جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 216
تبیین رویکرد کلامی و عرفانی غزالی به عقل و عشق انسانی و مقایسه آن دو با یکدیگر
نویسنده:
سها بعنونی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نگارنده در این رساله به بررسی عقل وعشق انسانی در اندیشه‌ی غزالی می‌پردازد و رابطه‌ی آن دو با یکدیگر و تأثیر آن‌ها را در معرفت بخشی به انسان کندوکاو می‌کند. نظام معرفتی او کاملا مبتنی بر تفسیری عقلانی از شریعت اسلام است. فلسفه‌ی عرفانی او تلفیقی از عرفان و عقل و عشق. وی عقل را مقدمه‌ای برای ورود به حیطه‌ی عشق می داند و انسان در سایه‌ی عقل می‌تواند عشق حقیقی را ادراک نماید، به نظر این اندیشمند عشق همچون عقل نیز دارای مراتب گوناگونی است و راز ماندگاری انسان و تکامل او، در عشق است. ابوحامد همه‌ی کسانی که در جستجوی حقیقت‌اند را در چهار گروه جای می دهد: متکلمان، فیلسوفان، اهل تعلیم و صوفیان، در این میان تنها صوفیان و عارفان هستند که از معرفت حقیقی و مقصود نهایی بهره می‌جویند. غزالی با نگاه عارفانه به هستی، تنها راه وصول به رستگاری را آموزه‌های عرفانی و تهذیب نفس و دوری از چاه ظلمانی تعلقات دنیوی می‌داند. او بر این اندیشه‌ نظام معرفتی خود را بنا می‌نهد. ابوحامد در عین اینکه حوزه‌ی عقل رادر قبال عشق محدود می‌داند وحکم به ناتوانی عقل د رعروج به کمالات می‌کند، لکن بین عقل و عشق نه تنها معاندت نمی‌بیند، بلکه عشق بدون معاضدت عقل را قاصر از سوق دادن به جانب معشوق حقیقی معرفی می‌کند.او پیوند ناگسستنی میان عقل و عشق را این‌گونه بیان می‌کند: هر چه انسان از عقل بیش‌تر برخوردار گردد و اندیشمندانه در عجایب صنع خداوند و جلال ذات او مداقّه کند، چنان‌چه آن را با تزکیه‌ی نفس و مجاهدت همراه نماید، قلبش بیش از پیش، تجلّی‌گاه جمال جانان می‌گردد. این تجلی نیز معرفتی والاتر را در پی دارد و این سیر همچنان ادامه دارد تا هنگامی که عشق و عقل او فقط و تنها معطوف به ذات حق‌تعالی شود.
مبانی معرفت شناختی اندیشه های کلامی و عرفانی امام محمد غزالی
نویسنده:
احمد کدخدایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر، در صدد بررسی مبانی اندیشه‌های کلامی و عرفانی غزالی است. یعنی عهده‌دار بررسی حجیّت و اعتبار منابع معرفت‌شناختی در دو دوره فکری غزالی اعم از کلامی و عرفانی نیز است.این پژوهش پس از ذکر مقدمات لازم درباره نظام اندیشه غزالی و تحولات روحی و معنوی وی و نیز نحوه تعامل او با گروههای علمی زمان، به تبیین و بررسی نقش منابع معرفتی در کلیت اندیشه او پرداخته است. غزالی در دوره کلامی حیات خویش به مسائل الهیاتی مشاء ضربه سختی وارد نمود و در سه مسئله آنها را تکفیر نمود. اینکه آیا عوامل معرفت‌شناختی در انگیزه غزالی در مخالفت با اندیشه‌های فلسفی و گرایش او به سمت عرفان و عزلت نقشی داشته‌اند پرسش مهمی در این پژوهش تلقی شده است. غزالی شناخت موضوعات دینی را منحصر در سه شیوه: حواس، عقل و نیز کشف و شهود عرفانی می‌داند. او به عنوان یک عارف و متکلم می‌کوشد تا به احیای علوم دینی و پاک سازی اندیشه دینی بپردازد و وحی نبوی و شریعت را برعقل فلسفی برتری بخشد. اما نقش کاربردی عقل را نیز در کنار نقل پذیرفته است. تلاش او بر این بود که ضمن طی نمودن مسیر حقیقت جویی، خود را در ردیف صدیقان و اولیاء الهی قرار دهد.درکنار عوامل معرفتی همچون عقل، وحی، و کشف و شهود که در شکل‌گیری اندیشه‌ غزالی نقش داشته‌اند، متغیرهای اجتماعی، سیاسی و مذهبی نیز در مخالفت با اندیشه‌های فلسفی و سیراو به تصوف و عرفان نقش داشته‌اند.
بررسی و نقد اندیشه کلامی غزالی درباره نسبت اراده الهی با اختیار و اراده انسان
نویسنده:
بهزاد ناوکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش‌حاضر، مفهوم اراده انسان و اراده خداوند و مسائل مربوط به آنها را در آثار غزالی جستجو می‌کند و عهده‌دار بررسی و نقد اندیشه‌کلامی غزالی درباره نسبت بین اراده الهی با اختیار و اراده انسان می‌باشد. این پژوهش، پس ازگذر از مقدمات لازم در زمینه اراده انسان و اراده خداوند از لحاظ وجودشناسی و معناشناسی در اندیشه متفکران مسلمان، به تبیین و بررسی اندیشه‌ی‌ کلامی غزالی در این باب پرداخته است. غزالی صفت اراده را هم برای انسان و هم برای خداوند اثبات می‌نماید. وی برای اراده انسان اهمیت ویژه-ای قائل است و آن را عامل امتیاز انسان از حیوان دانسته است و بر نقش آن به عنوان یکی عوامل سازنده‌ی «افعال اختیاری» تأکید نموده است. وی همچنین، خداوند را مرید دانسته و معتقد است که اراده حق‌تعالی صفتی است که یکی از دو طرف فعلی را که امکان وقوعش است، تخصیص می‌دهد. غزالی دربار? چگونگی نسبت بین اراده‌ الهی با اختیار و اراده انسان به هیچ یک از دو نظریه «جبرمحض» و «اختیارمطلق» معتقد نیست، بلکه «نظریه‌کسب» را از اشاعره اتخاذ نموده و کوشیده است تا تفسیر معقولی از آن ارائه دهد که اشکالات تفاسیر سابق را نداشته باشد. او در تفسیر «نظریه‌کسب» بر این باور است که فاعل حقیقی در همه افعال خداوند است و انسان تنها محل اراده و اختیاری است که خداوند در او می‌آفریند. به تعبیر دیگر، او قدرت و اراده انسان را در خلق و ایجاد فعل بی‌اثر می‌داند و بر این باور است که فقط قدرت و اراده خداوند منشأ خلق و صدور فعل است و نقش انسان تنها مقارنت با حدوث اراده و قدرتی است که از جانب خداوند در او حادث می‌شود.اگر چه غزالی تلاش کرد که ایرادهای وارده بر «نظریه‌کسب» را در تفسیرش برطرف نماید، به‌گونه‌ای که هم با آیات قرآن کریم سازگار باشد و هم با مبانی خود او ناسازگاری نداشته باشد، لکن موفق به این امر نشد. از این رو اندیشمندان مسلمان با تکیه بر همین ناسازگاری‌ها، نظریه او را مورد نقد قرار داده‌اند.
بررسی منحنی تحول معنای رویت خدا از منظر (سه دوره) اشاعره
نویسنده:
علیرضا موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از اصول فرقه اشاعره «رؤیت خدای تعالی توسط مؤمنین با چشم بصری در سرای آخرت است».این موضوع از زمان شکل‌گیری این فرقه در اوایل سدۀ چهارم هجری قمری از سوی ابوالحسن اشعری تاکنون ادامه دارد. اشاعره در تقابل با فرقه معتزله، تقریرات و تبیینات متفاوتی از رؤیت خدا داشته‌اند. معتزله در بارۀ رؤیت خدای تعالی به مانند شیعه به تنزّه و عدم جسمیت خدای تعالی معتقدند. این نوشتار به بررسی تحولات و تطورات نقلی و عقلی آراء بزرگان اشاعره یعنی اشعری، غزالی و فخر رازی در بارۀ رؤیت خدای تعالی پرداخته است. نگارنده به شیوه تحلیلی – توصیفی و با استفاده از مهمترین منابع موجود از سه شخصیت مذکور، تلاش کرده است تا در سه فصل جداگانه به دلایل نقلی و عقلی رؤیت خدای تعالی و تقریرات و تبینات هر یک از سه شخصیت اشاعره پرداخته و در فصلی جداگانه به بررسی نقاط اشتراک و افتراق آنان اقدام نماید. ابوالحسن اشعری در دو کتاب خود « الابانه» و « اللمع» فصل‌های مجزایی به معنای رؤیت خدای تعالی اختصاص داده و با استناد به حدیث رؤیت ماه منسوب به پیامبر اسلام (ص) و آیات قرآنی دلایل نقلی خود را مبنی بر رؤیت خداوند به وسیله مؤمنین در آخرت تبیین می‌نماید، و نیز با تبیین «دلیل وجود»، «دلیل رؤیت»، «دلیل پاداش و انعام مؤمنین» و «دلیل حدوث » دلایل عقلی خود را تبیین می‌کند. ابوحامد غزالی در کتاب «الاقتصاد فی الاعتقاد» دیدگاه کلامی و در دو کتاب «الاربعین» و «روضۀالطالبین» دیدگاه عرفانی خود را در بارۀ معنای رؤیت خدا آورده است. او با استناد به همان آیات قرآنی اشعری به معنای رؤیت خدای تعالی پرداخته، و با عرضۀ دلایل کلامی و عرفانی همانند: «دلیل جهت وحکم مقابل»، «دلیل علم و آگاهی»، «دلیل ادراک و کشف تام» و «دلیل لذت» از دیدگاه خود در مسأله رؤیت خدای تعالی دفاع می‌کند. فخر رازی در کتاب «تفسیر مفاتیح‌الغیب» بحث‌های نقلی و کلامی از رؤیت خداوند ارائه کرده‌است، دلایلی همچون «دلیل ادراک»، «دلیل نفی عموم»، «دلیل تحول»، «دلیل حس ششم»، «دلیل آیات خاص»، «دلیل مدح» و«دلیل وجود و نیازمندی به علت» از جملۀ آنهاست او در کتاب «المحصل» ضمن استناد به همان آیات مطرح شده اشعری مجدداً «دلیل مدح»، «دلیل وجود»، «دلیل حکم مقابل» و «دلیل ادراک» را تکرار می-کند. در فصل بررسی‌های تطبیقی با نگاهی شعاعی مشتمل بر روش، معناشناسی، ادله و گستره به بررسی تطبیقی مسأله رؤیت پرداخته شده است، و تفاوت آراء آنها در موارد چهارگانه مذکور مشهود است.
نقد و مقایسه دیدگاه‌های ابن‌سینا و غزالی در باب ارزش و جایگاه علوم تجربی
نویسنده:
محمدکاظم نیک‌مرام
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آنچه که به طور صریح یا غیر صریح از آثار ابن سینا و غزالی بدست می آید این است که روش علوم تجربی مشاهده و تجربه است؛ اما به صرف مشاهده و تجربه و بدون مبانی عقلی، علوم تجربی شکل نمی گیرند؛ زیرا انسان قبل از هرچیز حضوراً و بی واسطه به وجودِ خود آگاه می شود. این آگاهی، یقینی ترین علم اوست. او از طریق حواس، ادراکات جزئی و متغیری بدست می آورد. وی به طور بدیهی این ادراکات را معلول جهان بیرون دانسته و بدین طریق به وجود جهان خارج پی می برد. همچنین با مطابق دانستن این صور با جهان خارج، به قابل شناخت بودن هستی و به توانایی حواس یا عقل خود در شناخت آن اعتراف کرده است؛ اما شرط علمی بودن یک قانون، کلیت و ضرورت است. بدین جهت عقل با تجزیه و ترکیب داده های حسی، به آنها کلیت و ضرورت می دهد.از مطالب بالا نتیجه می شود که اولاً علوم تجربی بر مبانی غیر تجربی استوارند. چنانکه اگر درستی روش تجربی به واسطه خود تجربه اثبات شود، دور باطل پیش می آید. ثانیاً به صرف استقراء در جزئیات، این علوم شکل نمی گیرند. بلکه وقتی در مشاهدات مکرر، حادثه ای به طور دائمی و یا اکثری رخ داد، عقل این قیاس خفی را دخالت داده و می گوید: «اتفاقی، دائمی و یا اکثری نیست». به همین جهت این متفکران، علوم تجربی (طبیعی) را قسمی از علوم فلسفی دانسته اند. البته در اینجا ابن سینا و غزالی راهی را برای اثبات این قاعده ارائه نداده اند. ثالثاً به ترتیب، حضوری بودنو بدیهی بودن و یا به بدیهی منتهی شدن، ملاکهای علم یقینی اند.غزالی درعلم حضوری، الهام و کشف شهودی را از تمام علوم، یقینی تر می داند؛ اما از آثار ابن سینا چنین استنباطی نمی شود.اکنون با توجه به مطالب بالا این پرسش مطرح است که چرا غزالی با فلسفه و اصل علیت مخالفت کرده است؟پاسخ این است که غزالی با انگیزه های غالباً دینی با فلسفه در مقام تحقق، یعنی با فلاسفه به مخالفت برخاسته است؛ زیرا از دیدگاه او فلاسفه به جای پیروی از موازین منطقی و عقلی، بیشتر از اوهام خود الگو گرفته اند. او در حالی که می توانستگفته های آنان را تأویل کند، از حربه تکفیر استفاده کرد.او در مساله ضرورت علّی و معلولی، موضع هماهنگی ندارد. وی در تهافت الفلاسفه با پیروی از دیدگاه خاص اشعریها به نفی آن پرداخته؛ اما در همین کتاب، در یک موضع جدلی و در معارج‌القدس به طور واقعی آن را پذیرفته است.در دیدگاهِ نفی ضرورت علّی و معلولی و دخالت دادن مستقیم اراده الهی در وقوع حوادث طبیعی، دیگر جایی برای نقش آفرینی علل و عوامل مادی حتی در حد اعداد هم باقی نمی ماند.با وجود اختلاف‏های اساسی بین دیدگاه های ابن سینا و غزالی، هیچکدام را نمی توان ضد عقل و یا ضد دین دانست. اختلاف آنها را می توان از قبیل اختلاف دو فیلسوف یا از نوع اختلاف یک فیلسوف مسلمان با یک متکلم مسلمان دانست.ابن سینا تمام حرکتها را به طبیعت ارجاع داده و این یکی از جاهایی است که از ارسطو فاصله می گیرد.هر دو اندیشمند، طبیعت را مخلوق و آیۀ وجود و تجلی صفات و افعال حضرت حق می دانند و برای کمال انسان، مزرعه آخرت.بر اساس این دیدگاه قدسی، خداوند متعال مالک و خالق طبیعت است. او انسان را خلیفه خود در زمین قرار داده است . پس او هم باید نوع خلافت و نحوه و میزان استفاده از طبیعت را تعیین کند و بر اساس همین دیدگاه است که می توان دخل و تصرف بدون اذن او را غاصبانه و غیر مجاز دانست و بدین طریق راهی برای نجات بشریت که همه چیزش در معرض فنا و نیستی قرار گرفته پیدا کرد.البته در باب ملاک مخلوقیت، ابن سینا به نظریه امکان ذاتی، و غزالی به نظریه حدوث زمانی معتقد است، اما این اختلاف، در اینجا به دلیل اشتراک آن دو در نگاه قدسی به طبیعت، مورد اعتنا نیست.
بررسی تطبیقی شک غزالی و شک دکارت
نویسنده:
فاطمه اروجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوعی که در این پایان‌نامه مورد بررسی قرار می‌گیرد، شک است و قصد داریم دیدگاه دو متفکر را در این راستا به چالش بکشیم. یکی اندیش‌مندی از ایران زمین یعنی ابوحامد غزالی با محوریت کتاب المنقذ من‌الضلال و دیگری اندیش‌مندی فرانسوی به نام رنه دکارت با محوریت تأملات در فلسفه اولی. غزالی در کتابش علومی چون کلام، فلسفه و تعلیم را مورد بررسی قرار می‌دهد و سعی در رد آنها دارد و برای رد آنها براهینی می‌آورد. او در نهایت به تصوف می‌رسد، آن را می‌پذیرد. و سعی می‌کند از طریق تهذیب نفس پای در این طریق بگذارد. غزالی در این بین به اثبات عقل می‌پردازد و نشان می‌دهد که کارایی عقل تا آنجاست که ما را به حقیقتی به نام نبوت رهنمون ‌شود. از سوی دیگر دکارت در تأملات با انکار ادراکات حسی شروع می‌کند و دامنه‌ی شک را تا مسائل ریاضی و بدهیات گسترش می-دهد. او سر انجامبا تکیه بر منی که می‌اندیشد و وجود دارد، بر شک خویش فائق می‌آید و سپس کم‌کم به اثبات خدا و جهان می‌پردازد.
مقایسه ای میان برهان جهان شناختی غزالی و ویلیام کریگ
نویسنده:
زهرا شاهب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
براهین جهان شناختی براهینی هستند که در آن ها با تأمل در جهان آفرینش و با تکیه بر نیاز موجودات متحرک و ممکن، به یک موجود کامل استناد می شود. یکی از اقسام این دسته از براهین، برهان جهان شناختی کلام است که در میان متکلمان اسلامی به برهان حدوث معروف است؛ و در آن از طریق حدوث زمانی عالم به اثبات وجود خالق پرداخته می شود. این برهان از براهین سنتی است که علی رغم نقدهایی که به آن شده است، در روزگار ما بازسازی شده است. رساله حاضر تقریر سنتی این برهان توسط غزالی را با تقریر بازسازی شده آن توسط کریگ مقایسه می کند و بیان می دارد که غزالی با این برهان در صدد اثبات وجود خداست در حالی که کریگ، معتقد است یافته های علمی احتمال وجود خدا را تقویت می کنند.
رابطه ایمان و عقیده از نظر غزالی و و یتگنشتاین
نویسنده:
هاجر قلی‌زاده بناب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله‌ حاضر به منظور تبیین دیدگاه دو فیلسوف ایمان گرا یعنی غزّالی ، متفکر قرن پنجم ه.ق و ویتگنشتاین ، متفکر قرن بیستم میلادی درباره ایمان وعقیده است . غزالی حقیقت ایمان را تصدیق و تسلیم قلبی نسبت به خدا می‌داند و با عقیده برخی فرقه ها که ایمان را تصدیق منطقی می‌دانند ، مخالف است . او عقیده را اکتسابی و تقلیدی می‌داند که به آنچه از طرف خدا به پیامبر نازل شده ، تعلّق می گیرد و باید به آنها ایمان آورد . با این حال ایمان قلبی فراتر از عقیده است . ویتگنشتاین هم ایمان را اعتماد به خدا می‌داند ؛ یک نوع احساس ایمنی مطلق ، که می‌توان با آن ادعا کرد که هیچ کس به چنین فردی آسیب نمی‌رساند . این احساس ربطی به عقیده ندارد . او در دوره دوم تفکّر خویش (فلسفه دوم) مفاهیمی چون «بازی زبانی» را مطرح می‌کند ، و زبان دینی را یک بازی زبانی می‌داند که جملات و مفاهیم دینی در بازی زبانی دینی معنا می‌یابد ؛ از این رو استدلال‌های مجرد فلسفی در حوزه دین کاربردی ندارد . بنابراین غزالی و ویتگنشتاین ـ هر دو ـ استدلال‌های عقلی و فلسفی را در حوزه دین قبول ندارند ؛ با این تفاوت که غزالی به دین و شریعت اسلام پایبند است ولی ویتگنشتاینمعتقد و عامل به هیچ دینی نیست.
مقایسه دیدگاه غزالی و هیوم درباره معجزه
نویسنده:
معصومه قدیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معجزه به عنوان يك رويداد خارق العاده از مهمترين مسائل وحياني اديان است، كه منشأ الهي داشته، به اراده خداوند بدست پيامبران صورت مي گيرد، و هدف از انجام آن تأكيد بر ادعاي نبوت از جانب آورنده آن است. برخي از متفكران مسلمان مانند غزالي در مورد اين مسأله رويكردي مثبت داشته اند.او موافق امكان و اثبات پذيري وقوع معجزات است و آنرا امري ممكن دانسته است كه در قلمرو قدرت خداوند واقع مي شود. از نظر غزالي ميان پذيرش رابطه ضروري عليّت و پذيرش معجزات ناسازگاري وجود دارد، لذا او در جهت حمايت از امكان معجزات، رابطه ضروري عليّت را انكار كرده است و قانون طبيعت را در محدوده عادت و سنت الهي پذيرفته است. بنابراين معجزه را رويدادي دانسته كه خارق اين عادت و سنت است كه با اراده خداوند صورت مي گيرد و با استناد به اين مسأله كه معجزه خارق عادت و سنت پيشين است، به تبيين امكان آن پرداخته است. در نقطه مقابل اين ديدگاه، نظر ديويد هيوم، فيلسوف تجربه گراقرار دارد كه مانند غزالي به انكار رابطه ضروري عليّت روي آورده ، اما با وجود اين بر خلاف غزالي نسبت به اثبات پذيري معجزات رويكردي منفي داشته است، هيوم معجزات را اثبات ناپذير و نامحتمل مي داند، و بر آن دلیل اقامه نموده است و مشخصأ آنرا نقض قانون طبیعت دانسته است. با عنایت به مطالب پیشتر ذکر شده، نگارنده در پي آن است تا با مقايسه ديدگاه اين دو متفكر نشان دهد كه چگونه با وجود اينكه آنان مبناي مشترك در زمينه نفي رابطه ضروري عليّت داشته ا ند؛ به دو رأی متفاوت در رابطه با موضوع معجزه رسيده اند.
نقد تطبیقی دیدگاههای غزالی و کانت درباره رابطه اخلاق و دین و اشارات آن در تربیت اخلاقی
نویسنده:
محمد عطاران
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر به نقد تطبیقی دیدگاه های غزالی و کانت درباره رابطه اخلاق و دین و اشارات آن در تربیت اخلاقی پرداخته است. در این باره بر اساس پیشینه نظری موضوع، ابتدا نظریه های راجع به نقش عقل و دین در بنیاد اخلاق مورد بحث قرار گرفته است. سپس مهمترین ایده ادیان یعنی مفهوم خداوند و صورت آن در آرای غزالی و کانت بررسی شده است. آنگاه بر اساس این بررسی چگونگی تاثیر گذاری این ایده در بنیاد نظام اخلاقی این دو متفکر بزرگ شرح داده شده است. در این شرح بویژه به مفاهیم اساسی چون علیت، عینیت، کلیت احکام اخلاقی (رای کانت و غزالی در این باره) و پیوند این ایده ها با برداشت آنان از مذهب، خدا و تاثیر آن در اخلاق اشاره شده است. مبتنی بر مبانی پیش گفته، به مفهوم تربیت اخلاقی از منظر کانت و غزالی پرداخته شده و روش هایی که با این مفهوم تناسب دارند و آدمی را به قصد تربیت اخلاقی نائل می کنند، بیان گردیده است. مقایسه عناصر مورد نظر کانت و غزالی در تربیت اخلاقی در این قسمت مورد توجه بوده است. در پایان به روش های اصلی و مورد تاکید این اندیشمندان پرداخته شده و با عطف نظر به تاثیر گذاری این شیوه ها در روشهای تربیت اخلاقی در جهان معاصر، امکان همگرایی این روشها مورد بررسی قرار گرفته و نقدهای بیان شده در این باره ذکر شده است. در پایان راه میانه ای در دو حد تاکید تام بر عقلانیت در تربیت اخلاقی و تاکید محض بر عادت مطرح شده است.
  • تعداد رکورد ها : 216