جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 28
اصل تعمیم‌پذیری در فلسفه اخلاق کانت و هیر
نویسنده:
کورش مولایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اصل تعمیم‌پذیری، که ما را ملزم می‌دارد تا در وضعیت‌های مشابه، داوری‌های مشابه داشته باشیم، به عنوان یک اصل مهم در فلسفه اخلاق مطرح است؛ اصل تعمیم‌پذیری جایگاه ویژه‌ای در فلسفه‌ی اخلاق کانت دارد، کانت با بیان امرمطلق و صورت‌های مختلف آن، معیاری برای اخلاقی بودن یک عمل به دست می‌دهد، وی معتقد است تعمیم‌پذیری مهم‌ترین بعد اخلاقی بودن یک عمل است و در واقع تعمیم‌پذیری به عنوان یک معیار گزینش احکام اخلاقی، تعبیری از امرمطلق کانت است که در صورت‌بندی قانون کلی تجلی می‌یابد. ریچارد مروین هیر نیز از فیلسوفانی است که تعمیم‌پذیری نقش کلیدی در فلسفه‌ی اخلاق وی دارد و آن را از ویژگی‌های حکم اخلاقی می‌داند؛ هیر معتقد به توصیه‌گرایی است و به باور وی، تفاوت بین توصیه‌های اخلاقی و غیر‌اخلاقی یا اوامر، در تعمیم‌پذیر بودن توصیه‌های اخلاقی است؛ هیر با ورود اصل تعمیم‌پذیری به فلسفه‌ی اخلاق، استدلال اخلاقی را موجه و راه ورود عقل به حوزه‌ی اخلاق را هموار می‌سازد و هم اینکه سهمی برای آزادی در نظر می‌گیرد. این دو فیلسوف احکام اخلاقی را تعمیم‌پذیر می‌دانند، اگرچه در روش و مبانی فلسفه اخلاق خود متفاوتند، هیر ناشناخت‌گرا و کانت شناخت‌گراست؛ هر دو تکلیف‌نگر و غیرواقع‌گرا هستند. روش کانت نقد شناخت و توانایی و کاربرد آن و پی‌افکندن اخلاقی فارغ از هرگونه اتکا به تجربه است و روشی که هیر به کار می برد تحلیل زبان است.
نظریه اخلاقی قاضی عبدالجبار معتزلی
نویسنده:
محسن جوادی، حسین اترک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
قاضی عبدالجبار گرچه به عنوان متکلم معتزلی مشهور است، با توجه به نظرات اخلاقی او در کتب کلامی بی‌شک می توان او را یک فیلسوف اخلاق نیز نامید. در این مقاله ما در صدد هستیم تا نظرات اخلاقی او را در باب اخلاق هنجاری و فرا اخلاق بیان کنیم. عبدالجبار یک فیلسوف اخلاق عقل گرا است که منشأ الزامات اخلاقی را عقل دانسته و درستی و نادرستی اعمال را به وسیله عقل قابل کشف می داند. او یک ذات‌گراست یعنی درستی و نادرستی اعمال را ناشی از ذات اعمال می‌داند نه عوامل خارجی. او یک وظیفه‌گرای قاعده نگر است و معتقد به قواعد و وظایف اخلاقی است که انسانها موظف به انجام آنها هستند. او یک شهودگرا و مبناگرای اخلاقی است یعنی معتقد به قضایای پایه اخلاقی است که قابل شهود عقلانی هستند. این قضایا که بیانگر اصول اخلاقی‌اند، بدیهی وضروری بوده و مبنای تعیین وظایف دیگر (نظری و اکتسابی) هستند.
صفحات :
از صفحه 53 تا 96
برهان تجربه دینی در اندیشه اسلامی
نویسنده:
علی شیروانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
رواج و اهمیت یافتن «برهان تجربه دینی» در بحث «براهین اثبات وجود خدا» امری جدید و عمدتاً مربوط به فلسفه دین مسیحی در نیمه دوم قرن بیستم و متأثر از شرایط معرفتی و پیشینه فرهنگی مغرب‌زمین است. این مقاله می‌کوشد با اشاره به بستر تاریخی طرح این نوع برهان در غرب، دیدگاه اسلامی را در خصوص آن، به‌ویژه با استناد به آرای علامه جوادی آملی، عرضه و ارزیابی کند. اعتماد و تأکید اندیشمندان مسلمان بر برهان‌های مابعدالطبیعی اثبات وجود خدا، به‌ویژه برهان وجوب و امکان، مانع از بسط و توسعه بحث درباره سایر شیوه‌های ممکن اثبات وجود خدا از جمله برهان تجربه دینی شده است، ولی در عین حال می‌توان مبانی لازم برای اظهار نظر در این‌باره و نیز براهین قابل مقایسه با برخی از تقریرهای برهان تجربه دینی را در آثار ایشان یافت که در این مقاله به پاره‌ای از آنها اشاره شده است.
صفحات :
از صفحه 101 تا 122
مقایسه نظریه وظیفه‌گرایی مرکب فرانکنا با نظریه اخلاقی علامه جعفری
نویسنده:
محمد‌امیر سیاوش‌حقیقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه های فلسفه اخلاق غالبا دو طیف وظیفه گرایی و غایت انگاری را دنبال می کنند. یک گروه به دنبال نتایج اخلاقی اخلاق هستند و گروه دیگر به دنبال نتایج غیر اخلاقی برای تعیین معیار تشخیص خوب و یا بدافعال انسان. در این میان هر دو گروه طرفداران و منتقدینی دارند که به دنبال اثبات حقانیت خود و یا افشای کاستی های نظریه های رقیب ،تلاشهایی نموده اند.کانت، جرمی بنتام و راس از بنیان گزاران این نوع تبیین هستند. در این میان ویلیام کی فرانکنا ی معاصر به تدوین نظریه وظیفه گرایی مرکب همت گمارد. نظریه وظیفه گرایی مرکب با در نظر گرفتن دو اصل عدالت و سودو با نظر به الزامات هر دو طیف نظریات وظیفه گرایی و سود گراییکاستی های یکی را با مدد دیگری ترمیم می کند. در بینمعاصرین ، علامه محمد تقی جعفری بر این باور بود که بدون در نظر گرفتن بعد موحد و معاد اندیش انسان ، هر کدام از این دو نظریه نمی توانند مسیر سعادت و کمال را برای ابنا بشر ترسیم نمایند. لذا با طرح نظریه اخلاق کمالی ، مسیر هر دو نظریه را به سمت تعالی تغییر داده و اندیشه ایی نو در این عرصه ، با رویکرد دینی رقم خورده است.این تحقیق در صدد مقایسه و بررسی دو نظریه وظیفه گرایی مرکب فرانکنا و اخلاق کمالی مرحوم علامه جعفری با رویکرد اخلاق هنجاری و نگاه نقدانه ی این دو اندیشمند به نگاه وظیفه گرایی و سود گرایی صرف است.
دیدگاه اخلاقی امام خمینی(ره)
نویسنده:
علی عسگری یزدی، رضا سلیمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
امام خمینی(ره) با پذیرش حسن و قبح عقلی شأن گزاره های اخلاقی را همچون گزاره های خبری شأن کاشفیت دانسته و احکام اخلاقی را مطلق و غیرنسبی می دانند. اما، عقل در تشخیص درستی و نادرستی عمل نیازمند به شرع است. امام خمینی در باب احکام اخلاقی، وظیفه گرا بوده که به نوعی به نتیجه و فضیلت توجه جدی دارند. و وظیفه گرایی در اندیشه اخلاقی ایشان جدای از نتیجه گرایی و فضیلت گرایی نیست. زیرا ایشان، حسن و قبح را به مثابه بنیان اخلاق و سعادت را به مثابه غایت اخلاق معرفی می کنند. در عین حال، معتقدند رسیدن به سعادت یا نتیجه مطلوب و همین طور تربیت انسان فضیلت مند میسر نمی شود، مگر از طریق عمل به وظایفی که عقل و شرع برای انسان مشخص نموده است. در نگاه اخلاقی امام خمینی عقل، امری لازم، اما غیرکافی است. ازاین رو، فطرت، دین و عقل، به یاری یکدیگر برخاسته تا آدمی را برای رسیدن به سرمنزل مقصود، راهنمون شوند. نکته دیگر، اطلاق احکام اخلاقی و عدم نسبیت آنها در دیدگاه امام خمینی است. و گزاره های اخلاقی حاکی وکاشف از خوب و بدهای واقعی و نفس الامری است. لذا ارزش های اخلاقی ثابت و دائمی وجود دارند که مسیر فضیلت و سعادت را برای انسان مهیا می سازند.
مسئله باور پایه و نظام معرفتی علامه طباطبایی
نویسنده:
قاسم پورحسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
نظریه مبناگرایی یکی از دیرینه‌ترین و مهم‌ترین رهیافت‌ها در معرفت‌شناسی تلقی ‌می‌شود. از دو قسم اساسی مبناگرایی، مبناگرایی کلاسیک و معتدل، در مقاله حاضر، مبناگرایی کلاسیک را انتخاب کرده‌ایم و از دو شکل مبناگرایی درون‌گرایانه و برون‌گرایانه، دومی را بررسی می‌کنیم. در نوشتار حاضر هر دو دسته از مبناگرایی ساده و مضاعف و تمایزات اساسی آن‌ها را کاویده‌ایم. ادعای اصلی مبناگرایی کلاسیک برون‌گرایانه این است که باورهای ما به دو دسته پایه و استنتاجی تقسیم می‌شوند و همه باورهای استنتاجی ما، در فرایند توجیهی، باید به باورهای پایه بازگردند، در غیر این‌ صورت دچار دور یا تسلسل خواهیم شد. در مقاله حاضر کوشش خواهد شد تا علاوه ‌بر آن‌که کاستی‌های نظریه مبناگرایی نشان داده می‌شود به این کاستی‌ها، بر اساس نظام معرفتی علامه، پاسخ‌هایی داده شود. علامه طباطبایی در نظام معرفتی خود دستگاهی از روابط میان باورها، بر اساس سه اصل، سامان می‌دهد که این دستگاه اولاً، تمایز میان بدیهیات اولیه و ثانویه را مشخص ‌می‌کند؛ ثانیاً، ضمن نقد معرفت خطاپذیر از معرفت خطاناپذیر دفاع می‌کند؛ ثالثاً، روش دست‌یابی به معرفت یقینی را تبیین ‌می‌کند؛ و بالاخره، ضمن نقد بر مبناگرایی ساده، مبناگرایی مضاعف را رویکرد درست بر‌می‌شمارد. خطاپذیری و خطاناپذیری و در نتیجه، تصحیح باورهای پایه اساسی‌ترین ضعف و کاستی در مبناگرایی است. با توجه به مبنای علامه طباطبایی، درباره معرفت یقینی، که باید در نهایت همه معرفت‌ها به بدیهیات ختم و بدیهیات ثانویه نیز با روابط ویژه‌ای به بدیهیات اولی یا سه اصل اولی منتهی شوند؛ می‌توان خلل اساسی در مبناگرایی، که همان معرفت تزلزل‌پذیر غیر یقینی است، را مورد پرسش قرار داد. مهم‌ترین دستاورد علامه، در حوزه معرفتی، دفاع از معرفت یقینی بر اساس اولیات و امکان دست‌یابی به معرفت خطاناپذیر است.
صفحات :
از صفحه 33 تا 54
بررسی جایگاه فضیلت در اخلاق کانت
نویسنده:
سیدمسعود آریادوست
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
وظیفه‌گرایی، فضیلت‌گرایی و نتیجه‌گرایی از جمله شاخه‌های فلسفه اخلاق هستند. این سه قسم از فلسفه اخلاق به جهت نوع نگرش و مدخلی که در فلسفه اخلاق دارند از همدیگر جدا می‌شوند؛ و گویا آنها را باید به عنوان رقیب محسوب کرد. اصولا گفته می‌شود نحله‌های سه گانه فلسفه اخلاق، به جهت تمایز در منشهای منتخب، یارای این را ندارند که با هم جمع شوند. اگر وظیفه‌گرا با این پرسش شروع می‌کند که عمل درست چیست و در پاسخ به اعمالی اشاره دارد که فی حد نفسه معتبرند، نتیجه‌گرا هم همین سوال را با اشاره به سنجش نتایج اعمال پیگری می‌کند. در مقابل، فضیلت‌گرایان با طرح سوالی مبنی بر چگونه زیستن، و دعوت کردن به سوی مجموعه‌ای از فضایل، فلسفه اخلاق را به سرانجام می‌رساند. با چنین نگاهی باید گفت که این سه تفکر نه تنها با یکدیگر قابل جمع نیستند بلکه در تقابلی همیشگی در ترد رقیبانشان به سر می‌برند.حتما به یاد داریم که این گفتمان اخیر را پذیرا نشدیم و با ارائه تاریخچه‌ای مستند، در راستای شناخت ماهیت حرکت تاریخی فضیلت‌گرایی، دیدیم که چنین ایده‌ای – یعنی در تقابل به سر بردن شاخه‌های فلسفه اخلاق – حداقل در مورد فضیلت‌گرایی و وظیفه‌گرایی محلی از اعراب ندارد. روشنگریهای جیمز ریچلز در این مورد را شاهد بودیم. با توجه به تفکرات این فیلسوف آنچنانکه دیدیم بر خلاف تفکر فضیلت‌گرایان رادیکال، می‌توان با تدبیر اندیشی خاصی، و با نگرشی به دور از غرض‌ورزی، حداقل برای وظیفه‌گرایی و فضیلت‌گرایی، میدانی را حاضر نمود که در آن دوشادوشِ هم، در جهت هدایت کنشگر اخلاقی برای فتح قله‌های اخلاق، در تحرکی شایسته و سامان‌مند، در تعامل – و نه تقابل – به سر ببرند.قصه فضیلت‌گرایی در نوع رادیکالش به این مساله ختم نمی‌شود. هجمه به کانت و گلایه از اصول وظیفه-گرایی او، از اصول جدا ناپذیرِ این تفکر بنیادگرای انحرافی است. الیزابت آنسکوم بذر این جریان انحرافی را پاشید. به خاطر داریم که این جریان رادیکال عامل اساسی از یادبرده شدن فضیلت‌گرایی را تفکر اخلاقی کانتی می‌دانست. تفلسف اخلاقی کانت به دو سبب ویران‌کننده اخلاق فضیلت‌گرا دانسته شده است: یکی اعتبار فی حد نفسه وظایف اخلاقی در مقابل فضایل اخلاقی، و دیگری عدم گرایش به غایات.این تفسیر از اخلاق کانت، کذب محض است. هر چند که در وظیفه گرایی‌اش برای قواعد اخلاقی فی حد نفسه اعتبار قائل است، اما این تمام فلسفه اخلاق کانت نیست. چنین تفکری فقط از خواندن کتاب بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق ناشی می‌شود. باید توجه داشته باشیم که این کتاب تنها کتاب کانت در زمینه اخلاق نیست. علاوه بر بنیاد، نوشته دیگری تحت عنوان مابعدالطبیعه اخلاق باب فلسفه فضیلت، وجود دارد که به شدت گرایشهای نتیجه‌گرایانه دارد. در مابعدالطبیعه است که کانت از غایات سخن به میان می‌آورد و غایات مورد طلب را فضیلت می‌نامد. از دیدگاه کانت محال است که اَعمال فاقد غایت باشند. غایات مد نظر کانت بر آمده از همان امر مطلقی هستند که اصول و قواعد اخلاقی را تشکیل می‌دهند. بنابراین نزد کانت صحبت از غایاتی نیست که ذیل انگیزه حسی و عاطفی هستند؛ بلکه سخن از تمایلات تکلیف مآبی است که انسان، با اراده‌ی خود آنها را انتخاب می‌کند. در همین مابعدالطبیعه است که بزرگ‌ترین وظیفه آدمی کسب فضیلت ذکر شده. آری؛ درست است که کانت با وظیفه‌گرایی سخت و خشن خود آغاز می-کند، اما در ادامه بحث که در دو کتاب نقد عقل عملی و مابعدالطبیعه اخلاق، به آن پرداخته شده، این سوال را می‌پرسد که هدف از انجام عملِ مبتنی بر امر مطلق چیست؟ پاسخ هم این است: غایت عالی و نامشروطی که همواره تکلیف است فضیلت می‌باشد. حقیقتا کانت نظریه اخلاقی خود را با مبحث فضیلت به پایان می‌برد. او غایت نظریه اخلاق‌اش را در همین فضیلت ذکر کرده است. نگریستن بدون اغماض به تفکر اخلاقی کانت حاکی از این خواهد بود که کانت اصول اخلاقی را با غایات اخلاقی که همان فضایل باشند، به نحوی کاملا انحصاری ترکیب کرده است؛ آنچنانکه می‌توان کانت را یک فیلسوف فضیلت‌گرای کثرت‌گرا، در مقابل فضیلتگرای رادیکال دانست. تفاوت اصلی کانت با دیگر فضیلت‌گرایان و نتیجه‌گرایان در این است که او از غایات و از فضایل شروع نمی‌کند. بلکه از ساخت و ساز وظیفه‌گرایی مبتنی بر امر مطلق آغاز کرده و در نهایت به فضیلت ختم می-کند. منکر این نیستم که کانت وظیفه‌گراست، به یک معنا کانت وظیفه‌گرا هست؛ آنهم زمانیکه خواهان نگارش قواعد اخلاقی مبتنی بر امر مطلق است. در این قسم از ایده اخلاقی‌اش، هر چند که در پی دسترسی به قواعد و اصول اخلاقی است، اما در اوایل کتاب مابعدالطبیعه اخلاق، آب پاکی را دست خواننده می‌ریزد که هدفش از درج مباحث وظیفه‌گرایی، ادراک فضیلت است و نه چیز دیگر. حال در اینجا باید گفت که او یک فضیلت گرا می‌شود. آنچنانکه جان استوارت میل بنابه گفته‌های موثق او، در اصول اخلاقی به سودگرایی نظر دارد؛ و در نهایت سودهایی را که آنها را هم نوع با فضیلت می‌داند، برای غایت اخلاق، فرا می‌خواند؛ یا ارسطو که در قواعد اخلاقی به حدوسط می‌پردازد، اما در مبحث غایات، فضایل را هدف رسیدن به اصول اخلاقی قید می‌کند. کانت هم مانند عموم فلاسفه اخلاق؛ یک بخش نظریه اخلاقی‌اش به بررسی قواعدی اختصاص دارد که آدمی را در موقعیتهای اخلاقی راهنما باشد. در این بخش به مساله چه باید انجام دهم پرداخته شده، بخش دیگر چرا باید انجام دهم مد نظر است؛ و کانت می‌گوید چونکه باید فضیلتمند شویم. این پایان کار تفلسف اخلاقی ایمانوئل کانت فیلسوف نخبه آلمانی قرن هیجده است
معیارهای تمایز حسن و قبح اخلاقی از نگاه آیات و روایات
نویسنده:
عنایتی راد محمدجواد
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تمایز حسن و قبح اخلاقی از غیراخلاقی و شناسایی معیارهای این تمایز از مسائل اخلاق و فلسفه آن است مکاتب گوناگون در فلسفه اخلاق غرب، پاسخ های متنوعی در توضیح این ملاک ها داده اند. انگیزه گرایان، معیار تمایز را نیت و انگیزه و وظیفه گرایان، عمل و لذت گرایان، لذت دانسته اند و از دیدگاه اسلامی سه معیار قابل طرح اند حسن و قبح فاعلی (که قائم بر دو عنصر آزادی و اختیار فاعل است) و حسن و قبح فعلی و آثار مثبت یا منفی فردی و اجتماعی عمل. وجدان و فطرت و عقل و سیره عقلا و اصل عدالت از ابزارهای معرفتی شناسایی این معیارهاست.
صفحات :
از صفحه 39 تا 62
اخلاق باور (بررسی تحلیلی رهیافت ویلیام کلیفورد)
نویسنده:
غلامحسین جوادپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث از نسبت بین داده‌های وحیانی و یافته‌های انسانی، یکی چالشی‌ترین و تأثیرگذارترین مسأله‌های معرفتی و فلسفی بشر بوده است و ایده‌ها درباره آن در طیف گسترده‌ای از تضاد کامل تا تأیید و همنوا بودن آن دو مطرح شده است. در قرن نوزدهم که قرن الحاد و لاادری‌گری نام گرفته است، ویلیام کلیفورد ایده «اخلاق باور» را مطرح کرد که براساس آن، اعتقاد به چیزی بدون فراهم آوردن قرائن و شواهد کافی، امری خطا و اخلاقاً‌ نادرست شمرده می‌شد! او این مسأله را طی مقاله‌ای منتشر نمود و تحولی در معرفت‌شناسی معاصر ایجاد کرد. این پژوهش سعی می‌کند در خلأ تحقیقی مستقل و جامع به زبان فارسی درباره این نظریه، به تفصیل و تحلیل آن بپردازد. فهم درست از اخلاق باور، مبتنی بر تبیین مفاهیمی مانند قرینه‌گرایی، وظیفه‌گرایی، درون‌گرایی، اراده‌‌گرایی و مفاهیم متقابل آنهاست که این پژوهش به آنها می‌پردازد. مقاله کلیفورد که حول سه قسمت اصلیِ اهمیت تحقیق درباره باورها، ارزش مرجعیتِ علمی دیگران در پذیرش گفته‌های آنها و محدوده‌های استنتاج است، به صورت تفصیلی گزارش شده و سعی بر آن بوده است تا سیر منطقی و نحوه چینش اجزای آن نمایان گردد. کتاب‌ها و مقاله‌های متعددی در نقد و دفاع از اخلاق باور به نگارش درآمده که نقدها در سه دست? نقد مبانی، نقد روش و فرآیند استدلال و نقد بر نتایج جایمی‌گیرند. بعضی از این نقدها که در جهت ایمان‌گرایی و خردگریزی باورهای دینی یا کم‌مهری به گوهر قدسی عقل و نیز از نگاه درون‌دینی مسیحی است، مقبول نمی‌افتد؛ اما عقلانیت حداکثری کلیفورد که شامل همه باورهای جزئی و ساده می‌شود و اینکه همه باورها دینی باید مستقیماً از عقل و استدلال عقلی نشأت بگیرند و برای همگان اثبات شده باشند نیز امری بی‌مبنا و فوق طاقت است. با این همه، رویکرد انتقادی کلیفورد به پذیرش بی‌رویه باورها و تقویت خوی زودباوری،امری پسندیده است. در مجموع می‌توان چهار محور کلی و اصلی برای مقاله کلیفورد برشمرد: قرینه‌گرایی و وظیفه‌گرایی، حداکثری بودن در این فرآیند، غیراخلاقی بودن تخلف از آن و نبودن این ملاک در باورهای دینی. ادعاهای اول و سوم، با توضیحاتی قابل پذیرش است؛ اما ادعاهای دوم و چهارم مقبول نیست. این موضوع هنوز جای پژوهش‌های مستقل دارد و مخصوصاً نگاه درون‌دینی اسلامی به آن، ثمرات مبارکی خواهد داشت.
اتانازی از منظر وظیفه گرایی عقل باور کانت
نویسنده:
محمدجواد موحدی,کمال حیدری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اتانازی، از جمله مسائل مطرح در مراقبت های پایان حیات است. بسیاری از انسانها، خواهان آن هستند که در پایان عمر خود، درد و رنجی نبینند و سربار دیگر اعضای خانواده خویش نباشند؛ در کنار این افراد، پزشکان زیادی می کوشند تا مرگ راحت و آرامی برای آنها مهیا کنند. بعضی از اَشکال اتانازی، هم اکنون به صورت قانونی در برخی از کشورهای جهان در حال انجام اند و یا روند قانونی شدن را طی می کنند؛ البته، این پدیده مخالفان بسیار جدی ای نیز دارد. در میان بررسی های پزشکی، فقهی، حقوقی، اخلاقی و...، تحلیل اخلاقی اتانازی جایگاه ویژه ای دارد. این مقاله، اتانازی را از منظر وظیفه گرایی عقل باور، با توجه به پاره ای از مهمترین اصول و مبانی اخلاقی کانت که یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان در حوزه اخلاق است، مورد مداقه قرار داده تا رَوایی انواع مختلف آن را بررسی کند. در این بررسی نشان داده شده که صرفاً دو نوع از اتانازی را می توان بر پایه این اصول و مبانی مجاز دانست.
  • تعداد رکورد ها : 28