آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4956
جنس برتر از منظر ملاصدرا
نویسنده:
مهدی شجریان
نوع منبع :
نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آیا زن انسان برتر است یا مرد؟ این پرسش در آراء فمینیستی پاسخ‌های مختلفی دارد. برخی از فمینیست‌ها ملاک برتری زن یا مرد را در تمایزات جنسی و طبیعی آن‌ها جستجو کرده و نفس بهره‌گیری از اندام تولید مثل خاص یا قوای جسمانی و ... را دلیل برتری یک جسم بر دیگری محسوب می‌کنند و برخی دیگر این ملاک را در تمایزات جنسیتی، اجتماعی و برساختی آن‌ها کاویده و حضور در سپهر اجتماعی و به کارگیری ابزار تولید فرهنگ و ... را عامل برتری می‌شمارند. این تحقیق با روش توصیفی ـ تحلیلی، پاسخ این پرسش را از مبانی حکمت صدرایی استنباط می‌کند. بر اساس این مبانی هر دو گرایش فمینیستی غیرقابل‌قبول است. انسان برتر انسانی است که در کمالات وجودی سعه بیشتری دارد و این سعه، با فعلیت مراتب عقل عملی و نظری محقق می‌شود. تمایز جنسی میان زن و مرد، به‌خودی‌خود موجب فعلیت این مراتب یا مانع از تحقق آن‌ها نمی‌شود چنانچه تمایزات جنسیتی نیز تنها اگر مورد تائید عقل نظری و عملی باشند موجب برتری فرد انسان می‌گردد. ملاصدرا در کتب مختلف خود اظهارات فراوانی در خصوص شخصیت زن نیز دارد که به باور این تحقیق هیچ‌یک منافات با نتیجه مذکور نداشته و صراحتی در فرودست محسوب کردن زن ازآن‌جهت که زن است ندارند.
تحلیل برزخ صعودی و رویدادهای آن با تاکید بر مبانی فلسفی صدرالمتألهین
نویسنده:
محمد جواد پاشایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
با نظر به اهمیت برزخ و رازآلودی رویدادهای متناسب با آن عالم، پردازش دقیق آن از منظر حِکمی اهمیت ویژه‌ای می‌یابد. با توضیح کاربست واژه برزخ در دو معنای صورت و عالَم و نیز تقسیم عالَم برزخ به متصل و منفصل و نزولی و صعودی ابهامات این موضوع تا چندی مرتفع می‌گردد؛ همچنان‌که تحلیل بدن مثالی انسان و نسبتش با نفس و بدن طبیعی در توصیف رویدادهای برزخی، نقشی اساسی ایفا می‌کند. از آنجا که روی‌آورد این پژوهش رویکردی توصیفی- تحلیلی نسبت به کلمات صدرالمتألهین بوده است، رویدادهایی در برزخ چون تکامل برزخی علمی و نیز تجسم اعمال با اصولی از حکمت صدرایی مورد بررسی قرار گرفته است. پرسش اصلی تحقیق این است که برزخ صعودی و رویدادهای آن با نظر به مبانی حکمت متعالیه چگونه تحلیل می‌شود. فرضیه پژوهش بر آن است که با مبانی چون جسمانیةالحدوث و روحانیةالبقاءبـودن نفس، حـرکت جـوهری و نیز اتحاد عاقل و معقول می‌توان به تحلیل برزخ صعودی پرداخت.
صفحات :
از صفحه 133 تا 152
تحلیل سیستمی مواجهة وجودی آدمی با خدا در فلسفة ملاصدرا
نویسنده:
عبداله صلواتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملاصدرا در آثارش از دو تلقی از خدا سخن می­گوید: خدای مطلق و جامع اسما و خدای متجلی با اسم خاص برای هر انسانی. تلقی دوم از خدا، به نظر ملاصدرا بت مفهومی است. پرسشی که در این موضع مطرح می­شود به این قرار است: میان خدای مطلق و جامع اسما و خدای متجلی با اسم خاص برای هر انسانی، فاصله­ای وجود دارد. این فاصله را چه چیزی پر می­کند؟ و ملاصدرا برای اینکه با خدای رهای از هر تعین و قیدی مواجه شویم چه راهکار یا راهکارهایی ارائه می­کند؟ دستاوردهای این پژوهش به این قرار است: 1. ملاصدرا در مواضعی تحلیل خدای رهای از هر قید و خدای حاضر در هر موطن و مواجهة با او را در طور عقل می­داند و عقل را عهده دار پر کردن فاصلة یاد شده می­داند نه طور ورای طور عقل را؛ 2. همچنین، از نظر او، در مواضعی کشف و در مواردی، انسان کامل فاصلة مذکور را پر می­کند و در پرتو انسان کامل و اقتدا به او هر انسانی می­تواند با خدای جامع اسما و خدای جامع «تعالی و حضور» در جهان روبرو شود؛ 3. در تحلیل شبکه­ای مواجهة آدمی با خدا می­توان گفت: موقعیت وجودی فرادست، زمینه را برای کشف آماده می­کند و کشف نیز در مرحلة بعد سبب ارتقای موقعیت وجودی می­شود اما آنچه تمام کنندة شبکه­ای از روابط و مؤلفه­هاست انسان کامل است؛ 4. ملاصدرا در مواضعی به امتناع مواجهة با ذات الهی باور دارد و در موضع مقابل، از شناخت ذات الهی سخن می­گوید. نگارنده بر این عقیده است که: موضع دوم او قرائن و شواهد مؤید محکمی دارد.
صفحات :
از صفحه 401 تا 422
خوانشی بر رویکرد هستی شناسانه ضرورت امامت براساس مبانی فلسفی ملاصدرا
نویسنده:
عابدین درویش پور ، مهرداد امیری ، حبیب حاتمی کن کبود
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در فرهنگ شیعی در کنار معرفت به توحید، نبوت و معاد هیچ اصلی به اهمیت و عظمت اصل امامت نمی رسد. در این میان مسئله ی ضرورت هستی شناسانه ی وجودامام از جمله موضوعات کلامی- فلسفی است که مورد توجه برخی اندیشمندان اسلامی قرارگرفته است. صدرالمتالهین به عنوان یک حکیم متأله شیعی، بر پایه استدلال و شهود، در مهم ترین آثار فلسفی و کلامی خویش به بررسی ابعاد مسأله امامت پرداخته است. ایشان با تکیه بر مبانی فلسفی خویش جایگاه امام را در مراتب هستی مورد تحقیق قرار داده و برمبنای اصالت وجود و حرکت جوهری به تبیین رابطه‌ی خداوند، انسان کامل و عالم هستی می‌پردازد و با رویکردی هستی شناسانه براساس قاعده امکان اشرف، قوس نزول و قوس صعود و حرکت جوهری ضرورت وجود امام را به اثبات رسانده و امام را واسطه‌ی فیوضات حق نسبت به ممکنات معرفی و بر مبنای تداوم واستمرار فیض الهی جایگاه ایشان را مشخص می سازد. این پژوهش تلاش دارد با رویکرد توصیفی – تحلیلی، ضرورت وجود امامت را در حکمت متعالیه براساس مبانی فلسفی و هستی شناسانه آن مورد تشریح و تبیین قرار دهد.
صفحات :
از صفحه 447 تا 466
بررسی انتقادی تفسیر آقا علی مدرس و تابعان از نظریۀ «اصالت وجود» ملاصدرا
نویسنده:
محمد حسین زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دیدگاه ملاصدرا دربارۀ اصالت وجود به صورت‌های مختلفی تفسیر شده است. در تفسیر رایج از نظریۀ اصالت وجود، ماهیت امری کاملاً ذهنی و وابسته به فاعل شناسا است و چون در واقعیت خارجی حاضر نیست، نمی‌تواند به نحو حقیقی از واقعیت خارجی حکایت کند. تفسیر استاد عبودیت ـ که بسط و شرح تفسیر آقا علی مدرس زنوزی است ـ در عین حال که بر ذهنیِ صرف بودن ماهیت تأکید می‌کند و ماهیت را شبح وجود می‌داند، حکایت ماهیت از وجود را حکایتی حقیقی معرفی می‌کند. این مقاله با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی عبارت‌های صدرالمتألهین را بررسی کرده و نشان داده است که تفسیر مذکور، نمی‌تواند تبیین مناسبی از دیدگاه ملاصدرا در مسألۀ اصالت وجود باشد. ملاصدرا تحت تأثیر عرفا، ارتباط حق تعالی و تعینات خلقی را بین وجود و ماهیت ترسیم کرده و در به‌تصویر کشیدن این رابطه از تعبیرات عرفا ـ از جمله خیال و شبح و حکایت بودن مخلوقات نسبت به حق تعالی ـ استفاده کرده است. برخلاف برداشت آقا علی مدرس و استاد عبودیت، این قبیل واژگان در معنای هستی‌شناسانه به‌کار رفته‌اند نه معنای معرفت‌شناسانه؛ از این‌رو، نمی‌توان با تمسک به آنها ماهیت را در دیدگاه صدرا، امری کاملاً ذهنی و وابسته به فاعل شناسا تفسیر کرد.
صفحات :
از صفحه 183 تا 208
بررسی انتقادی نظریه تفکیک مقام گردآوری از مقام داوری در باب متدولوژی فلسفه ملاصدرا
نویسنده:
حسن رهبر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در میان دیدگاه های مختلف پیرامون روش شناسی فلسفه ملاصدرا، باورمندان به نظریه تفکیک مقام گردآوری از مقام داوری بر این عقیده اند که ملاصدرا صرفاً در مقام گردآوری از کشف و نقل استفاده کرده است. پژوهش حاضر بیانگر این است که آنچه مدعیان این دیدگاه معتقدند قابل خدشه و ناپذیرفتنی است. چرا که ملاصدرا علاوه بر اینکه در مقام داوری نیز از کشف و نقل بهره برده است، در مسیر داوری و ارزش گذاری مسائل فلسفی، رویکردهایی دارد که بر اساس آن می توان مدعای نظریه پردازان دیدگاه مورد اشاره را مورد چالش قرار داد. در میان این رویکردها، می توان از تلاش برای آشتی میان دیدگاه های متفاوت و متعارض(روش تلمودی)، ارائه مبناگرایی نوین و رجحان قطعیت وحیانی بر قطعیت عقلانی و نیز ظهور مکتب تفکیک به عنوان واکنش به روش صدرالمتألهین در مقام داوری را نام برد. طرح این مباحث علاوه بر اینکه به مثابه نقض دیدگاه طرفداران تفکیک مقام گردآوری از مقام داوری محسوب می شود، از منظر روش شناختی نیز نقص محسوب می شود.
صفحات :
از صفحه 261 تا 279
ناواقع گرایی دیدگاهِ ملاّصدرا پیرامون ادراکِ حسّی
نویسنده:
پدیدآور: پدرام اسکندری ؛ استاد راهنما: زینب شکیبی ؛ استاد مشاور: سیدعلی علم‌الهدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آن چه در این پژوهش مرکز توجه قرار گرفته است ، دیدگاه شناختارگرایانه ملّاصدرا در تبیین قبول و پذیرش مسأله ناواقع گراییِ ادراک حسّی می باشد؛ که از دیرباز طرح آن لازمه بررسی امکان تحقق در کسب معرفت یقینی منطبق با واقع ، بوده است ؛ و محلّ اختلاف آراء و نگرش های متفاوت میان فیلسوفان واقع گردیده . ازجمله اعتقاد ملّاصدرا به نظریه حرکت جوهری نفس که در ذات آن ، مبنای صدور احکام دیگری مانند ، اتحاد ماده و صورت ، تجّرد ادراک حسّی و خیال منفصل ، می باشد موجب گردیده تا نظریات نو آورانه ملّاصدرا را بتوان در نقطه مقابل با اکثریت آراء فلاسفه (اغلب فلاسفه طبیعی )پیشین و معتقد به شناخت تجربی وحسیّ به عنوان نخستین و تن ها مبدأ کسب معرفت ناپایدار قرار داد . بدین منظور تلاش شده است تا در این نوشتار، با اشاره بر ، نظریه تجّرد ادراک ملّاصدرا (حسّی ، خیالی ، عقلی ) ، در ارتباط با مباحثی چون : جایگاه علم حصولی و حضوری و در قیاس برخی دیگر از دیدگاه های متکی برنظرات حس گرایی افراطی (مکتب پوزیتیویسم ) ، مبنی بر ، بی معنی دانستن شناخت واقع از طریق مفاهیم و یا امور فراحسّیِ صرفاَ ذهنی، و تعیین نقش جایگاه رابطه حس و عقل با یکدیگر، در صدق معرفت یقینی ، پرداخته شود .
سیر تاریخی علم النفس در فلسفه اسلامی (از کندی تا ملاصدرا)
نویسنده:
پدیدآور: سیدعلی دشتی خویدکی ؛ استاد راهنما: محمدحسین دهقانی محمودآبادی ؛ استاد مشاور: عباسعلی آرامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علم النفس یکی از موضوعات مهم در مکاتب فلسفه اسلامی و دیگر فلسفه هاست؛ زیرا فلاسفه و منطق دانان بر این باورند که این نفس ناطقه و عاقله آدمی است که فصل ممیز بین انسان و سایر حیوانات است و بدون شناخت چنین نفسی نمی توان انسان را شناخت و به گوهر وجودی و کمالات بالقوه او آگاهی یافت. از همین رو است که علم‌النفس نزد فیلسوفان مسلمان نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است. اهمیت بالای علم‌النفس سبب شده است تا شناخت نفس نزد آنان ضرورتی مضاعف یابد. در اهمیت نفس شناسی همین بس که بسیاری از فلاسفه بزرگ مانند فیثاغورس، سقراط، افلاطون و ارسطو اساس فلسفه خویش را نفس قرار داده اند. از سقراط نقل است که می گفت: بیهوده در شناختن موجودات بی روح و خشک رنج مبر، بلکه خود را بشناس که شناخت نفس بالاتر از اسرار طبیعت است. ارسطو شاگرد افلاطون در باب نفس، اثری ارزشمند و مستقل با نام «درباره نفس» از خود باقی گذاشته است. بررسی سیر تاریخی علم‌النفس در فلسفه اسلامی حاکی از تفاوت دیدگاه‌ها و فزونی یافتن عمق نفس‌شناسی فلاسفه مسلمان در بستر تاریخ است که این امر نیز حاکی از گستردگی زوایای مبحث نفس و پیچیدگی و دشواری شناخت حقیقت نفس است. کندی: اولین فیلسوف مسلمان که به مسئله نفس پرداخته است ابویوسف یعقوب بن اسحاق کِندی معروف به فیلسوف العرب می‌باشد. تعاریف متعددی از نفس در آثار کندی بچشم می‌خورد. این گوناگونی تعریف از نفس و تفاوت ظاهری کلام وی در باب نفس، ریشه در بهره مندی او از نظریات ارسطو و افلاطون در این باب دارد. بهره مندی وی از ارسطو موجب شده تا کندی نفس را «استکمال اول برای جسم طبیعی که دارای حیات بالقوه است» بداند‌. و بهره مندی وی از افلاطون در این باب سبب شده تا نفس را اینگونه تعریف کند: نفس دارای شرف و کمالی است که جوهرش از جوهر خداوند متعال است، همچون نور خورشید نسبت به خورشید». البته باید پذیرفت که آرای کندی در باب نفس بیشتر افلاطونی است تا ارسطویی و این امر به دلیل همخوانی آرای افلاطون با تعالیم اسلامی است. از این رو است که وی نفس را وجودی بسیط می داند که جوهر و حقیقتش را از خداوند می گیرد همانطور که پرتو خورشید از خورشید سرچشمه می گیرد و پس از مرگ انسان، نفس به عالمی به نام عالم عقول رهسپار می گردد. دیدگاه کندی در باب قوای نفس، ترکیبی از باورهای ارسطو و افلاطون است؛ زیرا نفس در نفس شناسی افلاطون دارای سه قوه: شهویه، غضبیه و عاقله است. همچنین نفس در نزد ارسطو دارای قوای سه گانه است اما با تعبیر نفس: نفس نباتی، نفس حیوانی و نفس عاقله. باید اذعان کرد که دیدگاه کندی در باب قوای نفس، دیدگاهی ویژه است؛ زیرا تقسیم بندی وی از قوای نفسانی متمایز از تقسیم بندی ارسطو و افلاطون است. کندی نفس را دارای سه قوه اصلی می داند که هر یک از آنها مشتمل بر قوای گوناگونی هستند. قوای اصلی نفس از نظر کندی عبارتند از: قوای حاسه، متوسطه و قوه عاقله. فارابی: دیگر فیلسوف مسلمان که به مسئله‌ی نفس پرداخته ابو نصر فارابی است. فارابی مانند دیگر فلاسفه به اثبات وجود نفس و دلایل وجود آن نمی‌پردازد؛ زیرا هر کس خویشتن را و نفس خود را با علم حضوری درک می‌کند و آنچه با علم حضوری دریافت می‌شود نیاز به اثبات ندارد در حالی که علم آدمی به بدنش با علم حصولی است. دیدگاه فارابی نیز در باب نفس مستفاد از ‌باورهای ارسطو و افلاطون است. وی انسان را موجودی ترکیبی و تلفیقی از جوهر روحانی و از امر پروردگار که منشأ آن عالم امر و غیر مادی است و دیگری جوهر جسمانی و بدن که منشأ آن عالم مادی با ویژگی‌های شکل، صورت، کیفیت، حرکت و سکون، تجسد و انقسام پذیری است می‌داند. فارابی معتقد است نه تنها انسان، حیوان و نبات دارای نفس هستند، بلکه افلاک نیز دارای نفس هستند. حقیقت نفوس فلکی با حقیقت نفس انسانی، حیوانی و نباتی متفاوت است. علی‌رغم آن که تا اندازه‌ای با نفس ناطقه انسانی تجانس دارند. وی نفس آدمی را پیش از بدن موجود دانسته و پس از تعلقش به بدن یا سعادتمند است یا شقاوتمند. فارابی نفوس انسانی را بلحاظ بقا و فناء به جاودانه در سعادت، جاودانه در شقاوت و نیازمند به ماده‌ تقسیم میکند. دسته اول نفوسی هستند که سعادت را شناخته و برای دستیابی به آن تلاش کرده اند. دسته دوم سعادت را شناخته‌ اما از آن رویگردان شده اند و دسته آخر نفوسی هستند که سعادت را نشناخته‌اند و به درجه عقل مستفاد نرسیده‌اند و همچنان نیازمند به ماده‌اند. ابن سینا: فیلسوف مسلمان قرن چهارم (428- 370 ق)، توجه‌ای خاص به مسئله نفس نموده است. وی نزدیک به سی اثر ماندگار از خود در باب نفس خلق کرده است. این آثار گویای آن است که با وجود اشتراکات بین علم النفس ابن سینا و ارسطو، از بُن علم النفس سینوی متفاوت است؛ زیرا ابن سینا نفس را مانند صورت که منطبع در ماده است منطبع در بدن ندانسته بلکه رابطه میان نفس و بدن را رابطه تعلقی می داند نه رابطه انطباعی. این رو است که نظرات وی در باب نفس بدیع و قابل توجه است. به دیگر سخن از منظر ابن سینا نفس و بدن ارتباط نزدیکی با هم دارند آنگونه که ارسطو تبیین می کرد اما با این تفاوت که ابن سینا برخلاف ارسطو نفس و بدن را از هم جدا می داند یعنی همان نظریه دو جوهری نفس و بدن. وی دو دلیل در راستای اثبات نظریه خویش بیان می کند یکی دلیل خود آگاهی مستقیم و دیگری دلیل تجرد عقل. او بر این باور است که نفس جوهری بسیط، غیر مادی، محرک بدن و فناناپذیر است.
مباني تأويل در انديشة عرفاني ملاصدرا
نویسنده:
مسعود حاج ربيع
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در اين مقاله به بررسي مباني تأويل در انديشة عرفاني ملاصدرا مي‌پردازيم. به عقيدة نويسنده، در فضاي «تفکر عرفاني»، مقولة «تأويل» نه تنها عنصر مؤثري براي فهم قرآن و متون روايي است، بلکه کليد فهم همة مناسبات حقيقي در عالم هستي به شمار مي‌رود. از جمله چالش‌هايي که در فضاي مخالفت‌ها با تأويل عرفاني وجود دارد، مخالف خواندن تأويل با ظواهر دين است؛ درحالي‌که آنچه در تأويل عرفاني به دست مي‌آيد، معاني باطني‌اي است که بدون حفظ ظواهر حجيت ندارد. بهره‌گيري از روش تأويل در تفاسير آفاقي و انفسي ملاصدرا، مؤيد بسيار خوبي بر پذيرش روش تأويل عرفاني و غلبة اين روش بر هرمنوتيک وي به شمار مي‌رود. نويسنده در اين تحقيق مي‌کوشد تا به جست‌و جوي مباني تأويل در تفکر عرفاني ملاصدرا بپردازد. به عقيدة نويسنده، مباني تأويل، در سه محور قابل طرح است: 1. مباني وجود‌شناختي؛ 2. مباني انسان‌شناختي؛ 3. مباني معرفت‌شناختي. از مهم‌ترين و اساسي‌ترين اين مباني، ذو بطون دانستن انسان، ‌قرآن و عالم هستي است. از مباني ديگر، مي‌توان به استکمال‌پذيري نفس انساني، سفرهاي تأويلي و ايجاد حس تأويل در سالک، لزوم فهم مراد متکلم براي فهم کلام، و برخي مباني ديگر که تفصيل آن خواهد آمد، اشاره کرد. روش نويسنده در اين مقاله، آميزه‌اي از نقل و تحليل عقلي - عرفاني است. هدف ما در اين نوشته، نگاهي تفصيلي به مباني انديشة ملاصدرا در خصوص تأويل با رويکرد عرفاني است.
صفحات :
از صفحه 19 تا 31
تحلیل و بررسی رو‌ش‌ صدرالمتألهين در مقام گردآوری و تحقیق
نویسنده:
حسن رهبر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نقد روش‌شناختی در نظام‌های فلسفی، به‌ویژه در فلسفة صدرالمتألهين به‌عنوان‌ آخرین نظام فلسفی در جهان اسلام، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این میان، آن ‌دسته از تحقیقات انتقادی نیز که صورت پذیرفته، بیشتر ناظر به مقام داوری و نظریه‌پردازی بوده و نسبت به مقام پژوهش و گردآوری که یکی از ارکان مهم نظام‌های فلسفی محسوب می‌شود، کم‌توجهی صورت گرفته است. ازاین‌رو پژوهش حاضر ناظر به نقد روش‌شناختی فلسفه صدرالمتألهين در مقام پژوهش و گردآوری است. نقدهای وارده بر روش صدرا در پژوهش و گردآوری، معطوف به چهار بخش می‌شود، که چه‌بسا بتوان آنها را به‌عنوان ایرادات اصلی روش وی در این مقام دانست: تغییر جایگاه مباحث فلسفی، بی‌نظمی‌در بیان مطالب، و نبود ترتیب در مسائل، عدم توجه به طرح و بیان مسئله و عدم ارجاع‌دهی به منابع مورد استفاده، از جمله مواردی است که می‌توان در این مقام مورد اشاره قرار داد. نوشتار حاضر با روش کیفی ـ توصیفی مبتنی بر مطالعات کتابخانه‌ای می‌کوشد به تبیین نقدهایی که در این مقام بر روش صدرالمتألهين وارد می‌شود، بپردازد.
صفحات :
از صفحه 59 تا 65
  • تعداد رکورد ها : 4956