جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 258
دیگری: رفتار، بدن، شهوت: (در فلسفه موریس مرلوپونتی)
نویسنده:
Dorel Bucur
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : فلسفه متاخر هوسرل با یک ضرورت متناقض روبرو می شود: پایه گذاری این فلسفه بر روی جامعه ای از موضوعات. در عین حال، پدیدارشناسی هوسرلی، فردی را که در پشت بازتاب پدیدارشناختی نشسته است، نشان می‌دهد، بلکه دیگری را نیز نشان می‌دهد که فیلسوف پدیدارشناس می‌کوشد در آن کمکی بیابد. بنابراین، همزمان با ظهور پدیدارشناسی، مسئله دیگری در هسته اصلی فلسفه قرار می گیرد که مستقیماً با مسئله سوبژکتیویته مرتبط است. مسئله دیگری، علیرغم اینکه نقطه مرکزی فلسفه او نیست، پیوسته در فلسفه مرلوپونتی وجود دارد. اگر در پنجمین وساطت دکارتی هوسرل دشوارترین مشکل در رابطه با مسئله دیگری دقیقاً این واقعیت است که این سؤال توسط چیزی که به نظر می رسد یک ذهنیت خودبسنده مطرح می شود، در ساختار رفتار، مفهوم رفتار به عنوان ساختار مطرح می شود. (گشتالت) در حال حاضر تمرکززدایی از سوبژکتیویته انسانی را انجام می دهد و زمینه را برای پرسش از دیگری آزاد می کند. در پدیدارشناسی ادراک، این کار تمرکززدایی با تجزیه و تحلیل بدن ادامه می یابد و نشان می دهد که…
تمایز معنی و مدلول در پدیدارشناسی هوسرل
نویسنده:
علیرضا عطارزاده
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
نظریه ی معنا مسأله ی اصلی پدیدارشناسی هوسرل نیست، بلکه او بحث از معنا برای پشتیبانی از تلقی اش از منطق محض مطرح می کند. چون میان منطق و زبان پیوند وثیقی برقرار است، پژوهش‌های منطقی با بحث از زبان و معنا آغاز می گردد. هوسرل برای شناسایی ذات بیان، نشاندهندگی و مدلول را از آن طرد می کند و بر تمایز معنی و مدلول استدلال می ورزد. سپس وی این تمایز را در مورد اقسام مختلف بیان (نام خاص، نام عام و جمله) اِعمال می کند. این تمایز محور نظریه ی معنای هوسرل است و مطابق ادعای این مقاله در دوره ی دوم فکری او نیز تداوم می یابد. وی در دوره ی دوم تمایز معنی و مدلول را ذیل تمایز نوئما و ابژه مطرح می کند. در این مقاله، به شرح دیدگاه هوسرل درباره ی معنی و مدلولِ اقسام بیان و نیز ماهیت معنی خواهیم پرداخت. در بخش آخر مقاله، راه‌حل هوسرل برای اجتناب از افلاطونگرایی را مورد بحث قرار خواهیم داد.
هوسرل و پدیدارشناسی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
L. E. Ninnes
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی ادعاهایی می پردازد که فلسفه می تواند پایه و اساس آن را فراهم کند برای علم، آن فلسفه می تواند پیش فرض های علم را نشان دهد ضروری است، و خود فلسفه بدون پیش فرض است. تحقیقات با توجه به تلاش هوسرل برای ارائه چنین چیزی آغاز می شود یک پایه - به ویژه، برای نشان دادن اینکه این منطق محض است که مبنای آن است علوم پایه. در Prolegomena to Pure Logic است که هوسرل این استدلال را مطرح می کند. از طریق حمله مداوم به روانشناسی (این دیدگاه که روانشناسی منطق پایه). با در نظر گرفتن این حمله به تفصیل، ما سعی می کنیم اهریمنی کنیم ظهور محدودیت‌های خاصی را در آغاز دوره هوسرل ترسیم می‌کند دیدگاه های خود در مورد ماهیت علم، منطق و حقیقت. استدلال می شود که این محدودیت ها مستلزم شکست پروژه هوسرلیان است ارائه شده در تحقیقات منطقی. حل این محدودیت ها از طریق در نظر گرفتن ایجاد می شود پدیدارشناسی هگل و استدلال های او در مورد شیوه فلسفه اگر بخواهد حقیقت را نشان دهد باید شروع شود. به ویژه استدلال های هگل برای ضرورت پدیدارشناسی به عنوان مقدم بر سایر فلسفه ها و ارائه توجیه کامل برای علم، برای خاص خود درک علم، و ماهیت تجربه به عنوان دیا لکتیکی بررسی می شوند. استدلال می شود که این استدلال ها علم را قادر می سازد به درستی زمین شود. بخش پایانی این پایان نامه به طور خلاصه به بازنگری هوسرلیان می پردازد موقعیت در پرتو موضع هگلی اتخاذ شده.
موضوع ادراک گفتار: تجزیه و تحلیل مبانی فلسفی مدل پردازش اطلاعات [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Helen Beatrice Fraser
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه بحثی فرانظری از رویکردهای مطالعه ادراک گفتار است. این شامل سه بررسی جداگانه و استدلالی است که آنها را به هم مرتبط می کند. اولین بررسی است تحقیق ادراک گفتار همانطور که در رویکرد پردازش اطلاعات انجام شد، که از تقریباً همه در این زمینه در سی سال گذشته کار می کنند. دوم مروری بر شناخت گرا است فلسفه، شالوده مفهومی رویکرد پردازش اطلاعات. سرگرد اصول این مبنا این است که شناخت را می توان به عنوان محاسبات با اطلاعات دید به صورت نمادین بازنمایی می شود و بازنمایی ها طبق قوانین رسمی پردازش می شوند قبل از تفسیر مرور سوم برخی از بخش‌های مرتبط پدیدارشناسی است فلسفه های هوسرل، هایدگر و مرلو رونتی. استدلال‌های مفصلی علیه مناسب بودن فلسفه شناخت‌گرایانه ارائه شده است پایه و اساس تحقیقات ادراک گفتار با استفاده از آثار هایدگر و مرلوپونتی. عامل اصلی در این نامناسب بودن دیدگاه شناخت گرایی از ادراک است. موضوع به عنوان یک نماد - دستکاری کننده، که وظیفه ادراک گفتار اساساً یکی از آنهاست تبدیل یک نمایش از گفتار (مثلاً آکوستیک) به دیگری (معنی). مثل نظر نادیده گرفته می شود، در میان چیزهای دیگر، لزوم حسابداری برای امکان وجود دارد اصلاً نمایندگی بودن ارائه این حساب مستلزم در نظر گرفتن ماهیت است موضوع انسان و رابطه آن با جهان استدلال می شود که، از آنجایی که توصیف ها نیستند جهان به خودی خود داده است (یعنی هیچ توصیف "خنثی" وجود ندارد)، بلکه از الف ناشی می شود رابطه معناداری بین انسان و جهان، انسان باید بیشتر باشد از یک سیستم رسمی این بحث شامل در نظر گرفتن محقق به عنوان یک انسان است موضوع، و نتیجه گیری که توصیفات گفتار باید صریحاً مورد توجه قرار گیرد موضوعی که توضیحات مربوط به آن است، و به ویژه باید یک نکته سخت را حفظ کند تمایز بین دیدگاه محقق و موضوع مورد مطالعه.
پیچش و تلاطم در کار امانوئال لویناس: بررسی انتقادی صحنه‌سازی و تنظیم فضای اخلاقی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Edward Brian Patrick Roesch-Marsh
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مطالعه با قرار دادن «تولید» چیزی که لویناس «چهره» (/e visage) را در برابر افق نهادش می‌نامد، به مشکل فضای اخلاقی در کار امانوئل لویناس می‌پردازد. در برابر این افق‌ها است که حفظ می‌شود، افق‌هایی مناسب برای بازسازی پدیدارشناختی، که چهره به‌عنوان صورت آشکار می‌شود. از طریق گستردگی تبیین‌های لوینازی مانند «فرزندپرستی»، «باروری»، «برادری»، «آموزش» و «مادری»، وراثت‌پذیری چهره استنتاج می‌شود و چهره در چارچوب محیط ضروری آن - اخلاقیات قرار می‌گیرد. شرایط دلالت آن این محیط دستوری، صحنه‌پردازی یا میزانسن برای رابطه رو در رو که لویناس می‌گوید، با سرعت لویناس، بر اساس اساسنامه و منشأ آن به نمایش گذاشته می‌شود تا میراث چهره ممکن باشد. پیچیده باشد و وضعیت غیر تاریخی آن به چالش کشیده شود. استدلال می‌شود که لویناس، به‌طور غیرضروری، گستره‌ی آنچه را که اجازه می‌دهد به‌عنوان صورت دلالت کند، محدود می‌کند، و بنابراین، فرض‌های نهفته در ضمن، ترکیب و پیکربندی صورت را در اثر او تنظیم می‌کنند. این پوزیتاها از جایگاه خود رها شده و با هدف ارزیابی تأثیر آنها بر توسعه اندیشه لویناس مورد بررسی انتقادی قرار خواهند گرفت. با توسل به پدیدارشناسی های ادموند هوسرل و مارتین هایدگر، ارائه لویناس از فضای اخلاقی (فضای اخلاق) در پرتو پدیدارشناسی هایی که ظاهراً آنها را قطع می کند، ارزیابی خواهد شد. قاطعیت بینش اخلاقی اولیه لویناس در رابطه با تصویرهای فرهنگی و مذهبی که او به آنها متوسل می شود ارزیابی خواهد شد. تنش یا پیچش بین آثار «اعترافی» و «فلسفی» لویناس آشکار خواهد شد و تلاقی زیربنایی آنها مطرح خواهد شد. تلاش شده است تا خط سیر کلی اندیشه لویناس ترسیم شود و پروژه لویناس به عنوان یک کل مورد بررسی قرار گیرد، به گونه ای که ممکن است مشکل انتخاب شده به اندازه کافی مورد توجه قرار گیرد.
پدیدارشناسی مرگ: بعد مذهبی در اندیشه اخلاقی امانوئل لویناس [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Changhyun Kim
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی پدیدارشناسی مرگ لویناس می پردازد تا با بررسی لحظه سیاسی شخص ثالث، بعد دینی را در اندیشه اخلاقی او آشکار کند. من استدلال می‌کنم که مرگ نه پدیده‌ای ناب است که به وضوح در ساختار نوئما-نوزیس غرض‌ورزی قابل درک است و نه یک غیرپدیده محض است که کاملاً به بررسی پدیدارشناختی بی‌ربط است. بلکه مرگ پدیده‌ای فراپدیده‌ای است که ویژگی غیرقابل درک آن دو پیشینه مهم فلسفی لویناس را زیر سؤال می‌برد: 1) پدیدارشناسی استعلایی هوسرل، به معنای روش‌شناختی، و 2) تفسیر هستی‌شناختی هایدگر از مرگ، به معنای موضوعی. از یک سو، لویناس در فراپدیداری مرگ با شکست پدیدارشناسی مواجه می شود، به این معنا که پدیدارشناسی نمی تواند ویژگی پارادوکسیکال مرگ را در قالب یک همبستگی نوئتیکو-نوئماتیک به تصویر بکشد. از سوی دیگر، لویناس بی‌وقفه با مضمون‌سازی هستی‌شناختی هایدگر، که فراپدیده‌گرایی مرگ را خنثی می‌کند، به چالش می‌کشد و در نتیجه راز معمایی مرگ را به تسلط قهرمانانه مرگ تقلیل می‌دهد. در مجموع، فرا پدیدار بودن مرگ در ساختار معنایی هستی‌شناسی قرار می‌گیرد. این رساله با توسل به خصلت پارادوکسیکال مرگ، ادعا می‌کند که ساختار معماری هستی‌شناسی هایدگر، دلالت اولیه‌تر و ضروری‌تری از مرگ دیگری را غیر از مینیت هستی‌شناختی [Jemeinigkeit] مرگ، شبیه‌سازی می‌کند یا می‌پوشاند. بنابراین، پدیدارشناسی مرگ لویناس، دلیل وجودی خود را نه در دستاورد ماهرانه اش در مضمون سازی مرگ، بلکه در ناکامی اش در مضمون سازی و معنا بخشیدن به آن توجیه می کند، زیرا معنای اخلاقی مرگ از سقط مضمون سازی معنایی- هستی شناختی مرگ ناشی می شود. . لویناس برای آشکار ساختن معنای اخلاقی مرگ که در معماری هستی‌شناسی «راس بالای سین» پنهان، مبهم و سرکوب شده باقی می‌ماند، تلاش می‌کند تا آنچه را هستی‌شناسی پوشانده است، یعنی برهنگی بی‌رحمانه وجود [être] را آشکار کند. در برخورد اخلاقی با دیگری که دستور می‌دهد: «نباید بکشی» مشخص می‌شود. این منع اولیه، بیش از اضطراب [ترس] برای مرگم، مرا وسواس می‌کند و بر من غالب می‌کند، گویی مرگ دیگری برایم مهم‌تر از مرگ من است. دلالت اخلاقی مرگ از ندای اولیه ناشی می‌شود در مواجهه با دیگری که مرا نسبت به مرگ دیگری هوشیار، بیقرار و بی تفاوت می کند، اما ظهور شخص ثالث مسئولیت انحصاری، بی قید و شرط یا بی چون و چرای من را در قبال دیگری زیر سوال می برد و دستور می دهد که چه دیگری دستور می دهد: "من صدایم." با وجود این، بازجویی سیاسی از شخص ثالث هرگز ساختار اخلاقی را به خطر نمی اندازد، بلکه برعکس، این امکان را برای اخلاق فراهم می کند که بدون بازگشت به شکل ناتوان، خاموش یا فرشته ای از اخلاق، که مستلزم خشونت، غیرسیاسی و ضد اخلاقی است، اخلاقی باقی بماند. این پایان نامه اصرار دارد که ویژگی رادیکال پدیدارشناسی مرگ لویناس در برداشت پارادوکسیکال او از دین، «Raport sans rapport» به اوج می رسد، که در آن رابطه اخلاقی همیشه به عنوان یک پرسش عالی در زمینه سیاسی باقی می ماند. دینی بودن مستلزم پرسش هستی شناسانه «بودن یا نبودن»، بودن یا نبودن نیست؛ بلکه غیر از بودن، فراتر از ماهیت، یا فراتر از conatus essendi است که در آن لویناس معنای اولیه را تشخیص می دهد. مرگ، مانند جانشینی، فداکاری، یا مردن برای دیگران.
آینده در پدیدارشناسی: وعده و روش در هوسرل، لویناس و دریدا [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Neal DeRoo
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Fordham University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: از گزارش هوسرل در مورد توجه تا چرخش اخیر به آخرت شناسی در پدیدارشناسی «الهیاتی»، آینده همیشه جنبه کلیدی نظریه های پدیدارشناختی زمان بوده است. این کتاب اولین تأمل پایدار را در مورد اهمیت آینده برای خود روش پدیدارشناسی ارائه می دهد. در ردیابی توسعه این موضوع، نویسنده نشان می دهد که تنها درک درست از ماهیت دوگانه آینده (به عنوان قانون اساسی و به عنوان باز بودن) می تواند راهی را که در آن پدیدارشناسی موضوع و جهان را به هم نزدیک می کند، روشن کند. از این رو آینده ما را به محوریت وعده پدیدارشناسی اشاره می‌کند و پدیدارشناسی را به‌عنوان رشته‌ای قول‌دهنده از نو می‌سازد. این کتاب که به وضوح نوشته شده و به دقت استدلال شده است، بینش تازه ای را در مورد منشأ پدیدارشناختی چرخش «الهیاتی» و نتایج پدیدارشناختی هوسرل، لویناس و دریدا ارائه می دهد. با بررسی دقیق مضامین پروتشن، آخرت شناسی و مسیحا، خواندن آن برای هر کسی که به پدیدارشناسی، فلسفه دین، ساختارشکنی، یا الهیات فلسفی علاقه دارد ضروری خواهد بود.
از آگاهی تا زندگی: پدیدارشناسی و پدیده دینی در هوسرل، هایدگر و کی یر کگور [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Gregory P Floyd
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در پایان نامه خود قصد دارم اصول اولیه تلاش هایدگر برای پدیدارشناسی دین را در دوره های 1920 و 1921 او در مورد سنت پل و سنت آگوستین بازسازی کنم. به منظور درک پارامترها و مخاطرات آن پروژه، من آن را جزئی از پدیدارشناسی هوسرلی و نیز گرایش های گسترده تر آلمانی در فلسفه، الهیات و تاریخ ادیان «علمی» [Wissenschaftliche] می دانم. معیار موفقیت هایدگر، روایت او از «اشاره‌های رسمی» است، که تلاش می‌کند تا بیانی تأمل‌آمیز (یعنی فلسفی) از زندگی را بدون امتیاز دادن به یک دیدگاه نظری خاص ارائه دهد. این تلاش او را به درک مجدد پدیدارشناسی به مثابه هرمنوتیک زندگی واقعی و تغییر تأکید خود از پدیدارشناسی آگاهی دینی به پدیدارشناسی زندگی دینی سوق می دهد. آنچه این گزارش را متمایز می کند، تمرکز آن بر ماهیت «انگیزه» یا «تعیین شده» معنا از زندگی است. پس از بازسازی و تشریح روایت هایدگر، به یک گرایش مشکل‌ساز به سمت رسمی‌سازی بیش از حد توجه می‌کنم که منحصراً بر حس اجرا (Volzugsinn) به قیمت معنای محتوا (Gehaltsinn) تمرکز می‌کند. من از کی یرکگور، که هایدگر در این برهه از زمان با دقت می خواند، کمک می گیرم تا نشان دهم چرا تمرکز بر ماهیت تطبیقی ​​معنا مستلزم نادیده گرفتن محتوای آن نیست. من با ارائه راه‌هایی به پایان می‌رسم که یک نسخه اصلاح‌شده از فلسفه دین رسماً نشان‌دهنده هایدگر ممکن است امروز برای ما مفید باشد.
هوسرل در متن آثارش
نویسنده:
عبدالکریم رشیدیان
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
تهران - ایران: نشر نی,
چکیده :
در این کتاب سعی شده زندگی و اندیشه‌های "هوسرل" با تکیه بر آثار او بازگویی و تحلیل شود. نگارنده فلسفه‌ی هوسرل را به سه دوره‌ی کلی تقسیم می‌کند که عبارت‌اند از: "آغاز پدیده شناسی به مثابه‌ی تلاش برای تاسیس "فلسفه‌ای نخستین" به مثابه‌ی ریاضیات عمومی معرفت (پژوهش‌های منطقی)؛ این تلاش با طرح "تحویل‌گرایی"، طبیعی‌گرایانه و روان شناختی اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم همراه بود. در این مرحله هوسرل به پیروی از برنتانو بر شهود بی‌واسطه تکیه می‌کرد اما با جنبه‌ی تجربی روان شناسی او سازگاری نداشت. شعار هوسرل "بازگشت به خود چیزها" بود و تحلیل داده‌های شهود بی‌واسطه برای او وسیله‌ دسترسی به آیدوس یا ماهیت تغییرناپذیر با ساختار عقلانی محض بود. او در جست وجوی "فلسفه‌ای علمی" بود که در عین حال از روش‌های علوم تقلید نکند. درمرحله‌ی بعد (ایده‌ها ....I)؛ توجه هوسرل به قصدیت آگاهی به عنوان پیوند دهنده‌ی هر عمل آگاهی به اوبژه‌ی آن و به طور کلی تلقی قصدیت به عنوان ساخت فراگیر آگاهی بود. در این مرحله بود که مرکز ثقل پدیده شناسی از اوبژ کتیویته ماهیات مثالی به سوبژکتیویته‌ی آگاهی محض یا استعلایی انتقال یافت. "الگوی" مغنول اینک جایگاهی کانونی در آگاهی، که هم چون سیلان بی‌وقفه و پویایی اعمال قصدی نگریسته می‌شد (درس‌هایی درباره‌ی پدیده شناسی آگاهی از زمان درونی)، به دست می‌آورد، اونتولوژی‌های صوری و "غیر انتقادی" قبلی اکنون باید، به تعبیر لانگربه، روشن‌سازی تکوین قصدی‌شان را در آگاهی جست و جو می‌کردند. این صورت جدید از رادیکالیسم یا ریشه‌گرایی فلسفی (در مقابل ریشه‌گرایی "ایده‌آلیسم استعلایی" بودو این راهی بود که هوسرل باید به تنهایی می‌پیمود. گام بعد حلول مجددیا تجسد آگاهی محض در متن وجود، و به زبان پدیده شناسی، پژوهش در مسایل تقویم اعیان بود (ایده‌ها...II و III و تاملات دکارتی)؛ توصیف پدیده شناختی تقویم طبیعت مادی، طبیعت حیوانی (بدن و نفس) و تقویم روح علی رغم ابهامات ذاتی و شاید لاینحل‌اش هنوز هم جاذبه‌های تاثیرگذار خویش بر فلسفه‌ی معاصر را از دست نداده است.
تحلیل نسبت زمانْ‌آگاهی و خودآگاهی در فلسفۀ هوسرل
نویسنده:
حسین زمانیها
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هوسرل در آثار خود از سه سطح از زمانْ‌آگاهی بحث می‌کند که این سه سطح عبارت‌اند از: آگاهی از زمان عینی (کیهانی)، زمانْ‌آگاهی سوبژکتیو و آگاهی از زمان درونی (آگاهی مطلق). از نظر هوسرل این سطوح در حقیقت لایه‌های تقوم زمان هستند و مبنای تقوم هر لایه را باید در مرتبه یا لایۀ عمیق‌تر جستجو کرد تا به عمیق‌ترین لایۀ زمانْ‌آگاهی، یعنی همان آگاهی مطلق رسید. آگاهی مطلق، مقوم هر درک و معنایی از زمان است؛ اما در عین حال، خود به‌وسیلۀ هیچ امر دیگری تقویم نمی‌شود، بلکه قوام آن قوام درونی است. این عمیق‌ترین لایه در حقیقت جریان مستمر و وحدت‌بخش آگاهی‌است که تمامی اعمال و افعال قصدی آگاهی در آن ریشه دارند. برخی از هوسرل‌پژوهان معاصر برای تبیین این معنا از زمانْ‌آگاهی و نسبت آن با زمانْ‌آگاهی سوبژکتیو، با رجوع به آثار هوسرل و دیدگاه وی دربارۀ تأمل، به تمایز بین دو نوع خودآگاهی، یعنی خودآگاهی پیشاتأملی و خودآگاهی تأملی اشاره کرده و این جریان بنیادین و وحدت‌بخش آگاهی را که مقوم هر درکی از زمان و زمانمندی است، با خودآگاهی پیشاتأملی متناظر دانسته‌اند. بر این اساس، آگاهی مطلق به‌عنوان نوعی خودآگاهی پیشاتأملی به معنای زیست و تجربۀ غیر ابژه‌ساز و غیر مضمون‌سازی است که هم بنیان ابژکتیویته و هم ریشه و بنیان سوبژکتیویتۀ استعلایی است.
صفحات :
از صفحه 37 تا 54
  • تعداد رکورد ها : 258