جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 40
ماهیت استدلال های ماورایی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Claire Judith Osborne
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان نامه بررسی امکان پذیری استدلال های متعالی با در نظر گرفتن پیش فرض های موجود در استفاده از این استدلال ها است. در فصل اول، بررسی کنید که یک «برهان استعلایی» شامل چه چیزی است. مشکلات معینی با مشخصات موجود چنین استدلال‌هایی شناسایی و مورد بحث قرار می‌گیرد تا توصیفی از این نوع استدلال ارائه شود. من نقش یک هدف ضد شکاکانه را در برداشت یک برهان متعالی می دانم و استدلال می کنم که این هدف عنصری از آن تصور نیست. شخصیت پردازی ارائه شده دو نوع مسئله ایجاد می کند. اولاً، متذکر می‌شویم که توصیف ارائه شده با توجه به نوع ضرورتی که در یک استدلال متعالی وجود دارد مبهم است. ثانیاً، پیش‌فرض‌های نظری خاصی که ممکن است بر اساس نوع استدلال مشخص شده لازم باشد، در مورد ماهیت یک اولویت و ماهیت ظرفیت‌های شناختی و مفهومی ما بیان می‌شوند. استدلال می‌شود که برای ارائه محتوا به این مفهوم از ضرورت و بررسی اینکه آیا پیش‌فرض‌های نظری مفروض در واقع ساخته شده‌اند یا خیر، استدلال‌های استعلایی خاص نیاز به بررسی دارد. برای این منظور، در فصل های دوم و سوم، به ترتیب، دو بحث استعلایی پارادایمیک، رد ایده آلیسم کانت و استدلال دیویدسون برای ماهیت واقعی باور را تفسیر و تحلیل می کنم، در فصل چهارم، نتایج این تحلیل ها گردآوری شده است. توصیفی از نوع ضرورت دخیل در یک برهان استعلایی صورت‌بندی و ارزیابی می‌شود، و مفهوم اولویتی که توسط چنین استدلال‌هایی پیش‌فرض شده است، بیان و ارزیابی می‌شود. همچنین استدلال می‌شود که استدلال‌های استعلایی به‌عنوان یک طبقه، غیرقابل تردید داشتن یا اعمال ظرفیت‌های شناختی و مفهومی ما را پیش‌فرض نمی‌گیرد، و در نتیجه، چنین استدلال‌هایی با انواع برداشت‌های ذهنی سازگار است. من نتیجه می‌گیرم که استدلال‌های استعلایی، حداقل با توجه به موضوعاتی که در اینجا مورد بررسی قرار می‌گیرند، ابزاری قابل قبول برای استدلال هستند.
تبیین جیمز از پدیده و شرایط کنش
نویسنده:
Kyle Bromhall
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه بررسی مفهوم کنش است که با کار ویلیام جیمز مرتبط است. استدلال اصلی آن این است که از نظر جیمز، «عمل» به تمام رفتارهایی اطلاق می‌شود که ارگانیسم از طریق آن اهدافی را دنبال می‌کند تا در شرایطی که احساس تلاش را تجربه می‌کند با محیط خود سازگار شود. این ادعا از طریق تجزیه و تحلیل آثار روانشناختی جیمز، به ویژه موضوعات اراده، عادت، توجه و احساس تلاش دفاع می شود. درک هر یک از این موضوعات با در نظر گرفتن کار جیمز به عنوان پاسخی به و ادامه کار پیشینیانش تقویت می شود. برای این منظور، کار جیمز در مورد هر موضوعی با کار روانشناسان مرتبط تداعی گر، به ویژه جیمز میل، ویلهلم وونت، هربرت اسپنسر و الکساندر بین مقایسه و در تضاد قرار می گیرد. زمانی که روایت جیمز از عمل جیمز از زبان عامیانه قرن نوزدهمی خود خلع شده و در زمینه علمی آن درک شود، وضعیت عجیبی از امور پدیدار می شود. به عبارت دیگر، روایت جیمز از کنش به بهترین وجه به عنوان پیش درآمدی برای روایت رویداد-علّی رایج کنونی دونالد دیویدسون، با همان نقاط قوت و ضعف شناخته می شود. پیامدهای این توسعه، همراه با راه‌های بالقوه‌ای که می‌توان از آن برای پر کردن شکاف بین سنت‌های تحلیلی و عمل‌گرایانه استفاده کرد، در نظر گرفته می‌شود.
فلسفه دیویدسون و فلسفه چینی: تعامل سازنده  [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Bo Mou (بو مو)
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: این جلد بررسی می‌کند که چگونه از طریق تعامل انتقادی، فلسفه دونالد دیویدسون در سنت تحلیلی غربی و برخی از افکار و رشته‌های فلسفه چینی می‌توانند به طور مشترک به کار مشترک فلسفی کمک کنند، و نشان می‌دهد که چگونه چنین روش‌شناسی مقایسه‌ای تعامل سازنده مهم یا حتی ضروری است. در تحقیق فلسفی عمومی گلچین شامل 12 مقاله منتشر نشده توسط متخصصان در زمینه های مطالعاتی مرتبط است که به ترتیب در پنج بخش در مورد طرح های مفهومی و درک بین فرهنگی، اصل نیکوکاری، عقلانیت و هنجارگرایی، معنا و تفسیر، و نگرانی حقیقت و دائو سازماندهی شده است. نگرانی. گلچین همچنین شامل مقدمه موضوع ویرایشگر جلد در مورد چگونگی تعامل سازنده فلسفه دیویدسون و فلسفه چینی است.
نقد راتیکاینِن بر کتاب «فلسفۀ تحلیلی چیست؟»: فلسفۀ تحلیلی چه بود؟
نویسنده:
پانو راتیکاینِن؛ ترجمۀ: علیرضا کاظمی
نوع منبع :
مقاله , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ترجمان علوم انسانی,
چکیده :
نگاه‌های متفاوتی وجود دارد دربارۀ ماهیت فلسفۀ تحلیلی و این که دقیقاً چه کسی یک فیلسوف تحلیلیِ واقعی به شمار می‌آید. اگر دقیق‌تر نگاه کنیم، دوگانۀ تحلیلی-قاره‌ای مسلماً مشکل‌ساز است. همان‌طور که برنارد ویلیامز اشاره کرده‌است، تقسیم فلسفه به تحلیلی و قاره‌ای یک دسته‌بندی عجیب و بدون معیار واحد است. فلسفۀ تحلیلی را سنتی می‌دانند که از یک طرف از فرگه و از طرف دیگر از مور و راسل شروع شده ‌است و در کشورهای انگلیسی‌زبان رواج و غلبه دارد. پارادایم فلسفۀ تحلیلی از یک طرف پوزیتیویسم منطقی حلقۀ وین و به طور عام‌تر تجربه‌گرایی منطقی است که از دل آن برخاسته‌ است و از طرف دیگر فلسفۀ تحلیل زبانی که در کمبریج و آکسفورد رایج بوده و خویشاوند آن است.
روش‌شناسی دیویدسون در باب معنا و تعبیر رادیکال و انتقادات دامت به آن
نویسنده:
علی حسین‌خانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دیویدسون با تأثیرپذیری از فیلسوفانی چون فرگه، تارسکی و کواین، به طرح نظریة معنایی می‌پردازد که حاوی نظریة صدقی به شکل نظریة صدق تارسکی است. نظریة دیویدسونی، از یک‌سو، صوری و شرط صدقی و از سوی دیگر تجربی است؛ از این‌رو، کاربرد آن برای ارائة تعبیری از زبان و سخنان گویندگان، منوط به برآورده شدن محدودیت‌هایی صوری و تجربی است. محدودیت‌های صوری را دیویدسون، از کارهای تارسکی در باب کفایت صوری تعریف صدق می‌گیرد و برای آزمودن تجربی، آن را به معبر رادیکال می‌سپارد. دیویدسون عناصر دیگری نیز در کارهای خود وارد می‌کند؛ همچون پایبندی به کل‌گرایی و نیز، لحاظ الگوهایی عقلانی که تحت اصولی مانند اصل حسن ظن مطرح می‌شود. دامت دربارة بخش‌های گوناگون نظریة معنای دیویدسونی انتقادات صریح و گوناگونی مطرح می‌کند. وی کاربرد مفهوم صدق را در قلب یک نظریة معنا نمی‌پذیرد و معرفت صریح به شروط صدق در این نظریه‌ها را مشکل‌‌ساز می‌داند. در این نوشته، پس از بیان نظریة معنای دیویدسون، چارچوب پروژة تعبیر رادیکال را معرفی و در ادامه، مهم‌ترین انتقادات دامت را بر آن بیان می‌کنم. در نهایت بررسی خواهد شد که آیا انتقادات دامت، با توجه به نوع و حد ادعاهای دیویدسون، پذیرفتنی است یا خیر؟
صفحات :
از صفحه 211 تا 236
نظریه معناداری دونالد دیویدسون برای زبان طبیعی با تکیه بر کتاب inquiries into truth and interpretation
نویسنده:
پدیدآور: محمد حسین سعیدی ؛ استاد راهنما: حسین واله ؛ استاد مشاور: علی حسینخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسئلهی اصلی پژوهش ما،معطوف به دو پرسش اصلی فلسفهی زبان میباشد؛1-معنا چیست2- چه چیزی یک عبارت زبانی را معنادار میکند؟.با توجه به این دو پرسش،مسئلهی اصلی پژوهش ما این است که یک نظریهی معناداری چگونه باید تنظیم شود و فرم صحیح قضایایی که ارائه دهندهی معنای صحیح یک جمله میباشد،چگونه است؟. دیویدسون پیشنهاد میدهد که بهترین فهم از معنا از طریق مفهوم صدق به دست میآیدو بنابراین،بهترین راه برای ارائهی یک نظریهی معنا،تمرکز بر شروط لازم وکافی برای ارائهی یک نظریهی با کفایت (adequate)صدق است.بنابراین،برای ارائهی یک نظریهی معنا برای هر زبان، باید به نظریهی صدقی متکی بود که در قضایای خود،شرط صدق هر جمله بالفعل و بالقوه از این زبان را ارائه میدهد. دیویدسون تلاش میکند تا تبیینی ارائه کند که چگونه میتوانیم یک نظریهی صدق نظاممندرا که توسط تارسکی گسترش داده شده است را به عنوان نمونه ای برای نظریهای برای نظریهی معناداری ترکیبی برای زبان طبیعی استفاده کنیم. نظریهی صدق تارسکی معنای جملات را براساس شرایط صدق آنها و وجوه ترکیب شدن اجزای جمله(یعنی مشارکت یا سهم این اجزا در تعیین معنای جمله)،به دست میدهد.به نظر دیویدسون یک نظریهی صدق در قالبی مشابه با آنچه تارسکی در ذهن داشت،وقتی ملاکها و محدودیتهای مورد نظر دیویدسون را برآورده سازد،میتواند عمل تعبیر و ارائهی معنای جملات را به انجام برساند؛اما این نظریهی صدق و خروجیهای آن به آزمون تجربی درآیند و این آزمون تجربی تجربی،در واقع،تایید(تجربی) این نظریه از سوی تعبیرگر در فرایند تعبیر رادیکال است.معبر،فرضیههایی را به عنوان اصول موضوعه نظریهی صدق وضع میکند،و آنها را با شواهدی از رفتار گوینده و موقعیت مشترک میان او و گوینده به دست میاید،ارزیابی میکند.در ادامه،قضایای مود نظر خود جملات (-T) که شروط صدق جملات را ارائه میدهند،از این اصول موضوعه استنتاج میکند. دیویدسون در بحث تعبیر رادیکال،فرضی را در مور یک کاربر زبان (مثلا فارسی زبان) مطرح میکند که در آن فرض،کاربر زبان قصد شناخت سخن گوینده دیگررا دارد و هیچ شناختی از آن زبان این گوینده ندارد.این تعبیرگر نه معنای الفاظی را که او به کار میبرد،میداند و نه از افکار او آگاهی دارد.این شخص تنها به شواهد رفتاری از گوینده،موقعیت و چند رویداد مشترک دسترسی دارد. این شخص که اکنون «معبر رادیکال » نامیده می شود، می تواند در فرآیندی کـل گرایانـه، بـه فهمی از زبان این گویندگان برسد . معبر از عبـارت هـایی کـه گوینـد گان، در موقعیـت هـای خاصی بیان می کنند، آغاز و سعی می کند ارجاع و مصداق های اجزای این عبارت ها را بیابد و از این موارد، شرط صدق آنها را استنتاج کند . این معبر، گوینـدگان آن زبـان ناشـناخته را عامل هایی عاقل در نظر می گیرد که همچون خود وی، باورهای منسجم و اغلب، د رستی در باب جهان خارج دارند . معبر می داند که گویندگان آن زبان جمله های خاصی را فقـط، اگـر موقعیتهای خاصی وجود داشته باشد، صادق میدانند. دیویدسون زمانی میتواند نظریه صدق به شکل تارسکی به صورت موفقیّتآمیز به کار گیرد که محدودیت سازندهای را برای تعبیرگر رادیکال بر اساس موضوعهی مشخص تعیین کند. چنین نظریه ای باید بدست یک تعبیرگر که بدنبال فهم یک زبان دیگر است ساخته شود و صدق و کذب آن توسط وی مورد سنجش قرار گیرد؛ این تعبیرگر از شواهد رفتاری گوینده استفاده می کند تا قضایای نظریه خود را بسازد.
نگاهی بر تأثیرپذیری جان مک داول از دیویدسون و فرگه در نظریه ی معنا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
استدلال دیویدسون درباب ترکیبی بودن زبان های طبیعی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
مقاله درباب دیویدسون و استدلال قلاب سنگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
مقاله‌ای درباب استدلال‌های دونالد دیویدسون در باب ضرورت زبان برای اندیشه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دونالد دیویدسون، از جمله مهمترین و تأثیرگذارترین فلاسفة تحلیلی محسوب می‌شود که نقش عمده‌ای در بالندگی و گسترش فلسفة تحلیلی داشته است. وی با تأثیرپذیری از فلاسفه‌ای همچون فرگه، تارسکی، ویتگنشتاین و خصوصاً کواین مباحث جدیدی را در حوزة فلسفة زبان، فلسفة ذهن، معرفت شناسی، متافیزیک، فلسفة عمل و فلسفة روانشناسی گشوده است. او پیرو یکی از اساسی‌ترین اصول در سنت فلسفة تحلیلی است که بر پایة آن، زبان، برای داشتن هر گونه اندیشه‌ای ضروری است. دیویدسون، در این زمینه، لااقل دو استدلال معروف دارد که به «استدلال بر اساس کل‌گرایی»
  • تعداد رکورد ها : 40