آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 234
بنیاد علم حضوری به اشیای محسوس در نگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
ابراهیم شیرعلی‌نیا ، رضا اکبریان ، محمد سعیدی‌مهر
نوع منبع :
نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از نظر علامه طباطبائی بنیاد علم حضوری به جهان محسوس بر پایه دو نظریه حرکت و عالم مثال قرار دارد. در تبیین نظام معرفت، این دو نظریه نه‌تنها هماهنگ، بلکه دو جنبه حقیقت واحد هستند. جهان محسوس، جهان حرکت است و حرکت، چیزی غیر از وجود سیال نیست. وجود مساوق فعلیت، وحدت و ثبات است. بر این پایه وجود سیال هم در ظرف واقعیت و به لحاظ وجودش، در عین تدریجی بودن، وجودی بالفعل، واحد و دارای نوعی ثبات است. نشان خواهیم داد که ظهور وجود سیال در ظرف زمان، حرکت قطعی و در ظرف آنْ، حرکت توسطی است. وجود سیال (حرکت) از وجهه وحدت و ثبات به موجودات مجرد و ثابت متصل می‌شود و بنیاد علم حضوری به جهان محسوس را فراهم می‌آورد. با اثبات جهان مثال و در نظر آوردن نسبت علّی و معلولی آن با جهان محسوس و مطابقت وجودی این دو جهان موازی، طیف وجودی واحد و پیوسته‌ای از این دو جهان پدید می‌آید. در این طیف وجودی، جهان مثال باطن و حقیقت و جهان محسوس، ظاهر و رقیقت است. تفسیر نظام علّی بر پایه وحدت حقیقت و رقیقت این امکان را فراهم می‌آورد که علم حضوری به جهان محسوس، از طریق علم حضوری به جهان مثال به عنوان علت، باطن و حقیقت جهان محسوس فراهم آید. وجود سیال (جهان محسوس)، ظهور جهان ثابت (جهان مثال) در زمان است.
عقل عملی نزد کانت و ملاصدرا و بررسی نتائج فلسفی آن
نویسنده:
پدیدآور: حسین قاسمی ؛ استاد راهنما: رضا اکبریان ؛ استاد مشاور: حسین هوشنگی ؛ استاد مشاور: محمد محمدرضائی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کانت با تفسیر عقل عملی به مثابه واقعیتی پیشینی، تصویری از اخلاق ارائه می‌دهد که وجهه‌ی آرمان-گرائیِ آن بمراتب قوی‌تر از وجهه‌ی واقعیِ آن است. در ملاصدرا عقل عملی به مثابه پدیده‌ای ذومراتب با واقعیات انسانی همخوانی داشته و مصلحت میزان برانگیختن اراده قرار می‌گیرد. در نتیجه احکام به تبع مصالح به «کلی، ضروری، جزئی و غیر ضروری» تقسیم می‌شوند. چنین تلقی از اخلاق بهتر از تلقی مطلق‌گرایانه‌ی کانت می‌تواند مشکل نسبیّت را حلّ ‌کند. کانت با اعتبار بخشی به «قانون اخلاق» و مبتنی کردن امکان گزاره‌های اخلاقی بر «اراده‌ی آزاد»، صدق و عینیّت این گزاره‌ها را معلول انطباق آنها با قانون اخلاق می‌داند. اراده آزاد به مثابه علیّت مطلق تنها بکار توجیه امکان این گزاره‌ها می‌آید. این امر سبب می‌گردد تا این گزاره‌ها با چالش ثنویت ذهن و عین مواجه گردند. اما در ملاصدرا گزاره‌های عملی با تکیه به وحدت جمعی نفس و اتحاد رقیقه و حقیقه، با ذات نفس و حقیقت واحده‌ی وجود مرتبط است. قهراً صدق این گزاره‌ها معلول ارتباط آنها با مراتب هستی بوده و از این چالش بدور خواهند بود. کانت برای اثبات جاودانگیِ گزاره‌های اخلاقی از مفهوم «جاودانگی نفس» کمک می‌گیرد. این مفهوم نیز تنها بکار توجیه چگونگی تحقق فعل اخلاقی در زندگی درازمدت انسان می‌آید. این امر سبب می-گردد تا جاودانگی اخلاق در قلمرو پدیدار اما به پشتوانه ناپدیدار توجیه گردد. اما در ملاصدرا جاودانگیِ فعل حکیمانه از طریق «ملکات نفسانی» و بر اساس «وحدت شخصی نفس» و به پشتوانه «علم حضوری به ذات» تبیین می‌شود. قهراً جاودانگی اخلاق مستقیماً بر دریافت نفس‌الامری اشیاء مبتنی خواهد بود. کانت با مبتنی نمودن اخلاق بر اصول موضوعه، بناچار تمام نتائج آن مانند «جمعی بودن اخلاق» و «حقوق متقابل شهروند و حاکم» را در قلمرو پدیدار اما به پشتوانه ناپدیدار تفسیر خواهد کرد. اما در ملاصدرا شناخت ذات ممکن است، در نتیجه تلقی «فردی و اجتماعی» از اخلاق و یا مبتنی کردن جامعه ایده‌آل بر «خلیفه الهی و روابط متقابل خلیفه با مردم»؛ همگی ریشه در درک وجودی دارد که حکیم متعالیه مستقیماً از ذات موجودات دارد.
رویکرد علامه طباطبایی به مسئله نسبیت معرفت
نویسنده:
ابراهیم شیر علی نیا، رضا اکبریان، محمد سعیدی مهر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هویت تحولی، پیوستگی درونی، وابستگی بیرونی و محدودیت‌های روشی، چهار عامل اصلی نسبیت معرفت هستند. از نظر علامه طباطبایی، نسبیت معرفت با حقیقت علم و معرفت (واقع‌نمایی) سازگار نیست و سخن نسبی‌گرایان در تحلیل نهایی به سخن سوفسطائیان و انکار علم کشیده می‌شود. ازآنجاکه علامه بر فلسفه به ­مثابه ابزار گفتگوی عقلی میان همه انسان‌ها تأکید داشته و نقش برجسته‌ای برای حس در فرآیند شناخت قائل هستند، نظریه معرفت ایشان بیشتر در معرض پرسش از نسبیت قرار دارد. در این نوشته، رویکرد علامه طباطبایی درمواجهه با مسئله نسبیت معرفت، مبتنی بر اصول انکارناپذیر بررسی می‌شود. اصول انکارناپذیر، اصولی هستند که انکار آنها مستلزم اثبات­شان است. اصل واقعیت و اصل علم، به­ عنوان اصول انکارناپذیر، مبادی عبور از سفسطه و نسبیت معرفت هستند و اصل تجرد علم و بازگشت علم حصولی به حضوری، جهان علم را با واقعیت پیوند می‌زند و به لحاظ روش‌شناختی، جهان را در جهان می‌شناسانند. این چهار اصل، ارکان مواجهه علامه طباطبایی با مسئلة نسبیت معرفت هستند.
صفحات :
از صفحه 7 تا 33
معناشناسی علم الهی از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
مریم باروتی، رضا اکبریان، محمد سعیدی مهر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دیدگاهِ غالبِ علامه طباطبایی در معناشناسی صفات الهی و از جمله علم الهی، دیدگاه " اصلِ معنا"ست. اما این نظریه به عنوان مبنایِ معناشناختی در فلسفه ی علامه، با مبنای معناشناختی دیگری در فلسفه ی ایشان یعنی قاعده ی سیاق، در تعارض است؛ این مقاله سعی دارد که با تبیین سیاقِ کلام و ارائه ی آن به دیدگاهِ اصل معنا، نواقص این دیدگاه را بیان کند و دیدگاهی را معرفی نماید که در عین توجه به هسته ی معنایی (معنای اولیه و شرح اللفظی)، به توسعه ی این معنا در سیاق های مختلف بپردازد. این روش در صفت علم الهی از دیدگاه علامه طباطبایی بررسی می‌شود تا معنایِ این علم از تشبیه مبرا گردد.
صفحات :
از صفحه 83 تا 105
مبانی تصور ذات الهی از ديدگاه علامه طباطبائی
نویسنده:
مريم باروتی، رضا اکبریان، قاسم کاکایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علامه طباطبائي در «اصول فلسفه»، واقعيت را تصور ذات الهي مي‌داند؛ اما در آثار گوناگون خود تصورات متفاوتي از ذات الهي (به صفت منحصر يا لوازم يا...) ارائه مي‌نمايد و نيز تصورات مختلفي از واقعيت تبيين مي‌کند. در اين مقاله تلاش شده است تا تصور مختار علامه طباطبائي از ذات الهي، بر اساس مباني آن تبيين و تحليل گردد. اين تصور همان واقعيت وراي اطلاق و تقييد است؛ اما تبيين و تحليل تصور ذات الهي به عنوان واقعيت مقيد، واقعيت مطلق در برابر مقيد و مطلق واقعيت، مطابق با تصور مختار از ذات الهي و مباني موردنظر علامه طباطبائي نيست؛ هرچند، ميان اين تصورات با ابتنا بر مباني مختلف، سازگاري برقرار است. در نهايت با تحليل نحوه‌ شکل‎گيري واقعيت مطلق در ذهن از ديدگاه علامه طباطبائي، روش انتزاع علامه به تصور سلبي و سلب تصور منوط مي‌گردد.
صفحات :
از صفحه 79 تا 96
معناشناسی صفات الهی از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
مریم باروتی، قاسم کاکایی، رضا اکبریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در بیشتر آثار علامه طباطبایی، نظریۀ معناشناختی غالب همان «دیدگاه اثبات بلاتشبیه» است. اما چنین به نظر می‌رسد که در این آثار، یک مدل واحد از دیدگاه اثبات بلاتشبیه ارائه نمی‌گردد، بلکه دست‌کم سه مدل متفاوت را می‌توان تمییز داد: (الف) مدل طولی بودن اصل معنا با قطع نظر از خصوصیات مصادیق، (ب) مدل طولی بودن اصل معنا از حیث بیان مصادیق، (ج) مدل متواطی اصل معنا از حیث غرض و کارکرد مشترک. در این مقاله سعی می‌شود به تبیین و تحلیل هر مدل، بر اساس نظرات خاص علامه طباطبایی بپردازیم، و برای هر مدل مصادیقی را از آثار ایشان استخراج و تحلیل کنیم. گرچه دیدگاه اثبات بلاتشبیه مزایایی دارد و زبان طبیعی و مفاهیم حاکی از این زبان را، که ناظر به قلمروی متناهی است، تعالی می‌بخشد و دربارۀ خداوند به کار می‌گیرد، در عین حال انتقاداتی بر این دیدگاه وارد است که باید به آنها توجه کرد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 21
طراحی و تبیین مدل توسعه یافته رهبری اصیل مبتنی بر دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
نونا مومنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نياز جامعه به رهبر و اهميت عملكرد او بر كسي پوشيده نيست. رهبري اثربخش در سازمان، عامل اصلي و اساسي در ايجاد همفكري و همدلي است (ساعتچی و عزیزپور، 1384). تاکنون نظریه های متفاوتی در مورد رهبری مطرح شده است. نظریه رهبری اصیل آخرین نظریه رهبری مطرح شده است كه به صورت عملياتي درآمده است (آووليو و گاردنر، 2005؛ براون و تروينو، 2006؛ تور و آفوري، 2007 و ... ). این نظریه بر ابعاد روانشناختی رهبر و پیروان و بافتی که در آن فعالیت دارند، تمرکز دارد. اساس این نظریه بر دو بعد روانشناختی خودآگاهی و خود تنظيمي رهبر است که با نام فرآیند توسعۀ فردی رهبر معرفی شده است. بنابر نظر پژوهشگران اين حوزه،‌ خودآگاهي پایه رهبری اصیل است و دربرگیرندۀ مؤلفه های1- ارزشها، 2-شناخت در مورد هویت،3 -عواطف و 4-اهداف / انگیزه ها است. همچنين، خود تنظیمی فرآیندی است که از طریق آن رهبران اصیل ارزشهای خود را با اهداف و عملکردهایشان تنظیم می کنند و به منظور هدایت کارکنانشان، استانداردها و اهداف خود را به آنها ارائه می کنند (آووليو و گاردنر، 2005؛ براون و تروينو، 2006؛ تور و آفوري، 2007 و ... ). پژوهشگران تاکنون سعی داشته اند تا با تعریفی جامع و قابل قبول از این دو بعد به تعریفی قابل قبول و کامل از رهبری اصیل دست یابند. اما به اذعان خود پژوهشگران تعریف کامل و جامع این دو بعد و متعاقب آن عملیاتی شدن جامع و کامل نظریه محقق نشده است.برای شناسایی علت عدم توفیق پژوهشگران در تبیین این دو بعد، در این رساله، مبانی و پایه های فلسفی این نظریه بررسی می شود و چگونگی دستیابی به این دو بعد، از منظر رویکرد رایج در علم یعنی اثبات گرایی تحلیل و نقد می شود.در این راستا، دیدگاههای متفاوتی از فلاسفه اسلامی و غیر اسلامی در مورد خودآگاهي و شیوه های هدایت انسان و در نهايت رهبري وجود دارد (طباطبایی، 1332؛ طباطبایی،1360؛ جعفری، 1360؛ جوادی آملی، 1379؛ حسن زاده آملی، 1362). در این پژوهش از دیدگاه علامه طباطبایی بهره گرفته می شود. علامه طباطبايي از زمره انديشمندان اسلامي است كه مباحث خود را علاوه بر مباحث نقلي با استدلال هاي قیاسی و منطقي مطرح مي كند (طباطبايي، 1332 و ...) و بر جامعه و زندگي اجتماعي و واقعي انسان تأكيد به سزايي دارد (طباطبايي، 1382؛ طباطبايي، 1361؛ طباطبايي، 1348؛ طباطبايي، 1332 و ...).در اين پژوهش، نخست پژوهشگر با تكيه بر تحليل انتقادي، نظريه رهبري اصيل را با ديگر نظريه هاي رهبري مقايسه مي كند و اثربخشي اين نظريه را در مقايسه با ديگر نظريه هاي مطرح شده بررسي مي كند. در بخش دوم، با تكيه بر مبانی و اصول فلسفی علامه طباطبايي، و با پیروی از رویکرد قیاسی مورد استفادۀ علامه طباطبایی «ره» و با استفاده از رويكرد داده بنياد متني، نظریۀ رهبري از ديدگاه علامه طباطبايي احصاء مي شود و عنوان می شود توفيق به خود آگاهی و خود تنظیمی نیازمند هر دو حوزۀ علم حضوری (شهودی) و علم حصولی (دربرگیرندۀ علم تجربی) است. همچنین، توفیق به علم نیز نیازمند پشتوانۀ اعتقادات دینی است. در ادامه نيز با بهره گیری از استدلال های منطقی و قیاسی و بررسی آثار علامه طباطبایی «ره» با استفاده از رویکرد کیفی داده بنیاد متنی، مؤلفه های دیگری نیز برای فرآیند رهبری بدست آمد که مهم ترین آنها ولایت است. در نهایت، نظریۀ بدست آمده از ديدگاه علامه طباطبايي با نظريه رهبري اصيل مقايسه و اثربخشي آن بررسي مي شود.
بررسی و تحلیل جایگاه خیال در حکمت متعالیه ملاصدرا در مقایسه با فلسفه کانت
نویسنده:
حسن مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در بحث جایگاه خیال، رویکرد ملاصدرا که هم وجود شناسانه است؛ هم معرفت شناسانه مستحکمتر از رویکرد کانت است که فقط معرفت شناسانه می باشد زیرا؛ بدون داشتن وجود شناسی قوی و نقادانه نمی توان کارکرد معرفتی نفس را که خود امری وجودی است به درستی شناخت. بعلاوه جنبه وجود شناختی این بحث که به اثبات تجرد قوه خیال، خلاقیت نفس و تحقق عالم خیال و تکثر آن می انجامد به توجیه اموری چون معاد جسمانی، تناسخ، چیستی وحی و تجارب عرفانی، رابطه نفس و بدن، چگونگی خلق اثر هنری و چیستی تأویل کمک بسیار می کند در حالیکه فقدان بحث در مورد عالم خیال در فلسفه غرب که ناشی از پیروی فلاسفه قرون وسطا از افکار ابن رشد است موجب شده تا کانت نیز به این عالم و امور معرفت شناختی مربوط به آن بی توجه بماند و فلسفه نقادی او قادر به پاسخگویی در مورد این نوع مشکلات فلسفی مهم نباشد.نظرات ملاصدرا و کانت در مواردی مثل تعامل فاعل شناسایی و متعلق آن در ایجاد شناخت، خلاقیت خیال و وساطت صور خیالی و شاکله ها بین کثرات حسی و مفاهیم محض به ظاهر مشابهت دارند؛ اما به واسطه تفاوتی که در مبانی و رویکردها دارند برداشتی متفاوت از این عناوین دارند. ملاصدرا با تکیه بر اصالت وجود و وحدت تشکیکی آن، به حقیقت وجود و ظهور آن در ذهن و عین توجه کرده؛ اما کانت فقط به پدیدار محدوده در ذهن و مفاهیم توجه دارد. برای مثال تعامل ذهن و عین در فلسفه کانت، با تعریف جدید او از عینیت که آن را انقلاب کپرنیکی می نامد منجر به ایجاد ایده آلیسم استعلایی و فاعل شناسای خود بنیاد می شود درحالیکه خلاقیت خیال در حکمت متعالیه نه به معنای تعامل ذهن و عین است، نه به معنای ایده آلیسم بلکه نفس بواسطه حرکت جوهری و اشتداد وجودی، علوم حسی و خیالی را از باطن خود که همان حقیقت وجود نفس است مطابق با ظهور عینی اشیا، انشاء می کند و امور مادی فقط در حد علت معدِّه می باشند.در برخورد با مسأله شناخت راه حل ملاصدرا بر اساس مبانی حکمت متعالیه دارای استحکام بیشتری است؛ زیرا نظریه وحدت تشکیکی وجود که شامل وجود نفس هم می شود، ضامن یکسان بودن ماهیت اشیاء در ذهن و عین و یکسان بودن ماهیت اشیاء در مراتب مختلف وجود ذهن است زیرا حقیقت وجود اشیاء، یک حقیقت است که در دو مرتبه ذهن و خارجو در مراتب مختلف وجود ذهن به یکسان ظهور کرده است. در فلسفه ملاصدرا نسبت مراتب ذهن، نسبت ظهور و بطون است که مشکلی برای انطباق آنها وجود ندارد اما در فلسفه کانت نمی توان مطمئن بود که قوه خیال بواسطه عمل شاکله سازی، حکایت درستی از مقولات دارد یا نه. ملاصدرا عالم ماده را ظهور عالم مثال و عالم مثال را ظهور عالم عقل می داند و بر همین اساس، انسان و قوای ادراکی او را نیز دارای سه مرتبه می داند. همان حقیقتی که اشیاء مادی را ظاهر می کند می تواند ظهوری ذهنی از آنها در ذهن نیز ایجاد کند تا مشکل انطباق ذهن و خارج حل شود. این حقیقت امری بیرون از انسان نیست تا امکان فریبکار بودن یا نبودن آن مطرح شود بلکه حقیقت انسان در مرتبه عقلی و مراتب بالاتر همان حقیقت هستی و حقیقت تمام حقایق یعنی خداوند است.
«عقل عملی نزد کانت و ملاصدرا و بررسی نتائج فلسفی آن»
نویسنده:
حسین قاسمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده:کانت با تفسیر عقل عملی به مثابه واقعیتی پیشینی، تصویری از اخلاق ارائه می‌دهد که وجهه‌ی آرمان-گرائیِ آن بمراتب قوی‌تر از وجهه‌ی واقعیِ آن است. در ملاصدرا عقل عملی به مثابه پدیده‌ای ذومراتب با واقعیات انسانی همخوانی داشته و مصلحت میزان برانگیختن اراده قرار می‌گیرد. در نتیجه احکام به تبع مصالح به «کلی، ضروری، جزئی و غیر ضروری» تقسیم می‌شوند. چنین تلقی از اخلاق بهتر از تلقی مطلق‌گرایانه‌ی کانت می‌تواند مشکل نسبیّت را حلّ ‌کند.کانت با اعتبار بخشی به «قانون اخلاق» و مبتنی کردن امکان گزاره‌های اخلاقی بر «اراده‌ی آزاد»، صدق و عینیّت این گزاره‌ها را معلول انطباق آنها با قانون اخلاق می‌داند. اراده آزاد به مثابه علیّت مطلق تنها بکار توجیه امکان این گزاره‌ها می‌آید. این امر سبب می‌گردد تا این گزاره‌ها با چالش ثنویت ذهن و عین مواجه گردند. اما در ملاصدرا گزاره‌های عملی با تکیه به وحدت جمعی نفس و اتحاد رقیقه و حقیقه، با ذات نفس و حقیقت واحده‌ی وجود مرتبط است. قهراً صدق این گزاره‌ها معلول ارتباط آنها با مراتب هستی بوده و از این چالش بدور خواهند بود.کانت برای اثبات جاودانگیِ گزاره‌های اخلاقی از مفهوم «جاودانگی نفس» کمک می‌گیرد. این مفهوم نیز تنها بکار توجیه چگونگی تحقق فعل اخلاقی در زندگی درازمدت انسان می‌آید. این امر سبب می-گردد تا جاودانگی اخلاق در قلمرو پدیدار اما به پشتوانه ناپدیدار توجیه گردد. اما در ملاصدرا جاودانگیِ فعل حکیمانه از طریق «ملکات نفسانی» و بر اساس «وحدت شخصی نفس» و به پشتوانه «علم حضوری به ذات» تبیین می‌شود. قهراً جاودانگی اخلاق مستقیماً بر دریافت نفس‌الامری اشیاء مبتنی خواهد بود. کانت با مبتنی نمودناخلاق بر اصول موضوعه، بناچار تمام نتائج آن مانند «جمعی بودن اخلاق» و «حقوق متقابل شهروند و حاکم» را در قلمرو پدیدار اما به پشتوانه ناپدیدار تفسیر خواهد کرد. اما در ملاصدرا شناخت ذات ممکن است، در نتیجه تلقی «فردی و اجتماعی» از اخلاق و یا مبتنی کردن جامعه ایده‌آل بر «خلیفه الهی و روابط متقابل خلیفه با مردم»؛ همگی ریشه در درک وجودی دارد که حکیم متعالیه مستقیماً از ذات موجودات دارد.
معرفت نفس و ارتباط آن با شناخت خداوند از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
فهیمه همت‌خواه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علامه طباطبایی معرفت نفس را نزدیک‌ترین و کامل‌ترین طریق در معرفت خداوند به شمار می‌آورد. وی معرفت حصولی نفس را معرفتی حقیقی نمی‌داند بلکه معرفت نفس ناب را معرفتی حضوری و شهودی می‌داند. معرفت حصولی نفس لزوماً همراه با شناخت خداوند نیست ولی معرفت شهودی نفس تهی از معرفت حق تعالی نخواهد بود و هر کس به اندازه ظرفیت وجودی خویش از شهود خداوند سبحان بهره می‌برد. علامه طباطبایی بر مبنای وحدت شخصی وجود و تجلی ظهور خداوند در موجودات، تقریری نو از معرفت نفس ارائه می‌دهد. بنا بر نظر علامه ممکنات در واقع موجودات مقید و محدودند و تنها واقعیت مطلق خداوند است که هیچ قید و تعینی ندارد. هر اندازه حد و تعین موجودی بیشتر باشد، از آن حقیقت مطلق دورتر خواهد بود. این انسان است که در فرآیند معرفت نفس از عالم مادی و اشتغال به لذایذ مادی وحسی جدا شده و پا را فراتر از عالم ماده گذاشته و از قیود و تعینات عالم ماده رها می‌شود و به مرتبه‌ی مثالی می‌رسد و سپس وارد عالم عقل و در نهایت به مقام فنا نایل می‌شود؛ این مقام خود شامل سه مرتبه‌ی فنای ذاتی و صفاتی و افعالی است. از بیانات علامه چنین برداشت می‌شود که در نگاهی عمیق‌ به معرفت نفس، انسان اولاً و بالذات حقیقت مطلق خداوند را ادراک و شهود می‌کند و به تبع این معرفت، خود را که ظهوری از آن حقیقت است مشاهده می‌کند؛ زیرا هر ظاهری دارای باطنی است و هر باطنی باطنی دارد و همین‌طور ادامه می‌یابد تا به حقیقت الحقایق که باطن همه‌ی باطن‌هاست، منتهی شود. از طرفی هر انسانی علم حضوری به «من» خویش دارد و از آنجا که هر ویژگی وجودی متعلق به ظاهر در واقعاولاً و بالذات متعلق به باطن است و به عرض و تبع آن به ظاهر اسناد داده می‌شود بنابراین معرفت حضوری نفس اولاً و بالذات متعلق به ادراک شهودی نفس نسبت به حق تعالی است.
  • تعداد رکورد ها : 234