جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4834
بررسی تطبیقی برهان وجودی و برخی نتایج آن در فلسفه ملاصدرا و اسپینوزا
نویسنده:
محمدرضا بلانیان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
بررسی تطبیقی وجوه هستی شناختی و معرفت شناختی انسان کامل در آرای ابن عربی و ملاصدرا
نویسنده:
حسین بلخاری قهی، مرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
بررسی تطبیقی اراده الهی از دیدگاه فلاسفه صدرایی و آیات و روایات و پاسخ به شبهات مرتبط با آن
نویسنده:
معصومه رضوانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اراده از مهمترین صفاتی است که چگونگی اتصاف خداوند به آن همواره محل نزاع و اختلاف اندیشمندان مختلف بوده است. ریشۀ این اختلافات و نزاع‌ها به دو مسالۀ اساسی باز می‌گردد؛ یکی اینکه اراده از صفات کمالی است و ذات خداوند متعال به عنوان جامع همۀ کمالات باید واجد چنین صفتی باشد. از سوی دیگر اراده صفتی است که در معنای کلی خود عامل تحقق و صدور افعال است و در انسان همراه با تصور و تصدیق و فعل و انفعالات درونی و با حدوث فعل، در نفس حادث می‌شود. اما چنین اراده‌ای را به ذات خداوند متعال که عاری از هر گونه تغییر و حدوث است، نمی‌توان نسبت داد. بنابراین سوال اساسی این است که چه نوع اراده‌ای برای خداوند متعال قابل تصور است که موجب تغییر و حدوث در ذات خداوند متعال نشود. فلاسفه برای رفع این اشکال اراده را از صفات ذاتی و ازلی خداوند دانسته‌اند و آن را علم خداوند به نظام اصلح و شوق و ابتهاج او تفسیر کرده‌اند که در نتیجه این ارادۀ ازلی، خداوند از ازل مرید بوده و مرادات او نیز ازلی خواهد بود. در مقابل، روایات به شدت ذاتی بودن اراده و وحدت آن با علم را رد کرده‌اند و ارادۀ خداوند را صفتی حادث و همان احداث و ایجاد فعل تفسیر کرده‌اند. بر این اساس این دو دیدگاه کاملا در مقابل یکدیگر قرار دارند.آنچه ما در این پژوهش به آن دست یافتیم این است که ذات خداوند به صفت اراده به عنوان یک صفت کمالی حتما باید متصف باشد. اما این ارادۀ ذاتی، به معنای مرید بودن ازلی خداوند و در نتیجه ازلی بودن مرادات او نخواهد بود. همچنین ارادۀ خداوند به معنای علم او به نظام اصلح و شوق و ابتهاج نیز نخواهد بود. زیرا علم، شوق، ابتهاج و اراده از نظر مفهومی بر یکدیگر قابل تطبیق نیستند و دلایل ملاصدرا و پیروان او نیز برای اثبات وحدت میان این صفات ناکافی است. ارادۀ ازلی خداوند همان اراده داشتن اوست؛ به این معنا که خداوند قدرت و الوهیت و توانایی برای اراده کردن دارد اما این اراده داشتن به معنی اراده کردن نیست که به محض تحقق آن فعل نیز ضروری الصدور باشد. خداوند از ازل اراده دارد اما از ازل اراده نمی‌کند و افعال او ازلی نیست. آنچه که در روایات دربارۀ حدوث اراده آمده است، ناظر به مقام اراده کردن خداوند است که با تحقق آن، صدور فعل ضروری می‌شود و زاید بر ذات بوده و حادث به حدوث فعل است و از آنجا که زاید بر ذات است موجب راه یافتن حدوث و تغییر در ذات خداوند متعال نیز نخواهد شد. از سوی دیگر تأکید روایات دربارۀ ارادۀ حادث و زاید بر ذات خداوند، منافاتی با ارادۀ ذاتی او ندارد زیرا علی رغم عدم تصریح روایات به ارادۀ ذاتی خداوند، عقل آن را تأیید می‌کند.
علم الهی و بررسی تطبیقی علم بلامعلوم با علم اجمالی در عین کشف تفصیلی ملاصدرا
نویسنده:
نعیمه معین‌الدینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بارزترین صفت الهی، «علم» است. انسان از هر طریق پی به وجود خدا ببرد و از هر راه که با او آشنا شود، از او به عنوان حقیقتی یاد می‌کند که از همه چیز آگاه است؛ زیرا علم کمالی است که آدمی -گرچه به نحو محدود- در خود می یابد، ولی برایش ارزشی نا‌محدود قایل است. به همین دلیل یکی از موضوعات پر‌دامنه‌ای که در فلسفه‌و‌کلام اسلامی حائز اهمیت می باشد، بحث علم الهی، به‌خصوص علم قبل‌از‌ایجاد خداوند است. در‌تبیین این موضوع، چند مسئله نقش مهمی دارند، اول، جایگاه علم، در تقسیم بندی صفات است. در فلسفه‌ی اسلامی، صفات الهی به دو قسم، ثبوتی و سلبی تقسیم می شوند که علم، در حیطه‌ی صفات حقیقی ذات‌الاضافه قرار دارد. دوم، نسبت صفات با ذات، که اکثریت قائل به عینیت مصداقی صفات با یکدیگر و با ذات الهی در عین مغایرت مفهومی صفات هستند. سوم، اینکه فلاسفه بر اساس اصل سنخیت، با شناخت صفات انسانی و رفع نواقصشان، همان صفات را در جهت کمال به خداوند نسبت می دهند. همانگونه که علم، در انسان صفتی اضافی و نیازمند معلوم است، در خداوند هم به همین نحو با رفع جهات نقص می باشد. در مقابل آیات و روایات، صفتیت و موصوفیت را، از نشانه های مخلوقیت دانسته؛ و هر دو را مخلوق معرفی‌کرده‌اند. بر‌این-اساس، موصوف واقع شدن به معنای نیازمندی به خالق است. علاوه‌بر‌این، تبیین صفات، بر‌پایه‌ی اصل تباین است؛ پس، نه تنها شناخت ذات الهی، که شناخت حقیقت صفات الهی نیز غیر‌ممکن می باشد. ‌نظریه‌ی نهایی فلسفه‌ی اسلامی در علم‌الهی قبل‌از‌ایجاد، نظریه‌ی ملاصدرا می‌باشد. وی علم را در حیطه‌ی صفات حقیقی ذات‌الاضافه دانسته‌است و بر اساس اصل سنخیت، با شناخت صفت علم درانسان و رفع نواقصش، همان را در جهت کمال به خداوند نسبت می دهد. همانگونه که علم، در انسان صفتی اضافی و نیازمند معلوم است، در خداوند هم به همین نحو با رفع جهات نقص می باشد. این نظریه مشهور به«علم اجمالی در عین کشف تفصیلی» می‌باشد که بر مبنای قواعد «اتحاد عاقل ومعقول» و «بسیط‌الحقیقه کل‌الاشیاء» تبیین می‌شود و اشکالات ذیل بر آن مترتب است:اضافی بودن علم، عدم تبیین علم خداوند به معدومات، ممتنعات و نحوه‌ی تعلق علم الهی بر جزئیات قبل از ایجاد تفصیلی اشیاء، قبول اتحاد عالم و معلوم در خداوند براساس علم حضوری، کل‌الأشیاء بودن حق‌تعالی و ذومراتب دانستن ذات‌الهی به دو مرتبه‌ی اجمال و تفصیل.در حالیکه، روایات در تبیین علم قبل‌از‌ایجاد، آن را «علم بلا‌معلوم» معرفی کرده اند. جهات رجحان این نظریه، در بیان قید «بلا‌معلوم» بوده که نافی اضافی بودن صفت علم است، و نتیجه ی مهمی که در پس آن نهفته است، عدم تقیید و تحدید علم الهی به معلوم می باشد که کاشفیت اتم این علم را در پی دارد.
حدوث و قدم نفس از منظر قرآن و روایات با بررسی تطبیقی آرای بوعلی، ملاّصدرا و قطب الدّین شیرازی
نویسنده:
مرضیه رضوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تا آنجا که در حافظه تاریخ فکر بشر می گنجد مسئله حیات نفس و حق حقیقت وجودی او همواره ذهن آدمیان رابه خود مشغول کرده است و همواره از خویش پرسیده اند حقیقت نفس چیست؟آیا از ازل بوده و یا با تولّد انسان لباس وجود بر تن نموده است ؟ پیچیدگی این مسئله و راز آلودگی آن موجب شده حکیمان، متکلّمان، محدّثان، مفسّران و به طورکلّی بسیاری از اندیشمندان در این معرکه عرض اندام کنند. بررسی همه این دیدگاه ها کاری به دشواری خود مسئله است. در این رساله دیدگا ههای سه تن از فیلسوفان مسلمان (ابن سینا، قطب الدین شیرازی و صدرالمتألهین) در باره حدوث یا قدم نفس با آموزه های قرآنی و حدیثی کهناظر به خلقت نفس هستند مورد مقایسه واقع شده است. ابن سینا به عنوان نماینده فلاسفه مشاییبه پیروی از ارسطوقائل به حدوث روحانی نفس است. حکمت متعالیه که نماینده آن ملاصدرا می باشد حدوث جسمانی نفس را بیان نموده است. به هر صورت هر دو گروه حدوث نفس را پذیرفته اند. به این معنا که روح قبل از بدن وجود نداشته است. در مقابل، قائلین به قدم یا تقدم نفس بر بدن معتقدند نفس قبل از ورود بهاین جهان خاکی، در عوالم قبلی نظیر عالم ذر وجود داشته است. از میان فلاسفه مسلمان، نظر قطب الدین شیرازی به عنوان نماینده این دیدگاه مورد کاوش قرار گرفت. وی در این مسئله دیدگاه افلاطونی را اتخاذ نموده است. هر دو دیدگاه بنا بر مبانی خود و استدلال عقلی بر اثبات مدعای خویش، ضمن شاهد آوردن از آیات و روایات، سعی در توجیه آیات و روایات مقابل دارند. برای راست نمایی این ادّعاها آیات و روایاتی که تصریح یا اشاره ای به نفس دا رند جمع آوری گردید و به تناسب موضوع ،خانواده آن ها تشکیل گردید تا از پراکندگی که بر پیچیدگی موضوع می افزاید پرهیز شود. بررسی آیات و روایات هر دو دیدگاه را تأیید می کنند. دیدگاه نگارنده بر این است که قرآن و روایات حدوث نفس را به طور مطلق تأیید می کنند. هر چند بعضی از این شواهد نظیر آیه انشاء (مومنون) موید حدوث جسمانی نفس می باشد. بنا بر این آن دسته از آیات و روایات که ناظر به وجود قبلی نفس می باشندبدون این که در مقابل نظریه حدوث قرار داشته باشد به مرتبه دیگری از وجود نفس اشاره دارند. همان مرتبه ای که تمام موجودات از جمله نفس به وحدت جمعی در علم الهی و عوالم عالیه یا وجود عقلی آن در عالم عقل بدون تش ّ خصات و تمیزات فردی موجودند. به نظر می رسد که در آموزه های دینی تعابیری نظیر خزائن الهی، لوح محفوظ، امّ الکتاب، کتاب مبین و عالم امر، عالم ملکوت یا جبروت ... به این مرتبه وجودی اشاره داشته باشند.
بررسی تطبیقی آرای فخر رازی و صدرالمتألهین شیرازی درباره‌ی جبر و اختیار
نویسنده:
زینب نادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
امام فخر رازی (544-606ه) و صدرالمتألهین شیرازی (979-1050ه)دو اندیشمند بزرگ در تاریخ اسلام هستند، که از دو نظام کلامی و اعتقادی متفاوت متأثرند.این دو نظام به ویژه در تحلیل صفات باری تعالی،تفاوت های مبنایی دارند. مراد از مطالعه تطبیقی نظریه های این دو اندیشمند، توصیف و تبیین مواضع خلاف و وفاق اندیشه های این دو بزرگوار است. جبریا اختیار دامنه‌ی تحقیق حاضر است که فخر رازی ظاهراً به دلایلی قایل به جبر شده و آیات موهم جبررا محکم دانسته و آیات دیگر را تأویل می‌کند. اما ملا صدرا با قریحه‌ی خاص خود و با پیروی از ائمه‌ی اطهار قایل به امر بین امرین می‌باشد و در این اثنا، حالات عرفانی خاصی با او همراه شده است.قابل ذکر است اهمیّت و پیچیدگی این بحث، باعث شده که هر دو اندیشمند در نظریه های خود گاهی دچار فراز و نشیب های شده اند. فخر رازی که در گروه اشاعره است و قایل به جبرمی‌باشد در تفسیر بعضی آیات قایل به اختیار شده است. ملاصدرا هم در بعضی موارد بیان می‌کند که این مسئله فقط برای کسانی قابل درک است که سالک در طریق باشند،و در جای دیگر امر بین امرین را نظریه‌ی صحیح اعلام می‌کند که برای غیر سالک هم قابل فهم است. به هر حال این دو اندیشمند هر کدام به نحوی مسبب تفکر و تدبّر دیگران در آیات و روایات شدند.
بررسی تطبیقی آراء ملاصدرا وابن عربی در مورد ارتباط قضا و قدر الهی با اختیار انسان
نویسنده:
جت‌الله رستم‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهقضا از دید ملاصدرا عبارت است از صورت های علمی که منشأ حتمیت و ضرورت اشیاء است و قدر همان ثبوت جمیع صور موجودات در عالم نفس به صورت جزئی است که مطابق است با آنچه در خارج به واسطه اسباب و عللش در زمان ومکان معین وجوب پیدا کرده است. قضااز دید ابن عربی حکم کلی خداوند در باره ی اشیاءاست، که پس از علم او به احکام و احوال ممکنات در غیب و پیش از وقوع آنها در خارج واقع می شود. و قدر توقیت احوال اعیان و ممکنات است، به حسب اوقات و اختصاص دادن هر یک از آنها به زمانی معلوم، و وقتی مقدر و سببی معین.از دیدگاه ابن عربی بر اساس آموزه هایی همچون اعیان ثابته، تناکح اسمایی، وجه خاص و تجددامثال می توان قضا و قدر را تبیین کرد. همچنین چون علم حقتعالی به اشیاء چیزی بیش از خاستگاه خود اشیاء نیست؛ بدین معنی که علم او در این مرتبه تابع اعیان ثابته موجودات و اقتضائات آنها است واز جمله خواسته ها و اقتضائات انسان، اراده و اختیار و قدرت اوست وانسان بدون آنها دیگر انسان نیست. ملاصدرا برای تبیینقضا و قدر دو دیدگاه ارائه می دهد. در دیدگاه اول، سلوک از طریق کثرت در وحدت است، اما در دیدگاه دوم سلوک از طریق وحدت در کثرت می باشد. بر مبنای دیدگاه اول هر فعلی از یک جهت به فاعل قریبش استناد دارد، و از جهت دیگر به واسطه فاعل قریبش به فاعل فاعلش استناد دارد که این یک انتساب طولی است، به طوری که هر نسبتی نسبت دیگر را ابطال نمی کند و جبری هم لازم نمی آید. اما بر مبنای دیدگاه دوم هر فعلی بدون واسطه، به جهت احاطه حق تعالی به همه چیز، به او استناد دارد، همان طور که به فاعل ممکنش استناد دارد و این استناد مستلزم جبر هم نیست، زیرا احاطه حق تعالی به هر چیزی احاطه به ما هو علیه است و فعل اختیاری از آن جهت که اختیاری است منسوب به خدا و به انسان است.پس هیچکدام از تبیین ابن عربی و ملاصدرا در مورد قضا و قدر، نقض کننده اختیار انسان نیست ولی به نظر می رسد تبیین دوم ملاصدرا نسبت به دیدگاه ابن عربی در مورد قضا و قدر، با چالش کمتری رو به رو باشد.
بررسی تطبیقی حدوث و قدم نفس از دیدگاه سه فیلسوف مسلمان(ابن‌سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا)
نویسنده:
مریم سرور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این مسأله که نفس انسانی حادث است یا قدیم، یکی از بنیادی‌ترین مسائل فلسفی است. در مورد این مسأله دو پاسخ عمده مطرح بوده است: 1) افلاطون معتقد است که نفس انسانی قدیم است. 2) فیلسوفان مسلمان بر این باورند که آن حادث است. ابن‌سینا و سهروردی می‌گویند نفس به عنوان موجودی روحانی حادث است و همچنین به عنوان موجودی روحانی باقی است(روحانیه الحدوث و البقا). اما ملاصدرا مبنی بر اصول ابتکاری فلسفی‌اش ازجمله ، تشکیک وجود، اصالت وجود و حرکت جوهری، معتقد است که نفس انسانی به عنوان موجودی جسمانی حادث است و به عنوان موجودی روحانی باقی است(جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا)در این پایان نامه از شیوه‌ی توصیفی- تطبیقی برای بررسی دیدگاه سه فیلسوف مسلمان مذکور، در این مسأله در پنج فصل استفاده می‌کنیم. در فصل اول به کلیات می‌پردازیم. در سه فصل بعد، دیدگاه هر یک از این سه فیلسوف را به طور مجزا بحث می‌کنیم و در فصل پنجم دیدگاه‌شان را با یکدیگر مقایسه می‌کنیم. و در پایان نشان می‌دهیم که نظر ملاصدرا منسجم‌ترین و مستدل‌ترین نظریه است و می‌تواند یکی از مهم‌ترین مسائل فلسفی به نام معاد جسمانی را حل کند.
بررسی تطبیقی شر از منظر افلاطون و ملاصدرا با  رویکردی به آراء شهید مطهری
نویسنده:
سمیه تشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
همیشه هرانسانی به نوبه ی خودبا ناملایمات وسختی ها ورنج هایی درزندگی روزمره روبرواست؛ سونامی،زلزله،مرگ ناشی ازقحطی، سرطان و...از جمله رنج هایی است که انسان ها باآن مواجه می شوند.تمام این رنج هارا انسان ها به واسطه ی فهم خود به" شر"تعبیر می کنند.حتی اگر هریک از مابه اطرافمان نگاه کنیم می بینیم و می شنویم که در فلان نقطه ی دنیا تعداد زیادی در اثر زلزله ، سیل، یابیماری ناعلاجی از بینرفته اند یا ممکن است حتی درنزدیکی خودمان ازاین گونه حوادث ناگوارپیش آید؛ در هر حال همه به این مسأله واقف هستیم که" شر" وجود دارد و بی شک جهان ما پیچیده از شرور اخلاقی وطبیعی است اما مواجهه ی انسان با شر مواجهه ای است که او با خداوند وجهان دارد لذا تلاش او در این مسأله باید گسترده باشد تا به حل این مسأله ی پیچیده بپردازد. از طرفی این مسأله باعث شده تا متفکران و فیلسوفان مسلمان ومغرب زمین هر یک به نوعی به بررسی موضوع شر و ارتباط آن با مباحث الهیات بپردازند. تاریخچه ی این مسأله در مغرب زمین به یونانیان بر می گردد . مسأله شر یکی از مهمترین مسائلی است که از دیر باز ملحدان همواره در انکار خداوند بدان متوسل شده اند و مومنان هم در پی فهم چیستی وچرایی آن خود را متحمل رنجهایی نموده اند؛ اصل ادعای منتقدان این است که اگر خداوند قدرت نامحدود دارد باید بتواند همه ی شرور را از میان بردارد، اما شرور وجود دارد ، بنابراین یا او خیر خواه محض نیست ویا دارای قدرت نامتناهی نیست . این مسأله، قرنها به عنوان دلیلی قوی علیه اعتقاد توحیدی مطرح شده است . به همین دلیل فیلسوفان ومتکلمان اسلامی از همان ابتدا کوشیدند تا بر اساس مبانی عقلانی ، فلسفی ووحیانی خود تبیین وتوجیهی برای آن فراهم آورند. در دوران معاصر ودر میان فیلسوفان مسلمان شهید مطهری به طور خاص کوشیده اند تا از موضع یک فیلسوف و از موضع یک مسلمان و با توجه به آراء فیلسوفان گذشته ی خود به بررسی این مسأله به طور گسترده بپردازند. دراین رساله ما برآنیم تا به بررسی آراء افلاطون وصدرالمتألهین بارویکردی برآراء شهید مطهری بپردازیم، اگرچه افلاطون فیلسوف یونانی آراءوعقاید چندانی به طور مستقیمدررابطه ی با مسئله شر نداشته اما ما بابررسی بسیار،عقاید اورااز دل آثاروکتب اوبیرون کشیده وبه بیان آن پرداخته ایم؛این نکته لازم به ذکراست که حتی بسیاری ازآثار افلاطون مکالمه های استاد وی « سقراط» است وباتوجه به بررسی های ما دراین رساله به این نتیجه می رسیم که هم افلاطون وهم ملاصدرا به وجود شردر عالم معترف هستند وشرور راجزءلاینفک عالم می دانندو تأکید می کنند که اقتضای عالم ماده این است که باشرورآمیخته باشداگرچه این شرورازجنبه هائی برای این عالم خیراست اماماانسان هاوموجودات عالم خاکی ازآن جایی که به مصلحت وحکمت باری تعالی آگاه نیستیم به همین دلیل فقط جنبه ی شریت آن هاراموردلحاظ قرارمی دهیم وآن رابد می شمریم.درحالی که هم ملاصدرا وهم افلاطون این نظام رابه همین صورت که هست بهترین نظام ممکن که می توانسته آفریده شود می دانند؛شهید مطهری که یک متفکرمعاصر است وبحث وسیع وگسترده ای دراین زمینه درچندین اثرخود دارد درتکمیل سخنان این دوفیلسوف معتقداست وجود شرور دراین عالم بدیهی است و شروررامبداءخیرات میداندومی گویدکه شرور جزءعالم ماده است ووسیله ایی برای آزمایش ؛او می گوید اگرقله ی کوه نبود ،درّه معنی نداشت ،اگرزشتی وزشت ها نبودندزیبائی معنی نداشت؛ شهید مطهری هم نظام کنونی جهان رابهترین نظام ممکن می داندوآن رانظام احسن معرفی میکندومعتقداست که شرور علاوه برجنبه ی شریت خودازجنبه هائی هم خیرهستند.
بررسی تطبیقی نظریه‌ی فطرت از دیدگاه ملاصدرا، استاد مطهری و دکتر شریعتی
نویسنده:
هدیه شیراوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث شناخت انسان و ابعاد گسترده وجود او از دیرباز مورد توجه متفکران بوده است. چرا که از طریق شناخت خود است که می‌توان به شناخت خداوند دست یافت. یکی از ابعاد عمده وجودی انسان، فطرت اوست. فطرت یعنی نحوه خلقت انسان. فطرت از جمله مسایل اعتقادی اسلام است و در قرآن از آن یاد شده است. در تفکر اسلامی،‌ فطرت جایگاه ویژه‌ای دارد و متفکران اسلامی کم و بیش به بحث در مورد آن پرداخته‌اند. از میان متفکران اسلامی، ملاصدرا، مطهری و شریعتی در میان آثارشان به بحث در مورد فطرت انسان پرداخته‌اند. ملاصدرا اگرچه به صورت مستقیم در مورد فطرت انسان بحث نکرده‌اند اما در لابلای مباحث انسان‌شناسی او می‌توان به نظر او در مورد فطرت دست یافت. ایشان فطرت را وارد بحث عقول کرده است و معتقد است که خداوند در ابتدای خلقت انسان یک استعداد عقلی را در وجود او نهاده است. این استعداد عقلی در بردارنده قوه عقل نظری و عقل عملی است و هر انسانی این استعدادها را در درون خود به فعلیت برساند، در راه سعادت است. از نظر ملاصدرا حالت بالقوه عقل، همان فطرت اولیه انسان است و به فعلیت رسیدن آن، یعنی مرحله عقل بالفعل و عقل مستفاد، حاصل شدن فطرت ثانیه برای انسان است که این امر تنها از طریق جهد و تلاش به دست نمی‌آید بلکه علاوه بر آن نیاز به افاضه فیض از جانب خداوند نیز هست. ملاصدرا از این فطرت ثانیه با عنوان ولادت معنوی و حصول روح برای انسان یاد می‌کند. البته ملاصدرا در برخی مواضع فطرت انسان را به این‌گونه می‌داند که خداوند انسان رابه صورت رحمان خلق کرده است: ان‌الله خلق آدم علی‌صوره‌الرحمان. مطهری به صراحت در مورد فطرت بحث کرده و با حفظ تفاوت بین فطرت و طبیعت و غریزه و سرشت ابعاد فطری وجود انسان به دو بخش تقسیم می‌کند: فطرت شناخت و فطرت گرایش. فطرت گرایش دارای 5 شاخه است: فطرت حقیقت‌جوئی، فطرت گرایش به خیر و فضیلت، گرایش به جمال و زیبایی،‌گرایش به خلاقیت و ابداع و گرایش عشق و پرستش. این 5 مورد فطریات اولیه‌اند اما مطهری به صورت مستقیم و غیر‌مستقیم به فطریات ثانیه یا بعبارتی کارکردهای فطرت نیز اشاره دارند که این کارکردها در زمینه‌های مباحث دین‌شناسی، خدا‌شناسی، انسان‌شناسی،‌جامعه‌شناسی،‌تاریخ‌شناسی و… است. مطهری با ارائه نظریه اصالت فطرت،‌به توجیه و تفسیر فلسفه تعلیم و تربیت، اخلاق، جامعه، انسان و… پرداخته‌اند. ایشان با پیش‌زمینه‌ای که از مباحث فلسفی ملاصدرا دارند از اصل حرکت جوهری در ارائه دیدگاه اصالت فطرت خویش استفاده کرده‌اند. شریعتی نیز در ادامه بحث انسان‌شناسی خود، به صورت غیرمستقیم به بحث درباره امور فطری انسان پرداخته است. ایشان معتقدند که خداوند انسان را به گونه خویش آفریده است. خداوند دارای صفات متعددی است،‌ از میان این صفات،‌ سه صفت بارز و مهم هست که عبارتند از: آگاهی،انتخاب‌کنندگی یا آزادی و آفرینندگی. خداوند این سه صفت عمده را نیز در درون انسان نهاده است و به همین دلیل است که انسان جانشین خداوند در روی زمین است و انسان در برگیرنده امانت الهی است و به همین خاطر است که می‌توان گفت انسان خویشاوند خداست. انسان با صفت آگاهی هم به خود آگاه می‌شود و هم جهان و رابطه خود و جهان. و با استفاده از آزادی راه وطریق خود را انتخاب می‌کند و با صفت آفرینندگی به آفرینش اموری دست می‌زند که در طبیعت و در خود او وجود ندارد. این تحقیق در یک مقدمه و 4 فصل تنظیم شده است و تقدم و تأخر متفکران در فصل‌بندی، بر طبق تقدم و تأخر زمانی است.
  • تعداد رکورد ها : 4834