جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
مرور کلید واژه ها
>
ارسطو
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
تعداد رکورد ها : 201
عنوان :
عقل در نظام فلسفی ارسطو و فارابی
نویسنده:
جواد اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
کیهان شناسی
,
متافیزیک
,
ارسطو
,
شناخت شناسی
,
عقل
,
عقل
,
کیهانشناسی
,
وجود (اسماء اول عرفان نظری)
,
نفس (فلسفه
,
هنر و علوم انسانی
,
فارابی، محمدبن محمد
,
نفس(فلسفه)
,
هنر و علوم انسانی
,
وجود (معرفت شناسی)
,
هنر و علوم انسانی
,
فارابی، محمدبن محمد
,
فارابی، محمدبن محمد
,
نفس (فلسفه)
چکیده :
مسأله عقل به صورتی جدی و تاثیر گذار در نظام فلسفی برای اولین بار در آثار ارسطو مطرح گردید و ارسطو عقل را در آثار مختلف خود با معانی متفاوتی به کار برد.برجسته ترین نظریه مشائی در مورد عقل در فلسفه فارابی هم در معرفت شناسی به عنوان مراتب نفس و هم در جهانشناسی به عنوان موجودی مجرد تام و مستقل از انسان ارائه شد.فارابی اساس نظریه عقل را از ارسطو اخذ کرده و سپس با داشتن مبنایی توحیدی و تمایز متافیزیکی وجود و ماهیت ، بعضا معنا و تفسیری متفاوت از ارسطو ایراد میکند.برجسته ترین قسمت نظریه عقل فارابی را عقل فعال تشکیل میدهد. عقل فعال هم در حیطه جهانشناسی هم در حوزه معرفت شناسی نقش و کارکرد ویژه دارد.معرفت انسانی در تمام مراتب خود وابسته به افاضه صور کلی و معقولات توسط عقل فعال بر نفس ناطقه و خروج آن از قوه به فعلیت است.بنابراین عقول در تمام مراتب وجودی و معرفتی فلسفه مشاء نقش و کارکرد گسترده ای داشته واز ارکان فلسفه مشائی به شمار می آید.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
افلاطون و ارسطو در موضع اختلاف «تحلیل و بررسی ایرادهای ارسطو به ایدههای افلاطونی»
نویسنده:
الهام کندری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
افلاطون
,
متافیزیک
,
ارسطو
,
اختلاف (تعارض)
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
چکیده :
اندیشه افلاطون و ارسطو در نقاط متافیزیکی حساسی با یکدیگر در تضادند. نشانه این تضاد را می توان در انتقادهای ارسطو به ایده های افلاطونی دید. البته تلاشهای زیادی در جهت آشتی دادن اندیشه آن دو انجام شده که اغلب انتقادها را کمرنگ جلوه می دهند. اما اگر یک بار با دقت انتقادها را بررسی کنیم و اندیشه متافیزیکی ایشان را در مسائلی چون وحدت، جوهریت و علت مقایسه کنیم، می یابیم که نمی توان از نگاه انتقادی ارسطو نسبت به افلاطون به سادگی چشم پوشی کرد. در این رساله سعی کرده ایم اختلاف نظر اساسی دو فیلسوف را در مسائل فوق الذکر، و با نظر به انتقادهای ارسطو به ایده های افلاطونی، برجسته کنیم. برای این کار ابتدا انتقادها را به دقت احصاء و طبقه بندی کرده و سپس برای درک دلیل طرح این انتقادها از جانب ارسطو، اندیشه اورا با افلاطون در سه محور وحدت، جوهر و علت مقایسه کرده ایم.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
خدا در اندیشه افلاطون و ارسطو
نویسنده:
صفیه رکوفیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
افلاطون
,
برهان
,
شناخت
,
خدا (اسماء ذات الهی)
,
ارسطو
,
سوفسطاییان
,
شناخت
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
مکتبهای فلسفی غرب
,
مکتبهای فلسفی غرب
,
هنر و علوم انسانی
,
مکتبهای فلسفی غرب
,
مکتبهای فلسفی غرب
,
مکتبهای فلسفی غرب
چکیده :
در حالی که جامعه یونان باستان گریبانگیر عقایدی خرافی در باب حقیقت عالم و خدایان اسطورهای و انسانوار بوده، از قرن پنجم قبل از میلاد مسیح و با ظهور اندیشمندانی که در ابتدا تلاششان تبیین امور و تغییرات عالم پیرامون بوده، دچار تحول تدریجی شد و سیر تفکر بشری به سوی رسیدن به یک اصل و منبع واحد برای هستی موجودات به پیش رفت، تا حدودی که نظرگاه بشر از امور مادی فراتر رفت و تحلیلها از حقیقت از یک عنصر مادی و یا شبه آن به اموری ماورائی و ثابت در فلسفه افلاطون ارتقاء یافت.افلاطون با طرح نظریه مُثُل و قرار دادن مثال خیر در رأس همه امور مادی و مجرد و آوردن توصیفاتی متعالی برای آن شایستهترین موجود برای خدا بودن را به تشبیه و توصیف در آثارش به خصوص به خصوص جمهور ترسیم نمود. اما نام خدا را مستقیم و بدون شائبه بر آن نگذاشت و هر چند جنبهای از فعلی خدا در عالم را تحت عنوان دمیوژد در تیمائوس معرفی مینماید، اما با این حال تحت تاثیر افعال جامعه یا به اقتضای فهم خوانندگان آن روز آثارش باز هم از خدایان سخن رانده و چهره افلاطون الهی در نظر متألهان را تا حدودی خدشهدار نمود.اما ارسطو با فاصله گرفتن از تعابیر عرفانی و گاه شاعرانه به تبیین منطقی نظام عالم پرداخته و خدا را محرک نخستین و علت حرکت فلک اعظم دانسته و برای نخستین بار اصل و مبدأ فلسفی عالم را خدا معرفی کرد! اما چون دغدغه اصلی او الهیات نبود از پرداختن به چگونگی ذات و صفات و افعال او کوتاهی نمود و انتقادات بسیاری را متوجه خود نمود، از این جهت که خدا در آثار او عالم به اشیاء و خالق و یا مدبر و هادی معبود نمیباشد با خدای ادیان ابراهیمی متفاوت است. همانگونه که مثال خیر افلاطون نیز با وصف خالقیت و ربوبیت و معبودیت نیامده است، اما به هر حال واضح است که خدای فلسفه افلاطون و ارسطو با خدایان انسانوار اسطورهها فاصله بسیار دارد و میتوان تبیینهایی بسیار نزدیک به خدای فلسفه اسلامی را از عبارات آنان برداشت نمود.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
رابطه لذت و سعادت از دیدگاه اپیکور، ارسطو و ملاصدرا
نویسنده:
ولی غیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
سعادت
,
لذت گرایی
,
ارسطو
,
معارف اسلامی
,
فلسفه اخلاق (عام)
,
صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم
,
هنر و علوم انسانی
,
صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم
,
صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم
,
صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم
,
اپیکوروس
,
صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
اپیکوروس
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
ملاصدرا شیرازی: صدرالمتألهین
چکیده :
لذت، از اساسیترین انگیزههای رفتار در آدمی است و از طرفی سعادت، به عنوان غایت اخلاق تلقی می گردد. رابطه «لذت» با «سعادت» یکی از مباحث بنیادین در فلسفه اخلاق است. این پژوهش به بررسی تطبیقی دیدگاههای سه متفکر با گرایشهای مختلف (ارسطو، سعادتگرا ، اپیکور، «لذت گرا» و ملاصدرا به عنوان نماینده فلسفه اسلامی) در این رابطه می پردازد. مشکل بنیادین، شناخت ماهیت سعادت است زیرا تا انسان حقیقت سعادت را نشناسد، راه تحصیل آن را نیابد. ارسطو سعادت را مفهومی می داند که شامل فضیلتهای مختلف عقلی واخلاقی است و نظریه «حدوسط» یا «اعتدال طلایی» را درتعریف فضیلت مطرح میسازد. اوبالاترین فضیلت را تفکرنظری درباب حقیقت معرفی میکند. ازنگاه ارسطو،لذت حالت خوش نفسانی است که در اثر دستیابی به مطلوب حاصل می گردد. خیر بودن، برترین خیر بودن ونیزبسندگی به خود، از ویژگیهای سعادت است. از نظر ارسطو سعادت، عین لذت نیست بلکه لذت، نتیجه حصول سعادت است. از دیدگاه اپیکور Epicuruse))، سعادت، عین لذت است؛ اما مراد وی از «لذت» تنها لذتهای حسی یا عیاشی نیست. مقصود وی ازلذت، «فقدان رنج» است، وراه وصول به سعادت را تعدیل امیال ودوری از لذتهای غیرضروری همچون تجمل پرستی و قدرت طلبی می دانست؛ زیرا از نگاه اپیکور این امیال و خواسته ها، بیشتر سرچشمه رنج اند تا منبع شادمانی. از نگاه ملاصدرا سعادت حقیقی انسان در تقرب به ذات اقدس الهی است که البته همراه بهره مندی ازعمیقترین ، و پایدارترین لذات است. لذت از دیدگاه ملاصدرا، ادراکِ ملائم است. وی برخلاف اپیکور انسان را یک موجود تک ساحتی نمی بیند بلکه علاوه بر جسم برای انسان روح و روان نیز قائل است که دارای لذاتی متناسب با خود است. راه رسیدن به سعادت نفس هم از نگاه وی در ایمان و بندگی است و جزئیات بندگی را باید از وحی آموخت. نتیجه حاصل از این پژوهش سه مطلب مهم است: نخست، عدم کفایت توان و دانش متعارف بشر در تشخیص سعادت حقیقی انسان، دوم این که سعادت حقیقی بر محور قرب الهی دور می زند و سوم این که سعادت حقیقیهمراه است با نائل شدن به اوج لذت.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
علت فاعلی و غایی در فلسفه ارسطو و ابنسینا
نویسنده:
سعید فریدونی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
علت غایی
,
علت فاعلی
,
علت غایی
,
نوآوری
,
ارسطو
,
فلسفه اسلامی
,
فلسفه مشاء
,
علیت
,
هنر و علوم انسانی
,
ابن سینا، حسین بن عبدالله
,
هنر و علوم انسانی
,
ابن سینا، حسین بن عبدالله
,
نگرش فلسفی
,
ابن سینا، حسینبن عبدالله
,
نگرش فلسفی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
ابن سینا، حسینبن عبدالله
,
نگرش فلسفی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
ابن سینا: ابوعلی سینا
چکیده :
اصل علیّت و فروعات آن از مسائلی است که از دیر باز تا کنون ذهن بسیاری از فلاسفه و دانشمندان رابه خود مشغول داشته است. همه تلاش های علمی وعقلی بشر در سایه اصل علیّت صورت گرفته است به طوری که بدون پذیرش آن نمی توان هیچ قاعده کلی و عقلی را به اثبات رساند. منکران اصل علیّت علاوه بر اینکه با طرد اصل علیّت در دام شکاکیّت مطلق گرفتار شده اند، مجبور شده اند برای دفاع از ادعاهای خود به طور ضمنی و تلویحی این اصل را بپذیرند.در میان مسائل اصل علیّت، مسائل دو علت فاعلی و غایی از اهمیت بالایی برخوردار هستند. این دو علت اهمیت ویژه ای در تبیین نظام علی و معلولی جهان دارند به طوری که نادیده انگاشتن یا کم اهمیت جلوه دادن آن ها، باعث تزلزل و نابودی اصل علیّت خواهد شد. دو علت فاعلی و غایی در پیدایش هر پدیده ای نقش پایه و اساسی دارند، اثبات این دو علت و اعتقاد به ضرورت وجود آن ها برای پیدایش پدیده ها، ماهیت « از اویی» و «بسوی اویی» جهان خلقت را بیشتر از پیش نمایان می کند. بدون توجه به این دو علت نه می توان نیازمندی جهان به مبدأ هستی و آفریننده متعال را ثابت کرد و نه می توان غایتمندی جهان و هدف دار بودن آفرینش را توجیه کرد. بنابراین با توجه به اهمیت فوق العاده علت فاعلی وغایی ما در این تحقیق برآنیم تا این دو علت را از نظر دو فیلسوف بزرگ و تأثیر گذار یعنی ارسطو و ابن سینا بررسی کنیم و تفاوت های ظریف بین نظرات این دو فیلسوف را در مسائل مربوط به علت فاعلی و غایی آشکار کرده و به تصویر بکشیم زیرا همان طور که می دانیم ارسطو بنیان گذار حکمت مشاء است و اولین فیلسوفی است که مسائل مربوط به اصل علیّت و علت های چهارگانه را به طور منظم و منسجم دسته بندی کرده است به طوری که فلاسفه بعدی همه به نوعی از روش او پیروی کرده اند و در طرف دیگر ابن سینا است که بزرگ ترین فیلسوف مشائی عالم اسلام است. او که در روش و اصول کلی پیرو ارسطو است تلاش فراوان نمود تا در فضای فرهنگی عالم اسلام، با نو آوری و تحلیل های نوین ، اشکالات باقیمانده در فلسفه ارسطو را به بهترین وجه حل کند و حتی در بعضی موارد برای مسائل حل شده پاسخ های بهتری بیابد و مسائل جدیدی را مطرح کند که در فلسفه ارسطو سابقه نداشته است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
شکاف میان معرفت اخلاقی و عمل اخلاقی از نظر ارسطو و غزالی
نویسنده:
مریم احسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
امام محمد غزالی
,
عمل اخلاقی
,
علوم انسانی
,
معرفت اخلاقی
,
ارسطو
چکیده :
حیات اخلاقی انسان متشکل از دانستهها و بایستههاست، گاهی انسان علیرغم معرفت به خوبی و بدی برخلاف این معرفت عمل میکند. لذا بررسی علت شکاف میان معرفت اخلاقی و عمل اخلاقی امر بسیار مهمی است. ارسطو و غزالی از جمله کسانی هستند که دغدغهی این امر را داشتند. ارسطو برخلاف سقراط که معتقد بود معرفت به خوبی و بدی ضرورتاً منجر به عمل میشود، چنین ضرورتی را نمیپذیرد و معتقد است عواملی باعث ایجاد شکاف میان معرفت اخلاقی و عمل اخلاقی میشود که در این میان از ضعف و قصور اخلاقی سخن به میان میآورد و معتقد است جزء غیرعقلانی نفس باعث میشود انسان از دستیابی به سعادت حقیقی-اش که در پی رسیدن به آن است، دور افتد. غزالی نیز در مباحث نفسشناسی از اندیشههای ارسطو مدد میگیرد اما به علت آنکه او متفکری مسلمان و صوفی مسلک بود، علاوه بر تأکید بر عقل، که در نظر ارسطو دیده میشود، تأثیرگذاری شرع و شهود را در عمل اخلاقی نیز یادآور میشود.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی نظریه ضعف اخلاقی از دیدگاه ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
محمد حسین خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
سعادت
,
جهل
,
درستکاری
,
اراده
,
رفتار اخلاقی
,
ارسطو
,
معارف اسلامی
,
عدالت(فقه)
,
اعتدال
,
عدالت
,
نصیرالدین طوسی، محمدبن محمد
,
اراده
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
خواجه نصیرالدین طوسی
چکیده :
یکی از مهمترین مباحث فلسفه اخلاق که از زمان سقراط وافلاطون و ارسطو تاکنون به صورت یک چالش مهم مطرح بوده چرایی عدم پایبندی افراد به احکام و اصول اخلاقی مورد قبول خود است که از آن به عنوان ضعف اخلاقی یاد می شود.سابقه موضوع ضعف اخلاقی به فلسفه یونان و نظریه معروف سقراط برمیگردد که معرفترا عین فضیلت می دانست. به تعبیر دیگرسقراط معتقد بود که علت عدم پایبندی افراد به اصول اخلاقی، جهل ونداشتن معرفت حقیقی است. اولین و جدی ترین منتقد این نظریه ارسطو بوده و پس از اونیز نظریاتی در رد یا قبول آن مطرح شده است. نکته حائز اهمیت در ضرورت این تحقیق آنست که هیچ کدام از فلاسفه اخلاق به طور مجزا به بررسی موضوع ضعف اخلاقی نپرداختهاند وصرفا برخی از آنان در تبیین رابطه بین فاعل و فعل اخلاقی و نیز بیان دلایل تحقق یا عدم تحقق فعل اخلاقی نکاتی را مطرح نمودهاند. عدم تالیف کتاب خاصی دراین زمینه نیز نشان از مغفول ماندن پدیده ضعف اخلاقی از نظر صاحبنظران و نویسندگان این عرصه است. شایان ذکر است از بین معاصرین، مورتی مور در این زمینه مباحثی دارد و دیوید مک ناتن نیزفصل هشتم کتاب بصیرت اخلاقی را به موضوع ضعف اخلاقی اختصاص داده است.لذا با عنایت به این نکته که پدیده ضعف اخلاقی به طور مجزا در متون اخلاقی مورد بحث و بررسی قرار نگرفته است پرداختن به این مسئله مهم، مفید و ضروری بهنظر می رسد.اگر چه به موضوع ضعف اخلاقی به طور خاص ودر قالب کتاب یا نوشته مستقلی پرداخته نشده است اما با مرور اجمالی متون اخلاقی می توان دریافت که این موضوعهمواره به عنوان یک مسئله مهم، مد نظر علمای اخلاق بوده است و در مکاتب مختلف به صورت جسته وگریخته به این پرسش اساسی پاسخ هایی داده شده است که"چرا یک فرد با وجود علم و پذیرش یک اصل اخلاقی گاهی به آن پایبند نیست و چه بسا خلاف دانسته خود عمل میکند؟" همانطور که ذکر شد سقراط به عنوان بنیانگذار فلسفه اخلاق، جهل و عدم معرفت و شناخت عمیق را عاملعدم پایبندی فرد به اصول اخلاقی خود میداند و موضوعی به نام ضعف اخلاقی را منتفی میداند.افلاطون نیز دراین زمینه نظر استاد خود را تایید میکند.این درحالیست که ارسطو دیدگاه متفاوتی دارد و معتقد است معرفت به تنهایی فضیلت محسوب نمیشود و برای کسب فضیلت،تمرین و تقویت اراده و مهارت مقابله با وسوسه ها و شهوات نیز ضروری است و لذا دلیل عدم پایبندی افراد به اصول اخلاقی را بروز حالتی با عنوان آکراسیا یا ضعف اخلاقی می داند که در این حالت غلبه امیال وشهوات در کنار مراتبی از جهل(غفلت) و عدم آگاهی کامل دخیل هستند. البته در نظرات سقراط وافلاطون نیز در کنار علم و جهل به مفاهیمی همچون شهوت ، اراده، خویشتنداری، تمرین و تربیت اخلاقی اشاره شده است لکن تفاوت در این است که از دیدگاه سقراط وافلاطون و سایر برونگرایان،ریشه تمام عوامل منجر به تحقق رذایل اخلاقی در انسان جهل است ونه امیال وگرایشها ولذا تصور حالتی با عنوان آکراسیا وضعف اخلاقی با وجود معرفت کامل امکان پذیر نیست.برخی از فلاسفه دوره مسیحیت و نیز فلاسفه اسلامی و فلاسفه غرب و معاصر نیز پاسخ هایی به این پرسش اساسی داده اند.از جمله خواجه نصیر طوسی که در تداوم سیاق فلسفی ارسطو و البته با رویکرد دینی به بررسی عوامل ضعف نفس و بیماری های مربوط به آن پرداخته است ولی اشاره مستقیمی به موضوع آکراسیا یا ضعف اخلاقی که مد نظر ارسطو بوده نداشته است.بطور خلاصه در این پایان نامه بر آنیم تا ضمن توصیف این پدیده و بیان تاریخچهای از آن، به بررسی نظریه ضعف اخلاقی از دیدگاه ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی بپردازیم. روش تحقیق توصیفی، منبعمحور و متمرکز بر دو فیلسوف ارسطو و خواجهنصیر است. این روشترکیبی از تحقیق تاریخی و تحلیلی خواهد بود. بر این مبنا بعد از ارائه تعریف روشنی از ضعف اخلاقی به تجزیه وتحلیل این مفهوممیپردازیم و نظرات برخی از فلاسفه را نیز بررسی خواهیم کرد.سوءالات اساسی ما در این تحقیق عبارتند از: ارتباط علم به احکام اخلاقی و عمل اخلاقی کدامست؟ آیا علم اخلاق لزوماً عمل اخلاقی را به همراه دارد؟موانع تحقق فعل اخلاقی چیست؟ ضعف اراده چیست وچه ارتباطی با ضعف اخلاقی دارد؟ وسوسه چیست وچه ارتباطی با ضعف اخلاقی دارد؟ مراتب علم وجهل از نظر ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی چیست؟ بی اعتدالی و ضعف اخلاقی چیست؟و در نهایت ضعف اخلاقی و عوامل آن از دیدگاه ارسطو وخواجه نصیرکدامست؟ فرضیه های ما در این پایان نامه عبارتند از:1- علم انسان پشتوانه عمل او میباشد و لذا کسانی که آگاهترند، در عمل نیز اخلاقیترند. لذا حالت ضعف اخلاقی در افراد عالم (عاقل) کمتر دیده می شود.2-گرایشها وامیال وشهوات و وسوسه ها در عدم تحقق فعل اخلاقی تاثیر دارد.لذا حالت ضعف اخلاقی در افراد خویشتندار(معتدل) کمتر بروز می کند.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی مقایسهای مبانی انسانشناختی اخلاق در ارسطو و ملا مهدی نراقی
نویسنده:
سمیه محبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
03. انسان شناسی Human nature
,
اخلاق
,
ارسطو
,
معارف اسلامی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
چکیده :
مباحث نفسشناسی یکی از مهمترین مباحث مهم فلسفی است که مورد توجه فیلسوفان قرار گرفته است. نوع تبیین فیلسوفان از نفس، تجرد یا مادیت نفس و قوای آن میتواند بر آراء اخلاقی فیلسوفان تأثیر مهمی داشته باشد. ارسطو، اولین فیلسوف بزرگ مشایی، با اختصاص یک کتاب مستقل به مسئلهی نفس اهمیّت نفسشناسی را به خوبی نشان داد. ارسطو نفس را صورت بدن میداند و برای آن قوای متعددی در نظر میگیرد که از دل این قوا فضائل و رذائل نفس بوجود میآید. نظریهی طلایی ارسطو، حد وسط است که بر فیلسوفان بعد از او نیز تأثیر زیادی داشته است. سعادت دستیابی به برترین فضیلت است که در اخلاق ارسطویی تماماً در گروفعالیت عقل نظری است؛ اگرچه مواهب دنیایی نیز به عنوان علل معده در کسب سعادت نقش مهمی دارد. فیلسوفان مسلمان همواره تحت تأثیر آراء ارسطو و افلاطون قرار داشته اند. از این میان ملامهدی نراقی از جمله فیلسوفانی است که از این دو تأثیر پذیرفته است. تعریف نفس از نگاه نراقی یک تعریف دینی- فلسفی است و قوای نفس از نگاه او عموماً افلاطونی است. اما در نظریهی حد وسط ارسطویی میاندیشد. به تبع قوای نفس در فضائل نیز قائل به قوای چهارگانه است. لذتهای مادی در تفسیر نراقی از سعادت به عنوان یک فیلسوف مسلمان تا حد بسیار کمتری مورد توجه قرار گرفتهاند و حتی پرداختن به آنها ممکن است نتیجهی عکس داشته باشد. این نوشتار در پی بررسی تأثیر مبانی انسانشناسی بر آراء اخلاقی هر یک از این دو فیلسوف است. همچنین وجوه تفاوت و تشابه آنها بررسی خواهد شد
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
دوستی درفلسفه اخلاق ارسطو
نویسنده:
امید شاماری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
علوم انسانی
,
لذت
,
خیرخواهی
,
ارسطو
چکیده :
این پایان نامه در حوزه اخلاق فضیلت است. یکی از مفاهیم محوری در فلسفه اخلاق ارسطو، مفهوم دوستیِ است. دوستی یکی از فضایل انسانی است یا دست کم ارتباط نزدیکی با فضیلت دارد. به نظر ارسطو، دوستی در زندگی از سه منبع لذت، فایده و خیر پدید میآید. آنگاه که دوست داشتن به خاطر لذت یا فایده باشد، دوستی کاذب برقرار شده است. اما در دوستی مبتنی بر فضیلت، که اصیلترین نوع دوستی است خیر دوستان به خاطر خود آنها خواسته میشود. به علاوه، دوستی در هر جایی در فعالیتهای لذت بخش و مفید با دوستان و نسبت به دوستان تحقق مییابد. بنابراین کسانی که به دنبال فضیلتمندی هستند بیشتر در جهت برقراری دوستی تلاش خواهند کرد. ارسطو دوستی را رابطهای طرفینی میداند که هر دو طرفِ رابطه با آن موافقند. دوستی در مرتبهای حتی بالاتر از عدالت قرار میگیرد؛ زیرا بدون دوستی، عدالتی نخواهیم داشت و وقتی دوستی وجود داشته باشد، به عدالت نیازی نخواهد بود. ما تا زمانی که خود را دوست نداشته باشیم، نمیتوانیم دیگری را به هیچ وجه دوست داشته داشته باشیم. خودخواهی در نظر ارسطو، همان خود خواهی انسان نیک است که همیشه آن چیزی را که زیباست برای خود میخواهد. در واقع، آدم با فضیلت موظف است که خود را دوست بدارد، به این علت که او با عمل خیر هم برای دیگران منفعت دارد و هم برای خود. خیرخواهی، مبتنی بر فضیلت و سرآغاز دوستی و محبت است. اگر بر اساس نفع و آینده باشد این آرزوی خیر برای دیگری نیست؛ بلکه برای نفع خود است. در این تحقیق ضمن تبیین معنای دوستی و شرایط و اوصاف آن، مقایسهای با آراء فیلسوفان اسلامی انجام شده است و به بررسی مواردی همچون:1- عوامل تهدید و زوالِ دوستی، 2- مراتب دوستی، 3- الزام اخلاقی دوستان نسبت به هم و دیگر مباحث مرتبط با این مفهوم از منظر ارسطو پرداخته شده است
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی لذت و الم از نظر ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
احترام نفری قلعه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
سعادت
,
لذت
,
ارسطو
,
معارف اسلامی
,
رنج
,
لذت
,
نصیرالدین طوسی، محمدبن محمد
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
خواجه نصیرالدین طوسی
چکیده :
یکی از مهم ترین آرمان های دیرینه بشر از آغاز تا کنون، سعادت و نیک زیستی است . پس غایت نهایی هر انسانی تحصیل کمال و سعادت بوده و انسان برای رسیدن به این غایت نیازمند ارتکاب افعال اخلاقی است. از طرفی هم برای رسیدن به کمال نهایی عناصری متعدد دخیل هستند از جمله مفاهیمی که به طور مستقیم با مفهوم "سعادت" در ارتباط هستند، مفاهیمی چون لذت و ألم، فضیلت و خیر می باشد.از اینرو ما نیز به رابطه سعادت با هر یک این مفاهیم در دیدگاه ارسطو و خواجه نصیر بطور مجزا اشاره میکنیم.ارسطو لذّت را لازمه سعادت میدانست و یادآوری می کرد که نباید لازمه شیء را با خود شیء برابر و یکی دانست، بلکه ارزش لذّت بستگی دارد به ارزش عملی که لذّت از آن پدید میآید و برخی لذّات شرند و یا سبب شر میشوند و نیز زندگی صرفا لذّتگرایانهای که عقل نقش اساسی در آن نداشته باشد برای موجود عاقل، مناسب نیست.خواجه نصیرالدین طوسی سعادت را دارای مراتبی میداند که پائینترین آن مربوط به حیات مادیانسان و مرتبه قصوای آن مربوط به آخرت است و آنرا سعادت تام میداند او معتقداست که در دنیا سعادت تام حاصل نمیشود زیرا درد و رنج و حسرت، و حرمان در درجه نهایی سعادت وجود دارد و لذت نهایی در راه رسیدن به کمال نهایی گاهی سرشار از درد و رنج است و می گوید سعادت انسان با حرکت ارادی به کمال «خویش»به دست می آید و بالاترین مرتبه فضیلت این است که افعال انسان الهی و خیر محض و بدون نظر به پاداش و کیفر و فقط برای خدا باشد و این خیر محض است که غایتی لنفسه است.تفاوت این دو فیلسوف در این است که ارسطو در راه رسیدن به سعادت فقط راه را نمایان کرده است و آن اینکه اگر لذت و ألم در حد وسط و اعتدال باشد موجب سعادت است ولی در فلسفه اخلاق وی خبری از تعیین هدف نیست.ضمن اینکه به نظر میرسد معیار"حدوسط" ارسطو معیاری کلی برای همه اخلاق فاضله نیست. بین دروغ و راست به عنوان یک رذیلت و فضیلت حدوسطی وجود ندارد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
تعداد رکورد ها : 201
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید