جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4834
بررسی تطبیقی مفهوم زمان در آراء صدرالمتالهین و نظریات نسبیتی فیزیک
نویسنده:
ولی الله خوش طینت، شبنم صفوی زاده
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه پیام نور,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این تحقیق بر آن است که ماهیت زمان را در آراء ملاصدرا و نظریات نسبیتی موجود در قالب نسبیت خاص و نسبیت عام مورد مداقه قرار داده، به نقاط اشتراک و افتراق میان آنها بپردازد. مساله زمان همواره از منظر وجود مورد اختلاف میان فلاسفه و متکلمین متعددی بوده است. چنانچه عده ای زمان را امری موهومی دانسته و عده ای دیگر رای به وجود زمان داده و به تبع آن خصوصیاتی را برای ماهیت زمان در نظر گرفته اند. به موازات اندیشه های فلسفی محض، رویکرد مشابه ی نسبت به خوانش فلسفی زمان مطرح شده در چارچوب نظریه های فیزیکی، به خصوص فیزیک نسبیتی، به چشم می خورد که این مقاله در صدد است با رویکردی تحلیلی، همچون پلی میان اندیشه فلسفی محض و خوانش فلسفی آراء فیزیکی عمل کرده و به اشتراکات و نقاط افتراق موجود میان دو حوزه بپردازد. هر دو رویکرد به جای ارائه زمان و مکان به عنوان موجوداتی مستقل و مطلق، با یکسان در نظر گرفتن مفهوم امتداد و بعد ، به وجود ساختاری واحد که در برگیرنده هر دوی فضا و زمان است، اذعان دارند. اما دیدگاه ملاصدرا در مورد ماهیت زمان، با آنچه دیدگاه نسبی گرایانه برامده از تفسیر فلسفی نسبیت ارائه می دهد مغایر است.
صفحات :
از صفحه 25 تا 36
برهان طرف و وسط
نویسنده:
ابوالحسن غفاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی,
چکیده :
يكى از براهينى كه در امتناع تسلسل در علل حقيقى اقامه مى‌شود، برهان طرف و وسط است. بعضى براى استحاله تسلسل تا 52 برهان را ذكر كرده‌اند. حكيم سبزوارى تعدادى از براهين را در شرح منظومه بيان كرده است. براهينى كه در ابطال تسلسل اقامه شده دو دسته‌اند: الف. ابطال مطلق تسلسل؛ مثل برهان تطبيق. ب. ابطال تسلسل در علل كه علاوه بر آن منتهى به اثبات واجب‌الوجود هم مى‌شود؛ مثل برهان اسد و اخصر فارابى و برهان طرف و وسط. برهان طرف و وسط علاوه بر اين‌كه اثبات مى‌كند سلسله علل و معلولات در سلسله فاعلى نمى‌توانند بى‌نهايت ادامه داشته باشند، در سلسله علل مادى، صورى و غايى نيز جارى است. از اين‌رو، شيخ الرئيس ابن سينا مى‌گويد: «و هذا البيان يصلح ان يجعل بياناً لتناهى جميع طبقات اصناف العلل، و ان كان استعمالنا فى العلل الفاعليه»؛ برهان طرف و وسط صلاحيت آن را دارد كه در تبيين همه طبقات و اصناف علل (فاعلى، غائى، مادى و صورى) قرار گيرد، گرچه ما در علل فاعلى به كار برديم. در اين مقاله تاريخچه، تقرير و نقدهايى كه متوجه اين برهان است، بررسى مى‌شود.
بررسی تطبیقی اثبات وجود خدا از منظر ملاصدرا و مولانا
نویسنده:
حمیدوالی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این پژوهش نخست به مقوله شناخت و راههای آن به ویژه در شناخت و معرفت حق تعالی از منظر ملاصدرا پرداخته و پس از آن به خداشناسی و اثبات وجود حق نظر کرده و سرانجام به جایگاه خداشناسی و اثبات وجود حق از نظر ملاصدرا از حیث دینی عرفانی و فلسفی دست یافتیم. در پی آن به براهین اثبات وجود حق از منظر حکمای پیشین اشاره شده و براهین خاص حکمت متعالیه را مورد بررسی قرار داده که رهیافت جنبه وجودشناختی اوصاف اثبات وجود اوصاف کمالی برای حق است و حاصل جنبه معرفت شناسی عینیت صفات با ذات و عدم مغایرت آنها با یکدیگر است. در مرحله بعد به تفسیر شهودی ملاصدرا از حق پرداخته و به اذعان وی به ناتوانی علم حصولی در معرفت به ذات حق اشاره شده چرا که او سعی دارد در راه شناخت حق از فطرت عشق و طریق صدیقین یاری جوید او معتقد است انسان با دست از دن به انسان کامل و راهنمایی هایش می تواند اندک معرفتی به حق بیابد و به مرتبه فنای فی الله و محو موجودیت موهوم برسد و به بقای بالله باقی گردد. در آخر اذعان دارد که حتی علم حضوری و شهودی نیز در درک ذات احدیت ناتوان است و تنها انسان را تا اولین مرحله تعیین و تجلی حق هدایت می نماید و فراتر از آن بال و پر انسان می سوزد. سپس به بحث و بررسی مطالب فوق از نگاه مولوی پرداختیم و این مطلب را دریافتیم که وی در تمام مراحل فوق با ملاصدرا هماهنگ و همگام است و تنها تفاوت آنها در این است که مولانا وجود حق تعالی را بی نیاز از اثبات و دلیل م داند به این معنا که مقوله شناخت حق تعالی را از حیث دینی و عرفانی پی می گیرد و به جنبه فلسفی و عقلی آن توجهی ندارد.
بررسی تطبیقی مسئله شر از دیدگاه ملاصدرا و لایب‌نیتز
نویسنده:
میترا صفایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف ازپژوهش حاضر، بررسی تطبیقی مسئله شر از منظر دو فیلسوفی است که هردو در سنت فلسفی خاص خودشان، حائز اهمیت و تأثیر غیر قابل انکاری هستند. در این بررسی سعی می‌شود به فهم عمیق‌تر دیدگاههای یک فیلسوف به طریق استنطاق از فلسفه طرف دیگر دست یافت. روش پژوهش در بررسی تطبیقی حاضر، روش توصیفی مبتنی بر تحلیل محتوا و مراجعه به آثار دست اول دو متفکر و شارحان آنهاست. لایب نیتس به سه نوع شر(متافیزیکی، فیزیکی و اخلاقی) قائل است.در فلسفه او شر متافیزیکی با موضوعات و مباحث بسیاری در تعامل است. از دید لایب‌نیتس ، شر مخلوق و مستقل نیست و لذا منشاء آن ماده نیست و ریشه آن نقص موجودات در ناحیه حقایق ازلی است. جهان واقعی واجد حداعلای تعادل میان خیر فیزیکی و اخلاقی است.طرف دیگر این مقایسه تطبیقی، ملاصدرا است. او خیر را براساس وجود و کمال وجود و شر را بر اساس عدم وجود و عدم کمال وجود معنا می‌کند و عرصه بروز و ظهور آن را عالم ماده معرفی می‌کند. ملا صدرا به راه حل عدمی دانستن شر و و نظریه تقسیمی باور دارد.به عنوان نتیجه گیری باید گفت: موارد اشتراک دو متفکر، بیش از موارد افتراق آن دو است.از جمله اینکه هر دو در راه‌حل عدمی دانستن شر و نیز دیدگاهی که نوعی اذعان به وجود شر وضرورت آن(راه حل دوم) است؛ اتفاق‌نظر دارند. همچنین هر-دو عمیق‌ترین استدلال خود (راه حل سومشان) را در مسئله شر، در بحث نظام احسن و بهترین جهان ممکن ارائه می دهند که در هر دو، راهبرد سومشان تفسیر و نسخه عمیق‌تر راهبرد دوم است.
بررسی تطبیقی هستی شناسی از دیدگاه صدرالمتألهین و توماس آکویینی
نویسنده:
محمدمهدی ذاکرین نوبندگانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملاصدرا وتوماس آکویینی به خاطر اهمیتی که به وجود در هستی شناسی خویش داده‌اند، در زمره فیلسوفان معتقد به اصالت وجود به شمار می‌آیند. در این پایان‌نامه در شش فصل و به روش توصیفی_تحلیلی به بررسی نقش وجود در هستی‌شناسی این دو فیلسوف خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که به آن شکل و معنایی که ملاصدرا اصالت وجودی است،آکویینی اصالت وجودی نمی‌باشد و توماس با وارد کردن «وجود» به متافیزیک ارسطویی هستی‌شناسی خود را به تناقض کشانده است. در ابتدا به بررسی تعاریف، مبانی و ادله اصالت وجود از دیدگاه ملاصدرا خواهیم پرداخت. سپس در فصل‌های سوم و چهارم جایگاه وجود را در دلایل اثبات وجود خدا و هم‌چنین معرفت‌شناسی این دو فیلسوف نشان خواهیم داد. آن‌گاه به نقش و جایگاه وجود در جواهرمادی و مجرد خواهیم پرداخت و بررسی خواهیم کرد که آیا این دو فیلسوف به وحدت شخصی وجود باور دارند یا خیر؟ در پایان نیز یکسانی و نایکسانی آنالوژی و تشکیک در وجود را بررسی خواهیم کرد.
بررسی تطبیقی عقل و وحی از نظر ملاصدرا و آگوستین
نویسنده:
احمدرضا مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از موضوعاتی که همواره مورد بحث و تضارب آراء و اندیشه ها بوده، مساله عقل و وحی و رابطه بین آن دو بوده است. ما در این تحقیق رابطه بین عقل و وحی از نظر ملاصدرا و آگوستین را بررسی کرده ایم. ملاصدرا معتقد است بین عقل و وحی رابطه و هماهنگی عجیبی وجود دارد و این دو مکمل یکدیگر هستند و هیچ گونه تعارضی میان آموزه های قطعی وحی و گزاره های قطعی عقل وجود ندارد و نفرین بر فلسفه ای می فرستد که قوانین آن مطابق کتاب و سنت نباشد. صدرا می گوید عقل اساس علوم است در هر دو قسم تصوری و تصدیقی، و حجت باطنی است در اعتقادات، همان طوری که انبیاء و ائمه حجت ظاهری در دین خدا هستند.صدرا می گوید عقل حجیت مطلق و نامحدود ندارد بلکه دارای حجیت محدود است و در برخی موارد اساساً حجیتی ندارد. وی می گوید اصل توحید و ایمان نمی تواند مستند به شرع گردد چون دور پیش می آید و اینجا قلمرو عقل است ولی در بعضی از موارد عقل هرگز راه به جایی نمی برد مثل معاد جسمانی یا معراج روحانی و جسمانی پیامبر که باید از طریق عصای وحی پیش برود.از نظر آگوستین نور عقل بشر، انعکاسی از نور وحی و کاملاً فرع بر آن است. حکم حقیقی و حقیقت راستین، هر دو از آن خداست و به قلمرو وحی تعلق دارد و حکمی که از سوی عقل بشر صادر می شود و حقیقتی که در می یابد، هر دو عاریتی است. بنابراین اشراق و افاضه الهی مقدم بر فعالیت عقل بشراست و عقل تازمانی که به نور ایمان منّور نشود چندان روشنایی از خود ندارد و به عبارتی فهم پاداش ایمان است. جمله معروف وی این است «ایمان بیاور تا بفهمی».آگوستین معتقد است بشر هر گز نمی تواند به مدد ابزار ها و امکانات خود، به فهم اسرار الهی نائل گردد، بنابر این به مرجعی همچون کتاب مقدّس نیاز دارد و عقل بعد از ایمان آوردن می تواند ما را در فهم متون مقدس یاری کند.البته در تفسیر عقلی از متون مقدس هر کجا که کمترین تعارضی میان آموزه های دینی و عقل می نماید اعلام می کند که این جا خارج از محدوده عقل است و فقط باید ایمان آورد.
بررسی تطبیقی ایمان در ادیان و تاثیر آن بر سلامت
نویسنده:
علیرضا اژدر، محمد مهدی احمدی فراز
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: حوزه معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از محوری‌ترین عناصر ادیان و مهمترین مباحث الهیات و دین پژوهی معاصر، مقوله ایمان است که پرداختن به ماهیت و تعیین جایگاه و نقش آن، تأثیری بسزا در ساحت‌های مختلف زندگی انسان دارد. نوشتار حاضر را سعی بر آن است تا ضمن بررسی تطبیقی ایمان در الهیات اسلامی و مسیحی، به تبیین رابطه و تاثیر ایمان بر سلامت جسمانی و روانی انسان بپردازد. در این پژوهش، معلوم می‌گردد که حقیقت ایمان در اندیشه اسلامی، امری ذوابعاد و دارای مراتب و ساحت‌های مختلف است که طیف گسترده‌ای از اقرار زبانی، معرفت عقلی، تصدیق قلبی، تجربه باطنی تا رفتار و اعمال خارجی را در بر می‌گیرد. اما از ایمان در اندیشه مسحیت، گاهی به تصدیق گزاره‌های وحی شده، گاهی به یک نوع احساس متعالی و فراگزاره‌ای که منجر به ایجاد حالت دلبستگی در آدمی، می‌گردد، و گاهی به تجربه حضور و تجلی خداوند در زندگی، یاد می‌شود. با تأکید بر مواضع وفاق و اشتراک اسلام و مسیحیت در مقوله ایمان، که شامل اعتقاد به وجود خالق، اصل وحی و نبوت، و باور به رستاخیز می‌شود. می‌توان با رویکردی کارکرد گرایانه، اثرات ایمان و اعتقاد به این اصول مشترک را بر سلامت جسمی و روحی انسان در ساحت پزشکی و روانشناسی تبیین نمود.
صفحات :
از صفحه 73 تا 90
بررسی تطبیقی نظریه ملاصدرا و اسپینوزا درباره «انسان اخلاقی»
نویسنده:
پریچهر میری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اندیشه و آرزوی دست‌یابی به «انسان اخلاقی» همواره ذهن بسیاری از اندیشمندان و فلاسفه را به خود مشغول می-داشته است. ملا صدرا و اسپینوزا دو فیلسوف متعلق به دو بافت متفاوت فکری- فرهنگی در باب انسان اخلاقی اندیشیده اند. در این پژوهش تلاش شده تا به جنبه‌های مختلفی از آراء این دو پرداخته شود. مباحث مربوط به پایان‌نامه در چهار فصل تنظیم شده است. در فصل اول خاستگاه تاریخی نظریه انسان اخلاقی طرح شده است. در فصل دوم نظریه اخلاقی ملا صدرا و اسپینوزا بر اساس سه نظریه معروفِ غایت‌گرایی، وظیفه‌گرایی و فضیلت‌گرایی بررسی شده است؛ سپس در فصل سوم دیدگاه‌های این دو فیلسوف در مورد فضائل شرح و تبیین شده است. در فصل پایانی نقش متافیزیک در نظریه اخلاقی ملا صدرا و اسپینوزا مورد پژوهش قرار گرفته است. مهمترین شاخصه انسان اخلاقی ملا صدرا و اسپینوزا وجه دینی(معنویت) است. هر دو میان اخلاقی زیستن و خدا باوری پیوندی ناگسستنی ایجاد می‌کنند. انسان اخلاقی در الگوی فکری ملا صدرا در اوج خود به دلیل درک حضور همه جانبه خدا و دریافت نگاه نابی که بر او دارد اغلب رنگ عارفانه به خود می‌گیرد و پس از طی سفرهای چهارگانه به فناء فی الحق می‌رسد. وی در جای جای آثارش به بررسی صفات این انسان می‌پردازد و در این جستجو تا جایی پیش می‌رود که انسان اخلاقی را به مقام وصل خداوندی می‌رساند.اسپینوزا نیز انسانی را به تصویر می‌کشد که سراسر عشق عقلانی به خداست و نام او را «انسان آزاد» می‌نهد. انسانی که مفاهیمی مانند آزادی، قانون و ایمان بر او حکم‌فرما می‌شود. مومنانه زیستن و توجه به عقل که می‌تواند به کسب فضائل مختلف روی آورد را از جمله وجوه مشترک این دو فیلسوف می‌توان به شمار آورد.
بررسی تطبیقی تربیت اخلاقی از دیدگاه غزالی و ملاصدرا
نویسنده:
یعقوب شیخ زاده تکابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهپژوهش حاضر به بررسی تربیت اخلاقی از دیدگاه غزالی و ملاصدرا پرداخته است.به منظور این بررسی تحقیقی با رویکرد تطبیقی انجام شد .در این باره ابتدا نظریات و اندیشه‌های آن دو اندیشمند توضیح داده شد که از این طریق مبانی تربیت اخلاقی از دیدگاه غزالی و ملاصدرا معلوم گردید.مهمترین مبنایی غزالی خدامحوری و توجه به توحید است ولی ملاصدرا علاوه بر خدامحوری به بُعد عقلانی انسان و وجود او که در جوهر خود دارای حرکت است توجه کرده است.مبتنی برمبانیکه از نوشته‌های غزالی و ملاصدرا به دست آمد به اهداف،اصول و روش‌های تربیت اخلاقی از دیدگاه آن دوپرداخته شدکه نتایج حاصل از آن نشان می‌دهد هدف نهایی هردو از تربیت اخلاقی رسیدن به قرب الهی می‌باشد.در اصول تربیت اخلاقی هردو بر تدریجی بودن ،مرحله‌ای بودن و اعتقاد دارند.غزالی اعتقاد به انفکاک جسم و روح و تاکید بر نقش پذیری قلب کودک از محیط دارددر حالی که ملاصدرا برخلاف غزالی اعتقاد به پرورش توام جسم و نفس،آزادی و عقلانیت و خود آفرینی متربی دارد.عمده روشهای مشترک آنها عبارتند از:استفاده از الگو تربیتی،ارزیابی خود و مراقبه نفس، انجام فرائض و عبادات. مهم-ترین روش غزالی در تربیت اخلاقی ریاضت نفس می‌باشدولی ملاصدرا اعتقاد به عادت به همراه بینش دارد و در تربیت اخلاقی توجه زیادی به علم و دانش به همرا خردورزی می‌کند . روشهای غزالی عمدتا دارای سخت‌گیری-های صوفیانه است ،این در حالی است که روش‌های ملاصدرا معتدل‌تر و عقلانی‌تر و در جهت متعالی کردن وجود می‌باشد.کلید وا‍‍ژه ها: تربیت،اخلاق،تربیت اخلاقی،غزالی،ملاصدرا.
بررسی تطبیقی نفس در حکمت اشراقی سهروردی و حکمت متعالیه ی ملاصدرا
نویسنده:
محمد گودرزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده:من کیستم؟! حقیقت من چیست؟! از کجا آمده ام؟! آمدنم بهر چه بود؟! به کجا می روم؟! این دست پرسش ها، پرسش‌هایی بنیادین است کههمواره ذهن پرسشگر آدمی را به خود مشغول داشته اند. از این رو فلاسفه تلاش نموده‌اند تا به این پرسش‌های بنیادین پاسخی درخور و مناسب دهند. رگه های آغازین پرداختن جدّی به مسأله‌ی نفس، به فلاسفه یونان باستان، همچون فیثاغورث بر می‌گردد. سپس این مسأله در زمانه ی سقراط و ‌افلاطون و ارسطو به شکلی نظام‌مند با عمق بیشتری پی گرفته شد. فلاسفه ی اسلامی نیز با توجه به تأکید اسلام بر " شناخت نفس" به طور عالمانه ای به آن پرداختند. فارابی،ابن سینا، فخر رازی وخواجه طوسی از جمله فلاسفه بزرگی اند که درباره ی نفس و حقیقت آن اندیشیده اند، نظر داده اند و برغنای علم النفس فلسفی افزوده اند؛ این جریان نفس شناسی استمرار یافت تا اینکه در حکمت اشراقی و حکمت متعالیه، رویکرد نوینی به خود گرفت. سهروردی بر اساس نظام نوری فلسفی خویش، تبیین نوینی از نفس و حقیقت آن عرضه نمود. ملاصدرا نیز برمبنای حکمت صدرائی با تکیه بر آرای حکمای الهی، طرحی نو در انداخت؛ به گونه ای که بنابر ادعای خودش، دو جریان افلاطونیان و ارسطوئیان را به هم پیوند داد. این پژوهش تحت عنوان " بررسی تطبیقی نفس در حکمت اشراقی سهروردی و حکمت متعالیه ی ملاصدرا " با نگاهی تحلیلی – تطبیقی به مباحثی همچون تعریف و ماهیت نفس، قوای نفس، انواع نفس، اثبات وجود نفس، اثبات تجرّد نفس، حدوث یا قدم نفس و جاودانگی نفس در دو حکمت اشراقی و صدرائی می پردازد و با نظری گذرا به پیشینه‌ی علم النفس فلسفی، شباهت‌ها وتفاوت های این دو دیدگاه را بیان و تبیین می نماید. آنچه از این تحقیق به دست می آید آن است که این دو فیلسوف با تکیه بر آرای حکمای الهی و نقد و بررسی آنان، علم النفس فلسفی نوینی به حوزه فلسفه‌ی اسلامی عرضه نموده‌اند، که با وجود تفاوت‌هایبنیادین، دارای شباهت‌های بسیاری نیز می باشند.کلید واژه‌ها: شیخ اشراق، صدرالمتألهین، علم النفس، انواع نفس، قوای نفس، تجرّد نفس، حدوث یا قدم نفس، جاودانگی نفس
  • تعداد رکورد ها : 4834