آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 234
تعابیر متفاوت از «ماهیت» نزد ملاصدرا و علامه طباطبایی و تأثیر آن بر بداهت نظریه اصالت وجود
نویسنده:
سیاوش اسدی، رضا اکبریان، محمد سعیدی مهر، لطف الله نبوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله در تلاش است ضمن واکاوی تفاوت تعبیر ملاصدرا و علامه طباطبایی از «ماهیت»، تأثیر این تفاوت را در نظریۀ اصالت وجود و بداهت آن بازشناسی کند. تعابیر دوگانه ای از «ماهیت» در آثار ملاصدرا وجود دارد. اما به نظر می رسد تعبیری که در آن واقعیت، متشکل از وجود (به صورت اولاً و بالذات) و ماهیت (به صورت ثانیاً و بالعرض) است، با ساختار فلسفی ملاصدرا سازگاری بیشتری دارد. اما در نظر علامه طباطبایی، واقعیت همان وجود است و چنین نیست که واقعیت از ماهیت نیز تشکیل شده باشد. ماهیت ظهور حدود، سلوب و اعدام ذاتی وجودات خاص در ذهن است. بنابراین، محکی خارجی ماهیت، همین اعدام ذاتی و حدود وجودی هستند که به عنوان اموری اعتباری و مشابه عدم مضاف تعبیر می شوند. از سوی دیگر، با هر دو تعبیر از ماهیت، نظریۀ اصالت وجود امری بدیهی و بی نیاز از اثبات خواهد بود و براهین ارائه شده برای آن صرفاً جنبۀ تنبیهی دارند. اما دیدگاه علامه به بداهت نزدیک تر است و گزارۀ «وجود اصیل است» نزد ایشان گزاره ای تحلیلی قلمداد می شود.
اخبار از معدوم از منظر ویلیامسون و ملاصدرا و پاسخ به چالش دیدگاه آن ها در چهارچوب نظریه علامه طباطبایی
نویسنده:
رضا اکبریان، سیاوش اسدی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
این مقاله در تلاش است به این مسائل پاسخ گوید که: ملاصدرا و ویلیامسون چه راهکاری را برای پاسخ به مساله اخبار از معدوم ارائه می دهند و نقاط اشتراک و افتراق این راهکارها چیست و به علاوه هریک از این راهکارها با چه چالش هایی روبروست. ویلیامسون برای حل این مساله، ضمن تاکید بر مساوقت شیء و موجود، به وجود ضروری اشیا قائل می شود. به این نحو که «جهت امکان» را مربوط به صفات اشیا، از جمله وجود انضمامی آن ها می داند، اما برای وجود منطقی اشیا، «جهت ضرورت» را درنظر می گیرد و اخبار از معدوم را در چهارچوب این نظریه تبیین می کند. ملاصدرا نیز مساله اخبار از معدوم را با ارائه نظریه «وجود ذهنی» پاسخ می دهد. در این نظریه، که خود مبتنی بر نظریه وحدت تشکیکی وجود است، وجود ذهنی مرتبه ای از حقیقت واحده وجود درنظر گرفته و بر انحفاظ ماهیت در ذهن و خارج تاکید می شود. پس، برای اخبار از معدوم باید معدوم خارجی به وجود ذهنی، که ماهیت مربوط به آن تجلی یا ظل همین وجود ذهنی است، موجود باشد، اما هریک از این راهکارها با چالش هایی روبروست. از جمله این که در ساختار فلسفی ملاصدرا، بحث از چگونگی تصور معدومات مسکوت گذاشته شده است و انحفاظ ماهیت، در ذهن و خارج، بر مبنای وجودشناسی ملاصدرا غیر قابل توجیه است. از سوی دیگر، در دیدگاه ویلیامسون، وجود ضروری اشیا نمی تواند مبین واقعیت خارجی آن ها باشد؛ اما علامه طباطبایی، به جای آن که همانند ملاصدرا، پاسخ به مساله اخبار از معدوم را در دستگاه وجود و ماهیت مطرح سازد، آن را در دستگاه وجود و عدم سامان می دهد. به این نحو که واقعیت خارجی را همان وجود می داند که یا مطلق یا مقید به اعدام است و عدم، از باب توسع، از واقعیت خارجی انتزاع و موضوع گزاره ها قرار می گیرد. بنابراین، موضوع قراردادن اعدام در گزاره ها را یک فعالیت عقلی و در ارتباط با واقعیت، که می تواند چالش های پیش روی دیدگاه های ملاصدرا و ویلیامسون را برطرف سازد، مطرح می کند.
صفحات :
از صفحه 21 تا 43
تعریف و موضوع مابعدالطبیعه از دیدگاه ابن سینا: بررسی تأثیر رساله اغراض مابعدالطبیعه فارابی
نویسنده:
لیلا کیان خواه، رضا اکبریان، محمد سعیدی مهر
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع) پردیس خواهران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در طول تاریخ فلسفه، ابن سینا نخستین فیلسوفی است که بحث از موضوع و تعریف علم مابعدالطبیعه را به عنوان یک مسئله مهم متافیزیکی مطرح کرده و آن را مطلع الهیات شفاء قرار داده است. دیدگاه ابن سینا در باب موضوع و تعریف مابعدالطبیعه بسیار متأثر از اثر ماندگار حکیم ابونصر فارابی با عنوان رساله اغراض مابعدالطبیعه است. تأمل در عبارات فارابی در این رساله، نشان دهنده میزان تأثیر دیدگاه فارابی در مورد مابعدالطبیعه، بر اندیشه ابن سینا است؛ تا حدی که می توان گفت که ساختار کلی نظام مابعدالطبیعی ابن سینا بر اساس مفاد این رساله شکل گرفته است و همان گونه که خود ابن سینا در زندگی نامه اش بدان معترف است، در مابعدالطبیعه، مدیون این اثر فارابی است. البته به رغم وجود شباهت های فراوان این دو اثر، تمایزات مهمی نیز بین آن ها مشاهده می شود که نشان دهنده ابتکارات و نوآوری های ابن سینا در بحث موضوع و تعریف مابعدالطبیعه نسبت به مباحث فارابی در رساله اغراض است.
صفحات :
از صفحه 27 تا 51
حقیقت ایمان از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
رضا اکبریان، فهیمه گلستانه
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه پیام نور,
چکیده :
علامه طباطبایی وجود انسان را مرکب از سه وجود متناظر با عوالم سه گانه جهان آفرینش می داند. از نظر او انسان توسط حواس با عالم محسوسات، توسط خیال با عالم خیال و توسط عقل با عالم عقل ارتباط برقرار می کند. در حالی که ملاصدرا عوالم ثلاثه را عقل، نفس و طبیعت می داند و در قوس صعود، عالم مثال را در پرتو نفس و اشتداد وجودی آن تبیین می کند. از نظر ملاصدرا عمل امری عرضی و تبعی است و آنچه باقی است نفس و ملکات نفسانی است و بدن مثالی که قیام صدوری به نفس دارد و بر اساس نیات و اعمال، توسط نفس انشاء شده است. علامه ابدان اخروی را تابع نفس نمی داند. از نظر او پس از پیدایی عالم آخرت و پیدایش ابدان اخروی انسان به عنوان حقیقتی مرکب از بدن و روح در عالم آخرت تحقّق پیدا می کند. از این رو، روح با وجود مغایرت با بدن در این نشئه به نحوى با آن متّحد است که هوهویّت میان آن دو صدق مى کند. بر این اساس در باب ایمان ملاصدرا از میان دو عنصر نظر و عمل، اصالت را به بعد نظری می دهد و معتقد است که ایمان که تنها عامل سعادت و جاودانگی وجود انسان است، تنها از سنخ علم بوده و عمل در این جایگاه در حد علت معدّه تنزل می یاید. اما علامه طباطبایی با نگاهی متفاوت به انسان و اعمال و کردار او، برای عمل جایگاهی رفیع و در حد نظر قائل می شود و معتقد است که سعادت انسان در گرو هر دو بعد نظری و عملی اوست. وی ایمان را برخاسته از علم و عمل می داند و در این رابطه برای عمل، نقشی اصلی و نه تبعی و معدّه در نظر می گیرد. علامه طباطبایی در عین خارج کردن عمل از حوزه تعریف ایمان با پیش کشیدن نقش گرایشات انسانی در این زمینه به نحو ظریف و دقیقی اهمیت عمل در این حوزه را نیز مشخص می کند.
صفحات :
از صفحه 23 تا 32
رابطه دین با فلسفه بر پایه مبانی حکمت صدرالمتألهین و علامه طباطبایی
نویسنده:
زهیر انصاریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رابطه دین و فلسفه به عنوان دو منظومه معرفتی و بررسی تعاملات آن دو، پیوسته از مسائل بسیار مهم اندیشه دینی و فلسفی بوده است که نتایج آن در تبیین معنای فلسفه دینی نقش شگرفی دارد. فیلسوفان اسلامی جملگی بر اهمیت این مسأله واقف بوده و درباره نقش آموزه‌های دینی در بالندگی اندیشه فلسفی نظریه‌پردازی کرده‌اند. دیدگاه فیلسوفان اسلامی در این مسأله در الگویی واحد قابل بررسی است که بر اساس آن هر فیلسوفی مبتنی بر دیدگاه خود درباره نسبت دین و فلسفه در مقام پدیداری، به کیفیت انتقال آموزه‌های دینی به فلسفه به عنوان دانشی با قواعد خاص می‌پردازد. صدرالمتألهین و علامه طباطبایی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. دیدگاه صدرالمتألهین درباره پیوند دین و فلسفه در دو مقام پدیداری و مقام فهم قابل رهگیری می‌باشد. نسبت دین و فلسفه در مقام تنزیل و پدیداری از حیثیات مختلفی نظیر منشأ، فاعل‌شناسا، روش، مسائل، زبان و زمان مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این نظریه دین و فلسفه در اصل روش و مسائل متحد هستند لکن از جهت مرتبه نسبت به یکدیگر تفاضل دارند. نتیجه این تفاضل، در نسبت زبانی و زمانی دین و فلسفه نمایان می‌شود؛ به طوری که زبان دین علاوه بر اشتمال زبان حکمی، از زبانی تنزیلی بهره می‌برد که رقیقه‌ای از زیان حکمت محسوب می‌شود؛ همچنین با عنایت به تفاضل معرفتی دین نسبت به فلسفه، فیلسوفان برای نیل به حقیقت باید از آموزه‌های انبیاء اقتباس نمایند و لذا فلسفه زماناً از دین متأخر است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روش‌هایی زبانی و باطنی برای نیل به معنای معتبری که الفاظ متون دینی از آنها حکایت می‌کنند. بهره‌گیری از این روش‌ها، فلسفه را در جایگاهی قرار می‌دهد که با اقتباسی روشمند از آموزه‌های دینی، در عین حفظ گوهر تفلسف می‌توان آن را به دینی بودن متصف نمود. دیدگاه علامه طباطبایی نیز همانند ملاصدرا در همین الگو مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این نظریه به جهت مرموز و مجهول دانستن روش وحیانی امکان تبیین نسبت روشی دین و فلسفه وجود ندارد. متون دینی در تبیین معارف عالی خود از همان زبان مرسوم میان انسان‌ها بهره می‌برد که از جمله اعتباریات محسوب می‌شود و نسبت آن با حقایق محاکی از آن نسبت مثل به ممثل است. همچنین اوج دین از دیدگاه علامه طباطبایی زماناً متأخر از اوج فلسفه حادث شده است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روش‌هایی زبانی مبتنی بر تفسیر قرآن به قرآن که دانش فلسفه را با فهم صحیح از متون دینی به جایگاهی می‌رساند که کمال آن در فلسفه‌ای دینی متجلی می‌شود که در آن همه قضایای نظری و عملی بالتحلیل به اصل توحید بازگشت داشته باشد.
محرک نامتحرک بر اساس کتاب لامبدا با تکیه بر تفاسیر ثامسطیوس، ابن سینا ،ابن رشد و آکوئیناس
نویسنده:
لیلا کیان خواه، رضا اکبریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع) ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهم‌ترین بخش‌های فلسفه ارسطو اختصاص به الهیات یا مباحث خداشناسی‌ دارد.ارسطو خدا را علت نخستین تمام حرکت‌های عالم دانسته ولی خود او را از هر حرکتی مبری می‌داند.نکته مهم این است که خدای ارسطو علت غائی حرکت‌های عالم‌ بوده و هیچ جنبه خالقیتی ندارد.ارسطو در کتاب لامبدا(کتاب دهم متافیزیک)محرک‌ نامتحرک را اثبات کرده و به تبیین صفات او می‌پردازد.این بخش از کتاب متافیزیک‌ توسط فیلسوفان بزرگ مشائی مورد شرح و بررسی قرار گرفته است. ارسطو براساس یک برهان پسینی و با مشاهده حرکات تجربی عالم وجود محرک، متحرک را اثبات کرده و او را واجد صفاتی چون عالم،حی،خیر و...می‌داند. ثامسطیوس،ابن سینا،ابن رشد و آکوئینی براساس تفاوت‌هایی که در مبانی و اعتقادات دینی و فلسفی خود دارند به تفسیر این بخش از کتاب متافیزیک پرداخته‌اند این تفاسیر در برخی موارد با یکدیگر اشتراک دارند و در پاره‌ای موارد متمایزند.
صفحات :
از صفحه 138 تا 160
معاد جسمانی، از نظر آقاعلی مدرس زنوزی و علامه طباطبایی
نویسنده:
رضا اکبریان، محمداسحاق عارفی شیرداغی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اصل معاد از اصول مسلم اسلام و معاد جسمانی از ضروریات این دین به شمار می آید. حکیم زنوزی و علامه طباطبایی از فقها و دانشمندانی هستند که در باب معاد جسمانی سخنان تازه و نظریه جدیدی ابراز داشته اند. آنچه که دیدگاه حکیم زنوزی را در این باب از سایر دیدگاه ها ممتاز می کند این است که وی در مورد تعلق نفس به بدن در قیامت، بدن را به سوی نفس راجع می داند، نه نفس را به سوی بدن، این درست برخلاف چیزی است که دیگران اظهار می دارند. علامه طباطبایی هرچند در برخی جزئیات معاد جسمانی موافقت کامل خود را با حکیم زنوزی اعلام نکرده است، ولی در مورد لحوق ابدان به نفوس دیدگاه حکیم زنوزی را مورد پذیرش قرار داده است.
تبیین ایمان به خدا و دلالت‌های آن برای تربیت دینی از منظر پلانتینگا و نقد آن بر اساس آراء علامه طباطبایی
نویسنده:
حسین قدیری اناری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش برآن است به کمک روش توصیفی- تبیینی، ابتدا دیدگاه معرفت شناسی اصلاح شده را تبیین کند. سپس نشان دهد که ایمان بر مبنای چنین تبیینی چه پیامدها و دلالتهایی برای تربیت دینی دارد، ودرنهایت از منظر اندیشه های علامه طباطبایی چه نقدهایی بر معرفت شناسی اصلاح شده و دلالتهای تربیت دینی آن می توان وارد کرد.معرفت شناسی اصلاح شده، یک دیدگاه مشخص در معرفت شناسی دینی است که با نقد مبانی معرفت شناسی الهیات طبیعی، تحول جدیدی در عرصه معرفت شناسی ایجاد کرد. پلانتینگا با نقد مبناگرایی کلاسیک و قرینه گرایی، بر این باور است که الهیات عقلانی بیجا و بی مورداست. در این نوشتار ابتدا به تبیین جنبه سلبی معرفت شناسی اصلاح شده و سپس به جنبه ایجابی آن پرداخته ایم. نتایج این پژوهش نشان داده است که ایمان به خدا جزء گزاره های پایه می باشد و از سنخ معرفت و کارکرد صحیح قوای ادراکی انسان خصوصا حس الوهی است. نقش اراده در تشکیل باور و ایمانبه خدا، ضعیف است، بلکه تابع موقعیت ویژه ای است؛ متعلق ایمان، تعالیم کلی مسیحیت است که در انجیل آمده است و گناه، آفت ایمان به خدا و بطورکلی معرفت و شناخت می باشد.مهمترین پیامدهای دیدگاه او در تربیت دینی عبارتند از:اعتقاد به با معنا بودن و امکان تربیت دینی، رویکرد عقلانی به تربیت دینی با مبانی معرفت شناسی اصلاح شده، فراهم آوردن محیط سالم و دور از گناه برای متربیان است. و مهمترین نقدهایی که از منظر علامه طباطبایی برپلانتینگا در حوزه معرفت شناسی وارد است عبارتند از:تناقضات اعتقادی درون مسیحیت، توجه بیش از حد به روش استقراءتا قیاس، احتمال دور در استدلال و افتادن در دام نسبیت. در پایان براساس چهار مولفه تربیت دینی یعنی مولفه هایاعتقادی و فکری، تجربه درونی، التزام درونی و عمل، پیامدهای دیدگاه او در تربیت دینی مورد نقادی قرار گرفته است.
هانری کربن: از هایدگر تا ملاصدرا: هرمنوتیک و پیوستگی در طلب هستی (Henry Corbin: from Heidegger to Mulla Sadra Hermeniutics and the Unique Quest of Being)
نویسنده:
رضا اکبریان، املی نووا گلیز
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این واقعیت که هانری کربن عرصه فلسفه غرب را رها کرد تا خود را کاملا وقف فلسفه اسلامی و حکمای ایرانی نماید، معمولا به عنوان گسستگی و شکافی عمیق در سیر تفکر فلسفی او تلقی می شود. این مقاله بر آن است تا نشان دهد که نه تنها هیچ تضاد و شکافی در کار نیست، بلکه در واقع پیوستگی عمیقی در سیر حکمی کربن وجود دارد، پیوستگی و تداومی که از یک منشا واحد، یعنی همان طلب هستی، هدایت می شود. بنابراین، کربن که به طرزی ژرف از مساله اصلی فلسفه هایدگر، یعنی وجود بما هو وجود، و نیز از روش هرمنوتیکی او متاثر بود، با کشف حکمت متعالیه ملاصدرا به درجه و درک دیگری از هستی رسید. این نگرش تطبیقی، منجر به تبدیل «بودن برای مرگ» در فلسفه هایدگر به «بودن برای ماورای مرگ» در حکمت ملاصدرا شد. همچنین به یمن همین نگرش تطبیقی، ارتباط وثیق بین اشکال وجود و ادراک، و نیز نقش مکمل فلسفه و عرفان برای یکدیگر، آشکار و هویدا گشت. قلمرو اخیر، البته، میدان اصلی و حقیقی ای است که با معرفت حضوری می توان در آن به اصالت بنیادین وجود دست یافت.
صفحات :
از صفحه 5 تا 30
حیات پس از مرگ از دیدگاه ملاصدرا و بررسی و نقد آن با نظر به آراء آقاعلی مدرس زنوزی و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه حیاتی آشتیانی؛ استاد راهنما: رضا اکبریان ؛استاد مشاور: حامده راستایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مرگ از احوال نفس انسانی است. نفس آدمی به واسطه اتحادی که با بدن دارد، دارای اوصاف و احوالات گوناگونی است. یکی از مهم ترین این اوصاف «مرگ» است. به نظر ملاصدرا نفس با به کار گرفتن بدن، استعدادهای مختلف خود را به فعلیت می رساند. و در صورتی که با به کمال رسیدن خود، دیگر نیازی به بدن نداشته باشد، نفس از بدن مفارقت می کند و به واسطه این مفارقت، از عالم دنیا وارد عالم آخرت می شود. ضمنا چون نفس بالذات زنده است و بدن به واسطه اضافه تدبیری نفس، دارای حیات است، بنابراین نفس که عین شعور و آگاهی به خود می باشد، پس از مرگ به حیات خود ادامه می دهد و این بدن است که با عدم تدبیر به واسطه نفس ترکیب خود را از دست می دهد و دچار مرگ می شود. ملاصدرا براساس یک سری مبانی ابتکاری از جمله اصالت وجود، جسمانیه‌الحدوث و روحانیه‌البقاء بودن نفس، حرکت جوهری اشتدادی آن و... مرگ را به عنوان امری وجودی تعریف می‌کند که تنها باعث انتقال نفس انسان از عالم دنیا به عالم آخرت می‌شود، نه باعث نابودی نفس انسان. وی مرگ را به سه نوع طبیعی، اخترامی و ارادی تقسیم می‌کند و در توضیح هر یک از آن‌ها می‌گوید: اگر خروج نفس از بدن در اثر استقلال نفس باشد، مرگ طبیعی، اما اگر خروج نفس از بدن در اثر استقلال نفس نباشد، بلکه در اثر خرابی بدن به خاطر حادثه‌ای باشد، مرگ اخترامی و اگر خروج نفس از بدن به اراده و اختیار انسان باشد، مرگ ارادی خواهد بود. سپس وی با اقامه دلایل عقلی و نقلی، تجرد نفس ناطقه انسانی و تبع آن، حیات پس از مرگ را اثبات می‌کند و حیات پس از مرگ را یا برزخی می‌داند یا اُخروی و معتقد است که انسان بعد از مرگ تا روز قیامت، در بهشت یا جهنم برزخی، به سر می‌برد. اما با برپایی قیامت، حیات اُخروی او آغاز می‌شود که وی از حیات اُخروی به معاد تعبیر می‌کند، معاد را نیز اعم از معاد روحانی و معاد جسمانی می‌داند و هر دو را با دلایل عقلی اثبات می‌کند.
  • تعداد رکورد ها : 234