آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 26
کرامت انسانی از دیدگاه استاد مرتضی مطهری و علامه محمدتقی جعفری
نویسنده:
عباس آشور ماهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کرامت انسان از نگاه قرآن، به عنوان یک اصل آفرینش در نظر گرفته شده و در سرشت انسان تنیده شده است. خداوند متعال می فرماید: «ولَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلا». در این نگاه، کرامت با سرشت انسان عجین گردیده و نوع تغذیه اش پاکی ها است که پیوند استوار با کرامت و ارزشمندی انسان دارد و بر بسیاری از آفریده هایی که از این موهبت ها بر خوردار نیستند، برتری داده شده است. و او را خلیفه و نماینده خود در زمین قرار داده است«ِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأرْضِ خَلِیفَهَ.». این گونه شناخت و نگاه باید در همه رفتار و گفتار انسانی جاری باشد تا این که ارزش و جایگاه خودش را بشناسد. و با هر گونه رفتاری که با این اصل و نگاه که از شناحت و ارزش خود می کاهد و در تضاد است مخالفت ورزد. تا اینکه ارزش و کرامت انسانی خود را حفظ کرده باشد. در این پژوهش، دیدگاه های علامه محمد تقی جعفری و شهید آیت الله مطهری در خصوص تعریف و تبیین معنای کرامت انسانیو مسائل پیرامون آن و راهکارهای حفظ و رشد آن مورد توجه قرار گرفته است.از نظر ایشان، انسان ذاتاً دارای کرامتی خاص است که موجب ارتقاء او به مقام خلافت خداوند است و البته با تربیت یافتن در مکتب وحی می تواند کرامت را در خود رشد دهد و علائم و نمودهای آن را در خود تقویت نماید و به اصطلاح از کرامت اکتسابی برخوردار گردد.این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است و شیوه ی جمع آوری اطلاعات آن، کتابخانه ای بوده است.
تحلیل نظام احسن از دیدگاه ملاصدرا،لایب نیتس،دیوید هیوم
نویسنده:
سید یوسف حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
همواره مسائلی نظیر بیماری، قتل ها، غارت‌ها و حوادث طبیعی، از قبیل آتشفشان و زلزله، از دغدغه‌های موحدین عالم بوده است.‌‌‌ اگر خدا عالم‌، قاد، خیرخواه مطلق است؛ چرا جلوی این مسائل را نمی‌گیرد؟ و اینکه آیا نظام حاکم بر عالم، بهترین نظام ممکن است یا اینکه می‌توانست بهتر از این باشد؟ موضوع نظام احسن در فلسفه اسلامی، یکی از راه‌های حل مسأله شرور است؛ اگر برهان یا برهان‌های نظام احسن تمام باشد، نه تنها مشکل شر حل میشود، بلکه جهان هستی بهترین جهان ممکن خواهد بود و معتقدان به این نظریه، در پرتو آن، آرامشی بی‌نظیر خواهند یافت. هدف اصلی رساله حاضر، طرح و بیان استدلال‌های نظام احسن در سه مکتب مختلف (حکمت متعالیه، عقل گرایی، تجربه گرایی)و مهم فلسفی از دیدگاه سه نماینده از هر مکتب (ملاصدرا، لایب نیتس، هیوم) می‌باشد در این زمینه بسیاری از فلاسفه در شرق و غرب به بحث و بررسی پرداخته‌اند موضع ملاصدرا و لایب نیتس در این زمینه اعتقاد قاطع به کامل بودن عالم است. و هرکدام از این دو فیلسوف با استناد به مبانی خود، به طرح و اثبات و دفاع از این نظریه پرداخته‌اند و نظام کنونی را بهترین نظام ممکن خوانده‌اند. اما دیوید هیوم فیلسوف تجربه‌گرای انگلیسی با این نظریه (که این نظام کنونی بهترین نظام ممکن می‌باشد) به مخالفت پرداخته و وجود شرور را متناقض با بهترین بودن آن می‌داند و با ایرادات ششگانه به برهان نظم این تناقض را اثبات می‌کند. در این پژوهش روش گردآوری داده‌ها، مطالعات کتابخانه‌ای، تحلیل انتقادی و توصیف و تحلیل مطالب و مراجع بر اساس منابع موجود در فلسفه غرب و اسلام و حکمت متعالیه می‌باشد. در نهایت این نتیجه حاصل می‌شود که وجود شرور با احسن بودن نظام هستی منافات ندارد.
بررسی حیات پس از مرگ در دیدگاه شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی بر اساس برهان فطرت
نویسنده:
معصومه باباجانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حیات پس از مرگ همواره یکی از دل مشغولی های مهم در تاریخ اندیشه بشر بوده است که متفکران و فیلسوفان زیادی پیرامون آن دیدگاه های خود را بیان نموده اند. فیلسوفان مدافع حیات پس از مرگ وپایان ناپذیری زندگی بوسیله مرگ دلایل متعددی ارایه نموده اند. متفکران مسلمان نیز در این میان دلایل مختلفی ارایه نموده اند ، یکی از آن دلایل نظریه فطرت است که وجود زندگی پس از مرگ را به وسیله آن می توان اثبات کرد. بشر بر اساس فطرت، پیوسته در طلب حیات جاویدان است. حال هدف در پژوهش حاضر پرداختن به مسأله فطرت و ارتباط آن با مسأله حیات پس از مرگ است. فطرت خلود طلب انسان واندیشه پایان پذیری حیات پس از مرگ نوعی تعارض به نظر می آید که ذهن آدمی را به خود مشغول می نماید. در پژوهش حاضر نویسنده با تکیه برآثار شهید مطهری وآیت الله جوادی آملی به صورت توصیفی وتحلیلی سعی می نماید با شیوه عقل گرایی انتقادی از تحلیل فطرت و میل خلود گرایی بطلان پایان پذیری زندگی به وسیله مرگ را آشکار سازد. مراجعه به آثار شهید مطهری وآیت الله جوادی آملی نشان می دهد، هر دو متفکر مذکور در آثار خود آشکارا میان مسأله خلود و پایان ناپذیری زندگی به وسیله مرگ و فطرت ارتباط برقرار نمو ده اند.
حرکت جوهری ملاصدرا و تطبیق آن با علم فیزیک
نویسنده:
حسن هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از مهمترین مسائل فلسفه در قرون جدید که ملاصدرا آن را برهانی کرد، بحث حرکت جوهری است. موضوعی که از زمان قبل از ارسطو وجود داشته و فلاسفه قدیم به آن پرداخته بودند اما در این میان، فیلسوفانی بوده و هستند که حرکت در جوهر را قبول ندارند؛ مانند پارمنیدس، زنون، بوعلی سیناو...در پژوهش این سوال مطرح است با توجه به اینکه هم اینک فیزیک از رشد و تعالی قابل توجهی در دنیای علم برخوردار شده است، آیا حرکت جوهری در فلسفه ، ارتباط و تطابقی با مسائل حرکت در فیزیک دارد؟ آیا حرکات عناصر اتم می تواند مصداق حرکت جوهری باشد؟ از آنجایی که دانشمندان فیزیک از جمله ماکس پلانک و نیلز بور ثابت کردندکه انرژی داخل یک اتم حالت پرتو افشان نوسان کننده را دارد و الکترون داخل آن از مداری به مدار دیگر حرکت می کند و انرژی در طول مسیر، دچار نوسان می شود بدون اینکه از بین برود. از طرفی مباحث نور نیز با موضوع حرکت جوهری در فلسفه مطابقت دارد؛ لذا می توان یک آشتی و ارتباط تنگاتنگی بین فلسفه و فیزیک برقرار نمود و اعتقاد پروفسور هاوکینگ، مبنی بر تمام شدن عمر فلسفه را به بوته فاموشی سپرد و در واقع فیزیک و فلسفه را کامل کننده یکدیگر دانست. از آنجایی که مسائل فیزیک علی رغم حسی و تجربی بودن، از زیر بنای ریاضی و عقلی برخوردار هستند، می توان به ارتباط بین حرکت مطرح در فیزیک و فلسفه حکم کرد؛ با این تفاوت که فلسفه در انقسام ماده که بستر حرکت است، از نظر ذهنی و عقلی، تا بی نهایت پیش می رود اما فیزیک از حد فرضیه، نمی تواند فراتر برود، چراکه هنوز ابزار اندازه گیری حرکت تا بی نهایت که از ذهن فیلسوف طراوش می کند، ساخته نشده است!
بررسی نسبت عقل و دین از منظر علامه جوادی آملی و  شهید مطهری
نویسنده:
مصطفی جهانی بهنمیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پرسش از چرایی و نسبت میان عقل و دین همواره از پرسش‌های بشر دغدغه ‌مند بوده است به ویژه در عصر حاضر، اهمیت و وضوح این مسئله دوچندان می نماید. چرا‌که می‌تواند تاثیر مستقیم در عملکرد حاکمان اسلامی داشته باشد. در این پایان‌نامه، با روش تحلیل – توصیفی به این مسأله در دیدگاه و منظر استاد شهید مطهری و علامه جوادی آملی پرداخته ایم. استاد مطهری معتقد است که دین اسلام بیشترین حمایت را از عقل کرده است و اساساً دین تأییدش را از عقل می‌گیرد. البته عقل هم خود به دلیل محدودیت‌هایی که دارد ‌توان برآوردن همه نیازهای بشر را ندارد و خود را نیازمند دین می‌داند. از نظر ایشان رابطه و نسبت بین عقل و دین رابطه‌ای دو سویه است و ایشان جمله‌ی «کل ما حکم به العقل حکم به الشرع» را کاملاً درست و عقل و دین را کامل کننده یکدیگر می‌دانند. از منظر ایشان اسلام با قرار دادن هدف‌ها در قلمرو خود و واگذاشتن شکل‌ها در قلمرو عقل از هر تضادی با یکدیگر جلوگیری کرده است. از نگاه حکیم متأله، علامه جوادی آملی عقل، جزیی از دین است و عقل و نقل جایگاه کاشفیت از قول و فعل خداوند را دارا هستند. بنابراین فرض ناسازگاری با دین در در نظر ایشان نامعقول است. آنچه ممکن است در آغاز رخ دهد، در واقع تعارض بین عقل و نقل است که راه حل آنبه شکل مبسوط در علوم و معارف اسلامی مطرح و راه‌های علاج آن مشخص شده است.
ارزیابی باورهای دینی ازدیدگاه ویلیام جیمز، زیگموندفروید و کارل گوستاو یونگ
نویسنده:
مهدی دلاکه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهمسأله‌ی دین، همواره یکی از دغدغه های بشر بوده و هست. گستره وسیع ادبیات تولید شده در این باب در حوزه ها و رشته‌های مختلف علمی از جملهفلسفه، کلام، جامعه‌شناسی و روانشناسی، خود شاهدی بر این ادعاست. در روان‌شناسی دین، به عنوان یکی از رشته‌های علمی نسبتاً نوظهور، ریشه‌ها و مبانی درون فردی دین مورد بحث و بررسی قرار می گیرد که تاکنون بحث و جدل های درازدامنی را به دنبال داشته است. در این میان نظرات ویلیام جیمز، زیگموند فروید و کارل گوستاو یونگ از اهمیت قابل توجهی برخوردارند. پژوهش حاضر، نظر به آنکه یکی از رسالت‌های کلام جدید پرداختن به شبهات جدید و برون دینی است، ضمن مراجعه به منابع و مستندات متعدد و با روشی توصیفی و تحلیلی،به بررسی دیدگاه های این سه تن در باب باورهای دینی پرداخته است. بنا بر یافته های این پژوهش، دیدگاه ویلیام جیمز در تحلیل روانشناختی گزاره‌های دینی، عمدتاً مبتنی بر تفکرات پراگماتیستی اوست. او سعی می‌کند با توجه به پیامدهایی که باورهای دینی در زندگی شخصی افراد دارند، ارزش حقیقی دین را ارزیابی کند. از طرف دیگر، توجه فروید به ریشه های عمیق روانی دین منعطف است. او ترس انسان‌های اولیه از سختی‌های طبیعت و نیز ناکامی‌های جنسی وی را منشاء اصلی دین معرفی می کند. اما یونگ با تأکید بر ضمیر ناخودآگاه جمعی بشر، بر این عقیده است که باورهای دینی ریشه در روان و سرشت بشر دارند. در واقع به باور او، یکی از کارکردهای ذاتی روان بشر، تمایلات دینی است. در مجموع باید گفت جیمز، فروید و یونگ به ترتیب نگرشی مادی و دنیوی به ادیان دارند و از جنبه‌ی مافوق طبیعی و سعادت‌بخش ادیان غافل شده‌اند. نتیجه‌ای که می‌توان از یافته‌های این پژوهش گرفت، این است که باورهای دینی به هیچ وجه ریشه در جهل و ترس انسان‌ها ندارند و در گذشته و نیز امروزه، دانشمندان خداباوری وجود داشته و دارند. همچنین ترس از امور طبیعی، امروز هم وجود دارد، بدون آنکه انسان‌ها به آن منبعی الهی بدهند. در باب جنبه‌ی روانی دین باید گفت، باورهای دینی اگر مبنایی مافوق طبیعی نداشته باشند، جنبه روانی آن‌ها هم معنادار نخواهد بود. در نهایت باید گفت صرف سودمند بودن گزاره‌های دینی و اعتقاد به آن، جنبه‌ی اخروی و سعادت بخش ادیان را توجیه نمی‌کند و لذا انسان‌ها باید در حیات دینی خود هم به جنبه‌ی شهودی دین و هم مافوق طبیعی آن، توجه کنند. واژگان کلیدی: دین، روانشناسی دین، زیگموندفروید، کارل‌گوستاو یونگ، ویلیام جیمز، پراگماتیسم
حرکت و صیرورت در بستر زمان از نظر ژیل دولوز و ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: روح اله عشریه استاد راهنما: محمود دیانی استاد مشاور: عبدالرحمان باقرزاده لداری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از رئوس اصلی حکمت متعالیه بحث حرکت علی الخصوص، حرکت جوهری میباشد. ملاصدرا در باب حرکت معتقد است که حرکت تحت هیچ مقوله ای نیست بلکه نحوه ای از انحاء وجود است (ملاصدرا،1981،ج4: 4). پس به نظر ایشان حرکت از سنخ وجود است و نه ماهیات. از سوی دیگر او تعابیر مختلفی در باب حرکت دارد و الفاظ مختلفی نظیر: «حدوث تدریجی»، «خروجاً لا دفعتاً»، «خروج عن المساواه» و نظایر آن در آثار او به چشم میخورد. علامه طباطبائی نیز میفرمایند: «حرکت، خروج تدریجی یک شی‌ء از قوه به فعل است‌» (طباطبائی،1364: 158). دولوز در مورد حرکت معتقد است حرکت همیشه به یک تغییر مرتبط میشود؛ حرکت کوچ کردن به فصلی دیگر است. این موضوع برای اجسام نیز صادق است (Deleuze,1986: 2). او ادامه میدهد که حرکت در همه چیز وجود دارد و هیچ حرکتی بر دیگری برتری ندارد؛ «سخن گفتن همان قدر حرکت است که راه رفتن» (دولوز:1393: 518). برای دولوز، خودِ هویت همیشه متحرک است؛ حتی میتوان گفت تمام هویت مندی نیز متحرک است؛ چرا که موضع ثابت هر ابژه ای صرفا موضعِ آشکارِ استقرار تا قبل از تغییر بعدی است (ساتن و همکاران،1395: 81).
تحلیل شهودی هستی و استنباط وجود واجب نزد ابن سینا
نویسنده:
رمضان مهدوی آزادبنی ، محمود دیانی ، آیناز بخشی آجقان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شیوه های کسب معرفت خدا همواره از دغدغه­های­­­­ فیلسوفان بوده است. در فلسفه اسلامی ابن سینا در آثار خود معرفت خداوند را مورد بررسی قرار می­دهد و بخصوص در کتاب اشارات شیوه متفاوتی را در باره معرفت خداوند ارائه می­نماید به نحوی که خود در نمط چهارم فصل بیست و نهم بدان عنوان صدیقین می­دهد. هدف پژوهش حاضر دفاع از شیوه صدیقین سینوی است که به اشتباه به برهان صدیقین معروف گشته است. پرسشی که در این پژوهش بدان پاسخ داده می­شود این است آیا روش جدیدی را که ابن سینا درباره معرفت واجب در کتاب الاشارات و التنبیهات معرفی نموده است از خطای استنباط مصداق از مفهوم رنج می­برد؟ در این رابطه نویسنده با تکیه بر آثار ابن سینا ضمن ارائه تقریری شهودگرایانه نشان­خواهد داد که ابن سینا در تحلیل شهودی هستی ، وجود واجب را به عنوان نتیجه تحلیل خود نشان می­دهد و در این طریق او دچار خطای استنباط مصداق شئ از مفهوم ، نمی گردد. همچنین آشکار می­گردد که ابن سینا در تحلیل شهودی خود بی واسطه و بدون نیاز به مقدمات معرفت هستی واجب را نشان می­­­­دهد. نتیجه و دستاورد پژوهش حاضر، این است که ارزش فلسفی شیوه ای – شیوه صدیقین -که ابن سینا در کتاب اشارات در رابطه با معرفت واجب ارائه نموده­است درقالب تفکر فلسفی که با تکیه بر مفاهیم نظری مدعیات ، مورد تحلیل قرار داده می­­­­­شود شیوه ای معتبر است. و در چهارچوب مفاهیم نظری گامی موفق و رو به جلو بوده است.
صفحات :
از صفحه 729 تا 755
پاسخ شبهه ی ابن کمونه در باب توحید واجب با تکیه بر آراء ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
وحید داوری چهارده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فیلسوفان ما عموما از طریق اقامه ی برهان به نفی و بلکه استحاله ی ترکب ذات واجب الوجود، می پردازند و آنگاه با استناد به این امر، وحدت واجب الوجود را اثبات می کنند و به اصطلاح امکان وجود شریک الباری را نفی می کنند (=توحید واجب الوجود). البته هر حکیمی برای نفی ترکیب در ذات واجب بر پاره ای از اصول و بنیادهای فکری خود تکیه می کند و آن اصول را مقدمات اثبات توحید قرار می دهد. دو فیلسوف شاخص و بزرگ جهان اسلام یعنی ابن سینا و ملا صدرا نیز به همین منوال عمل کرده اند. در تاریخ اندیشه های فلسفی و کلامی به شبهه ای بر می خوریم که آن را به ابن کمونه نسبت داده اند. او در این شبهه با فرض دو هویت بسیط و غیر مرتبط به همدیگر که کنه آنان مجهول است و فقط در نام واجب مشترک هستند، تصویری از دو واجب بسیط می دهد و به زعم خود یکی ازمهم ترین باورهای دینی و حکمی یعنی توحید واجب را از پشتوانه ی براهین فلسفی بی بهره می سازد. مساله ی این تحقیق آن است که آیا این شبهه در اندیشه ها ی فلسفی ابن سینا و ملاصدرا پاسخ گرفته و یا قابل پاسخ گرفتن است؟ طرح این سوال با این امر که ابن سینا بر ابن کمونه به لحاظ تاریخی مقدم است منافاتی ندارد. زیرا ممکن است با توجه به نوع استدلال ابن سینا بر نفی ترکب واجب و اثبات توحید ذاتی او و نیز نظر به مبانی فلسفی او در این باره، پاسخ را بیابیم و یا شبهه را سالبه به انتفاء موضوع بدانیم. در این تحقیق که به روش توصیفی و تحلیلی و از طریق مطالعه ی آثار این دو متفکر و توجه به نقطه نظرات شارحان این دو انجام شده است، به این نتیجه رسیدیم که حقایقی مانند اصالت وجود، مشترک معنوی بودن وجود، قاعده ی "صرف الشیء و مباحث مربوط به تشکیک وجود در اندیشه ی فلسفی این دو فیلسوف بزرگ مشاء و متعالیه، شبهه ی ابن کمونه را پاسخ گفته و یا حتی به آن اجازه ی عرض اندام نمی دهد.
بررسی مسأله انسجام ذاتی قرآن از دیدگاه علامه طباطبائی در تفسیر المیزان و امام فخر رازی در تفسیر کبیر
نویسنده:
پدیدآور: عصمت ‌ملک لوزاده بزنجانی ؛ استاد راهنما: محمود دیانی ؛ استاد مشاور: رمضان مهدوی آزادبنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
  • تعداد رکورد ها : 26