جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1526
دو در طبیعت - یکی در جوهر: یک مدل متافیزیکی ارسطویی برای ماهیات هستی‌شناختی وابسته [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Anna Marmodoro
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : موضوع تحقیق من، هستی شناسی علیت در ارسطو است، با این دیدگاه که به فلسفه معاصر نیز کمک کنم. من تفسیر جدیدی از روایت ارسطو از علیت و ادراک ارائه می کنم. من استدلال می کنم که ارسطو پیوند علّی را در قالب یک موجود پیچیده واحد که اساساً شامل دو ماهیت وابسته به هم است (مثلاً فعالیتی که آموزش و یادگیری را پایه گذاری می کند) درک می کند. از نظر درونی، چنین موجودی ساختار متافیزیکی یکسانی با خطی دارد که دو بردار را با جهات متضاد زمین گیر می کند. اما موجود علّی، بر خلاف خط و بردارها، خود از نظر هستی‌شناختی به دو جوهری وابسته است که در تعامل علی هستند. این به این دلیل است که دو ماهیت موجودیت، تحقق دو پتانسیل وابسته به هم از دو ماده است (مثلاً برای آموزش و یادگیری). ارسطو پل علّی را بین جوهره ها از پتانسیل های متقابل درک شده این دو ماده ایجاد می کند. تحقق متقابل آنها آنها را در شبکه ای از وابستگی های هستی شناختی به هم پیوند می دهد که مرز موجودیت علّی را مشخص می کند. من در پایان نامه خود وابستگی های هستی شناختی متعدد را توصیف می کنم و استدلال می کنم که ارسطو با ارائه گزارشی هستی شناختی از آن بر حسب بالقوه - فعلیت و وابستگی هستی شناختی، سهم منحصر به فردی در تاریخ تحلیل علیت داشته است. علاوه بر این، ارسطو از نظریه علیت خود استفاده می کند تا وضعیت متافیزیکی آنچه را که پس از لاک ویژگی های ثانویه می نامیم، توضیح دهد. رنگ ها، صداها و غیره. من نظریه ارسطو در مورد ویژگی های ثانویه را در پرتو درک خود از مدل متافیزیکی دو در یک او بازسازی می کنم. من نظريه عليت ارسطو را در مورد نظريه ادراك او به كار مي‌برم تا اينكه آيا اين نظريه دستاوردهاي فلسفي در فلسفه معاصر در حوزه فلسفه ذهن دارد يا نه. من درگیر استدلال های دیوید چالمرز علیه بدوی گرایی هستم - که یک گزارش جدید معاصر از متافیزیک رنگ ها است. بدوی گرایی شرح رنگ هایی است که از نظر فلسفی بیشتر شبیه رنگ های ارسطو است. من موضع اصلی خود را در مورد متافیزیک رنگ ها با الهام از نظریه علیت ارسطو مطرح کردم، و در عین حال از انتقادات چالمرز برای مفروضات اصلی بدوی استدلال می کنم.
در مورد اخلاق فضیلت محور کارکرد، شخصیت و تبدیل شدن به ادایمون [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Shannon Yu-San Tseng
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان نامه توسعه شرحی از اخلاق فضیلت است که غایت شناسی طبیعت گرایانه ارسطو را محور درک و بازسازی نظریه فضیلت حساب قرار دهد. من این حساب را اخلاق فضیلت محور عملکرد (FCVE) می نامم. در فصل اول، من به برخی از نارضایتی‌ها از نظریه‌های غالب آن زمان در فلسفه اخلاق که منجر به تجدید علاقه به اخلاق ارسطو شد که بعداً به اخلاق فضیلت تبدیل شد، نگاه می‌کنم. اخلاق فضیلتی امروزه به عنوان یکی از سه رویکرد اصلی در اخلاق هنجاری شناخته می شود. فصل دوم به بررسی برخی از ایرادات آشنای معاصر به اخلاق فضیلت می پردازد. این موارد عبارتند از ایراداتی علیه تمایز نظری اخلاق فضیلت، دشواری تدوین فضایل و ارائه راهنمای عمل، و مشکل نارسایی های تبیینی نظریه های اخلاق فضیلت. فصل سوم بازسازی نظریه فضیلت ارسطو را ارائه می کند که زیست شناسی متافیزیکی او را نقطه ورود به درک روانشناسی اخلاقی او می داند. این فصل مفاهیم ارسطویی مشخصی مانند arete، ergon، eudaimonia، hexis، boulesis و telos را در چارچوب نظریه فضیلت FCVE بررسی می‌کند. فصل چهارم به بررسی تز فرااخلاقی می‌پردازد که توجیه هنجاری را ارائه می‌کند که بر اساس آن FCVE گزارشی کثرت‌گرایانه از eudaimonia را با هم تطبیق می‌دهد و در عین حال تعهد خود را به عینیت‌گرایی اخلاقی در مورد فضیلت و eudaimonia حفظ می‌کند. من به استدلال کارکرد ارسطو متوسل می شوم تا یک هستی شناسی اخلاقی مشترک را پایه گذاری کند، که طیفی از باورهای واقعی را درباره خوبی ها و تفسیرهای صحیح از فضایل، بدون تجویز قواعد اخلاقی جهانی، محدود می کند. فصل پنجم به بررسی معرفت‌شناسی و وضعیت تجربی گزارش رشدی FCVE از ادراک اخلاقی می‌پردازد. من گزارشی ارائه می‌دهم که هم گرایش‌های پاسخ‌گویانه به عقل (هگزیس‌ها) و هم پیش‌فرض عقل از خیر واقعی را به‌عنوان دو حالت ذهنی درگیر در کارکرد ادراک اخلاقی مورد نیاز برای معرفت اخلاقی در نظر می‌گیرد. این گزارش نشان می‌دهد که در درک ما از eudaimonia، نباید نظریه ارسطو در مورد هماهنگی روح را نادیده بگیریم، که می‌تواند با مفهوم همخوانی خود روان‌شناختی در روان‌شناسی معاصر مرتبط باشد.
در برابر وگل: دفاع از روایت ارسطو از طبیعت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Mitchell Witteveen
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : استیون ووگل استدلال می‌کند که طبیعت نباید به عنوان مقوله‌ای مستقل از انسان در نظر گرفته شود، و در عوض بیشتر به عنوان چیزی ساخته شده توسط انسان درک شود. نظر او اساساً هستی شناسانه است: ووگل منکر این است که بین امر طبیعی و مصنوعی تفاوتی در نوع وجود دارد. برای اثبات این امر، ووگل در برابر دو مفهوم جداگانه از طبیعت که در گفتمان محیطی رایج هستند، بحث می کند تا نشان دهد که هر دو مشکل ساز هستند. اولین تعریف «طبیعت(1)» مفهوم طبیعت به عنوان بخشهایی از جهان است که انسانها آنها را لمس نکرده اند. تعریف دوم «طبیعت(2)» است که هر چیزی را که فیزیکی است طبیعی می داند. معلوم می شود که اولی همه چیزهایی را که انسان می داند یا با آنها روبرو می شود حذف می کند. دومی بیش از حد می گیرد که در تشخیص طبیعی و غیر طبیعی مفید باشد. اگر طبیعت فقط به قوانین فیزیکی جهان اشاره کند، هیچ کاری که انسان در جهان انجام می دهد نمی تواند طبیعی را تهدید کند. پس از رد این دو دیدگاه، او به این نتیجه می‌رسد که طبیعت را نه به‌عنوان یک چیز خودبسنده، بلکه به‌عنوان چیزی ساخته‌شده اجتماعی باید درک کرد. من استدلال می‌کنم که وگل تعریف سومی از طبیعت را نادیده می‌گیرد که می‌تواند از مفهوم ارسطو از فوسیس و توسعه بعدی آن به دست آید. سنت ارسطویی، به ویژه توسط سنت توماس آکویناس. من می‌خواهم روشن کنم که چرا مفهوم ارسطو از طبیعت متمایز از آنهایی است که فوگل به آن حمله کرده است. به طور خاص، من معتقدم که گزارش ارسطو می تواند تعهدات هستی شناختی ای را که در تقابل با هر یک از دیدگاه هایی که وگل نقد می کند، توجیه کند. من از ارتباط آن با فلسفه زیست محیطی معاصر به ویژه در برابر اتهام ایدئولوژی که وگل علیه سایر مفاهیم طبیعت مطرح می کند، دفاع خواهم کرد.
عدالت به عنوان نقطه تعادل: رویکرد ارسطویی به اخلاق جمعی معاصر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Owen Kelly
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : چگونه شرکت‌ها و شرکت‌های معاصر، که لزوماً در چارچوب هنجارهای مشتق شده از بازار عمل می‌کنند، می‌توانند در معاملات خود عادلانه عمل کنند؟ چرا باید به این کار اهمیت بدهند؟ من در این تز ادعا می‌کنم که برداشت ارسطو از عدالت عمومی پاسخی به این پرسش‌ها می‌دهد و با ادعای لزوم عدالت برای همه بحث‌های اخلاقی، آن را به عنوان پایه‌ای عملی برای اخلاق این گونه سازمان‌ها پیشنهاد می‌کنم. من استدلال می‌کنم که متافیزیک اودایمونیک ارسطو را می‌توان به‌طور معقولی بر معضلات معاصر در اخلاق شرکتی تحمیل کرد. و اینکه رویکرد خاص‌گرایانه او به بحث اخلاقی، مفهومی از عدالت را به‌عنوان نقطه‌ای از تعادل، که در چندین بعد یافت می‌شود، توجیه می‌کند، که همیشه ناپدید و مستلزم توجه مداوم است. با اذعان به تسلط تفکر دین‌شناختی و فایده‌گرایانه در اخلاق تجاری معاصر، رویکردی ارسطویی و اودیمونیک را پیشنهاد می‌کنم که بر غایت‌شناسی او و جایگاه فضیلت در آن استوار است. من برای تقدم عدالت به عنوان یک دغدغه اخلاقی استدلال می کنم و ادعا می کنم که برداشت ارسطو از عدالت عمومی (در مقابل عدالت جزئی) مبنای قابل قبولی برای ایجاد یک اخلاق شرکتی مبتنی بر عدالت فراهم می کند. من ادعا می‌کنم که عدالت عمومی ارسطویی مشابه مفهوم باستانی dikaiosyne است که می‌توان آن را به زبان انگلیسی عامیانه به عنوان «انجام کار درست» ترجمه کرد. در فصل 1، من مشکلی را که می‌خواهم به آن بپردازم، یعنی گسترش مفاهیم عدالت که انتظار می‌رود شرکت‌ها و شرکت‌های معاصر با آن برخورد کنند، بیان می‌کنم. من دو رشته غالب تفکر را شناسایی می‌کنم که تقریباً با «چپ» و «راست» در سیاست‌های پس از انقلاب فرانسه مطابقت دارند و رالز و هایک را به ترتیب نمایندگان این سنت‌ها معرفی می‌کنم. من شرکت ها و شرکت ها را در چارچوب نظریه ها و قراردادهای مبتنی بر بازار قرار می دهم که زیربنای سرمایه داری معاصر هستند. در فصل دوم، غایت‌شناسی ارسطو و متافیزیکی را که او رویکرد خود به عدالت را از آن استخراج می‌کند، معرفی می‌کنم. با پیروی از متافیزیک او، من استدلال می‌کنم که عدالت برای انسان‌ها دغدغه‌ای ریشه‌کن‌ناپذیر است، اگر می‌خواهند فرصتی برای داشتن یک زندگی ادیمونیک داشته باشند. و این که نهادهای جمعی مانند شرکت ها و شرکت ها می توانند در این متافیزیک سهیم باشند، زیرا رابطه بین جمع و فرد وجود دارد. در فصل 3، من رویکرد ارسطو به عدالت را خلاصه می‌کنم و تفسیری از عدالت عمومی ارسطویی را به عنوان نقطه‌ای از اعتدال، متوازن در ابعاد مختلف، و با تکیه بر آموزه‌ی میانگین او، متشکل از «وسیله ابزار» پیشنهاد می‌کنم. من استدلال می کنم که عدالت عمومی کل فضیلت است و می توان آن را به گونه ای مفهوم سازی کرد که بتواند از مشورت های اخلاقی در شرکت ها و شرکت های معاصر حمایت کند. در فصل 4، من به بررسی روش هایی می پردازم که عدالت را می توان در پرتو شماتیک های مدرن عدالت در نظر گرفت، و اینکه چگونه این امر در شرکت ها و شرکت ها اتفاق می افتد. من نگرانی های غالبی را در نظر می گیرم که باید با هر رویکرد قابل قبولی برای عدالت در اقتصادهای بازار معاصر، مانند بیابان و نابرابری، مورد توجه قرار گیرد. و راه‌هایی برای در نظر گرفتن جنبه‌های زندگی شرکتی معاصر، مانند سرمایه‌گذاری و سود، بر اساس عدالت عمومی ارسطویی پیشنهاد می‌کند. در فصل 5، شش ایراد شهودی بدیهی به تز خود را در نظر می‌گیرم، یعنی: جهانی‌شدن، مالی‌سازی و ظهور اینترنت به ترتیب و به روش‌های مختلف آن را نابهنگام جلوه داده‌اند. شرکت‌ها و شرکت‌ها در جهان باستان همتای ندارند، زیرا محصول سرمایه‌داری صنعتی هستند. که زمینه فلسفه ارسطو، شهر یونان باستان، به زندگی مدرن بی ربط است. و اینکه اخلاق مبتنی بر شخصیت ارسطو نخبه گرایانه است و بنابراین با هنجارهای شایسته سالارانه معاصر ناسازگار است. من با برخی از پیشنهادات عملی برای استوار کردن اخلاق شرکتی بر اساس تصورم از عدالت ارسطویی به عنوان یک نقطه تعادل به پایان می‌رسم.
کتاب راهنمای آکسفورد  در مورد آکویناس [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Brian Davies, Eleonore Stump
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Oxford University Press,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: توماس آکویناس (1224/6-1274) زندگی آکادمیک و کلیسایی فعال و سختی داشت که در حالی که او هنوز نسبتاً جوان بود به پایان رسید. با این حال، او آثار بسیاری را تولید کرد که طول آنها از چند صفحه تا چند جلد متغیر بود. کتاب حاضر مقدمه ای برای این نویسنده تأثیرگذار و راهنمای اندیشه او در تقریباً تمام موضوعات عمده ای است که وی در مورد آنها تألیف کرده است. کتاب با شرحی از زندگی و آثار آکویناس آغاز می شود. بخش بعدی شامل مجموعه ای از مقالات است که آکویناس را در زمینه فکری او قرار می دهد. آنها بر منابع فلسفی که احتمالاً بر تفکر او تأثیر گذاشته اند تمرکز می کنند، که برجسته ترین آنها فیلسوفان یونانی (عمدتاً ارسطو)، نویسندگان مسیحی لاتین (مانند آگوستین) و نویسندگان یهودی و اسلامی (مانند میمونیدس و ابن سینا) بودند. . بخش های بعدی کتاب به موضوعاتی می پردازد که خود آکویناس در مورد آنها بحث کرده است. اینها عبارتند از متافیزیک، وجود و ماهیت خدا، اخلاق و نظریه کنش، معرفت شناسی، فلسفه ذهن و ماهیت انسان، ماهیت زبان، و مجموعه ای از موضوعات الهیاتی، از جمله تثلیث، تجسم، مقدسات، معاد، و مسئله شر، در میان دیگران. این بخش‌ها شامل بیش از 30 مقاله در مورد موضوعات اصلی جهان‌بینی خود آکویناس است. بخش‌های پایانی این جلد به توسعه اندیشه آکویناس و تأثیر تاریخی آن می‌پردازد. هر تلاشی برای ارائه دیدگاه‌های یک فیلسوف در یک دوره تاریخی پیشین که به منظور تقویت تأمل در نظرات آن متفکر است، باید هم از نظر تاریخی وفادار باشد و هم از نظر فلسفی درگیر باشد. کتاب حاضر هر دو شرح و ارزیابی را با هم ترکیب می کند تا جایی که مشارکت کنندگان آن فضایی برای مشارکت در هر دو دارند. بنابراین، این کتاب راهنما برای افرادی مفید است که می خواهند در مورد فلسفه و الهیات آکویناس بیاموزند و در عین حال به دنبال کمک در تعامل فلسفی با آن هستند.
ارسطو، کانت و وحدت مسأله متافیزیک
نویسنده:
مصطفی زالی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله می‌کوشد توأمان به دو پرسش مهم نسبت به متافیزیک پاسخ گوید: الف) آیا متافیزیک دانشی ناظر به اصول کلی موجودات است یا از موجودی خاص به نحو انضمامی نیز پرسش می‌کند؟ ب) آیا متافیزیک در معنای کانتی آن نوعی گسست از متافیزیک ارسطویی است ؟ برای پاسخ به این دو پرسش نخست با استناد به متون ارسطو نشان داده می‌شود که مسئلۀ متافیزیک اولاً با جستار از اصول کلی موجودات آغاز می‌شود ولی، در ادامۀ این جستار، به پرسش از موجودی خاص یعنی امر نامشروط (اندیشۀ خوداندیش) گره می‌خورد. بنابراین، دانشِ ناظر به اصول کلی موجودات همان دانش به موجودات برین است. پس از تبیین سرشت متافیزیک ارسطویی، با بررسی متون کانت روشن خواهد شد که، برخلاف باور مشهور، نزد کانت نیز همواره تبیین موجودات به پرسش از امر نامشروط گره می‌خورد. بنابراین، متافیزیک نزد ارسطو و کانت همواره در پیوند با امر نامشروط است.
صفحات :
از صفحه 37 تا 66
نگاهی تاریخی به واژه‌های مدینة و مدنی در گزارش‌های عربی کتاب‌های فلسفی یونانی
نویسنده:
سجاد هجری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بی‌گمان، اصطلاح‌شناسی از ضرورت‌های هر دانشی است که اگر تاریخی انجام شود، سودش دوچندان است. در میان اصطلاحات فلسفه‌ی عملی که گر چه نام‌آشناست و در علوم قرآن و نیز تاریخ و عرف فراوان بکار می‌رود؛ اما به‌عنوان زبان‎زدی فلسفی به‌ویژه با نگاه تاریخی بررسی نشده، واژه‌ی مدنی است که صفت نسبی مدینة است. این اصطلاح که در میراث جهان اسلام پربسامد است، در عنوان سومین شاخه‌ی حکمت عملی، «الفلسفة المدنیة»، بکار رفته و اصطلاح نام‌ور و بنیادین «مدنی بالطبع» که در انسان‌شناسی فلسفی و فلسفه‌ی علوم اجتماعی محور است، از آن ساخته شده است؛ ازاین‌رو، پرداختن بدان ضروری است؛ به‌ویژه بررسی آن در مطالعات تمدنی نیز لازم است؛ زیرا واژه‌ی تمدن نیز مبتنی بر آن است. این مقاله با بررسی مدینة و مدنی در فرهنگ‌های اصیل لغت تازی مانند العین، مختار الصحاح، تهذیب اللغة و نیز در برخی کتاب‌های مرتبط با علوم قرآنی، راه را برای تحقیق آن در گزارش‌های عربی متن‌های فلسفی یونانی می‌گشاید که با پژوهش آن‌ها به نظر می‌رسد که مترجم ناشناس خطابه‌ی ارسطو پیشگام در به‌کارگیری مدینة و مشتقات آن در ترجمه‌ی πολις یونانی و مشتقاتش است و در استعمال مدینی به‌عنوان صفت نسبی مدینة نیز منحصر به فرد است و شاید نشان قدمت آن باشد. در این میان، گویا کندی در به‌کارگیری وصف مدنی مقدم است و نیز اسحاق در ترجمه‌ی اخلاق ارسطو، مدینة و مشتقاتش را هرچند تحت‌اللفظی ست، به‌عنوان برابر نهاد πολις یونانی و واژه‌های برگرفته از آن، بیش از سیاسة و مشتقاتش که در عربی رایج‌تر است، می‌پسندد و بهره می‌برد.
صفحات :
از صفحه 205 تا 230
تفسیر اسکندر افرودیسی از دیدگاه ارسطو دربارۀ عنایت الهی
نویسنده:
سینا سالاری خرم ، محمد سعیدی مهر ، احمد عسگری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اسکندر افرودیسی ارسطو را قائل به عنایت الهی نسبت به امور تحت‌القمر می‌داند. این مخالف با فهم سنّت پیش از او در فهم ارسطو است که عنایت الهی را تنها محدود به اجسام سماوی می‌دانستند و آن را نسبت به تحت‌القمر بالعرض. اسکندر در فی العنایة درصدد است به گونه‌ای ارسطو را تفسیر کند که نسبت ضروری امور الهی با وجود امور مادّی تحت‌القمر نقض نشود؛ و درعین‌حال این نسبت در چارچوبی غایت‌شناختی نافی شرافت امور الهی نیز نگردد. در این جستار ضمن اشاره به ریشه‌های تفسیر اسکندر در درباب کون و فساد و درباب آسمان ارسطو، نشان خواهیم داد که فهم اسکندر از عنایت مبتنی است بر نظریّه‌ای خاص درباب علّیت که دست‌آخر اسکندر را برای رهایی از بالعرض نشدن عنایت در تحت‌القمر با مشکل مواجه می‌کند.
صفحات :
از صفحه 89 تا 119
در مورد آشکار نشدن اصل تضاد [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Elisabeta Sarca
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی ک در این پایان نامه به بررسی سه مدل توجیهی برای حجیت معرفتی اصل تضاد می پردازم. ارسطو اصل «اینکه یک صفت نمی تواند در عین حال متعلق به یک موضوع باشد و به یک موضوع تعلق نداشته باشد» را قطعی ترین و مقدم ترین اصول، چه در مرتبه طبیعت و چه در ترتیب، دانسته است. دانش، و به این ترتیب غیر قابل اثبات است. اصل تضاد در هر عمل گفتمان عقلانی دخیل است، و انکار آن به معنای تنزل دادن خود به حالت نباتی است، زیرا قادر به بیان چیزی با معنا نیستیم. راهی که ما به اصل تضاد می رسیم با درک شهودی (اپاگوژ) از تجربه جزییات، با شناخت کلیات در جزییات مورد مواجه است و با استقرای ساده که به نظر میل فرآیندی است که از طریق آن انجام می شود، متفاوت است. ما یک بیانیه کلی را بر اساس نمونه محدودی از جزئیات مشاهده شده می سازیم. از این رو، اصل تناقض که تعمیم صرف تجربه است، از طریق استقراء، قطعیت و ضرورت خود را از دست می دهد. حتی با وجود تأیید بالای تجربه، اصولاً می توان با مثال متقابلی برخورد کرد که آن را رد کند. گزارش میل راه را برای دیدگاه مدرن در مورد اصل تضاد باز می کند. در Principia Mathematica، راسل و وایتهد ادعا می‌کنند که اصل تضاد همچنان یک توتولوژی است، همیشه صادق است، اما از قضایای دیگری که به عنوان بدیهیات بیان شده‌اند، مشتق شده است. فرمول آن، "~ (p & ~p)" کاملاً با فرمول ارسطو متفاوت است، و به همین دلیل است که ما با وضعیت عجیبی روبرو هستیم که بتوانیم قانون تناقض را در یک سیستم رسمی استنتاج کنیم که بدون آن ساخته نمی شد. اصلی که قانون بیانگر آن است. این شاید به این دلیل است که اصل تضاد، به عنوان یک اصل، دامنه کاربرد بسیار بیشتری دارد و در نتیجه بنیادی‌تر از آنچه امروز قانون تضاد می‌نامیم، با کارکرد صوری آن است.
پراکسیس و تئوریا: تفسیر «خشونت آمیز» هایدگر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Megan E. Altman
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مقاله سعی دارد با طرح پرسشی جالب که هرگز به آن پرداخته نشده است، زمینه جدیدی را در ارتباط میان نوشته های فلسفی مارتین هایدگر و ارسطو مشخص کند. هر دو نویسنده بیشتر افکار اولیه خود را به سؤالاتی در مورد روش های عملی درک انسان ها اختصاص می دهند. با این حال، به نظر می رسد که هایدگر و ارسطو در افکار بعدی خود ناگهان موضوع را کاملاً به روش های ایده آل یا متعالی برای فهم تغییر داده اند. در نگاه اول به نظر می‌رسد که این حالت‌های ایده‌آل ترس انسان هیچ ربطی به یکدیگر ندارند. با این حال، به نظر می رسد هایدگر و ارسطو انگیزه های مشابهی برای رویگردانی از قلمرو عملی و به سوی قلمروی متعالی دارند و به نظر می رسد نتایج مشابهی داشته باشند. تحقیقات من در مورد انگیزه‌ها و نتایج مربوط به آنها مرا به این باور رساند که اگرچه برخی شباهت‌ها وجود دارد که تفکر برانگیز است، اما آنقدر قوی نیستند که بتوان نتیجه گرفت که نوشته‌های بعدی هایدگر با بازیابی ایده‌های ارسطویی مرتبط است. با توجه به اینکه هسته پرسش های اولیه هایدگر از هستی را می توان به عنوان بازیابی ارسطو تعبیر کرد، برای اینکه بتوانیم نقطه ای را که هایدگر تلاش های خود را برای این بازیابی متوقف می کند مشخص کنیم، ممکن است به ما اجازه دهد که تفاوت های اندیشه هایدگر در مورد هستی را بررسی کنیم.
  • تعداد رکورد ها : 1526