آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 234
نظریه انسان کامل از دیدگاه ابن‌عربی و ملاصدرا ‌
نویسنده:
علاءالدین ملک‌اف
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
جوهره اصلی انسان‌شناسی ابن‌عربی نظریه انسان کامل است. انسان کامل در منظر ابن‌عربی صاحب عقل حقیقت‌شناس و قلب حق‌گراست. به نظر وی انسان کامل صورت کامل حق و آئینه صفات الهی است و واسطه میان حق و خلق است که به واسطه وی فیض به عالم می‌رسد. همچنین مقصود اصلی از ایجاد عالم نیز انسان کامل است. وی به وسیله اسماء الهی در عالم تصرف می‌کند. چون تنها انسان کامل است که با دارا بودن کمال انسانیت و صورت الهی به مقام خلافت و نیابت الهی دست می‌یازد. تفکر ملاصدرا در باب انسان عمیقا به دیدگاه متافیزیکی او مرتبط است. ایشان در پرتو نظریه اصالت وجود، حرکت جوهری، جسمانی بودن حدوث نفس انسانی، به انسان توجه دارد. از این رو، به نظر وی هستی انسان مقدم بر ماهیت اوست. لذاست که در هر مرحله‌ای به نحوی تجلی می‌کند که با مرتبه قبلی متفاوت است. در نظر وی انسان ماهیت معین ندارد و به همین سبب است که انسان موجودی شگفت‌انگیز است. اینجاست که انسان کامل در اندیشه ملاصدرا اهمیت پیدا می‌کند، چرا که انسان همواره در جستجوی معنا و در هر آنی در مسیر تکامل است. ملاصدرا علاوه بر اینکه در مراحل سه‌گانه طبع، نفس و عقل تحولات انسان را تبیین می‌کند، بر این است که انسان کامل تنها موجودی است که در جا نمی‌ماند و هر لحظه با اندیشه و عمل خود را می‌‌سازد. به نظر ملاصدرا اندیشه و عمل انسان به وسیله اشتداد وجودی و استکمال جوهری به فعلیت می‌رسد. تا اینکه از ظلمات ماده منزه می‌گردد. ایشان بنابر اصالت وجود، اعمال، رفتار و نیات انسانی را نشأت گرفته از وجود می‌داند. از آنجا که وجود ذومراتب است و شدت و ضعف دارد، آثار و خواص نشأت گرفته از وجود هم مراتب مختلف خواهند داشت. از این رو همه انواع مختلف جهان هستی از جمله انسان به میزان بهره‌مندی‌اش از کمالات وجودی، از آثار و خواص آن بهره‌مند خواهد شد. مقصود وی از انسان کامل علاوه بر پیامبران و اولیاء، اقطابی است که حقیقت باطنی‌شان همه استعدادات جهان هستی را شامل می‌شود. و همه صفات کمال را در خود منعکس می‌سازد. به نظر وی هر انسانی بالقوه انسان کامل است ولی تا زمانی که بالقوه را به بالفعل تبدیل ننموده، هیچ اثری ندارد.با مقایسه دیدگاه این دو اندیشمند روشن می‌شود که ابن‌عربی مباحث خویش را بیشتر با اصالت شهود به اثبات می‌رساند، درحالی که ملاصدرا از روش عقلی بهره‌ جسته و سپس به سراغ ذوق و شهود می‌رود. ابن‌عربی جایگاه انسان کامل را در مرتبه الوهیت و ربوبیت می‌بیند و ابائی ندارد که «رب» را به مصادیق انسان کامل مانند قطب تأویل کند و انسان کامل را از حیث برابری ظاهر و مظهر مستلزم تحقق تمامی اسماء الهی از جمله اسم «الله» بداند. ولی ملاصدرا انسان کامل را خلیفه خداوند و مظهر و مرآت حق تعالی می‌داند که خداوند در وی ظهور کرده است. از آنجا که «بسیط الحقیقه کل‌الأشیاء» است، کامل‌ترین وجود هم بسیط محض است و هرچه وحدت و بساطت وجود افزایش یابد جامعیت آن نیز افزایش می‌یابد و هرچه کثرت وجود افزایش یابد، ناقص‌تر می‌شود و از جامعیت آن کاسته می‌شود.
مقایسه آراء امام فخر رازی و دیوید هیوم در نظریه علیت
نویسنده:
محمدعلی دیباجی فروشانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
بررسی رویکرد انتقادی فیض کاشانی به «قیامت» در نظام فلسفی صدرایی
نویسنده:
رضا اکبریان، نجمه رادفر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله قیامت و تحلیل فلسفی آن در نظام صدرایی منطبق بر مراتب وجودی، در دستگاه اندیشه شاگرد برجسته ملاصدرا، فیض کاشانی، مورد نقد و واکاوی مجدد قرار می گیرد، طوری که تغییر نگرش فیض در مساله عقل که منجر به ارایه رویکردی معتدل از او در ارتباط عقل و شرع می شود، تحول نظریه وی در مورد قیامت را در ادوار مختلف زندگانی اش به دنبال دارد و بررسی آثار متقدم او در جوانی و آثار متاخرش در کهنسالی، سیر تغییر رویکرد فیض در موضوع قیامت و مراتب آن را به وضوح نشان می دهد، به طوری که از نگاهی وجود مدارانه و منطبق بر مراتب وجودی انسان تا رهیافتی زمانمند درباره «قیامت» تغییر می کند.
جایگاه معرفت شناختی عقل فعال نزد ابن سینا
نویسنده:
محمدحسین عباسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا از جنب? معرفتی، انسان را عامل ادراک می داند که با نفس ناطقه یا عقل جزئی خویش با طیّ مراحل تعقّل، به مرتب? اتصال با عقل فعّال می رسد و از صور معقول? افاضه شده از سوی عقل فعّال، بهره‌مند می گردد. چگونگی افاض? صور عقلی از جانب عقل فعّال و استفاض? آن از سوی نفوس بشری و کیفیّت ارتباط انسان با عالم ملکوت و عقول مجرّده، از دغدغه‌های ذهنی فیلسوفان الهی بوده است. پیش از ابن سینا، ارسطو بر اساس مبانی فلسفی خود از جمله قاعد? علیّت، به وجود عقل فعّال به عنوان فعلیّت دهند? عقل بالقوه و ایجاد کنند? صور معقوله رسید، اما به سبب ابهام در ماهیّت و جایگاه عقل فعّال و چگونگی فعلیّت بخشی آن به عقل بالقوه، ابهامات زیادی را برای فلاسف? پس از خود، به میراث گذاشت. تلاش‌های فلاسف? پس از ارسطو در زدودن ابهامات، به اختلاف آراء منجرّ گردید.ابن سینا در تأمّلات خویش، در صدد حلّ مسأله به نحو کلّی بود، به طوری که بتواند مشکل حاصل شده را چنان حلّ کند که در مورد هم? انسان‌ها حتّی پیامبران و وحی الهی نازل بر آنان نیز قابل تبیین باشد.بنابراین، وی به سراغ نفس انسانی رفت و با ابداع اصل تمایز دو مقام ذات و فعل در نفس و لحاظ دو جنب? ملکی و ملکوتی برای آن، توانست مشکلی را که بسیاری از فلاسفه در گشودن آن، باز مانده بودند، حلّ کند. ابن سینا بر اساس مبانی فلسفی خود، عقل فعّال را موجودی مجرّد و در عالمی جدا از نفس آدمی قرار داد و صور معقوله را حاصل نوعی ارتباط و اتّصال وجودی بین نفس یا عقل جزئی انسان و عقل فعّال دانست. لازم? چنین ارتباطی، مهیّا شدن شرائط کافی برای پذیرش صور معقول? افاضه شده از سوی عقل منفعل انسانی است. فلاسف? اسلامی پس از ابن سینا، با نگاه انتقادی به مبانی فلسفی وی و ابداع مبانی جدید، برای این مسأله، راه حلّ‌های جدیدتری ارائه دادند.
خدا از دیدگاه ارسطو و ابن سینا
نویسنده:
حسین قاسمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله که تحت عنوان خدا از دیدگاه ارسطو و ابن سینا است ، تلاش شده تا نظریات این دو فیلسوف را نسبت به خدا بلحاظ تصدیقی و تصوری بیان نمائیم . در فصل اول کوشش شده تا بر زمینه های تاریخی و فلسفی که بر الهیات ارسطو تاثیر نموده ، اشاره داشته باشیم . در زمینه های تاریخی ، به ظهور و پیدایش سه گروه از فلاسفه یونانی ، یعنی فلاسفه طبیعی ، فلاسفه انسان گرا و فلاسفه الهی اشاره می شود. سپس با بیان اندیشه الهی افلاطون به اصل تمایز ماده و صورت در فلسفه ارسطو در طرح تمایز منطقی وجود و ماهیت پرداخته خواهد شد. در ادامه با اشاره به تعریف حرکت در فلسفه ارسطو بعنوان تغییر تدریجی موجود بالقوه به مو جود بالفعل ، اشکالات پارمیندس و زنون را جواب داده ، و تفسیر علت غایی ارسطو را براساس این تعریف مبتنی می نمائیم . سپس علت فاعلی ارسطویی را به علت فاعلی طبیعی و امکان ارسطوئی را امکان استعدادی معدفی می کنیم. همچنین با استفاده از اصل تمایز ماده و صورت ، دیدگاه ارسطو را در تمایز میان انیات محسوس و نامحسوس بیان می کنیم . در ادامه به تقریر برهان حرکت و ارزیابی آن پرداخته خواهد شد. پس از اثبات شرک آمیز بودن خداشناسی ارسطو ، تمام صفات خدای ارسطو را منتزع از علت غایی و انکار فاعل ایجادی می دانیم. در فصل دوم نیز پس از اشاره به تاثیرپذیری ابن سینا از منابع وحی و نظریات فلاسفه اسلامی پیش از خود ، تاثیر نظریه مساوقت وجود با تشخص را براصل تمایز وجود و ماهیت مورد تحلیل قرار داده و در ادامه اصل تمایز واجب و ممکن را بر اصل مذکور متفرع می نمائیم .در فصل سوم نیز مقایسه ای میان آرا الهی این دو فیلسوف بررسی خواهد شد.
تشابه یا تشکیک مفهوم وجود: مقایسه نظریات ارسطو و ابن سینا در مسئله معنای وجود
نویسنده:
احمد حسینی، رضا اکبریان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع) پردیس خواهران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این مقاله نظریات ارسطو و ابن سینا در باب معنای وجود مورد بررسی قرار گرفته است. از نظر ارسطو موجود دارای معانی متفاوتی است، اما نه به طریق اشتراک لفظی. ارسطو بین اشتراک لفظی و اشتراک معنوی موجود، نظریه سومی را ارائه می کند که خود، آن را رابطه «نسبت به» می نامد ابن سینا، در مقابل، موجود را به نحو مشترک معنوی می داند؛ با این حال معتقد است موجودات در یک رابطه تشکیکی دارای شدت و ضعف و اولویت و عدم اولویت هستند، به طوری که مثلاً جواهر نسبت به اعراض در موجود بودن اولویت دارند.بحث معنای وجود در مباحث وجودشناختی و مخصوصاً نظریه علیت هر یک از این دو فیلسوف قابل پی جویی است. ارسطو وجود را به عنوان یک عنصر متافیزیکی متمایز در نظر نمی گیرد بلکه برای او، وجود بلافاصله در مقولات تقسیم می شود؛ اما برای ابن سینا، وجود واقعیتی متمایز از ماهیت است که در همه موجودات به عنوان یک عنصر فلسفی وجود دارد. به همین ترتیب، ارسطو علیت خدا را از نوع علیت غایی می داند به طوری که هر موجودی در مسیری مستقل به سمت محرک اولی در حرکت است، در حالی که ابن سینا خداوند را علت فاعلی ایجادی می داند که به همه موجودات یک عنصر مشترک یعنی وجود را افاضه می کند.
صفحات :
از صفحه 112 تا 129
بررسی آراء و افکار بولتمان و مقایسه تاویل او با تأویـل ابن سینا
نویسنده:
نسرین صفاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
رابطه وجود و ماهیت در فلسفه ارسطو و ابن سینا ‏
نویسنده:
رضا اکبریان، سهراب حقیقت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
نظریه عنایت؛ جایگاه و نتایج آن در فلسفه ابن‌سینا
نویسنده:
محمدصالح طیب‌نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از دشوارترین مباحث فلسفه و کلام، مبحث عنایت الهی است. از یک طرف پیوند صفت عنایت با دیگر صفات الهی از جمله علم، اراده، علیت، حکمت، رضا و ... و از طرف دیگر ارتباط آن با مسأله احسن بودن نظام آفرینش و مسأله شرور بر پیچیدگی و دشواری درک این صفت الهی افزوده است. شاید بتوان گفت ابن سینا اولین فیلسوفی است که نظریه عنایت را یکی از ارکان خداشناسی فلسفی خود قرار داده و با طرح فاعل بالعنایه تحول شگرفی در این حوزه پدید آورد و تاحد زیادی جهت گیری فیلسوفان بعدی را چه در جهان اسلام و چه در مغرب زمین مشخص نموده است. چنانچه در‌ اندیشه‌های‌ ابن‌سینا درباره‌ عنایت‌ الهی‌ به‌ درستی‌ تأمل‌ شود، علی‌رغم‌ برخی‌ ابهامات‌ و کاستی‌ها نکات‌ بسیار دقیقی‌ در آن‌ وجود دارد که‌ افق‌های‌ گسترده‌ای‌ را برای‌ پژوهندگان‌ حقیقت‌ آشکار می‌سازد. عنایت،‌ از نظر او علم‌ حق‌ تعالی‌ به‌ موجودات‌ و نظام‌ آنهاست‌ و این‌که‌ تمامی‌ موجودات همراه با بهترین نظام حاکم بر آنها،‌ از احاطه علمی‌که‌ خداوند به‌ آنها دارد، پدید آمده‌اند. علیرغم اهمیت موضوع و ارائه پاسخ‌ تفصیلی‌ بسیاری‌ از مسائل مرتبط با عنایت الهی در کلمات‌ ابن‌ سینا و طرفداران‌ حکمت‌ مشاء‌، ولی متأسفانه در کمتر اثری همه لوازم و آثار فلسفی این نظریه در کنار هم دیده شده است به گونه ای که روشن نیست که آیا ابن سینا راه متفاوتی را نسبت به فیلسوفان قبلی پیموده است؟ آیا دیدگاه بوعلی در باب علم الهی، فاعلیت ایجادی خداوند و اراده الهی می تواند همه لوازم فلسفی عنایت الهی را آنگونه که مدنظر اوست، فراهم سازد؟ آیا نقدهایی که فیلسوفان بعدی به نظر ابن سینا در این باب دارند، این معضلات را برطرف نموده و یا مشکلات جدیدی را پدید آورده است؟ و دهها پرسش دیگر که همگی حاکی از ضرورت پرداختن به این موضوع است.نگارنده بر آن است که ابن سینا در این نظریه، اگرچه از عناصر بنیادی فلسفه ارسطوئی و نوافلاطونی در پیوند با تعالیم اسلام بهره برده است، ولی به هیچ وجه نمی توان نظریه او را طرحی تلفیقی و التقاطی محسوب نمود؛ بلکه نظریه ای نو و ابتکاری است که با هدف پاسخگویی به چرایی آفرینش و تبیین چگونگی آن و همچنین پاسخ به چگونگی علم خداوند به جزئیات، ارائه شده است. از نظر ابن سینا نظریه عنایت مبتنی بر سه رکن فاعلیت ایجادی، علم به نظام خیر و رضای حق تعالی به نظام خیر است. وی لازمه عنایت الهی را احسن بودن نظام آفرینش می داند و بدین منظور به تبیین چرائی و چگونگی دخول شرور در قضای الهی پرداخته است. سهروردی به علت نقدهای بنیادی که به تقریر ابن سینا از علم الهی و فاعلیت الهی دارد، نظریه عنایت را نمی پذیرد هرچند براساس مبانی خود احسن بودن آفرینش و نفی شرور را تبیین می کند. ملاصدرا اشتراک نظر بیشتری با ابن سینا دارد. وی اگرچه نظریه صور مرتسمه و ایجاد شیئ من شیئ را رد می کند ولی با ارائه اصلاحاتی نظریه عنایت را اثبات می کند.
توسعۀ موضوعی فلسفه نزد «علامه طباطبایی» در مقایسه با ابن‌سینا و ملاصدرا ؛ و کارکرد آن در سایر علوم
نویسنده:
رضیه سادات امیری ، رضا اکبریان ، علی فلاح رفیع
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تفاوت موضوع فلسفه و در نتیجه گستره و دامنۀ آن نزد فیلسوفان، أثر قابل توجهی بر نسبت این دانش با سایر علوم دارد. بازخوانی موضوع فلسفه نزد علامه طباطبایی حاکی از تفاوت دیدگاه وی در این خصوص نسبت به متقدمین است. نگاشتۀ حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، به این پرسش پاسخ می‌دهد که دامنۀ موضوع فلسفه نزد علامه طباطبایی چه تفاوتی با ابن‌سینا و ملاصدرا دارد و تأثیر تمایز مذکور بر نسبت فلسفه با سایر علوم چیست؟ مطابق یافته‌های این پژوهش، علامه طباطبایی با معرفی «واقعیت» به عنوان موضوع «فلسفه»، دامنۀ محدود شدۀ این موضوع به وجود مطلق و اقسام اولیۀ آن را به تمام واقعیات، اعم از وجود عام و وجودات خاصِ مادی و غیر مادی گسترش می‌دهد. بدین ترتیب با مهیا شدن امکان تحلیل هستی‌شناسانه در خصوص واقعیات جزئیِ مرتبط با علوم و همچنین پی‌ریزیِ گسترده‌تر اصول و قواعد مورد نیاز دانش‌ها، زمینۀ گسترش کارکرد فلسفه و ثمربخشی آن و اعتبار سایر علوم فراهم می‌شود.
صفحات :
از صفحه 1 تا 28
  • تعداد رکورد ها : 234