آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 456
گفتگو با علیرضا قائمی نیا در نقد دیدگاه مجتهد شبستری و سروش درباره وحیانی بودن قرآن (2)
نوع منبع :
مناظره،گفتگو و میزگرد , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
خبرگزاری مهر,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
قائمی نیا در نقد شبستری مطرح کرد:مدعای شبستری حتی با ظاهر آیات پذیرفته نیست. قائمی نیا گفت: ادعای شبستری نوعی نسبیت عجیب و غریبی است؛ یک نسبیت مفهومی است که انسان‌ها صرفا از پشت تفاسیر خود واقعیت‌ها را می‌بینند و تفاسیر خود را از عالم به یکدیگر انتقال می‌دهند. خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: متفکران اسلامی، وحی را کلام خداوند می دانند و پیامبر(ص) نیز فقط واسطه دریافت وحی و ابلاغ آن به مردم است. برخی از روشنفکران مسلمان برخلاف این نظریه رایج معتقدند که وحی همان سخن پیامبر(ص) است. از جمله این افراد باید از «محمد مجتهد شبستری» نام برد که سلسله مقالاتی را در پانزده قسمت با عنوان قرائت نبوی از جهان نگاشته و ادعا کرده که وحی سخن پیامبر(ص) است، نه کلام خداوند. وی در این مجموعه مقالات تلاش بسیار کرده تا وحیانی بودن قرآن را کنار زده و آن را یک کتاب بشری بداند که شخصی به نام محمد بن عبدالله با افکار محدود خود و تأثیرپذیری از محیط و فرهنگ زمانه به نگارش درآورده است، البته این اثر عاری از عقاید خطا و احکام نامعقول و خشن نیز نیست که فقط متناسب با زمان نزول آن بوده و امروزه دیگر هیچ گونه کارآیی ندارد. فقط آنچه از این کتاب برای انسان امروزی مفید است، برخی از دستورات اخلاقی و عبادی آن می‌باشد که انسان را در مسیر سلوک توحیدی قرار می‌دهد. در بخش قبلی گفتگو با حجت الاسلام علیرضا قائمی نیا، سردبیر مجله ذهن به نقد و بررسی این نظر پرداختیم که اکنون بخش دوم آن پیش روی شماست؛ قائمی نیا در بخش اول گفتگو ضمن دعوت به مناظره آقای شبستری در محافل علمی، دانشگاهی، حوزوی یا صدا و سیما، رسانه ها و ... گفت: تحلیل‌های شبستری تحلیل های نادرست و ناقصی هستند. ملازمه هایی هم که در میان شواهد خود گفته است، ادعای اینکه قرآن کلام پیامبر باشد را ثابت نمی کند.
بازتاب عقلانیتهای متافیزیکی و پسامتافیزیکی در اندیشه روشنفکران ایرانی پس از انقلاب اسلامی ایران
نویسنده:
پدیدآور: فرزاد نعمتی؛ استاد راهنما: منصور میراحمدی؛ استاد مشاور: محمدجواد غلامرضاکاشی استاد مشاور: رضا نجف‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تنش میان عقلانیتهای متافیزیکی و پسامتافیزیکی که در قرن بیستم به اوج خود رسید، در شرایط تأسیس فلسفه و در سامانه دانش فلسفی یونان نیز مندرج بوده است؛ امری که بطور خاص در نقادی ارسطو بر نظریه مثل افلاطونی و نیز نظریه فیلسوفشاه او بواسطه بهره گیری از آموزه های حماسه سرایان، تراژدی نویسان و سوفیستها قابل آزمون است. در این رساله سیر تاریخی نقد عقلانیت متافیزیکی و پیدایش عقلانیت پسامتافیزیکی بررسی شده است و برداشت متافیزیکی و پسامتافیزیکی از سیاست مقایسه شده است. در عقلانیت متافیزیکی دو عنصر «انتزاع» و «ذات گرایی» اهمیت دارد و در عقلانیت پسامتافیزیکی بر چرخش زبانشناختی، اولویت عمل بر نظر و عقل موقعیتمند تأکید میشود. از منظر سیاسی، برداشت متافیزیکی از سیاست، سیاست را ذیل دانش فلسفی، علمی و الاهیاتی قرار میدهد، اما در برداشت پسامتافیزیکی از سیاست، در اندیشه متفکرانی چون یورگن هابرماس، هانا آرنت، ریچارد رورتی، آیزایا برلین و ... سیاست سامانه ای مستقل در نظر گرفته میشود و لزوم تبعیت آن از سایر حوزه ها، مورد تردید قرار می‌گیرد. در بخش دوم رساله، نحوه استفاده پنج روشنفکر ایرانی از اندیشه های سیاسی متافیزیکی و پسامتافیزیکی مورد توجه قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان میدهد عموم روشنفکران ایرانی با وجود آشنایی با مباحث مربوط به عقلانیت پسامتافیزیکی و استفاده مقطعی از آنها، در تدوین نظریه سیاسی پسامتافیزیکی موفقیتی نداشته اند و عموماً با استفاده از انگاره های متافیزیکی به سیاست نگریسته اند. رضا داوری اردکانی با تأسی به مفهوم هایدگری «تفکر»، سیاست را ذیل فلسفه قرار میدهد، عبدالکریم سروش با وجود توجه بیشتر به آرای پسامتافیزیکی، سیاست را ذیل تلفیقی از فلسفه تحلیلی و عرفان قرار میدهد، مصطفی ملکیان با اصالت دادن به فرهنگ در برابر سیاست، سیاست را عنصری فرعی در تحول جوامع تلقی میکند و آن را ذیل معنویت قرار می‌دهد و داریوش شایگان با وجود تمهید مقدمات نظری در بحث «هویت چهل تکه» برای جهش پسامتافیزیکی، در تحلیل نهایی، با گرایش به نگرشهای بودایی، از عرضه نظریه ای سیاسی بازمی ماند. دراین میان، علی میرسپاسی در دو دهه اخیر با تأسی به آرای پراگماتیستهای آمریکایی کوشیده است تفسیری پسامتافیزیکی از سیاست را مورد توجه قرار دهد و با نقد بنیادگرایی معرفتی مستتر در تفکر روشنفکران ایرانی، آفات پروژه های فکری افلاطونی و متافیزیکی این روشنفکران را آشکار سازد. نتایج این تحقیق همچنین نشان میدهد که میزان استفاده از برداشتهای متافیزیکی و پسامتافیزیکی از سیاست، با تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه ایران همبستگی دارد و همانطور که در دهه هفتاد میزان توجه به افکار پسامتافیزیکی افزایش می یابد، حوزه عمومی نیز در ایران میدان فراختری می یابد و روشنفکران دینی از مقبولیت گسترده ای برخوردار میشوند. از دهه هشتاد و با ناامیدی از موفقیت جنبش اصلاحات، عقب نشینی از عرصه سیاست به عرصه های فردی اتفاق می افتد و روشنفکرانی چون مصطفی ملکیان با ترویج آموزه های روانشناسانه محبوبیت پیدا میکنند.
بررسی دیدگاه برخی از اندیشمندان معاصر ایرانی درباره ماهیت تکنولوژی از منظر حکمت متعالیه ، مطالعه موردی : مرتضی آوینی ، محمد مدددپور ، رضا داوری و عبدالکریم سروش
نویسنده:
ولی اله عموآقایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
چکیده :
چکیده به تکنولوژی می توان با دو رویکرد متفاوت نظر کرد. می توان آن را ابزاری خنثی دید که بسته به قصدی که شخص استفاده کننده از آن دارد، می تواند در جهت خیر یا شر مورد استفاده قرار گیرد. اما در رویکرد دیگر، تکنولوژی نه یک ابزار صرف، که اساسا تکنولوژی را نوعی نگاه خاص به جهان و هستی دانست، نگاهی که در آن انسان به همه چیز به مثابه «منبع ذخیره انرژی» نظر می افکند. می توان رویکرد اول را تحت عنوان کلی «رهیافت جامعه شناسانه و روان شناسانه» و رویکرد دوم را «رهیافت فلسفی» نام گذاری کرد. تفاوت این دو رهیافت در نقطه نظرات خاصی که پیرامون برخی از موضوعات دارند ، بهتر نشان داده می شود. موضوعاتی همچون؛ نسبت تاریخ با انسان و اعمال و تفکراتش، چگونگی تبیین حوادث تاریخی، نسبت علم و رفتار انسان با پیش فرض ها و ارزش های حاکم در هر دوره ی تاریخی و نیز نسبت انسان با عالم و مبدا عالم. این بحث برای جوامعی همچون جامعه ایران، که خواهان رسیدن به «توسعه ی تکنولوژیک»می باشند، لازم و ضروری است زیرا با توجه به چنین تبیینی می توانیم تصمیم بگیریم که؛ آیا اساسا تلاش برای تکنولوژیک شدنِ جامعه ی ایرانی، کاری مفید ولازم است یا کاری غلط و مضر، که در حالت اول باید تمهیدی برای لوازم و شرایط «توسعه ی تکنولوژیک» اندیشید که بی شک، فهم این لوازم نیز از خلال چنین بحث و چالش هایی میسر می گردد. برخی از متفکران ایرانی مانندرضا داوری، محمد مددپور، سید مرتضی آوینی و عبدالکریم سروش نیز در این باب تاملاتی داشته اند. سه اندیشمند اولی را می توان جزو مدافعان رهیافت فلسفی دانست و چهارمی را از جمله مدافعان رهیافت جامعه شناسانه و روان شناسانه. تبیین های انجام گرفته توسط هر کدام از این اندیشمندان اگرچه می تواند بخشی از راه حل را نشان دهد اما بر هر کدام نیز نقدهایی وارد است که می تواند در تبیین راه توسعه مفید واقع گردد. در این میان، توجه به داشته ها و سنت های فکری جامعه مان می تواند ما را در این راه مددرسان باشد. بخش مهمی از داشته های حکمی و فلسفی جامعه ی ما نیز در آراء صدرا و حکمت متعالیه آمده است. در این مسیر، تشریح نگاه عرفانی و فلسفی صدرا به انسان و عالَم و نسبت انسان با عالَم می تواند بخشی از راه حل مذکور باشد. اما تنها با اهتمام جدی متفکران و هنرمندان در باب مسئله ی «چیستی تکنولوژی» و نیز تبیین «شرایط تکنولوژیک شدن» توسط ایشان است که می توان امید داشت که شاهد نمایان شدن راه حلی در برابر مسئله ی «چرایی و چگونگی توسعه ی تکنولوژیک» باشیم که این امر تنها از طریق تلاشِ پیگیرِ اندیشمندان در نقد و تبیین نظرات یکدیگر و نیز با جلوگیری از به فراموشی سپرده شدن حلقه های تاریخی این بحث است که حاصل می شود. کلید واژه ها : حکمت متعالیه ، تکنولوژی ، جهان بینی ، رضا داوری اردکانی ، عبدالکریم سروش ، محمد مددپور، مرتضی آوینی
بازخوانی نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت و نقد آن
نویسنده:
عبدالحسین خسروپناه، روح‌الله موسوی کاشمری
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت نظریه‌ای در معرفت‌شناسی دینی است که براساس آن، معرفت دینی به‌عنوان یک معرفت بشری، همنوا با سایر معارف بشری و در اثر تحول آنها متحول و دچار قبض و بسط می‌گردد. اگرچه نظریه‌پرداز در تقریر نظریه خود مدعیات قابل نقد متعددی دارد، ما در این مقاله ارکان اصلی این نظریه را مورد تحلیل و نقد قرار داده‌ایم. در نهایت به نظر ما، شواهد و ادله نظریه‌پرداز برای اثبات بالجمله و کلی این نظریه ناتمام بوده و در عین حال نقش معرفت‌های برون‌دینی در معرفت‌های دینی و ترابط آنها با یکدیگر، فی الجمله و به صورت موجبه جزئیه قابل پذیرش است.
صفحات :
از صفحه 7 تا 24
برهان نظم
عنوان :
نویسنده:
فرامرزقراملکی احد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
بين الطريق المستقيم و الطرق المستقيمة
نویسنده:
محمدتقی مصباح يزدي، عبدالكريم سروش، عليرضا قائمي نيا؛ مترجم: حيدر حب الله
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , مجموعه مقالات , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: معهد الدراسات الاسلامي للمعارف الحكمية، دار الهادي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
نقد تئوری ذاتی و عرَضی در دین (1)
نویسنده:
علی ربانی گلپایگانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
معرفت دینی و فرایند تحول آن از نگاه اندیشمندان مسلمان (شهید مطهری (ره)، دکتر سروش، آیت الله جوادی آملی)
نویسنده:
منیژه رنجبر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معرفت دینی ، تحول و تکامل آن از مباحث مهم کلام جدید و دغدغه ی کثیری از متفکران و محققان این حوزه است که در قرن حاضر بسیار به آن توجه شده است. هدف این رساله ، تحلیل ، تبیین معرفت دینی و فرایند تحول آن از دیدگاه سه اندیشمند معاصر ، استاد شهید مرتضی مطهری (ره) ، دکتر عبدالکریم سروش و آیت الله عبدالله جوادی آملی است تا با کنکاش در آراء هر یک از ایشان در زمینه ی معرفت دینی و مسائل مربوط به آن و بررسی تطبیقی نظرات محققین مذکور بتوان به ملاک های صحیح تحول ، تکامل معرفت دینی و کیفیت وصول به حقیقت دین دست یافت. در این پژوهش سعی شده است که به اهداف تعیین شده ی زیر جامه ی عمل پوشانده شود: 1 . مقایسه ی تعریف و برداشت های سه محقق از معرفت دینی و این که چه کسانی می توانند به آن دست یابند. 2 . شناخت و تحلیل اندیشه ی متفکرین مذکور در مورد تأثیر معارف بشری بر معرفت دینی. 3 . آگاهی از آراء این سه اندیشمند در مورد مبانی ساختار تحول معرفت دینی. 4 . شناخت و مقایسه ی اندیشه ی سه محقق در مورد چگونگی جمع بین دین ثابت و نیازهای متغیر. پس از بررسی اهداف مذکور به شیوه ی توصیفی و اسنادی با تکیه بر تحلیل محتوا در آثار هر یک از این سه بزرگوار به نتایجی دست یافتیم که برخی از آن ها عبارتند از: الف) آن چه شهید مطهری (ره) در مورد دین و معرفت دینی بیان کرده اند ، مربوط به مقام تعریف می شود اما عبارات دکتر سروش در این زمینه مربوط به مقام تحقق است . البته آیت الله جوادی آملی ، چون در جایگاه منتقد به بررسی آراء دکتر سروش پرداخته اند، مسائل را در همین مقام مطرح کرده اند. ب) یکی از مسائل مهم که در بحث معرفت دینی ، مورد توجه کامل شهید (ره) بوده ، اعتقاد به وجود فطرت است که البته آقای جوادی آملی نیز در برخی موارد به آن اشاره کرده اند. ج) یکی از اهداف مهم این پژوهش به دست دادن معیار هریک از افراد مذکور در زمینه ی تحول معرفت دینی است . استاد مطهری (ره) تمام تغییرات و تحولات در زمینه ی معرفت دینی را تنها با استفاده از عقل آزاد از اغراض ورذایل اخلاقی ، در قلمرو اصول ثابت و فطری دین و متناسب با تحول تکاملی معارف بشری ، صحیح دانسته اند. دکتر سروش تمام مسائل مربوط به معرفت دینی از جمله تحول ، تکامل ، اجتهاد و ... را تنها مسبوق و مستند به معارف بشری بیرون دینی می دانند. آقای جوادی آملی با اعتقاد به تجرد علم ، معرفت دینی را از هرگونه تحول و تطوری بری دانسته و معتقدند آن چه تحول می یابد ، نفس عالم است که مجازاً به معرفت و از جمله معرفت دینی نسبت داده شده است . د) شهید مطهری (ره) برعقل به عنوان منبع و نیز ابزاری برای فهم دین بسیار تأکید کرده اند ، اما عقل در تئوری دکتر سروش همان اندازه نقش دارد که سایر صفات بشری چون حب و بغض و ... . و از نظر ایشان دخالت عقل در فهم دین ، کمکی است که تئوری های علمی ، فلسفی ، کلامی و عرفانی به فهم دین می کنند . ه) با دقت در مورد قبل ، یکی از بنیادی ترین نقاط اختلاف سه اندیشمند مذکور در بحث مطابقت معرفت دینی با دین شکل می گیرد به این معنا که براساس گفته های علامه مطهری (ره) و استاد جوادی آملی با استفاده از عقل می توان به فهمی از دین دست یافت که کاملاً بر آن منطبق باشد اما با استناد به گفته های دکتر سروش ، این امر امکان پذیر نیست . امید است که این پژوهش کمک مؤثری در زمینه ی تبیین مسائل معرفت دینی باشد.
تحلیل و بررسی دیدگاه عبدالکریم سروش درباره علم امامان شیعه
نویسنده:
محمد حسن نادم
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هم‌زمان با پیدایش مسئله امامت، شیعیان با استناد به سخنان پیامبر اعظم k برای برخورداری امامان از علم ویژه بیش از هر ویژگی دیگر اصرار ورزیدند. در تثبیت امامت نقش کلیدی برای آن قائل شدند و با رویکردهای مختلف در زمره مباحث کلامی به آن نظر انداختند. از جمله نواندیشانی که اخیراً با رویکرد تکثرگرایانه درباره جایگاه و مرجعیت علمی امامان b اظهارنظر کرده، عبدالکریم سروش دباغ است. او از چند جهت باورمندی شیعیان به جایگاه علمی امامان را نقد کرده، و از اساس اندیشه‌ای غالیانه به شمار آورده است! در این جستار می‌کوشیم با تحلیل و بررسی گفتار و نوشتار وی چند مسئله مهم را روشن کنیم: 1. دوگانه‌پنداری او درباره علوم وحیانی امامان پس از پیامبر اکرم k؛ 2. استفاده ابزاری از غزالی برای هم‌داستان جلوه‌دادن او با خود؛ 3. واردکردن اتهام غلو به شیعیان به دلیل باورداشتن به علم وحیانی امامان.
صفحات :
از صفحه 103 تا 120
بررسی ارتباط علم تجربی و جهان‌بینی از نگاه سید محمدباقر صدر و عبدالکریم سروش
نویسنده:
نویسنده:علی مؤیدی؛ استاد راهنما:علی‌اکبر عبدل‌آبادی؛ استاد مشاور :مریم خوشدل روحانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کشف ِارتباط علم تجربی و جهان‌بینی، کشف ارتباط دو قلمرو جداگانه از معرفت انسانی است. جهان‌بینی، غالباً به مسائل مابعدالطّبیعی مربوط است و علم تجربی قلمرو مسائل طبیعی است. امّا پس از کشفِ رابطه آن دو، که غایت این پژوهش است، می‌توان دریافت که آیا کشف‌های جدید طبیعی می‌توانند به جهان‌بینی‌های جدید بینجامند یا خیر و آیا جهان-بینی‌های جدید می‌توانند به دگرگونی علوم طبیعی منجر شوند یا خیر. این نوشتار، برای نیل به این منظور، به سراغ دو تن از نظریّه‌پردازان در حوزه «فلسفه علم» و «فلسفه اولی» رفته است تا بتواند موضوع مذکور را در آینه اندیشه آن دو بازیابد. آرا و آثار سیّد محمّدباقر صدر به عنوان اندیشوری که به ارتباط دوسویه و محکم علم و مابعدالطّبیعه معتقد است، منبع مهمّی برای بررسی ارتباط «علم تجربی» و «جهان‌بینی» است. از نگاه صدر، «علم تجربی» و «جهان‌بینی» با اینکه دو قلمرو جداگانه در معرفتند، ولی شاید به نحو غیرمستقیم بتوانند بر یکدیگر تأثیر بگذارند. از نگاه وی، یگانه راه رسیدن به «جهان‌بینی» بنا نهادن نظام فلسفی است و «جهان‌بینی» غایت «فلسفه» یا «مابعدالطّبیعه» است. به عقیده صدر، «علم تجربی» به خودی خود از عرضه جهان‌بینی عاجز است و تنها به عالَم مادّه و قوانین آن تعلّق دارد. امّا این بدان معنا نیست که قلمرو «علم تجربی» و قلمرو «جهان‌بینی» کاملاً از هم جدا باشند ، بلکه علم تجربی می‌تواند فلسفه را با مسائل جدیدی روبرو کند و، به تبع آن، فلسفه نیز به جهان‌بینی‌های جدیدی بینجامد. امّا آرا و آثار عبدالکریم سروش نیز به عنوان اندیشوری که به ارتباط میان معارف بشری معتقد است، می‌تواند منبع مهمّی برای موضوع پژوهش ما باشد. از نظر سروش، معارف گوناگون و به ظاهر متضادّ بشری ارتباطهای گوناگونی با یکدیگر می‌توانند داشته باشند. از نگاه وی، عرضه «جهان‌بینی» به «معرفت فلسفی» منحصر نیست، بلکه «معرفت علمی» و «معرفت دینی» نیز می‌توانند منشأ «جهان‌بینی» باشند. در واقع، از نگاه وی، «علم تجربی» نیز که به جهان محسوسات تعلّق دارد، می‌تواند منشأ «جهان‌بینی» باشد. وی با تفکیک دو مقام «است» و «باید» و نیز دو مقام «گردآوری» و «داوری» نشان می‌دهد که ارتباط معارف با یکدیگر فقط در دو مقام «است» و «گردآوری» است و در این دو مقام، جهان‌بینی بر علم تجربی و علم تجربی بر جهان‌بینی می‌تواند تأثیر بگذارد. هرچند که به نظر می‌رسد تفکیک دو مقام «است» و «باید» در علم چندان صحیح نباشد. پژوهش حاضر با روشی توصیفی – تحلیلی به منظور دست‌یابی به نظریات سیّد محمّدباقر صدر و عبدالکریم سروش، ابتدا به معنا و ماهیّت جهان‌بینی در آرای آنان می‌پردازد و، سپس، به سراغ معنا و ماهیّت علم تجربی می‌رود تا پس از آن بتواند ارتباط علم تجربی و جهان‌بینی را از نگاه آنان دریابد. این پژوهش، سرانجام، به مقایسه آرای صدر و سروش درباره ارتباط علم تجربی و جهان‌بینی می‌پردازد و آنها را به‌اختصار ارزیابی می‌کند.
  • تعداد رکورد ها : 456