آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 122
خواطر عرفانی از منظر عرفای قرن پنجم هجری قمری
نویسنده:
پدیدآور: رحیم پنبه‌زن ؛ استاد راهنما: عبدالرضا مظاهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
پژوهش حاضر با هدف بررسی خواطر عرفانی از نظر عرفای قرن پنجم هجری قمری و با بهره‌گیری از روش توصیفی و تحلیلی گردآوری و تدوین شده است. یکی از عناصر بنیادین سلوک در عرفان اسلامی مساله خواطر است که به‌ معنای‌ اندیشه‌ و خطابی‌ است که‌ به‌ سرعت‌ بر دلِ سالک می‌گذرد بدون‌ اینکه‌ خود او اراده کرده‌ باشد. مفهوم خواطر ابتدا در کلام اسلامی مطرح شد و سپس به حوزه عرفان راه یافت و با توجه به ماهیت و حفظ خاطرها از مباحث علم‌النفس در فلسفه است که فیلسوفان متعدی همواره در برهه‌هایی که می‌زیسته‌اند به آن توجه خاصی مبذول داشته‌اند. بدون تردید عرفای قرن پنجم نقش بی‌بدیلی در پرداختن به موضوع خواطر و لزوم توجه به خواطر ربانی و دوری از خواطر شیطانی داشته‌اند. در بیان نظریات و تبیین منش عرفانی جهت نیل به سمت خواطر زبانی و مهارخواطر نفسانی، در ابتدای قرن پنجم عمدتاً گرایش به عرفان عملی توجه به دستورات عملی مدنظر بوده است و پرداختن به وجوه نظری و عملی و توضیحات بیشتر در خصوص مبانی و مفاهیم و نیز شرح موضوع خواطر و تقسیم بندی آنها خود موجب شکوفایی در این زمینه شده است. عرفا در این قرن به صورت مبسوط به تبیین مفاهیم و مبانی مذکور پرداخته و با ارائه شرح و توضیحات لازم و تقسیم‌بندی هریک به روشنی حوزه تأثیرگذاری و تأثیرپذیری هریک از این مبانی و مفاهم را در رسیدن به کشف شهودی عرفانی بیان داشته‌اند چه اینکه برخی مبانی در راستای نیل به این مهم هستند و بعضی موجب دوری از شهود عرفانی. از سویی در بین عرفای قرن پنجم، هم در کلیات بحث خواطر و تقسیم‌بندی به خواطر ربانی و نفسانی و ... بعضاً در شکل و مرتبه آنها اختلاف دیده می‌شود ولی در حوزه تأثیری آنها بر نزدیکی و یا دوری از طریق کشف و شهود عرفانی اختلاف نشری دیده نمی شود .
تبیین و تحلیل رابطه قضا و قدر و بداء از دیدگاه علامه طباطبایی (ره) و عرضه آن بر کتاب و سنت
نویسنده:
نویسنده:علی مصطفی؛ استاد راهنما:محمد رضاپور؛ استاد مشاور :محمدعلی قدسپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
یکی از مسائل ناظر به افعال الهی، مسأله قضا و قدر و بداء و ارتباط بین آنهاست که آیات و روایات به این مسأله تأکید زیادی دارد. نوشتار حاضر این مسأله را در اندیشه علامه طباطبایی با عرضه آن بر کتاب و سنت مورد بررسی قرار داده است. علامه قضا و قدر را بر اساس نظام علیت و معلولیت تفسیر می کند و قضا را نسبت شیء به علت تامه اش و قدر را نسبت شیء به علل ناقضه می داند. در عالَم، قانون اسباب و مسببات حاکم است و این قانون تبدیل و تبدل نمی پذیرد. از طرفی، این قانون حاکم در جهان، نیز محکوم یک قانون فوقش است که آیات و روایات این مطلب را برای خدا ثابت کردند و برای خداست که امور را تقدیم یا به تأخیر بیندازد. در سایه این دو حقیقت، یک صبغه توحیدی در روح و جان انسان پیدا می شود. حقیقت اول، انسان را به تمسک به اسباب و سنت های حاکم در جهان می کشاند؛ البته با اذن خدا. حقیقت دوم نیز انسان را به قدرت خدا که قاهر و غالب بر همه این نظام اسباب و مسببات عالم است، توجه می دهد. بله، این سبب قاهر، گاه یک سبب طبیعی نامعلوم و گاه یک سبب غیر طبیعی است. این سبب و اسباب با اختیار و عمل انسان منافاتی ندارد، بلکه تقدیر و عمل انسان به منزله روح و جسد است. در برخی از تقدیرات الهی بداء رخ می دهد و تقدیری بر تقدیر دیگر واقع می شود همچون دعا. این مسأله در آیات و روایات با تمایز بین لوح محفوظ و لوح محو و اثبات مورد تأکید قرار گرفته است که منافاتی با یکدیگر ندارد. بنابر بررسی دیدگاه علامه با توجه به آیات و روایات، بر خلاف رویکرد فلسفی رایج، قضا منحصر در عالم مجردات نیست و در عالم ماده نیز حاکم است و از‌ این‌ منظر گام جدیدی در این زمینه‌ برداشته‌ و میان دیدگاه فلسفی رایج و دیدگاه قرآن و روایات، سازگاری بیشتری ایجاد نموده‌است‌، امّا در مسأله قدر از این‌ عمومیت دست کشیده و مرتبه‌ قدر‌ را تنها به عالم ماده‌ نسبت‌ داده است و حال آنکه بر اساس آیات و روایات، قدر نیز مانند قضا‌ به‌ مرتبه خاصی از جهان‌ هستی‌ اختصاص ندارد، بلکه در تمام آن جاری است. البته در این پایان نامه، توجیهی برای این مورد افتراق نیز ارائه شده است. بنابراین، مطالبی که علامه در تبیین قضا و قدر، و به خصوص در تبیین رابطه آن با بداء مطرح نموده اند حداکثر سازگاری با آیات و روایات را دارند که توجه به این دو نظام حاکم و محکوم، انسان را در حالت بین خوف و رجاء قرار می دهد؛ و خداوند می خواهد مؤمن در این حالت زندگی کند تا به مراحل عالیه کمال و قرب به او برسد.
تبیین عرفانی معرفت نفس از منظر آیت الله قاضی و علامه حسن زاده آملی
نویسنده:
نویسنده:مصطفی بخشی؛ استاد راهنما:عبدالرضا مظاهری؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
این پژوهش به بررسی موضوع مهم «معرفت نفس» از دیدگاه دو عارف بزرگ از مکتب عرفانی نجف، یعنی آیت‌الله قاضی و علامه حسن زاده آملی می‌پردازد. در فصل اول کلیّاتی پیرامون نفس، تعاریف و رویکردهای مربوط به آن و شناخت و معرفت نفس از دیدگاه‌های مختلف روانشناسی، کلام اسلامی، فلسفه، عرفان و آیات و روایات مورد نظر قرار گرفته است. در فصل دوم دیدگاه علامه حسن‌زاده آملی در خصوص معرفت نفس بررسی شده و طی آن مشخص می‌شود که علامه در اکثریّت تالیفات و آثار خود معرفت نفس را از دیدگاه فلسفی- عرفانی مورد نظر قرار می‌دهند. براین اساس ابتدا اثبات و تبیین چیستی و حقیقت نفس بیان شده و قدم به قدم با توضیح رابطه بین نفس و بدن، تبیین حرکت آن از نقص به کمال، اثبات تجرد نفس، مراتب و عوالم نفس از دیدگاه علامه ادامه یافته و سپس شهود باطنی و معرفت حقیقی متناسب با هریک از عوالم نفس از منظر ایشان بررسی شده است. در فصل سوم دیدگاه‌های آیت الله قاضی مورد نظر قرار می‌گیرد. ایشان معرفت نفس را در قالب مؤلفه‌های عرفان عملی مد نظر دارند. لذا کیفیت تمرکز و توجه به نفس، ویژگی‌ها و لوازم معرفت نفس نظیر: ترک عادات ورسوم و تعارفات، عزم، رفق و مدارا، وفا، ثبات و دوام، مراقبه، محاسبه، مؤاخذه، مسارعت، ارادت، ادب نگاهداشتن، نیّت، صمت، جوع و کم‌خوری، خلوت، سهر، دوام طهارت، مبالغه در تضرّع و مسکنت و خاکسارى و بکاء، احتراز از لذائذ، کتمان سرّ، شیخ و استاد، ورد، نفی خواطر، ذکر و فکر و سپس شاخص‌های اختصاصی طریقه مرحوم قاضی اعم از: تعبد کامل به شریعت، حضور در عرصه اجتماع، عشق، ولایت اهل بیت(علیهم‌السلام) مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت مراحل و کیفیت سیروسلوک برای رسیدن به معرفت نفس در طریقت آیت‌الله قاضی مورد نظر قرار گرفته است. از آن‌جا که رویکردهای عرفانی علامه حسن‌زاده و آیت الله قاضی هر دو منطبق بر مکتب عرفانی ابن‌عربی است، لذا در فصل چهارم معرفت نفس از دیدگاه ابن عربی و هستی شناسی او نظیر قوس صعود و نزول، معرفت مثالی، معرفت عقلی و معرفت فراعقلی نفس، منِ حقیقی و معرفت نفس و در نهایت فناء فی‌الله به عنوان غایت معرفت نفس مورد نظر قرار گرفته است.
مطالعه تطبیقی انتقادی دریافت حسی نزد ابن سینا و کانت
نویسنده:
نویسنده:صالح محمد علاوی؛ استاد راهنما:محمد رضاپور؛ استاد مشاور :مصطفی عزیزی علویجه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
این رساله به بررسی معرفت شناسانه یکی از مهمترین ابزارهای معرفت یعنی درک حسی و روشهای آن از دیدگاه دو شخصیت بزرگ از فیلسوفان شرق و غرب یعنی ابوعلی سینا ملقّب به شیخ الرئیس و ایمانوئل کانت معروف به بانی انقلاب کوپرنیکی در اندیشه می پردازد. در این رساله، تصویر کاملی از نظریه درک حسی نزد این دو فیلسوف ارائه شده است. ابن سینا برای بیان نظریه خود در باب درک حسی، در دو دانش روان‌شناسی فلسفی و تشریح پزشکی به اثبات وجود و تعداد قوای حسی ظاهری و باطنی و همچنین موضع هریک از آنها در مغز و مهمترین وظائف آنها پرداخته است. او همچنین اثبات نموده که احساس با انفعال اعضای حسی حاصل می شود و در آنچه حس مشترک نامیده می شود به شکل صورت یا معنایی جزئی متمثّل می گردد که این همان چیزی است که درک حسی خوانده می‌شود. همچنین از حیث معرفت‌شناسی، رابطه بین درک حسی، درک خیالی، درک وهمی و درک عقلی و نیز نقش درک حسی در تولید معقولات و ارزش معرفت‌شناختی درک حسی بررسی شده است. اما نظریه کانت در باب درک حسی به شیوه‌ای دیگر است و محور اصلی مباحث کانت، توجیه منطقی صدق قضایا و کلیّت بخشی به آنها به نحو ضروری است. خلاصه نظریه او این است که تمام معرفت‌های انسان با تجربه ای شروع می شود که منشأ آن حدس‌ها یا شهود (intuition) می باشد. این شهودات معرفت نیستند بلکه تنها منشأ انتزاع مفاهیمی هستند که معرفت متشکل از آنهاست. معرفت هم یا تحلیلی است که عبارت است از قضیه‌ای که موضوع آن همان محمولش می-باشد که ارزش معرفت‌شناختی آن ذاتی آن بوده و به خودی خود صادق و متصف به کلیت و ضرورت می‌گردد و یا تألیفی است که موضوع آن متضمن محمولش نیست و او شرط صدق در تمام قضایای تألیفی را آن دانست که پذیرای شهود محض (مکان و زمان) گردند، زیرا طبق دیدگاه او، ما راهی به درک خود واقع (Noumenon) نداریم و آنچه درک می کنیم تنها پدیدار اشیاء (Phenomenon) می باشد و حتی مکان و زمان نزد او شرطهایی برای ادراک اند و نه منشأ انتزاع دارند و نه ما بإزاء خارجی. اما معرفت تألیفی نیز خود به دو بخش تقسیم می شود: پسینی (تجربی) و پیشینی. صدق معرفت پسینی منوط و معلّق است زیرا تألیف این قضیه جز از طریق دو شهود زمان و مکان صورت نمی‌گیرد، جز این که به خودی خود غیر از طریق (مقولات) که خود گونه ای معلومات تحلیلی پیشینی هستند به کلیت و ضرورت متصف نمی گردند و در نتیجه تا وقتی تحت مقولات نروند ارزش معرفت‌شناختی ندارند. اما معرفت تألیفی پیشینی به خودی خود متصف به کلیت و ضرورت نمی گردد؛ این در حالی است که کانت این معرفت را ترانسندنتال Transcendental یا متعالی میشمارد و بر این اساس تا دو شهود محض (مکان و زمان) را نپذیرد ارزش معرفت‌شناختی ندارد زیرا به نظر کانت بدون این شرط ممکن است دچار تناقض گردد. از این رو، کانت ریاضیات و طبیعیات را از جمله معارفی می داند که ارزش معرفت‌شناختی دارند زیرا زمان و مکان را می پذیرند، این در حالی است که چون متافیزیک اینگونه نیست کانت آن را نه معرفت می‌داند و نه علم. نتیجه آنکه، درک حسی معرفتی تألیفی پسینی است و از این رو با شروطی که ذکر شد می تواند دارای ارزش معرفت‌شناختی باشد. همچنین روشن شده است که بین دیدگاه ابن سینا و کانت نقاط مشترکی وجود دارد که از جمله آنها این است که درک حسی نه به ذات اشیاء بلکه تنها به ظاهر و پدیدار آنها دسترسی دارند جز آنکه بین این دو در معنای ظاهر و پدیدار اختلاف وجود دارد. همچنین از نقاط اشتراک آنها این است که درک حسی به خودی خود ارزش معرفت ‌شناخیت ندارد و تنها در صورت دارا بودن شروط درک عقلی واجد ارزش می شوند که البته در این شروط هم با یکدیگر اختلاف دارند. همچنین، برخی موارد جزئی در دیدگاه ابن سینا مثل این که درک حسی مادی است و همچنین این که دلیل تعمیم و کلیت دادن در استقراء همان تکرار مشاهده حسی است را بررسی و نقد کرده ایم، چنان که مجموعه‌ای از اشکالات اساسی بر نظریه کانت را مطرح نموده ایم که مهمترین آنها، همان معیار صدق به نحو کلی و ضروری چه در قضایای تحلیلی و چه در قضایای تألیفی است و ثابت کرده‌ایم که معیار صدقی که کانت به طور کلی از آن غفلت کرده همان چیزی است که در مطالب فیسلوفان پیشین مطرح شده که عبارت است از این که محمول عرض ذاتی موضوع باشد نه عرض غریب آن.
بررسی و تحلیل دیدگاه فقهای فریقین نسبت به عرفای مسلمان و عرفان اسلامی(از دوره صفویه تا کنون)
نویسنده:
نویسنده:یداله قائم‌پناه؛ استاد راهنما:عبدالرضا مظاهری؛ استاد مشاور :حسین رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
در این نوشتار عارف کسی است که برای درک و دریافت اسرار حقیقت مراتب تزکیه و تصفیه نفس را طی کرده و عرفان اسلامی معرفتی است باطنی که از دل کتاب و سنت استخرج و استنباط می‌شود. نوشتار حاضر که به روش کتابخانه‌ای تألیف و به سامان و بر پایه تحلیل دیدگاه فقهای فریقین نسبت به عرفای مسلمان و عرفان اسلامی استوار شده، به تعبیر دیگر پرسش بنیادین این نوشتار عبارت است از اینکه دیدگاه فقهای اسلامی در باره عارفان مسلمان و عرفان اسلامی چیست و چگونه تحلیل می‌شود. در این نوشتار ضمن نقل نظر فقیهان مذاهب اسلامی و انتقاد آنان راجع به عرفان اسلامی و عارفان مسلمان به تحلیل و بررسی آن‌ها پرداخته‌ایم، در این نوشتار علاوه بر مقدمه و کلیات که فصل اول را تشکیل داده، فصل دوم با دید کلی‌نگر به سیر تاریخی چالش‌های بنیادین فقها و عرفای مسلمان قبل از صفویه آغاز شده و با مباحثی چون معرفی آثار بزرگان و نویسندگان شیعه و سنی اعم از مخالف و موافق ادامه یافته سپس شیوه‌های منتقدان در نقادی‌ها و علل مخالفت‌ها واکاوی شده و در فصل سوم اشکالات فقهای شیعه و سنی بر سیره و منهج عملی عرفای مسلمان و در فصل چهارم اشکالات فقها بر بنیادهای نظری عرفان اسلامی تحلیل و بررسی شده و در فصل پنجم تحلیل و بررسی‌ها از حیث قابلیت دفاعی داشتن و نداشتن آن‌ها مورد توجه و تذکر قرار گرفته است. و در نتیجه معلوم شده که اغلب نقد و انتقاد فقیهان راستین و درست آیین اسلامی متوجه صوفی‌نمایان و عرفان‌های کاذب و دروغین است و برخی از نقدها هم متوجه کردار و گفتار جهله صوفیه است که از سر نادانی و عدم فهم دقیق عرفان از آنها سرمی‌زند نیز واضح شده که نه عارفی ضد شریعت و فقه و روحانیت است و نه فقیهی دشمن عرفان و معرفت باطنی است معرفتی که از منبع زلال قرآن و حدیث اهل بیت (ع) اخذ و دریافت می‌شود. و چون آفتاب درخشان مدام در تجلی است.
مقدمه ، تصحیح و تعلیق بر کتاب ( بحر الحیات) از محمد غوث گوالیاری
نویسنده:
نوشین خدامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , حاشیه،پاورقی وتعلیق
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
این اثر اثری سمبلیک و مقایسه ای است و در جریان عرفان تطبیقی میان جوکیان هند و عارفان مسلمان اثری کلاسیک محسوب میشود .چون شیخ عارف محمد غوث گوالیاری هم نزد عارفان مسلمان و همنزد جوکیان هندو آموزش نظری و عملی در یوگا و تصوف دین بود لذا توانسته است در این اثر به تلفیق شایسته توجه از ابن هر دو دست یابد از سوی دیگر از نکات جالب این کتاب تطبیق های خاص و ویژ ای است که میان عوالم مختلف انجام داده است.تطبیق بدن بدن با روح انسان شایسته توجه است.موضوع دیگر در این اثر سنبولیسم این است که مدام به رخ کشیده میشود و مثل هر اثر مهم عارفانه دارای ابعاد نماد گرانه و رمزی میباشد رمز های عالم کبیر،رمز های عالم صغیر باهم تطبیق داده میشود و نتایج خاصی ارائه میگرد.انسان شناسی عارفانه این اثر نیز بسیارجالب توجه و دقت است زیرا بر خلاف برخی متصوفه که به نفی تن و خواهش های جسمانی میپردازند محمد غوث،حفظ بدن و رسیدگی به ان را شایسته توجه میدانند و به متافیزیک تن میرسد و ابعادی از پزشکی خاص را که در میان هندوان شناخته شده عرضه میدارد.کتاب بحر الحیات نوشته شیخ محمد غوث گوالیاری از مشایخ سلسله شطاریه هند می باشد. این کتاب ابتدا به زبان امرتکند وسپس به زبانعربی و در نهایت به زبان فارسی در ده باب نگاشته شد . این کتاب که به معنای«دریای زندگانی است» به ریاضتهای جوکیان و آداب و اعمال وادراد ایشان پرداخته است . در بابهای ده گانه کتاب به ستاره شناسی و نجوم ، پزشکی ،اوراد و اذکار وهمچنین در باب معرفت در عالم صغیر و تاثیرات عالم صغیر همچنین در باب ریاضیات و کیفیت آن و نکاتی درباره معرفت ایجاد انسان وماهیت آن وحسد و ماهیت آن و معرفت وهم و فنای جسد و در نهایت در حکایت مبداء و معاد سخن می گوید. که در این مقال فرصت پیش آمد تا به این مهم بپردازم و کتاب خطی بحرالحیات رابه عنوان پایان نامه بررسی کنم.
ترمودینامیک شیمیایی ومکانیک کوانتومی مبنایی برای مطالعهالهیات وجهان بینی دینی
نویسنده:
زهرا سیّار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پیشرفت فوق‌العاده‌ علوم‌ در دوران‌ تمدن‌ طلایی‌ اسلام‌ نتیجه‌ اهمیت‌ و ارزش‌ علم‌ ودانش ودعوت‌ به‌ مطالعه‌ آفرینش‌ بود . قرآن با تاکید بر واقعیت طبیعت به عنوان باز نمود علم الهی، علم ودین را در تعامل تکمیلی با یکدیگر قرار داده است . به‌ عقیده پاپ‌، این‌ دو می‌توانند اثر سازنده‌ای‌ بر یکدیگر نیز داشته‌باشند: «علم‌ می‌تواند دین‌ را از خرافات‌ برهاند و دین‌ می‌تواندعلم‌ را از بت‌پرستی‌ و مطلق های‌ باطل‌ بپیراید». هدف علم ، توصیف و تبیین پدیده‏هاى مادى است و دین نیزدر کنار دعوت به شناخت طبیعت برای ما روشن کرده که شما هیچ گاه نمی توانید به ذات برخی از پدیده ها برسید . لذا به نظر می رسد اصل عدم قطعیت هایزنبرگ گواهی براین مدعاست که ما هیچ گاه نمی توانیم ذاتطبیعت را درک کنیم. ‌دین‌ را می توانبا زبانفیزیک‌ درک کرد ودرباره‌ آن‌بر اساس‌ نظریه ‌های‌ ترمودینامیک‌ و مکانیک کوانتوم قضاوت‌ کرد و الهیّات‌ را ورای‌ فیزیک‌ دانسته و باور داشت کهفیزیک‌ در شکل‌ دادن‌به‌ آن‌ سهم‌ دارد. از این رو دروازه ای برای درکالهیات مبتنی بر دانش باز می شود.هدف اصلیاین مقاله ، تلاشی است که نشان دهیم ،رویکرد هایی در حوزه علم و دانش و معنویت بشری به موازات یکدیگر در حال رخ دادن است که به تدریجفاصله فیزیک و متافیزیک را از بین می برد و نیزدر می یابیم، مکانیک کوانتوم نمونه‌ فعالیت عالی ذهن انسانی استکه هدف آن اتصال به هسته مرکزی واقعیت از طریق ابعاد نامکشوف می باشد . مکانیک کوانتوم با سربلندی قادر است حقیقت انسان را در کنار حقیقت کائنات، سنجیده و دور از تناقض، تبیین کند . آگاهی بیشتر بر حقیقت انسانی، مقدمه نزدیکی به حقیقت بیکران خداوند است.در مبحث ترمودینامیک ، آنتروپی یا بی نظمی نیزمطرح شدهاست. این برهان، ازلی بودن جهان را نفی می کند، که اگر جهانازلی باشد، یعنی شروعی در زمان نداشته باشد، ما همواره بی نهایت زمان را پشت سر گذارده ایم و با توجه به این که آنتروپی جهان در حال افزایش است در نتیجه جهان باید در بی نظمی مطلق به سر برد، طوری که هیچ فرآیندی انجام نخواهد شد. چون می بینیم جهان در چنین حالتی نیست،پس جهان نمی تواند ازلی باشد و حتما باید شروعی در زمان داشته باشد.این تحقیقدر پنجفصل ارائه شده است. در فصل اول مقدماتی از موضوعدر رابطه با کتاب آسمانی ،‌ علم و دین آمده استو درفصل دوم مطالعات نظری شامل تاریخچه علمی وتاریخچه فلسفی و مباحث علمی ترمودینامیک شیمیایی و مکانیک کوانتوم مطرح شده است. فصل سومشامل روش شناسی ونظریات برخیدانشمندان غربی معاصر است.درفصلچهارم تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق ازجنبه اعتقادى مطرح شده است و درفصل پنجم نتیجه گیری مباحث و پیشنهاداتارائه گردیده است.به طور کلی ، باتوجه به مطالب اینتحقیق، بدیهی است کهیک وجود مطلق در کائنات هست که این وجود دارای شعور مطلق است وهمه واقعیت های عالم از آن ناشی می شود .
مقایسه و بررسی اصطلاحات عرفانی منازل السائرین و کشف الاسرار
نویسنده:
داود فخار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر شامل دوازده فصل می‏باشد که نگارنده سعی کرده هر یک را در جای خودش و محل موردنظر خود مفصلاً مطرح سازد تا خوانندگان این رساله به سهولت بتوانند آنرا مورد مطالعه قرار دهند. در آغازین فصل این رساله به طرح کلیات پرداخته و سپس تصویری از زندگینامهخواجه عبدالله انصاری و شیخ میبدی ارائه نموده و در نهایت به مقایسه و بررسی اصطلاحات عرفانی منازل السائرین و کشف الاسرار پرداخته ام. اندیشه‏های عرفانی خواجه در دو اثر کشف‏الاسرار و منازل‏السائرین بسیار حساس می‏باشد و این اهمیت از متعدد بودن شروحی که شارحان براین کتاب افزوده‏اند کاملاً مشهود است و ترسیم برای شاکله تفکر عرفانی خواجه و تأثیراتی که بر عرفان اسلامی داشته حائز اهمیت است. در این رساله حقیر تمامی اصطلاحات عرفانی خواجه را در کتاب منازل‏السائرین پیدا نموده و با آیات مرتبط آن در کشف‏الاسرار بررسی و مقایسه نموده و نتایجی که از آن حاصل گردیده را بیان نموده‏ام که البته بر اثر کثرت کار براساس ذوق شخصی و علاقه قلبی مطالب را دسته‏بندی نموده و موفق گردیدم که از هر فصل صرفاً سه باب آنرا مورد تحلیل قرار دهم. امید است که این مقاله مختصر بتواند تصویری نسبتاً جامع از اندیشه‏های عرفانی این عارف ربانی را ارائه نماید.منازل‏السائرین شامل ده فصل است که هر کدام دارای ده بخش می‏باشد.در پایان رساله نگارنده پس از بیان نتیجه‏گیری کلی به ارائه منابع و مآخذ پرداخته است و هدف این رساله تلاش برای ترسیم شاکله تفکر عرفانی خواجه و ارتباط مستقیم عرفان با قرآن مجید است یعنی تمامی نکات عرفانی در بطن قرآن قرار دارد.
جایگاه کشف و شهود در نظام عرفانی شیخ علاء الدوله سمنانی
 و حدیقه سنایی غزنوی
نویسنده:
مختار آقاجانزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
عرفان به معنای شناخت ودراصطلاح معرفتی است قلبی،که ازطریق کشف وشهود حاصل میشود. بانگاه به نمونه هایی ازصدها قول درتعریف عرفان متوجّه می شویم که یکی از عناصر واصول اساسی عرفان کشف وشهوداست و خود حاصل سلوک، مجاهده وفیض وعنایت الهی است،که موجب معرفت وازاین مهم تر شخص سالک متنعّم به آیه ی 75 سوره ی انعام می گردد : «وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِیَکُونَمِنَالْمُوقِنِینَ»وهمچنین مابه ابراهیم(ع)ملکوت و باطن آسمانها و زمین را ارائه دادیم تا به مقام اهل یقین برسد. از مردان حق و مجاهدان جهاد اکبر شیخ علاءالدوله سمنانی، حکیم، شاعر و عارف بزرگ اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم و ابوالمجد مجدودبن آدم سنایی غزنوی، حکیم، شاعر و عارف بزرگ نیمه دوم قرن پنجم و اوایل قرن ششم که با عنایت الهی و مجاهده و سلوک خویش برای کمال و وصال حق در عمر سراسر باارزش خود به طریق اعتدال و بر مدار شریعت رسول مکرّم اسلام (ص) که وفور روایات نبوی و تکرار فراوان آیات قرآنی در آثارشان مصداق این مدعاست برای دست یافتن به حقیقت به طریقت پرداختند؛ودر این مجاهده استقامت نمودند که فیض الهی شامل حالشان گشته و به کشف و شهود رسیده اند.و ماحصل کشف و شهود خویش را در غالب نظم و نثر با مضامینی چون علوم و معرفت،انوار، تجلّی واتّحاد و ... بیان نموده اند و ضمن احیای تصوّف و عرفان اسلامی همچون خورشیدی فروزان در راه کمال و سلوک طریق عرفانی و کسب معارف رحمانی برای معاصران و آیند گان درخشیده اند و طلوع آفتاب حسنشان سنای ساکنان سراچه خاکی شد.واژگان کلیدی: شیخ علاءالدوله سمنانی،ابوالمجدمجدودبن‌آدم سنایی،کشف و شهود،یقین،تجلّی،اتّحاد.
بررسی رابطه شریعت با مقام فرق و جمع در سیر سلوک عرفان اسلامی
نویسنده:
زهرا جنبشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
شریعت را قسم تغییر ناپذیر دین دانسته‌اند و آن جدای از مسائل فقهی است که ممکن است متغیر باشد. در واقع شریعت احکامی است که از سوی خدا بر پیامبر نازل شد. این احکام را عده ای مطلق دانسته و همواره انسان را ملزم به پایبندی به اجرای آن دانسته اند. عده ای نیز به سبب مقاماتی که در اثر تدوام در مسیر سیرو سلوک، انسان بدان دست می یابد،حائز شرایطی می‌دانند. مقام جمع در مقابل مقام فرق، جایگاهی است که در آن انسان، ید الهی گشته و سبب به فعل رسیدن مقصود الهی می گردد. همان طور که در قرآن از مقام جمع سخن به میان آمده و فرموده: « و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی »(یا محمد آن مشت خاک را بر روی دشمن تو نینداختی بلکه ما انداختیم).در این رساله با تکیه بر مقام فرق و جمعمقوله شریعت بررسی گشته و ضمن اشاره به نقاط مشترک عرفان و شریعت، این موضوع حاصل گشته که انسان در مقام جمع از اراده خویش خارج شده و شرایط تحقق اعمال شریعت از او ساقط می‌شود چرا که انسان زمانی مکلف است که از لحاظ قدرت اراده و عقلانیت جهت تصمیم گیری حائز شرایط باشد. کلیدواژه: شریعت، عرفان، مقام جمع،مقام فرق، سیر و سلوک.
  • تعداد رکورد ها : 122