهد پري (189 – 218)
6. جريان فعال بر ضد مدرنيسم و غربگرايي در ايران پيش از انقلاب و نقش آن در سست کردن بنيادهاي نظام پهلوي / رسول جعفريان (219 – 252)
7. استراتژي نوين سياست خارجي جهان غرب و نقش آفريني امنيتي دولت پهلوي / محمد جعفر چمنکار (253 – 286)
8. فساد دربار / روح الله حسينيان (287 – 379)
9. رژيم پيشين، وضعيت انقلابي و گروه هاي برانداز در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي / جعفر حق پناه (379 – 404)
10. علل فروپاشي سلطنت پهلوي / شمس الدين رحماني (405 – 448)
11. روابط ايران و اسرائيل (1327 – 1357) / رضا زارع (449 – 492)
12. نقش ساواک در سقوط رژيم پهلوي / مظفر شاهدي (493 – 550)
13. درآمدي بر نوگرايي ديني در ايران / محمد طاهر احمدي (551 – 570)
14. قراردادهاي نفتي ايران بعد از کودتاي 1332 تا انقلاب اسلامي / محمد حسن طباطبائي (571 – 578)
15. وابستگي به نظام سرمايه داري جهاني / محمد حسن طباطبائي (579 – 587)
16. اختناق نخبه ستيز: سياست راهبردي حکومت رضاخاني / نورالله عقيلي (589 – 608)
17. اوامر ملوکانه / علي اکبر علي اکبري (609 – 628).
18. مطبوعات عصر پهلوي و اسرائيل بر اساس اسناد ساواک / علي اکبر عليمرداني (629 – 656)
19. قراردادهاي نفتي / حجت الله غنيمي فرد (657 – 664)
20. روانشناسي شخصيت شاه / حسن فراهاني (665 – 708)
21. تأثير وابستگي بر سقوط رژيم پهلوي / موسي فقيه حقاني (709 – 726)
22. ساواک و امنيت ملي / محسن کاظمي (727 – 786)
23. حکومت پهلوي و عشاير / دکتر کيانوش کياني هفت لنگ (787 – 818
24. چالش فرهنگي – سياسي رژيم پهلوي و روحانيت تشيع پس از کودتاي 28 مرداد با تکيه بر تلاش هاي آيت الله بروجردي / مهدي مهر عليزاده (819 – 838)
25. انقلاب اسلامي و نقش مهاجران / رضا مختاري اصفهاني (839 – 846)
26. بررسي سياست ديني – فرهنگي در عصر پهلوي (دوره رضا شاه) / فرزانه نيکوبرش راد (847 – 886)

با کمال تأسف در کتاب هيچ گونه فهرستي ارائه نشده و اين به معناي آن است که دست کم پنجاه درصد از فايده کتاب کاسته شده است.
... بیشتر
نویسنده:
جمعي از مؤلفان
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
پيک آفتاب ( پژوهشي در کارنامه زندگي و فکري آيت الله سيد محمود طالقاني )
خلاصه مطلب :
پيک آفتاب جديدترين شرح حالي است که در باره آيت الله طالقاني بر اساس منابع متنوع و از سر جانبداري و عشق مؤلف به آن مرحوم نوشته شده است.
نويسنده اين اثر جناب آقاي محمد اسفندياري به درستي در مقدمه از نگاه معصوم تراشانه موجود در ايران سخن مي گويد و از آن انتقاد مي کند. غافل از آن که خود ايشان در اين کتاب تماما بر اساس ديدگاهي معصوم تراشانه به آيت الله طالقاني نگاه کرده و کوچکترين انتقادي را نسبت به آن بزرگوار بر نتافته است.
براي مثال، اگر هم بحث آيت الله طالقاني و هم حجره اش گفته است که آيت الله طالقاني تا مکاسب بيشتر نخوانده، بعدهم به تهران آمده و اقامتش براي تحصيل در نجف هم جز به اشارت تأييد نشده و با مدارک اثبات نگشته، ايشان برآشفته و با استناداتي که خود هم مي داند بيشتر آنها سياسي بوده و براي حفظ جان آيت الله طالقاني، کوشيد تا ادعاي يک شاهد عيني را که در عدالتش ترديد نيست، تکذيب کند.
به نظرم آيت الله طالقاني شخصيت برجسته اي است که نياز به داشتن اجتهاد فقهي ندارد. وي يک انديشمند ديني و مجاهد در راه خداست که عمري را براي تحقق حکومت اسلامي سپري کرده و بهترين دوران جواني خود را در کنار نواب صفوي و فدائيان اسلام و چهره هاي مبارز ديگر از جمله مرحوم بازرگان بوده و تا آخرين روزهاي زندگي از آرمان حکومت اسلامي يا به قول ايشان اسلام سياسي دفاع کرده است.
در اين کتاب بحث عضويت آيت الله طالقاني در نهضت آزادي طرح شده و پس از آن هم به نقل از ابراهيم يزدي آمده است که آقاي طالقاني سال 58 براي ايفاي نقش عمومي تر از نهضت آزادي خارج شد (ص 151 - 152)
کتاب در سه بخش يا به قول ايشان سه بهره تنظيم شده است. بهره نخست تاريخ زندگي است با اين عناوين:
زادگاه ،
پدر،
نخستين زنداني سياسي،
در کانون اسلام،
با جوانان و دانشجويان؛
نجات آذربايجان،
مسجد هدايت،
زمين نه سرزمين،
با نهضت ملي ايران،
پناه بي پناهان ،
تأسيس نهضت آزادي ايران،
در زندان انقلاب سفيد،
ابوذر در تبعيد،
تحت تعقيب ساواک،
و آخرين زندان ،
در انقلاب ايران،
برپايي عاشوراي انقلاب،
ياد فداکاران،
برافراشتن پرچم عفو و عدالت،
نقش آفرين وحدت،
اعتراض به آنارشيسم،
احياي اصل شورا،
مشاغل،
خاموشي دريا،
اينها مواد زندگي نامه اياشن بود در بهره اول.
اما بهره دوم شخصيت و افکار است با اين عناوين:
پايه گذار نهضت بازگشت به قرآن
دعوت به اسلام سياسي
خطر کردن
دغدغه عدل و ظلم
دردمندي
تسامح
آزادي
شورا
اقتصاد اسلامي
تلاقي دو فرهنگ
روحاني اما روشنفکر
بهره سوم کتاب کتابشناسي است با اين عناوين:
چند و چون آثار
تأليفات از طالقاني
تأليفات در باره طالقاني
متأسفم کسي که عمري به کار ويرايش کتاب مشغول بوده براي کتابش آن هم در اين زمان حساس يک فهرست اعلام نگذاشته است تا خواننده بتواند به راحتي مطلبي را که در باره هر کسي مي خواهد پيدا کند. شايد براي اين که مجبور شود همه کتاب را بخواند و فايده بيشتر ببرد.
اشاره کرديم که نويسنده اين کتاب را از سر عشق به آيت الله طالقاني نوشته و اين احساس خود را هيچ پنهان نکرده و به همين دليل در بيشتر بخش ها گزينشي و نه از ديد يک ناظر بي طرف عمل کرده است . يک نتيجه آن که ايشان دست کم در مواردي از ذکر آنچه به مصلحت نبوده خودداري ورزيده است.
براي مثال در باره نهضت بازگشت به قرآن و اين که طالقاني مؤسس آن بوده هيچ يادي از تلاش هاي خرقاني که سالها در تهران آن روزگار جلسات تفسير قرآن داشت و يا شريعت سنگلجي که سالها چنين مي کرد و هر دو بر افکار آقاي طالقاني مؤثر بودند و شاهدش هم آن است که بعدها درسهاي تفسير خرقاني را آقاي طالقاني چاپ مي کند و به اجمال هم اشاره به حضور در جلسات تفسير او دارد نمي کند.
اصولا آقاي اسفندياري بحث از آبشخورهاي فکري آقاي طالقاني را رها کرده و اصلا به آن نپرداخته است. يکي از مهم ترين اين آبشخورها رفاقت او با حکمي زاده بچه خواهرش بود که هراندازه مرحوم بدلا آن را روشن کرده آقاي اسفندياري از کنار آن گذشته است. تأثير پذيري او از خرقاني به مانند چهره هاي ديگري مانند بازرگان در بعثت و ايدئولوژي و يا حتي قلمداران چيزي است که مؤلف آنها را رها کرده است.
به نظرم در باره همراهي هاي فراوان آقاي طالقاني با نواب صفوي حق بود که فصل خاصي به آن اختصاص يابد. نويسنده از اين بحث تنها فصل پناه بردن نواب به خانه طالقاني را مد نظر قرار داده که گويي آن هم براي دفاع از بي پناهان بوده است! همين مقدار هم از روي مردانگي مطرح شده و جاي تقدير دارد. با اين حال صفحاتي طولاني از اين کتاب به بحث روابط مصدق و کاشاني اختصاص يافته بدون آن که آن مباحث مستقيم و غير مستقيم مربوط به ايت الله طالقاني باشد؛ روزگاري که تقريبا از آيت الله طالقاني تلقي بيش از يک نويسنده مقالات مذهبي در مجلات ديني که آنها را هم ديگران از جمله همين فدائيان اسلام يا حاج سراج و ديگران انشتار مي دادند مطرح نبود.
يکي از بحث هاي ديگري که ايشان طرح کرده اين است که آقاي طالقاني با اصل ولايت فقيه مخالف بوده است. شاهد اين حرف مطالب آيت الله منتظري و همين طور سخنان اعظم طالقاني و مرحوم سيد منيرالدين حسيني شيرازي است که به آنها استناد شده است (ص 303 - 304). به نظرم آيت الله طالقاني با انتشار کتاب خرقاني با عنوان محو الموهوم و صحو المعلوم نشان داد که در مورد امامت هم حرف دارد چه رسد به ولايت فقيه. در آن کتاب بارها ادله امامت امام علي و حتي حديث غدير رد شده و هيچ حاشيه اي از سوي آقاي طالقاني که آن کتاب را چاپ کرده بر آن زده نشده است. به عکس در مقدمه از خرقاني به عنوان يک مجاهد نامبرده شده است.
به هر روي با همه فوايدي که اين کتاب دارد، جاي هر گونه انتقادي نسبت به آيت الله طالقاني خالي است. دليلي هم ندارد که غير اين باشد. شرح حال نويسي ما ايرانيان بلکه ما مسلمانان براي علما آن است که يکسره از آنان ستايش کنيم. اگر توانستيم از آن چه در باره آنها گفته شده دفاع کنيم مي کنيم و گرنه اصلا اصل حرف زده شده را به فراموشي مي سپاريم و جان خود را راحت مي گذاريم.
بدون ترديد تاريخ معاصر ما به خصوص از 40 تا 57 بدون طالقاني فهميده نمي شود. اما نبايد از ياد برد که جريان روشنفکري ديني ما به خصوص وقتي در لباس آخوندي در مي آمد تأثير منفي شگفتي داشت به همان اندازه که مي توانست تأثير مثبت داشته باشد. پرداختن به هر دو جنبه سزاست و غير از اين نه.
بنده همين مقدار انصاف را هم که در برخي از موارد کتاب ملاحظه کردم بسيار قابل ستايش مي دانم.
با اين حال تأکيد مي کنم که آيت الله طالقاني از همان ابتدا توسط گروه هاي خاصي مصادره شد. به نظر مي رسد اکنون هم همان رويه ادامه دارد در حالي که آيت الله طالقاني متعلق به همه مردم است.
و به ايشان و کساني که کتاب بازوي تواناي اسلام و ديگر مجلدات مربوط به اسناد آيت الله طالقاني را را چاپ کردند دست مزيزاد مي گويم که بدون آن کتاب نوشتن اين کتاب هم تقريبا دشوار بود.
نگارش اين کتاب قدمي تازه در باب نگارش تاريخ انقلاب اسلامي به شمار مي آيد، حرکتي که در سالهاي اخير شدت گرفته و از اين بابت جاي خوشحالي و تقدير و تشکر دارد.
... بیشتر
نویسنده:
محمد اسفندياري
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
معاهدات سياسي ايران و عثماني در قرن هفدهم و هيجدهم
خلاصه مطلب :
عنوان لاتين _ ترکي آن چنين است:
Osmang Iran Siyasi Antlasmalari
نام مؤلف: Dr Remzi KILIC
مؤلف در دانشگاه نيگده دانشيار است و تز دکتراي او مناسبات ايران و عثماني در دوره سلطان سليمان قانوني (1520 ـ 1566) است.
کتاب حاضر اثري است که وي بعد از تز خود به عنوان اولين کتاب خود منتشر کرده است.
موضوع کتاب بررسي مناسبات سياسي ايران و عثماني در قرن هفدهم و هيجدهم است. وي تلاش کرده است تا بر اساس منابع عثماني وي در
يک طرح عمومي مهم ترين تحولات نظامي و سياسي ميان دو دولت را در اين دوره تشريح کند.
وي از اسناد آرشيوي، منشآت، دفاتر مهمه، از وقايع نامه هاي عثماني و نيز از تحقيقاتي که در اين زمينه تا بحال شده استفاه کرده است.
برخي از مهم ترين منابع وي عبارتند از کتاب سليمان نامه از قراچلبي زاده که نسخه آن در کتابخانه سليمانيه است.
منبع ديگر کتاب سليم نامه جلال زاده مصطفي که چاپ شده است.
منشآت فريدون بيک از ديگر منابع اوست که در قرن نوزدهم چاپ شده است.
کتاب کنه الاخبار از ديگر منابع مهم اوست که نويسنده گليبولولو مصطفي علي است که نسخه خطي آن در کتابخانه رشيد افندي موجود است.
روزنامه حيدر چلبي از ديگر منابع اوست که توسط انتشارات ترجمان چاپ شده است.
تاج التواريخ از خواجه سعد الدين افندي نيز از مصادر ديگر اوست که در سال 1280 قمري در استانبول چاپ شده است.
تاريخ پچوي تاريخ سلاک زاده تاريخ سهيلي و از همه مهم تر کتاب بيان منازل سفر عراقين است که توسط مؤسسه تاريخ ترک به زيباترين شکل چاپ شده است.
اين کتاب در پنج بخش تنظيم شده است:
پيش از شروع بخش اول در مقدمه از پيدايش صفويه سخن گفته و در دوره شاه اسماعيل و شاه طهماسب مناسبات ايران و عثماني را مورد بررسي قرار داده است.
بخش اول کتاب مناسبات ايران و عثماني از پيش از سلطنت طهماسب تا صلح آماسيه.
در اينجا از نامه سلطان سليمان قانوني به شاه اسماعيل ياد شده است که به او پيشنهاد صلح کرده و اين که مي توانند با اتحاد با يکديگر به فتوحات در اروپا بپردازند. اما با مرگ اسماعيل کار صلح به جايي نرسيد.
در دوره طهماسب اولين سفر سلطان سليمان به عراقين و طبعا ايران در سال 1533 است که تا سال 1535 به طور انجاميد.
دومين سفر سلطان سليمان به اين سمت اشغال تبريز در سال 1548 – 1549 است. موضع طهماسب جنگ و گريز بود و از مقابله رودررو پرهيز داشت. با رفتن عثماني ها صفويان به آناتولي حمله کرده و به آن مناطق آسيب مي زنند. طهماسب به هيچ روي اشتباه پدرش اسماعيل را که نبرد رودررو با يک سپاه منظم و مسلح کرد را نکرد و بيشتر پارتيزاني عمل کرده مناطق مختلف را مورد حمله قرار مي داد.
سفر سوم سلطان سليمان به نخجوان بود که در سال 1554 – 1555 بود. در اين مدت سليمان قانوني همچنان دولت صفوي را به رسميت نمي شناخت و براي همين حاضر به بستن معاهده نبودند. اما وقتي دريافتند که دولت صفوي استوار است پذيرفتند تا صلح کنند.

بخش دوم صلح آما سيه است. قدم هايي به سوي معاهده نخستين عنواني است که در اين بخش بحث شده است. عثماني ها به اجبار تن به صلح با دولت صفوي دادند و اين بعد از آني بود که موجوديت اين دولت را پذيرفتند. نخستين معاهده ميان دو دولت همان معاهده آماسيه است که در سال 1555 امضا شد.
نتايج اين اتفاق عنوان بعدي است که مورد بحث مؤلف قرار گرفته که مرور بر برخي از تحولات اين دوره است.

بخش سوم در باره تصرف گرجستان و شروان توسط دولت عثماني است. تصرف ايروان عنوان بعدي است. بازسازي جديد شهر قارص هم در همين مرحله مورد بحث قرار گرفته است. تلاش صفويان براي بازپس گيري گرجستان و شروان و معاهدات صلح منعقده شده در ادامه آمده است. سفر گرجستان سنان پاشا و کوشش هاي نافرجام صفويان براي صلح نيز در همين بخش مورد توجه قرار گرفته است. نبرد مشعله در سال 1583 و سفر عثمان پاشا به تبريز و نيز حوادثي که در شهرزور و بغداد رخ داده و در نهايت اتفاقيه 1590 استانبول آخرين بحث هاي اين بخش است.

بخش چهارم. اين بخش مربوط به دوران شاه عباس است که تلاش کرد با استفاده از قدرت هاي اروپايي در مقابل عثماني بايستد. بازسازي ارتش ايران يکي از کارهاي است که او با کمک برادران شرلي انجام داد. شاه عباس در اين زمينه از اين که مسيحيان بتوانند در ايران جاي پا پيدا کنند هيچ هراسي به خود راه نداد و برنامه هاي خود را دنبال کرد. در اين بخش مروري بر تلاش هاي شاه عباس براي استفاده از اروپايي ها شده است. شاه عباس با قدرت خود توانست تبريز و ايروان را بازپس گيرد. معاهده صلح جديد نصوح پاشا يا اتفاقيه دوم استانبول در سال 1612 و رويدادهاي بعدي در ادامه مورد بحث قرار گرفته است. اين نشان مي داد که عثماني دريافتند که نمي توانند هرچه مي خواهند با دولت صفوي بکنند.
عثماني ها که در سال 1590 قفقاز و آذربايجان را گرفته بودند بخش زيادي را از دست داده ومجبور شدند به صفويان بر گردانند. معاهده سراب در سال 1616 آخرين بحث بخش چهارم است.

بخش پنجم: محمدپاشا و مساله بغداد نخستين بحث اين بخش است. مباحث ديگر اين بخش عبارتند: آمدن خسرو پاشا به ايران در سال 1629 سفر سلطان مراد چهارم به ايروان در سال 1635 سفر مراد چهارم به بغداد در سال 1638 و در پايان معاهده قصر شيرين در سال 1639 آمده است. اين معاهده بعد از 140 سال نبرد ميان دو دولت منعقد گرديد. بر اساس اين معاهده منطقه قفقاز ميان دو دولت تقسيم گرديد.

در پايان کتاب چندين پيوست آمده است:
متن نامه احمد پاشا به ايران پيش از آماسيه و پاسخ شاه طهماسب به اين نامه.
متن معاهده استانبول
متن معاهده نصوح پاشا
متن معاهده قصر شيرين.
اين پيوست ها همه به ترکي عثماني است.
... بیشتر
نویسنده:
رمزي کيليک
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
بکتاشيه در آناتولي ( متن ترکي استانبولي )
خلاصه مطلب :
آثار فراواني در زبان هاي ترکي و اروپايي در باره بکتاشيه نوشته شده اما مع الاسف در فارسي مطلب مفصل و مستندي در باره تاريخ اين طريقت شگفت و پرماجرا در دست نيست.
ثريا فاروقي از متخصصين تاريخ عثماني است که بيش از سه دهه است که با استفاده از آرشيوهاي عثماني و آثار ديگر تحقيقاتي در باره تاريخ عثماني داشته است. از آن جمله کتاب بکتاشيه اوست که گرچه در دوره جواني نوشته اما همچنان به عنوان اثري قابل استفاده مطرح بوده و در سال 2003 ترجمه ترکي استانبولي آن منتشر شده است. اين معرفي مربوط به همان ترجمه ترکي است با عنوان:
َAnadoluda Bektasilik, Suraiya Faroqi, simurg, 2003
وي در مقدمه مفصل بر اين کتاب به پيشينه کارهايي که در باره بکتاشيه نوشته شده پرداخته و به خصوص در باره ديدگاه هاي فواد کوپريلي از نويسندگان برجسته چند دهه پيش ترکيه ياد کرده است. نظر کوپريلي آن است که بکتاشيه طريقتي است که نقش مهمي در جدا کردن ترکان از آيين شمنيزم به سوي اسلام داشته است.
همچنين تحقيقات فراواني در باره زاويه هاي بکتاشيه صورت گرفته که کتاب عمر لطفي بارکان در باره اين زاويه ها در قرن 15 و 16 برجستگي خاصي دارد.
فاروقي در اين مقدمه اشاره به نقش بکتاشيه در آناتولي کرده و اين که چگونه عثماني ها همان طور که آناتولي را با اين طريقت تصرف کردند در بالکان نيز با استفاده از آن بر آن ناحيه مسلط شدند.
احمد پاشا اجاق از ديگر مورخان معاصر ترکيه است که در باره بکتاشيه تحقيقات فراواني انجام داده است.
وي در مقدمه تأکيد مي کند که شناخت آناتولي و بکتاشيه در گرو يکديگر است
بکتاشي ها عمدتا در روستاها و حاشيه شهرها بودند و دولت عثماني با کمک آنان که رنگ و بوي شيعي هم داشتند تلاش کرد تا با رافضه يعني شيعياني که قلبا با صفويان بودند مبارزه کند. بدين ترتيب ريشه نفوذ صفويان از آناتولي کنده شد.
در هر حال مؤلف تأکيدش بر اين است که بدون فهم طريقت هايي مانند مولويه که گولپينارلي در باره آن کار کرده و يا طريقت بکتاشيه نمي توان دولت عثماني را فهميد.
يکي از مهم ترين کارهاي علمي در باره بکتاشيه به قلم Tohn Kingsley Birge نوشته شده است.
ثريا فاروقي به آراء و عقايد ديني بکتاشيان نپرداخته بلکه صرفا به تاريخ آنان و نقش شان در گستره حوزه عثماني توجه کرده است.
اين کتاب در چهار بخش تنظيم شده است:
بخش اول در باره جغرافياي تکايا و زاويه هاي بکتاشيه که عمدتا در خارج از شهرها بودند.
بخش دوم در باره بکتاشيه به مثابه واحدهاي اقتصادي که عمدتا کار کشاورزي مي کردند و در اين زمينه با بزرگان و اشراف مناطق به اجبار مناسبات و مسائلي داشتند. در اين فصل سهم بکتاشيه در کشاورزي نشان داده شده است . براي مثال زاويه عبدالموسي ميان قرن هاي 16 – 19 دايم بر زمين هايش افزوده مي شده است.
بخش سوم در باره مناسبات اجتماعي بکتاشيه با گروه هاي گوناگوني از مردم که در زاويه هاي بکتاشي رفت و آمد داشتند.
بخش چهارم در باره بسته شدن در زاويه هاي بکتاشي در سال 1826 متعاقب سياست محمود دوم و مشاوران او و اين که به چه دليل دست به اين اقدام زدند و پيامدهاي آن چه بود.

ثريا فاروقي از منابع مختلفي استفاده کرده که يکي از نخستين آنها کتاب سياحتنامه اولياء چلبي است.
مناقب نامه ها از جمله ولايت نامه حاجي بکتاش يا مناقب نامه پيري بابا و بسياري ديگر هم از منابع اوست.
آرشيوهاي عثماني هم اطلاعات زيادي در باره اين زاويه ها دارد که از آنها استفاده شده است.
گفتني است که عناويني مانند قزلباش و علوي و بکتاشي به جاي يکديگر به کار مي رفت. اين طريقت در تمام اين دوره آلت دست عثماني بوده و نفوذ کامل در آنها داشت و حتي تا دوردست ها مي توانست باباهاي بکتاشي را از سرپرستي تکايا و زاويه ها بردارد.
در پايان کتاب چند جدول آمده است:
فهرست زاويه هاي بکتاشي بر اساس سياحتنامه اولياء چلبي و مقايسه آنها با آنچه در دفاتر مهمه آمده است.
فهرست زاويه هاي بکتاشي که در برگه هاي اوقاف قرن 17 – 19 آمده است.
فهرست تکيه هاي بکتاشي در دوران محمود سوم
کتابشناسي، اعلام و چند نقشه هم در پايان کتاب آمده است.
... بیشتر
نویسنده:
ثريا فاروقي
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
کتابفروشي
خلاصه مطلب :
تاريخ کتابفروشي هم موضوعي شده که نياز به بررسي و مرور دارد. در قديم وراق ها اين کار را بر عهده داشتند و دکان هايي براي کاغذ فروشي و کتابفروشي وجود داشت. اما روشن است که بسان امروز نبوده که انبوه کتابها چاپ مي شود و نياز است تا کسي در هر شهري به کار فروش آن بپردازد.
اين فروشندگي هم مثل ساير کاسبي ها تحولاتي را پشت سر گذاشته و در شکل ها و صورت هاي مختلفي بروز کرده است.
يکي از کارهاي ابتکاري در تهران درست کردن يک کتابفروشي موضوعي بود که شايد براي نخستين مرتبه آقاي بابک افشار دست به ايجاد آن زد، کتابفروشي خود را در ساختمان آلومينيومي خيابان انقلاب روبروي پمپ بنزين وصال به عنوان کتابفروشي تاريخ نامگذاري کرد. هر کسي که علاقمند به اين حوزه مطالعاتي بود بدانجا سري مي زد و آنچه را مي خواست تقريبا مي يافت.
اکنون پس از درگذشت ناگهاني آقاي بابک افشار، استاد ايرج افشار مجموعه اي از مقالات را تحت عنوان «کتابفروشي» در بيش از هفت صد صفحه به چاپ رسانده و به ياد پسرش به عنوان يادنماي بابک افشار منتشر کرده است.
در اين مجموعه تعداد زيادي از اهل کتاب به خصوص آنان که با کار نشر و کتابفروشي مربوط بوده اند خاطرات خود را از اين تجارت و کاسبي بيان کرده اند و بدين ترتيب برگي از تاريخ کتابفروشي را که خود مي تواند گوشه از تاريخ و فرهنگ را نشان دهد در ميان برگهاي تاريخ ثبت کرده اند.
آنچه جالب توجه است آن که کساني که در شهرستان ها زماني کار کتابفروشي مي کرده اند يا از کتاب بازان آن شهرها بوده و مرتب کتاب مي خريده اند و کتابفروشان آن شهرها را مي شناسند، خاطرات خود را در اين زمينه نوشته اند و در بين آنها از کسان زيادي نام برده شده که خود منبعي براي شناخت آن افراد است.
براي مثال برخي از اين مقالات چنين است:
کتابفروشي در رشت / احمد اداره چي گيلاني
کتابفروشي در همدان / پرويز اذکايي
کتابفروشي هاي شيراز / حسن امداد
کتابفروشي هاي قم تا سال 57 / جواد بشري
کتابفروشي هاي بروجرد در دهه چهل / عبدالکريم جربزه دار (صاحب انتشارات اساطير)
کتابفروشي هاي کازرون / حسن حاتمي
کتابفروشي هاي تفرش و آشتيان / صادق حضرتي
کتابفروشان دست دوم تهران / راضيه دانشيان (گلبن)
کتابفروشي تاريخ / محمد رسول درياگشت
همين طور در باره کتابفروشي هاي شهرهايي چون نايين، يزد، تبريز، کاشان، هرات، خرم آباد، سبزوار، تاجيکستان، زنجان، و برخي ديگر از شهرها آمده است.
يک مقاله جالب در باره اصفهان اين است:
يادي از چند تن از کتابفروشان و صحافان در گذشته اصفهان / سيد محمد علي روضاتي
افزون بر اينها چندين مقاله ديگر هم در موضوع کتابفروشي در اين کتاب با ارزش آمده که قابل استفاده است.
جالب است که در شاسنامه کتاب اين اثر به عنوان جلد اول معرفي شده و معلوم است که مجلد دومي هم دارد.
... بیشتر
نویسنده:
جمعي از مؤلفان
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
چهارده سال رقابت ايدئولوژيک شيعه در ايران ( 1343 - 1356)
خلاصه مطلب :
چهارده سال رقابت ايدئولوژيک شيعه در ايران دنباله چند عنوان کتاب ديگر است به قلم همين مؤلف با عناوين «تاريخ سياسي تشيع تا تشکيل حوزه علميه» ، «بيست سال تکاپوي اسلامي شيعي در ايران» (سالهاي 1320 – 1340) و «سه سال ستيز مرجعيت شيعه» (1340 – 1343) .
مجلد حاضر اختصاص به سالهاي 1343 تا 1356 دارد که در آن از تحولات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي اين دوره سخن گفته شده است.
بدين ترتيب يک دوره تاريخ شيعه تا آغاز انقلاب اسلامي در اين مجلدات آمده است.

منابع کتاب عمدتا عبارت از تواريخ و خاطراتي است که در باره اين سالها طي سالهاي اخير نوشته شده است. علاوه بر آن، از اسناد موجود در مرکز اسناد تاريخي هم که شامل بخش مهمي از اسناد سياسي و رجال اين دوره مهم تاريخي مي شود استفاده شده است.

انتخاب اين عنوان براي کتاب از آن روست که مؤلف معتقد است که در جريان ضعف نظام هاي سياسي و عدم کارائي آنها، ايدئولوژي هاي رقيب پديد مي آيند و در نهايت هر کدام از آنها که توانمندتر باشد به پيروزي مي رسند.
با ضعف سيستم شاهنشاهي براي اداره کشور، انديشه هاي اسلامي و مارکسيستي و ملي پديد آمدند و قوي ترين آنها که انديشه شيعه بود به پيروزي رسيد.
کتاب از دو بخش اساسي و هر بخش از چندين فصل تشکيل شده است

بخش اول: فساد و ناکارآمدي رژيم
شامل سه فصل با عناوين: فساد اخلاقي دربار، فساد سياسي دربارو ناکارآمدي اقتصادي. طولاني ترين بخش فساد سياسي رژيم است که در باره ساواک، سانسور، احزاب سياسي و وابستگي خارجي بحث شده است.

بخش دوم کتاب: طرح و تقابل ايدئولوژي ها
در اين بخش يک فصل درباره ايدئولوژي سازي رژيم شاه ، جشن هاي 2500 ساله و تغيير تاريخ و غيره است.
فصل دوم ايدئولوژي هاي رقيب که در آن از ملي گرايي، نهضت آزادي، حزب توده، سازمان چريکهاي فدايي خلق، سازمان مجاهدين بحث شده است.
فصل سوم ايدئولوژي و مبارزات نيروهاي مذهبي که در ان از امام خميني و روحانيت به تفصيل بحث شده و روش امام در مبارزات بيين شده است. بحث از حسينيه ارشاد و گروه هاي انقلابي ديگر هم در ادامه آمده است.
آخرين بحث ها مقدمات ظهور مسائل انقلاب اسلامي در سال 1356 مي باشد.
مؤلف تلاش کرده است تا از مجموعه اي از مسائل و عوامل اعم از سياسي و فرهنگي که در اين دوره سيزده ساله مطرح بوده بحث کند و تأثير آن ها را در ايجاد زمينه هاي انقلاب اسلامي نشان دهد.

متن کتاب 902 صفحه است. فهرست منابع تا ص 916 و بعد از آن فهرست اعلام و اماکن.
... بیشتر
نویسنده:
روح الله حسينيان
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
سفر به کشورهاي مختلف جهان در ارتباط با انقلاب اسلامي (1352 - 1370 )
خلاصه مطلب :
حجت الاسلام محمدباقر انصاري محلاتي (متولد 1325) از روحانيون فاضلي است که از سالهاي جواني در کار تبليغات خارج از کشور وارد شد و به دنبال آن افزون بر تلاش براي فراگيري زبان انگليسي سفرهاي تبليغي خود را هم به برخي از کشورها آغاز کرد. اين احساس وي در پي آشنايي با مرحوم شهيد بهشتي بوده است.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي ابتدا در بين الملل وزارت ارشاد و سپس از سال 1361 در سازمان تبليغات اسلامي، بخش روابط بين الملل همکار نزديک آيت الله تسخيري بود و سالها براي انتشار کتابهايي به زبان هاي مختلف در معرفي اسلام وانقلاب تلاش کرد. نشريه توحيد که به زبان هاي عربي، انگليسي، اردو و حتي هندي انتشار مي يافت از جمله تلاش هاي او و همکاران وي است. سعه صدر ايشان و تلاش براي جذب افراد مختلف در اين مسير راهگشا بود.
بعدها در سال 1370 طي هفت سال امام جماعت مسجد هامبورگ شد و همزمان به فعاليت هاي تبليغي خارج از کشور ادامه داد.
تا آنجا که مي دانم تلاش هاي فرهنگي ايشان همچنان در همان عرصه ادامه داد.
هميشه وقتي با اين قبيل افراد در نقاط مختلف روبرو مي شدم با توجه به فضاي کاري و اهميتي که اين روابط و تلاش ها در محيط هاي دور از ايران داشت، دلم مي خواست آن شخص خاطرات خود را مي نوشت. اسلام و بعدها انقلاب اسلامي، چندان شيفته در خارج از کشور داشت و گاه چنان احساساتي از آنان بروز مي کرد که وصف ناشدني بود. تأسف من اين است که بخش زيادي از اين اطلاعات از ميان رفته و امروزه هيچ کس آنها را به خاطر ندارد.
وقتي تاريخ آغاز دولت صفوي را مي خواندم در ورق هاي تاريخي برجاي مانده با تمام وجود حس مي کردم که قزلباش ها در آناتولي چگونه نفوذ داشتند. چگونه با توده هاي مردم ارتباط برقرار مي کردند و چگونه امواجي از حمايت از تشيع امامي به پيروي از خانقاه شيخ صفي در آناتولي با تبليغاتي که همين افراد گمنام داشتند گسترش يافت؛ اما بعدها تشيع آناتولي توسط عثماني ها سرکوب شد و از ميان رفت.
چه انسان هاي فداکاري که سالها در آن ديار ماندند و تبليغ کردند اما کسي نبود که نتايج کار آنها را بنويسد و براي تاريخ به يادگار بگذارد.
پس از انقلاب اسلامي هم تقريبا چنين حکايتي رخ داد. عشقي که به انقلاب در ميان ملل مختلف وجود داشت در جايي به درستي ثبت نشده است. بسياري از مسؤولان ايراني که در آن سالها به اين سوي و آن سوي مي رفتند و با مردم برخورد داشتند داستانها از تأثير گذاري دارند. هنوز يک کار اساسي در باره تبعات و پيامدهاي انقلاب اسلامي در ساير کشورها نشده است.
آنچه شادمانم کرد اين بود که بالاخره يکي از آن مبلغان که خوشبختانه در متن کارهاي تبليغي خارج از کشور قرار داشته خاطرات سفر خود را طي سالهاي 1352 تا 1370 به نقاط مختلف نوشته و همراه آنها عکس ها ي جالبي هم در کتابش به چاپ رسانده است. اين اثر مجلد اول است و حجم آن 680 صفحه.
اين کتاب در واقع مشتمل بر دهها سفرنامه است که هر کدام مربوط به منطقه اي و جايي است. فهرست آن از اين قرار است:
بحرين و کشورهاي حومه خليج فارس
اندونزي و سنگاپور
عربستان سعودي که بيشتر سامل سفرهاي حج است.
تايلند، مالزي و پاکستان
آفريقا
تانزانيا و انگليس
سوريه و پاکستان
انگليس
هند
پاکستان و بنگلادش
آفريقا
سوئيس
اتحاد جماهير شوروي
ترکيه و يوگسلاوي
کنيا ، نيجريه و بنين
قطر
ترکيه، يوگسلاوي، يونان
آلمان
آخرين بخش کتاب ، مربوط به مأموريت ايشان در مرکز اسلامي هامبورگ است که هفت سال به درازا کشيد و کارها ماندگاري از ايشان در آن جا صورت گرفت.
در هر بخش با اسامي زيادي از متفکران و اسلام شناسان و سياسيون آشنا مي شويم و از مواضع واحساسات آنان نسبت به ايران با خبر مي شويم. در حين نوشتن به بسياري از مشکلات و دشواري هاي مسلمانان هم اشاره شده است. همچنين نمايي از فرهنگ شيعه و نفوذ آن را در نقاط مختلف جهان اسلام مي توان از اين کتاب به دست آورد. مي دانيم که براي نخستين بار در بسياري از کشورهاي افريقايي و شرق آسيا مذهب تشيع از طريق نفوذ انقلاب اسلامي رواج يافت و امروز جوامع شيعي کوچکي در هر يک از اين مناطق وجود دارد که مي تواند در آينده عاملي براي رشد بيشتر آن باشد.
... بیشتر
نویسنده:
محمد باقر انصاري محلاتي
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
مساجد بازار تهران در نهضت امام خميني
خلاصه مطلب :
مدرسه و مسجد و بازار سه رکن انقلاب اسلامي هستند که از ديرباز در ساختار «شهر اسلامي» در ارتباط و پيوند با يکديگر بودند. اهميت بازار و مدرسه و مسجد و ارتباط آنها با يکديگر به تاريخ گذشته ايران بر مي گردد. اينها معمولا در کنار هم ساخته مي شدند و به نوعي در ارتباط با يکديگر بودند.
در جريان مشروطه، بازار نقش محوري داشت و سران آن حرکت بعد از روحانيت و شماري از منورالفکرها، عبارت از برخي از سران بازار بودند.
بعدها در دوره رضاخان به موازت از ميان رفتن همه نهادهاي مدني و ديني، بازار هم به مقدار زيادي سرکوب شد تا آن که مجددا در نهضت ملي شدن صنعت نفت نقش خود را تا حدودي احياء کرد.
از آنجا که برخي از بازاري هاي متدين همزمان طلبه – بازاري بوده و در درس هاي طلبگي که در مدارس علميه کنار بازار بود شرکت مي کردند، به آرامي بازار وارد عرصه سياست شد و به طور طبيعي از روحانيت و مرجعيت جانبداري کرد.
بر اين نکته بايد پاي فشرد که بازار به همان مقدار که همراهي با روحانيت داشت از جريان روشنفکري اعم از نحله هاي چپ و راست دور بوده و به هيچ روي ميانه اي با آنان نداشت.
در جريان پديد آمدن حرکت هاي چريکي از نوع چپ، به مانند سازمان چريکها و سازمان مجاهدين بسياري از فرزندان بازاري هاي متدين که به دانشگاه آمده بودند از آن طريق وارد اين گروه هاي چپ شدند و به دليل منحرف شدن از دين و وارد شدن در گردونه افکار الحادي باعث سرشگستگي خانواده هاي خود شدند.
مقابله اين گروه ها با بازار، حتي آنها که مذهبي هم بودند بيشتر تحت تأثير رواج انديشه هاي مارکسيستي بود که در ميان آنان نفوذ کرده بود. نبايد پنهان کرد که نوعي تفکر ساده زيستي در خود دين هم وجود داشت که گاه با آن افکار خلط مي شد. تأثير تفکر ساده زيستي در چند سال پيش از انقلاب و در انقلاب و پس از آن يکي از مسائل قابل بررسي است.
حسينيه ارشاد هم به رغم آن که به خصوص از سال 49 به بعد تحت تأثير جريان هاي روشنفکري قرار داشت باز از بازار تغذيه مي کرد و بسياري از کساني که در رأس آن بودند و به خصوص خود محمد همايون از سرمايه داران بنام بودند. تا آنجا که مي دانيم وي صاحب کارخانه پلارد بود.
اما مساجد بازار شامل چندين مسجد مي شد که به شدت سياسي بود و طي سالهاي بعد از 29 چندان سياسي شد که حکومت پهلوي را به ستوه آورد. بعد از تشکيل ساواک براي اين مساجد پرونده درست شد که در حال حاضر آن پرونده ها موجود است و اميدواريم به طور کامل اسناد موجود در آنها به چاپ برسد.
کتاب «مساجد بازار تهران در نهضت امام خميني» اثري است که بر مصاحبه هاي شفاهي با برخي از گردانندگان اين بازارها و بر اساس خاطرات آنان نوشته شده است. مسجد سلطاني، مسجد سيد عزيزالله و مسجد آذربايجاني ها سه بازاري است که در اين کتاب مورد بحث قرار گرفته است.
در هر بخش ابتدا تاريخ آن مسجد بيان شده و سپس به شرح جزئيات وقايعي که در آن مسجد در ارتباط با نهضت امام خميني رخ داده پرداخته شده است.
همه اين مساجد در نوع اين فعاليت هاي شرکت داشتند اما برخي درگير جريان هاي خاصي هم بودند. براي مثال فدائيان اسلام در مسجد حاج عزيزالله نقش فعالي داشتند. چنان که سخنراني هاي آقاي فلسفي در اين مسجد بر ضد بهائيت بسيار پرسروصدا بود.
پيش از کتابي خاص در باره مسجد جليلي نوشته شده بود که آن هم بر اساس خاطرات شفاهي بود.
در هر دو کتاب افزون بر خاطرات شفاهي از بخشي از اسناد موجود در پرونده هاي موجود در مرکز اسناد نيز استفاده شده است.
هنوز چندين مسجد و کانون مانده است که بايد در باره آنها کار شود. برخي از اين مساجد مانند مسجد موسي بن جعفر يا مسجد قلهک يا مسجد الجواد يا مسجد قبا يا کانون توحيد از مراکزي هستند که بايد در باره آنها هم تحقيقاتي چه به صورت ميداني و چه اسنادي صورت گيرد.
... بیشتر
نویسنده:
فرشيد مهري
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
تمدن اسلامي در عصر عباسيان
خلاصه مطلب :
شايد ما هيچ زماني بيش از زمان حال، نيازمند تئوري هاي جدي و علمي براي احياي تمدن اسلامي نبوده ايم. طبعا در اين زمينه قدم نخست شناخت درست و علمي تمدن اسلامي و شاخص هاي آن است. اما آنچه کرده ايم اين که همچنان به کلي گويي بسنده کرده و گاه هم از سر کبر وغرور نسبت به گذشته از شناخت دقيق نقاط ضعف موجود در تمدن اسلامي چشم پوشي نموده ايم.
از سوي ديگر و مع الاسف بحث هاي تئوريک مربوط به تمدن همچنان تحت تأثير انديشه هاي غربي است که غرب را مرکز عقل و انديشه عالم مي پندارند. در اين زمينه هم سخت نيازمند فکر وا نديشه ملي – ديني هستيم.
در بخش نخست، عربها البته با نگاه هاي عرب محورانه، قدم هايي برداشته اند. بسياري از تحقيقات غربي هم با هر گرايشي که بوده در رشد دانش «تمدن اسلام شناسي» کمک کرده اند. در حال حاضر نيز دهها مؤسسه تاريخ علم و تمدن در جهان اسلام فعال است. اما حوزه زبان فارسي به تناسب سهمي که در تمدن اسلامي داشته در اين راه قدم جدي بر نداشته است.
براي رسيدن به کاروان هر علمي مي بايد مقدمات آن را فراهم کرد و يکي از مقدمات همين است که ابتدا دانست در اين باب چه گفته شده است. بنابرين به صورت مقدماتي ما بايد يافته هاي موجود در زمينه تمدن اسلامي را از عربي و از زبان هاي اروپايي ترجمه کنيم و در اختيار محققان داخلي و فارسي زبان خود قرار دهيم.
بايد اعتراف کنيم که نسبت به حجم آنچه به خصوص در زبان هاي اروپايي در باره تمدن اسلامي نوشته مي شود آشنايي نداريم و حتي کتابشناسي درستي هم از آنها در ايران منتشر نمي شود.
دکتر محمد سپهري پايان نامه دکتري خود را در زمينه تمدن اسلامي در دوره اموي نگاشته و بر اين باور است که حرکت تمدن اسلامي از زمان حيات رسول خدا (ص) آغاز شده است. اين حرکت در دوره عباسيان قدم در مسير تازه اي گذاشته و در دوره عباسيان با مشارکت همه اقوام و طوايف مسلمان به عصر طلايي خود رسيده است.
کتاب حاضر مروري است بر وضعيت تمدن اسلامي در دوره عباسيان که از عربي به فارسي ترجمه شده است. با توجه به سابقه آقاي سپهري در ترجمه آثار عربي به فارسي مي توان اميدوار بود که از اين زاويه کار خوبي انجام شده باشد.
نگاهي به فهرست کتاب نشان مي دهد که در مروري که مؤلف آن دکتر محمد کاظم مکي بر تمدن اسلامي کرده از نوعي جامع نگري برخوردار بوده است. اين جامع نگري ممکن است مانع از دقت در هر بخش و رشته خاص در تمدن اسلامي نباشد، اما در عين حال مي تواند براي کساني که قصد آشنايي کلي دارند کتابي سودمند باشد.
فهرست کتاب از اين قرار است:

بخش اول: تمدن، عصر ، سرزمين
در اين بخش طي دو فصل به مفهوم تمدن، و تعريف دوره عباسي پرداخته شده است.

بخش دوم: جامعه عباسي و احوال معيشت
در فصل اول اين بخش به شرح اقوام مختلف که شريک در اين تمدن بوده اند از عرب و ترک و فارس وغيره پرداخته شده است.
فصل دوم در باره شهرنشيني و روستا نشيني است. فصل سوم در باره زندگي شخصي و اقتصادي در دوره عباسي است و فصل چهارم اعياد و مناسبتها و جنشهاست.

بخش سوم: سازمان اداري، مالي و اقتصادي عصر عباسي است.
در اين بخش از امور اداري و مالي، امور اقتصادي، صنعت و تجارت و ارتباطات، طي سه فصل سخن به ميان آمده است.

بخش چهارم : فرهنگ در عصر عباسي
فصل اول اين بخش در باره منابع و مراکز فرهنگ در عصر عباسي است. فصل دوم انديشه در عصر عباسي و فصل سوم ادبيات و هنر در عصر عباسي.

در پايان فهرست اعلام و آيات و اماکن و کتابها و نيز فهرست منابع آمده است.

در پايان بايد افزود پيش از اين در فارسي کتاب تمدن اسلامي در قرن چهارم هجري اثر آدم متز تقريبا بهترين اثر شناخته مي شد. اکنون با آمدن اين کتاب مي توان اميدوار بود که دست کم در حوزه کلي نگري به تمدن اسلامي در اين دوره اثر ديگري هم به منافع فارسي افزوده شده است.
... بیشتر
نویسنده:
دکتر محمد کاظم مکي
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
مؤسس حوزه علميه
خلاصه مطلب :
شهر قم سابقه ديرينه و بسيار با اهميت در تاريخ تشيع دارد. در قرن دوم بسياري از محدثان شيعي، قمي بودند و اکنون مي توان نام جمع کثيري از آنها را در اسناد کتاب کافي و من لايحضر و ديگر آثار صدوق و حتي شيخ طوسي ملاحظه کرد.
اين حوزه در قرن چهارم به ري منتقل شد و بعدها ديگر احيا نگرديد تا آن که صفويان تا اندازه اي به آن توجه کردند و بعدها زمان قاجار قم بيش از پيش مورد توجه قرار گرفت و با حضور ميرزا ي قمي به صورت يک مرکز علمي درآمد. اما اهميت نجف در اين دوره چندان بود که فرصت احياي قم به صورت جدي داده نشد.
اين بود تا آن که بعد از قضاياي مشروطه و مسائل عراق و تا حدودي ضربه خوردن حوزه نجف عرصه بر روحانيون شيعه اما ايراني عراق تنگ شد و در انديشه آمدن به ايران افتادند که نمونه اش آمدن مرحوم حائري و بروجردي به ديار خودشان اراک و بروجرد بود.
اما مع الاسف ايران نيز با آمدن رضاشاه فرصتي بريا راه اندازي حوزه هاي ديني نداشت و به عکس و تدريجا مراکز و مدارسي هم که بود با فشار دولت رو به ضعف گذاشت. رضا شاه اين سياست را سخت دنبال مي کرد و اجازه هيچ نوع مخالفتي را هم با آن نمي داد.
با اين همه مرحوم حاج شيخ عبدالکريم مردانگي کرده در اين روزگار غريب دست به تأسيس حوزه علميه قم زد. حرکت او بسيار آرام و بدون سروصدا و همزمان اکتفا به حداقل بدون درگير شدن با دستگاه پهلوي بود. يک صبر طولاني که گريزي از آن نبود.
اکنون پس از گذشت هشتاد و اندي سال از تأسيس حوزه علميه قم مي توان اهميت و بزرگي کار حاج شيخ را دريافت.
کتاب يادنامه مرحوم ايشان به همت تني چند از طلاب فاضل حوزه علميه فراهم آمده و مشتمل بر مقالاتي است که برخي پيش از اين چاپ شده و برخي هم تازه تأليف است. اين عزيزان پيش از هم براي برخي ديگر از علما يادنامه هايي منتشر کرده بودند.
مقالات اين يادنامه به اين شرح است:
زندگي آيت الله حائري / محمد محمدي اشتهاردي
زندگي نامه آيت الله حائري / محمد علي صفوت
حضرت آيت الله حائري يزدي / سيد محمد حسين منظور الاجداد
گزيده استفتاءآت آيت الله حائري / سيد حسن فاطمي
اهتمام آيت الله حائري در تأسيس و حراست از حوزه / داود اميني
عدالت در قلمرو فقه از ديدگاه آيت الله حائري / محمد رحماني
سه مکتوب از آيت الله آخوند خراساني در باره آيت الله بروجردي / رضا مختاري
و چند مقاله ديگر که ارتباطي با مرحوم حائري ندارد.
مرحوم حائري شايستگي بيش از اين را دارد و بايد به مرور حوزه علميه براي بزرگداشت تاريخچه يک صدساله خود از هم اکنون در صدد تهيه متوني براي نشان دادن نقش و اهميت اين حوزه و شهر باشد.
... بیشتر
نویسنده:
گروهي از مؤلفان
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
نجف کانون تشيع
خلاصه مطلب :
شهر نجف يکي از کهن ترين شهرهاي شيعه و از مراکز اصلي علمي آن به شمار مي آيد. از زماني که شيخ طوسي در بغداد تحت فشار سنيان افراطي قرار گرفته، کتابخانه اش آتش زده شد و به اجبار در نجف ساکن گرديد، شهر نجف تاريخ علمي خود را آغاز کرده است.
حرم مطهر امام امير المؤمنين (ع) با جاذبه قدسي خود توانسته است اين مرکز را در طول هزار سال حفظ کند و به صورت يکي از سنگرهاي اصلي شيعه درآورد.
در طول اين هزار سال ميان نجف و ديگر مراکز شيعه، چه در عراق و چه در بلاد عربي و ايراني همواره ارتباط و پيوند بوده و اين ارتباط علمي را صرف از نظر از ارتباط زيارتي مي توان يکي از راهروهاي فرهنگي شيعه در طول اين تاريخ هزار ساله دانست.
در عربي چندين کتاب در تاريخ نجف نوشته شده و اين نوشته ها با ملاحظه همين جنبه هاي علمي نجف و شرح حال علما و مراکز علمي آن بوده است.
اما در فارسي آثار اندکي در اين باره بود و اکنون کتاب نجف کانون تشيع تا حدودي اين نقيصه را جبران کرده است.
اين کتاب مجموعه چند گفتار است که به هدف آشنا کردن فارسي زبانان با نجف به عنوان يک مرکز علمي براي شيعه نوشته شده است. اما بايد توجه داشت که اين يک آشنايي است و هنوز تا انجام کارهاي سنگين علمي در فارسي دست کم راه ترجمه متون چاپ شده عربي بايد طي شود.
خوشبختانه اخيرا آقاي حرزالدين کتاب سه جلدي پدرش را که در تاريخ نجف نگاشته شده آماده چاپ کرده که اميدواريم هرچه زودتر متن آن در ايران يا بيروت به چاپ برسد و پس از آن به فارسي درآيد.
کتاب نجف کانون تشيع ترکيب چند نوشتار به شرح ذيل است:
فصل اول: ويژگي هاي جغرافيايي شهر نجف
فصل دوم: جغرافياي تاريخي شهر نجف
فصل سوم: امام علي (ع) و حرم مطهر
فصل چهارم: اماکن زيارتي نجف اشرف و مسجد کوفه
فصل پنجم: حوزه علميه و مدارس علوم ديني نجف اشرف
فصل ششم: مراجع تقليد و بزرگان شيعه (مدفون در نجف)
اين کتاب اندکي بيش از 202 صفحه است.
... بیشتر
نویسنده:
گروهي از مؤلفان
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
الشيعة في افريقيا
خلاصه مطلب :
يکي از ويژگي هاي طلاب شيعه لبناني و هندي آن است که طاقت و تحمل دوري از وطن را بيش از طلاب ايراني دارند و به همين دليل وقتي براي تبليغ اسلام به نقطه اي مي روند گاه تا دهها سال در آن ديار مي مانند.
مرحوم آيت الله سعيد اختر رضوي از جمله علماي هندي الاصل بود که براي سالها در افريقا ماند و افزون بر تبليغ اسلام و تشيع دهها کتاب تأليف و ترجمه کرد که تنها يکي از آنها الميزان اثر بزرگ علامه طباطبائي است.
کتاب الشيعة في افريقيا اثر اين بزرگ مرد است که به انگليسي نوشته شده و گزارشي از ظهور جريان تشيع را در افريقا با تأکيد بر وضعيت فعلي آن به دست داده است.
در اين کتاب که توسط آقاي محمد سعيد طريحي – مدير مجله الموسم – به عربي ترجمه شده در باره تک تک کشورهاي افريقايي نفوذ تشيع در آنها و مراکز وابسته به شيعه و سازمان ها و گروه ها و تعداد جمعيت شيعه آنها سخن گفته شده است. و بدين ترتيب يک سند بسيار ارزنده از تاريخ تشيع در دوران نضج گيري و رشد اوليه آن در افريقا برجاي گذاشته است.
در مقدمه اين کتاب آمده است: نخستين نفوذ تشيع در افريقا با هجرت گروهي از ايراني ها و بحريني ها در اواسط قرن نوزدهم ميلادي آغاز گرديد. اين جماعت به زنگبار رفتند و نخستين سنگ بناي تشيع را در آن ديار نهادند.
از سال 1872 شيعيان خوجه نخستين گروهي بودند که به صورت مشتکل در افريقا استقرار يافته و تا به امروز منظم ترين گروه شيعه به شمار مي آيند.
در سمت ساحل غربي افريقا گروهي از شيعيان لبناني مستقر شده و به تدريج در کشورهاي ساحل عاج، سيرالئون و سنگال پراکنده شدند.
در واقع شيعيان هندي و لبناني نخستين گروه هاي شيعه هستند که در عصر جديد – بعد از روزگار قديم و عصر فاطميان – وارد افريقا شده اند وطي دهها سال گذشته جوامع کوچک شيعي را البته با تأثيري بزرگ در افريقا فراهم آورده اند.
اهميت خوجه ها به دليل انسجام تشکيلاتي و قدرت مالي مي توان در درجه نخست دانست.
امروزه بعد زا گذشت بيش از يک قرن در بسياري از کشورهاي افريقايي تشيع حضور آشکار دارد و پس از ظهور انقلاب اسلامي رشد اين جريان سرعت بيشتري گرفته و امروزه صدها بلکه هزاران مؤسسه در گوشه و کنار افريقا مشغول فعاليت هاي تبليغي هستند. بخش عمده اي از منابع فکري اين سازمان ها از ايران و لبنان تأمين مي شود و اميد مي رود که با باز شدن درهاي عراق فضاي تازه اي در پيشرفت تشيع به دست آيد.
روي جلد اين کتاب گواهي مطالب داخل آن است.
... بیشتر
نویسنده:
سعيد اختر رضوي
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
الاسلام و حوار الحضارات
خلاصه مطلب :
بحث از گفتگو يا جدال ميان تمدنها بحثي کهنه اي است که صورت تازه اي به خود گرفته و اين صورت تازه به دليل پديد آمدن شرايط ويژه سياسي و ايدئولوژيک در دنياي جديد به خصوص پس از حوادث يازدهم سپتامبر 2001 است.
اين نکته که يکي از آثار تمدن غرب زنده کردن تمدن هاي مرده يا نيمه جان بوده، قابل انکار نيست. باز شدن زمينه تحقيقات جديد براي کشف دنياي قديم، آن هم در بستر ناسيوناليسم که عامه ملتها گرفتار آن هستند، و ميل به زنده کردن خود در مقابل ديگران، زمينه را براي جدال تمدن ها فراهم کرده است.
به علاوه تفاوت ميان تمدنها هم با فرض وجود تعارض، زمينه را براي اين جدال فراهم ساخته است.
در عين حال تصور اين که به جز آنچه در گذشته زمينه تخاصم ميان ملل بوده، خود جان گرفتن مجدد تمدنها هم عامل جديدي براي تخاصم بيشتر باشد، بر ترس همه کساني که دلشان مي خواهد دنيا آرام باشد افزوده است. به همين دليل در برابر آنچه واقعيت دارد خواسته اند تا به زغم خود حقيقتي درست کنند ، و آن جايگزيني گفتگوي تمدنها به جاي نزاع تمدنهاست.
آيا انسانها آن اندازه بر سرنوشت عالم انساني تسلط دارند که بتوانند نزاع را به گفتگو تبديل کنند؟
پذيرفتن سالي به نام سال گفتگوي تمدنها نشان از اين حس دارد، اما توان را جز به تجربه نمي توان نشان داد.
در بسياري از کشورها بحث از گفتگوي تمدنها بالا گرفت. و دنياي اسلام هم با توجه به اين که دين اسلام يک دين زنده و مدعي بوده و نقش مهمي در ديني تر کردن جهان معاصر دارد، درگير در اين مباحث شده است.
از يک سو اسلام خود را تنها آيين برحق و ديگران را بر باطل مي داند و از سوي ديگر رشته هاي تسامح به خصوص نسبت به اهل کتاب را به طور جدي ترسيم مي کند.
همايش هاي فراواني در گوشه و کنار جهان اسلام برپا شده و در ايران ما هم در اين زمينه تلاش هايي صورت گرفته است. متأسفانه هيچ گاه به طور جدي متفکران ديني در اين مبحث وارد نشده اند.
در اين زمينه همايش بزرگي در کشور عربستان سعودي برگزار شده که مجموعه مقالات آن در سه جلد تحت عنوان الاسلام و حوار الحضارات به چاپ رسيده است. اين همايش به همت کتابخانه عمومي ملک عبدالعزيز در رياض برگزار شده و در آن شمار فراواني از چهره هاي سعودي وغير سعودي به ايراد مباحثي در زمينه گفتگوي تمدنها با تأکيد بر موضع اسلام پرداخته اند.

فهرست مقالات مجلد اول:
موقف الاسلام من الارهاب / صالح بن عبدالله بن حميد (19 – 32)
صراع الحضارات ... ام صراع مصالح و هيمنه / محمد امين العالم (33 – 72)
الاسلام و الحضارة: صراع ام حوار؟ / صالح بن بکر الطيار (73 – 134)
إشکالية العقل و الحکمة في حوار الحضارات / ميثم الجنابي (135 – 178)
الاسلام و الحضارات الاخري / عبدلاله بن محفوظ بن بيه (179 – 232)
سماحة الاسلام و دوره في تقدم الحضارات / شعبان محمد سلام (223 – 270)
الجدل الديني في الاندلس سمة من سمات حوار الحضارات / عبدالله بن ابراهيم العسکر (271 – 296)
التصور الاسلامي لمنهجية حوار الحضارات / محمد فاروق النبهان (279 – 336)
الغرب الکوني و الشرق المنفرد / السيد ياسين (337 – 440)
لحظة ريح الشرق في صياغة المشروع الحضاري الجديد / انور عبدالملک (441 – 452)
الحضارة العربية الاسلامية في حوار الحضارات / محمد الطاهر العدواني (453 – 498)
الحضارات، صراع ... ام حوار / محمد جمال بدوي (499 – 530)
الاقناع: المنهج الامثل للتواصل و الحوار / آمنة بلعلا (531 – 574)
در اين مجلد سه مقاله انگليسي هم چاپ شده است.

فهرست مقالات مجلد دوم
مدخل اسلامي لحوار الحضارات / محمد السعيد عبدالمؤمن (1 – 68)
الحضارة المعاصرة تجارب و ممارسات: من صدام العولمة الي حوار العالمية / عفيف احمد بهنسي (69 – 100)
التسامح في الاسلام / عطاء الله مهاجراني (101 – 108)
الاسلام ... و الحضارات الاخري / حامد بن احمد الرفاعي (109 – 174)
صراع الحضارات ام حوار الثقافات؟ نماذج متبادلة / حسن حنفي (175 – 200)
الحضارة المعاصرة و معرکِة البدائل / فهمي راجح جدعان (201 – 240)
الحوار الحضاري في المشرق العربي في زمن الامبراطوريات القديمة / نقولا زياده (241 – 274)
الاسلام و العالم: مرتکزات التصور الاسلامي للاخر (275 – 306)
تطور استراتيجية الحوار في الحضارة الاسلامية مع الحضارات: قديما و حديثا / بکر مصباح تنيرة (307 – 328)
البوشيدو و روح اليابان و قيم الحضارة العربية الاسلامية / سمير عبدالحميد ابراهيم (329 – 392)
الاسلام و حوار الحضارات حول نحن والاخر/ سيد محمد صادق الحسيني (397 – 438)
تطوير الحوار بين المسلمين و النصاري و بعض المقترحات اللازمة لذلک / محمد ارکال (439 – 462)
الحوار في الاسلام – المحور الثالث: الحضارة المعاصرة: تجارب و ممارسات / محمد بن ناصر العبودي (463 – 504)
ثقافة الحوار الحضاري عند المسلمين – تأملات في سؤال المفهوم و الاجراء / حسن عبدالکريم الوراکلي (505 – 542)
الموقف العربي و الاسلامي من العولمة و الشرق أوسطية / محمد خليفة حسن (543 – 597)
دو مقاله انگليسي هم در اين مجلد به چاپ رسيده است.

فهرست مقالات مجلد سوم
علاقة الاسلام بالغرب... نظرة مستقبلية / دولة الدکتورنجم الدين اربکان (1 – 35)
من تاريخ الحوار الديني في الاندلس (و اعجاز القرآن) في حوار جري بمدينة مرسية / محمود علي مکي (35 – 88)
الحضارات ... صراع ام حوار؟ / وجيه کوثراني (89 – 128)
الاسلام و الحوار الحضاري / مانع بن حماد الجهني (129 – 182)
الاسلام و الحضارة المعاصرة من التاريخ الي الحاضر / خالد محمد زيادة (183 – 212)
ادب الاطفال الاسلامي – نقطة اساسية في الحوار مع الحضارات الاخري / اسماعيل عبدالفتاح عبدالکافي (213 – 258)
حوار الحضارات بين المرکزية الغربية و الفکر الاسلامي / عبدالله محمد العشي (259 – 298)
من حوار الحضارات الي تعارف الحضارات / زکي بن عبدالله الميلاد (299 – 326)
مستقبل الحضارات بين الصراع و الحوار / عبدالمجيد عمراني (327 – 366)
الاسلام و روح التسامح الحضاري في فکر العلامة ابن باديس / اسماعيل زروخي (267 – 416)
الحضارات ... صراع ام حوار؟ / صلاح الدين جغفراوي (417 – 470)
موقف الاسلام من الحضارات الاخري / محمد نوردشان (471 – 494)
کلمة الدکتور زاهد بخاري / (495 – 496)
العلاقة بين الشرق و الغرب / ريتشار ميرفي (497 – 502
الحضارات... صراع ام حوار / هيثم محمد الکيلاني (511 – 568
الحضارات، صراع ام حوار / محمد حجازي (569 – 608).
... بیشتر
نویسنده:
جمعي از مؤلفان
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
رواج اسلام گرايي در آناتولي
خلاصه مطلب :
فرانز بابينگر در سال 1922 مقاله اي در مجله جمعيت شرق شناسان آلماني ( ج 76) در موضوع بالا به چاپ رساند. همان زمان فؤاد کوپريلي، نويسنده ومورخ برجسته ترک نقد و توضيحي برآن نوشت. اخيرا محمد کانار (که در قيد حيات است) مجموعه آن دو مقاله را که به ترکي عثماني هم چاپ شده بود به ترکي لاتيني در آورد و در قالب يک کتاب منتشر ساخت.
ادعاي بابينگر در آن مقاله اين است که سلجوقيان در وقت کوچشان به آناتولي، عناصر ايراني گسترده اي را همراه خود به آناتولي آورده در آنجا بسط دادند. وي همچنين از تأثير تصوف و مولوي گري از نوع خراساني آن بر فرهنگ عثماني سخن گفته است. بعدها تلاشهاي شاه اسماعيل در جهت ترويج تشيع، نيز پديد آمدن شورشهايي مانند شورش شيخ بدر الدين و حرکت حاجي بکتاش ، حرکت يونس امره و قزلباشها و علويان ترکيه و گرايش علي اللهي و … همه و همه سبب انتشار فرهنگ خاصي در آسياي صغير شد و بابينگر از انتشار آنها در اين ديارو تأثيرش در اسلام آناتولي سخن گفته است.
فؤاد کوپريلي بر اين نظريه بابينگر شرح و توضيح با عنوان «يک نظريه ديني در تاريخ آناتولي بعد از استيلاي ترکان و منابع آن» نوشته است.
ادعاي او اين است که ترکان عناصر زيادي از ترکي را به آناتولي بردند که همراه آن عناصر فراواني هم از فرهنگ ايراني بود. وي در آغاز از گرايشهاي مذهبي موجود ميان ترکان مهاجر به آناتولي سخن مي گويد و سپس از سهم گروههاي صوفي خراساني در ادبيات ترک سخن به ميان مي آورد. او همچنين از باباهاي ترکمان، دراويش يسوي و گروههايي که عقايد گوناگون ايراني داشته و به آناتولي کوچ کردند سخن مي گويد. گفتني است که باباها ترکمن نقش اصلي را در اين کوچ داشتند. اوهمچنين از انتشار قلندرها ، قيام بابايي ها و علوي ها ‌‌‌‌‌‌‌‌[چپني ها ] و ارتباطشان با قرامان مرکز سلجوقيان آناتولي سخن مي گويد . کوپريلي، همچنين از منشأ پيدايش عقايد مذهبي که بر خلاف عقيده اهل سنت بود سخن گفته و نقش جريان متعلق به باباهاي ترک را بيان مي کند.
يکي از بحث هاي مهم وي بحث از شهرهايي است که منشأ بروز اين افکار و به نوعي منشأ تأثير فرهنگ عجم و اخي و گروههاي فتوت بوده است. او همچنين از پيوند نزديکتر خراسان با مصر ، عراق و سوريه که جمعيت هاي اصناف در آنها بود و داعيان باطني در آنها نفوذ داشتند و تبليغات فراوان مي کرد، سخن گفته است. نيز از ساختاري ديني اخي هاي آناتولي که به طريقت خلوتيه ، بکتاشيه و مولويه بوده بحث و به خصوص از طريقت مولويه و تأثير آن در اخي هاي آناتولي سخن به ميان آورده است.
به گفته وي اين همان زمان است که قاسم انوار و خانقاه شيخ صفي هم در آن فعال است.
وي سپس به تاريخ ايران بعد از خوارزمشاهيان مرور کرده و از علماي آن دوره ، حرکت هاي علمي و مجادلات سياسي موجود در آن عصر سخن گفته و از چگونگي اداره آناتولي در دوره ايلخانان بحث مي کند. تأسيس دولت عثماني و منشأ آنان که از کايوها بوده، بحث از ار طغرل قاضي مؤسس ديني دولت عثماني و نيز مرور بر ديدگاه هاي ديني آن دوره از مباحث بعدي فؤاد کوپريلي است . مقصود از تعبير «ابدال ها روم» و «فقيه» که آن زمان به کار مي رفت همان دراويش خراسان بود که روي اسلام آناتولي تأثير مهم داشتند .
ظهور حاجي بکتاش ولي و تأسيس دولت عثماني تا دوره تيمورلنگ ، از حوادث مهم اين دوره است که کوپريلي از آن سخن گفته است. وي در اين دوره رخدادهاي از پس از انحلال دولت ايلخاني تا زمان تيمور، نيم قرن حرکتهاي ايراني مورد بحث قرار داده است . دينداري تيمور، وحدت سياسي پس از شاهرخ و جريانهاي باطني که قدرت زيادي گرفته بودند و نيز جنبش شاه نعمت الله ولي و خواجه اسحاق ختلاني و قيام فضل الله حروفي عليه تيموريان از مباحث مؤلف در اين بخش است . روشن است که ظهور نوربخشيه و نعمت اللهيه زمينه تأسيس صفويه فراهم کرد . اين مساله به فزوني تعداد شيعيان ميان ترکها که به آنها ( ترکمن گوشواره دار ) گفته مي شد منجر شد.
کوپريلي از سياسيت سلطان حسين بايقرا ، خان ازبک و رقابت او با صوفيان سخن گفته است .
و نتيجه همه اين بحث ها آن که فرهنگ ترکمانها ارتباط بسيار نزديکي با جريانهاي فکري شيعي باطني داشته است.
نکته مهم آن است که در دوره دولت ترکمانان قراقويونلو و آق قويونلو هيچ تعقيبي نسبت به شيعيان و باطنيان وجود نداشت. سپاهيان آنان از ترکمانان بود و بسياري از آن سپاهيان همين عقايد را داشتند، در حالي که دولت نمي توانست با آنان برخوردي داشته باشد و مراعات آنها را مي کرد . اين امر سبب انتشار تفکر شيعي در آناتولي شد. به طوري که شديدترين طرفداران حروفيه از ميان ترکها بود، چيزي که هيچکس نمي تواند آن را انکار کند .
به احتمال قاسم انوار و صدرالدين موسي هم ترک بودند . چنانکه ادعا شده است که شاه نعمت الله ولي هم متأثر از بکتاشيه بوده است . همينطور ميان بکتاشيه و نوربخشيه ، تعداد زيادي ترک بودند که عددشان قابل توجه بوده است .
کوپريلي در کتاب تأسيس دولت عثماني که با عنوان قيام الدولة العثمانية به عربي هم ترجمه شده گفته است که تاريخ ديني ترکان آناتولي بدون فهم نقشه جغرافياي جريانهاي ديني موجود در مناطق حاشيه اي آناتولي و آسياي ميانه قابل فهم نيست.
... بیشتر
نویسنده:
فرانز بابينگر - فواد کوپريلي
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
مظالم انگليس در بين النهرين ( ششمين شماره مجله فصلنامه مطالعات تاريخي )
خلاصه مطلب :
ششمين فصلنامه مطالعات تاريخي که توسط مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي منتشر مي شود، روانه بازار مطالعات و مباحثات تاريخي شد.
راستي تا چه اندازه تاريخي بودن و تاريخي فکر کردن براي ما سودمند است؟
اين که بدانيم در تاريخ معاصر ما چه گذشته في حد نفسه بسيار ارجمند است، اما اين که به شدت تاريخزده شده و هرچه مي انديشيم تنها در قالب نگاه هاي تاريخيمان باشد مطلبي است که بايد در باره آن بيشتر بينديشيم.
شايد کسي ادعا کند که اگر از آن تاريخ رها شويم و زياده از حد خود را مشغول آن اسناد و مدارک و تحليلها نکنيم، بهتر مي توانيم تصميم بگيريم.
اما مشکل آن است که حد اين معرفت تاريخي معلوم نيست. بايد دانست، اما چه اندازه؟
اما نکته ديگر اين است که تاريخ معاصر ما چيست؟
اگر بخواهيم به زبان پست مدرن ها بحث کنيم و گفتماني بينديشيم، مي خواهيم بدانيم که چند گفتمان بر تاريخ معاصر ما حاکم است. آنچه مي نويسيم و چاپ مي کنيم در قالب چه گفتمان هايي است. آيا امکان رهايي از آنها و ورود در گفتمان هاي واقعي تر و جدي تر هست؟
تسلط خارجي، دخالت خارجي ها در مسائل داخلي، تسلط اقتصادي و فرهنگي ، غربزدگي و تجدد و نزاع با سنت گرايي و بعدهم مسائل جزئي تر از نفوذ خاندان هاي هزار فاميل، مقاومت دسته اي از مردم و گروهي از روحانيت و جماعتي از ملي ها.
شايد به اجمال، تاريخ معاصر ما، داستان هضم ما به عنوان يک تمدن وارفته در يک تمدن برآمده باشد.
در اين داستان سياست و اقتصاد و فرهنگ ما ميان اين دو رفت و برگشت دارد.
اينها حرف هاي اصلي يا به عبارتي گفتمان هاي مطرح ماست. اما آيا مشکل همين هاست؟ آيا مي توان قالب هاي جديدي از تفکر را باز کرد؟ قدري عميق تر شد. اصلا عمقي وجود دارد؟

مقالاتي که در اين شماره از اين فصلنامه آمده در حول و حوش همان موضوعات است
مقاله نخست با عنوان «مظالم انگليس در بين النهرين» هفتاد صفحه از مجله را به خود اختصاص داده است. اين عنوان نام کتابچه اي است که در خرداد 1302 ش توسط مجلس شوراي ملي چاپ شد. محتواي آن اسنادي است از مقاومت مردم و علماي عراق در برابر انگليس که بحث قيموميت خود را بر بين النهرين به کرسي نشانده بود. اين اوراق را کساني به ايران آوردند و کساني به مجلس دادند و مجلس هم چاپ کرد. بعدها هم باز چاپ شد و اين متن از روي آنچه به عنوان ضميمه نشريه اتحاد اسلام (با مديريت شيخ حسين لنکراني ) چاپ شده بوده، در اينجا ارائه شده است. آماده سازي آن توسط يحيي آريا بخش است.
اسناد اين کتابچه براي نشان دادن مقاومت علماي عراق در برابر انگليسي ها عالي است. يک سند آن که متن تلگراف علماي عراق به مسلمانان هند است، اين است (انگار همين روزها تاريخ عراق را با دخالت امريکا و انگليس مطالعه مي کنيم):
دولت ظالمه انگليس علاوه بر مظالم چندين ساله در بين النهرين از قبيل 45 روز محاصره نجف اشرف و اتلاف نفوس زکيه و بمباردمان قبه مطهره مرتضوي و آتش زدن معتکفين مسجد جامع کوفه به آتش طيارات و حبس رؤسا و اعدام مسلمانان و سوزاندن خانه و آشيانه اهالي و هتک اعراض و اتلاف نفوس بيچارگان حتي نسا و اطفال، اخيرا در شب 12 ذي قعده به صدد قلع و قمع حوزه علمي اسلامي برآمده ، تمام حجج اسلام و مراجع تقليد را به جرم فتواي ديني دستگير، بعضي را در خارج عراق عحبس و بعضي را از سر حد اخراج، مرکز روحانيت اسلام را منهدم، جامعه ديانت را منعدم، روح اسلاميت را متألم، قلب حضرت رسالت را مجروح، تمام اسلاميان را از اين فاجعه افسرده و متهيج ساخته، مسلمين هندوستان آنچه تکليف دارند عمل نمايند. (ص 60)
اسناد بسيار خوبي است و گاه توسط مصحح در پاورقي ها که آخر مقاله آمده توضيحاتي هم داده شده که بي اشتباه نيست. از جمله د رباره لفظ شريف مکه در ص 66.
مقاله دوم «تأملي در جمهوري رضاخاني با اتکاء به اسناد تاريخي» نام دارد که توسط عباس پرتوي مقدم آماده شده است. ابتدا گزارشي از سابقه جمهوري خواهي در ايران و از جمله جمهوري خواهي سالهاي 1302 – 1303 آمده و سپس هفده سند که گفته هم نشده که آيا قبلا چاپ شده بوده يا نه و از کجا آمده است.
مي توان حدس زد که اصل اين اسناد بايد مهم باشد و لازم است در باره آن توضيح داده شده و زودتر در اختيار عموم قرار گيرد.
يک سند آن که بسيار هم مهم است اعلاميه حضرات آيات حاج سيد ابوالحسن اصفهاني، نائيني و حاج شيخ عبدالکريم حائري در باره تأييد سلطنت رضاخان و نفي جمهوريت است که بعد از ديدار رضاخان با آنان در قم صادر گرديد. (ص 107).
مخالفت با جمهوري خواهي از سوي علما اعم از مراجع و علماي درجه دو تهران مانند خالصي زاده و لنکراني و نيز آيت الله سيد حسن مدرس امري مسلم است. هرچند دلايل اينها و تصوراتشان از رضاخان متفاوت بود. برخي خوشبين بودند و برخي مانند مدرس عميق تر و طبعا جدي تر.
مقاله سوم «نظريه پردازدان استبداد منور» در باره ديدگاه هاي علي دشتي و مرتضي مشفق کاظمي است که به قلم حسين آباديان نوشته شده است.
مقاله چهارم «آنچه در 14 – 17 خرداد 1354 در قم گذشت» نام نويسنده ندارد که عيب مهمي است و مشکل بتوان به مقاله اي که نام مؤلف ندارد ارجاع داد. به جز توضيحات مفصل در باره ماجراي فيضيه نام 272 طلبه که در اين ماجرا دستگير شدند آمده است.
مقاله پنجم «شاپور بختيار» از محمد حسن صنعتي مختصري از زندگي نامه مفصل بختيار است که با توجه به نبود منبعي در اين باره جالب است.
مقاله ششم با عنوان «لژ بيداري ايرانيان» به قلم مجيد بزرگمهري است.
مقاله هفتم با عنوان «انجمن ايالتي و خواسته هاي اجتماعي مردم اصفهان» از عبدالمهدي رجايي است.
بخش سوم يادداشتهاي حسين ميرممتاز هم در ادامه آمده است.
چند سند بدون شرح هم در پايان مجله درج شده است. اين اسناد در باره ريخت و پاش هاي دربار پهلوي براي اعضاي دربار است که يک قلم آن پانزده هزار فرانک براي دندان پزشک مخصوص فرح ارسال شده است. يک گزارش استثنايي هم در باره رضا پهلوي در سال 1354 و در باب هدايايي که مي توان به پسري که همه چيز دارد داد؛ مي باشد که گزارشي خواندني است.
... بیشتر
نویسنده:
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
جواهر التاريخ ( 1 )
خلاصه مطلب :
در لابلاي متون تاريخ اسلام حقائق فراواني وجود دارد که در ميان انبوه گزارشهاي نادرست تاريخي پنهان مانده و تاريخ اصيل اسلام، آن گزارشهاست نه اخبار رسمي. اين قبيل حقايق که به طور اتفاقي و جسته گريخته توسط راويان و محدثان روايت شده چندان پراکنده است که تنها افرادي که تمامي آن متون تاريخي را بخوانند و با طبيعت تاريخ اسلام هم آشنايي داشته باشند مي توانند از آنها بهره برند.
بر اين قياس بايد گفت بسياري از آنچه که به کار تاريخنگاري شيعي مي خورد عملا در بطن همين متون معمول وجود دارد اما لازم است تا سرتاپاي آن کتابها خوانده شده و تک تک اين نقلها فهرست شده و سپس در تاريخ نويسي مورد استفاده قرارگيرد.
مؤلف کتابي که در صدد معرفي آن هستيم تلاش کرده است تا اين کار را به مقدار وسع خود انجام دهد. نويسنده بر اساس همان وقايع مهم صدر اسلام گزينشي از ميان صدها بلکه هزارها نقل تاريخي موجود در همين آثار کلاسيک تاريخ اسلام انجام داده و آنها را تحت عنوان جواهر التاريخ کنار هم گذاشته و تاريخ اسلام را بر پايه اين گزارشها تدوين کرده است.
در ابتدا به بيان برخي از سنن تاريخي با نگاه قرآني پرداخته شده از يازده قانون الهي نام برده شده است.
يکي از آنها قانون انقلاب بر اعقاب است که کوشيده تا با رواياتي چند آن را بر امت اسلامي منطبق سازد. در باره برخي ديگر از قوانين هم تلاشي اينچنين صورت گرفته است.
بحثهاي مقدماتي تا ص 60 ادامه يافت و پس از آن مباحث تاريخ اسلام آغاز شده است.
در اين زمينه علاوه بر متون تاريخي از برخي از متون حديثي هم براي تکميل مباحث تاريخي استفاده شده است.
فصل اول: سخت گيري ها نسبت به عترت پيامبر (ص)
فصل دوم: قريش و ترتيب دادن سقيفه
فصل سوم: رفتارهاي قريش با خاندان پيامبر (ص)
فصل چهارم: برخي از رخدادهاي ايام وفات رسول (ص)
فصل پنجم : تلاش قريش براي به راه انداختن جنگ با امام علي (ع)
فصل ششم و هفتم جنگ صفين
فصل هشتم: جنگ نهروان
فصل نهم: غارات بر امير مؤمنان (ع)
فصل دهم: شهادت امام علي (ع)
... بیشتر
نویسنده:
علي الکوراني العاملي
ناشر:
کلید واژه:
عنوان :
پشت صحنه تاريخ علويان آناتولي
خلاصه مطلب :
اين کتاب يک تز دکتري است که در باره تأسيس خانقاه اردبيلي و فعاليت هاي سياسي و ديني در آناتولي و توسعه آن نوشته شده و مربوط به دانشگاه حران بوده است.

هدف نويسنده بررسي اين نکته است که خانقاه اردبيل چه نوع تأثيري روي علويان ترکيه داشته و به عبارت کلي تر تأثير خانقاه اردبيل روي قبايل ترکمان تا چه اندازه بوده است.
آگاهيم که خانقاه اردبيل مرکز مهمي براي علويان بوده است. دو مرکز ديگر خراسان و شيروان بوده و در اين کتاب تنها در باره اردبيل و تأثير آن روي قبايل ترکمان مورد توجه نويسنده است.
گفتني است که در منابع ترکي که در باره علويان نوشته شده در باره تأثير اردبيل روي قزلباشان چيزي مطرح نشده است. دليل آن هم اين است که قزلباشان را افرادي خارج از دين مي دانستند نظري که نادرست است.

نويسنده در باره اردبيل و خانقاه آن علاوه بر نوشته هاي رسمي مانند صفوه الصفا و سلسله النسب از آثاري مانند تاريخ عاشق زاده پاشا، سليم نامه از جلال زاده مصطفي پاشا، تاج التواريخ از خواجه سعد الدين که پدرش نديم سلطان سليم بود استفاده کرده است.
نکته مورد توجه مولف بررسي سير ارادت ترکمانان آناتولي به خانقاه اردبيل و شناخت درست دلايل سياسي و اقتصادي و اجتماعي آن است. دولت عثماني روي مسائل سياسي حساسيت داشت و به دليل آن که بکتاشيه به لحاظ سياسي علاقه اي به ايران نداشتند مقبول دولت عثماني بودند اما در عضو گروه هايي که تمايل سياسي به آن سوي مرزها داشتند سخت مطرود دولت عثماني بودند.

مولف علاوه بر مسائل گذشته به طور خاص به اردبيل و زندگي سياسي و مذهبي آن توجه کرده و به خصوص در باره زندگي ديني اين شهر طي قرن 16 و 17 بحث کرده است.

چهار بخش اصلي کتاب عبارت است از:
اول: تأسيس خانقاه اردبيل و کارکرد آن که مربوط به دوره اي تا پيش از سياسي شدن خانقاه اردبيل است.
دوم: آغاز فعاليت هاي سياسي خانقاه اردبيل از زمان شيخ جنيد به بعد
سوم: دوران سلطنت خانقاه اردبيل
چهارم: مقايسه فرقه هاي شيعه با قزلباشان. در اينجا بر اساس منابع معمولي در تاريخ فرق اسلامي از اماميه، زيديه، اسماعيليه، غلات و نيز عقايد قزلباشان سخن به ميان آمده است.
... بیشتر
نویسنده:
مصطفي اکينجي
ناشر:
کلید واژه: