جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 317278
جایگاه فضیلت در نظام اخلاقی ارسطو
نویسنده:
حمید نصیری کاشانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظام اخلاقی ارسطو تأثیر چشمگیری بر اندیشه‌ی اخلاقی در طول قرن‌های متوالی داشته و دارد. آخرین نمود این تأثیر را می‌توان در نظریه‌ی اخلاقی موسوم به «اخلاق فضیلت مدار» که در فلسفه‌ی اخلاق جدید رواج دارد، یافت. فضیلت در نظر ارسطو عبارت است از «ملکه‌ی انتخاب حد وسط مطابق با موازین عقلی». اما این حد وسط چیست؟ از نظر وی، حد وسط، امری نسبی است؛ یعنی با توجه به شرایط تعیین می‌شود. پس تشخیص آن بیش‌تر به ذوق سلیم فرد بر می‌گردد. غیر از حد وسط، هر چیزی رذیلت است. هم افراط و هم تفریط، خارج شدن از محدوده‌ی فضیلت و ورود به محدوده‌ی رذیلت است. ارسطو در پاسخ به این پرسش که چگونه می‌توانیم فضیلتمند شویم، ابراز می‌دارد که با انجام اعمال فضیلتمندانه. ما با انجام کارهای فضیلت‌آمیز به انجام آن‌ها عادت می‌کنیم و این عادت که همان ملکه‌ی فضیلت است به نوبه‌ی خود سبب انجام اعمال فضیلت‌آمیز می‌شود. پس فضیلت هم معلول است هم علت. از دیدگاه ارسطو عمل فضیلت‌آمیز لذت‌بخش است و مقدمه‌ی رسیدن به نیکبختی. هر عملی که مطابق فضایل (حد وسط) انجام گیرد، فرح‌بخش و لذت‌آفرین است و اعمال رذیلت‌آمیز هرگز لذت به بار نمی‌آورند مگر برای کسی که به واسطه‌ی اعمال رذیلتمندانه، داوری درست خود را از دست داده باشد. خیرات بیرونی انواع مختلف دارد و بهترین آنان، دوستی است که از میان دوستی‌ها هم بهترین آن‌ها دوستی افراد فضیلتمند با یک‌دیگر است؛ زیرا این افراد یک‌دیگر را به خاطر فضیلت دیگری می‌خواهند نه از سر سودپرستی یا لذت‌خواهی. یکی از مهم‌ترین فضایل عقلی در نظر ارسطو حکمت عملی است. حکمت عملی عبارت است از حالت استعداد عمل کردن پیوسته با تفکر درست در حوزه‌ی اموری که برای انسان خوب یا بدند. بدین ترتیب، حکمت عملی قاعده‌ی درست را برای عمل کردن منطبق بر فضیلت در اختیار آدمی می‌نهد. ارسطو نیکبختی را اصل اول اخلاق می‌داند و نیکبختی کامل را در فعالیت عقلانی، یعنی تأمل و نظر، می‌یابد. وی همچنین از نیکبختی انسانی نیز نام می‌برد که عبارت از تطابق اعمال با فضایل اخلاقی است.
مقایسه تفسیر یوحنای نحوی و ابن‌رشد از عقل در ارسطو
نویسنده:
بیان کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سه مسئلة محوری جهان، خدا و انسان در طول تاریخ فلسفه همواره مورد التفات فیلسوفان بوده است و هر کدام آرا و نظریات خود را به نحوی در این‌باره مطرح ساخته‌اند. در میان این سه مسئله با گذر زمان توجه فزاینده به انسان مشهود است. یکی از مباحث مطرح دربارة انسان مسئلة «نفس» می‌باشد. اگرچه هر فیلسوفی از آغاز تاریخ فلسفه به مباحث مربوط به نفس توجه داشته است، ارسطو نخستین فیلسوفی است که در این باب رسالة مستقلی تألیف کرده است. این رساله از سه دفتر تشکیل شده است. ارسطو در دفتر اول بعد از نکاتی مقدماتی، تاریخچه‌‌ای دربارة نفس ارائه می‌کند و مورد ارزیابی قرار می‌دهد. ودر دفتر دوم به تعریف نفس و معرفی برخی قوای آن می‌پردازد. در دفتر سوم بحث قوا را پی می‌گیرد. در میان مباحث مطرح در این اثر ارسطو مبحث عقل را، که بیشتر از سایر مباحث و به طور خاص به ساحت انسانی مربوط می‌شود، در فصل‌های 8-4 دفتر سوم مطرح کرده است. دربارة این قسمت از کتاب نفس ارسطو از همان روزگار خود او تا امروز تفسیرهای متعددی ارائه شده است.در این پایان‌نامه دو تفسیر مربوط به فصل‌های ویژة عقل، یکی از آن یوحنای نحوی، مفسرِ مسیحی و دیگری از آن ابن‌رشد به عنوان مفسری مسلمان، را جهت مقایسه برگزیده‌ایم. برای این منظور، پس از بیان کلیاتی از فلسفة ارسطو و محورهای بحث او دربارة نفس، دیدگاه‌های ویژة او در باب عقل، یعنی در خصوص موضوعاتی چون عقل منفعل، عقل فعال و عقل عملی، را بر پایة رسالةنفس و بر اساس دو تفسیر فوق گزارش کرده‌ایم. تطبیق میان این دو تفسیر در ضمنِ گزارش و به دنبالِ آن در فصلی جداگانه، صورت گرفته است.
مسأله هستی از دیدگاه هایدگر و ارسطو
نویسنده:
فاتح سعیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله‌ای که هایدگر پژوهش خود را در کتاب هستی و زمان با آن آغاز می‌کند بی‌شباهت با آغاز کتاب گامای متافیزیک نیست. ارسطو در آن‌جا می‌گوید «دانشی هست که به هستی چونان هستی و اعراضِ ذاتی آن، به خودی خود، نگرش دارد» (1003 الف 23 – 22). ارسطو برای هستی چهار معنی قایل است: هستی بالعرض، هستی به معنای صادق بودن، هستی بالقوه و بالفعل و هم‌چنین هستی بر حسب اشکال مقولات. ارسطو سپس می‌گوید که پرسشِ هستی چیست؟، در حقیقت این پرسش است که جوهر چیست؟ و به این ترتیب هستی را با جوهر یکی می‌داند. هایدگر از همان آغاز این پرسش برایش مطرح بود که چه مفهومی این معناهای چندگانه را وحدت می‌بخشد و هستی چونان هستی (نه صرفاً هستنده چونان هستنده) تعین خود را از کجا کسب می‌کند؟ هایدگر کتاب هستی و زمانرا با بحث از ضرورتِ به روشنی بازگفتنِ پرسش از هستی آغاز می‌کند. هایدگر معتقد است پرسش از هستی که فلسفه‌ی افلاطون و هایدگر را در جوش و خروش نگه داشته بود و از فرط ابهام و مستوری برای یونانیان مایه‌ی تشویش خاطر بود، در این زمانه در بداهت و خودپیدایی از روز روشن‌تر فرض می‌شود و به همین دلیل است که پرسش از هستی امروز فراموش شده است. فیلسوفان به جای پرداختن به هستی، هستنده‌ها را موضوع پژوهش خود قرار داده‌اند. هایدگر با روش پدیدارشناسی و هم‌چنین با تخریب فرادهش متافیزیکی تلاش می‌کند که این هستی را آشکار ‌کند. اما برای این کار از هستنده‌ای که دازاین نام دارد آغاز می‌کند زیرا تنها دازاین است که از هستی خود پرسش می‌کند. از نظر هایدگر بنیاد آغازین دازاین هستی ـ در ـ جهاناست که دازاین را چون اگزیستانس ظاهر می‌کند. اگزیستانس به ارتباط دازاین با هستی و نه با هستنده‌ها مربوط می‌شود، و از این‌رو مهیای غلبه بر متافیزیک می‌گردد. هایدگر در هستی و زمان تلاش می‌کند که نشان دهد هستنده‌ی دیگری وجود دارد که نه فقط هست، بلکه با خویش و با سایر هستنده‌ها نسبتی دارد.هایدگر که خود در کتاب هستی و زمان برای فهم هستی تقریباً به همان راه سنت متافیزیکی رفته بود، یعنی به جای این‌که پژوهش خود را از هستی آغاز کند هستنده‌ای به نام دازاین را برای فهم هستی بررسی کرد. وی در کتاب درآمدی بر متافیزیک تلاش می‌کند با نشان دادن کاربردهای مختلف کلمه‌ی هستی در گفتار روزانه و از طریق افقی معین، از هستنده‌ها دور شود و به خود هستی بپردازد، اما در این‌جا نیز نمی‌تواند خود هستی را بدون هیچ‌گونه دلالت و ارجاعی فهم کند. زیرا در درآمدی به متافیزیک نیز، هستی را از طریق تعینات و حالاتی که خود هستی موجب ظهورشان می‌شود، می‌شناسد.
نسبت میان اخلاق و سیاست در فلسفه ارسطو
نویسنده:
احسان اله ربیعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده پایان نامه(شامل خلاصه، اهداف، روشهای اجرا و نتایج به دست آمده):1) اهداف:الف)فلسفه صرفاً در مباحث انتزاعی خلاصه نمی‌شود.بلکه به مسائل انضمامی‌و ملموس جامعه نیز نظیر دارد. رسیدن به نتایج عملی ‌در فلسفه سیاست و اخلاق یکی از اهداف این رساله است.ب) مهمترین کاربرد فلسفه را می‌توان در مباحث مربوط به جامعه ملاحظه کرد. در حال حاضر یکی از مهمترین حوزه‌های فکری رجوع دوباره به نقش اخلاق در سیاست است. بازخوانی مجدد آرای ارسطو در این زمینه می‌تواند راهگشا باشد.2) روش اجراء: روش کتابخانه‌ای3) خلاصه:فصل اول این رساله در مورد کلیات مربوط به این مساله و پاسخی به سوالات مطروحه است.در فصل دوم به رابطه میان اخلاق و سیاست و نسبتهای مختلفی که ممکن است با هم پیدا کنند توجه شده است. فصل سوم به بررسی دیدگاههای ارسطو درباره اخلاق اختصاص داده شده است و در فصل چهارم مهمترین اندیشه‌های وی در زمینه سیاست مورد توجه واقع شده است. در فصل پنجم نسبت میان اخلاق و سیاست از منظر ارسطو بررسی شده است.4) نتایج: با مطالعه آرای اخلاقی و سیاسی ارسطو به رابطه مستحکم این دو در اندیشه‌های وی پی برده می‌شود. او اخلاق را در ذیل سیاست قرار می‌دهد و سعادت فرد را از سعادت جامعه جدا نمی‌داند به نظر وی نمی‌توان این دو را به صورت مطلق و آرمانی بررسی کرد. بلکه موضوعی نسبی است که هدف آن آراستگی فرد و جامعه به فضایل اخلاقی و تحقق یک زندگی خوب است تا در آن هر فردی به بالاترین درجه زندگی که حیات عقلی و بهزیستن است نایل شود.
مفهوم وجود از دیدگاه فارابی (در نسبت با آراء هستی‌شناسی ارسطو)
نویسنده:
زهرا توفیقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ارسطو و فارابی به عنوان دو فیلسوف واقع‌گرا، به بحث درباره «هستی» و «علت موجودیت اشیاء» پرداخته‌اند. هستی از نظر ارسطو همان «هستنده» است که از طریق مکان، وضع، مقدار و اندازه‌ای که خود را در جهان بیرونی نشان می‌دهد، می‌توان آن را توصیف کرد. اما فارابی با تحلیل معرفت‌شناختی و زبانی از مفهوم «موجود» و نیز بر مبنای نگرش تنزیهی و توحیدی خود نسبت به واجب‌الوجود و رابطه‌اش با ممکنات، کوشید تا مفهوم «وجود» را معرفی کند و با دوری جستن از «هستنده» به واقعیت «هستی» و اصالت آن بپردازد. تأثیرپذیری فارابی از متافیزیک ارسطو امری غیرقابل انکار است؛ اما جهان‌بینی متفاوت فارابی، او را به نتایج جدیدی نسبت به مفهوم «وجود» سوق می‌دهد که یکی از آن نتایج مهم، بحث «اصالت وجود» است. از این رو، فارابی تنها یک شارح ارسطویی نیست بلکه به سبب نوآوری‌های فلسفی‌اش، عاملی برای گسست فلسفه اسلامی از سنت ارسطویی به شمار می‌رود.
سرچشمه الزام اخلاقی از دیدگاه ارسطو، کانت و خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
نجمه رجبعلیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پایان نامه به توضیح سرچشمه الزام که همان درست و نادرست و باید و نباید می باشد در دیدگاه سه فیلسوف می پردازد که ارسطو و خواجه نصیر سرچشمه را سعادت می دانند که البته تفاوتهایی باهم دارند ارسطو سعادت را اخروی می داند و خواجه نصیر سعادت را قرب الهی می داند و کانت سرچشمه الزام را اراده نیک می داند.
تأثیر افلاطون و ارسطو بر نظریه عدالت خواجه نصیر
نویسنده:
معصومه نگهداری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مفهوم عدالت، یکی از مفاهیمی است که همواره مورد توجه فیلسوفان شرق و غرب بوده است. از جمله فیلسوفانی که به این مسأله پرداخته‌اند، می‌توان به دو فیلسوف بزرگ یونانی، افلاطون و ارسطو اشاره کرد و درمیان فیلسوفان مسلمان، می‌توان از خواجه نصیرالدین طوسی نام برد. پژوهش حاضر، در پی تبیین تأثیر افلاطون و ارسطو بر عدالت خواجه نصیرالدین طوسی است. در راستای این هدف، ما در ابتدا به آراء این سه فیلسوف در زمینه عدالت پرداخته، سپس تأثیر دو فیلسوف یونانی را بر آراء خواجه، مورد بررسی قرار دادیم. نتیجه‌ای که حاصل شد چنین است، افلاطون از دو روش فرد و جامعه به تعریف عدالت پرداخته است و ارسطو با تعریف انواع عدالت، این مسأله را بررسی کرده است و خواجه نیز اگرچه در بعضی موارد تحت تأثیر این دو فیلسوف بوده و می‌توان رگه-هایی از آراء این دو را در نظریات خواجه یافت، امـّا خواجه در بسیاری از موارد از تعالیم اسلامی مدد گرفته و عدالت را در چهارچوب شرع قرار داده است.
چگونگی پیوند تعقّل و کنش در اخلاق ارسطو
نویسنده:
مهدی فیاض
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش پیشِ رو، به بررسی رابطه‌ی میان تعقّل و کنش و توضیح ساز و کارِ این دو مفهوم در دو رساله ی "اخلاق نیکوماخوسی" و "اخلاق ائودوموسی" میپردازد. در نظر ارسطو، هدف از پژوهش در اخلاق همچون سیاست، تحقّق یک زندگی خوب و سعادتمندانه است و چنین هدفی تنها از طریق مبادرت به کنش ممکن میشود. ارتباط تنگاتنگ میان دانش اخلاق و سیاست در اندیشه ی ارسطویی، جایگاه محوری و نقش کلیدی کنش در اخلاق و اهمیت آن در روابط میان شهروندان در یک واحد سیاسی، دلالت بر ضرورت توجّه به این مفهوم دارد.تعقّل به مثابه قابلیتی منحصراً انسانی، وجه ممیّزه و‌ شاخصه ی اصلی کنش اخلاقی است امّا در قالب یک صورت بندی پیچیده و در دل یک شبکه ی مفهومی تو در تو است که با کنش مرتبط میشود. بخش بزرگی از مفاهیم طرح شده در این شبکه ی مفهومی را در پرتو روان شناسی فلسفی ارسطو که به طور عمده در دو رساله ی "درباره ی نفس" و "درباره ی حرکت حیوانات" ارائه شده میتوان فهمید. بدین سان این پژوهش ضمن بررسی دو رساله ی پیش گفته و ارائه ی فهمی روان شناختی از اخلاق ارسطو، بیان میکند که مفهوم تعقّل از طریق طرح دو مفهوم شوق و انتخابگری با کنش پیوند یافته و مرتبط میشود.
بررسی تطبیقی مغالطات از دیدگاه ارسطو و ابن‌سینا
نویسنده:
زهرا آبخیز
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
طرح بحث جدی مغالطه یا سفسطه در طول تاریخ، از یک سو با نام و شخصیت سوفسطاییان یا سوفیست‌ها آغاز می‌شود که به بروز شکاکیت دامن زدند. و از سوی دیگر از آن‌جا که انسان موجودی متفکر است و به لحاظ تاریخی خرد‌ورزی همزاد آدمی است، ذهن در جریان تلاش فکری خود برای کشف واقعیت راه‌های متعددی را برمی‌گزیند که برخی درست و برخی نادرست است و برای کشف واقعیت خواسته یا نا‌خواسته دچار خطا می‌شود. این واقعیت یعنی خطاپذیری ذهن به لحاظ تاریخی و در کنار آن دلیل نخست انگیزه اصلی برای تدوین منطق بوده است، در نتیجه مبارزه با این آفت ذهنی یعنی خطا پذیری ذهن و مبارزه با سوفیست‌ها از رسالت‌های اصلی علم منطق است که از تعریف « علم منطق » نیز می-توان به این واقعیت دست یافت، چنانکه در تعریف آن می‌گویند: ابزاری است از سنخ قانون که فکر را از افتادن در خطا و اشتباه مصون می‌دارد و آن‌را به سمت استدلال‌هایی کاملاً پایدار رهنمون می‌سازد. و در میان همه مباحث این علم، مغالطه بیش از هر بحث دیگری عهده‌دار چنین مسئولیتی است. بر‌ این اساس منطقدانان از همان ابتدا سعی کردند برای کشف اشتباهات به مغالطه بپردازند. به این دلیل که اگر وظیفه منطق حفظ و صیانت ذهن از خطای اندیشه است این وظیفه خطیر بدون شناختن جایگاه‌های خطا و راه‌حل آن‌ها به انجام نمی‌رسد
نفس در ارسطو با نگاهی به نفس ناطقه در ملاصدرا
نویسنده:
مجتبی تجلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
  • تعداد رکورد ها : 317278